Inmost، ساخته استودیو هیدن لیر گیمز، با در اختیار داشتن سه کاراکتر متفاوت، گیمپلی جذاب و درگیر کنندهای را در اختیار کاربران قرار میدهد.
مقالههای مرتبط:
برای جذب کاربر و ارائه یک تجربه دلنشین، نیازی نیست که سازندهها بهسراغ بازیهایی با گرافیک پیشرفته و ارائه جهانی باز با مراحل متعدد بروند. بعضی وقتها میتوان با سادهترین المانها هم مخاطب را سرگرم کرد. اینکه بتوانید از منابع خود بهترین استفاده را داشته باشید، موردی است که در توسعهی یک بازی اهمیت بالایی دارد. استودیو چاکل فیش لیمیتد (Chucklefish Limited)، ناشر بازی Stardew Valley، نشان داده است که حامی خوبی برای بازیهای مستقل است و بهسراغ نشر بازیهایی میرود که با ارائه سادهترین مکانیسمها، سعی بر جذب کاربر دارند. با عرضه سرویس اپل آرکید، استودیو هیدن لیر گیمز (Hidden Layer Games) بازی Inmost را با کمک چاکل فیش لیمیتد در اختیار کاربران قرار داده است. در نگاه اول Inmost یک تجربهی منحصربهفرد و متفاوت است، اما در شخصیت پردازی دارای مشکلاتی است که مانع از تبدیل شدن این بازی به یک محصول بینقص شده است.
Inmost در جهانی روایت میشود که غم و شادی در آن مرده است. مدتها است که مردم در دنیای تاریک خود با درد و رنج زندگی میکنند و نمیخواهند اتفاقات گذشته را فراموش کنند. فراموش نکردن گذشته، سبب میشود تا مدام خود را سرزنش کنند. ازطرفی جهان دیگری هم وجود دارد که در آن تاریکی و غم در ظاهر موجوداتی پلید نمایش داده میشود. استودیو هیدن لیر گیمز سه کاراکتر داستانی را طراحی کرده است که بازیکنان در جریان ۲۹ مرحله مجزا، در نقش این شخصیتها قرار میگیرند تا داستان بازی را در دو جهان مختلف پیش ببرند و در انتها، به یک نقطه مشترک برسند. Inmost در بخش روایت داستانی و نمایش یک جهان غمانگیز و فرو رفته در درد و تاریکی، به بهترین شکل ممکن عمل کرده است و داستانی درگیر کننده را روایت میکند، اما موردی که باعث شده بخش داستانی Inmost آنطور که باید و شاید خود را نشان ندهد، شخصیت پردازی بعضی از شخصیتهای بازی است.
در بازی Inmost بازیکن در نقش یک شوالیه، مرد و دختری تنها قرار میگیرد. شوالیه داستان به نیروهای تاریک قسم خورده است. ازاینرو با کشتن نیروهای تاریک و جمعآوری آیتمهایی نورانی، هیولای تاریک بازی را از خود راضی نگه میدارد. این در حالی است که دخترک داستان، مدام با عروسک خود صحبت میکند و در خانهای زندگی میکند که اصلا مهر و محبت در آن معنی ندارد و ترس و رنج، چیزی است که دخترک در گوشه و کنار خانه آن را تجربه میکند. سومین کاراکتر هم یک مرد تنها است که سعی دارد در جهان بازی زنده بماند و راهی برای رهایی از شرایطی که در آن قرار گرفته است، پیدا کند. بهترین روایت داستان مربوطبه مرد و دختر است و شوالیه، موردی است که تیم سازنده مانوور خوبی روی آن انجام نداده است. درست است که هر سه کاراکتر نقش کلیدی در داستان و روایت کلی آن ایفا میکنند، اما تیم سازنده میتوانست در طول مراحل، شخصیت شوالیه را بهتر نسخه فعلی بهنمایش بگذارد تا فهم ذات واقعی آن برای کاربر سادهتر باشد. مرد تنها و دختر بچه شخصیتپردازی بهتری دارند و با روایت داستانی آنها، کاربر میتواند بهخوبی با آنها ارتباط برقرار کند.
در حالت کلی، ایده داستان Inmost بهگونهای است که میتواند شما را نزدیک به سه ساعت سرگرم کند و وجود یک راوی برای داستانسرایی شوالیه و مرحله انتهایی داستان، موردی است که بیشازپیش داستان کلی بازی را جذاب جلوه میدهد. بااینحال موردی که Inmost در آن به بهترین شکل ممکن شما را سرگرم میکند، گیمپلی است. هر یک از سه شخصیت بازی گیمپلی مخصوص به خود را دارند که با ساختار آنها همخوانی بسیار خوبی دارد. دخترک داستان، بهدلیل سن و سال کمی که دارد، نمیتواند سلاحی برای مبارزه کردن بهدست بگیرد، برای بالا رفتن از سادهترین نقاط هم به یک جعبه یا صندلی نیاز دارد. همچنین در کشیدن صندلی و برداشتن آن هم سرعت عمل پایینی دارد. استودیو هیدن لیر گیمز سعی کرده با رعایت سادهترین و بدیهیترین موارد، یک گیمپلی واقعگرایانه را برای کاراکترهای خود بهنمایش بگذارد.
این در حالی است که مرد تنهای جهان Inmost، قادر به پریدن و راحت بالا رفتن از محیطهای مختلف است، اما هیچ تجربهای در جنگیدن و مبارزه کردن ندارد. ازاینرو نیروهای تاریک بازی را باید با انجام سکوبازیهای مختلف پشت سر بگذارید. همچنین در طول بازی آیتمهای مختلفی را پیدا میکنید که پیشرفت در بازی را برای شما سادهتر میکند. شوالیه هم دارای گیمپلی مخصوصبه خود است. او دارای شمشیری است که ازطریق آن دشمنان خود را از بین میبرید و یک قلب هم دارد تا بتواند از محیطهای مختلف بالا برود و بخش پلتفرمینگ مربوطبه خود را انجام دهید. این در حالی است که بهخاطر وجود لباس جنگی سنگین خود، قادر به پریدن نیست. بهعبارتی هر سه کاراکتر، بااینکه در طول مراحل خود کارهای روتین و یکسانی را انجام میدهند، اما بهخاطر نوع روایت داستان، مدام درحال چرخش بین شخصیتها هستید و همین مورد سبب میشود که هر بار با یک سری چالش جدید روبهرو شوید.
استودیو هیدن لیر گیمز برای جذابتر کردن گیمپلی، از المانهای مترویدوینیا برای بعضی از کاراکترهای خود استفاده کرده است. جهان بازی بسیار کوچک است، اما بهواسطهی آیتمهایی که برای کاراکتر مرد تنهای بازی کسب میکنید، میتوانید بهعقب برگردید و آیتمهای جمعآوری بازی را کسب کنید یا به مناطق جدیدی دسترسی پیدا کنید. همچنین وجود معماها مخصوصبه دخترک قصه است و المانهای اکشن هم مربوطبه شوالیه میشود. موردی که در هر سه شخصیت یکسان است، سکوبازی است. ازاینرو Inmost محصولی است که سعی کرده بهواسطهی سه شخصیت، سه گیمپلی متفاوت را ارائه دهد و این کار به بهترین شکل ممکن انجام شده است.
از نظر بصری، تیم سازنده بهسراغ طراحیهای پیکسلی و دوبعدی رفته است. Inmost شاید فاقد جلوههای بصری مدرن و چشمنواز باشد، اما در ارائه یک حس نوستالوژی و رترو شکل، بسیار خوب عمل کرده است و میتواند مخاطب را بهخوبی راضی نگه دارد. از نظر فینی هم بازی فاقد مشکلاتی مثل افت فریم یا باگ است. بااینحال ترکیب جلوههای بصری Inmost باصداگذاریهای بازی، سبب شده تا شاهد اتمسفری غمانگیز و تاریک و در بعضی از مواقع هم ترسناک باشیم. همچنین در بعضی از مراحل، موسیقی گوشنوازی در پس زمینه پخش میشود که حسوحال خوبی را به مخاطب القا میکند.
سرویس اپل آرکید بازیهای با کیفیت بسیاری را در خود جای داده است که Inmost هم یکی از آنها است و ارزش این را دارد که برای کسب یک تجربه متفاوت و سرگرم کننده، اشتراک آن را خریداری کنید. بااینکه Inmost در روایت داستانی دچار مشکل است، اما در گیمپلی و طراحی، عملکرد بسیار خوبی دارد و میتواند تقریبا سه ساعت شما را سرگرم کند. بااینحال Inmost برای نینتندو سوییچ و کامپیوتر هم عرضه خواهد شد.
بررسی بازی روی مک انجام شده است
Inmost
Inmost در جریان ۲۹ مرحله مختلف سعی دارد داستانی از غم و غصه را روایت کند. جایی که انسانها اگر نخواهند گذشته و اتفاقات بد زندگی خود را فراموش کنند، درد و رنج ابدی را تجربه خواهند کرد. بااینکه Inmost در بخشهایی مثل طراحیهای بصری، المانهای گیمپلی و موسیقی نقات قوت خود را دارد، اما در بخش داستانی و شخصیتپردازی کاراکتر شوالیه، ضعیف عمل کرده است. بااینحال Inmost جزو آن دسته از بازیهای سرویس اپل آرکید است که میتواند تجربهی بسیار خوبی را در اختیار مخاطب قرار دهد.
محمد صادق تواضعی
نقاط قوت
- + شخصیت پردازی دختر بچه و مرد
- + طراحی پیکسلی بازی
- + ارائه یک اتمسفر غمانگیز
- + استفاده مناسب از المانهای متفاوت در گیمپلی کاراکترها
- + موسیقی گوشنواز
نقاط ضعف
- - شخصیتپردازی و روایت نامناسب شوالیه