چگونه اسنیپ میتواند بهترین شخصیت در جهان هری پاتر لقب بگیرد؟
سوروس اسنیپ؛ کاراکتری که از منفورترین نقطه در جهان هری پاتر مسیرش را شروع کرد تا در ادامه به جایگاهی برسد که همه دوستداران هری پاتر عاشق او بشوند. شخصیتی که امکان ندارد یاد Always گفتن او بیفتید و مو به تنتان سیخ نشود. شخصیتی که قطعا بسیاری از شما هم مانند من دیوانهوار او را دوست دارید و برای شما هم بهترین شخصیت درمیان تمام شخصیتهای داستان هری پاتر بهشمار میرود. این موضوع بیدلیل نیست و در این مقاله قصد داریم تا با هم دلایل زیادی را بررسی کنیم و ببینیم این ادعای بزرگ چرا درست است و چرا سوروس اسنیپ میتواند لقب بهترین و محبوبترین شخصیت در دنیای هری پاتر را به خودش اختصاص دهد.
در جهانی که آنتاگونیستها و پروتاگونیستهای زیاد و متفاوتی دارد و همچنین سه شخصیت اصلی آن یعنی هری، رون و هرماینی در مرکز توجهات قرار میگیرند، سوروس اسنیپ با پیچشهای داستانی، پیچیدگیهای شخصیتی و صد البته با نقشآفرینی ماندگار آلن ریکمنِ فقید وجود دارد تا به همه ما نشان دهد نیازی نیست یکی از چهار یا پنج شخصیت اصلی یک مجموعه بزرگ باشید تا بتوانید ماندگار شوید؛ تنها کافی است سوروس اسنیپ باشید.
شاهزاده دورگه داستانِ ما کار خودش را در این جهانِ بزرگ در نقش یک فرد شرور آغاز کرد، رفته رفته به منفور بودن او اضافه شد ولی در پایان همه او را بهعنوان قهرمان اصلی داستان به یاد میآورند و او را بیشتر از سایر شخصیتهای داستان دوست دارند. پس با ادامه مقاله همراه باشید تا دلایل این موضوع را با هم مرور کنیم.
«در ادامه مقاله به داستان جهان هری پاتر اشارههای مهمی خواهد شد»
نقشآفرینی تأثیرگذار آلن ریکمن در فیلم های هری پاتر
مقاله را با شخصی آغاز میکنیم که بدون او احتمالا سوروس اسنیپ تاایناندازه محبوب نمیشد. آلن ریکمن را نمیتوان دوست نداشت و صد البته نمیتوان شخصیت سوروس اسنیپ را با حضور بازیگر دیگری تجسم کرد. از همان سالهای ابتدایی حرفه بازیگری آلن ریکمن، او همیشه مورد احترام اهالی سینما بود؛ باور کنید یا نه نخستین تجربه حضور او در یک فیلم سینمایی بلند به یکی از فراموشنشدنیترین آنتاگونیستهای تاریخ فیلمهای اکشن بدل گشت. حضور ریکمن در نقش هانز گروبر در فیلم Die Hard توجه تمام اهالی سینما را به استعداد بالای بازیگری او جلب کرد و به سکوی پرتاب بزرگی در حرفه بازیگری وی تبدیل شد.
پس از اینکه در سال ۲۰۱۶ آلن ریکمن این جهان را ترک کرد، تمام دنیا در غم از دست دادن او اشک ریخت. بدون شک باید خودمان را خوشبخت بدانیم که توانستیم بسیاری از هنرنماییهای او را تماشا کنیم. بازیگری که بهخاطر ایفای نقشهای استادانه خود هیچوقت از خاطره اهالی سینما حذف نخواهد شد. آلن ریکمن با نقشآفرینی در نقش سوروس اسنیپ به ما این هدیه را داد که بتوانیم برای همیشه از ایفای نقش او لذت ببریم و برای همیشه از او بهخاطر تمام این خاطرات ریز و درشت ممنون خواهیم بود.
دقیقترین اقتباس درمیان شخصیتهای داستان
زمانیکه نخستین فیلم مجموعه سینمایی هری پاتر اکران شد، افرادی که قبل از آن کتاب را خوانده بودند خوشحال شدند که کمابیش فیلم نخست این مجموعه به کتاب وفادار بود و دراینمیان یک شخصیت بهطور کاملا دقیق نسبتبه کتاب بهتصویر کشیده شده بود و آن هم کسی نبود جز سوروس اسنیپ. هرچه این مجموعه سینمایی پیش رفت، تفاوتهای بیشتر و بیشتری میان شخصیتها و کتابها مشاهده میشد؛ تا جایی که بهخاطر انتقادهای بسیار زیاد، سازندگان آن مجبور شدند قسمت آخر آن را در دو قسمت روی پرده سینماها ببرند.
بااینحال شخصیت اسنیپ را میتوانیم دقیقترین شخصیت از لحاظ اقتباس از کتابها بدانیم. سازندگان فیلمها میدانستند که بهخاطر پیچشهای شخصیتی و داستانی این شخصیت نمیتوان داستان او را نسبتبه کتابها تغییر داد. اتفاقی که برای تکتک شخصیتها رخ داده و همه آنها تفاوتهای ریز و درشت زیادی با کتابهای هری پاتر دارند. نهتنها شخصیتها که خطهای داستانی مختلف این جهان نیز دستخوش تغییراتی شدند و برخی از آنها بهطور کلی از فیلمها حذف شدهاند.
شاید باور این موضوع سخت باشد ولی سوروس اسنیپ در طول تمام هشت فیلم مجموعه هری پاتر تنها ۴۳ دقیقه حضور دارد، درحالیکه شخصیت هری پاتر ۵۴۰ دقیقه، شخصیت رون ویزلی ۲۱۲ دقیقه، شخصیت هرماینی ۲۰۵ دقیقه و شخصیت دامبلدور ۷۸ دقیقه جلوی دوربین رفتهاند. اسنیپ درمیان شخصیتهای اصلی کمترین زمان ممکن را به خودش اختصاص داده ولی این موضوع که او دقیقترین اقتباس را نسبتبه کتابها به خودش اختصاص داده، او را به محبوبترین شخصیت در این جهان تبدیل کرده است.
برای بهتر متوجه شدن این موضوع باید بدانیم که آلن ریکمن در نقش سوروس اسنیپ قبل از کامل شدن کتابها از پایانبندی داستان و سرنوشت خودش اطلاع داشت؛ موضوعی که جیکی رولینگ با دیگران درمیان نگذاشته بود. اگر بخواهیم مثالی بزنیم میتوانیم به داستان خود هری اشاره کنیم که به زندگی او در خانه دورسلیها در کتاب بسیار مفصلتر پرداخته شده ولی در فیلم اینگونه نیست یا خانواده لانگباتم که باز هم به آنها اشاره زیادی در فیلمها نشده و همچنین ارتباط دنیای جادوگری با دنیای واقعی که باز هم چیزهای زیادی از این موضوع در فیلمهای ندیدیم.
جی کی رولینگ با اعتماد کردن به آلن ریکمن و درمیان گذاشتن انتهای داستان با او نقش مهمی در اقتباس کامل این شخصیت در فیلمها داشته است و بههمیندلیل شخصیت اسنیپ نسبتبه کتابها در فیلمهای هری پاتر دستخوش تغییرات بسیار کمتری شده است و بههمیندلیل بسیاری از طرفداران جهان هری پاتر شخصیت اسنیپ را شخصیت مورد علاقه خودشان میدانند. عاشقان کتابهای هری پاتر بهخاطر همین موضوع علاقه بسیار زیادی به اسنیپ دارند و از متفاوت بودن سایر شخصیتها و داستانهای آنها خیلی راضی نیستند.
یکی از قدرتمندترین و در عین حال شریفترین جادوگرهای جهان
همه میدانیم که سوروس اسنیپ یک مرگخوار بهشمار میرفت و مرگخوارها از منفورترین و بدذاتترین شخصیتهای جهان هری پاتر بهشمار میروند. نباید فراموش کنیم که سوروس اسنیپ در دوران نوجوانی مورد زورگویی بسیاری از همسنهای خودش قرار میگرفت و این موضوع در هاگوارتز میتواند برای هر دانشآموزی به یک فاجعه تبدیل شود. در آن زمان اسنیپ راه خودش را گم کرد و به بیراهه رفت، کماکه این اتفاق ممکن است برای شریفترین انسانهای تاریخ هم رخ دهد.
بااینحال زمانیکه اسنیپ هدف خودش را پیدا کرد چنان تعهدی به آن هدف داشت که بههیچوجه نمیتوان منکر شریف بودن او شد. اسنیپ برای بهدست آوردن اعتماد ولدمورت مجبور بود به تمام افراد نزدیک به خودش (به جز دامبلدور) دروغ بگوید و دقیقا همین کار را هم کرد. اسنیپ زندگی شخصی خودش را کنار گذاشت، شانس تبدیل شدن به یکی از مهمترین شخصیتهای جهان جادوگری را کنار گذاشت، شانس پیدا کردن یک رابطه عاطفی را کنار گذاشت و بهطور خلاصه تمام زندگی خودش را وقف این موضوع کرد تا به هدف شرافتمندانه خودش برسد.
سوروس اسنیپ نمیتوانست حتی یک نفر را به شیطانی نبودن ذات خودش مشکوک نگه دارد. مشکوک شدن یک نفر به هویت اصلی او یعنی از دست رفتن آرمانهایی که اسنیپ تمام زندگی خودش را وقف آنها کرده بود. او برای همه به فردی منفور تبدیل شد ولی میدانست که هدف نابودی ولدمورت مهمتر و والاتر از این صحبتها تلقی میشود. اسنیپ به هدف و آرمان خود ایمان داشت و در این مسیر به شخصیتی تبدیل شد که ازخودگذشتگی او را نمیتوانیم با هیچ متر و معیاری اندازه بگیریم. چه کسی میتواند ادعا کند که اگر جای اسنیپ بود میتوانست این مسیر را طی کند؟
جهان هری پاتر یک جهان فانتزی است. تماشای موجودات مختلف، جادوهای جذاب و اتفاقات هیجانانگیز همیشه لذتبخش است ولی المان مهمی که ما را به این جهان وصل میکند شخصیتهای آن تلقی میشود و دراینمیان نمیتوانیم هیچ شخصیتی را نزدیکتر از سوروس اسنیپ به زندگی واقعی انسانها بدانیم. شخصیتهای این جهان یا در جبهه شَر قرار دارند یا در جبهه خیر. این قانون برای اسنیپ صدق نمیکند. مانند هر انسان دیگری سوروس اسنیپ نیز مرتکب خطا شده، از آن درس گرفته و برای رسیدن به هدفش تمام تلاش خود را بهکار گرفته و حتی جانش را در این راه فدا کرده است.
از شرافتمندانه بودن زندگی سوروس اسنیپ که عبور کنیم به قدرت او بهعنوان یک جادوگر میرسیم. شاهزاده دورگه بدون هیچ شکی یکی از چند جادوگر قدرتمند و صد البته باهوش در تمام جهان داستان هری پاتر بهشمار میرود. او مهارت خارقالعادهای در معجونها داشت و همین موضوع به وی کمک کرد تا بتواند زندگی دامبلدور را پس از استفاده از یک جانپیچ هرچند برای مدتی کوتاه نجات دهد و زمان بیشتری را در اختیار او بگذارد تا بتواند مسیر پیدا کردن جانپیچها را طی کند.
قدرت مرگخوارها از نفرت آنها سرچشمه میگیرد و دراینمیان سوروس اسنیپ بهعنوان یک مرگخوار همانطور که در پایان داستان متوجه شدیم برخلاف آنها از عشق خود قدرت میگرفت؛ المانی که در مقابل قدرت مرگخوارها قرار میگیرد و به قدرت آنها برتری دارد. سوروس اسنیپ برخلاف بسیاری از جادوگرها که قدرت خودشان را بهصورت کاملا محسوس نشان میدادند، قدرت خودش را به شکلی بسیار هوشمندانهتر بهکار میگرفت و زمانی از قدرت خودش استفاده میکرد که بتواند بیشترین منفعت را از آن دریافت کند. همین موضوع بهراحتی هوش بالای شاهزاده دورگه را به ما نشان میدهد.
از همان روزهای ابتدایی و بهعنوان یک دانشآموز، سوروس اسنیپ بهعنوان یک جادوگر باهوش خودش را به همه نشان داد و این موضوع تا زمان مرگ او همراهش ماند. بیدلیل نیست که اسنیپ فرد مورداعتماد دو تن از قدرتمندترین جادوگرهای تاریخ بهشمار میرفت. شما نمیتوانید هوش کمی داشته باشید و اعتماد شرورترین جادوگر تاریخ را بهدست آورید.
پیروزی وظیفه بر عشق
زمانیکه سوروس اسنیپ برای نخستین بار هری پاتر را در هاگوارتز ملاقات کرد، در آن زمان پروفسور معجونسازی در مدرسه هاگوارتز بود. اسنیپ از هری پرسید که اگر گیاه Asphodel را با Wormwood ترکیب کند چه اتفاقی خواهد افتاد؟ این سؤال شاید در نگاه اول یک سؤال کاملا عادی از سوی یک پروفسور معجون سازی بهشمار رود ولی بههیچوجه اینگونه نبود.
در زبان ویکتوریایی گیاه Asphodel در زیرشاخه نژاد گل لیلی قرار میگیرد و Wormwood نشانهای از غیبت و افسوس است. نخستین کلمات سوروس اسنیپ خطاب به هری پاتر درباره مادر کشته شده هری بوده و احتمالا خیلیها این موضوع را در زمان تماشای نخستین فیلم این مجموعه نمیدانستند. سوروس اسنیپ با زبان مربوطبه درس معجون سازی به هری پاتر گفت که از قتل لیلی بسیار ناراحت است ولی حتی هری هم در آن زمان متوجه معنای این کلمات نشده بود.
از همان نخستین مرتبهای که با اسنیپ روبهرو شدیم، فهمیدیم که لیلی در ذهن و خاطره او قرار دارد. این عشق با اینکه تا لحظات آخر کسی از آن اطلاع چندانی نداشت، المانی بود که اسنیپ را بهسمت تبدیل شدن به قهرمان اصلی داستان هدایت میکرد. اسنیپ بی چونوچرا عاشق لیلی بود. اسنیپ زندگی خودش را بر پایه این عشق وقف مراقبت از پسری کرد که شباهت بسیار زیادی به مردی داشت که با عشق او ازدواج کرده بود ولی قدرتِ عشق اسنیپ این موضوعات را در خود حل میکرد و فراتر میرفت.
اسنیپ نخستین جرقههای جادوگر بودن در لیلی را برافروخت. با او به هاگوارتز رفت ولی نتوانست به عشق خودش برسد. دامبلدور به او گفته بود که همین عشق میتواند بزرگترین و قدرتمندترین سلاح او تلقی شود و همینطور هم شد. عشقی که او را به ماندگارترین قهرمان داستان هری پاتر تبدیل کرد. عشقی که احتمالا از درک بسیاری از مردم خارج است.
وفاداری اسنیپ به لیلی و به عشق او به لیلی خارقالعاده بود ولی بااینحال وفادار ماندنش به دامبلدور موضوعی بود که احتمالا بزرگترین تصمیم او در زندگیاش بهشمار میرفت. اسنیپ بهقدری به دامبلدور وفادار بود که حتی حاضر شد در راه رسیدن به آرمان نهایی خودشان او را بهقتل برساند. بااینکار نهتنها به دامبلدور در مسیر ازبینبردن ولدمورت کمک کرد که اعتماد کامل ارباب تاریکی را نیز بهدست آورد. رولینگ عاشق این موضوع بود؛ خوانندهها را تا لحظه آخر در تاریکی قرار داد و سپس هویت واقعی اسنیپ را مشخص کرد. موضوعی که در فیلمها نیز به همین ترتیب بهتصویر کشیده است.
وفاداری اسنیپ به دامبلدور بدون شک برای او بزرگترین شکنجه بهشمار میرفت؛ شکنجهای که به جان خریده بود تا به هدف نهایی خود برسد. شکنجهای که او را در این مسیر ذرهذره خورد میکرد ولی میدانست که نتیجه مهمتر از خود او و حتی زندگیاش بهشمار میرود.
در انتهای مقاله بد نیست به لباس سوروس اسنیپ نیز اشارهای داشته باشیم. همانطور که میدانید در صنعت سینما رنگ مشکی نماد آدمهای شرور داستان و رنگ سفید نماد قهرمانهای داستان بهشمار میروند. لباس سوروس اسنیپ که یک دست مشکی است ولی در قسمت یقه و سر آستینهای او میتوانیم ببینیم که لباسی سفید قرار گرفته و سعی میکند که خودش را نشان دهد. این لباس سفید همان سوروس اسنیپ ما قلمداد میشود که در پس هویت خود و در پس اتحاد با ولدمورت قرار گرفته ولی آدم شرور داستان نیست؛ این لباس سفید در انتها خودش را نمایان میکند، در انتها به همه نشان میدهد که حضور دارد، در انتها آن لباس مشکی را کنار میزند و در تاریخ جادوگری بهعنوان شجاعترین جادوگر تمام ادوار جاودان میشود.
همچنین میتوانیم به این موضوع نیز اشاره کنیم که لباس شخصیت سوروس اسنیپ تقریبا تمام بدن او را پوشانده بود و شنل بلند آن گویا این شخصیت را بهطور کل از دنیای اطراف و سایر شخصیتهای جهان جدا کرده بود. بههمیندلیل آلن ریکمن درحالی در نقش اسنیپ هنرنمای میکرد که تنها صورت او مشاهده میشد و با حالتهای مختلف صورت و عکسالعملهای به موقع این شخصیت را نسبتبه سایرین محبوبتر کرد. آلن ریکمن تمام تلاش خودش را به کار گرفت تا با بیروح نشان دادن صورتش شخصیت اسنیپ را در طول داستان در دل ما منفور و منفورتر کند و در این مسیر فوقالعاده عمل کرده است.
در لحظاتی از فیلمهای هری پاتر تماشای احساسات شخصیت اسنیپ ازطریق چهره آلن ریکمن برجستهترین المان آن لحظه از فیلم بهشمار میرود. مانند زمانیکه درمقابل هری درهم شکست یا درمقابل دامبلدور بهصورت ملتمسانه تقاضای کمک کرد. همه این احساسات از چهره آلن ریکمن به ما منتقل شدند که واقعا شگفتانگیز است.
به یاد آلن ریکمن عزیز که شخصیت سوروس اسنیپ را با چشمان غمگین خود به همه ما هدیه کرد.
نظرات