نویسنده: مسیح کریمی
// سه شنبه, ۱۹ دی ۱۴۰۲ ساعت ۲۰:۵۹

نقد فیلم ماه سرکش (Rebel Moon) | جنگ ستارگان با طعم زک اسنایدر

فیلم Rebel Moon قرار است جنگ ستارگانی با سبک زک اسنایدر برای شبکه نتفلیکس باشد، اما چقدر در تبدیل شدن به این هدف موفق بوده است؟

زک اسنایدر پس از اینکه به شکلی ظاهرا دوستانه از دنیای دی‌سی اخراج شد، حالا راه خود را در شبکه نتفلیکس دنبال می‌کند. فیلم ارتش مردگان اولین فیلم اسنایدر برای این سرویس استریم بود که چندان تعریفی نداشت و نتوانست انتظارات را برآورده کند. اما نتفلیکس که انگار از عملکرد فیلم راضی بود، تصمیم گرفت تا پروژه به مراتب بزرگ‌تری را به این کارگردان دهد. طبق گفته اسنایدر، فیلم Rebel Moon درواقع براساس ایده اولیه او برای ساخت یک فیلم جنگ ستارگان ساخته شده است که سال‌ها پیش توسط لوکاس‌فیلم رد شده بود.

فیلم ماه سرکش داستانی زنی جوان و مرموز را دنبال می‌کند که توسط یک قبیله صلح‌جو مامور شده است تا در فضا سفر کند و مبارزانی را برای دفاع از این قبیله دربرابر حملات قریب الوقوع یک نظام استبدادی پیدا و استخدام کند. حالا سؤال اصلی این است که اسنایدر توانسته است انتظارات را برآورده کند و یک فیلم جنگ ستارگان با داستانی بزرگسالانه‌تر و جدیدتر ارائه کند یا باید خودمان را برای یکی از ضعیف‌ترین فیلم‌های سال ۲۰۲۳ آماده کنیم؟

آغاز ماجراجویی سوفیا بوتلا در فیلم Rebel Moon

فیلم پس از توضیحاتی در مورد جنگ و اتفاقات گذشته در سیاره اصلی محل اتفاقات آغاز می‌شود که شاهد شخصیت کورا هستیم که در حال کشاورزی است. او گذشته مرموز و تاریکی دارد و در ادامه شاهد ورود نیروهای امپراطوری هستیم که هدف آن‌ها غارت و نابودی سیاره است. فیلم شروع سریعی دارد تا بتواند داستان اصلی خود را آغاز کند، اما فیلم از همان ابتدا مشکلات خودش را نشان می‌دهد. فیلم موضوع جالبی دارد و کلیت داستان می‌تواند جالب توجه باشد، اما اسنایدر بیشتر از اینکه بتواند روی پای خود بایستد، بیشتر یک نسخه ضعیف‌تر از فیلم Star Wars: Episode IV - A New Hope را ساخته است.

فیلمنامه‌ و دیالوگ‌های فیلم Rebel Moon بیشتر مثل این است که توسط یک هوش مصنوعی نوشته شده باشد

فیلم شباهت‌هایی به این فیلم دارد و نمی‌توان آن را انکار کرد. اسنایدر تلاش کرده است تا داستان را از نگاه یک افسر فراری دنبال کند که حالا خود تبدیل به یک شورشی شده است و می‌خواهد محل جدید زندگی خود را نجات دهد. ‌همه‌چیز روی کاغذ جالب است، اما دو بخش کمی عجیب به‌نظر می‌رسد و آن هم فیلمنامه و دیالوگ نویسی آن است. اگر اطلاعاتی در مورد نویسنده‌های فیلم نداشته باشید، احتمالا تصور می‌کنید که فیلمنامه فیلم Rebel Moon Part 1: A Child of Fire توسط هوش مصنوعی نوشته شده است.

اولین مورد دیالوگ‌های فیلم است که عملا به شکلی نوشته شده‌اند که بیننده تنها احساس می‌کند در حال تماشای شخصیت‌های بی احساسی است که مثل ربات رفتار می‌کنند و حرف می‌زنند. دیالوگ‌ها به‌شدت کتابی و بدون احساس هستند و بیننده به سختی می‌تواند با شخصیت‌ها ارتباط برقرار کند. درواقع نوع دیالوگ‌ها به شکلی است که بیننده نمی‌تواند احساس کند شخصیتی که مشاهده می‌کند یک کشاورز یا جایزه بگیر است و مثل یک استاد فلسفه با کلماتی قلمبه سلمبه حرف می‌زنند.

سوفیا بوتلا و میخیل هایسمان در فیلم Rebel Moon

از همه بدتر جایی است که بیننده احساس می‌کند که بازیگران برای اینکه بتوانند دیالوگ‌ها را درست و بدون غلط صحبت کنند، دقت زیادی به خرج داده‌اند و عملا روی بازی و نوع صحبت کردن آن‌ها تاثیر منفی زیادی گذاشته است. اما اگر نگران این هستیم که هوش مصنوعی می‌تواند چنین فیلمنامه‌ای را ارائه کند، خب اسنایدر و تیمش ثابت کرده‌اند نباید خیلی هم منتظر هوش مصنوعی باشیم و خود آن‌ها زودتر آستین‌ خودشان را برای این امر بالا زده‌اند.

در مجموع دیالوگ‌های فیلم در بیشتر لحظات فیلم کاملا آزار دهنده هستند و در آثار گذشته اسنایدر به‌خصوص آثاری که خودش مستقیما در نوشتن فیلمنامه نقش داشته است، هم شاهد چنین موضوعی بوده‌ایم. اما تفاوت بزرگ آن این است که دیالوگ‌های فیلم ماه سرکش بیش از حد تو خالی و مصنوعی هستند و این تنها بخشی از مشکلات فیلم است. اما آیا این موضوع فقط در مورد دیالوگ‌های فیلم است؟ مشکل بزرگ دقیقا جایی شروع می‌شود که کلیت خود فیلمنامه هم مشکلاتی مشابه دیالوگ‌ها دارد.

روند داستان و روایت فیلم دقیقا حالت مصنوعی و بی روح بودن را دارد و باعث می‌شود که بیننده هیچ احساسی در طول فیلم بهش دست ندهد و کاملا در طول فیلم بدون احساس به تماشا فیلم بنشیند. این موضوع خبر خوبی نیست و ما در حال تماشا یک فیلم علمی تخیلی حماسی هستیم که باید از نیروهای امپراطوری مادرلند متنفر شویم و از تلاش قهرمانان فیلم هیجان‌زده باشیم. ما به‌جای اینکه در مورد سرنوشت تک تک شخصیت‌های فیلم نگران شویم، کاملا نسبت به آن‌ها بی‌احساس هستیم و از همه‌ بدتر بزرگ‌ترین پلات تویست فیلم حتی قرار نیست ما را شگفت‌زده کند.

تارک مشغول رام‌کردن موجودی شبیه شیردال در فیلم Rebel Moon

دقیقا فیلم لحظاتی دارد که باعث می‌شود بیننده نتواند برای هر یک از آن‌ها هیجان زده شود و خود بازیگران هم تلاش خیلی زیادی نکرده‌اند. درست است که دیالوگ‌ها و فیلمنامه‌ها مشکلات زیادی دارند، اما از خود بازیگرها هم تلاشی را که به شکل طبیعی از آن‌ها انتظار می‌رود، شاهد نیستیم و خود دست به‌دست فیلمنامه فیلم داده‌اند تا فیلم واقعا از یک اثری که می‌توانست حداقل سرگرم کننده باشد، به اثری تقریبا غیر قابل تماشا و خسته کننده تبدیل شود.

بازیگران فیلم Rebel Moon مثل ربات‌های بی‌روحی هستند که قرار نیست باعث شود بیننده‌ها با آن‌ها ارتباط برقرار کنند

درواقع بسیاری از بازیگران مثل چارلی هونام بیشتر حضوری اسمی دارند و آنتونی هاپکینز هم از این قائده پیروی می‌کند. سوفیا بوتلا که حالا یک نقش مهم و کلیدی را دارد، نمی‌تواند درخششی که لازم است نشان دهد. حتی اگر فیلم مشکلاتی در فیلمنامه داشته باشد، اما چنین فرصتی می‌تواند کم پیش بیاید و بازیگری مثل بوتلا نیاز دارد تا از این فرصت‌ها به‌خوبی استفاده کند که خلاف آن حداقل در قسمت اول صدق می‌کند.

نکته دیگر این است که فیلم فاقد هر شخصیت ماندگار و جذابی است که این مورد کاملا به‌خاطر فیلمنامه آن است. اگر یک مقایسه با دنیای جنگ ستارگان کنیم، این مجموعه حتی در سه‌گانه پیش درآمد در دو قسمت اول توانست شخصیت‌های خوبی معرفی کند که باعث شود اکنون طرفداران زیادی داشته باشد. اما در اینجا چنین شخصیت‌هایی را شاهد نیستیم و در عوض شخصیت‌های تک بعدی و ضعیفی را که بیشتر شبیه ربات هستند، شاهد هستیم.

سوفیا بوتلا در تلاش برای نجات جامعه در فیلم Rebel Moon: Part One – A Child of Fire

اما مشکلات فیلم Rebel Moon صرفا به موارد بالا خلاصه نمی‌شود و مشکلات فیلم‌های گذشته اسنایدر در این فیلم هم دیده می‌شود. اسنایدر عادت زیادی به صحنه‌های اسلوموشن دارد و درواقع در هر فیلم او می‌توان انتظار چنین صحنه‌هایی را هم داشت. در این فیلم هم شاهد این موضوع هستیم و حتی به شکل عجیبی اسنایدر در استفاده از این صحنه‌ها زیاده‌روی کرده است. این زیاده‌روی به‌حدی است که در هر صحنه اکشن تعداد می‌توانیم انتظار تعداد قابل توجهی صحنه اسلوموشن باشیم که باعث می‌شود ضربه زیادی به اکشن فیلم وارد شود.

اینکه اسنایدر به چنین صحنه‌هایی علاقه دارد چیز مشخص و روشنی است، اما زیاده‌روی در آن موضوع دیگری است. صحنه‌های اکشن فیلم که می‌توانست باعث نجات فیلم شود حالا خود به مشکل بزرگ و اصلی فیلم تبدیل شده است. بخشی که با اسلوموشن‌های بی‌مورد و پیاپی تهی و غیر خلاقانه به تصویر کشیده شده‌اند و متاسفانه اسنایدر اشتباهات گذشته خود را دوباره در این فیلم تکرار کرده و مشخصا درسی را که لازم است نگرفته است.

اما در بخش فنی هم فیلم عملکرد چندان مثبتی ندارد. زیاده‌روی اسنایدر در استفاده از پرده سبز و جلوه‌های ویژه باعث شده است دنیاهای فیلم مصنوعی، انیمیشنی و کاملا کامپیوتری به‌نظر برسند. نتیجه هم این است که اسنایدر نتوانسته است دنیای جذاب و جدیدی که وعده‌اش را داده است، ارائه کند و در رسیدن به هدف خود شکست خورده است. اما آیا مشکلات فیلم با درجه سنی و زمان بیشتر حل می‌شود؟ این موضوع زمانی قابل بحث است که فیلم مشکلات بالا را نداشته باشد.

اد اسکرین و نیروهایش در فیلم Rebel Moon

اما آیا زمان فیلم یا درجه سنی می‌تواند مشکلات دیالوگ یا فیلمنامه و حتی بازی بازیگرها را حل کند؟ جواب منفی است. درجه سنی صد البته می‌تواند کمی باعث بهبود بخش اکشن فیلم شود، اما بخش داستان و فیلمنامه چیزی نیست که بتوان آن را به این راحتی رفع کرد و این موضوع می‌تواند صرفا یک بهانه باشد. زمان بیشتر شاید بتواند کمی به روند و گفتن داستان کمک کند، اما در بخش‌های دیگر فیلم قرار نیست تاثیری که انتظارش را داریم، داشته باشد.

فیلم Rebel Moon Part 1: A Child of Fire درنهایت قرار نیست به وعده‌هایش عمل کند و زک اسنایدر در تلاش جدید خودش برای خلق یک دنیای جدید و جذاب شکست خورده است. فیلم مشکلات زیادی دارد و بیشتر مثل این است که هوش مصنوعی روی فیلمنامه و دیالوگ‌های فیلم کار کرده باشد و درنهایت با اثری طرف هستیم که نمی‌تواند در نقش یک مجموعه مشابه جنگ ستارگان برای نتفلیکس عمل کند. اما اکنون می‌توانیم برای فیلم Rebel Moon 2 هیجان داشته باشیم؟ متاسفانه قسمت اول نمی‌تواند باعث هیجان بیننده شود و قسمت دوم نیاز دارد تا پیشرفتی غیر منتظره داشته باشد که با این روند کمی سخت به‌نظر می‌رسد.


منبع زومجی
اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده