// شنبه, ۲۳ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۲۱:۵۹

نقد فیلم پسر | گریز از تنهایی

«پسر» نام فیلمی به کارگردانی نوشین معراجی است. این فیلم یکی از آثار خوب این روزهای گروه هنر و تجربه است. در این مقاله نگاهی به این فیلم داشته‌ایم.

نوشین معراجی هنرآموخته انجمن سینمای جوانان ایران است. او از سال ۱۳۸۳ آغاز به نگارش و ساخت فیلم‌های کوتاه داستانی کرده است. «جوجه برای شام»، «مهمان بابا »، «محکم»، «مستقیم»، «بیداری» و «برادر» فیلم‌های کوتاه داستانی شناخته شده او هستند که در جشنواره‌های داخلی از جمله جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران و همچنین جشنواره‌های بین‌المللی بلگراد، آمریکا، هرات و هند به نمایش درآمده‌اند. این فیلمساز کاندیدای بهترین کارگردانی برای فیلم «برادر» در جشنواره فیلم تسنیم و برنده جایزه بهترین فیلمنامه در همان جشنواره است. همچنین فیلم برادر برنده جایزه بهترین بازیگری از جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران بوده است. 

پسر، اولین فیلم بلند نوشین معراجی، بلافاصله پس از آغاز پخش بین‌المللی خود به چهل و سومین فستیوال مسکو که یکی از معتبرترین جشنواره‌های فیلم جهانی‌ است راه یافت و توانست برنده جایزه بهترین بازیگر مرد و بهترین فیلم از انجمن فیلم مسکو شود. همچنین این فیلم در بخش چشم انداز روشن پنجاهمین جشنواره روتردام هلند به نمایش درآمد. خلاصه داستان فیلم اینگونه است که: پسری میان‌سال با مادرش زندگی می‌کند و به او نیاز دارد ولی سعی دارد خود را مستقل نشان دهد.

در ادامه جزییات فیلم پسر فاش می‌شود

سهیل قنادان در نقش فرید در حال فکرکردن کنار مادرش در فیلم پسر

نوشین معراجی در اولین فیلم بلند خود تقریبا از آخرین فیلم کوتاه خود یعنی برادر الهام گرفته است

نوشین معراجی در اولین فیلم بلند خود تقریبا از آخرین فیلم کوتاه خود یعنی برادر الهام گرفته است. معراجی در فیلم پسر، فضایی ساده و مینیمال را ایجاد کرده تا بتواند رفتار شخصیت‌های فیلم را در مرکز توجه مخاطب قرار دهد. فرید که به میانسالی رسیده به وضوح برای گذران زندگی به مادرش نیاز دارد.

این موضوع از گفت‌و‌گوهای میان این مادر و پسر نمایان می‌شود و حتی در قسمتی از فیلم در می‌یابیم فرید بدون مادرش در درست کردن صبحانه هم مشکل دارد. این موضوع نه به‌خاطر مشکل جسمی است چون فرید چهارستون بدنش سالم است بلکه به‌خاطر نیاز روانی‌ای است که فرید به مادرش دارد تا در انجام کارها کنارش باشد. فرید مُدام به مادرش می‌گوید منم مثل فرشاد (برادرش) می‌رم خارج اما اقدامی نمی‌کند. شاید واقعا خودش بخواهد برود. یا بخواهد مستقل عمل کند که در جاهایی از فیلم می‌بینیم مُدام به مادرش می‌گوید من می‌تونم از پس کارهام بربیام اما به‌خاطر همان نیاز روانی‌ای که به مادرش دارد نمی‌تواند. 

فرید نمی‌تواند با دیگران خوب ارتباط برقرار کند و این موضوع هم از عدم رشد شخصیت فرید می‌آید. او همیشه مادرش را کنار خود داشته است که کارها را انجام می‌داده اما حالا که به سن بالا رسیده و باید برای خودش زندگی کند ناتوان مانده است. نمونه‌اش اینکه فرید بجای آن‌که علاقه خود را به دختر همسایه به او بازگو کند از راه دور از او عکس می‌گیرد.  اما این شخصیت باید کمی تغییر کند و این تغییر با مرگ ناگهانی مادرش رخ می‌دهد. اولین اقدام فرید این است که جسد مادرش را در فریزر خانه می‌گذارد. یعنی آنقدر به مادرش نیاز دارد که حاضر نیست از جسد او هم جدا شود. همچنین فرید وقتی مادرش می‌میرد به‌شدت احساس نیاز می‌کند که کسی را کنار خود داشته باشد اما روش درست این‌کار را نمی‌داند چون تا قبل از مرگ مادرش احساس چنین نیازی را نداشته است. همین ندانستن باعث می‌شود فرید سراغ هر فردی که سر راهش سبز می‌شود برود. که این موضوع دردسرهایی هم برای او ایجاد می‌کند.

سهیل قنادان در حال صحبت با دختر همسایه در فیلم پسر

کارگردانی فیلم بسیار دقیق صورت گرفته است و تمام صحنه‌ها به‌صورت مختصر و مفید مفهوم را می‌رسانند

فرید بعد از مرگ مادرش مدام تلاش می‌کند خود را از تنهایی بیرون بیاورد اما چون شیوه رفتار با دیگران را نمی‌داند موفق نمی‌شود. فرید بعد از مرگ مادر می‌تواند به دختر همسایه نزدیک شود و مشاهده می‌کنیم دختر مدام برای او غذا می‌آورد. فرید فکر می‌کند این یک رابطه عشقی‌است اما رفته‌رفته خود او هم در می‌یابد که اشتباه فکر می‌کرده است.

دختر همسایه تنها برای او دلسوزی می‌کند نه چیزی فراتر از این. و علت این دلسوزی دختر هم این است که فرید واقعا ترحم‌برانگیز است. با آمدن برادر فرید این موضوع شفاف‌تر می‌شود. شبی فرشاد و همان دختر در نبود فرید صمیمانه با هم صحبت می‌کنند. صمیمیتی که در صحبت کردن فرید و دختر وجود نداشت و حتی فرشاد به دختر می‌گوید که از خارج برای او دعوت‌نامه می‌فرستد و دختر هم می‌پذیرد. فرشاد حتی دختر را با اسم کوچک صدا می‌زند. این صحنه کاملا نشان می‌دهد که نزدیک شدن دختر به فرید فقط از روی احساس مسئولیتی بوده که یک همسایه در قبال همسایه مصیبت دیده‌اش دارد. 

فرید هم کم‌کم متوجه این موضوع می‌شود و در یکی از صحنه‌های تأثیرگذار فیلم به دختر می‌گوید من پرنده‌ات نیستم که بهم غذا بدی. در این صحنه فرید تمام سعی خود را می‌کند تا مثل آدمی بزرگ رفتار کند. در این فیلم نیابد از کارگردانی خوب معراجی چشم پوشید.کارگردانی فیلم، بسیار دقیق صورت گرفته است و تمام صحنه‌ها به‌صورت مختصر و مفید مفهوم را می‌رسانند. مثلا در همان ابتدای فیلم که صحنه اسباب‌کشی است. کارتونی از دست فرید می‌افتد که این صحنه فروپاشی فرید بعد از مرگ مادرش را پیش‌گویی می‌کند. در صحنه آخر هم که فرشاد و فرید روی یک تخت خوابیده‌اند با یادآوری بچگی خود به  حس برادری می‌رسند زیرا این‌دو برادر در زمان حال اختلافات شدیدی دارند و تنها راه برای اینکه ناگهان حس برادری آن‌ها نمایان شود بازگشت آن‌ها به دوران کودکی است. دوربین هم در این صحنه از بالای تخت، آن‌ها را به تصویر کشیده است تا یک حس همدلانه در مخاطب ایجاد شود.

نکته دیگری که باید به آن توجه کرد بازی خوب و باورپذیر سهیل قنادان است. او به خوبی ناتوانی یک فرد میانسال در انجام کارهایش را به تصویر کشیده است.  تنها در صحنه مرگ مادر که فرید نزدیک مادرش می‌شود تا ببیند زنده است یا مرده بازی او باورپذیر درنیامده است. البته شاید به‌خاطر محدودیت‌ هایی که در تماس بدنی بین بازیگران زن و مرد در ایران وجود دارد بشود این ایراد را توجیه کرد. در انتها هم باید گفت: فیلم پسر یکی از فیلم‌های خوب هنر و تجربه است که بدون گزافه‌گویی حرف خود را می‌زند و ارزش دیدن دارد.


منبع زومجی
اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده