بررسی بازی Monarchy؛ پادشاهی متزلزل
تقریبا ده سال پیش بود که بازی Kingdom: Classic به صورت رایگان روی شبکه استیم عرضه شد و بازیکنان بسیاری از آن استقبال کردند. ایده پشت آن بازی ترکیب دو سبک سایداسکرولینگ و استراتژی / مدیریت منابع بود و بازیکنان باید از سلطنت خود محافظت میکردند.
موفقیت آن بازی در حدی بود که پس از انتشارش، سه نسخه پولی از آن منتشر شدند و بازیکنان با آغوش باز به سراغ آنان هم رفتند. بهتازگی یک بازی مستقل با نام Monarchy عرضه شده است که حسوحال همین سری را میدهد؛ هرچند سبک گرافیکی آن کاملا متفاوت است.
Monarchy یک بازی سایداسکرولینگ دوبعدی است که المانهای مدیریت منابع، دفاع از پایگاه خود و فتح دیگر مناطق را دارد. در این بازی باید یک جنگل مرموز را کاوش کنید و بر دشمنان خود غلبه کنید. امکان تجربه بازی به شکل کو-آپ دونفره محلی هم فراهم شده است.
در این بازی شما در نقش پادشاه یک قلمرو قرار میگیرید و باید سلطنت خود را بسازید. امکان انتخاب مکان موردنظر بازیکن برای این سلطنت فراهم شده است و لزوما نباید در محدوده خاصی شروع به ساخت قلمرو خود کنید؛ هرچند این سلطنت نباید در نزدیکی مناطق خاصی باشد.
همواره یک تیرانداز همراه شما است تا از شما در برابر خطرات محافظت کند و درعینحال با شکار حیوانات، برای شما سکه جمع کند. برای ساخت مناطق جدید، استخدام رعیت برای پادشاهی خود یا دسترسی به سربازان جدید نیاز به سکه دارید. غیر از این، برای ارتقای قصر خود به دیگر منابع اعم از سنگ و چوب نیاز دارید که در این صورت هم باید مقداری سکه پرداخت کنید تا به منابع دیگر دسترسی پیدا کنید.
در واقع سکه نقش مهمی در روند بازی دارد و بدون آن نمیتوانید قدم از قدم بردارید. پس یکی از مهمترین اقدامات بازیکن باید جمعآوری سکه باشد. غیر از شکار، راههای دیگری برای یافتن سکه وجود دارند. مثلا، میتوانید فردی را بفرستید تا از معادن طلا برایتان سکه جمع کند یا درختان را قطع کنید تا سکه به دست بیاورید.
غیر از سکه و منابع اولیهای مانند چوب و سنگ، یک نعل طلایی هم در بازی حاضر است که از آن برای تغییر اسب خود استفاده خواهید کرد. اسب جدید سرعت بسیار بالاتری در مقایسه با اسب اولیه بازیکن دارد و دیرتر از آن هم خسته میشود تا در پیشروی کارهایتان به کمک شما بیاید. از بین موارد قابل ساخت میتوان به زمین کشاورزی، خانهای برای رعیتها، قصر سلطنتی، حفاظها و زرادخانه اشاره کرد که هرکدام مزایای خود را دارند. میتوان اینگونه گفت که بازی از منظر گیمپلی دست بازیکن را باز میگذارد و میتوانید اولویتهای خود را انتخاب کنید.
بازی دارای شش سناریو (شامل بخش معرفی) است که هرکدام رویدادها و خطرات خاص خود را دارند. برای نمونه، در یک سناریو راهزنان در بازی حاضر هستند و در نتیجه شاهد حمله آنها خواهید بود و میتوانید به پایگاهشان حمله کنید. یا در مرحله دیگری، وقایع بازی در زمستان رخ میدهند که بالطبع اوضاع هم با دیگر سناریوها متفاوت است و دشمنان به شکل تصادفی از جهتهای مختلف به شما حمله خواهند کرد.
در ابتدای هر سناریو، میتوانید درجه سختی آن را انتخاب کنید که از آسان تا حرفهای را در بر میگیرد. این درجه سختی میزان دشواری وقایع را کم و زیاد میکند. همچنین امکان انتخاب جنسیت پادشاه هم وجود دارد که البته غیر از تغییر ظاهری، تفاوت دیگری در روند بازی ایجاد نمیشود. هدف شما زنده ماندن تا جای ممکن در هر سناریو است و با هر بار مرگ، باید آن سناریو را از اول شروع کنید. اگر به تاج سلطنتی شما حمله شود یا کشته شوید، سناریو تمام میشود.
یکی از نقایص بازی، تکراری شدن روند آن است؛ بهطوری که پس از چند بار مردن در یک سناریو، انگیزه و جذابیتی برای تجربه مجدد آن وجود نخواهد داشت. این قضیه با نبود داستان پررنگتر شده است و احتمالا خیلی زود از تجربه بازی خسته خواهید شد؛ مخصوصا که با جلو رفتن در بازی، المانهای جدیدی در گیمپلی هم به چشم نمیخورند.
جذابترین بخش Monarchy، طراحی گرافیکی آن است. گرافیک کارتونی بازی به شدت چشمنواز است و افکتهای متفاوت مثل باران و برف هم جذابیت آن را دوچندان کردهاند، گویی با یک تابلوی هنری طرف هستیم. از نظر فنی هم گرافیک بازی کاملا روان اجرا میشود و مشکلی به چشم نمیخورد.
موسیقیهای بازی در سطح خوبی قرار دارند و از شنیدن آنها لذت خواهید برد. هرچند نمیتوان این قطعات را در زمره بهیادماندنیتری موسیقیها دانست، اما حین تجربه بازی احساس خوبی به شما منتقل خواهند کرد.
در کل میتوان بازی Monarchy را یک اثر تقریبا خوب دانست؛ اما مسئله اینجا است که بازی تقریبا هیچگونه نوآوری جدیدی ندارد و خیلی زود تکراری خواهد شد. اگر به دنبال تجربه یک بازی در این سبک باشید، مطمئنا گزینههای بهتری به چشم خواهند خورد، مخصوصا که رقیب قدرتمندی به اسم Kingdom در این سبک حاضر است.
Monarchy
نقاط قوت
- آزادی عمل بالای بازیکن
- گرافیک هنری چشمنواز
نقاط ضعف
- نبود نوآوری
- تکراری شدن بازی
- نبود داستان در بازی