نویسنده: فریده صالحی
// شنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۱۸:۵۱

هویت بتمن در سری کتاب کمیک Batman: Gotham Nights برای شروران فاش شد

شوالیه تاریکی در قسمت ۲۰ سری کتاب کمیک Batman: Gotham Nights هویت خود را به چند شرور بزرگ از گالری خودش نشان داد تا بتواند جان یک کاراگاه جوان را نجات دهد.

اخطار: ادامه این مطلب ممکن است بخش‌هایی از داستان قسمت ۲۰ سری کتاب کمیک Batman: Gotham Nights را برای شما فاش کند.

.

.

.

در طی این چند دهه‌ای که داستان‌های بتمن منتشر می‌شود، شرورهای خیلی زیادی تلاش کردند تا متوجه شوند که چه کسی در پس این نقاب و شنل وجود دارد. به غیر از جوکر دیوانه، هیچکسی تا به حال به هویت واقعی شوالیه تاریکی دست پیدا نکرده است که بخواهد از آن به‌عنوان یک طعمه برای شکستن این قهرمان استفاده کند؛ البته به جز کت وومن دوست‌داشتنی. البته در قسمت ۲۰ سری کتاب کمیک Batman: Gotham Nights تقریبا این اتفاق رخ داد؛ زیرا بروس وین نقشه‌ای کشید تا هویت بتمن را در مقابل چند تن از دشمنان مختلف آشکار کند. او قصد داشت با انجام این کار، جان یک کاراگاه بیگناه را نجات دهد.

ریدلر قراری با یک گروه خلافکار که متشکل از پنگوئن، دو چهره، هارلی کویین، کارماین فالکون و کت وومن بود، گذاشت تا با آن‌ها صحبت کند؛ زیرا او فکر می‌کرد که در رویداد «بحران هویت» به راز مبارز شنل‌پوش پی برده است. او با استفاده از نرم‌افزار تشخیص چهره، اطلاعاتی را به‌دست آورد و با اطلاعاتی که از پنج سال غیبت این شخصیت پیدا کرده بود، تطبیق داد؛ پیش از اینکه بتمن در شهر گاتهام ظاهر شود. او با استفاده از این اطلاعات، به این نتیجه رسید که کاراگاهی به نام مارکس بردی همان پارتیزان مشترکشان است. ریدلر کاملا همه چیز را اشتباه برداشت کرده بود و کت وومن هم این موضوع را به بتمن اطلاع داد تا او خبر داشته باشد.

برداشتن ماسک بتمن توسط شخصیت ریدلر

بروس وین می‌دانست که در این موضوع حسابی دستانش بسته است زیرا اعضای این گروه قصد داشتند مارکس را به قتل برسانند؛ در نتیجه آن هم این اتفاق رخ داد که هارلی کویین در دادگاه تلاش کرد تا او را به قتل برساند. بتمن بلافاصله در این موضوع مداخله کرد که جان این کاراگاه را نجات دهد اما ریدلر که حسابی روان‌پریش و خیال‌پرداز بود، تصور کرد که مارکس کسی را استخدام کرده تا جای او به‌عنوان بتمن ظاهر شود؛ همن موضوع هم منجر به یک آدم‌ربایی شد. بروس دیگر به انتهای هوشمندی خود رسیده بود و نمی‌توانست ماسک خود را بردارد؛ اما از طرف دیگر هم درست همانند فیلم The Dark Knight از کریستوفر نولان، می‌دانست که حتما باید کاری انجام دهد.

او نمی‌توانست اجازه دهد که یک مرد خوب، برای حفاظت از هویت او جان خود را از دست دهد. خوشبختانه هم او کت‌وومن را داشت که به او کمک کند. بتمن به آن محلی که خلافکاران در حال شکنجه مارکس بودند، حمله کرد. از طرف دیگر هم کت‌وومن آنقدر او را معطل و حواسش را پرت کرد که ریدلر بتواند او را بیهوش کند و ماسکش را در بیاورد. در کمال تعجب آن‌ها فهمیدند که پشت این ماسک، بروسی وجود ندارد بلکه یک فرد دیگر بود که کت‌وومن با نام سایمون آکلین او را خطاب کرد. او یک فرد ثروتمند و اسرارآمیز بود که در گذشته کت‌وومن تلاش کرد از او دزدی کند اما سیستم امنیتی او آنقدر پیشرفته بود که اصلا نمی‌شد از آن عبور کرد. حالا او متوجه شد که دلیل آن چیست.

بتمن در حال صحبت کردن با شخصیت مارکس بردی

ریدلر به‌خاطر اشتباهی که مرتکب شده بود، متهم شد اما او از رو نرفت و اعلام کرد که همه این‌ها بخشی از یک نقشه است. بااین‌حال، سایمون بلند شد و پیش از اینکه مارکس را نجات دهد و از آن‌جا فرار کند، ترتیب همه اعضای این گروه را داد. او این پلیس را سالم و سلامت روی یک پشت‌بام گذاشت اما مارکس می‌دانست که همه این‌ها صحنه‌سازی است. بتمن از یک سیستم القای تصویر EMP برای جعل چهره خودش استفاده کرد تا همه را به اشتباه بیاندازد. زمانی هم که مارکس از او حقیقت را خواست، بروس هویت خود را فاش نکرد. او می‌دانست که دانستن این حقیقت، فقط زندگی مارکس را به خطر می‌اندازد؛ علاوه‌براین، افشا کردن این اطلاعات هم اصلا منطقی نبود. قهرمان خفاشی همین حالا هم پایگاه‌های خود را با درست کردن یک خانه جعلی و یک زندگی تقلبی برای سایمون، پوشانده بود؛ چیزی که قرار بود خیلی زود ناپدید شود. همه این‌ها باعث می‌شد تا آن گروه خلافکار به‌دنبال یک روح بگردند.


منبع cbr
اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده