فضانورد در پوستر بازی استارفیلد

بررسی بازی Starfield؛ رویای ۲۵ ساله بتسدا

پنج‌شنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۲ - ۲۲:۰۰
مطالعه 14 دقیقه
استارفیلد، اولین IP جدید بتسدا در ۲۵ سال گذشته، حرف‌های زیادی برای گفتن دارد و البته، در مواردی هم آنطور که باید ظاهر نمی‌شود. همراه بررسی بازی باشید.
تبلیغات

۲۵ سال است که بتسدا یا به‌طور دقیق استودیو‌های بازی‌سازی بتسدا را با دو IP می‌شناسیم؛ الدر اسکرولز که نتیجه آن آثار فراموش‌نشدنی مثل اسکایریم بوده است و دومی هم فال‌اوت که نتایج موفقی چون فال‌اوت ۳ و ۴ از آن خلق شده است. اما این بار، بتسدا و در راس تیم توسعه آن تاد هاوارد، به‌جای پرداختن به یکی از این دو مجموعه، سراغ اثری کاملا جدید رفته‌اند؛ اثری با نام استارفیلد که خودِ تاد هاوارد آن را رویایی خیلی قدیمی می‌داند که به‌دلیل محدودیت‌های سخت‌افزاری قادر نبود تا جامه عمل به آن بپوشاند اما حالا و در نسل نهم، این بازی ساخته و روانه بازار شده است. آیا استارفیلد همان اودیسه فضایی بتسدا است؟ لطفا ابتدا بررسی ویدیویی بازی را تماشا کنید تا بعد هم با جزییات بیش‌تری راجع به این بازی صحبت کنیم.

فروشگاه آی‌پینز حامی بررسی بازی استارفیلد زومجی با کد تخفیف است. شما می‌توانید هم‌اکنون با ورود به سایت آی‌پینز کلی گیفت‌کارت را با قیمت خوب خریداری کنید. تازه آی‌پینز این امکان را فراهم کرده تا کد تخفیف ZOOMG را برای گیفت‌کارت‌های استیم، پلی استیشن، ایکس باکس و نینتندو استفاده کنید.

برای حمایت از زومجی لطفا ویدیو را در یوتیوب تماشا کنید

در استارفیلد همه‌چیز از یک معدن به‌ظاهر معمولی آغاز می‌شود؛ شخصیت اصلی همراه‌با دو شخص دیگر وارد معدن شده و پس از برداشتن کاتر، مشغول استخراج سنگ‌های معدنی می‌شود. بااین‌حال پس از مدتی، حفاری قسمت جدیدی از معدن به‌وسیله ماشین‌های سنگین به پایان می‌رسد و در مسیر جدید ایجاد‌شده، وارد محیطی غار‌مانند می‌شویم؛ محیطی که در آن سنگی مدفون در بین خرده سنگ‌های دیگر دیده می‌شود و پس از کنار زدن آن‌ها، دست زدن به این سنگ همانا و از هوش رفتن شخصیت اصلی بازی هم همانا. اینجا، نقطه‌ای است که نه فقط همه‌چیز را در خود بازی تغییر می‌دهد، بلکه زندگی شخصیت اصلی و به‌موازات آن ما در نقش گیمر هم در جهان استارفیلد تغییر پیدا می‌کند. سنگ عجیبی که عامل بی‌هوشی کاراکتر بازی شد، در اصل یک جسم ناشناخته یا به‌طور دقیق‌تر، تکه‌ای از آن است و از اینجا به بعد، باید دنبال تکه‌های بعدی این سنگ باشیم که خط اصلی داستان استارفیلد را تشکیل می‌دهند.

خط اصلی داستان استارفیلد فقط بخشی از روایت کلی آن است و اگر کمی کنجکاو و علاقه‌مند به گشت‌و‌گذار باشید، در گوشه و کنار جهان بازی آنقدر خرده‌روایت‌های ارزشمندی وجود دارند که بتوانند برای ساعت‌های خیلی طولانی داستان‌هایی جذاب و به‌یادماندنی برای شما تعریف کنند

اما آیا استارفیلد و روایت آن، فقط در همین تلاش برای پیدا کردن تکه‌های این شی عجیب خلاصه می‌شود؟ جواب به این سؤال یک نه قاطع است! استارفیلد شروع و پایان مشخصی برای خط اصلی داستان خود دارد و در مسیر این خط داستانی هم انواع و اقسام سورپرایز‌ها و پیچش‌ها را برای مخاطبش تدارک دیده است. اما فعلا این موضوع را همین‌جا کمی کنار بزنیم و بیشتر در داستان بازی عمیق‌تر شویم؛ نمی‌خواهم چیزی از جزییات داستان را برای‌تان فاش کنم ولی استارفیلد همان ویژگی را که پیش‌تر آن را در بازی‌های دیگر مثل بتسدا از جمله فال‌اوت و اسکایریم دیده بودیم، در خود دارد و آن، چیزی نیست جز ارائه لذت زندگی کردن در جهانی متفاوت و پُر از شگفتی‌های ناشناخته در مقایسه با جهان واقعی و فعلی ما.

جهان سرسبز در بازی استارفیلد

اگر اسکایریم گیمر‌ها را به دنیایی اسطوره‌ای می‌برد که اژدها بر آن فرمانروایی می‌کرد و در فال‌اوت پا به زمینی آخرالزمانی می‌گذاشتیم که حتی سوسک‌هایش هم جهش‌یافته بودند، استارفیلد لذت کاوش و گشت‌و‌گذار در فضا و کهشکانی بی‌کران و بی‌انتها را به‌ارمغان می‌آورد. جادوی داستانی استارفیلد، آنجاست که خودِ شما به‌عنوان گیمر و هدایت‌کننده کاراکتر بازی، مرکز داستان آن هستید و خود شما تصمیم می‌گیرید که قدم بعدی‌تان در این جهان ناشناخته چگونه باشد. بله این امکان فراهم است که فقط مسیر آشنا شدن با گروه Constellation و گشتن دنبال تکه‌های بعدی آن شی ناشناخته را پی بگیرید و در حدود ۲۰ ساعت به پایان مشخص بازی برسید که اصلا هم مسیر اشتباهی نیست و شاید بد هم نباشد که در بار اول همین کار را انجام دهید ولی در نظر داشته باشید که با این کار، انگار فقط اولین لایه از یک روایت با صدها لایه بیشتر را لمس کرده‌اید.

استارفیلد بیشتر از آن که یک تجربه اکشن نقش آفرینی مرسوم باشد، تجربه‌ای است که محوریت اصلی آن حول «کاوش» در جهانی بزرگ بنا شده و هرچه بیشتر علاقه‌مند به کاوش و گشت‌و‌گذار باشید، لذت بیش‌تری هم از استارفیلد خواهید برد

در استارفیلد، به‌همان اندازه که داستان اصلی جذابِ اثر تجربه موفقی از روایت ارائه می‌دهد، خرده‌روایت‌های خیلی خیلی زیادی هم هستند که بدون کشف و دنبال کردن آن‌ها، لذت واقعی تجربه بازی را نخواهید چشید. داستان کودکی در آکیلا سیتی که علاقه زیادی به کاراگاه و مامور قانون شدن دارد و این شما هستید که باید تصمیم بگیرید آیا حرفش را در مورد یک دزد باور می‌کنید یا خیر. یا داستان یک معامله بزرگ که در یک بار رخ می‌دهد و شما با چندین روش مختلف این شانس را دارید که بخشی از آن باشید و حتی قضیه را به شکلی پیش ببرید که در پایان این معامله، چند نفر جان خودشان را از دست بدهند یا حتی خون از دماغ کسی بیرون نیاید. نمی‌خواهم مثال‌های زیادی بزنم و لذت کشف آن‌ها را از مخاطب بگیرم ولی یکی از بهترین مأموریت‌های بازی، جایی است که از بین نوشته‌هایی که به‌صورت اتفاقی پیدا می‌کنید، پایتان به سیاره‌ای جدید باز می‌شود و در آن‌جا می‌توانید یک سفینه و یک پوشش خاص و ارزشمند به‌دست بیاورید؛ اما همین مأموریت را هم می‌شود صرفا با هدف به‌دست آوردن این جوایز انجام داد و هم اینکه با کمی گشت‌و‌گذار و کاوش بیشتر، به ماهیت این پی برد که اصلا این لوازم متعلق به چه کسی هستند و دانستن این موضوع، می‌تواند روی ادامه کار شما در بازی تاثیر بگذارد.

موجود حیوانی در بازی استارفیلد

در این خط آخر، از کلمه کاوش استفاده کردم و خب استارفیلد بیشتر از اینکه یک بازی اکشن نقش آفرینی صرف باشد، تجربه‌ای است که من «کاوش» را هویت اصلی تجربه کلی آن می‌دانم. اصولا افرادی که کلا به بحث فضا علاقه دارند، افرادی هستند که از کشف ناشناخته‌ها لذت زیادی می‌برند و هنر تیمی که مسئولیت خلق داستان استارفیلد را داشته‌اند، همین است که این لذت را تقدیم چنین افرادی می‌کند. در گوشه و کنار جهان بازی، شخصیت‌های زیادی حضور دارند که می‌تواند یک فرد معروف در یکی از شهرهای اصلی باشد یا یک کارگر ساده که در معدن یا کارگاهی در وسط سیاره‌ای کوچک مشغول کار است و اکثر این افراد، داستان‌های خاص خودشان را دارند و می‌توان مدتی مشغول صحبت با آن‌ها شد که شاید به یک مأموریت ختم شود یا حتی چنین اتفاقی رخ ندهد ولی در دلِ همین دیالوگ‌ها که نه همیشه ولی اکثرا با ظرافت خاصی هم نوشته شده‌اند، می‌توان تکه‌های کوچکی از پازل کلی را کشف و پیدا کرد و کمی بهتر داستان استارفیلد را متوجه شد.

نکته ارزشمند دیگر در رابطه با داستان استارفیلد، دغدغه‌مند بودن آن است. این قسمت را بدون اسپویل کردن خیلی سخت می‌توان توضیح داد ولی هرچه بیشتر در بازی پیش بروید و مخصوصا اگر دیالوگ‌های رد و بدل‌شده با شخصیت‌های مختلف آن را با دقت دنبال کنید، سؤال‌های زیادی برای‌تان پیش خواهد آمد؛ اینکه عطش سیری‌ناپذیر انسان برای پیشرفت و شهوت قدرت ذاتی ما آدم‌ها، چه عواقبی ممکن است داشته باشد و ارزشمند‌تر از پرداختن به همین سؤال‌ها، این است که بازی اصلا و ابدا وارد فاز دادنِ پاسخ‌های شعاری و کلیشه‌ای به این دغدغه‌ها نمی‌شود و بیشتر فقط به‌دنبال این است تا سؤال را مطرح و جواب را به خودِ مخاطب واگذار کند تا با کاوش بیشتر در جهانی که ممکن است واقعا آینده انسان‌ها در زمان وقوع اتفاق‌های بازی باشد، به این نتیجه برسد که آیا چنین عطشی ارزشش را دارد یا خیر.

صفحه ساخت شخصیت در بازی استارفیلد

تمام این‌ها درکنار هم، منجر به این شده‌اند تا استارفیلد از نظر داستانی تجربه واقعا ارزشمندی باشد؛ شخصیت‌های مختلفی هرکدام با خصوصیات خاص خودشان که می‌تواند احساس نزدیکی بسیار خوبی به آن‌ها پیدا کرد درکنار اتفاق‌هایی که در گوشه و کنار این جهان بی‌نهایت بزرگ منتظر کشف شدن هستند و همه این‌ها با دیالوگ‌نویسی اکثرا موفق تکمیل می‌شوند، روایتی را تقدیم مخاطب می‌کند که می‌توان از آن واقعا لذت برد و حتی تا مدتی درگیر چراهایی شد که جواب آن‌ها را هیچ‌کس جز خود مخاطب و استدلال‌هایش نمی‌تواند بدهد. درکنار این‌ها خط اصلی داستان هم شروع، متن و پایان خیلی خوبی دارد و پیچش‌های مختلفی که در جریان آن تجربه می‌کنید، می‌توانند حسابی شما را شگفت‌زده کنند.

بازی از نظر ساختار کلی گیم‌پلی، شباهت زیادی به ساخته‌های قبلی بتسدا از جمله فال‌اوت ۴ دارد و البته در جنبه‌های مختلفی هم همان مکانیک‌های آشنا را بهبود و گسترش داده است

اما کنار این روایت قدرتمند، استارفیلد از نظر ساختار ویدیو گیمی شباهت زیادی به ساخته‌های قبلی بتسدا دارد. در ابتدای بازی می‌توانید شخصیت خودتان را با ظاهر دلخواه بسازید که این بخش جزییات مناسبی هم دارد و درکنار موارد ظاهری، شامل انتخاب بک‌گراند برای پیشینه شخصیت و همینطور Trait‌ها می‌شوند که هرکدام یک مزیت و یک عیب برای شما به‌ارمغان می‌آورد. پس از ساخت شخصیت شاید کمی اوایل بازی به‌دلیل آموزش‌های زیادی که ارائه می‌کند، حوصله‌سربر باشد ولی با پشت سر گذاشتن این قسمت‌ها، دیگر شما هستید و سفینه‌تان و البته شخصیت همراهی که می‌توانید داشته باشید و آنطور که خودتان دوست دارید، در جهان استارفیلد مشغول کاوش شوید. بازی فهرست بلندی از مأموریت‌ها دارد که می‌توان آن‌ها را به مأموریت‌های مربوط‌به گروه Constellation به‌عنوان خط اصلی و سایر مأموریت‌ها تقسیم کرد که می‌تواند مثل دنبال کردن پرونده‌های جرم و جنایت با پیوستن به گروه رنجر‌ها در آکیلا سیتی باشد یا مأموریت‌هایی که صرفا با گشت‌و‌گذار در جهان یا حتی تعامل با شخصیت‌ها فعال می‌شوند.

شخصیت هندی در بازی استارفیلد

با اینکه هر از گاهی به مأموریت‌های ساده و کمی سطحی هم برخورد خواهید کرد، ولی اکثر مأموریت‌های بازی تجربه‌های ارزشمندی به‌ارمغان می‌آورند؛ حال این تجربه می‌تواند کشف رازهایی مرتبط با داستان باشد که بالاتر مفصل در موردش صحبت کردیم یا حتی از نظر گیم‌پلی با ارائه یک نبرد هیجان‌انگیز یا به‌دست آوردن پاداش‌های ارزشمند نظر شما را جلب کند. البته جنبه گیم‌پلی‌ای مأموریت‌ها، مخصوصا زمانی‌که پای نبرد در میان باشد، متاسفانه نماینگر آن روی دیگر استارفیلد است و مشکلاتی در این زمینه داریم که نمی‌توان آن‌ها را نادیده گرفت. استارفیلد گان‌پلی خوبی دارد و به‌لطف تنوع بالایی از سلاح‌ها که طراحی فیزیکی مناسبی هم دارند و می‌توان آن سنگینی و حس شلیک را کاملا لمس کرد، قدرت خلق اکشن‌های جذاب در بازی دیده می‌شود.

اما مشکل بازی در نبرد‌ها، افرادی است که باید این گان‌پلی را علیه آن‌ها به کار بگیریم! دشمنان نه همیشه ولی در مواقع نسبتا زیادی هوش مصنوعی واقعا عجیبی در استارفیلد دارند. بارها پیش خواهد آمد که در نبرد مخصوصا با انسان‌ها، آن‌ها یا خیلی دیر متوجه شما می‌شوند و حتی شاید چند تیر هم بخورند و بعد شروع به نشان دادن واکنش کنند یا گاهی هم در مشکلی که چیزی بین باگ و مورد هوش مصنوعی است، در مسیریابی و سنگیری رفتارهای عجیبی از خود نشان می‌دهند. مثلا هیچ بعید نیست که یکی از دشمنان قدرتمند شما به‌جای اینکه بخواهد به سمت‌تان شلیک کند یا حداقل در جایی سنگر بگیرد، تصمیم بگیرد تا در حالتی تردمیل‌گونه و رو به دیوار درجا بزند و بتوانید خیلی ساده او را شکست دهید. مسائل این مدلی در نبرد‌ها همیشه پیش نمی‌آید و گاهی هم دشمنان می‌توانند حسابی شما را اذیت کنند و مخصوصا ربات‌ها یا تورت‌های موجود در محیط‌ها خیلی وقت‌ها شدیدا دردسرساز هستند ولی در مورد دشمنان انسانی، چنین مسائلی پیش می‌آید که سناریوهای خنده‌داری هم رقم می‌زنند ولی خب یک مشکل هم در گیم‌پلی استارفیلد هستند.

هدایت سفینه در بازی استارفیلد

درکنار نبردهایی که در حالت پیاده درگیر آن‌ها می‌شویم، نبرد با سفینه‌ها هم بخش مهمی در استارفیلد هستند و خب این جنبه از بازی هم می‌تواند حسابی هیجان‌انگیز باشد. زمانی‌که با سفینه‌تان در میان چند سفینه دشمن مانور می‌دهید و سعی می‌کنید تا روی آن‌ها قفل کنید و سیل رگبار تیرهای لیزری یا موشک را روی‌شان خالی کنید، سکانس‌های اکشن نابی را تجربه خواهید کرد. اما یک مسئله دیگر در استارفیلد، بیشتر به هویت ساختار کلی جهان آن مربوط می‌شود؛ در شهر‌های اصلی یا اکثر سیاره‌هایی که با هدف انجام دادن ماموریتی به‌سراغ آن می‌روید، شاهد شرایط نسبتا پویایی هستیم ولی بارها هم پیش می‌آید که پای‌تان به سیاره‌ای باز شود و این حس ناخودآگاه در شما شکل بگیرد که چرا محیط این منطقه تا این حد خالی و بی‌روح است؟ درواقع برخی (تاکید می‌کنم نه همه و فقط برخی) از سیاره‌ها این شرایط را دارند که شما با سفینه خود در آن‌ها فرود می‌آیید و بعد باید مسافتی نسبتا طولانی را با پای پیاده (جت پک هم کمک چندانی نمی‌کند) طی کنید تا به نقطه مورد‌نظر برسید و پس از انجام دادن مأموریت یا هر کاری که داشتید، هیچ انگیزه‌ای برای گشتن بیشتر محیط نخواهید داشت و در اولین فرصت با فست ترول به سفینه، این محیط را ترک می‌کنید.

رفتارهای عجیب هوش مصنوعی، مخصوصا در مورد دشمنان انسانی بازی، از جمله ضعف‌هایی است که نبرد‌های بازی را تحت تاثیر قرار می‌دهد

این مسئله خالی بودن برخی از سیاره‌ها و محیط‌های استارفیلد در طولانی‌مدت کمی آزاردهنده می‌شود ولی خب در نظر بگیریم که در نقطه مقابل، برخی محیط‌ها هم واقعا پویایی مناسبی دارند و ممکن است اتفاق‌های غیرمنتظره زیادی در آن‌ها رخ بدهد. شاید داشتن یک وسیله نقلیه زمینی می‌توانست تا حد زیادی این مشکل را حل کند و حداقل گشت‌و‌گذار در برخی محیط‌های خالی را کمی لذت‌بخش‌تر سازد. استارفیلد درکنار داشتن این جنبه‌های اکشن و همینطور گشت‌و‌گذار، یک بازی نقش آفرینی هم است و جنبه‌های مختلف آن را به شکل خوبی پیاده کرده است؛ اول از همه این جنبه از نقش آفرینی را داریم که شما واقعا در نقش یک کاراکتر تأثیرگذار در جهان بازی وارد آن می‌شوید و تعامل‌هایی که ازطریق سیستم دیالوگ‌های بازی با سایر کاراکتر‌ها دارید یا کلا سبکی که برای زندگی در این جهان انتخاب می‌کنید، تاثیر خود را در چگونگی پیش‌برد داستان و وقایع نشان می‌دهند.

صفحه ارتقا کاراکتر در بازی استارفیلد

اما جدا از این جنبه، سیستم ارتقا کاراکتر هم در استارفیلد گستردگی و کیفیت خیلی خوبی دارد؛ انواع و اقسام ارتقاها و پیشرفت‌ها در چند دسته مختلف در دسترس هستند که با هر بار بالا رفتن سطح، می‌توانید یکی از آن‌ها را ارتقا بدهید. هرکدام از مهارت‌ها خود چهار سطح دارد که برای رسیدن به سطوح بالاتر، باید چالش‌های سطح قبلی را تمام کرده باشید. برای مثال اگر می‌خواهید مهارت خود را در استفاده از سلاح‌های نوع رایفل ارتقا بدهید، باید برای هر سطح افزایش آن تعداد مشخصی دشمن را با این نوع سلاح‌ها از بین ببرید و بعد با خارج امتیاز، مهارت را ارتقا دهید. درکنار گستردگی این بخش، مهارت‌های مختلف واقعا تاثیر زیادی روی روند بازی شما می‌گذارند؛ به شخصه زمانی‌که بخش داستانی استارفیلد را اولین‌بار به پایان رساندم، هنوز تعداد نسبتا زیادی از مهارت‌ها دست‌نخورده باقی مانده بود و به همین دلیل مهم است که می‌خواهید روی چه مهارتی سرمایه‌گذاری کنید و اینجا تاثیر انتخاب درست بک‌گراند‌های اول بازی هم خودش را نشان می‌دهد.

برای مثال، اگر هدف شما این باشد که همیشه خشونت و کشت و کشتار رو به‌عنوان اولین راه‌حل در برخورد با مشکلات در نظر بگیرید، می‌توانید روی مهارت‌های مرتبط با انواع سلاح‌ها سرمایه‌گذاری کنید و جالب اینکه با هر بار ارتقا آن‌ها، واقعا می‌توان تاثیر عملی این موضوع را در جریان نبرد‌ها حس کرد. در طرف مقابل اما می‌توان مثلا روی مهارت راضی کردن افراد امتیازها را خرج کرد و خواهید دید که برخی از مشکلات شما در بازی خیلی راحت‌تر با گفت و گو حل می‌شود. این تنوع خوب مهارت‌ها و تاثیری که روی روند بازی می‌گذارند، حتی به‌نوعی ارزش تکرار خوبی هم به آن داده است و می‌توانید استارفیلد را با رویکرد‌های مختلف، به دفعات بازی کنید. حالت نیو گیم پلاس جالب استارفیلد هم دلیل دیگری برای ادامه دادن تجربه آن پس از تمام کردن بخش داستانی است و بتسدا رویکرد نسبتا متفاوت و خاصی را به نیو گیم پلاس در نظر گرفته که به‌دلیل جلوگیری از اسپویل داستانی، کشف جزییات بیشتر آن را به خودتان واگذار می‌کنم.

شخصی‌سازی سفینه در بازی استارفیلد

جنبه دیگر گیم‌پلی استارفیلد هم سیستم ساخت و ساز آن است؛ از ساخت پایگاه‌ها با انواع و اقسام گزینه‌های شخصی‌سازی در سطح سیاره‌ها گرفته که می‌توان از آن‌ها برای اهداف مختلفی مثل استخراج استفاده کرد تا پروژه‌های تحقیقاتی که می‌توان در جریان آن‌ها آپگرید‌های مربوط‌به سلاح‌ها و زره‌ها را باز کرد، این بخش از بازی را تشکیل می‌دهند. سیستم ساخت و ساز بازی گستردگی خوبی دارد و یکی از جذاب‌ترین بخش‌های آن، مربوط‌به امکان طراحی سفینه‌ها است که با صرف زمان و حوصله، می‌توان موارد واقعا جالبی را ازطریق این بخش خلق کرد؛ امکان آپگرید سفینه‌ها با سلاح‌ها و تجهیزات مختلف هم در بازی در دسترس است.

یکی دیگر از مواردی که استارفیلد در آن کمی عملکرد ضد و نقیضی دارد، مباحث فنی، صوتی و بصری بازی است. از حیث موسیقی و صداگذاری‌ها همه‌چیز در سطح مناسبی است اما در بحث گرافیک و جلوه‌های بصری، شرایط متفاوتی داریم. در استارفیلد زمانی‌که در محیط‌های بسته باشید یا مثلا وارد شهر‌هایی مثل نئون سیتی شوید، تصویری حقیقتا زیبا و چشم‌نواز با ترکیب ایده‌آلی از نورپردازی و بافت‌های با‌کیفیت مناسب را خواهید دید. بااین‌حال در طرف مقابل، گاهی و در برخی از سیاره‌ها، کیفیت بافت‌ها به‌وضوح متفاوت از محیط‌های اشاره‌شده است و آن رنگ و لعابی را که انتظار می‌رود، ندارد. علاوه‌بر این افکت‌های تصویری مختلف مثل انفجار‌ها با کیفیت خوبی کار شده ولی از آن طرف کمی انیمیشن چهره شخصیت‌ها پایین‌تر از سطح یک بازی نسل نهمی است. در مجموع استارفیلد یک بنچمارک گرافیکی نسل نهمی نیست ولی به شکل کلی از نظر بصری هم راضی‌کننده است.

شهر آکیلا در بازی استارفیلد

بااین‌حال از حیث فنی، افت فریم یکی از مسائلی است که در بازی و در برخی محیط‌ها، مخصوصا محیط‌های شلوغ شهری، به‌وضوح دیده می‌شود و این موضوع هم در نسخه پی سی و با سیستمی قوی‌تر از سیستم پیشنهادی دیده می‌شود و هم در نسخه‌های ایکس باکس. مخصوصا شهر آتلانتیس جایی است که افت فریم واضحی در آن حس می‌شود و در محیط‌های تصادفی دیگر هم با این مسئله روبه‌رو خواهید شد. همچنین در نسخه ایکس باکس، چند بار هنگام فرود با سفینه در سطح سیاره‌ها مشکل کرش کردن بازی را هم داشتم. درنهایت باید این را هم در نظر بگیرید که به هر حال با یک بازی بتسدا طرف هستیم و باگ، یکی از امضاهای اصلی بازی‌های این شرکت مخصوصا در زمان عرضه است! خوشبختانه حداقل در تجربه شخصی من از بازی، باگ‌های استارفیلد مانعی برای پیشروی در بازی نبودند و بیشتر به صحنه‌های خنده‌داری منجر می‌شدند؛ صحنه‌هایی مثل جعبه‌هایی که روی هوا معلق هستند یا شخصیت همراهی که ناگهان روی زمین دراز می‌کشد و پس از مدتی دوباره در کنارتان ظاهر می‌شود.

فضای بسته در بازی استارفیلد

به‌طور کلی، استارفیلد بازی بی‌نقصی نیست و مشکلات خاص خودش را دارد و البته درکنار تمامِ این‌ها، ویژگی‌های مثبت زیادی هم ارائه می‌دهد که مفصل در مورد همه آن‌ها صحبت کردیم. اما یک بار دیگر این را تکرار می‌کنم که جذابیت اصلی ساخته جدید بتسدا، لذتی است که کاوش و اکتشاف در آن دارد و سازندگان با تلفیق مناسبی از روایت داستان و گیم‌پلی، موفق شده‌اند تا این کاوش را ارزشمند، جذاب و به‌یادماندنی کنند. به همین دلیل استارفیلد بیشتر بازی افرادی است که از غرق شدن در یک جهان بسیار بزرگ لذت می‌برند و عاشق این هستند که در بازی‌ها از آن مسیر اصلی فاصله بگیرند و گوشه و کنار محیط‌ها را با هدف کشف موارد پنهان‌شده بگردند. اگر از این نوع گیمرها هستید یا طرفدار ساخته‌های قبلی بتسدا مثل فال‌اوت و اسکایریم به‌حساب می‌آیید، مطمئن باشید استارفیلد اثری است که اصلا نباید لذت تجربه یا بهتر بگویم زندگی در آن را از دست بدهید.

بررسی بازی باتوجه‌به تجربه نسخه‌های پی سی و ایکس باکس انجام شده است.

فضانورد در پوستر بازی استارفیلد

Starfield

10/8.5
امتیاز زومجی
استارفیلد به‌عنوان جدید‌ترین ساخته بتسدا، اثری است که تمرکز اصلی خود را روی ارائه حس لذت‌بخش اکتشاف و کاوش در فضایی بزرگ و بی‌کران گذاشته است و خب همین هم برگ برنده اصلی بازی است. استارفیلد مملو از اتفاق‌ها و داستان‌های اصلی و فرعی است که در گوشه و کنار دنیای آن انتظار گیمر‌ها را می‌کشند و حتی اگر برخی از سیاره‌ها و محیط‌هایش کمی بی‌روح هم باشند و مخاطب را درگیر پیاده‌روی‌های حوصله‌سربر کنند، ولی کفه ترازو به نفع داستان‌ها و اتفاق‌های هیجان‌انگیزی سنگین‌تر است که در محیط‌های جذاب‌تر بازی انتظارمان را می‌کشند. بله؛ استارفیلد مشکلات دیگری مثل مسائل هوش مصنوعی یا افت فریم‌های گاه و بیگاه را هم دارد ولی در نهایت آن تجربه کلی که به‌لطف داستان، جزییات نقش آفرینی ارزشمند و مکانیک‌های ساخت و ساز متنوع در بازی داریم، آنقدر دوست‌داشتنی است که بتوان نه فقط برای یک بار که چندین بار با رویکرد‌های مختلف استارفیلد را بازی کرد و حسابی هم از آن لذت برد.

نقاط قوت

  • داستان عمیق با ترکیب خط اصلی روایت و خرده‌روایت‌های جانبی بسیار ارزشمند
  • شخصیت‌پردازی بسیار خوب کاراکترها و دیالوگ‌نویسی مناسب برای آن‌ها
  • ارائه لذت کاوش در جهانی گسترده با شگفتی‌های مختلف
  • گان پلی باکیفیت و ارائه درست حس استفاده از سلاح‌ها
  • سیستم کارامد ارتقا کاراکتر که کاملا در روند بازی تاثیرگذار است
  • جزییات مناسب مکانیک‌های ساخت و ساز

نقاط ضعف

  • هوش مصنوعی مشکل‌دار و عجیب برخی از دشمنان
  • خالی و بی‌روح بودن برخی از سیاره‌ها و محیط‌ها
  • افت فریم محسوس مخصوصا در مناطق شلوغ شهری
  • باگ‌های همیشگی بازی‌های بتسدا!
مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز

نظرات