// شنبه, ۲۱ بهمن ۱۳۹۶ ساعت ۲۲:۰۱

نگاهی به چهار فیلم کوتاه جشنواره‌ی فیلم فجر

از سال ۹۵ سیمرغ فیلم کوتاه به جشنواره فیلم فجر بازگشته است و امسال چهار فیلم کوتاه در بخش مسابقه وجود دارند که در این مطلب نگاهی به آن‌ها خواهیم داشت.

در سی و ششمین جشنواره فیلم فجر در کنار فیلم‌های سینمایی که در بخش سودای سیمرغ رقابت می‌کنند، شاهد چهار فیلم کوتاه نیز هستیم. به همین دلیل هم در ادامه مطالب نقد فیلم‌های جشنواره فجر، سراغ این فیلم‌ها رفته و نگاهی به آن‌ها داشته‌ایم.

ممکن است بخش‌هایی از داستان این فیلم ها لو برود

۱- حیوان

حیوان، ساخته‌ی برادران ارک نمونه‌ی کامل یک فیلم کوتاه است. الگویی از تمام باید‌های فیلم کوتاه. اولین قدم موفق آن داشتن ایده‌ای است که کاملا در بستر کوتاه روایت می‌شود. مردی برای رفتن به آن سوی مرز خود را در پوست حیوان مخفی می‌کند. موقعیتی کاملا مشخص که در دل خود بستری روشن نیز به همراه دارد. فیلم در همان پلان ابتدایی سریعا مخاطب را در جریان مسیرش می‌گذارد. شخصیت مرد در تلاش است از حصار رد شود که ناگهان نور دیده‌بانی روی او می‌افتد و هنگامی که در حال فرار است به او شلیک می‌شود. در ادامه متوجه می‌شویم که مرد در فضایی بین خیال و واقعیت سرگردان است و شروع فیلم یکی از کابوس‌های او است. ایده‌آل این است که در فیلم کوتاه به دلیل زمان‌ بندی فشرده، فیلم سریعا مخاطبش را با سیرداستان همراه کند و مانع اصلی پیش روی شخصیت را روشن سازد که فیلم حیوان این نکته را در شروع دارد. همان طور که گفتیم ایده‌ی حیوان بستری روشن به همراه دارد بدین معنا که میان فیلم را مسیر تبدیل شدن مرد به حیوان پر می‌کند. در نمایی باز مرد لاشه‌ی حیوان شکار شده را با خود حمل می‌کند. انتخاب این نما از جهت کارگردانی، هوشمندانه است به این دلیل که بین علفزار و زمین خشک سمت دیگر آن مرز‌بندی جالبی وجود دارد که دغدغه‌ی اصلی فیلم همین وجود مرز‌بندی بین انسان‌ها است. عنصری که در جهان حیوانات وجود ندارد. در ادامه مرد از روی نوا‌رهای وی اچ اس، حرکت حیوان (قوچ) را تقلید می‌کند و رفته رفته به او نزدیک می‌شود. این روند زمانی تکمیل می شود که مرد بلاخره می تواند دقیق حرکات حیوان را تقلید کند و توجه دیده‌بان به او جلب نمی‌شود. مرد از مرز فرار کرده و اولین چیزی که می‌بیند حیوانات آن سوی مرز است و کنایه ای جالب از اینکه مرد آنقدر تغییر کرده که می‌شود گفت به دنیای تازه‌اش یعنی دنیای حیوانات آمده است که هیچ قید و بندی ندارد. فیلم یک موتیف بسیار خوب نیز دارد و آن هم جایی است که مرد سعی می‌کند انگشتانش را طوری کنار هم قرار دهد که فرم سم حیوان به خود بگیرد. از این موتیف در پایان‌ بندی به بهترین شکل استفاده می‌شود، جایی که مرد پس از زوزه کشیدن حین فرار، به وسیله‌ی شکارچی شکار می‌شود و هنگامی که به زمین می‌افتد دست‌هایش فرم سم حیوان را حفظ کرده اند. پایانی کامل برای فیلم کوتاه پانزده دقیقه‌ای؛ مردی که حیوان شد.

۲- مارلون

فیلم کوتاه مارلون ساخته‌ی درناز حاجی‌ها فیلمی شخصیت محور است. چه در فیلمنامه و چه درکارگردانی تمرکز بر محوریت شخصیت مارلون را می‌بینیم. مارلون به اصرار مادرش خود را برای تمرین تست بازیگری آماده می‌کند. از همان قاب ابتدایی، فیلمساز قرارداد کارگردانی خود را می‌گذارد. مارلون در مرکز قاب و دیگران از بیرون قاب سعی در اعمال نفوذ به دنیای او دارند. گویی این مزاحمت را از همان ابتدا حس می‌کنیم. دو انتخاب هوشمندانه در شخصیت‌پردازی مارلون صورت گرفته است. نخست عینکی است که مارلون به همراه دارد و استعاره‌ای است از نگاه منحصربه فرد مارلون به دنیای پیرامونش که حاضر نیست کسی این نگاه را تغییر دهد. شما را ارجاع می‌دهم به سکانسی که برای تست بازیگری به مارلون گفته می‌شود که عینکش را بردارد و مارلون در جواب می‌گوید بدون عینک چیزی را نمی‌بیند. زمانی هم که عینکش را بر‌می‌دارند مارلون با چهره‌ای معترض خواستار عینکش است. دومین نکته نام هوشمندانه‌ای است که برای شخصیت او انتخاب شده و مادرش به دیگران می‌گوید او در آینده می‌خواهد مثل مارلون براندو شود. به نوعی این انتخاب نام مادر برای پسرش باز هم خبر از اعمال نفوذ علایق خود در شخصیت پسرش دارد. مسیر فیلم با خراب کردن تست بازیگری به وسیله‌ی مارلون پیش می‌رود چرا که مارلون برای این کار ساخته نشده و در فصل پایانی به فیلمبردار می‌گوید که علاقه به زدن نوعی ساز دارد. پس از پایان تست بازیگری هم در پلان آخر شاهد آن هستیم که مارلون با دهانش صدای سازی را در می‌آورد که حکایت از علاقه‌ی واقعی او است. فیلم مارلون همان طور که گفته شد شخصیت محور است اما یک ایراد غیر منطقی در کارگردانی‌اش خلاف این موضوع دارد. آن هم دو سکانسی است که بی دلیل قرار داد کارگردانی‌اش را که در ابتدا گفته شد می‌شکند. در همه‌ی قاب ها مارلون شخصیت محوری قاب است جز یکی که یک دختربچه‌ که او هم برای تست بازیگری آمده است، وارد قابش می‌شود و دیگری در پایان جایی که فیلمبردار به قاب می‌آید و فیلم مارلون را به او نشان می‌دهد. این دو شکست قرارداد به واقع می‌توان گفت دلیل محکمی ندارند و اگر فیلمساز به قراردادش تا انتها پای‌بند بود، یک فیلم شخصیت محور تمام و کمال را شاهد بودیم.

۳- وقت ناهار

فیلم کوتاه وقت ناهار ساخته‌ی علیرضا قاسمی نیز فیلمی شخصیت محور است. فیلم بر محوریت دختری است که برای تشخیص هویت مادرش به سردخانه آمده است. در فیلم به واقع ما از شخصیت دختر چیز زیادی نمی‌دانیم و شاید تنها از پاک شدن رنگ لاکش بفهمیم بضاعت مالی ندارد یا از کبودی زیر چشمش تحت فشار بودن او را دریابیم که کمی لطمه از کلیشه‌ای بودن می‌خورد. دختر با اصرار زیاد، پرسنل بیمارستان را قانع می‌کند که جز او کسی برای تشخیص هویت وجود ندارد و وارد سردخانه می‌شود. در وقت ناهار، دختر را با جسد مادرش تنها می‌گذارند. همین تنها گذاشتن دختر در کنار جسد مادرش به مدت نسبتا زیاد شاید کمی باورپذیر نباشد. دختر در این مدت آمده است که مادرش را تفتیش کند تا اثری از مواد مخدر در لباس یا حتی در دهان او نباشد. پس از آنکه دختر از سردخانه بیرون می‌آید، از او می‌خواهند که اثر انگشت و امضا بزند. کنایه‌ی مهمی که فیلم از ابتدا دارد یعنی وقتی انگشت های دختر را نشان می‌دهد و کمی جلوتر در سکانس سردخانه دست های دختر را در کنار دست‌های مادرش می‌بینیم که هردو لاک‌های رنگ و رو رفته‌ای بر ناخن هایشان دارند، پس از زدن این اثرانگشت دختر سرنوشتی شبیه به مادرش پیدا می‌کند. پایان بندی فیلم یک شخصیت مرد را اضافه می‌کند. شخصیتی که هیچ چیز از او نمی‌دانیم. حتی مشخص نیست دلیل اینکه ما نباید دیالوگ‌های دختر و مرد را بشنویم چیست. فیلم با نمای مچاله کردن کاغذ مربوط به تشخیص هویت مادر تمام می‌شود اما سوال اینجاست که آیا واقعا این ماجرا دیگر گریبان دختر را نمی‌گیرد؟

۴- فاش

فیلم فاش ساخته‌ی احسان مختاری روایت دو برادر به نام‌های سامان و سیامک است که از ترس طلبکاران سامان مدتی است در خانه پنهان شده‌اند. سیامک که از این شرایط خسته شده تصمیم می‌گیرد در را به روی طلبکاران باز کند یا حتی پلیس را خبر کند تا به نوعی به این شرایط پایان دهد اما با مخالفت شدید سامان روبرو می‌شود. میان فیلم را درگیری‌های این دو برادر پر می‌کند تا جایی که سامان، سیامک را در اتاق زندانی می‌کند. دکوپاژ فیلمساز در خدمت فاش نشدن است. از شخصیت فاصله می‌گیرد، درگیری‌ها را با نورپردازی کم پیش می‌برد و به دنبال شخصیت‌ها با دوربین روی دست راه می‌افتد تا بر تنش میان دو برادر بیفزاید. مشکل اساسی فیلم این است که سیامک تصمیم خود را گرفته است و در نهایت نیز همین تصمیم را عملی می‌کند. صرف نظر از اینکه موضوع ماندن در خانه به خاطر طلبکاران چه اندازه کلیشه است و این فیلم شاید ما را به یاد فیلم کوتاه «شنبه» ساخته‌ی سعید روستایی نیز می‌اندازد، نگرانی مخاطب برای ادامه دادن فیلم روشن نیست. موقعیتی که داریم برای روایت در بستر فیلم کوتاه مناسب است اما پیشبرد آن چیزی به ما نمی‌افزاید و رمزگشایی خاصی در ادامه نداریم. در پایان هم همانطور که پیش بینی می‌شد سیامک کاری را کرد که از اول تصمیمش را داشت. نه پرداختی داشتیم و نه شاهد تغییر درونی برای شخصیت‌ها بودیم. صرفا شاهد یک موقعیت خوب برای فیلم کوتاه و کارگردانی جلوتر از فیلمنامه بودیم.


منبع زومجی
اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده