بررسی بازی The StoryTale
Damsel in Distress را میتوان یکی از سبکهایی دانست که امروزه کمتر سازندهای بهسراغ آن میرود. در جریان بازیهای این سبک، یک خطر پرنسس جوانی را تهدید میکند و مخاطب در نقش یک قهرمان مرد، باید پرنسس را نجات دهد. استودیو ماکسیم نوریو (Maxim Nuriev)، سازنده و ناشر بازی The StoryTale، با الهام از المانهای Damsel in Distress و ترکیب آن با سبک اکشن پلتفرمر، اثری را خلق کرده است که جدا از داستانسرایی جذاب، یک گیمپلی سخت و چالشبرانگیز را ارائه دهد. بازی مستقل The StoryTale که بهتازگی روانه بازار شده است، مشکلات خودش را دارد، اما باتوجهبه قیمت و نکات قوت خود، به یک بازی ارزشمند تبدیل شده است.
داستان بازی The StoryTale چیزی است که در گذشته و زمانی که بچه بودهایم، زیاد برای ما تعریف شده است یا در جریان فیلمها و سریالهای مختلف آن را مشاهده کردهایم. داستان بازی روایتگر زندگی پرنسس جوانی است که اصلا ملکه بودن را دوست ندارد. این دخترک آرزویی بزرگ دارد و آن هم آغاز ماجراجویی متفاوتی است؛ ماجراجویی که بتواند موارد بسیاری را به او یاد دهد و پرنسس را با دنیای بیرون آشنا کند، اما جهان بیرون از قصر با آن چیزی که پرنسس درنظر دارد، متفاوت است. خطرهای زیادی پرنسس را تهدید میکنند، اما او همچنان بهتصمیم خود پایبند است. این در حالی است که یک پرنس جوان برای نجات پرنسس راهی ماجراجویی خطرناکی میشود.
با پیشروی در خط داستانی مخاطب بهخوبی با خصوصیات اخلاقی و اهداف دو شخصیت بازی آشنا میشود و ارتباط خوبی با آنها برقرار میکند
استودیو ماکسیم نوریو با ارائه دو کاراکتر، جدا از اینکه گیمپلی متفاوتی را خلق کرده است، داستانی مجزا را هم روایت میکند. از یک سمت دختری را میبینیم که برای تحقق رویای خود دست بهخطر میزند. در آن سوی میدان پرنس جوان برای نجات پرنسس راهی محیطهای خطرناک میشود. همچنین ماکسیم نوریو از یک راوی برای روایت داستان در هر مرحله استفاده کرده است. زمانیکه یک مرحله را آغاز میکنید، راوی داستان از وضعیت فعلی ماجراجویی کاراکتر مورد نظر و وقایع پیش روی صحبت میکند. شخصیت پردازی یکی از اصلیترین مواردی است که داستان The StoryTale را جذاب جلوه داده است. با پیشروی در خط داستانی مخاطب بهخوبی با خصوصیات اخلاقی و اهداف دو شخصیت بازی آشنا میشود و این مورد باعث میشود تا با آنها ارتباط برقرار کند.
حضور دو کاراکتر در بازی، سبب شده است دو گیمپلی مجزا با مکانیزمهای متفاوت را مشاهده کنیم
از داستان که خارح شویم، گیمپلی یکی دیگر از نقاط قوت The StoryTale بهحساب میآید. البته این بخش نقاط ضعفی هم دارد که نمیتوان منکر آن شد، اما همچنان میتواند شما را سرگرم کند. The StoryTale یک بازی اکشن پلتفرمر است که در جریان ۷۰ مرحله، با دشمنان و موانع مختلفی روبهرو میشوید. دو کاراکتر بودن بازی، سبب شده است دو گیمپلی متفاوت را مشاهده کنیم. پرنسس هیچ قدرت مبارزهای ندارد. این در حالی است که در جریان ماجراجویی خود با دشمنان و موانع بسیاری روبهرو میشود. ازاینرو تیم سازنده رفته رفته مهارتهایی را به بازیکن معرفی میکند که باید از آنها استفاده کنید تا پرنسس بتواند مراحل را یکی پس از دیگری پشت سر بگذارد. ساختار هر مرحله هم بدین شکل است که باید بهترتیب کلید قرمز رنگ، کلید آبیرنگ و کلید سبز رنگ را پیدا کنید تا بتوانید مرحله مورد نظر را پشت سر بگذارید.
هر مرحله چالش مخصوصبه خودش را دارد. ازاینرو اگر یک مهارت به شما معرفی شد، باید نحوه استفاده از آن را بهخوبی یاد بگیرید. همچنین استودیو ماکسیم نوریو برای متنوعتر کردن مراحل و انجام انتخابهای مختلف، در بعضی از مراحل دو مهارت یا بیش از دو مهارت را در اختیار بازیکن قرار میدهد. در ادامه شما میتوانید باتوجهبه نحوه بازی کردن خود، یکی از مهارتها را انتخاب کنید. ساختار بعضی از مراحل دیگر بازی هم بدین شکل است که چند مهارت بهصورت چرخشی برای شما فعال میشوند. برای مثال ۱۵ ثانیه فرصت دارید از گلایدر استفاده کنید و پس از آن، مهارت پرش بلند بهصورت خودکار فعال میشود. یکی از چالشهایی که بازی برای بازیکن بهوجود میآورد، استفاده مناسب از مهارتها در مراحلی است که بیش از یک ویژگی برای شما فعال است. ساختار مراحل بهگونهای است که باید از آنها استفاده درستی داشته باشید. بهعبارتی عجله کردن و حرکت کردن بدون فکر در مراحل The StoryTale بزرگترین اشتباه ممکن است.
اگر شناخت مناسبی روی دشمن نداشته باشید و ندانید که مهارتها چه ویژگی را در اختیار شما قرار میدهد، بارها و بارها خواهید مرد
اگر از کاربران بازیهای سولزلایک یا بازیهایی باشید که مردن در آن حرف اول را میزند، قطعا میدانید که داشتن استراتژی یکی از مهمترین مواردی است که باید به آن توجه داشته باشید. The StoryTale هم دقیقا این موارد را در خود جای داده است. اگر شناخت مناسبی روی دشمن نداشته باشید و ندانید که مهارتها چه ویژگی را در اختیار شما قرار میدهد، بارها و بارها خواهید مرد. البته این مردن بهنحوی طراحی نشده است که شما را از تجربهی مجدد The StoryTale خسته کند، بلکه برای پشت سر گذاشتن مرحله مورد نظر بیشازپیش حریص میشوید. همچنین تیم سازنده از یک سری چکپوینت در هر مرحله استفاده کرده است که پس از مردن، به آخرین چکپوینتی که در آن بودهاید، بر میگردید. پرنس داستان هم مراحل مخصوصبه خود را دارد. برخلاف پرنسس که هیچ قدرت مبارزه ندارد و با یک ضربه میمیرد، پرنس یک کاراکتر نامیرا است. ازاینرو ضربههای دشمنان او را از بین نمیبرد.
استودیو سازنده برای خلق تفاوت هیجانانگیز نشان دادن مراحل پرنس، از چالش متفاوتی استفاده کرده است. زمانیکه دشمنان به شما ضربه وارد میکنند، به اطراف پرتاب میشوید. این مورد باعث میشود نتوانید پیشرفت مناسبی در بازی داشته باشید یا بعضی مواقع شما را به دور دستها پرتاب کند و حسابی از جاییکه در آن بودهاید، دور شوید. همچنین پرنس مهارتهای مخصوصی هم دارد. برای مثال چکش وی میتواند دشمنان را به اطراف پرتاب کند تا مسیر او هموارتر شود و سادهتر از قبل سکوبازیها را انجام دهید. اعمال چالشها و ویژگیها زمانی کاربردی هستند که در طولانی مدت، روند سرگرم کننده بودن خود را حفظ کنند در The StoryTale بهخوبی این مورد رعایت شده است. در مراحل انتهایی شاهد ترکیب شدن یک سری از موانع و مهارتها با یکدیگر هستیم که خود چالش جدیدی را بهوجود میآورد. برای مثال زمانیکه در نقش پرنس قرار دارید، میدانید ضربه خوردن شما را به اطراف پرتاب میکند، اما باید برای رسیدن به نقاط مرتفع، روی سر آنها بپرید تا به بالا پرتاب شوید.
شانس در نوع پشت سر گذاشتن مراحل و چینش دشمنان در محیط دخیل است
یکی از مواردی که از مرحله ۳۰ به بعد متوجه آن میشوید، عدم تنوع دشمنان است. شاید برای یک بازی با ۲۰ الی ۳۰ مرحله کوتاه تعداد درنظر گرفته شده قابل قبول باشد، اما برای مخصولی که ۷۰ مرحله دارد و میتواند ۸-۹ ساعت شما را سرگرم کند، وجود چهار الی پنج دشمن مختلف راضی کننده نیست و به مرور زمان برای شما تکراری میشوند. همچنین شانس در نوع پشت سر گذاشتن مراحل و چینش دشمنان در محیط دخیل است. پس از هر بار مردن یا زمانیکه بازی را آغاز میکنید، امکان دارد نوع چینش دشمنان فرق داشته باشد (برای مثال چند بار دکمه شروع مجدد مرحله را فشار دهید) و همین مورد باعث میشود تا شرایطی را مشاهده کنید که عبور از آن عملا غیر ممکن است و باید چند بار دیگر از عمد خود را بکشید تا مسیر بهتری را مشاهده کنید. عذاب آور بودن این بخش شکل واقعی خود را زمانی نشان میدهد که با پرنس در حال انجام مراحل هستید.
پرتاب شدن شما به جهتهای مختلف و گیر افتادن بین دشمنان، موردی است که بهعلت نامیرا بودن پرنس شما را اذیت خواهد کرد. در حالت کلی، استودیو ماکسیم نوریو توانسته است یک گیمپلی سرگرم کننده را برای دو کاراکتر داستانی خود بهوجود بیاورد که هرکدام از آنها چالشها و ویژگیهای مخصوصبه خود را دارند. از نظر بصری و فنی، The StoryTale عملکرد بسیار خوبی دارد. تیم سازنده برای بهتصویر کشیدن جلوههای بصری از طراحیهای هشت بیتی استفاده کرده است. همچنین هر ۷۰ مرحله طراحی شده برای The StoryTale، ویژگیهای منحصربهفردی دارند و به هیچوجه شما را خسته یا ناامید نمیکنند. طراحی مهارتها از نظر تعداد شاید آنطور که باید و شاید زیاد نباشد، اما استودیو ماکسیم نوریو با ترکیب آنها در مراحل مختلف و خلق شرایط متفاوت، کاری کرده است که بازیکن این کم بودن مهارتها را احساس نکند و هر بار با چالش جدیدی روبهرو شود. از نظر فنی هم The StoryTale در جایگاه خوبی قرار دارد. شاید در بعضی از مراحل شاهد یک افت فریم کوچک باشیم، اما در حالت کلی، The StoryTale تجربهی روان و قابل قبولی را ارائه میدهد.
جدا از داستان، گیمپلی و گرافیک، معتقدم که موسیقی، اصلیترین موردی است که شما را تا آخرین نقطه از The StoryTale هیجانزده نگه میدارد. شاید بازی ساندترکهای متعددی نداشته باشد، اما تیم آهنگسازی بازی با خلق چند ساندترک محدود، کاری کرده است که بارها و بارها آنها را بشنوید و اصلا خسته نشوید؛ بلکه بیشتر از گذشته از موسیقی بازی لذت ببرید و خستگی شما از بین برود. The StoryTale یک بازی مستقل ارزشمند است که باتوجهبه قیمت ۱۲ دلاری خود، تجربهی کامل و قابل قبولی را ارائه میدهد؛ تجربهای که نزدیک به ۹ ساعت شما را سرگرم میکند. اگر از علاقهمندان به بازیهای مستقل هستید و بهدنبال یک بازی مستقل سرگرم کننده و جذاب میگردید، The StoryTale یکی از بهترین گزینههای موجود است.
بررسی بازی باتوجهبه نسخه پی سی انجام شده است
The StoryTale
نقاط قوت
- داستان سرایی بیعیبونقص بازی
- وجود دو کاراکتر با دو شخصیتپردازی و گیمپلی متفاوت
- مهارتهای کاربردی برای پرنسس و پرنس
- موسیقی گوشنواز
- طراحی ۷۰ مرحله متنوع و جذاب
نقاط ضعف
- تنوع پایین دشمنان
- دخیل بودن شانس در انجام مراحل و قرار گیری دشمنان در محیط