بررسی بازی The Star Named EOS؛ داستان یک عکاس
چندین سال است بازیهای مستقل جای پای خود را در صنعت گیمینگ محکم کردهاند و هرروزه تعداد زیادی از این آثار با بودجههای کمتر نسبتبه بازیهای پرخرج روانه بازار میشوند. یکی از سبکهای محبوب برای سازندگان مستقل و بازیکنان آثار مستقل ژانر ماجراجویی پازلمحور است. استودیوی Silver Lining واقعدر تایوان در دومین بازی خود هم به سراغ همین سبک رفته است؛ اما برخلاف Behind the Frame: The Finest Scenery، بازی قبلی این استودیو که متمرکز بر نقاشی بود، The Star Named EOS داستان خود را برمبنای عکاسی روایت میکند.
دِی، شخصیت اصلی The Star Named EOS میخواهد با بازسازی عکسهای مادرش، واقعیت را درباره او پیدا کند. در این راه، باید با حل پازلهای مختلف به او کمک کنیم تا بتواند دوباره هر عکس را ثبت کند و به محیط بعدی راه یابد. تیم سازنده توانسته است بهخوبی این پازلها و اجزایش را در محیط بازی قرار دهد و برای حل معماهای مختلف، باید به تمامی جزئیات دقت کرد و گامبهگام به سمت حل آن پازل رفت. فرض کنید میخواهیم برای باز کردن صندوقچهای، یک آدمک پیدا کنیم. پیشاز این کار، باید دو معمای دیگر هم حل کنیم تا بالاخره به آدمک موردنظر خود برسیم. همین سیستم رویهای و یکپارچه بودن برخی پازلها به جذابیت بازی افزوده است.
از نقش دوربین بازی هم نباید غافل شد. علاوهبر امکان ثبت برخی تصاویر توسط این دوربین، برای حل برخی معماها باید از دوربین کمک بگیریم و تصاویری ثبت کنیم تا بتوانیم در بازی پیش برویم. این نوع از پازلهای بازی بهخوبی طراحی شدهاند و تعداد پازلهای دوربینمحور بهگونهای نیست که شاهد استفاده بیشاز حد از آن باشیم و بین تعداد پازلهای محیطی و چنین پازلهایی تعادل وجود دارد.
البته یکی از ایرادات بازی در همین بخش پازلها قرار دارد؛ برخیاز معماهای بازی غیرمنطقی عمل میکنند و در نبود یک گزینه راهنما (Hint)، برخی اوقات باید زمان زیادی را سپری کرد تا منطق پشت یک پازل را پیدا کرد و حتی برخی مواقع باید شانس خود را امتحان کنید تا معما را از پیشرو بردارید! برای مثال، در پازل بالا باید ستارهها را در یک خط کنار هم قرار دهید تا بتوانید قفل کمد خود را باز کنید. با اینکه چنین توضیحاتی به بازیکن ارائه میشود، اما درنهایت مشخص نیست این ستارهها در کدام جهت یا ردیف باید کنار یکدیگر قرار بگیرند و راهنمایی دراینباره وجود ندارد. بنابراین، حتی پساز بهخط کردن این ستارهها، ممکن است پازل حل نشود و باید دوباره آنها را در جهت دیگری قرار دهید تا قفل مربوطه باز شود.
بازی The Star Named EOS داستان خوبی را روایت میکند و پیچشهای داستانی آن بهخوبی در بازی تعبیه شدهاند. همچنین این اثر در انتقال پیامها و مفاهیم خود شعارگونه عمل نمیکند و این انتقال پیام به شکل مناسب و با پیشزمینه درستی به بازیکن منتقل میشود تا با اثری سطحینگر روبهرو نباشیم. نحوه روایت این داستان هم جالب است و با نگاه کردن به هر عکس، وارد دنیای آن میشویم. سپس، خود بازیکن باید با حل کردن معماها زمینه را برای پیشبرد داستان و رفتن به عکس بعدی فراهم کند. بدین شکل، بازیکن میتواند راحتتر با داستان خو بگیرد و حضور خود را در داستان حس کند.
میتوان مشکل داستان را بیشاز حد مبهم بودن آن در نیمه اول بازی دانست. درواقع در ابتدا هدف بازیکن از حضور در مکانهای مختلف کاملا مشخص نیست و تنها میدانیم او قصد دارد تصاویر ثبتشده توسط مادرش را بازسازی کند که این هدف بهخودیخود نمیتواند انگیزه مناسبی برای پیشبرد داستان باشد. اما در نیمه دوم بازی، داستان نقش پررنگتری ایفا میکند و با روشن شدن برخی قضایا برای بازیکن، این اتصال بین او و ماجراجوییهای دِی برقرار میشود و میتوان با او همدلی کرد.
از حیث بصری، The Star Named EOS تجربهای چشمنواز است و گرافیک هنری زیبای آن درکنار موسیقیهای دلچسب حس آرامش به بازیکن منتقل میکنند. ترکیب این دو مورد با یکدیگر اتمسفر جذابی را رقم میزنند و حتی میتوان حضور خود را در آن محیط حس کرد. با توجهبه اینکه بازی محیطی ۳۶۰ درجه دارد، میتوانید جهان پیرامون خود را تماشا کنید و این قضیه به ایمرسیو بودن بازی کمک کرده است. برای نمونه، در یکی از محیطهای بازی به یک کافه آرام و دنج میرویم. کافی است نشانگر خود را بچرخانید و فضای دوروبر خود را تماشا کنید تا حس حضور در چنین مکان آرامشبخشی به شما منتقل شود و برای دقایقی، از محیط زندگی پیرامون خود فاصله بگیرید.
از بعد فنی هم این بازی ویدیویی تجربه مناسبی ارائه میدهد و The Star Named EOS بدون هیچگونه افت فریم، باگ یا دیگر مشکل فنی اجرا میشود. طبیعتا چون با یک بازی مستقل روبهرو هستیم، سیستم پیشنهادی و سیستم موردنیاز نسخه کامپیوتر آن هم نیازمند سختافزاری قدرتمند نیست و میتوان روی سیستمهای قدیمیتر هم آن را تجربه کرد. درنهایت، این اثر در بخش گرافیک هم نمره قبولی دریافت میکند و احتمالا بیشتر بازیکنان از گرافیک بازی راضی خواهند بود.
در کل، بازی The Star Named EOS تجربهای تقریبا سه تا چهار ساعته در سبک ماجراجویی و پازل ارائه میدهد که میتواند هم طرفداران بازیهای مستقل، هم علاقهمندان به این ژانر و هم گیمرهای دیگر را راضی کند. این بازی در ارائه پازلهای درگیرکننده و جذاب بهخوبی عمل میکند، داستان آن در انتقال مفاهیم عملکردی مطلوب دارد و محیطهای زیبا و درگیرکننده آن احساس مطلوبی به بازیکن منتقل میکنند. با اینکه برخی پازلها غیرمنطقی هستند و در نیمه اول بازی با روایت داستانی گنگی روبهرو هستیم، اما The Star Named EOS قطعا ارزش یکبار تجربه کردن را دارد.
بررسی بازی براساس نسخه کامپیوتر و با کد ارسالی ناشر نوشته شده است.
The Star Named EOS
نقاط قوت
- پازلهای درگیرکننده با بهرهگیری از محیط بازی
- نقش مناسب دوربین در بعضیاز پازلهای بازی
- اتمسفرسازی گیرا با کمک طراحی بصری و موسیقیهای بازی
- انتقال مناسب مفاهیم داستان بازی بهدور از هرگونه شعارزدگی
نقاط ضعف
- نبود هیچگونه راهنما در بازی (Hint)
- غیرمنطقی بودن برخی پازلها
- گنگ بودن بیشازحد داستان در نیمه اول بازی
نظرات