بررسی اپیزود اول و دوم بازی The Walking Dead - A New Frontier
زمانی که استودیو تلتیل گیمز، سازنده و ناشر مجموعه بازیهای واکینگ دد، خبر ساخت یک بازی اپیزودیک بر گرفته از سریال مردگان متحرک را داد، تمامی مخاطبان هم خوشحال شدند و هم نگران. خوشحال برای اینکه میتوانستند در زمینه بازیهای ویدیویی نیز واکینگ دد را تجربه کرده و نگران از این جهت که شاید بازی نتواند همانند سریال موفق شود. ولی وقتی اپیزود اول فصل اول بازی اپیزودیک The Walking Dead منتشر شد، مطمئن شدیم که با یکی از بهترین مجموعههای اپیزودیک روبرو هستیم. همان رونمایی خیلی ساده از شخصیت کلمنتاین کافی بود تا بفهمیم که این شخصیت آیندهای روشن در بازیهای ویدیویی دارد و حال قسمت اول و دوم فصل جدید این بازی با نام The Walking Dead: A New Frontier به صورت همزمان منتشر شده تا در دو پارت بنامهای Ties that Bind Part One و Ties That Bind Part Two شاهد وقایع ابتدایی این فصل باشیم.
اگر پلتفرم شما برای بازی کردن اپیزود اول فصل جدید تغییر کرده است، هیچ نگران نباشید زیرا میتوانید سیوهای خود را از طریق اکانت تلتیل گیمز خود آپلود کنید تا وقایع مطابق با انتخابهای شما پیش برود. همچنین میتوانید از اول وقایع را رقم بزنید. در همان ابتدا اتفاقات مهم دو فصل گذشته به صورت اسلایدشو به نمایش در آمده و مخاطب میتواند انتخابات مهمی که در گذشته انجام داده است تکرار کرده و روند وقایع A New Frontier را مطابق با انتخابهای خود رقم بزند.
در قسمت اول خاویر، شخصیت جدید این مجموعه، معرفی میشود که در کنار کلمنتاین دوست داشتنی، شخصیت قابلی بازی این فصل است. بازی با یک تیتراژ شروع کار خود را آغاز میکند، یک فلش بک از گذشته و جایی که هنوز مردم با زامبیها آشنا نبودند. جایی که شخصیت خاویر و خانوادهاش در سوگ پدر خود نشسته و ناگهان متوجه زنده شدن دوباره وی میشوند. اندکی نمیگذرد که خاویر متوجه میشود که پدرش آن حالت همیشگی را نداشته و به اعضای خانواده حمله میکند. با اینکه شروع بازی سادست ولی نوع به تصویر کشیده شدن وقایع، نوع تیتراژها و کات خوردن صحنهها به گونهای است که با خود میگویید با یک فیلم هالیوودی مواجه هستید. A New Frontier با شروع طوفانی خود، به شما میگوید که با یک اثر موفق دیگر روبرو هستید. پس از این تیتراژ به زمان حال بر میگردیم جایی که خاویر بهمراه زن داداش و بچههایش برای زنده ماندن میجنگند. ولی همانطور که انتظار داریم، شرایط هیچوقت در واکینگ دد مساعد نبوده و آنها گرفتار گروهی جدید میشوند. در جریان یک سری زد و خورد، انتظار داریم یک فرشته نجات به سراغ خاویر آمده و وی را نجات دهد. آن شخص کسی نیست جز کلمنتاین، که حال بزرگتر، قویتر و جنگجوتر از قبل شده است.
در همان ابتدا موردی که به خوبی در چهره کلمنتاین موج میزند، چهرهای سرد و بیاحساس است. هیچ یک از ما نمیدانیم در آن سالهای شوم (حد فاصل فصل دوم و این فصل) چه بر سر کلمنتاین آمده است ولی، در جریان بازی، استودیو تلتیل گیمز با یک فلش بک به گذشته گوشهای از بازه زمانی که نمیدانیم داستان از چه قرار بوده است به تصویر میکشد. ظاهرا در جریان اپیزود اول و دوم، تنها بخشهایی که میتوانیم در آن از طریق کلمنتاین به بازی کردن بپردازیم، فلش بکهایی است که به گذشته وی مربوط هستند.
نوع آشنایی کلمنتاین و خاویر با یک معامله صورت میگیرد و رفته رفته کلمنتاین وارد جمع خانوادگی خاویر میشود. سوال اینجاست این جمع تا چه زمانی پابرجاست؟ اصولا هرجمعی که کلمنتاین وارد آن شده است، از هم پاشیده شده یا تمامی اعضای آن کشته شدهاند ولی، در اپیزود دوم شاهد حرکتی متفاوت از کلمنتاین هستیم. ظاهرا کلمنتاین در این سالها رازی بزرگ را در دل خود نگه داشته بود. رازی که گفتنش آسان نیست و خاویر اولین کسی است که متوجه این راز میشود. از اینرو کلمنتاین برای محافظت از گروه و خانواده جدیدش مجبور به جدایی میشود. طولی نمیکشد که اپیزود دوم در حساسترین نقطه به پایان میرسد.
شاید طرفداران قدیمی کمی ناراحت شوند از این که کلمنتاین شخصیت اصلی نیست. ولی در فصل اول دیدیم که بکارگیری از یک شخصیت ترکیبی در کنار وی چقدر میتواند به گیمپلی بازی کمک کند. ولی این بار قضیه کمی متفاوت است. شخصیت اصلی خاویر است. مردی که سعی میکند از خانواده خود محافظت کند. با فلش بکهایی به گذشته، به خوبی داستان وی روایت میشود و کلمنتاین شخصیت ترکیبی داستان این فصل به حساب میآید. به عبارتی سازنده با این کار هم داستان کلمنتاین را روایت میکند و هم اینکه شخصیت جدیدی را خلق کرده و داستان وی را به تصویر کشیده است. جدای از این موارد شخصیت پردازیهای شخصیتهای بازی در آن حدی است که بتوانید با آنها ارتباط برقرار کنید و جدای از کلمنتاین و خاویر میتوان بهترین معرفی و حضور را مختص به پاول مونرو دنیای کامیک و سریال واکینگ دد دانست. دو فصل پیشین، معروف بودند به رخ دادن وقایع غیر منتظره. پس شک نکنید که در این فصل نیز شاهد حوادث غیر منتظره زیادی هستیم البته بعضی از آنها را میتوان حدس زد ولی سازنده سعی کرده است در بیشتر مواقع مخاطب را شگفتزده کند.
در A New Frontier جدای از اینکه داستان بازی شکل و شمایلی جدید به خود گرفته است، گیمپلی بازی نیز دست خوش تغییراتی شده است. اولین تغییر که با شروع بازی آن را متوجه خواهید شد، مربوط به دوربین در زمانی است که کنترل شخصیت بازی را برعهده دارید. همچنین نوع تعامل شخصیت بازی با محیط نیز تغییر کرده است. البته این بخش را میتوان مدیون گرافیک بازی بود. همانطور که انتظار میرفت با بروزرسانی کردن موتور گرافیکی واکینگ دد، این فصل دارای گرافیکی بهتر و واقع گرایانهتر است. نوع جلوههای بصری، نمایش آیکونها در صحنههای دکمه زنی همگی تغییر کرده و حس و حال بهتری را به مخاطب القا میکنند. یکی دیگر از ویژگیهای گیمپلی اپیزود اول و دوم که شدیدا به مخاطب میچسبد، دکمه زنیهای بازی است. طراحی صحنههای دکمه زنی و اکشن بازی بهترین شکل ممکن انجام شده است.
نکته دیگری که در گیمپلی و داستان بازی شدیدا حائز اهمیت است، استفاده از دوراهیهای متعدد است. در طول اپیزود اول و دوم شاهد حق انتخابها و دوراهیهایی هستیم که خاویر و کلمنتاین دچار آن شده و قطعا لحظات سخت و درگیرکنندهای را برای شما به وجود میآورد. گذشت زمان و انتخاب یک گزینه که میتواند سرنوشت شما را رقم بزند. از طرفی هرچقدر ساخته پیشین استودیو تلتیل گیمز (بازی اپیزودیک بتمن) دارای نواقص فنی نظیر افت فریم بود، فصل جدید واکینگ دد با موتور گرافیکی بروزتر خود، این نواقص را حل کرده و جدای از زیبایی بصری که به بازی بخشیده است، از نظر فنی نیز دارای مشکل خاصی نیست. البته با شروع یکی از چپترهای اپیزود دوم افت فریمی در بازی رخ میدهد ولی پس از چند ثانیه کاملا برطرف شده و نظیر این مشکل را نه در اپیزود اول خواهید دید و نه اپیزود دوم.
تنها مشکلی که در اپیزود اول و دوم وجود دارد، وجود یک تناقض در پیشروی داستان است. با اینکه هر دو نسخه یک پیش درآمد و مقدمه بر داستان اصلی و قسمتهای بعد هستند ولی در اپیزود اول شاهد چپترهایی با مدت زمان طولانیتری هستیم ولی در اپیزود دوم، ظاهرا تیم سازنده قصد داشته است تا ما را سریع به نقطه حساس رسانده و اپیزود را تمام کند. روایتها و اتفاقات در این اپیزود سریعتر از قسمت اول پیش رفته و عملا باعث شده است تا مدت زمان خیلی کمتری را صرف اپیزود دوم بکنید. البته اکشن بازی نیز بیشتر از قبل شده است. شاید این دلیلی باشد که باعث کوتاه شدن مدت زمان چپترها میشود زیرا هرچقدر اکشن بیشتر باشد، پیشروی شما در طول بازی نیز سریعتر میشود.
با تمام این تفاسیر، The Walking Dead: A New Frontier دقیقا همان بازی است که انتظارش را داشتیم. یک فصل دیگر از این مجموعه جذاب که داستان دخترک قصه ما را روایت خواهد کرد. استودیو تلتیل گیمز در فصل اول با بکارگیری شخصیت لی به ما نشان داد که چقدر استفاده از یک شخصیت جانبی در کنار شخصیت اصلی میتواند در زیبا روایت شدن داستان کمک کند و حال، در این فصل شاهد بکار گیری همان فرمول با کمی تغییرات هستیم. استفاده از شخصیت خاویر بهترین کاری است که تیم سازنده میتوانست آن را انجام دهد و حال شاهد دو شخصیتی هستیم که هرکدام داستانسرایی و شخصیتپردازی خاص خود را دارا هستند. قطعا انتظار برای اپیزودهای آینده این فصل سخت است.
بازی The Walking Dead - A New Frontier روی پلیاستیشن 4 بررسی شده است.
The Walking Dead: A New Frontier
نقاط قوت
- روایت داستانی زیبا
- قابل بازی بودن شخصیت خاویر در کنار کلمنتاین
- نحوه شروع بازی
- پیشرفت بخش گرافیکی
نقاط ضعف
- کوتاه بودن محتویات اپیزود دوم