نقد سریال زخم کاری (فصل دوم) | زخمی بزرگ بر تنِ مخاطب!
اگر فصل دومِ این سریال را هنوز ندیدهاید و قصدِ تماشایش را دارید، این ویدئو را نگاه نکنید چون داستان را اسپویل میکند. در انتهای ویدئوی قبلی ــ دربارهی دو قسمتِ ابتدایی فصل دوم ــ در این باره حرف زدیم که ممکن است چه اتفاقاتی در ادامهی سریال رخ بدهد. اتفاقاتی که بر اساس منطق فیلمنامه محتمل بودند.
برای حمایت از کانال فیلمزی، ویدیو را در یوتیوب تماشا کنید
اما آنچه در ادامه رخ داد این بود که ناگهان و با بیمنطقیِ محض، سریال به مسیرِ دیگری افتاد. مسیری که در آن اتحادیهای از ابلهان دور همدیگر جمع شدند تا بهصورت دستهجمعی و پیدرپی از طلوعی رکب بخورند و همچنان به رفاقت یا همکاریشان با او ادامه دهند. متأسفانه در این فصل، تیم نویسندگان سریال احترامِ خیلی کمی برای بینندگان قائل بودند. این را هم میتوان در فیلمنامه و هم در اجرا ــ بهخصوص بازیِ بازیگران ــ بهوضوح دید. شتابناکی و بیدقتی را میتوان در همهجای سریال مشاهده کرد. عجلهای که طبق خبرهای منتشرشده گویا برای ساخت فصل سوم نیز ادامه دارد و بعید نیست باعثِ ضربهخوردنِ آنیکی هم بشود. هر چند امیدوارم فصل سوم لااقل «منطقیتر» باشد؛ چه اینکه منطق عنصرِ فراموششدهی فیلمنامهنویسی در سینمای ایران است.
نظرات