والپیپر بازی Lost Soul Aside

بررسی بازی Lost Soul Aside | شیطان هم می‌خندد

دوشنبه 7 مهر 1404 - 16:59
مطالعه 6 دقیقه
بازی Lost Soul Aside پس از روند ۱۰ ساله‌ی تولید، آمد تا یادآوری کند تکرار ۱۰ ساله یک اشتباه، اشتباهی ترسناک‌تر را پدید می‌آورد. همراه زومجی باشی
تبلیغات

وقتی «یانگ بینگ» در سال ۲۰۱۴ تصمیم گرفت پروژه تک نفره‌اش با نام Lost Soul Aside را کلید بزند، جهان در شرایط متفاوتی نسبت به‌امروز قرار داشت. رئال مادرید تازه به دهمین قهرمانی‌اش در چمپیونز لیگ (لا دسیما) رسید، لغزش استیون جرارد به‌سوژه همیشگی اینترنت بدل شده بود، کریستوفر نولان با «میان‌ستاره‌ای» به‌خلق اتفاقی مهم در فرهنگ عامه دست زد، دنیای سینمایی مارول با فیلم «سرباز زمستان» روی فرم بود، چالش «سطل آب یخ» به‌متن اتفاقات اینترنتی بدل شد، قطعه‌ی Happy از فرل ویلیامز جهان موسیقی را تکان داد و در سرزمین بازی‌های ویدیویی، «واچ داگز» محل بحث‌های گسترده بود.

یانگ بینگِ دانشجو اما دو سال بعد و با پخش یک تریلر، Lost Soul Aside را به‌دنیای بازی‌ها معرفی کرد. محصولی در ژانر هک اند اسلش یا اصطلاحا «کاراکتر-اکشن» که تماشاگرِ آشنا به صنعت بازی را خیلی سریع به‌یاد مجموعه‌هایی همچون Devil May Cry و Final Fantasy می‌انداخت. بازی نه‌تنها در دل گیمرها، بلکه در قلب برند پلی استیشن هم نفوذ کرد و حمایت ژاپنی‌ها را به‌دست آورد. حمایتی که مترادف شد با توسعه‌ی ۱۰ ساله‌ی بازی. روندی بسیار طولانی که خود به‌یکی از ویژگی‌های معرف بازی تبدیل شد. حالا و در پایان انتظاری ده ساله، این شما و این هم بررسی بازی Lost Soul Aside.

قصه‌ی بازی در مورد پسری دلاور با نام کِیزر (Kaser) است؛ جنگ‌جوی ماهر از گروه مقاومت GLIMMER که در کنار هم‌رزمانش، با تهدیدهای فرابشری مقابله می‌کنند. کیزر اما در این قصه، درگیر یک ماجراجویی شخصی است؛ چرا که روح خواهرش لوئیزا (Louisa) توسط همین نیروهای شیطانی ربوده شده و حالا قهرمان قصه ما، برای نجات خواهرش آهنگ سفر می‌کند.

شمایل کلی و چارچوب داستان بازی جذاب و پرپتانسیل است. قصه‌ای با محوریت سفر احساسی یک برادر تا مسیر نجات خواهرش را پیدا کند. در نهایت این Lost Soul Aside است که یکی از زمخت‌ترین، چند پاره‌ترین، ناپیوسته‌ترین و کسالت‌آورترین قصه‌های روایت‌شده در سالیان اخیر صنعت بازی را در سینی بلورین گذاشته و تحویل‌مان می‌دهد. بازی انگار به‌صورت عامدانه، تمام مولفه‌های قصه‌سرایی استاندارد را از پنجره به‌بیرون پرتاب می‌کند. شخصیت‌پردازی، سرعتِ قصه‌گویی، دیالوگ‌نویسی، پرداخت کاراکترهای منفی و همه‌ی موارد مرتبطت، اصلا و ابدا عمق کافی ندارند و ترکیب‌شان با فن‌سرویس‌های زورکی شرقی که اینجا بیش از حد معمول نیز می‌رود، داستان‌سرایی بازی را به‌‌ملقمه‌ای ناملموس و شرمسارکننده برای بازیکن تبدل می‌کند!

داستان‌سرایی بازی رفته رفته‌ به‌اندازه‌ای بد می‌شود که در حالتی کاملا غیرارادی، به‌‌آن جذب می‌شوید؛ بازی آنقدر بد قصه می‌گوید که از دل همین قصه‌سرایی هچل‌هفت‌اش جذابیت می‌سازد و شما را مشتاق می‌کند تا ببینید که آیا داستان از این بدتر هم خواهد شد یا نه؟

داستان‌سرایی بازی رفته رفته‌ به‌اندازه‌ای بد می‌شود که در حالتی کاملا غیرارادی، به‌‌آن جذب می‌شوید؛ بازی آنقدر بد قصه می‌گوید که از دل همین قصه‌سرایی هچل‌هفت‌اش جذابیت می‌سازد و شما را مشتاق می‌کند تا ببینید که آیا داستان از این بدتر هم خواهد شد یا نه؟ خبر خوب این است که انتظارتان برای بدتر شدن داستان هرگز بی‌پاسخ نمی‌ماند و ناامید نمی‌شوید. در دسته‌ی بازی‌هایی که از دل بد بودن‌شان به‌نقطه‌ای جذاب و کنجکاوی برانگیز می‌رسند، می‌توانیم Lost Soul Aside را در کنار بازی Wanted: Dead بگذاریم که آن هم از شاهکارهایی در این زمره به‌شمار می‌رود.

معرفی شخصیت‌های همراه و کاراکترهای منفی، هرگز نمی‌تواند توجه بازیکن را جلب و مخاطب را همراه خود کند. شخصیت‌های همراه درواقع گروهی از تیپ‌ها و کلیشه‌های کاراکترپردازی از آثار شرقی هستند که با فن‌سرویس‌های عجیب این محصولات، چه در شمایل و چه در رفتار و نویسندگی، درآمیخته‌اند؛ شخصیت‌هایی که تعامل با آن‌ها به‌لحظاتی ملال‌آور تبدیل می‌شود. در راس این کاراکترهای کسالت‌آور، کیزر و خواهرش قرار دارند که از دل نویسندگی آب‌گوشتی بازی و تلاش ناموفق برای شیمی‌سازی مابین کیزرِ عصاقورت‌داده و خواهر پرحرف‌اش، بازیکنِ از همه‌جا بی‌خبر و پشیمانی را داریم که دلش برای چند (چندین) ساعت پیش از تجربه‌ی Lost Soul Aside تنگ می‌شود. چنین موضوعی به‌شمایل دیگر، برای شخصیت‌های منفی صدق می‌کند. کاراکترهایی که انگیزه و اهداف‌شان هرگز به‌اندازه کافی پرداخت نمی‌شود و در حد یک سری آدم‌بد کارتونی باقی می‌مانند.

خوشخبتانه اوضاع گیم‌پلی Lost Soul Aside بهتر از شرایط حاکم بر قصه‌سرایی‌اش است. بازی در گیم‌پلی خود موفق می‌شود تا ساختارهای امتحان‌پس‌داده‌ای که کپکام طی دو دهه‌ی اخیر با سری Devil May Cry اجرا کرده بود را ترکیب کرده و تحویل بازیکنانش بدهد. نواختن ضربه‌های ترکیبی آن‌هم در سریع‌ترین و خوش‌آهنگ‌ترین شکل ممکن که هم دشمن را ناکار کرده و هم جذابیت‌ بصری داشته باشد، هسته‌ی تجربه‌ی Lost Soul Aside است. اثر نام‌برده با چهار سلاح Sword - Greatsword - Poleblade و Scythe بازیکن را به‌میدان مبارزه می‌فرستد. سلاح‌هایی که با درخت مهارت خاص خود همراهند با چاشنی کردن عنصر «تنوع» از به‌تکرار افتادن روند بازی جلوگیری می‌کنند.

توانایی بازیکن در تعویض لحظه‌ای سلاح‌ در میدان نبرد، امکان اجرای چندضرب (کامبو)های جذابی را فراهم می‌کند. هرچقدر که بازی در مکانیک‌های مبارزات تنوع دارد، در آن سو و در بحث طراحی دشمنان اما به‌تکرار می‌افتد. خوشبختانه چنین مسئله‌ای در مبارزه‌‌با غول‌آخرها (باس‌فایت‌ها) صادق نیست و اتفاقا رویارویی‌با غول‌آخرها را می‌توانیم نقطه‌ی اوج گیم‌پلی بازی بدانیم. خارج از میدان مبارزه و در دل ثانیه‌های پر شده از سکونوردی‌ها و حرکت در محیط بازی، گیمر به‌استراحت چشم و دستانش دعوت می‌شود. خوشبختانه به‌صورت کلی، گیم‌پلی بازی ساختار مناسبی دارد و بدون آورده‌ای تازه برای ژانر هک اند اسلش/کاراکتر-اکشن صرفا با پیروی از استانداردهای موجود در این سبک، تجربه‌ای مناسب را برای مخاطبانش ترتیب داده است.

در زمینه جلوه‌های صوتی و بصری اما، Lost Soul Aside محصول پیچیده و عجیبی است. پیرامون تصویرسازی‌ها باید از کارگردانی هنری آغاز کنیم که میوه‌اش تصویرنگاری‌های خوش‌نقش و تماشایی بازی است. تنوع محیط‌ها در انواع شمایل و رنگ‌آمیزی‌‌های چشم‌نوازش، همگی به‌لطف کارگردانی هنری لایق تحسین بازی صورت گرفته است. در سوی دیگر، ضعف جدی در بهینه‌سازی موتور گرافیکی آنریل انجین (Unreal Engine ) را داریم که دیگر نیاز به گفتن ندارد. این مساله زمانی عجیب‌تر می‌شود که بدانیم بازی نام‌برده از موتور گرافیکی آنریل انجین ۴ بهره می‌برد و حتی در بهینه‌ کردن محصول با این انجین نسل هشتمی هم ضعیف عمل کرده است.

جلوه‌های شنیداری بازی نیز بی‌ایراد نیستند. اگر از آلبوم موسیقی جذاب و گوش‌نواز بازی عبور کنیم، به‌صداپیشگی عجیب در دوبلاژ انگلیسی بازی می‌رسیم. کات‌های ناگهانی و عجیب، میکس نادرست صدا و گم شدن دیالوگ در پس‌زمینه، دوبلاژ ناراحت‌کننده به زبان انگلیسی و کارگردانی بسیار بد دوبلاژ، تجربه‌ی بازی به‌زبان انگلیسی که قطعا اولین انتخاب حجم بالایی از گیمرها خواهد بود را تحت تاثیر قرار می‌دهد. اصلا همین دیالوگ‌گویی‌های عجیب در کنار نویسندگی بسیار بد بازی، ذاتا از برجسته‌ترین و جذاب‌ترین عوامل بازی می‌شوند چرا که این شکل از نویسندگی از اجرا، به‌جز آثار ایرج ملکی عزیز، در هیج کجای صنعت گیم و سینما احتمالا یافت نمی‌شود.

مشکلات آنریل انجین در Lost Soul Aside احتمالا بدخیم‌ترین و ترسناک‌ترین مشکلات بهینه‌سازی انجین نام‌برده در سالیان اخیر باشد. نکته جالب این است که بازی از موتور آنریل انجین ۴ بهره می‌برد و در بهینه کردن محصول با یک انجین نسل هشتمی ناکام بوده است.

Lost Soul Aside تجربه‌ای غم‌انگیز است. تلاشی ۱۰ ساله‌ که با خروجی پر مشکل و ناراحت‌کننده اش، بازیکن را به‌تامل و تاسف می‌اندازد. بازی مورد بحث با قصه‌گویی پرمشکل، گیم‌پلی سرگرم‌کننده و حفره‌های بی‌شمار در صداگذاری و اجرا، به‌خلوقی بدل شد که نه‌‌ برای رزومه خالق‌اش «یانگ بینگ» و نه برای آرشیو مخاطبانش، هیچ ارزشی به‌همراه ندارد.

والپیپر بازی Lost Soul Aside

بررسی بازی Lost Soul Aside | شیطان هم می‌خندد

10/4.5
امتیاز زومجی
Lost Soul Aside تجربه‌ای غم‌انگیز است. تلاشی ۱۰ ساله‌ که با خروجی پر مشکل و ناراحت‌کننده اش، بازیکن را به‌تامل و تاسف می‌اندازد. بازی مورد بحث با قصه‌گویی پرمشکل، گیم‌پلی سرگرم‌کننده و حفره‌های بی‌شمار در صداگذاری و اجرا، به‌مخلوقی بدل شد که نه‌‌ برای رزومه خالق‌اش «یانگ بینگ» و نه برای آرشیو مخاطبانش، هیچ ارزشی به‌همراه ندارد.

نقاط مثبت

  • آلبوم موسیقی جذاب
  • تصویرنگاری‌های چشم‌نواز
  • چارچوب خوش‌ساخت مکانیک‌های بخش مبارزه

نقاط منفی

  • بهینه‌سازی فنی ناکارآمد
  • داستان‌‌سرایی چندپاره، ناپیوسته و پرمشکل
  • شخصیت‌پردازی و دیالوگ‌نویسی آزاردهنده
  • به تکرار افتادن طراحی دشمنان
  • مشکلات عجیب میکس صدا و دوبلاژ در نسخه انگلیسی
  • ارزش تکرار بسیار پایین
مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز
تبلیغات

نظرات