بررسی بازی Dora: Rainforest Rescue - شلنگ تخته اندازی در جنگل
بازگشت نمادهای دنیای سرگرمی بچهها همیشه با ترکیبی از امید و تردید همراه است. برخی بازگشتها شکوه گذشته را تکرار میکنند و نسل جدید را با خود همراه میکنند و برخی دیگر، خاطرات شیرین را خدشهدار میسازند و رسما نابود میشوند. «دورا کاوشگر»، آن قهرمان کوچک و کنجکاوی است که یک نسل کامل را با ماجراجوییهای دو زبانه و شکستن دیوار چهارم (درست مثل پدر معنویاش یعنی ماجراهای آبی!) سرگرم کرد، پس از وقفهای طولانی، با یک سریال جدید و یک بازی ویدیویی تازه با عنوان Dora: Rainforest Rescue بازگشته است. این بازگشت، بیش از هر چیز، یک پرسش اساسی را مطرح میکند: آیا روح ماجراجویی، آموزش و توانمندسازی که دورا را به یک پدیده فرهنگی تبدیل کرد، در این مدیوم تعاملی جدید نیز زنده است؟ پاسخ، پس از ساعتها کاوش در جنگلهای بارانی دیجیتالی آن، یک بله قاطعانه و دلگرمکننده است؛ پاسخی که البته مخاطب خاص خودش را هدف گرفته است.
پیش از آنکه به دنیای شاد و بامزه بازی جدید بپردازیم، باید لحظهای درنگ کنیم و به یاد بیاوریم که «دورا» صرفاً یک شخصیت کارتونی نیست و یک پدیده فرهنگی و یک نوآوری آموزشی بود که راهش هنوز ادامه دارد. در دورانی که برنامههای کودک عمدتاً تجربهای منفعلانه ارائه میدادند، «دورا کاوشگر» با شکستن دیوار چهارم، مستقیماً با مخاطب خردسال خود سخن گفت، از او سؤال پرسید و با صبر منتظر پاسخش ماند. این رویکرد تعاملی، همراه با آموزش مفاهیم زبان اسپانیایی در قالبی سرگرمکننده، انقلابی در محتوای مختص بچههای خردسال ایجاد کرد. مهمتر از آن، دورا به عنوان یک قهرمان دختربچه لاتینتبار، نمادی از بازنمایی فرهنگی و توانمندسازی بود؛ او به نسلی از کودکان نشان داد که کنجکاوی، شجاعت و هوش برای حل هر مشکلی کافی است. بازگشت او در دنیای امروز بهنظرم خیلی ضروری است؛ دنیای کودکان بیش از همیشه تیره و تار شده و برگشت دورا و دوستانش آزمونی است برای سنجش اینکه آیا آن روح پیشگامانه همچنان میتواند در جهان کودکان امروز (همانها که آنها را گودزیلا میخوانیم!) راهش را پیش ببرد یا خیر.
بیایید از ابتدا صادق باشیم؛ اگر شما یک گیمر باتجربه هستید که به دنبال چالشهای عمیق در گیمپلی و طراحی مراحل و یا روایتهای چندلایه داستانی و گرافیکهای نسل نهمی میگردید، این بازی قطعاً برای شما ساخته نشده است. قضاوت کردن Dora: Rainforest Rescue با معیارهای یک بازی بزرگسال، مانند ارزیابی یک کتاب مصور کودکان با استانداردهای یک رمان کلاسیک مثل برباد رفته است؛ کاری بیهوده و البته ناعادلانه. قدرت واقعی این بازی در جای دیگری نهفته است: در ایفای نقش بینقص خود به عنوان اولین بازی ویدیویی یک کودک. این عنوان، یک دروازه ورودی امن، رنگارنگ و بینهایت صبورانه به دنیای شگفتانگیز بازیهاست؛ دنیایی که اولین قدمها در آن باید با تشویق و اعتماد به نفس همراه باشد، نه با ناامیدی و شکست و اعصاب خردی.
داستان بازی، مانند همیشه، ساده، دلنشین و کاملاً قابل فهم برای ذهن یک کودک است. روباه حیلهگر، سوایپر، این بار با یک دستگاه تکثیر، دردسرهای جدیدی ساخته و دورا و دوست همیشگیاش، میمون چکمهپوش، باید برای نجات درخت جادویی آلِبریهِ به ماجراجویی بپردازند و میوههای آن را پیدا کنند. این روایت ساده، بستری عالی برای یک گیمپلی سرراست و هدفمند فراهم میکند. وقتی میگویم گیمپلی سرراست یعنی دقیقا سرراست! حرکت از چپ به راست، پرشهای ساده، جمعآوری برگهای جادویی و حل معماهای ابتدایی (چیستانهایی در حد آن چیست که وقتی باران میبارد زیرش میرویم تا خیس نشویم؟) ، تمام آن چیزی است که کودک شما برای پیشروی نیاز دارد. توسعهدهندگان در استودیوی Artax Games به درستی درک کردهاند که در این سن، لذت نه در پیچیدگی، که در موفقیتهای کوچک و قابل دسترس نهفته است. هر پل شکسته که با یک آچار جادویی تعمیر میشود، یا هر گیاهی که با یک آبپاش رشد میکند، برای یک بازیکن خردسال، یک پیروزی بزرگ و شیرین است که حس توانمندی را در او زنده میکند.
اما جادوی واقعی Dora: Rainforest Rescue زمانی آشکار میشود که دسته دوم را به دست میگیرید. من خودم بازی را یک خردسال بازی کردم و تازه فهمیدم دنیای بازی چقدر برای او شگفت انگیز است. بازی دورا از آن بازیهایی است که بچهها میتوانند به راحتی در آن «قهرمان» باشند و همان حسی را بگیرند که یک گیمر چالشپسند پس از کشتن یک باس میگیرد. حالت همکاری دونفره (Couch Co-op) این بازی، یکی از بهترین و ارزشمندترین ویژگیهای آن است. دیدن یک تجربه دونفره آفلاین با صفحه نمایش تقسیمشده (Split-screen) که برای تعامل والدین و فرزندان طراحی شده، غنیمتی ارزشمند است. این بازی یک پل است؛ پلی میان نسلی که با دورا بزرگ شده و نسلی که تازه در حال کشف اوست. تجربه همراهی با فرزندتان در این ماجراجویی، راهنمایی او در پرشهای کمی دشوارتر روی سکوهای متحرک و دیدن برق شادی در چشمانش پس از حل یک معما، خود به تنهایی ارزش این بازی را توجیه میکند. این همان تجربههای مشترک و خاطرهسازی است که بازیهای ویدیویی میتوانند در بهترین حالت خود خلق کنند.
از منظر صوتی و بصری، بازی به ریشههای خود وفادار است. دنیای بازی سرشار از رنگهای شاد و زنده است و طراحی شخصیتها دقیقاً همان چیزی است که طرفداران از دنیای دورا انتظار دارند. درست است که با یک شاهکار فنی روبرو نیستیم و انیمیشنها کمی خشک به نظر میرسند، اما این جزئیات فنی در مقابل هدف اصلی بازی، یعنی ایجاد یک محیط جذاب و آشنا برای کودکان، کاملاً رنگ میبازند. صداگذاری نیز همین مسیر را دنبال میکند؛ دورا مدام در حال توضیح دادن کارهایش است و به گیمر راهنمایی میکند و از او میخواهد که کمکش کند. این ویژگی که شاید برای یک بزرگسال کمی تکراری و خستهکننده به نظر برسد، برای یک کودک خردسال، یک راهنمای صوتی عالی و اطمینانبخش است که به او کمک میکند هرگز در بازی گم نشود و همیشه بداند قدم بعدی چیست.
موسیقی متن بازی نیز به همان اندازه در خدمت اتمسفر شاد و پرانرژی آن است. ملودیهای ساده، ریتمیک و دلنشین، نه تنها یادآور نسخه کلاسیک سریال هستند، بلکه به خوبی هیجان کاوش را در دل بازیکنان کوچک زنده نگه میدارند و هرگز حس خستگی یا یکنواختی را القا نمیکنند. اما ارزش صوتی بازی فراتر از موسیقی آن است و به هسته اصلی آموزشی این فرنچایز وفادار میماند. تکرار واژگان ساده انگلیسی توسط دورا، این بازی را به یک ابزار کمکآموزشی لذتبخش برای یادگیری زبان تبدیل میکند. نکته قابل تحسین، توجه سازندگان به مخاطب جهانی این شخصیت محبوب است؛ بازی از طیف گستردهای از زبانها پشتیبانی میکند که شامل گزینههای کمتر دیدهشدهای مانند زبان عربی نیز میشود؛ اقدامی که دسترسیپذیری را برای کودکان در سراسر جهان به شکل معناداری افزایش میدهد. همین موضوع این امید را در دل زنده میکند که شاید روزی شاهد افزودهشدن زبان فارسی نیز به چنین عناوینی باشیم تا کاوشگران کوچک ایرانی هم بتوانند با زبان مادری خود، به دورا در ماجراجوییهایش یاری رسانند. به هر حال دورا در ایران کم طرفدار ندارد!
بررسی بازی Dora: Rainforest Rescue
در نهایت، Dora: Rainforest Rescue یک یادآوری مهم است. یادآوری اینکه بازیهای ویدیویی فقط برای سرگرمی بزرگسالان نیستند و بازار بازیهای باکیفیت، امن و خوشساخت برای کودکان خردسال، بازاری است که متأسفانه اغلب نادیده گرفته میشود. این بازی این خلأ را پر میکند و به والدین ابزاری فوقالعاده میدهد تا فرزندانشان را به شکلی کنترلشده و مثبت با دنیای تعاملی بازیها آشنا کنند.
نقاط مثبت
- بازی کودکانه
- گیمپلی مفرح برای بازی با بچهترها
- موسیقی شاد
- آموزشی بودن بازی
- دو نفره بودن
نقاط منفی
- داستان بازی میتوانست حتی برای بچه ها بهتر باشد
- مشکلات دوربین