نویسنده: سوگند مختاری
// دوشنبه, ۹ خرداد ۱۴۰۱ ساعت ۲۲:۰۱

نقد فیلم همه چیز همه جا به یکباره (Everything Everywhere All At Once) | ناجی کیهانی

فیلم همه چیز همه جا به یکباره اثری علمی تخیلی درباره نجات جهان‌های چندگانه است. با نقد فیلم همراه زومجی باشید.

از آنجاییکه جهان‌های موازی و چندگانه، تبدیل به یکی از فرضیات علمی و هیجان‌انگیز بشر شده است، به‌تبعیت از آن شرکت‌های فیلمسازی محال است از آن بگذرند و نهایت استفاده و بهره‌برداری از آن را نبرند! این ایده آنقدری برای مخاطبان جذاب و قابل اهمیت است که گونه‌های مختلف سینمایی به هر نحوی که شده سرکی به آن کشیده‌اند. مارول و دی سی یکی از پیشتازان استخراج از این فرضیه‌اند و تماشاگران خاص این سینمای متفاوت نیز با این ایده، بسیار همسو پیش رفته‌اند. به بیانی این فیلم‌ها مشغول عادت دادن مخاطب به این نوع از فضاسازی و ایده‌پردازی‌ها هستند. فیلم همه چیز همه جا به یکباره، اثری از جهان‌های چندگانه است که با لمس دنیای مارول، ماتریکس، سینمای کوبریک و اودیسه‌ی فضایی‌اش و غیره، نمایشی شلوغ را ترتیب داده و می‌تواند هم تماشاگر عادی سینما را به‌دنبال خود بکشاند و هم مخاطبان دنیای مارول را با فیلمنامه‌ای استخوان‌دارتر نسبت به این شرکت همراه خود کند.

فیلم Everything Everywhere All At Once، از آن دسته آثاری است که فرم و محتوای متفاوتی را نسبت به یکدیگر تجربه می‌کنند. اثری که ظاهری اکشن دارد و به‌دنبال یک ناجی می‌گردد؛ و درونمایه و محتوایی که به‌سمت تفکراتی ریشه‌ای می‌رود. حال سؤال اینجا است که فیلم Everything Everywhere All At Once، چقدر توانسته بین قالب و تفکری که به‌دنبالش بوده تعادل ایجاد کند و اثری هوشمند و متفکر را تحویل دهد؟ البته قبل از هرچیز باید بگویم که این فیلم اثری کاملا ساده و روان است و نیازی نیست که در آن به‌دنبال فرمول‌های عجیب‌وغریب مولتی ورس و دیدگاه‌های سخت فلسفی باشیم.

اولین در حال تمرین کنگ فو در فیلم همه چیز همه جا به یکباره

ایولین به‌همراه همسرش یک خشکشویی را در کالیفرنیا اداره می‌کند. تنش‌ها در زندگی او زیاد است و در همین حین به یکسری مشکلات مالیاتی برمی‌خورد. شوهرش وایموند درخواست طلاق داده و دخترش جوی نیز از ایولین دوری می‌کند. او در آسانسور سازمان حسابرسی با نسخه‌ای دیگر از وایموند روبه‌رو می‌شود که از ایولین تقاضای کمک دارد و به او می‌فهماند که کلید رهایی از شر و هرج‌ومرجی که در جهان‌های چندگانه به‌وجود آمده خودش است. هسته‌ی مرکزی فیلم، ایولین و جوی هستند، کسانی که روابط سردشان با یکدیگر، باعث به‌وجود آمدن هرج‌ومرج در جهان‌های چندگانه شده و حال قرار است که سیاهچاله‌ی دوناتی جوبو همه چیز را نابود کند. جوبو برای پایان دادن به رابطه‌ی شکسته‌ی خود با مادرش قصد دارد که همه چیز را به ویرانی بکشاند، به بیانی ایولین دلیل است و جوبو معلول.

فیلم با پلانی از یک آینه شروع می‌شود، قابی خانوادگی و خاطره‌انگیز که با مچ‌کات سریع‌اش به فضایی درهم و آشفته، از همان اول دنیای خودش را لو می‌دهد و به تماشاگر می‌فهماند که باید منتظر چه چیزی باشد. اثر از همین ابتدا و با این نما تکلیف‌اش را با تماشاگری که به‌دنبال پی بردن به جهان‌بینی Everything Everywhere All At Once است، مشخص می‌کند و تاکید دارد هرآنچه که قرار است به‌دنبالش باشیم، از دایره‌ی این آینه بیرون نیست؛ و محتوا، خانواده، عشق، آرامش، روابط و غیره را نشانه گرفته است. همه چیز همه جا به یکباره، نیازمند نگاهی متفاوت است و اگر بخواهیم فیلم را موشکافانه بررسی کنیم باید از پوسته‌ی قالب و شکل آن رد شویم، چراکه فیلم در بطن خود رویه‌ای بسیار متفاوت را نسبت به ظاهرش می‌پیماید.

این نمایش در اعماق و هسته‌ی مرکزی خود تا تبدیل به علمی تخیلی می‌شود

این نمایش در اعماق و هسته‌ی مرکزی خود به یک درام خانوادگی وفادار است و کم‌‌کم تبدیل به اثری علمی‌تخیلی می‌شود که بر مفهوم فرضیه‌های مجازی سوار شده و با اکشن پیش می‌رود. این فیلم، نمایشی جاه‌طلبانه با تفکراتی تشویش‌برانگیز است که هرآنچه را در سر داشته در قالب یک کمدی سیاه به حرکت درمی‌آورد. ترومای بین نسلی، رویاها، ناامیدی‌ها، روابط بین والدین و فرزندان، مهربانی، محبت، خانواده، امید، پوچی، تنهایی و... اموری هستند که Everything Everywhere All At Once بهشان می‌پردازد. ممکن است که تماشاگر در نگاه اول خود را در میان روایت یک اثر علمی‌تخیلی با نسخه‌های متعددی از آدم‌ها ببیند اما جهان‌بینی فیلم به‌سمت موضوعاتی زمینی و انسانی رفته است.

اولین در حال صحبت کردن با مامور مالیات در دنیایی دیگر در فیلم همه چیز همه جا به یکباره

فیلم هرآنچه از ایده‌های خانوادگی و روابط بین افراد را که در سرتان می‌گذرد در خود جای داده است و تمام دنیا را در یک خانواده خلاصه می‌کند. همه چیز همه جا به یکباره، برخلاف ظاهر خشن و پرُ سروصدایش، سرشار از صمیمیت و عاطفه است و یادگیری دوست داشتن را به تماشاگر دیکته می‌کند. فیلم تاکید دارد که «همه چیز» را آنگونه که است باید پذیرفت. ایولین، دخترش جوی را نمی‌تواند بپذیرد، به همسرش محبت نمی‌کند و هنوز هم از پدرش ناراحت است. فیلمساز در اینجا برای به چالش‌ کشیدن جهان‌بینی‌اش فرضیه‌ی جهان‌های موازی را با داستان‌اش همراه می‌کند، اما این همه‌ی ماجرا نیست و مخاطب برای درک فیلم باید از این سطح عبور کند.

فیلم هر انچه از ایده‌های خانوادگی تا در خود جای داده است

Everything Everywhere All At Once، تا حدی محصول تضادها و ناراحتی‌های عاطفی است. به‌گفته‌ی فیلمسازان این اثر، مضرات اینترنت و ترسناکی آنلاین بودن دلیلی بر ساخت فیلم شده ، چراکه اینترنت شروعی بر جهان‌های چندگانه می‌شود و هرج‌ومرج را انتقال می‌دهد. ایولین با هر تغییر جهانی که می‌دهد، قصد انتقال یک اندیشه‌ را به تماشاگرش دارد، خواه فکری بزرگ باشد و خواه کوچک. خنده‌دارترین جهانی که اِوِلین در آن زندگی می‌کند، دنیای هات داگی است. او در این دنیا با دشمنش همخانه می‌شود و یکسری روابط و گرایش‌ها را تجربه می‌کند. جهانی که ژنتیک آن‌ها به‌گونه‌ای تکامل یافته که شرایط و روابط زناشویی درش بسیار عجیب است. این دنیا ایولین را مجبور می‌کند تا زیبایی‌ها را ببیند هرچند که رقت‌انگیز باشند. زیبایی‌هایی که او در جهان خودش از آن‌ها متنفر بوده حال در دنیای هات داگی مشغول تجربه‌شان است و همانند دخترش روابط نسبتا غیرطبیعی را تجربه می‌کند.

درواقع جهان هات داگی سخت‌ترین دنیایی است که ایولین باید با آن روبه‌رو شود و خود را در آن ببیند تا قدرت تجدیدنظر در روابط و احساساتش را داشته باشد. این قسمت چالشی بزرگ برای سفر اودیسه‌ای این شخصیت است که او را وادار به همدلی با اطرافیانش می‌کند. سخت‌ترین جهانی که این شخصیت به خود دیده، چراکه هرچه تضاد است را باید درک و تجربه کند تا بتواند سفرش را به‌درستی به پایان برساند. اما بعضی جهان‌های دیگر تنها برای اهداف نمایشی فیلم توسط فیلمساز به‌وجود آمده‌اند، مثلا برای شعار «هر زن آسیایی که در خیابان می‌بینید ممکن است یک سوپراستار باشد»، ایولین در یکی از جهان‌هایش یک آدم معروف است. حتی دنیای راکاکونی نیز، که از موش سرآشپز الهام گرفته شده، ادای احترامی به پدر فقید تهیه کننده است. اما با اینحال جهان‌بینی اثر را در خودش حمل می‌کند و به ناسازگاری ایولین در این دنیا نیز همچنان می‌پردازد.

تصویر شکسته شده اولین در آینه در فیلم همه چیز همه جا به یکباره

گفتیم که ترومای بین نسلی یکی از مضامین اصلی فیلم است. پدر ایولین نیروی محرکه‌ی این تفکر است که هسته‌ی اصلی این آسیب‌ها را تشکیل می‌دهد. ایولین به‌دلیل رفتارهای پدرش در گذشته، تبدیل به زنی ناراحت و مهاجر در آمریکا شده که اکنون نمی‌تواند با خیلی مسائل به‌درستی کنار بیاید. او اکنون ترومایی را که قبل‌ترها از یک شکاف بین نسلی دریافت کرده به دخترش انتقال می‌دهد و در جاهایی نیز پدرش را برای نپذیرفتن گرایش‌ها جویی بهانه می‌کند. پدر ایولین از آنجائیکه سهم مهمی در روند ماجرا دارد، نیازمند پرداخت بهتر و مشخص‌تری از خودش و روابط سردش در جهان ما با فرزندش است که این بسط شخصیتی به‌دلیل هجمه‌ی زیاد ایده‌ها و اکشن‌ها زیرسایه‌ی روایت حرکت می‌کند که در این شرایط تماشاگر تنها با داشتن تجربه‌ای زیستی از قبل می‌تواند این ایده را درک کند. درست است که این شخصیت در جهان‌های دیگر نیز ظاهر می‌شود و برای مقابله با جوی کارهایی را انجام می‌دهد اما این امر اصلا کافی نیست چراکه ما به‌دنبال سرچشمه‌ی مشکلات در این جهان هستیم.

ایولین نماینده‌ی آدم‌های میانسالی است که به‌دنبال آرزوهای بزرگ رفته‌اند اما چیزی نصیب‌شان نشده است. او در جهان‌های دیگر همه‌ی آن چیزی است که می‌خواسته باشد و نشده. به بیانی مولتی ورس این فیلم معلولی از عقده‌های این کارکتر است و سایه‌ی شخصیتی او باعث خلق جوی شیطان می‌شود. شاید جهان‌های چندگانه بهترین ایده‌ای بود که می‌توانست یک شخصیت را از لحاظ روانیات، خواسته‌ها و هدف‌ها حلاجی کند. هرکدام از این جهان‌ها لایه‌ای از کارکتر ایولین‌اند که بطن‌های شخصیتی او را به‌نمایش درمی‌آورند. او هر انتخابی که در زندگی خود انجام داده، به‌طور ناخواسته باعث خلق یکسری جهان‌ها و اعمال در کیهان شده است و ما این امر را استعاره‌ای از تاثیر خودآگاه بر ناخودآگاه می‌بینیم که طبق آموزه‌های یونگی، این ناخودآگاه زمانی یقه‌مان را خواهد گرفت، همان‌طور که جوبو سیاهچاله‌ای را می‌سازد و ایولین را تهدید می‌کند.

ایولین کارکتری است که به‌سمت بحران وجودی می‌رود و زندگی‌اش تحت شرایط اضطرابی سختی رو به سراشیبی است. اما این استرس‌ها، بحران‌ها و حس بی‌ارزشی طبق نگرش اگزیستانسیالیست‌ها، کاملا اجتناب‌ناپذیر خواهد بود و شخصیت ایولین چاره‌ای جز پذیرش آن‌ها را نخواهد داشت. در فلسفه‌ی اگزیستانسیال‌ها، پیمایش اضطراب و ناراحتی، امری است که سفر قهرمان را قوام می‌بخشد و او را وادار به تغییر زندگی‌اش می‌کند. ایولین هم در اینجا یک اودیسه‌ی اگزیست است، او باید روابط دخترش را بپذیرد، با شرایط خودش کنار بیاید، با آرامش به حساب‌های مالیاتی‌اش رسیدگی کند، با نسخه‌های دیگری از خود روبه‌رو شود و از خصوصیات آن‌ها استفاده کند، تا در مسیر رشد قرار گیرد و بتواند از بحران بسیار بزرگتری جلوگیری کند.

جوی در تالار در فیلم همه چیز همه جا به یکباره

درمیان تلاطم‌های وجودی فیلم، چالش‌برانگیزترین جریان، شخصیت جوی است. او دلالتی است بر سیلان تفکرات نیهیل در این اثر. جوی خواهان استقلال و رهایی از بند قوانین و ارزش‌هاست. او در جهان ما گرایش‌ها جنسی متضادی با عرف اجتماعی دارد و در جهان‌های دیگر بارها و بارها دیدگاه‌های ضدارزش خود را به‌تصویر می‌کشد. جوی در این جهان با سرخوردگی، بی‌اعتنایی و وازدگی از سمت مادرش رو‌به‌روست و همین اتفاق، دلیلی می‌شود بر کینه‌توزی و کدورتی که سرچشمه‌اش از تفکرات پوچ‌انگاری می‌آید. جوی شیطانی نتیجه‌ی جامعه‌ای است که هیچ پذیرشی نسبت به تفکرات رادیکال ندارد، اجتماعی که نهایتا، باعث شکل‌گیری افراد پوچ‌گرایی می‌شود، که همه چیز را بیهوده می‌پندارند و ممکن است سعی در نابودی ارزش‌های دیکته شده را نیز داشته باشند. فیلم با نمایش سیاهچاله‌ی دوناتی و دایره‌های توخالی که به مفهوم پوچی و نیستی هستند، تجسم تصویری طنزی تاریک را از این جریان به ما می‌دهد.

فیلم همه چیز همه جا به یکباره اثری است که در پس معنای عاطفی و خانوادگی خود به‌دنبال فلسفه پرداری نیز می‌گردد

فیلم همه چیز همه جا به یکباره، اثری است که در پس معنای عاطفی و خانوادگی خود، به‌دنبال فلسفه‌پردازی نیز می‌گردد. دو دیدگاه در این نمایش جریان دارد، یکی اینکه انسان می‌تواند مثل ایولین سرنوشتش را تعیین کند و با عبور از وضعیت موجود به تعالی برسد؛ یا همانند جوی همه چیز را به پوچی بکشاند. فیلم Everything Everywhere All At Once، نمایشی از فلسفه‌ی اگزیستانسیال است که یک شخصیت از بدترین خود استفاده می‌کند و این نسخه را برای رسیدن به تعالی توسعه می‌دهد. او باید یک سفر درونی را آغاز کند تا به‌عنوان یک ناجی کیهانی، جهان‌ها را از نابودی نجات دهد. هر اتفاقی که می‌افتد ریشه در روانیات ایولین دارد و او تنها باید به خودش بنگرد و قبل از هر چیز قهرمان خودش باشد.

این فیلم یک اثر شلوغ و پُرتلاطم است که به‌خاطر ایده‌های زیادش مک‌گافین‌های متعددی را در ذهن تماشاگر خلق می‌کند. اثر خالق تفکرات جذاب و قابل ستایشی است که با مضامینی جهانی همراه شده اما چیزیکه باعث به‌وجود آمدن شک و تردید نسبت به فیلم می‌شود، اکشن زیاد و پُرهیاهوی آن است که گویی سایر تصاویر و محتوا را ماسکه کرده و بیننده نمی‌تواند سر از آن دربیاورد. به بیانی دیگر، فیلمساز به‌جای اینکه جهان‌بینی خود را گسترش دهد و ایده‌هایش را بهتر به‌تصویر بکشاند، تمرکزش را روی کونگ‌فو و حرکات رزمی گذاشته است. با اینحال Everything Everywhere All At Once، فیلمی است که می‌تواند خیلی‌ها را راضی نگه دارد اما اگر طرفدار آثار اکشن نیستید شاید نتوانید از درونمایه و جهان‌های چندگانه‌ی آن لذت ببرید.


منبع زومجی
اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده