معرفی شخصیت بلک لایتنینگ، جفرسون پیرس

معرفی شخصیت بلک لایتنینگ، جفرسون پیرس

جمعه, ۲۵ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۰۱

در این قسمت از سری مقالات معرفی شخصیت‌های کتاب‌های کمیک، به سراغ یکی از محبوب‌ترین قهرمانان سیاه پوست دنیای کمپانی دی سی کامیکس یعنی جفرسون پیرس یا بلک لایتنینگ می‌رویم.

جفرسون مایکل پیرس ملقب به بلک لایتنینگ یک معلم است و از ورزشکاران سابق مسابقات المپیک به حساب می‌آید که توانسته مدال طلایی هم به نام خود ثبت کند. او با استفاده از قدرت‌های الکتروکنتیک خود، در تلاش است تا جرم و جنایت مبارزه کند. بلک لایتنینگ یک ابرقهرمان خیالی و ساختگی به حساب می‌آید که در کتاب‌های کمیک آمریکایی که توسط کمپانی دی سی کامیکس منتشر می‌شوند، حضور می‌یابد. این شخصیت توسط نویسنده‌ای به نام تونی ایزابلا و هنرمندی به نام ترور وان ایدن خلق شده است. او اولین بار در قسمت اول سری کتاب کمیک Black Lightning که ماه آوریل سال ۱۹۷۷ منتشر شد، حضور یافت. اولین حضور شخصیت بلک لایتنینگ در عصر برنز کتاب‌های کمیک بوده است. با اینکه داستان خواستگاه و گذشته‌ی این شخصیت چندین بار دستخوش تغییرات شده، اما داستان خواستگاه فعلی او اشاره به این دارد که او به عنوان یک ابرانسان، به همراه توانایی‌های ابرانسانی ذاتی در دنیای دی سی به دنیا آمده است. شخصیت بلک لایتنینگ، سومین ابرقهرمان سیاه پوست آمریکایی دی سی کامیکس محسوب می‌شود و پیش از او، «جان استوارت» و «تایراک» قرار دارند.

شخصیت بلک لایتنینگ در ابتدای کار خود، زیر نظر بتمن آموزش می‌دید و می‌توان گفت که او هیج نقطه ضعفی جدی و مهمی ندارد

جفرسون پیرس در اصل و در ابتدا به عنوان یک معلم مدرسه به تصویر کشیده می‌شد که در محله‌ی پر از جرم و جنایت Suicide Slum شهر مترو پلیس فعالیت می‌کرد. بعد از اینکه این معلم مدرسه تبدیل به بلک لایتنینگ شد، می‌توانست با استفاده از یک کمربند قدرتی که از نظر تکنولوژیکی بسیار پیشرفته بود، قدرت‌های ابرانسانی و الکترونیکی خود را کسب کند. او از این کمربند قدرتی استفاده می‌کرد تا بتواند محل زندگی خود را تا حد امکان، عاری از جرم و جنایت کند. در طی گذر زمان، جفرسون پیرس توانست خود را به عنوان یکی از ابرقهرمانان موفق دنیای دی سی نشان دهد. در داستان‌های بعدی‌ای که از این شخصیت نوشته می‌شد، قدرت‌های این کمربند قدرتی «درونی» شد، به گونه‌ای که او دیگر می‌توانست به خاطر ژن ابرانسانی نهفته‌ای که در درونش داشت، از قدرت‌های الکتریکی‌اش استفاده کند. بعد از گذشت مدتی که داستان گذشته‌ی این ابرقهرمان سیاه پوست باری دیگر بازگو شد، این بار او به عنوان فردی به تصویر کشیده شد که از همان ابتدا یک ابرانسان بود و به صورت ذاتی و مادرزادی، توانایی دستکاری و ایجاد الکتریسیته را داشت.

در دهه ۲۰۰۰ کمپانی دی سی کامیکس تصمیم گرفت که دختران بلک لایتنینگ را هم به طرفداران معرفی کند؛ دخترانی که از پدر خود، همان ژن و توانایی‌های ابرانسانی را به ارث برده بودند. دختر بزرگ جفرسون که «آنیسا» نام داشت و با لقب «تاندر» شناخته می‌شد، توانایی این را داشت که تراکم و چگالی خود را تغییر دهد و خود را تقریبا تبدیل به یک انسان نابودنشدنی کند. او همچنین می‌توانست با ضربه وارد کردن به زمین، زمین‌لرزه و تا حدودی خرابی به بار بیاورد. از طرف دیگر، دختر کوچکتر جفرسون، «جنیفر» نام داشت. این دختر هم که توانایی‌های ابرانسانی به ارث برده بود، با لقب ابرقهرمانی «لایتنینگ» شناخته می‌شد. توانایی و قدرت‌های او شباهت بسیار زیادی به قدرت‌های پدرش داشت با این حال او هنوز تجربه‌ی کافی را در زمینه‌ی استفاده از این قدرت‌ها به‌دست نیاورده و هنوز نمی‌تواند به طور کامل آنها را کنترل کند.

در سال ۲۰۱۱، مجله خبری آی جی ان، شخصیت بلک لایتنینگ را در رتبه هشتاد و پنجم لیست ۱۰۰ قهرمان برتر کتاب‌های کمیک قرار داد. این شخصیت علاوه بر کتاب‌های کمیک، در انیمیشن‌های سریالی و بازی‌های ویدیویی هم حضور داشته است. او حتی سال گذشته یک مجموعه تلویزیونی اختصاصی دریافت کرد. سریال Black Lightning (بلک لایتنینگ) در شبکه The CW پخش می‌شود و نقش شخصیت اصلی را کرس ویلیامز ایفا می‌کند. به همین دلیل ما بر آن شدیم تا در قالب مقاله‌ای این شخصیت را معرفی کنیم تا شما بیش از پیش با او آشنا شوید.

black lightning - dc comics - بلک لایتنینگ - دی سی کامیکس

  • عصر برنز:

جفرسون پیرس بعد از تحصیل در مقطع دبیرستان، توانست از دبیرستان گارفیلد که در شهر مترو پلیس قرار دارد، فارغ‌التحصیل شود. او بعد از اتمام درسش تصمیم گرفت که مسیر ورزشی خود را در پیش بگیرد و تبدیل به یک ستاره دو و میدانی مسابقات المپیک شود. او همچنین تصمیم داشت که بعد از گذشت سال‌ها، تبدیل به یک معلم شود و در مدرسه شروع به تدریس کند. جفرسون بعد از مدتی تحصیل در دانشگاه کنت استیت توانست مدرک آموزگاری خود را در رشته‌ی فیزیک دریافت کند. زمانی که او تبدیل به یک معلم شد، دوران آموزگاری خود را در مدرسه New Carthage و بعد از مدتی هم در مدرسه گارفیلد که خودش از آنجا فارغ‌التحصیل شده بود، آغاز کرد. جفرسون اصلا هیچ وقتی را در زندگی خود تلف نکرد و تا جایی که توانست خود را به دردسر انداخت و مدام خود را با دلال‌های باندهای مواد مخدر که با ۱۰۰ سازمان در ارتباط بودند، درگیر کرد. او معمولا این کار را انجام می‌داد تا بتواند مدرسه‌ی خود را از وجود این دلالان و فروشندگان مواد مخدر پاک سازد. در یکی از مبارزه‌هایی که اتفاق افتاده بود، یکی از دانش آموزان به نام «ارل کلیفورد» به جفرسون کمک کرد اما طولی نکشید که او به خاطر این کمک‌هایش، توسط رهبر یکی از باندها به نام «جوئی تولیدو» کشته شد. همین موضوعات باعث شد تا جفرسون پیرس بیش از پیش عزم خود را جزم کند و خیلی زود تبدیل به ابرقهرمانی به نام بلک لایتنینگ شود.

جفرسون پیرس که به‌شدت از مرگ ارل عصبانی شده بود، به سراغ مردی به نام «پیتر گامبی» رفت. گامبی یک فروشگاه خیاطی داشت و زمانی که جفرسون هنوز جوان بود و دوران رشد خود را پشت سر می‌گذاشت، به همراه مادر خود در طبقه‌ی بالای آن زندگی می‌کرد. به همین دلیل گامبی در طی این مدت، تا حد بسیار زیادی به جفرسون نزدیک شده بود. پیتر یک لباس مخصوص برای جفرسون درست کرد تا زمانی که او بازمی‌گردد، این لباس را بر تن کند؛ انگار که می‌دانست در آینده‌ای نزدیک این اتفاق رخ می‌دهد و جفرسون تبدیل به یک ابرقهرمان می‌شود. زمانی که جفرسون پیرس بازگشت، گامبی این لباس را به او هدیه داد. از آنجایی که گامبی برای لباس مخصوص جفرسون یک ماسک و یک کلاه گیس آفریقایی طراحی کرده بود، او دیگر می‌توانست هویت واقعی خود را پنهان نگه دارد. علاوره بر این، جفرسون زمانی که تبدیل به بلک لایتنینگ می‌شد، صدای خود را تا حد زیادی تغییر می‌داد و حتی در قالب این شخصیت از اصطلاحات خیابانی هم استفاده می‌کرد.

black lightning

  • عصر مدرن/بلک لایتنینگ: سال اول:

در این دوران، جفرسون پیرس یک مرد معمولی به حساب می‌آید که زمان کودکی خود را در محله‌ی پایینی گذراند و در آنجا بزرگ شد. او در تمام دوران کودکی و جوانی خود، این آرزو را داشت که بالاخره یک روز به یک موفقیت بزرگ دست پیدا کند. بعد از اینکه جفرسون در مسابقات المپیک و در رشته دو و میدانی موفق به دریافت مدال طلا شد و بعد از مدتی فارغ‌التحصیلی خود را در کالج گرفت، به همراه همسر خود یعنی «لین استوارت» به شهر مترو پلیس نقل مکان کرد. دلیل اصلی‌ای که آنها محل زندگی خود را به جای دیگری تغییر دادند، مرگ پدر جفرسون یعنی «آلوین پیرس» بود. آلوین تلاش زیادی می‌کرد تا چشم و گوش مردم را نسبت به کلاهبرداری‌های یک خلافکار محلی به نام «توبایاس ویل» باز کند. همین موضوع باعث شد تا در آخر خودش را به کشتن دهد. جفرسون و لین بعد از ازدواجشان صاحب دختری به نام آنیسا یا همان تاندر شدند. بعد از گذشت مدتی، لین فرزند دوم خود یعنی جنیفر یا همان لایتنینگ را باردار شد. در این برهه زمانی دیگر جفرسون پیرس تبدیل به مدیر شده بود و در چندین مدرسه به فعالیت پرداخت. او به خاطر تمام کارهای خوبی که در محله‌ها و مدارس مختلفی که در آنها کار می‌کرد، انجام داده بود، به‌شدت مورد احترام قرار می‌گرفت و مردم خیلی او را دوست داشتند.

بلک لایتنینگ تا به حال جان هیچ فردی را نگرفته و اغلب اوقات با پدر شخصیت استاتیک شاک اشتباه گرفته می‌شود

بعد از گذشت مدتی، شرکت Wayne Education Trust، به جفرسون این اجازه را داد که به همان South Side بازگردد و درست کاری را که قبلا انجام می‌داد، آنجا هم انجام دهد. آنها حتی به جفرسون کمک هزینه هم اعطا کردند. آنها به جفرسون، به عنوان «آخرین امید ما برای یک رهبری موفق در جهت اصلاح و شکل‌گیری دوباره نظام آموزشی شهری» نگاه می‌کردند. طولی نکشید که جف متوجه شد که عمق فاجعه چقدر است و دریافت که مسبب و مقصر اصلی اکثر این اتفاقات بد، در واقع همان توبایاس ویل و گروه ۱۰۰ است. به همین دلیل او تصمیم گرفت که با استفاده از قدرت‌های الکتریسیته‌ی پنهانی خود که توسط همسرش کشف شده بود، کاری انجام دهد و تا جایی که می‌تواند، دست این شروران را کوتاه کند. جفرسون بعد از دیدن نقل قول «عدالت، درست همانند رعد و برق، باید به برخی از افراد امید ببخشد و در برخی افراد دیگر ترس ایجاد کند»، تبدیل به بلک لایتنینگ شد. او در ساعات پایانی شب، در قالب یک ابرقهرمان به مبارزه با جرم‌های محلی می‌پرداخت. او همچنین در طی ساعات روز هم به عنوان مدیر مدرسه در دبیرستان گارفیلد فعالیت می‌کرد و در همین برهه زمانی با دانش آموزی به نام ارل کلیفورد آشنا شد. ارل کشته شد و همین موضوع منجر به این شد که روند پایان یافتن گروه ۱۰۰ و توبایاس ویل آغاز شود. بلک لایتنینگ در نهایت توانست با کمک‌های سوپرمن، هر دوی آنها را شکست دهد.

  • رویدادهای فعلی:

بلک لایتنینگ به همراه شخصیت «Blue Devil» در قسمت ۱۳ تا ۱۷ سری کتاب کمیک DC Universe Presents حضور یافت. پدر او یک خبرنگار به حساب می‌آمد که در رابطه با شخصیت توبایاس ویل تحقیق می‌کرد. زیرا این خبرنگار احساس می‌کرد، از آنجایی که نیروهای پلیس از ویل پول می‌گیرند، به همین دلیل آنطور که باید و شاید، کار خود را خوب انجام نمی‌دهند. حال این معلم دبیرستان، تصمیم می‌گیرد پیش از اینکه پدرش خود را درون دردسری بیاندازد و آسیبی به او برسد، در ساعات پایانی شب در قالب یک ابرقهرمان به سراغ توبایاس ویل برود و عملیات‌های او را نابود کند. در طی یکی از این گشت و گذارها، بلک لایتنینگ با شخصیت بلو دویل برخورد و با او وارد مبارزه شد زیرا احساس می‌کرد که این فرد، در جبهه‌ی ویل قرار دارد و از او پول می‌گیرد. مبارزه‌ی بین آنها زمانی که پایان رسید که نیروی پلیس لس آنجلس مداخله کرد و با تلاش بسیار بین آنها آتش بس به وجود آورد. روز بعد، جفرسون بعد اتمام کلاس‌هایش به دیدن پدرش رفت و تلاش کرد تا او را متقاعد کند که دیگر به سراغ ویل نرود. از آنجایی که آلوین پیرس حرف پسرش را گوش نکرد و قصد داشت که این مسیر پر خطر را همچنان ادامه دهد، جفرسون هم تصمیم گرفت که لباس مخصوص بلک لایتنینگش را بر تن و پدرش را تعقیب کند و مراقب او باشد. او از پدر خود در مقابل اراذل و اوباش‌های توبایاس محافظت کرد و در نهایت این بلو دویل بود که آنها را شکست داد و کار آنها را یکسره کرد. پیش از اینکه بلو دویل کسی را که قصد کشتش داشت، به قتل برساند، بلک لایتنینگ به او یادآوری کرد که او یک قهرمان است و بعد از آن دنیل کسیدی توانست باری دیگر کنترل لباس خود را به‌دست بیاورد.

با این حال، طولی نکشید که این دو نفر باری دیگر یکدیگر را ملاقات کردند؛ با این تفاوت که این بار آنها لباس مخصوصشان را بر تن نداشتند و بر سر خاکسپاری پدر بزرگ دنی و مراسم بعد از آن، یکدیگر را دیدند. در طی همین دیدار، دنی که دوست قدیمی دوران دبیرستان و همچنین هم‌تیمی جفرسون به حساب می‌آمد، اعلام کرد که متوجه هویت ابرقهرمانی او شده است و می‌داند که او همان بلک لایتنینگ است. دنی بعد از اینکه افشا کرد که خودش هم بلو دویل است، جفرسون را متقاعد کرد که با او در Graveyard Studios ملاقات کند. دنی در آنجا نامه‌ی پدر بزرگش را خواند. همینجا بود که جفرسون متوجه شد، لباس مخصوص دنی در واقع یک پوست است و اصلا لباس به خصوصی در کار نیست.

بلک لایتنینگ

القاب و اسامی مستعار: جفرسون مایکل پیرس، جف پیرس، جفرسون، بلک لایتنینگ، بی. ال، جف، اسپارکس، لایتنینگ، جوس، بلک والکن، وزیر آموزش، سناتور پیرس.

خویشاوندان: آلوین پیرس (پدر، مرحوم)، لین استوارت (همسر)، آنیسا پیرس (دختر) و جنیفر (دختر).

تیم‌ها: All-Star Squadron، اینسرجنسی، Justice Arcana، لیگ عدالت آمریکا، لیگ عدالت متحد، جامعه بین‌المللی عدالت، جاستیفایرز، رژیم زمین یک، بیگانه‌ها و نتورک.

متحدان: الن اسکات، آلوین پیرس، امبرجک، اتومیک نایت، بتمن، بیست بوی، بیل هندرسون، قناری سیاه، بلو بیتل، بلو دویل، کالوین الیس، کریپر، داون استار، کاراگاه دنیس سیمز، دکتر میدنایت، دانا تروی، دریم گرل، فایر استورم، فریت ترین، گنگ باستر، جئو فورس، گریس چوی، گرگور مارکو، هال جوردن، هیلو، هاوک گرل، هاوک من و غیره.

دشمنان: انتائوس، آنتی مانیتور، آرگس، آرتور لایت، بارون بدلم، بلک مس، بلو دارت، برادر آی، چیتا، کلی فیس، کلد اسنپ، کرو بار، کریونیک من، دایانا، دکتر پولاریس، داست دویل، گیزمو، گوریلا گراد، هارلی کوئین، هیت استروک، هولوکاست، امپریکس، جین دنینگر، جوئی تولیدو، جوکر، کیلر کراک، کیلر فراست، لیدی کلی فیس، لیدی ایو، لکس لوثر، لیدی لیبرتی و غیره.

black lightning - dc comics - بلک لایتنینگ - دی سی کامیکس

همانطور که بالاتر هم عنوان شد، این شخصیت توسط نویسنده‌ای به نام تونی ایزابلا و هنرمندی به نام ترور وان ایدن خلق شده است. او اولین بار در قسمت اول سری کتاب کمیک Black Lightning که ماه آوریل سال ۱۹۷۷ منتشر شد، حضور یافت. با اینکه بلک لایتنینگ اولین شخصیت سیاه پوست کمیک‌های دی سی نیست، اما اولین کاراکتر آفریقایی و آمریکایی‌ای به حساب می‌آید که توانسته مجموعه‌ی اختصاصی را با نام خود چاپ کند. این مجموعه با اینکه عمر کوتاهی داشت اما هنوز هم به عنوان یکی از مجموعه‌های نمادین تاریخ دی سی به حساب می‌آید.

می‌توان گفت که گزینه‌ی اصلی و ابتدایی برای اینکه تبدیل به اولین شخصیت سیاه پوست مهم دنیای دی سی کامیکس بشود، ابرقهرمانی به نام «بلک بامبر» بود؛ یک نژاد پرست سفید پوست که تحت فشار و استرس تبدیل به یک ابرقهرمان سیاه پوست می‌شد. بعد از گذشت مدتی، تاریخ نویس دنیای کمیک‌ها یعنی دان مارکستاین، این کاراکتر را عملا به عنوان «یک توهین به هر فردی و با هر دیدگاه و طرز فکری» توصیف کرد.

black lightning - dc comics - بلک لایتنینگ - دی سی کامیکس

زمانی که سردبیری که شخصیت بلک بامبر را تایید کرده بود، پیش از اینکه این شخصیت در کتاب‌های کمیک دیده شود کمپانی را ترک کرد، از تونی ایزابلا خواسته شد تا این شخصیت را نجات دهد. تونی ایزابلا یک نویسنده‌ی با تجربه به حساب می‌آید که در توسعه شخصیت «لوک کیج» کمپانی مارول کامیکس کارهای زیادی انجام داده است. بعد از کنار گذاشتن لوک کیج، او قراردادی را امضا کرد تا اولین شخصیت سیاه پوست بسیار مهم و اصلی دنیای دی سی را خلق کند. ایزابلا به جای اینکه این کاراکتر را نجات دهد، به سردبیران خود گفت که از شخصیت بلک لایتنینگ خودش که برای مدتی در حال توسعه‌ی آن بود، استفاده کنند.

ایزابلا برای ۱۰ قسمت، مجموعه‌ی اختصاصی بلک لایتنینگ را پیش برد اما بعد از این ۱۰ قسمت، آن را به دست دنیس اونیل سپرد. تنها یک قسمت با قلم دنیس اونیل نوشته و منتشر شد اما خیلی زود و در سال ۱۹۷۸ این مجموعه در طرح بزرگ هرس عنوان‌های ابرقهرمانی کمپانی که با عنوان DC Implosion شناخته می‌شد، کنسل و متوقف شد. قسمت ۱۲ هم در سری کتاب کمیک Cancelled Comic Cavalcade و بعد از آن، قسمت ۲۶۰ سری کتاب کمیک World's Finest Comics منتشر شد. بعد از این جریان، این شخصیت در طی سال‌ها، در خط داستانی‌ها و کتاب‌های مختلفی به عنوان شخصیت میهمان حضور داشت؛ مانند خط داستانی مجموعه‌ی Justice League of America که در آن جایگاه خوبی به جفرسون پیرس پیشنهاد شد اما او این موقعیت را رد کرد. زمانی که این شخصیت معرفی و برای اولین بار به تصویر کشیده شد، المان‌هایی داشت که در آن ابتدا تا حدودی بحث برانگیز بود. در روزهای ابتدایی این شخصیت، بلک لایتنینگ به عنوان فردی نمایش داده می‌شد که هم کلاه گیس آفریقایی و هم ماسک به چشم می‌زد و از روش‌های مختلفی استفاده می‌کرد تا هویت خود را پنهان نگه دارد. بعد از گذشت مدتی، بلک لایتنینگ تبدیل به یکی از اعضای اصلی و بنیان‌گذار تیم ابرقهرمانی بتمن به نام «Outsiders» شد. بعد از اینکه این مجموعه هم به پایان رسید، بلک لایتنینگ دوباره به همان وضعیت سابق خود بازگشت و به عنوان شخصیت میهمان در داستان‌ها حاضر می‌شد.

در سال ۱۹۹۵، یک مجموعه جدید از شخصیت بلک لایتنینگ آغاز شد که طراحی صفحات آن توسط ادی نیوول انجام می‌شد. نویسندگی داستان این مجموعه را خود تونی ایزابلا دوباره در اختیار گرفته بود. با این حال طولی نکشید که او بعد از هشت قسمت از تیم اخراج شد و ادامه داستان در اختیار نویسنده‌ی استرالیایی به نام دیو د وریز گذاشته شد. بعد از اینکه مدتی از اخراج ایزابلا می‌گذشت و تقریبا پنج قسمت نوشته شد و آماده‌ی چاپ بود، تصمیم توقف و کنسل شدن آن گرفته شد؛ پیش از آنکه این قسمت‌های نوشته شده حتی به چاپ برسند. بعدها ایزابلا اعلام کرد، معتقد است که سردبیر او را اخراج و با یک نویسنده‌ی جدیدتر جایگزین کرد تا جایگاهش را در کمپانی محکم و تثبیت کند. این شخصیت در ۷۴۸ کتاب کمیک حضور داشته و در هیچ کدام از آنها جان خود را از دست نداده است.

black lightning - dc comics - بلک لایتنینگ - دی سی کامیکس

  • The Outsiders:

در کنار بتمن، «جئو-فورس»، «هیلو»، «کاتانا» و «متامورفو»، جفرسون پیرس هم یکی از اعضای بنیان گذار تیم بیگانه‌ها به حساب می‌آید. او چندین بار از لیست اعضای این تیم خط خورد اما باز هم نام او در میان دیگر اعضا نوشته شد. او همچنین در برهه زمانی خاصی، رهبر این تیم به حساب می‌آمد. تقریبا در آخرین نسخه‌های این تیم، آلفرد پنی ورث در طی اقدامی او را به همراه جئو-فورس، هیلو، متامورفو، کاتانا، «کریپر» و «اوول من» استخدام کرد تا تحت نظارت او قرار بگیرند و ماموریت‌هایی را انجام دهند که به طور معمول قادر به انجام دادن آنها نبودند. دشمنان اصلی این تیم در آن برهه زمانی، اعضای تیم «The Insiders» بودند؛ کسانی که برای بقیه مردم جهان کاملا ناشناخته محسوب می‌شدند. این تیم در نهایت توانست گروه مقابل خود را متوقف کند و بعد از آن، آنها کیلر کراک، کلی فیس و مستر فریز را تحت تعقیب قرار دادند تا آنها را هم شکست دهند.

این تیم توانست از خط داستانی تاریک‌ترین شب جان سالم به در ببرد. در این برهه از زمان، جفرسون با جئو-فورس کمی به مشکل خورده بود زیرا برخی اوقات او عجیب و غریب، بی‌ادبانه و خودخواهانه رفتار می‌کرد. بارها و بارها جئو-فورس بدون اینکه با اعضای تیمش مشورت کند، برای آنها تصمیمات مختلفی می‌گرفت. او یک بار بلک لایتنینگ را به عنوان یک مامور مخفی برای انجام ماموریتی به مارکوویا فرستاد. همین موضوع باعث شد تا در نهایت مشکلات بین بلک لایتنینگ و جئو-فورس بالا بگیرد، بین آنها دعوایی به وجود بیاید و آخر هم اعضای تیم از یکدیگر جدا شوند. بلک لایتنینگ، اوولمن و متامورفو تیم را ترک کردند و بعد از آن به سراغ «سایمون استگ» و «فریت ترین» رفتند. متامورفو در آنجا توسط دستیار سایمون استگ یعنی «جاوا» درون شخصیتی به نام «کیمو» گیر افتاد. کیمو در نهایت شکست خورد و آنها تصمیم گرفتند که خود را پنهان کنند.

black lightning - dc comics - بلک لایتنینگ - دی سی کامیکس

  •  مجموعه اختصاصی و اوایل دهه ۲۰۰۰:

برای مدت زمان بسیار زیادی بلک لایتنینگ در محله‌ی Suicide Slums به مبارزه می‌پرداخت و به نظر می‌رسید که نبرد بسیار سخت و دشواری است. او و همسرش لین، از یکدیگر جدا شدند و جف کم کم تنهاتر از قبل شد. بعد از این جدایی، او تصمیم گرفت که محل زندگی خود را تغییر دهد و بریک سیتی برود تا در یک مدرسه جدید مشغول به فعالیت شود. در یک نقطه زمانی خاص، جفرسون مورد حمله فردی به نام «پین کیلر» قرار گرفت اما توانست او را شکست دهد. در این خط داستانی یکی از دشمنان بلک لایتنینگ یعنی «برود استریپ» برای این قهرمان پاپوشی درست کرد و در تلاش بود تا او را در دردسر بیاندازد. او با تیم «گنگ باستر» متحد شد و در آن زمان با دشمنان خیلی زیادی مانند «وُرت هاگ» مبارزه کرد. جفرسون در نهایت توسط دوست خود یعنی بتمن توانست سابقه‌ی خود را از هر لکه‌ای پاک کند. بتمن همچنین او را تشویق کرد تا به مبارزه‌ی خود علیه جرم و جنایت ادامه دهد. زمانی که لکس لوثر رئیس جمهور شده بود، جفرسون توانست جایگاه وزیر آموزش را زیر نظر او به‌دست بیاورد. همین موضوع باعث شد که از چشم برخی از قهرمانان بیوفتد و نامش در میان آنها لکه‌دار شود.

  • وزیر آموزش:

زمانی که لکس لوثر در سال ۲۰۰۰ به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده انتخاب شد، جفرسون پیرس را به عنوان وزیر آموزش خود انتخاب کرد. پیرس با شنیدن این پیشنهاد، بلافاصله آن را پذیرفت زیر اعتقاد داشت که با داشتن این جایگاه می‌تواند کارهای خوب بیشتری درون سیستم آموزشی انجام دهد تا اینکه بخواهد از بیرون کاری کند. با این حال، بعد از گذشت مدتی به خاطر اختلافات و حاشیه‌هایی که به وجود آمده بود، جفرسون تصمیم گرفت که از جایگاه استعفاء دهد تا هویت مخفی دیگرش به عنوان بلک لایتنینگ برای هیچکس فاش نشود. با این حال، بعد از گذشت مدتی رئیس جمهور بعدی یعنی «پیت راس» از او خواست که این سمت را دوباره در دست بگیرد.

قدرت‌های بلک لایتنینگ بینهایت است و تقریبا می‌توان گفت که هیچ چیز نمی‌تواند او را بکشد و جاودان محسوب می‌شود

بعد از این جریان، او به عنوان شخصیت میهمان در چندین سری کتاب کمیک مختلف دی سی حضور یافت. او حتی در سری کتاب کمیک شخصیت گرین ارو هم ظاهر شد. در خط داستانی Heading into the Light که یکی از قسمت‌های سری کتاب کمیک Green Arrow است، پیرس به گرین ارو کمک کرد تا فردی به نام «دکتر لایت» را تحت تعقیب قرار دهد. بعد از اینکه جف به تیم بیگانه‌ها پیوست، با کمک دخترش، «کاپیتان مارول جونیور» و اعضای تیم به مبارزه با «Sabbac» رفت. در این برهه زمانی جفرسون لباسی را بر تن می‌کرد که ترکیبی از لباس دوم و همچنین رنگ‌های لباس اول بود. همینجا بود که پیت راس از جفرسون خواست که از جایگاه وزیر آموزش کنار بکشد و او هم پذیرفت.

جفرسون مدتی پیش از اینکه از سمت وزارت آموزش استفاء دهد، از اختیارات خود در واشینگتون استفاده کرد تا جواز یک باند گانگستری قدرتمند و ابرانسانی به نام «هولوکاست» را مبنی بر ساخت یک رستوران در جزیره پاریس که در داکوتا قرار داشت، رد کند. همین موضوع باعث شد که در آینده چند مشکل برای پیرس به وجود بیاورد زیرا رد شدن این جواز تا حد بسیار زیادی اعضای هولوکاست را عصبانی کرده بود. این عصبانیت منجر به این شد تا زمانی که جفرسون در حال سخنرانی در دبیرستان ارنست همینگوی بود، آنها به او حمله کنند.

  • بحران بینهایت:

در خط داستانی قسمت ۵ سری کتاب کمیک Infinite Crisis، اینگونه نشان داده شد که بلک لایتنینگ یکی از هشت نفری محسوب می‌شود که بتمن از آنها خواسته تا در نابود کردن ماهواره‌ی Brother Eye به او کمک کنند؛ دستگاهی که OMACها را کنترل می‌کرد. «بوستر گلد» یکی از اعضای این لیست هشت نفره نبود، اما از آنجایی که از آینده اطلاع داشت، در رابطه با اعضای این لیست با خبر بود. بوستر گلد پیش از اینکه بتمن با بلک لایتنینگ تماسی حاصل کند، ارتباط برقرار کرد. زیرا براساس همان اطلاعات آینده می‌دانست که لایتنینگ به بتمن کمک می‌کند. لایتنینگ در نهایت پیشنهاد را پذیرفت، به بت کیو رفت و منتظر شنیدن دستورات مورد نظر بود تا آنها را انجام دهد. او به نوعی مجبور شد تا «میستر ترفیک» متحد شود؛ اتحادی که اگرچه راحت نبود، اما تاثیرگذار بود. آنها می‌بایست قدرت‌ها و توانایی‌های دستکاری الکتریسیته و همچنین تکنولوژی نامرئی شدن خود را با هم ترکیب می‌کردند تا این هوش مصنوعی شرور را از درون نابود کنند.

بعد از اینکه سومین نسخه از تیم جامعه ابرشرورها تشکیل شد، بلک لایتنینگ (به عنوان یکی از اعضای تیم جدید لیگ عدالت «برد ملتزر»)، از جایگاه خود به عنوان وزیر آموزش سابق لکس لوثر استفاده کرد تا بتواند اطلاعاتی را از این ابرشرورها به‌دست بیاورد تا بلکه تیم ابرقهرمانی بتوانند آنها را شکست دهند.

 
  • بازگشت تیم بیگانه‌ها:

در خط داستانی قسمت ۴۵ ولوم سوم سری کتاب کمیک Outsiders، مشخص شد، از زمانی که برادر زاده‌ی جفرسون یعنی «جوانا پیرس» کشته شده، سه سال گذشته است. جفرسون درست از همان زمانی که از این اتفاق با خبر شد، به سراغ تاجر فاسدی به نام «مارتین سامرز» که مقصر اصلی این ماجرا بود، رفت. او در ابتدا قصد داشت که با رعد و برق‌های خود، تنها در حد چند آسیب به او ضربه وارد کند اما در نهایت متوجه شد که این مرد فاسد را کشته است. به همین دلیل، جفرسون به خاطر این اقدام، خود را به مقامات تحویل داد. با این حال، بعد از گذشت مدتی مشخص شد که قاتل اصلی سامرز، شخصیت دث استروک بوده است. مثل اینکه درست چند لحظه پیش از اینکه جفرسون رعد و برق‌های خود را به سمت سامرز پرتاب کند، دث استروک یک تیر مسموم را به سمت او شلیک کرده بود. به همین دلیل، او حتی پیش از اینکه به روی زمین بیوفتد، مرده بود. از طرف دیگر، جیسون تاد زمانی که در حال استراق سمع صحبت‌های دث استروک با لکس لوثر بود، این موضوع را متوجه شد به همین دلیل با نایت وینگ تماس گرفت و حقیقت را به او گفت. زمانی که نایت وینگ و آنیسا این مطلب را در زندان به گوش جفرسون رساندند، او این حرف را باور نکرد و قصد داشت که پولی را هم به خاطر این کارش بپردازد. از آنجایی که جفرسون اصلا زیر بار صحبت‌های آنها نمی‌رفت، آخر خود آنیسا تصمیم گرفت که پدر را از زندان آیرون هایتس فراری و نجات دهد. اعضای تیم بیگانه‌ها هم زمانی که از جیسون تاد شنیدند که دیگر زندانی‌ها هم قراردادی دارند تا جفرسون پیرس را در همان زندان به قتل برسانند تصمیم گرفتند که به آنیسا کمک کنند تا هرچه زودتر او را از زندان بیرون بیاورند. در نهایت آنها با کمک یکدیگر توانستند جفرسون را از زندان بیرون بیاورند و با استفاده از صدای گفتگوی دث استروک، سابقه‌ی او را از این جرم پاک کردند.

  • لیگ عدالت آمریکا:

جف در این برهه زمانی و در سال‌های Satellite خود، به تیم لیگ عدالت آمریکا دعوت شد اما در ابتدا این پیشنهاد را رد کرد. با این حال، بعدها به یک نسخه دیگر و جدید از لیگ پیوست و عضوی از آن شد. او در کنار جئو-فورس، سوپرمن، بتمن، واندر وومن، «رد ارو»، «ویکسن»، «رد تورنیدو»، «هاوک گرل»، قناری سیاه و هل جوردن مبارزه کرد. آنها قصد داشتند که با کمک یکدیگر «آمازو» و «سالومون گراندی» با مبارزه کنند و آنها را شکست دهند. جفرسون برای مدت زمانی با این ماند و مبارزه کرد و بعد از یک مدت، به درخواست بتمن به تیم بیگانه‌ها رفت.

  • The New 52:

زمانی که بلک لایتنینگ برای اولین بار در این خط داستانی که کمیک‌های دنیای دی سی کاملا بازسازی و ریبوت شدند، حضور یافت، با بلو دویل برخورد کرد؛ برخوردی که اصلا شروع خوبی را رقم نزد. هر ردوی آنها به دنبال راهی بودند که موج جرم و جنایت توبایاس ویل را متوقف کنند و به نحوی او را از بین ببرند. بعد از گذشت مدتی، بلک لایتنینگ به عنوان یکی از اعضای احتمالی به تیم لیگ عدالت پیوست.

black lightning - dc comics - بلک لایتنینگ - دی سی کامیکس

در ابتدا، شخصیت جفرسون پیرس به گونه‌ای خلق شده بود که هیچ قدرت درونی‌ای نداشت. او در ابتدا از یک کمربند استفاده می‌کرد؛ کمربندی که به او اجازه می‌داد تا یک میدان نیرویی به وجود بیاورد و رعد و برق پرتاب کند. بعدها مشخص شد که این قدرت به خاطر یک متا ژن، درون خودش هم وجود دارد (براساس قسمت ۳ سری کتاب کمیک Invasion).

black lightning - dc comics - بلک لایتنینگ - دی سی کامیکس

بلک لایتنینگ می‌تواند رعد و برق‌های فوق‌العاده قدرتمندی را به سمت هدف خود پرتاب کند. این رعد و برق‌ها آنقدر قدرتمند هستند که اگر خودِ بلک لایتنینگ بخواهد، می‌تواند یک انسان را به قتل برساند. با این حال، او اکثر اوقات از این قدرت‌های خود برای ترساندن دشمنانش استفاده می‌کند. اگر شرایطی به وجود بیاید که بلک لایتنینگ مجبور شود از رعد و برق‌های خود استفاده کند، ترجیح می‌دهد طرف مقابل خود را تنها بیهوش یا گیج کند. در موقعیت‌های ضروری، بلک لایتنینگ همچنین می‌تواند جوِ اطراف خودش را یونیزاسیون کند و در همان محدوده طوفان‌های رعد و برقی‌ای را به وجود بیاورد که می‌تواند صدها بار در دقیقه به نقاط مختلف اصابت کند. او می‌تواند الکتریسیته‌ی زیادی را در دست‌های خود به وجود بیاورد که با وارد کردن ضربات مختلف، فشار بسیار بیشتر نسبت به یک شوک را به طرف مقابلش وارد کند.

علاوه بر توانایی کنترل و دستکاری الکتریسیته، بلک لایتنینگ همچنین می‌تواند خودش را هم تبدیل به الکتریسیته کند. بلک لایتنینگ در شکل الکتریسیته‌ای خود تقریبا غیرقابل نابودی و شکست ناپذیر است. در این شرایط، هیچ شیء فیزیکی نمی‌تواند به او آسیب برساند، هیچ چیزی او را مسموم نمی‌کند یا مبتلا به هیچ بیماری‌ای نمی‌شود. او در این شکل برای زنده ماندن نه نیاز به هوا دارد، نه آب و نه غذا. او می‌تواند وارد شرایط و وضعیت‌هایی بشود که در حالت عادی او را به کشتن می‌دهد. بلک لایتنینگ حتی به عنوان الکتریسیته می‌تواند وارد فضا شود و در نهایت زنده بماند. بلاک لایتنینگ در حالت الکتریسیته می‌تواند خودش را به سمت نقطه‌ی بسیار دوری پرتاب کند و همچنین می‌تواند درست همانند یک الکتریسیته معمولی به نقاط مختلف سفر کند؛ او این کار را می‌تواند با پرش به درون کابل‌ها یا سیم‌های الکتریکی انجام دهد. جالب است بدانید که جف می‌تواند با سرعت یک جرقه، درون سیستم برقی و قدرت، جابه‌جا شود. در این شکل، بلک لایتنینگ می‌تواند از دیوارها و اشیاء جامد عبور کند یا با سرعت فوق‌العاده بالا جابه‌جا شود. از آنجایی که او توانایی کنترل الکتریسیته را دارد، می‌تواند با استفاده از میدان‌های مغناطیسی، اشیاء مختلف را کنترل یا جابه‌جا کند.

بلک لایتنینگ همچنین یک توانایی عرفانی خاصی دارد که می‌تواند یک آذرخش کاملا متفاوت را به سمت هدف خود پرتاب کند؛ این آذرخش رنگی مشکی دارد و با استفاده از خشمش به وجود می‌آید. به همین دلیل، زمانی که او عصبانی‌تر می‌شود، این رعد و برق هم قدرتمندتر می‌شود. با استفاده از قدرت الکتریکی و مغناطیسی او می‌تواند دیوارها و حباب‌های بسیار بزرگی از انرژی ایجاد کند. این میدان‌های نیرو می‌توانند مانعی در برابر مشت‌های دریافتی، گلوله‌ها و دیگر حملات فیزیکی مانند ماشین‌هایی که سعی دارند از روی او عبور کنند، باشند. این میدان‌ها، انفجارهای پر انرژی‌ای که از طرف سلاح‌ها یا ابرانسان‌ها می‌آیند، مسدود می‌کنند و حتی می‌توانند مانعی در مقابل انفجارها باشند و از جفرسون در مقابل بمب‌ها یا نارنجک‌ها محافظت کنند. او همچنین توانایی این را دارد که میدان‌های الکتریکی اطراف خود را حس کند و بگوید که الکتریسیته دقیقا از کدام سمت می‌آید و به چه اندازه قدرت دارد.

قدرت‌هایی که در او وجود دارد، این اجازه را به او می‌دهد که انرژی را به خود جذب کند تا قدرت بسیار بیشتری را به خود ببخشد. بلک لایتنینگ با انجام این کار می‌تواند خودش را قدرتمندتر و سریع‌تر کند. او می‌تواند سرعت بهبود و درمان خود را بالا ببرد و آذرخش‌های بیشتری را تولید کند. او از هر منبع برقی می‌تواند این انرژی را دریافت کند اما علاقه‌ی زیادی به رعد و برق دارد و اغلب اوقات دوست دارد خودش را با رعد و برق قدرتمندتر کند. او حتی می‌تواند نیروگاه‌هار برق را تخلیه کند که البته این کار، سرعت فوق‌العاده بیشتری به این روند قدرتمندتر شدن می‌بخشد.

black lightning - dc comics - بلک لایتنینگ - دی سی کامیکس

در انتها به انیمیشن‌ها، فیلم‌ها و بازی‌هایی اشاره می‌کنیم که شخصیت جفرسون پیرس/بلک لایتنینگ در آن حضور داشت:

  • انیمیشن سریالی Batman: The Brave and the Bold محصول سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۱ با صداپیشگی بامپر رابینسون
  • انیمیشن سریالی DC Nation Shorts محصول سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۴ با صداپیشگی بلر آندروود
  • انیمیشن سریالی Young Justice: Invasion محصول سال ۲۰۱۲ با صداپیشگی کاری پیتون
  • انیمیشن Justice League: Crisis on Two Earths محصول سال ۲۰۱۰ با صداپیشگی سدریک یاربرو
  • انیمیشن Superman/Batman: Public Enemies محصول سال ۲۰۰۹ با صداپیشگی لوار بارتون
  • سریال Black Lightning محصول سال ۲۰۱۸ با بازی کرس ویلیامز
  • بازی Batman: The Brave and the Bold محصول سال ۲۰۱۰ با صداپیشگی بامپر رابینسون
  • بازی Injustice 2 محصول سال ۲۰۱۷ با صداپیشگی اوگی بنکس. او یکی از اسکین‌های شخصیت ریدن است
منبع زومجی
اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده