نقد انیمه Frieren: Beyond Journey's End | فراتر از فانتزی
مشخصات انیمه:
- عنوان ژاپنی: Sousou no Frieren
- اسم فارسی: فریرن: فراتر از پایان سفر
- براساس مانگایی نوشتهی کانههیتو یامادا و تصویرسازی تسوکاسا آبه
- ژانر: ماجراجویی، درام، فانتزی، شونن
- کارگردان: کیچیرو سایتو | فیلمنامه: توموهیرو سوزوکی
- محصول: استودیو مدهاوس
- فصل اول: ۲۸ قسمت ۲۴ دقیقهای
- وضعیت: فصل اول پایان یافته
- پخش: ۲۹ سپتامبر ۲۰۲۳ تا ۲۲ مارس ۲۰۲۴
- رده سنی: PG-13
خلاصهی داستان:
بعداز یک دهه ماجراجویی و شکست دادن پادشاه شیاطین، گروه قهرمانان شامل فریرن (یک الف جادوگر)، هیمل قهرمان (انسانی مبارز)، آیزن (یک دورف جنگجو) و هایتر (کشیشی دائمالخمر) پیروزمندانه به پایتخت سلطنتی بازگشتهاند. نتیجهی این ماجراجویی ده ساله بازگشت صلح و آرامش به جهان است. با اینحال دورانی را که فریرن با این گروه گذرانده تنها بخش کوچکی از عمر طولانیمدت و جاودانهمانند او به عنوان یک اِلف است. پس فریرن با جدایی از گروه قهرمانان قول میدهد که پنجاه سال بعد دوباره آنها را ملاقات کند و سفرش را بهتنهایی برای کشف طلسمها و جادوهای مختلف ادامه میدهد. حس متفاوت فریرن از سرعت گذر عمر باعث شده است تا احساس پررنگی نسبتبه تجربیاتی که با دوستانش پشتسر گذاشته نداشته باشد. اما انگیزهی تغییر در دنیای ذهنی فریرن درست نیم قرن بعداز شکست دادن پادشاه شیاطین و در دیدار دوباره با همراهان سابقش، که حالا سالخورده شدهاند، شروع به شکلگرفتن میکند و داستانپردازی انیمه فریرن تازه از اینجا آغاز میشود.
هر سال انیمههای پرتعدادی پخش میشود اما همیشه تعداد کمی مثل انیمه فریرن وجود دارند که راه خود را برای ماندگار شدن، از دیگران جدا میکنند. فریرن در نگاه دقیقتر، جدای از نقشآفرینی قهرمان داستان خود، در میان هجوم سریالی انیمههای مختلفی که به هر بهایی ساخته میشوند هم یک ناجی است. حتی با اکتفا به همین فصل اول، این ادعایی است که به ثمر نشسته و فقط باید در مورد چگونگی آن بحث کرد. درست مثل سیر جالبتوجه داستان که تازه بعداز شکست دادن بزرگترین دشمن دنیای فانتزیاش به آن پرداخته میشود، ما هم با واقعیتی مواجه هستیم که باید مسیر عبور از آن را توضیح و به یک شرایط پسا-رستگاری بسط دهیم.
در بررسی این درخشش بزرگِ انیمهی فریرن ابتدا باید به گروه قهرمانهایی بپردازیم که بودنشان در کنار هم توانست به این اوج باشکوه تبدیل شود. قهرمانهایی که هر چند وقت یکبار، باید در مسیر خود یک تندیس یادبود خلق کنند تا بلکه فراموش نشوند.
استودیو مدهاوس اولین اسمی است که دوباره با فریرن به یک قهرمان تبدیل شده است. مردِ کهنی که شاید از دوران اوج و پرکاری خود فاصلهی محسوسی گرفته باشد، اما باز هم با ساخت انیمهی فریرن نشان میدهد حداقل در مورد انیمه میتوان گفت که مهم است چه کسی رئیس اجرایی آن باشد. وسواس مدهاوس در ساخت یک اثر مهم شونن، که همچنان باوجود قواعد شناختهشدهی ژانرش حرف برای گفتن دارد، شانس بزرگی در شکلگیری این اقتباس از مانگای فریرن بوده است. ببینید چطور انیمهی فریرن در کارنامهی کیچیرو سایتو در مقام کارگردان انیمه و توموهیرو سوزوکی در نقش نویسندهی فیلمنامهی آن به نقطهی عطفی غیرقابلانکار تبدیل شده است.
انسجام و یکپارچگی ساختار انیمه فریرن بهسختی از مسیر محکمی که در آن قرار دارد خارج میشود. توجه به جزئیات و بروز احساس خالصی که در تمام اجزای انیمه جاری است به یک فانتزی قابلباور و مسحورکننده تبدیل شده که از غوطهور شدن در زوایای هنری، دغدغههای فکری و ابعاد حماسیِ الهامبخش آن نمیتوان بهسادگی عبور کرد. فریرن خرمنی انبوه از تمام آن چیزهایی است که انیمه با آن به جایگاهی شایسته و فاخر در هنر انیمیشن دست یافته است، خرمنی که گهگاه آتش به جان آن میافتد.
فریرن انیمهای است که از یک فرآیند تکامل سر برآورده است درحالیکه دربرابر بازیافت شرمسارانه از کلیشههای نخنما و سطحی ایستادگی کرده
این اتفاق ویژه در به ثمر نشستن دنیای فریرن حتی برای کانههیتو یامادا، نویسندهی مانگای اثر و تسوکاسا آبه که تصویرسازی آنرا برعهده داشته هم رخ داده است. از توصیه ویراستار مانگا به یامادا برای همکاری با یک تصویرگر مستقل تا آشنایی و همکاری با آبه، انگار که جادوی ابدی شامل حال این روایت متفکرانهی برآمده از دل میراث رایج ژانر فانتزی شده است.
اگر سازندههای انیمه را قهرمانهای دنیای انیمه درنظر بگیریم آثاری که آنها میسازند، همانند تندیسهای یادبودی که فریرن و همراهان سفر تازهاش در مسیرشان با آن موجه میشوند، نشانههایی هستند از کسانی که روزگاری با قدرت و مهارت خود نجاتبخش این مسیر بودهاند. نمادهایی که متأسفانه در طول زمان غبار فراموشی و کهنگی به روند حذف شدن آنها در نگاه نسل جدیدتر منجر شده است.
از طرفی فریرن انیمهای است که در ابعاد مختلف از یک فرآیند تکامل سر برآورده است درحالیکه دربرابر بازیافت شرمسارانه از کلیشههای ساختاری نخنما و فرمولهای داستانی سطحی ایستادگی کرده و حتی از توسل به هر پاداش نامتعارف مثل فنسرویسها در اصول خود اجتناب میکند. این استقامت پیروزمندانه همان چیزی است که موجب رشد خواستههای مخاطب با شکلگیری یک اثر فاخر و البته جذب طیف گستردهتر طرفداران میشود. بهعلاوه شرح وقایع و داستانسرایی بعداز شکست رأسِ شر در دنیاهای فانتزی، برداشت متفاوت و جالبی از ژانر فانتزی است که در انیمه فریرن: فراتر از پایان سفر (Frieren: Beyond Journey's End) به آن پرداخته شده. اما اصولی که در طول انیمه موردتوجه قرار دارد دقیقا همانطور که بهنوعی در نامگذاری انیمه هم مورد تأکید قرار گرفته به مسألهای فراتر از پایان یافتن یک ماجراجویی قهرمانی مربوط است. چراکه گروه قهرمانان به وظیفه و هدف خود رسیدهاند و حالا باید به این فکر کنند که از این پس باید با باقیماندهی زندگی خود چه کنند.
ادامهی متن بخشهایی از داستان را افشا میکند
مهمترین عنصر داستانی انیمه در مورد فریرن رخ میدهد که بهواسطهی نژادش چندین برابر انسانهای معمولی عمر میکند و این تمایز خاص او از ابتدا بارها برجسته میشود. قول تماشای مجدد بارش شهابی بههمراه گروه قهرمانان از یک موقعیت مکانی بهتر، آنهم در دفعهی بعدی که پنجاه سال طول میکشد، از دید فریرن خیلی سریعتر و در دسترستر از بقیهی دوستان قهرمانش است.
درواقع در پایان آن سفر فریرن هنوز به درک درستی از این تفاوت مهم نرسیده است. زمان برای فریرن به معنای عجله و شتاب نیست و بههمین دلیل او برخلاف همراهانش، باوجود استعداد ذاتی منحصربهفردش، درکی از ارزشمند بودن هر لحظه از عمر ندارد. این بیحسی در نامگذاری «فریرن»، که در معنی آلمانی به احساس سردی که برگرفته از رفتار همیشه خونسرد اوست، هم تأکید شده است (همچنین اشارههای شخصیتپردازانهی دیگر مثل استارک بهمعنی قوی، هیمل بهمعنی بهشت، آیزن بهمعنی آهن و فرن به جادوی از راه دور). برخی خودآگاهیها به گذر زمان نیاز دارند و این زمان برای فریرن در بازهای بسیار طولانی قرار گرفته است که او را از درک متقابل دوستانش غافل میکند.
برای همین هم خداحافظی موقت فریرن تا بارش شهابی بعدی از دید او اتفاق چندان بزرگی بهنظر نمی رسد. فریرن با این ناآگاهی عادی شده به مسافرت کوتاه پنجاه سالهاش میرود و دربازگشت به محل قرار، همچنان از تلنگرهای زندگی غافل است. برای او شاخ اژدهای سیاهی که به هیمل سپرده، آنقدر که هیمل آنرا مهم و ارزشمند میداند موردتوجه نیست و این یک نشانهی کوچک از غفلت فریرن از ارتباطش با دوستانش بهویژه با هیمل، که بار عاطفی و عاشقانهی بیشتری را حمل میکند، است. بالاخره موضوع مرگ هیمل او را به این تفکر سوق میدهد که حتی اگر زمان زیادی برای زندگی داشته باشد اما لحظههای رفته دیگر بازنخواهد گشت.
درواقع زمان طولانیتری لازم است تا فریرن متوجه شود که خاطراتی که بهراحتی فراموش نخواهد کرد گنجینهای بوده که باید در لحظه از آن لذت می بُرد، آنهم درحالیکه مدام میبینیم که توجه او به صندوقهای گنج قلابی بیشتر است. بنابراین در یک چرخهی تکرار که اینبار به فرصتی دوباره برای زنده کردن و قدردانی از روابط و لحظههای ناب جاری در آن تبدیل میشود فریرن به تدریج درک میکند که همراهی با همراهانش در جهانبینی او چه تأثیری داشته اما فرصت جبران و قدردانی از آن را از دست داده است. این نگرش مهم، با نمایش فلشبکهایی از گذشته رخ میدهد؛ یادآوریهایی موازی با روایت سفر جدید فریرن و همراهان جدیدش که برخلاف اکثر نمونههای دیگر بههیچوجه طولانی و حوصلهسربر نیستند و خیلی هوشمندانه و درست در میان داستان حال قرار گرفتهاند و این شروعِ بعداز پایان به شکل تأثیرگذارتری به موهبتی سرشار از دانایی و یادگیری چه برای شخصیتهای اصلی و چه برای مخاطب تبدیل میشود.
به لطف این روایت موازی حسرت فریرن از دورانی که خیلی بدیهی و روتین از کنارشان عبور کرده است برای مخاطب هم به درجهی اهمیت خاصی میرسد. حالا یک ذهنیت همراه ماست که فهمیده بهجز جمع کردن طلسمهایی با هر درجهای از اهمیت باید به درک انسانها و رابطههای واقعی زندگی که با هیچ جادویی قابل برگشت نیست بپردازد.
اینجاست که سوالی با قدرت بیشتر مطرح میشود که آیا رستگاری را پایانی نیست یا فقط این عمر ماست که در این چرخه پایان مییابد و تأثیرمان با بخشی از آن همراه می شود؟ پس بههمین سادگی و در آرامش غریبی که در لفافهای از مبارزات و ماجراجوییهای مختلف جادویی پیچیده شده است داستانی درباره ماهیت زندگی، مرگ و گذر عمر به ثبت میرسد.
از طرفی قهرمانهای این دنیای جادویی مثل هایتر، آیزن و فِلِم به افسون یک تفکر زنده در ادامهی راه خود نیاز دارند تا از طلسم فراموش شدن رهایی پیدا کنند. خود فریرن هم ابتدا از قبول کردن فرِن بهعنوان شاگرد امتناع میکند و تنها از زکاوت هایتر است که به مسیر جاودانگی واقعی برمیگردد. بههرحال جاودانگی نسبی فریرن هم در قست چهارم و حضور گروه قهرمانان در مزار خانواده آیزن و بحثی که پیرامون وجود یا عدم دنیای پس از مرگ شکل میگیرد به چالش کشیده شده است، اینکه این موضوع چرا باید در باور ما وجود داشته باشد و ما چه اندازه در ذهنهای بعداز خود زنده خواهیم ماند مسألهای است که درادامه هم به اشکال مختلف روی آن تمرکز شده است و در مسیر سفر فریرن، فرن و استارک با زیرداستانهای مختلفی از جوامع دیگر روی آن مانور داده میشود.
در پایان فراموش نکنیم که مقصد این سفر، آرئول، سرزمینی شمالی است که ارواح مردگان در آن جمع میشود و تمام نبردهای اکشن انیمه و موشکافیهای شخصیتهای مختلف داستان، بهویژه در آزمونهای عیارسنجی، با هدف کاوش در معنای زندگی و مکثی برای تفکر بیشتر رخ میدهند. درست مثل جادوی سادهی ایجاد یک دشت پر از گل که به شکلگیری گروه قهرمانان نجاتدهندهی دنیا ختم میشود.
انیمه های شبیه Frieren: Beyond Journey's End
سفر در انیمه فریرن کلیدواژهی مهمی است که برای شناخت و خودآگاهی قهرمان داستان در برخورد با فرهنگها و جوامع مختلف لازم است. آرامش ذاتیِ روایت فریرن، باوجود عبور از بخشهای شامل مبارزات اکشن پرشور و حماسی، بخش متمرکز و مهم این ماجراجویی است که در طول انیمه مخاطب را غرق در خود میکند. این خصوصیات باعث میشود تا در بررسی حماسهی فانتزی شکلگرفته در Frieren: Beyond Journey's End به چهار انیمهی زیر اشاره کنیم.
انیمه Mushishi
به کسی که در دنیای پر از ارواح و موجودات ماورایی به اسم موشی توانایی دیدن و تعامل با آنها را دارد موشیشی گفته میشود. گینکو در مقام یک موشیشی به نقاط مختلفی سفر میکند و دربارهی این نوع پدیدهها تحقیق میکند و مشکلاتی که این موجودات فراطبیعی برای مردم ایجاد کردهاند را برطرف میکند. روایت موشیشی از یک فضای سنگین و اسرارآمیز تشکیل شده که درکنار شخصیتپردازی متفکر و مستقل گینکو و آرامشی که در بیشتر لحظههای احساسی و عجیب داستان القا میشود، فلسفهپردازی الهامبخشی را از دل رازهای خود به تصویر کشیده است.
انیمه Kino's Journey: The Beautiful World
سفرهایی با توقفهای سه روزه در هر محل اقامت، برای کینو و موتورسیکلت سخنگویش هرمس، مسیری طولانی برای آشنایی با فرهنگ مردم هر سرزمین و کشف شرایط خاص و اغلب ناراحتکنندهای است که از ذات بشر سرچشمه گرفته و از درک ندانستهها درس میگیرد. سرگذشت کینو در مسیر سفرش به اقلیمهایی با شرایط و فرهنگ خاص، برداشتی منحصربهفرد از یک جهانبینی واقعگرا و قابلتأمل را ایجاد کرده است.
انیمه Violet Evergarden
وایولت اورگاردن از کودکی در نقش یک ماشین جنگی بیاحساس تربیت شده و زندگی را عاری از احساسات انسانی به پیش برده است. پس از اتمام یک جنگ طولانی و نقصان جسمی و روحی ناشی از آن، آخرین چیزی که وایولت از جنگ به یاد دارد یک ابراز علاقه در قالب کلماتی است که هنوز درکی از آن ندارد. حالا در بازگشت به اجتماع و جستوجوی معنای واقعی عواطف وایولت باید در شغلی که به او محول شده احساسات مشتریهای مختلف را با نوشتن یک نامه به فرد موردنظرشان انتقال دهد. این نامهها سفرهای وایولت به زندگیهایی است که به او برای آموختن معنای عشق کمک میکند. شکلگیری تدریجی درک پیچیدگیهای این ناخودآگاه سرکوبشده در آرامش و نگاه سرد وایولت، دستاورد بزرگ این انیمه است.
انیمه To Your Eternity
موجودیتی نامیرا و بدونهویت با هدف شناخت جهان به سفری در جوامع انسانی میپردازد و در سفری اسرارآمیز مفهوم بقا و زندگی را در کالبدهای مختلف مورد واکاوی قرار میدهد. اگر از چالش دشوار خط روایی انیمه در بهنمایش کشیدن موقعیتهای مختلف بگذریم با سفر بیانتهایی در طول تاریخ مواجه خواهیم شد که تکاندهنده، غمانگیز و تأملبرانگیز خواهد بود. انیمهی به سوی ابدیت تو (Fumetsu no Anata) بارها در ایجاد یک آینهی جهاننما مخاطب را بهتزده خواهد کرد.
نظرات