شخصیت زن گریان در بازی Death Howl

بررسی بازی Death Howl؛ دارک سولز بازی‌های کارتی

دوشنبه 17 آذر 1404 - 22:24
مطالعه 7 دقیقه
ترکیب یک بازی کارتی با المان‌ها و درجه‌سختی دارک سولز چه می‌شود؟ Death Howl سعی دارد به این پرسش پاسخ بدهد.
تبلیغات

بازی‌های سبک کارتی همیشه طرفداران خودشان را دارند. سال پیش همین روزها بود که بازی بالاترو در این سبک برای برنده شدن در چند شاخه از گیم اواردز رقابت می‌کرد و جدا از آن، در بین آثار مستقل هم کلا تجربه‌های زیادی در این سبک منتشر می‌شوند که هرکدام سعی دارند به‌نوعی با خلاقیت خاص خودشان تجربه‌ای خاص و منحصربه‌فرد ارائه دهند. یکی از جدید‌ترین بازی‌های کارتی که فردا روی استیم منتشر خواهد شد، Death Howl است. اثری ساخته استودیو The Outer Zone که شرکت معروف ۱۱ بیت هم آن را منتشر می‌کند.

تفاوت اصلی بازی Death Howl با خیلی از آثار مشابه، رویکرد سازنده‌های آن برای ادغام برخی از المان‌هایی است که بیش‌تر در بازی‌های سولزلایک می‌بینیم. در ادامه بیش‌تر به این موارد خواهم پرداخت اما موضوعی که Death Howl در ابتدا سعی دارد مخاطب را با آن جذب دنیای خودش کند، ایده داستانی بازی است؛ گیمرها در نقش مادری به نام Ro قرار می‌گیرند که برای برگرداندن فرزندش از مرگ، رهسپار دنیای مردگان می‌شود.

این سفر عجیب و غریب که حال و هوایی کاملا سورئال دارد و بخش‌های زیادی از آن در قالب‌هایی نمادین به‌تصویر کشیده می‌شوند، یکی از آن اولین قلاب‌های بازی برای جذب مخاطب است. طراحی متفاوت و خاص پیکسل‌آرتی، صداها و موسیقی‌هایی متناسب و روایتی احساسی که البته تا حد زیادی هم غیرمستقیم است، جزو ویژگی‌هایی هستند که اصلا فارغ از علاقه‌مندی مخاطب به بازی‌های کارتی، می‌توانند کشش لازم برای تجربه Death Howl را در او به‌وجود بیاورند.

پس از کمی شوکه‌شدن و غرق شدن در این دنیای ارواح، بازی کم کم مکانیک‌های گیم‌پلی خودش را معرفی می‌کند. مثل خیلی از بازی‌های مشابه، اینجا هم هر نبرد روی صفحه‌ای شطرنجی و در نوبت‌های مشخص رخ می‌دهد. در نوبت خودتان می‌توانید با انواع کارت‌هایی که در اختیار دارید، به دشمنان حمله کنید، روی صفحه جابجا شوید یا حتی از کارت‌های دفاعی برای محافظت از خودتان استفاده کنید.

پس از پایان نبرد‌ها، می‌توان در دنیای بازی به شکلی آزادانه حرکت کرد. اینکه مسیر به کجا باشد، کاملا در اختیار شما است؛ برای مثال می‌توانید با سرنخ‌هایی که به‌دست می‌آورید راه خودتان را به سمت ماموریت‌ها پیش بگیرید و قدمی در تلاش برای پیدا کردن فرزند شخصیت اصلی بردارید. البته این تنها ماموریت شما در بازی نیست و اتفاق‌های فرعی دیگری هم در دنیای بازی رخ می‌دهند که می‌توانید سراغ‌شان بروید؛ از درختی سوزان که تصمیم دارد تا پیدا شدن پرنده‌ای که در دل آن لانه کرده بود به سوختن ادامه بدهد تا ماهی غول‌پیکری که باوجود ظاهر ترسناکش، از شما عاجزانه خواهش می‌کند تا آسیبی به او وارد نکنید.

این جنس از اتفاق‌ها و کاراکترهای عجیبی که در گوشه و کنار جهان‌های بازی پراکنده شده‌اند، لطافت خاصی به Death Howl می‌بخشند و آن را از تک‌بعدی بودن به سمت تجربه‌ای عمیق‌تر سوق می‌دهند. اما در کنار این لطافت روایی، Death Howl از نظر گیم‌پلی اصلا بازی مهربانی نیست و رحم ندارد! اینکه در ابتدا گفتم بازی المان‌هایی سولزلایک دارد، دقیقا به همین موارد اشاره دارد؛ از درجه‌سختی چالش‌برانگیز آن گرفته تا حتی مکانیک‌هایی مثل زنده شدن مجدد دشمنان پس از رفتن به سنگ‌هایی که حکم بونفایرهای سولز را دارند.

جهان Death Howl، ترکیبی از مسیرهای مختلف یا به بیان بهتر، سرزمین‌های مختلف است که هرکدام کارت‌ها، دشمنان و کوئست‌های مخصوص خود را دارند و از نظر درجه‌سختی هم شرایط آن‌ها با یکدیگر متفاوت است. به مرور با کشتن دشمنان، می‌توانید منابعی به دست بیاورید که هم برای ساخت کارت‌های جدید استفاده می‌شوند و هم می‌توانید با آن‌ها خود کاراکترها را ارتقا بدهید. کارت‌ها از حیث تعداد تنوع بالایی دارند و در مجموع بالغ بر ۱۵۰ کارت مختلف در بازی داریم؛ این کارت‌ها از میزان مانا گرفته تا کارکردشان با یکدیگر تفاوت‌های خوبی دارند. این موضوع در رابطه با آپگرید‌های خود کاراکتر هم صدق می‌کند.

برای مثال، می‌توانید مهارتی باز کنید که کارت‌های مربوط به هر منطقه، مصرف مانای کم‌تری در آن منطقه داشته باشند. یا مهارتی دیگر با ضربه زدن با دشمنان شارژ می‌شود و می‌توانید با فعال کردنش، آسیب ضربه‌های بعدی را بیش‌تر کنید. این موارد، روی کاغذ حس وجود نوعی مسیر پیشرفت درست و فکرشده را در بازی می‌دهند. با این حال نتیجه نهایی لزوما به همین میزان کارامد و بی‌نقص نیست.

تقریبا پس از ۱۰ ساعت گشتن در دنیای بازی و کشتن چندین و چند باره دشمنان و تکرار لوپ زنده شدن و شکست دادن دوباره آن‌ها و همینطور ساخت تعداد زیادی کارت جدید و تغییر دادن چیدمان‌شان در دِک کلی، حس می‌کردم که کاراکترم آنقدر که انتظار داشتم، قوی‌تر نشده است. یکی از دلایل اصلی این موضوع، ضعف بازی در ایجاد تعادلی درست از حیث طراحی قابلیت‌های دشمنان است. مثال‌های زیادی برای این موضوع دارد اما برای ذکر چند مورد ملموس، مثلا گونه‌ای از دشمنان به شکل تمساح هستند و هر ضربه‌ای که به آن‌ها وارد کنید، ضربه متقابلی به شما وارد می‌کنند. مخصوصا وقتی بیش از یک مورد از این دشمنان مقابل شما قرار بگیرند، نبرد با آن‌ها واقعا سخت می‌شود! این موضوع در رابطه با دشمنان دیگری هم صدق می‌کند و مثلا مارهایی که توان احیای سلامتی دشمنان را دارند، می‌توانند برخی نبردها را درست مثل سری سولز، تبدیل به کابوس کنند.

برای اینکه مشکلم با Death Howl را شفاف‌تر توضیح بدهم، بد نیست کمی در این مورد صحبت کنیم که چرا اصلا بازی‌های سختی مثل سری سولز را دوست داریم؟ در این بازی‌ها، حتی باوجود درجه‌سختی بالا، شما همیشه مسیری برای قوی‌تر شدن و مهم‌تر از آن، مسیری برای ماهرتر شدن در بازی دارید. مثلا اگر دشمنی در نهایت بی‌رحمی هم باشد، می‌توانید با یادگیری و اجرای بی‌نقص جاخالی دادن‌ها، پَری‌ها یا هر ابزار دیگری که بازی ارائه می‌دهد، در نهایت آن را شکست دهید. اما در بازی Death Howl، این گستردگی ابزارها برای قوی‌تر شدن یا ماهرتر شدن وجود ندارد و ساخت کارت‌های جدید یا ارتقا کاراکتر هم به‌کندی منجر به پیشرفت می‌شوند.

البته هدفم از توضیح این موارد، این نیست که بگویم Death Howl بازی بدی است یا ارزش تجربه ندارد؛ بلکه رسیدن به این نکته است که Death Howl، کمی نیاز به متعادل‌تر شدن دارد. مثلا اگر فقط رفتارهای دشمنان کمی متعادل شوند، شاهد بهبود قابل‌توجهی در بازی خواهیم بود. با این حال هدف کلی این بازی هم از ابتدا ارائه تجربه‌ای سخت و چالش‌برانگیز است و درست مثل سری سولز که طرفداران خاص خود را دارد، Death Howl هم مناسب افرادی است که ترسی از به چالش کشیدن خودشان ندارند.

در مجموع، Death Howl اثری است که به‌شخصه از گشتن در دنیای آن، هم‌مسیر شدن با داستان خاص و لطیفش که در دنیایی با سبک بصری منحصربه‌فرد پیکسل‌آرتی روایت می‌شود، لذت خوبی بردم. از حیث گیم‌پلی، با اینکه کمی با طراحی برخی دشمنان و روند نسبتا کُند پیشرفت در بازی مشکل داشتم، ولی در نهایت شرکت در نبردهای نوبتی بازی، ترکیب کارت‌های مختلف با یکدیگر و چشیدن حس شیرین موفقیت در نبردی واقعا سخت، تجربه‌ای متفاوت و منحصربه‌فرد در بین آثار کارتی رقم می‌زند. پس اگر طرفدار این سبک بازی‌ها هستید و ترسی هم از به چالش کشیدن خودتان ندارید، Death Howl قطعا اثر ارزشمندی برای شما خواهد بود.

شخصیت زن گریان در بازی Death Howl

Death Howl

10/8
امتیاز زومجی
در مجموع، Death Howl اثری است که به‌شخصه از گشتن در دنیای آن، هم‌مسیر شدن با داستان خاص و لطیفش که در دنیایی با سبک بصری منحصربه‌فرد پیکسل‌آرتی روایت می‌شود، لذت خوبی بردم. از حیث گیم‌پلی، با اینکه کمی با طراحی برخی دشمنان و روند نسبتا کُند پیشرفت در بازی مشکل داشتم، ولی در نهایت شرکت در نبردهای نوبتی بازی، ترکیب کارت‌های مختلف با یکدیگر و چشیدن حس شیرین موفقیت در نبردی واقعا سخت، تجربه‌ای متفاوت و منحصربه‌فرد در بین آثار کارتی رقم می‌زند. پس اگر طرفدار این سبک بازی‌ها هستید و ترسی هم از به چالش کشیدن خودتان ندارید، Death Howl قطعا اثر ارزشمندی برای شما خواهد بود.

نقاط قوت

  • طراحی عالی جهان بازی و لذت‌بخش بودن گشت و گذار در آن
  • طراحی بصری پیکسل‌آرتی خاص و منحصربه‌فرد
  • روایت داستانی دلنشین از ارتباط مادر و فرزندی
  • تنوع مناسب کارت‌ها با بیش از ۱۵۰ کارت مختلف

نقاط ضعف

  • کُند بودن سیستم پیشرفت در بازی
  • طراحی برخی از دشمنان می‌توانست منطقی‌تر باشد

نظرات