گیشه: معرفی فیلم Mr. Holmes
نظر منتقدان خارجی
منتقد شیکاگو سانتایمز که فیلم را دوست داشته، در نقدش مینویسد: «مککلن در تمام طول فیلم فوقالعاده است. چشمهای نافذِ آبیاش شجاعت دوران جوانی و اندوه زندگیای پُر از خاطره را آشکار میکند که در حال از بین رفتن است. درک او و روش فریبندهاش برای اجرای این نقش، آن را خیلی بیشتر درگیرکننده و قوی ساخته است». اسکات فونداس از ورایتی که از فیلم راضی بوده، میآورد: «موضوع محوری آقای هولمز دربارهی نیاز ما به قصهها و نقش تخیل در فرار از درد و رنج زندگی روزمره است». امتیاز متاکریتیک این فیلم ۶۷ است.
یادداشت زومجی
مدتی است که شرلوک هولمز، مخلوق معروف سِر آرتور کانل دویل با طیف وسیعی از توجه دوباره روبهرو شده است. اقتباسهای فراوانی که در دوران رنسانسِ این شخصیت طی سالهای اخیر ساخته شدهاند، یکی از بزرگترین کاراگاهان تاریخ (بین بزرگتر بودن او و بروس وین اختلاف نظر وجود دارد!) را بهطرز گستردهای بیش از پیش محبوب کرده و سر زبانها انداخته است. راستش، شرلوک هولمز با وجود ثبت شدن نامش به عنوان «به تصویر کشیدهشدهترین کاراکتر سینمایی» در کتاب گینس هیچوقت ناپدید نشده بود که حالا بخواهد دوباره ظاهر شود، اما با وجود همزمان شدن بازی رابرت داونی جونیور به جای او در قالب شرلوک هولمزی بزنبهادر در اکشنهای ماجرایی تند و آتشینِ گای ریچی و بندیکت کامبربچ و جانی لی میلر به عنوان نسخههای موفق دیگر او در مدیوم تلویزیون، به نظر میرسد به هر سویی که بچرخیم، خبری از او است. پس، غیرمنتظره نیست اگر یک اقتباس سینمایی دیگر با محوریت او ساخته شده باشد.
«آقای هولمز» شامل شرلوکی میشود که او را تاکنون در این سر و وضع ندیدهاید. این فیلم که براساس رُمانی به نام «حقهی کوچک ذهن» برداشت شده، سراغ شرلوک هولمزی رفته که دیگر خیلی از دوران شلوغکاریها، جملات رگباری و ذهن تیز و برندهاش گذشته است. او حالا خیلی پیر است، با عصا راه میرود و با قامتی خمیده و پوستی چروکیده در خانهای روستایی بازنشسته شده و سرش را با زنبورهایش گرم میکند. برای شروع در «آقای هولمز» با ایدهی درگیرکنندهای روبهروییم. یکی از علاقههای من سر زدن به نقاط ناگفتهی زندگی شخصیتهای ادبی و خیالی و بررسی شرایط آنها خارج از دوران سرزندگی و به قولی حکومتشان است. مثلا اینکه سوپرمن در سن ۸۰ سالگی چه فکری میکند، خیلی جذاب خواهد بود.
همانطور که انتقال شرلوک به دنیای مُدرن و قابلیتهایی که چنین تنظیماتی در اختیار سازندگان برای روایت داستانهایی جدید میگذارد، هیجانانگیز است، سفر به آیندهی این شخصیت نیز میتواند پرتویی بر بخش مخفی دیگری از شخصیتش بیاندازد. در «آقای هولمز» با کاراگاهی طرف هستیم که ذهن قدرتمندش که مهمترین ویژگیِ تعریفکنندهاش است، در حال ترک کردن اوست و چیزهای ناخوشآیندی مثل فراموشی و کندی عقل دارند جای آن را میگیرند. با خواندن این جملات اولین چیزی که به ذهنمان میرسد این است که حالا با شرلوک هولمزی ابرانسان طرف نیستیم. بلکه او حالا باید پروندههایش را شبیه بقیهی کاراگاهها حل کند. اما مسئله این است که «آقای هولمز» بیشتر از اینکه داستان دست و پنجه نرم کردن شرلوک و حل رازهای قتل و توطئه بدون قدرت ماورایی بررسیاش باشد، دربارهی بررسی خودِ این شخصیت است. اینکه چه چیزی شرلوک را به فردی انسانی تبدیل میکند و این مرد در زمان تنهایی و زوال به چه چیزی فکر میکند و چه درسی از گذشته گرفته و چقدر نسبت به جوانِ منطقی و رک و راستی که بوده، تغییر کرده است. چون تماشای شرلوک «عادی» که کیف نمیدهد، پس داستان باید چیز خاصی را رو کند که جای آن را پُر کند؛ چیزی که در جوانیهای او فرصتی برای پرداختن به آن نیست؛ آخرین پروندهی شرلوک، پروندهی خودش است.
«آقای هولمز» شامل شرلوکی میشود که او را تاکنون در این سر و وضع ندیدهاید
اما اینها به این معنی نیست که تمام طول فیلم را در دوران افتادگی شرلوک میگذرانیم. «آقای هولمز» بخش زیادی از داستانش را از طریق فلشبکهایش روایت میکند که رابطهی تنگاتنگی با وضعیت زمان حال شرلوک و دلیلِ بازنشستهشدنش دارند. در آنها نیز اگرچه با شرلوک پیر طرف هستیم، اما او هنوز روی پای خودش میایستد. بخشی از داستان گذشته پیرامونِ سفر اخیر شرلوک به ژاپن برای پیدا کردن دارویی گیاهی که ظاهرا میتواند سرعت از بین رفتن سلولهای مغز را آهسته کند، میچرخد. دومی مربوط به پروندهای میشود که ظاهرا شرلوک آن را نیمهکاره رها کرده و این روزها خاطرهی خیلی بدی از آن دارد و حسابی در تلاش است تا جزییات آن را به خاطر بیاورد؛ همان پروندهای که باعث شد شرلوک دست از کارآگاهبازی بیشتر بکشد. بقیهی فیلم را نیز در زمان حال و دیدن هولمزِ ناتوان در سر زدن به کندوها، جر و بحث کردن با مستخدم و دوستیاش با راجر، پسر جوان مستخدمش میگذرانیم. شاید در ابتدا این خطهای داستانی جدا خیلی نامتمرکز به نظر برسند، اما کمکم آنها به یکدیگر متصل میشوند و اینجاست که متوجه میشوید «آقای هولمز» یکی از آن داستانهای کلاسیک شرلوک هولمزی نیست و بیشتر مطالعهی شخصیتی تاملبرانگیزی از خصوصیات این کاراکتر عجیب است.
مهمترین سوالی که اینجا مطرح میشود، این است که آیا این داستان متفاوت، آنقدر عمیق و جذاب است که باعث شود دلمان برای بررسیهای صحنهی جرم شرلوک تنگ نشود؟ راستش، کموبیش. اگرچه بازی ایان مککلین به عنوان شرلوک پیر و غرغرو و کسی که بهطرز ناراحتکنندهای با از بین رفتن تواناییهایش درگیر است، فوقالعاده است، اما فیلم آن ضربهی عاطفی و عمقی که از آن انتظار داشتم را کم دارد تا به اثری واقعا منحصربهفرد و بهیادماندنی تبدیل شود. اینکه شرلوک در گذشته ناخواسته اشتباهی مرتکب شده و از آن زمان تاکنون دارد با عذابش زندگی میکند، ایدهی خوبی برای باز کردن جعبهی بستهی این شخصیت به ظاهرا بیاحساس که فقط از روی حقایق و منطق فکر میکند، است. اما حقیقت این است که سناریو در پرورش این ایده تلاش چندانی نمیکند. داستان مربوط به ژاپن که خیلی سطحی است و فقط پُر از نمادگرایی و استعارهسازی است و چیزی به داستان اصلی اضافه نمیکند و آخر معلوم نمیشود دقیقا چه اتفاقی بین شرلوک و پدر آقای اُمزاکی افتاده است و بیشتر نقش جمعبندی پایان فیلم را دارد که خب، به خاطر دلایلی که گفتم، تخت از کار درمیآید.
آیا این داستان متفاوت، آنقدر عمیق و جذاب است که باعث شود دلمان برای بررسیهای صحنهی جرم شرلوک تنگ نشود؟ راستش، کموبیش
این درحالی است که آنقدر بین فلشبکهای مربوط به آخرین پروندهی شرلوک، فاصله میافتد که از یک جایی به بعد بیننده هیجانش را از دست میدهد. این را هم به علاوهی این موضوع کنید که این بخش آن تعلیق و هیجانی که از داستانهای کلاسیک شرلوک هولمز انتظار داریم را نیز کم دارد و خیلی زود به آن توضیح نهایی شرلوک از انگیزهها و کارهای مظنون میرسد. شاید تنها پروندهی واقعیای که شرلوک در این فیلم حل میکند مربوط به راجر میشود که آن هم فاقد تنش و قابلپیشبینی است. با این حال، فیلم بدون لحظات خوب هم نیست. رابطهای که بین این پیرمرد و راجر که به نوعی جای دکتر واتسون را پُر میکند، در محیطهای روستایی زیبایی فیلم میگذرد، حس تلخ و شیرین لذتبخشی دارد. یا ببینید چگونه فیلم نگاهی نزدیک به افسانهی شرلوک هولمز میاندازد؛ مردی که بسیاری از ویژگیهای معروفش در بین مردم حاصل تصورات دکتر واتسون در نگارش داستانهایشان است و این موضوع یکجورهایی تم اصلی فیلم هم است. و نهایتا ناراحتی و غمی که شرلوک هولمز پیر نسبت به دیدگاهش در بالاتر دانستن منطق نسبت احساسات داشته، نکتهی جالبی برای شخصیتی است که قبل از این به همهچیز بدون فیلتر انسانی نگاه میکرده. اما خب، این نکات جالبتوجه بیشتر از اینکه مورد پرداخت قرار بگیرند، خام یا نیمپز رها شدهاند. «آقای هولمز» میخواهد با جدا کردن این شخصیت از افسانهاش، داستانی همزمان اندوهناک و تاملبرانگیز از ساکن خیابان بیکر روایت کند. محصول نهایی اما با وجود پتانسیلهای فراوانی که دارد، از یک فیلم یکبارمصرف برای طرفداران این کاراگاه فراتر نمیرود.
تهیه شده در زومجی