بررسی بازی Chicken Run: Eggstraction - قسمت سوم رسمی فرنچایز فرار مرغی
ترجمه کردن نبوغ سینمایی یک استودیوی بیهمتا مانند آردمن انیمیشنز به زبان بازیهای ویدیویی، کار سختی بوده که بازی جدید چیکن ران توانسته از پس این ماموریت بربیاید. واقعا چگونه میتوان جادوی استاپ-موشن، آن حس لامسه و دستساز بودن هر فریم را به دنیای دیجیتال و الگوریتمها منتقل کرد؟ بازی Chicken Run: Eggstraction جدیدترین و شاید بتوان گفت جسورانهترین تلاش در این مسیر است؛ عنوانی که به عنوان یک دنباله داستانی مستقیم برای انیمیشن تحسینشده «فرار مرغی: طلوع ناگت» عمل میکند. این بازی، یک نامه عاشقانهای آغشته به گل و لای به طرفداران است؛ نامهای که در ارائه اتمسفر و روح منبع اقتباسش بینقص عمل میکند، اما در اجرای مکانیکهای گیمپلیاش گاهی لکنت میگیرد و نمیتواند یک شاهکار تمام عیار شود.
برخلاف انتظار اولیه از یک بازی اقتباسی خانوادگی که معمولاً به سمت ژانر پلتفرمر یا شبیه به آن سوق داده میشود، Eggstraction مسیری کاملاً متفاوت و هوشمندانهتر را برمیگزیند: یک بازی مخفیکاری و استراتژی تاکتیکی با دید از بالا (دوربین ایزومتریک). این انتخاب، درخشانترین تصمیم تیم سازنده است، چرا که به بهترین شکل ممکن، هسته اصلی داستان فیلم دوم – یعنی عملیات نفوذ به یک پایگاه فوق پیشرفته – را به یک گیمپلی معنادار تبدیل میکند. اگر فرنچایزهایی مانند Commandos یا Desperados را به یاد داشته باشید، با هسته اصلی این بازی آشنا خواهید بود و باید بدانید مرغها حالا کماندو شدند! شما کنترل یک تیم کوچک از مرغهای قهرمان را بر عهده دارید که هر کدام دارای مهارتهای منحصربهفردی هستند و باید با همکاری یکدیگر، به مواضع دشمن نفوذ کرده و اهداف مشخصی را به سرانجام برسانند.
پیش از هر مأموریت، شما تیم خود را از میان چهرههای آشنایی چون جینجر، راکی، مالی، فَولر و دیگران انتخاب میکنید. هر شخصیت، یک مهارت ویژه و یک قابلیت رهبری (Perk) دارد. یکی میتواند با پرتاب تخم، نگهبانان را موقتاً گیج کند، دیگری با یک لباس مبدل از دیدهها پنهان میشود و یکی دیگر با یک پالس الکترومغناطیسی، دوربینها را از کار میاندازد و یا یکی دینامیت میاندازد. این تنوع، سطحی از استراتژی باحالی را به بازی اضافه میکند و شما را ترغیب میکند تا برای هر مرحله، ترکیب درستی از مهارتها را انتخاب کنید. خود مراحل نیز ترکیبی از حل معماهای محیطی ساده، پنهان ماندن از دید نگهبانان انسانی و رباتیک و استفاده از ابزارهای مختلف برای باز کردن مسیر به سمت قفسه مرغهای اسیر شده است. اوج هیجان و تنش هر مرحله، لحظهای است که قفس مرغهای زندانی را باز میکنید. در این لحظه، بازی از یک مخفیکاری آرام به یک سمفونی آشفته از قدقد و فرار واقع مرغی تبدیل میشود. مرغهای نجاتیافته به صورت خودکار و با غرغر از نوع قدقد به سمت نقطه خروج میدوند و این وظیفه شماست که با سرعت عمل و تفکر استراتژیک، مسیر را برایشان امن کنید؛ چالشی که هم میتواند لذتبخشترین و گاهی بخاطر تکراری شدن، خستهکنندهترین بخش بازی باشد.
جایی که Eggstraction بدون هیچ شک و تردیدی میدرخشد، وفاداری بیچون و چرای آن به دنیای انیمیشنهای استودیو آردمن (سازنده این سری و والاس و گرومیت و...) است. از لحظه شروع، بازی شما را در یک انیمیشن استاپ-موشن تعاملی غرق میکند. طراحی هنری، بافتها، مدل شخصیتها و انیمیشنها همگی آن حس خمیری و دستساز بودن را به شکلی معجزهآسا بازسازی کردهاند. کاتسینهای بین مراحل، کیفیتی همسطح با خود فیلمها دارند و به لطف بازگشت صداپیشگان اصلی فیلم، از جمله بلا رمزی در نقش مالی، شخصیتها کاملاً زنده و باورپذیر هستند. طنز دلنشین و هوشمندانه فرنچایز نیز در تمام دیالوگها و موقعیتهای بازی جریان دارد. از این منظر، بازی یک موفقیت مطلق است و به طرفداران دقیقاً همان چیزی را میدهد که انتظارش را دارند: فرصتی برای زندگی کردن در دنیای دوستداشتنی «فرار مرغی».
با این حال، این روکش زیبا و بینقص، گاهی اوقات توسط مشکلات فنی و طراحی در هسته گیمپلیاش ترک برمیدارد. کنترل شخصیتها گاهی خشک و کند احساس میشود و دیر عملکردشان در برابر فرامین شما، روی اعصاب میرود. در موقعیتهای شلوغ که چندین آیتم قابل تعامل در کنار هم قرار دارند، بازی ممکن است دستور شما را به درستی تشخیص ندهد و باعث شود به جای غیرفعال کردن یک تله، به اشتباه زنگ خطر را به صدا درآورید. دوربین بازی نیز همیشه بهترین زاویه را در اختیار شما قرار نمیدهد و گاهی اوقات دید شما را نسبت به محیط محدود میکند. علاوه بر این، بروز سلسله اتفاقاتی از باگهای مختلف، از جمله گیر کردن مرغهای همراه در محیط که شما را مجبور به شروع مجدد مرحله میکند، تجربه را خدشهدار میسازد.
روی کاغذ، ایده یک بازی مخفیکاری تاکتیکی به صورت دونفره در دنیای «فرار مرغی» یک رویای تحققیافته به نظر میرسد. تصور هماهنگی با یک دوست برای ایجاد حواسپرتی و اجرای نقشههای پیچیده، دقیقاً همان روح کار تیمی است که در قلب این فرنچایز قرار دارد. با این حال، اجرای این ایده در بخش داستانی اصلی بازی، به جای همکاری، بیشتر به یک آشفتگی پیشبینی نشده منجر میشود. بازی به جای استفاده از صفحه نمایش تقسیمشده (Split-screen)، از یک دوربین مشترک برای هر دو بازیکن استفاده میکند. این تصمیم طراحی، اغلب باعث میشود دو بازیکن به جای همکاری با یکدیگر، برای کنترل دوربین با هم بجنگند و حرکت در محیط به یک کشمکش ناخواسته تبدیل شود. خوشبختانه، سازندگان این پتانسیل از دست رفته را در قالب مراحل جایزهای و ویژهای که منحصراً برای حالت دونفره طراحی شدهاند، جبران میکنند. در این مراحل، معماها و چالشها به گونهای ساخته شدهاند که واقعاً به همکاری دو بازیکن نیاز دارند و تجربه بسیار متمرکزتر و لذتبخشتری را ارائه میدهند؛ تجربهای که نشان میدهد ایده اصلی چقدر میتوانست درخشان باشد.
انتخاب این بازی به عنوان یک دنباله داستانی مستقیم (در ابتدای بازی عبارت «سه ماه پس از وقایع انیمیشن دوم درج میشود)، آن را عملاً به قسمت سوم این فرنچایز تبدیل میکند. این رویکرد، گرچه چندان مرسوم نیست، اما در تاریخ بازیهای ویدیویی بیسابقه هم نیست و نمونههای درخشانی چون The Incredibles: Rise of the Underminer یا The Nightmare Before Christmas: Oogie’s Revenge را به یاد میآورد که در آنها نیز بازی ویدیویی به جای یک اقتباس صرف، نقش یک دنباله رسمی را برای داستان انیمیشن ایفا میکرد. این تصمیم، Eggstraction را از یک بازی ساده و فرعی فراتر برده و به بخشی ضروری از روایت کلی این فرنچایز تبدیل میکند که تماشای فیلم دوم را برای درک کامل داستانش، الزامی میسازد.
در نهایت، Chicken Run: Eggstraction یک تجربه متناقض اما دوستداشتنی است. این بازی قلبی از تخم مرغهای طلا دارد که در کالبد یک گیمپلی نه چندان بینقص خود میتپد. برای طرفداران پر و پا قرص این مرغهای شجاع، وفاداری بینظیر، طنز فوقالعاده و حضور صداپیشگان این سری و همچنین ارائه جلوههای بصری مشابه با دنیای انیمیشن آنقدر جذاب خواهد بود که بتوانند از پس مشکلات فنی و کنترلهای گاه ناامیدکنندهاش برآیند. اما اگر صرفاً به دنبال یک بازی استراتژی-مخفیکاری بینقص هستید، شاید بهتر باشد جای دیگری به دنبال آن بگردید.
بررسی بازی Chicken Run Eggstraction
نقاط قوت
- وفاداری کامل به روح این فرنچایز
- حضور صداپیشگان اصلی و ادامه داستان انیمیشن
- گیمپلی درگیرکننده
نقاط ضعف
- دوربین بد
- ازبین رفتن پتانسیل بخش دو نفره
- مشکلات فنی گرافیکی
- هوش مصنوعی ضعیف دشمنان