بررسی بازی Shinobi Art of Vengeance | شینوبی بیهویت
تبریک میگم به همه گیمرهای عزیز مخصوصا دوستانی که عاشق بازیهای رترو یا به قول معروف بازیها به سبک قدیمی هستند. با موفقیت بازی Astro Bot در مراسم بهترین بازی سال و بازگشت بازیهای پلتفرمینگی مثل نینجا گایدن ریج باوند، سیلک سانگ، شاهزاده روگ و لاست کراون، اخیرا بازیهایی که با دیزاین قدیمی ساخته میشوند بیشتر شده است. گویا صنعت بازیهای ویدیویی فهمیده است که دیزاین بازیهای قدیمی کماکان گیمرها را سرگرم میکند.
پخش از رسانه
حالا که اینجا قرار است درمورد شینوبی جدید صحبت کنیم راستش نمیدانم که این متن را چه کسانی میخوانند. دوستانی که صرفا با سبک اکشن پلتفرمر خاطره دارند و چند سال یک بار یک بازی دوبعدی بازی میکنند و سرگرم میشوند. یا اینکه جزو دوستانی هستید که خوره این سبک هستند و شب و روزشان با بازیهای دوبعدی میگذرد. بگذارید همینجا تکلیف دوستان اول را مشخص کنم. شینوبی به شما حال خواهد داد و حتما باید آن را تجربه کنید. اما اگر از طرفدارهای قدیمی شینوبی و بازیهای این مدلی هستید حرفهای زیادی برای گفتن دارم.
با اینکه چند سال یک بار شینوبیهای قدیمی مخصوصا شینوبی موردعلاقهم یعنی نسخه سوم را بازی میکنم، باز قبل از تجربه Shinobi Art of Vengeance مجدد نسخه اول و سوم و حتی شدو دنسر را تمام کردم. زمانی که دموی بازی عرضه شد، اولین موردی که در نسخه آزمایشی بازی جدید شینوبی برام سوال ایجاد کرد این بود که آیا این بازی مترویدوینیا است؟ حرکات دوربین، دور شدن و نزدیک شدنش در یک سری از صحنهها به من این حس را میدادند که بازی مترویدوینیا شده است. اما بعد از تمام کردن بازی فهمیدم که سیستم نقشه بازی درواقع به نوعی وابسته به ریشههای نسخه اصلی است. اگر یادتان باشد در مراحل نهایی شینوبی سگا و حتی شینوبی سوم شما در یک هزارتویی گیر میافتید و باید با نقشهخوانی مسیر اصلی خودتان را پیدا کنید.
پس میتوانیم بگوییم بازی Shinobi Art of Vengeance مترویدوینیا نیست. شما به نوعی با یک بازی اکشن خطی طرف هستید که بعضی از مراحل آن یک حال و هوای مترویدوینیایی به خودش میگیرد. یعنی اینکه شما برای باز کردن بعضی از درها باید یک سری مسیرهای فرعی و مارپیچ را کاوش کنید. برای همین فهمیدن هویت این بازی واقعا کار سختی شده است.
موسیقی متن بازی واقعا در حد و اندازه نام شینوبی نیست
بیایید سبک کلی بازی را براتون تعریف کنم. بازی شامل چندین مراحل مختلف است که به صورت خطی به هم وصل میشوند. اما خب مثل بازیهای قبلی، اواخر بازی شاید سیستم نقشه ما را یکم کلافه کند و مرتب گم شویم. زیاد گیر خاصی نمیشه به این موضوع داد چون مراحل آخر شینوبیهای قدیمی هم شما را در اینطور وضعیتی قرا میدهد. برای همین شاید حتی طرفدارهای شینوبی از اینکه اسم مترویدوینیا را روی آن بگذاریم ناراحت شوند. به نوعی میشود گفت که این سیستم نقشه مختص شینوبیهای قدیمی است.
طراحی هنری بازی به لطف آرتیستهای بازی شورش در شهر ۴، رنگامیزی خیلی زیبا و برجستهای دارد. انیمیشنهای خود نینجا درست و حسابی طراحی شده و حین مبارزه واقعا لذت میبرید. البته انیمیشن نورها و پروجکتایلها بعضی وقتها گیجکننده میشود. مخصوصا تو محیطهای شلوغ و درحالی که در زاویه دید دوبعدی درگیر چندتا دشمن هستید، تقریبا متوجه نمیشوید که چه اتفاقی در حال افتادن است.
مورد دیگهای که کمی ناامیدم کرد از شینوبی آرت آو ونجنس، موسیقی متن بازی بود. دیگر از هر آدمی که قدیم سگا داشته بپرسید که یکی از مهمترین ویژگیهای شینوبی چیه، حتما به شما میگفتند موسیقی متن آن. موزیکهایی که یوزو کوشیرو برای بازی اول شینوبی ساخته بود، هنوز سر زبانهاست و شما رو حیرت زده میکند. متاسفانه موسیقی متن شینوبی آرت او ونجسن خیلی معمولی و ساده تنظیم شده است و اصلا برازنده نام مجموعه شینوبی نیست و زود فراموشش میکنید. یادی کنیم از بازی نینجا گایدن ریجباوند. با اینکه حالا خود نینجا گایدن ریجباوند مشکلات خیلی عجیب و زیادی داشت ولی پیشنهاد میکنم که شینوبی جدید را با موزیک نینجا گایدن ریجباوند بازی کنید که انصافا کیف میدهد.
خب سیستم مبارزات بازی دیگه شبیه به بازیهای قبلی نیست. البته این را یک نکته مثبت میبینم. از اونجا که سازندگان شورش در شهر ۴ در ساخت این بازی نقش داشتند، دور از ذهن نیست که سیستم فایت این بازی به بیت ام آپ (هک اند اسلش) تغییر کند. اینجا دیگر مثل بازیهای قدیمی نیست که کل مرحله را بدوید و از روی همه بپرید و به انتهای مرحله برسید. در شینوبی جدید بعضی وقتها صفحه قفل میشود و شما مجبور میشوید یک سری دشمن را شکست بدهید تا به محیطهای بعدی راه پیدا کنید. این موضوع یکم شاید ریتم سرعتی یک بازی نینجایی دوبعدی را بیندازد. ولی انصافا یکی از تنها ویژگیهای مثبت شینوبی آرت آو ونجنس شاید همین مبارزات بازی باشد. سازندگان به فکر جزئيات سیستم فایت بازی هم بودند. نوار سفید رنگی روی دشمنها وجود دارد. وقتی شما به دشمنها حمله میکنید این نوار سفید رنگ پر میشود و در لحظه پر شدن میتوانید حرکت تمام کننده خیلی خوشگل بزنید.
حرف از خوشگلی بازی شد. گرافیک هنری بازی خیلی خوب پیاده شده است. مثل بازی شورش در شهر، انیمیشن حرکات شینوبی و دشمنان با فریم ریت سنتی طراحی شده و زیبایی بازی رو چند برابر کرده است.
مشکلی که در نینجا گایدن ریجباوند بود را هم اینجا دوباره میبینیم. صحبتم در مورد وجود فروشگاه و آیتمهای قوی است. بازی فروشگاهی دارد که با خرج کردن پول میتوانید کاراکتر خودتان را در حد یک شخصیت شکست ناپذیر قوی کنید. طوری که اواسط بازی دیگه میفهمید که کمتر از دشمنان شکست میخورید و باسها را خیلی راحت پشت سرمیگذارید. سختترین درجه سختی بازی همان حالت نرمال بازی است و حالت سختتر در ابتدای بازی در اختیار بازیکنان نیست.
سیستم مبارزاتی جدید بازی خوب پیاده شده است اما به نوعی هویت شینوبی را ندارد
سرعت گیمپلی بازی نسبت به نسخههای قبلی خیلی بیشتر شده است. چون مراحل بازی بزرگتر شدهاند، حرکت پیشفرض شینوبی روی دویدن تنظیم شده است. منظورم از این حرف چی است؟ یعنی اینکه در نسخه اول و سوم شما با نگه داشتن جهت جلو، کاراکتر شما نمیدوید و صرفا راه میرفت. حالا اینجا شما با نگه داشتن جلو شینوبی را در حالت دویدن در میاورید. مدل دابل جامپ بازی نسبت به بازیهای قدیمی هم عوض شده است. اینجا دیگر نیازی نیست که نینجای شما در بالاترین ارتفاع پرش قرار بگیرد تا جامپ دوم اجرا شود. در هر قسمت از پرش شما دکمه پرش را مجدد بزنید شینوبی پرش دوم را انجام میدهد. این موضوع شاید یکم روند پلتفرمینگ بازی را نسبت به نسخههای قبلی آسان کند، اما کماکان این موضوع قابل چشمپوشی است و میتوانید از پلتفرمینگ بازی لذت ببرید.
با اینکه سیستم هکاند اسلش بازی یکی از معدود ویژگیهای مثبت بازی به حساب میاد. اما مشکلاتی در این بخش میتواند به تجربه شما لطمه وارد کند. فریز شدن چند فریمی تصویر حین مبارزات ریتم بازی را خراب میکند و بعضی وقتها این فریز شدن صفحهها حین اجرای کامبوهای سنگین یا برخورد ضربههای محکم قشنگ میتواند شما را کلافه کند.
مثل بازیهای قدیمی شینوبی اینجا هم مراحل اتواسکرولهای جالبی داریم. منظورم مراحلی که شما مثلا دارید اسکیتسواری یا اسبسواری (سگ سواری؟) میکنید. میتوانم بگم یکی از بهترین اتواسکرولهای بازیهای دوبعدی را در این بازی شینوبی آرت او ونجنس دیدهام.
از موارد دیگهای که تو این بازی توانست نظرم را به خودش جلب کند، دور بودن چکپوینتها از هم دیگر است. طراحی چکپوینتهای بازی حساب شده است و قرار نیست بازی به شما کمک زیادی بکند. دور بودن چکپوینتها باعث میشود که شما مهارتتان را در پلتفرمینگها و نگه داشتن تمرکزتان بالا ببرید. دقیقا مثل کاری که تو سیلکسانگ میبینیم. پلتفرمینگهای بازی واقعا نه زیاد ساده هستند و نه زیاد سخت. همین باعث شده است که یک بالانس خوبی را آدم در بخش پلتفرمینگ احساس کند. متاسفانه از اواسط تا اواخر بازی، شینوبی انقدر قوی می شود که احساس میکنید بازی آسان شده است و چالشی دنبالتان نیست.
کلا بخواهم جمعبندی کنم. اگر صرفا میخواهید یک بازی اکشن پلتفرمر قابل قبول بازی کنید، شینوبی آرت آو ونجنس میتواند شما رو سرگرم کند و خوش بگذرد. اما اگر با شینوبی بزرگ شدید و مثل من فقط حواستان به بازیهای دوبعدی است، شاید آرت آو ونجنس را بعد از یک هفته فراموش کنید.
بررسی بازی Shinobi: Art of Vengeance
نقاط قوت
- سیستم جدید مبارزات نفسگیر و جذاب هستند
- طراحی هنری بازی استادانه انجام شده است
- پلتفرمینگهای بازی به لطف چکپوینتهای دور رضایتبخش هستند
نقاط ضعف
- سطح موسیقی متن بازی برازنده نام شینوبی نیست
- آپگریدهای بازی بالانس نیستند و شما را بیش از اندازه قوی میکنند
- شلوغی صفحه حین مبارزات اذیتکننده میشوند
- ویژگیهای جدید هویت شینوبی را از آن گرفتهاند