بررسی بازی Blood of Mehran؛ ناامیدی!
وقتی اولین نمایشها و تریلرهای بازی Blood of Mehran پخش شدند، نوید تجربهای قابلقبول را در سبک اکشن نقش آفرینی میدادند. بازی که توسط تیمی ایرانی ساخته شده است و توضیحاتش خبر از داستان غنی، گیمپلی ترکیبی از اکشن و مخفیکاری و جنبههای گرافیکی باکیفیت میداد. اما همان برخورد اول با Blood of Mehran کافی است تا متوجه شویم که اینها، چیزی فراتر از جملههایی تبلیغاتی نیستند و خود بازی، با مشکلات واضحی دست و پنجه نرم میکند. لطفا ابتدا بررسی ویدیویی بازی را تماشا کنید تا بعد بیشتر راجع به آن صحبت کنیم:
پخش از رسانه
همانطور که اشاره کردم، برای پی بردن به کیفیت کلی Blood of Mehran حتی لازم نیست گیمپلی تقریبا ۷-۸ ساعته آن را کامل بازی کنید. در همان ابتدای بازی و پس از نمایش کاتسینی، با شخصیت پادشاه روبرو میشویم و دوئلی مستقیم با او داریم؛ ضربههای شمشیر در این نبرد بیشتر از آنکه حس برخورد به انسانی از جنس گوشت و استخوان را بدهند، شبیه به ضربه زدن به جسمی کاغذی و کاملا بیوزن هستند. دشمن در برابر اکثر ضربهها حتی واکنشی جزئی هم ندارد و تنها راهی که متوجه میشویم ضربهها برخوردی با او داشتهاند، کم شدن نوار سلامتی است.
این وسط بازی سعی میکند مکانیکهایی مثل پری (Parry) را هم آموزش دهد ولی انیمیشنها و فیزیک کلی آنقدر خشک و مصنوعی است که حتی درست اجرا شدن آنها را هم متوجه نمیشویم. پس از این بخش، با مروری بر خاطرات شخصیت مهران، بازی ما را به یک زندان میبرد؛ اما راستش را بخواهید، زندانی واقعی خود گیمر است که باید در دل این گیمپلی آشفته، راهی برای تمام کردن بازی پیدا کند.
Blood of Mehran تقریبا در هر زمینهای که از یک ویدیو گیم انتظار داشته باشید، وضعیت آشفتهای دارد. از نظر داستانی، بازی صرفا یک ایده است و این ایده، هرگز با پرداخت و روایتی حتی معمولی هم همراه نمیشود تا کمی مفهوم آن تگ «داستان غنی» الصاقشده به آن در استیم عملی شود. ما میدانیم که مهران، که گذشته خوبی هم نداشته و پس از آشنایی با همسرش انسان بهتری شده است، خانواده خود را از دست میدهد و باید انتقام آنها را بگیرد. از این ایده اولیه به بعد، دیالوگنویسی ضعیف، کلیت کلیشهای و شخصیتپردازی ضعیف، عملا داستان را در مسیری قرار میدهند که دنبال کردنش جذابیت خاصی ندارد.
مثالهای متعددی میتوان برای مشکلات روایتی بازی ذکر کرد اما فقط به یکی از آنها بسنده میکنم. مهران در جریان فرار از زندان، با دختری آشنا میشود و پس از خروج از این زندان، به منطقهای میروند که دختر مذکور در آن هدایت گروهی سرباز را برعهده دارد. دشمنان شبانه به این منطقه حمله میکنند و شاهد نبردی مثلا جدی و حماسی هستیم؛ حال لابهلای چنین شرایطی، سازندهها تصمیم میگیرند تا نوعی شیمی بین مهران و آن دختر بسازند و کمی چاشنی طنز هم در دیالوگهای رد و بدلشده بین آنها قرار بدهند. اما خروجی کار، سناریوهای واقعا خندهداری (نه از نوع لذتبخش آن!) است که وقتی سربازها در حال جنگیدن با یکدیگر هستند، این دو شخصیت با یکدیگر مشغول صحبتهایی بیمعنی و مضحک میشوند و سکانسهایی واقعا لوس را شاهد هستیم.
بقیه جنبههای داستانی بازی هم وضعیت بهتری ندارند؛ مثلا از ایده تکرار خاطرات میشد استفادههای بهمراتب بهتری هم کرد یا شخصیتهایی که در طول مسیر معرفی میشوند، میتوانستند زمینهسازی بهتری داشته باشند تا هر جنسی از رویارویی با آنها، کمی لذتبخشتر و معنیدار باشد. اما مشکلات مهران در زمینه گیمپلی، حتی عمیقتر و جدیتر هم هستد.
چند سال پیش در صحبتی که با یکی از بازیسازان داخلی داشتم، گفتم که متاسفانه بخش بزرگی از تولیدات ما در حوزه ویدیو گیم، انگار ابتدا به دید یک انیمیشن خلق میشوند و تازه پس از نهایی شدن انیمیشنها و طراحیها، تصمیم گرفته میشود که جنبه تعامل گیمر با بازی، یعنی منحصربهفردترین ویژگی یک ویدیو گیم، چطور باید در آن اعمال شود. بازی کردن خون مهران دقیقا چنین حسی را به من منتقل میکرد؛ چرا که بازی عملا لوپی از یک سری کارهای تکراری است که صرفا با ظاهر جدید و در محیطهای جدید تکرار میشوند تا در نهایت به پایان بازی برسیم.
لوپ مذکور، به این صورت است که شما وارد محیطی جدید میشوید، گروهی نسبتا پرتعداد از دشمنان به سمت شما سرازیر میشوند، در اوایل بازی سعی میکنید تا با ترکیب ضربههای سبک و سنگین یا پریهای بهموقع با آنها بجنگید اما متوجه میشوید که به دلیل سیستم تارگتینگ بد دشمنان و ساختار کلی جنگیدن آنها، چندان هم نباید دنبال منطقی بازی کردن بازی باشید و در نتیجه، در ادامه صرفا دکمهها را مش میکنید تا یا دشمنان کشته شوند یا شما. این سناریو بارها و بارها تا پایان بازی تکرار میشود و لابهلای آنها، گاهی باید با باسها هم روبهرو شوید که در آنها هم خیلی استراتژی و اصولی جنگیدن معنی ندارد و بهترین کار جاخالی دادن و ضربه زدن تا تمام شدن سلامتی دشمن است.
بهطور دقیقتر، به مرور میتوانید کمبوهای جدیدی برای سلاحهای مختلف خودتان باز کنید. این کمبوها ایده خوبی برای تنوع بخشیدن به نبردها هستند؛ اما مشکل اینجاست که طراحی انیمیشن اکثر آنها و همینطور طراحی مدل کلی جنگیدن دشمنان، به شکلی است که اکثر اوقات وقتی میخواستم کمبویی را اجرا کنم، در حین انیمیشن اجرا شدن آن مورد حمله یک یا چندتا از دشمنان قرار میگرفتم. این موضوع برای ضربههای ویژه هم صدق میکند و معمولا آنها هم دچار چنین مشکلی میشوند و در نتیجه ترجیح میدهید صرفا همان مش کردن ضربههای سبک و نهایت سنگین را انجام دهید. Blood of Mehran سعی دارد تا کمی تجربهای چالشبرانگیز باشد اما نحوه پیاده کردن این چالشها در نهایت منجر به بازی میشود که سخت نیست ولی اعصابخوردکن، چرا. بارها و بارها در بازی به دلیل طراحی ضعیف نبردها، به هم ریختن دوربین و سیستم هدفگیری دشمن میمیرید و هر بار هم سر این مرگها، حس میکنید که مشکل نه از ضعف مهارت شما بلکه از عواملی است که خودتان نقشی در آنها ندارید.
مهران در طول بازی چند سلاح شامل شمشیر، شمشیر و سپر، تیرکمان و دو شمشیر همزمان بهدست میآورد که میتوان آنها را به مرور ارتقا داد. همچنین جعبههایی هم حاوی لباسهایی برای ارتقا سطح کلی سلامتی بهدست میآورید. جنگیدن با تمام سلاحهای بازی مشکلاتی را که اشاره کردم دارند. این وسط، تنوع ظاهری دشمنان بد نیست اما از نظر رفتاری، آنها تفاوتهای خاصی با یکدیگر ندارند و نهایتا مثلا برخی سپر به دست گرفتهاند که باید با ضربههای سنگین سراغ آنها بروید و برخی صرفا سطح سلامتی بیشتری دارند. در بخشهایی از بازی، نیروهای کماندار دشمن هم روبروی شما قرار میگیرند اما هوش مصنوعی آنها واقعا عجیب است؛ مثلا در مرحله شهری بازی، این نیروهای کماندار اکثر وقتها به جای اینکه از دور شما را هدف قرار بدهند، خودشان به سمت مهران میآیند و تبدیل به هدفی بسیار راحت میشوند یا در بخش دیگری از بازی، نیروهای کماندار ماورایی را داریم که اکثرا خیلی دیر متوجه حضور شما میشوند و تصمیم میگیرند به سمتتان شلیکی انجام دهند.
Blood of Mehran در بخشهایی از بازی سعی در آفرینش سناریوهای مخفیکاری هم دارد اما آنها هم از مشکلات دیزاینی واضحی رنج میبرند. خیلی وقتها بازهای که در آن میتوانید دشمن را مخفیانه بکشید، از حیث مسافت تا دشمن یا زمانبندی زدن دکمه مربوطه، دچار مشکل میشود و در نتیجه آن سناریو مخفیکاری، تبدیل به یکی دیگر از همان لوپهای هجوم دشمنان در تعداد زیاد و جنگیدن با آنها میشود.
به نظرم آوردن مثالهای اینچنینی از مشکلات بازی کافی است! بهطور کلی، Blood of Mehran در تعریف عناصری که میتوانند یک اثر را تبدیل به ویدیو گیمی سرگمکننده کنند، تجربهای شکستخورده است. بازی نه موفق به روایت داستانی جذاب میشود و نه از حیث گیمپلی ویژگیهایی دارد که بتوان مدتی از آن لذت برد. تنها ویژگی مثبت «خون مهران» طراحی نسبتا خوب برخی محیطهای آن با موتور آنریل است که البته این جنبه هم تحت تاثیر افت فریمها و مشکلاتی نظیر دیر لود شدن بافتها میشود. همینطور عجیب است که خبری از دوبله فارسی یا حتی زیرنویس فارسی در آن نیست. شاید بگویید که Blood of Mehran قیمت ۲۵ دلاری ولی راستش را بخواهید، در این دوران که گیمرهای ایرانی باید برای خرید هر اثری باید کلی حساب و کتاب کنند، Blood of Mehran ارزش ۲۵ دلار را هم ندارد.
Blood of Mehran
نقاط قوت
- طراحی برخی از محیطها بد نیست
نقاط ضعف
- روایت بسیار ضعیف داستان با دیالوگهای بسیار معمولی
- شخصیتپردازی ضعیف کاراکترها
- طراحی بسیار بد سیستم نبرد که باعث ناکارآمدی کمبوها و مکانیکها شده است
- اعصابخوردکن و تکراری بودن سناریوهای نبرد و حمله گروهی دشمنان
- باگهای مختلف که بخشهای مخفیکاری را خراب میکنند
- ایرادهای فنی از قبیل افت فریم و دیر لود شدن بافتها
- صداگذاریهای نهچندان مطلوب و نبود زیرنویس یا صداگذاری فارسی