بررسی بازی Trials of the Blood Dragon
قسمت Blood Dragon از بازی Far Cry را به خاطر دارید؟ یکی از بهترین بستههای الحاقی بود که یوبیسافت برای بازی محبوب خود منتشر کرد و بسیاری از بازیکنان به آن علاقمند شده بودند. اما باز هم یوبیسافت نشان داد که اگر مردم نسبت به بازیهای آنها کمی علاقه نشان دهند چه میشود. بازی را درون یک قابلمه میریزند، هر چه که دم دستشان آمد به آن اضافه میکنند و سپس به خورد بازیکنان میدهند. Trials of the Blood Dragon نیز درست به همین شکل ساخته شده است. استودیو سازنده بازی یعنی ردلینکس «RedLynx» و احتمالا با پیشنهادات عجیب و غریب یوبیسافت، سعی کرده دو بازی بسیار محبوب را با یکدیگر مخلوط کند و در خیالات خودشان یک اثر محبوبتر از دل آنها بیرون بیاورند. شاید ایده اولیه بازی بسیار خوب و جذاب باشد، اما سازنده بازی اصلا نمیدانست آن ایده را چگونه پیاده کند و در نهایت چیزی غیرعادی که سوهان روح طرفداران سری Trials است را خلق کرد.
داستان بازی Trials of the Blood Dragon، ادامه بسته الحاقی Blood Dragon بازی Far Cry 3 است. در این قسمت کنترل فرزندان شخصیت اصلی بازی Blood Dragon یعنی رکس پاور کلت را در دست میگیریم. این شخصیتها که رکسان و اسلیتر نام دارند در دنیای سایبرپانکی بازی که حالتی کارتونی دارد به عنوان دو سرباز سایبری به انجام ماموریت میپردازند. موضوع و داستان بازی به شکل مضحک و نامعلومی روایت میشود و این دو با کمونیسمها، بیگانههای فضایی و نینجاها رو به رو خواهند شد. اما راستش را بخواهید، محیطهای بازی، کاراکترها و دیالوگها که تماما شبیه به فیلمهای دهه ۸۰ طراحی شدهاند جلوه جذابی دارند و نمیتوان خوب بودن این بخشهای بازی را انکار کرد. اما مشکل از جایی شروع میشود که با گیمپلی بازی رو به رو شدیم.
سری بازیهای Trials را همیشه به عنوان یک بازی ریسینگ پلتفرمر میشناسیم که باید توسط موتور از مسیرهای بسیار سخت عبور کنیم و به رکورد زدن بپردازیم. اثری که باید موتور را به قدری خوب کنترل کنیم تا در بهترین زمان ممکن مسابقه را به پایان برسانیم. اما بازی Trials of the Blood Dragon سعی میکند شما را کمی از موتور دور کند و مراحل پلتفرمر مختلفی را برایتان تدارک ببیند. تا زمانی که روی موتور خود هستید، بازی جذاب، زیبا و دوست داشتنی است. همانند دیگر بازیهای Trials باید از موانع عبور کنید و سپس به صورت انفجاری به پایان خط برسید. این بخش از بازی خوب کار شده است و مسابقه دادن و رکورد زدن در آن بسیار هیجانانگیز است. اما این همه ماجرا نیست؛ مراحلی در بازی وجود دارند که بازیکن را از موتور خود پیاده میکنند و آن جاست که روح سری بازیهای Trials در هم کوبیده میشوند! در بازی Trials of the Blood Dragon مراحلی وجود دارند که باید پیاده آنها را طی کرد، از آن بدتر این است که شخصیتهای بازی اسلحه به دست شروع به کشتن دشمنان در بازی میکنند و همچنین همراه با قلاب خود به سکو بازی میپردازند. زمانی که فکر میکردم همه چیز به همینها ختم میشود، ناگهان شخصیت بازی را در یک لباس فضانوردی و همراه با یک جت پک در جاذبه صفر روی هوا معلق دیدم و باید موجودات فضایی را از بین میبردم!
مراحلی در بازی وجود دارند که بازیکن را از موتور خود پیاده میکنند و آن جاست که روح سری بازیهای Trials در هم کوبیده میشوند!
تقریبا نیمی از مراحل بازی از موتور خود دور خواهید بود و به انجام کارهایی بیهوده و نه چندان جذاب خواهید پرداخت. هر بار که قرار بود مرحلهای از بازی را شروع کنم، خدا خدا میکردم که کاراکتر بازی سوار بر موتور باشد و نه با پای پیاده و نه با هیچ ابزار دیگری به طی کردن مراحل بپردازم. در این بازی هرگاه که کاراکترهای بازی سوار بر موتور هستند، حداقل میدانیم که در حال انجام یک بازی Trial هستیم. اما از آن به بعد، مراحلی که باید با پای پیاده طی کرد ضعیفترین قسمت بازی هستند و به بدترین بازیهای پلتفرمر دو نسل پیش شبیهاند و فرسنگها با سری Trials فاصله دارند. پرشهای کاراکترها به عنوان یک بازی پلتفرمر اصلا خوب کار نشدهاند و گاهی حس میکنید که حتی کاراکترها وزن درستی ندارند. در کنار این موارد، بخش تیراندازی بازی نیز اصلا جالب نیست. یک اسلحه بیجون و غیر جذاب در اختیار دارید و با گرفتن جهت باید دشمنان را از بین ببرید. از آن گذشته، زمانی که در لباس فضانوردی هستید، کنترل بازی بدتر هم میشود. شاید سازنده بازی سعی کرده با این طرز کنترل بازی را سخت کند، اما برعکس، استفاده از جت پک نیز همانند پای پیاده بسیار بد کار شده است. اصل بازی Trials مربوط به رکورد شکنیها و رقابتهای جذاب بین دیگر بازیکنان است. اما وجود این مراحل در بین مراحل موتورسواری واقعا این حس رقابت را از بین میبرد و فقط دوست دارید تا بازی زودتر تمام شود. به همین دلیل، در بسیاری از مواقع ممکن است با بدترین زمان و رکورد ممکن یک مرحله را به پایان برسانید. اما این موضوع به خاطر این نیست که شما به اندازه کافی مهارت ندارید، بلکه هنگامی که از موتور خود دور میشوید، کنترل بازی به چیزی بسیار بد و ضعیف تبدیل میشود و از آن حس حرفهای موتورسواری فاصله میگیرد.
هنگام تجربه بازی، کاملا مشخص است که استودیو ردلینکس به خوبی میداند که چگونه بخشهای موتورسواری را در بازی پیاده کند، اما انگار در دیگر بخشهای هیچ دانشی نداشته است و فقط سعی داشتند با سر هم بندی عناصر به اصطلاح پلتفرمر خود، قسمت جدیدی از بازی Trials را بسازند. در کنار این موارد، Trials of the Blood Dragon را میتوان آسانترین بازی استودیو ردلینکس و سری Trials دانست. در بخش موتورسواری موانع و پستی و بلندیها جوری نیستند که به شدت بازیکن را به چالش بکشند. البته در حین موتورسواری نیز همانند بخش پیاده بازی، در بعضی مراحل اسلحه و قلاب در اختیار دارید. اسلحه که باز هم بیهوده تعبیه شده است و قلاب نیز به آن صورت کنترل خوبی ندارد. اما به هر حال باز هم بخش موتورسواری همراه با این قلاب به مراتب بهتر از بخش پیاده بازی است. بخش فضانوردی بازی نیز باز هم آسان است و این تنها کنترل نادرستی است که نمیگذارد به خوبی مراحل را طی کنید. حداقل باید چندین و چند دست با زمان بسیار بد مراحل را به پایان برسانید تا قلق کنترل این بخش را به دست آورید. البته چک پوینتهای بازی نیز فاصله بسیار کمی دارند و گاها حتی قبل و بعد از یک مانع ساده کار گذاشته شدهاند تا کار بازیکن راحتتر شود.
مراحل پلتفرمر بسیار بد، جذابیت و ایده اصلی بازی را به هدر دادهاند
از گیمپلی بازی که بگذریم، به بخش گرافیک بصری، هنری و صدا میرسیم. باید گفت که بازی در این سه بخش ایراد چندان زیادی به عنوان یک بازی کوچک ندارند. استودیو ردلینکس در بخش طراحی بصری بازی سعی کرده محیطهای مختلف را همانند کارتونها و فیلمهای ویدیویی دهه هشتادی پیاده کند و باید گفت که تا حدی به عنوان یک بازی پلتفرمر دو بعدی موفق بوده است. شاید رنگ و روی محیطها اکثرا شبیه به هم باشند و برای رنگآمیزی آنها از یک پالت رنگ استفاده شده باشد، اما محیطها تا حدی متفاوت و مختلف هستند. مراحلی مانند تاسیسات نظامی، معدنها، محیط برفی، پایگاه نینجاها، فضای جنگلی که در میان آن یک هیولا در حال حرکت است و حتی سیارهای که موجودات عجیب و غریب در آن ساکن هستند از جمله مراحل مختلفی است که توسط دو شخصیت بازی از آنها عبور خواهید کرد. در بخش گرافیک فنی نیز بازی ایراد خاصی ندارد. خبری از افت فریم نیست و بازی روان اجرا میشود. البته در برخی نقاط، بافتها کمی دیر بارگذاری میشوند اما اصلا در حدی نیستند که جذابیت محیطهای بازی را کاهش دهند.
موسیقیهای بازی نیز همان چیزی هستند که از یک بازی با ظاهر دهه هشتادی انتظار میرود. موزیکهایی که خیلی خوب با زمینه سایبرپانکی خو میگیرند و به جو بازی نیز بسیار کمک کردهاند. صداگذاری بازی بد نیست و شاید بهترین بخش آن مربوط به صدای موتور باشد. در کنار این موارد، صداپردازی شخصیتها و دیالوگها نسبتا خوب کار شدهاند. هرچند شخصیتهای بازی سعی دارند داستان را به حالتی تمسخرآمیز و شوخی روایت کنند، اما نتوانستهاند به حدی جذاب باشند که خیلی مشتاق گوش دادن به صحبتهای آنها باشیم.
در نهایت باید گفت که بازی Trials of the Blood Dragon یک بازی خسته کننده است و جذابیت زیادی ندارد. شاید اگر این بازی اصل خود را رها نمیکرد و به ریشههای سری Trials وفادار بود، همراه با چنین محیط بسیار جذاب بازی میتوانست به یک بازی بسیار خوب تبدیل شود. اما در بخشهای پلتفرمری که از موتور خود دور میشوید، بازی به شدت به چیزی ضعیف و خسته کننده تبدیل میشود. وجود اسلحه، مراحلی با پای پیاده، مراحلی با یک ماشین شش چرخ جنگی و در نهایت مراحلی توسط جت پک واقعا چیزی نیستند که در دنیای بازیهای Trials جای داشته باشند. حتی وجود یک داستان نه چندان جالب نیز نتوانسته به بازی کمک کند. پس اگر یک طرفدار پر و پاقرص سری Trials هستید، هرگز سمت این بازی نروید، چرا که چیزی جز ناامیدی برایتان باقی نخواهد ماند.
تهیه شده در زومجی
Trials of the Blood Dragon
نقاط قوت
- طراحی جالب محیط
- بخش جذاب موتورسواری
نقاط ضعف
- کنترل بسیار بد در بخش سکوبازی
- کنترل بسیار بد در بخش جت پک
- نیمی از بازی بیهوده و خسته کننده است