بررسی بازی Nuclear Throne
در میان سیل بازیهای مستقل و کمخرجی که هر روز منتشر میشوند، بعضی از آنها برخلاف انتظار ما قصد ندارند با داستانهای عمیق و نوآوریهای بزرگ دست به جستجو و کشف در مدیوم بازیهای ویدیویی بزنند، بلکه فقط میخواهند با اجرای درست قواعد طلایی ژانر و اضافه کردن کمی از ادویهی منحصربهفردشان به آن، بهطرز معتادکنندهای جذاب و سرگرمکننده شوند. «تخت اتمی» چنین بازی خارقالعادهای است که در اوج سادگی، پُرجزییات میشود. اکشنِ پیکسلی و پُرهرجومرجی که کاری کرد تا بیش از ۳۰ ساعت از وقتم را پای این بازی به ظاهر سادهی فراموششدنی صرف کنم و کماکان بدون ذرهای اغراق از بازی کردن بیوقفهی آن به هر بهانهای که گیرم میآید، استقبال کنم.
«تخت اتمی» از جمله بازیهایی است که آن را در دستهی «زنگ تفریح» قرار میدهم. یعنی بازی قصد ندارد وقتی برای دقایقی سرگرمشدن اجرایش کردید، داستانی غمانگیز برایتان تعریف کند یا شامل گیمپلی طولانی و پیچیدهای باشد. اما امان از روزی که بازی به چیزی فراتر از یک تفریح مختصر تبدیل شود. شاید از درس خواندن خسته شده باشید و بخواهید ذهنتان را برای ۵ دقیقه استراحت بدهید؟ یا شاید هم دربهدر دنبال بازیای هستید تا شما را از کار و زندگی بیاندازد؟ «تخت اتمی» چنان سرراست و ساده و چنان عمیق و چالشبرانگیز است که هر دو گروه را راضی میکند. بازی در حالتی به این هدف میرسد که چیز خاصی را در فرمول این قبیل بازیها دگرگون نکرده، بلکه فقط نوع چیدمان آنها را دستکاری کرده و به لازمهها اهمیت داده است.
به این ترتیب، در «تخت اتمی» با یک آشوب ناب و پُرحرارت طرف هستیم. یک کشتوکشتارِ انفجاری و سرشار از شلیک گلوله در یک دنیای پسا-آخرالزمانی که شاید در ظاهر چیز ویژهای به نظر نرسد، اما جذابیت بازی در این است که سازندگانش موفق شدهاند گیمپلی پُرانرژی و جهنم وارِ بازی را به طور بینقصی با تصمیمات تاکتیکی و دیگر عناصری که از بازیهای روگلایک (Rougelike) به یاد داریم، ترکیب کننداز همین سو، با وجود زرادخانهی بزرگی از انواع تفنگها که از هفتتیرهای معمولی شروع میشوند و تا نارنجکاندازهای لیزری ادامه دارند، بازی مخصوص کسانی است که عاشق یک اکشن بکش برو جلوی پُرسرعت هستند.
اما نکته این است که چنین فرمولی به تنهایی برای مدت زیادی دوام نخواهد آورد. بالاخره فشردن بیکله و بدونتغییرِ ماشهی تفنگ کسلکننده میشود. از اینجاست که آرامآرام متوجه میشوید سازندگان حواسشان به این خطر بوده و کاری کردند تا بازیکننده برای موفقیت در مراحل بالاتر و اتمام بازی مجبور شود تا نیمنگاهی هم به استراتژی و برنامهریزی داشته باشد و صبر و حوصله به خرج دهد تا ناگهان خودش را در قالب کماندوی ورزیدهای پیدا کند که برای پیروزی باید از هوشاش هم کار بکشد. این درحالی است که با وجود کلاسهای مختلفی برای انتخاب کردن، یک سیستم ترازگیری ساده اما کاربردی که قابلیتهای جدیدی را به مرور در اختیارتان قرار میدهد و مرحلهسازی تصادفی عالی بازی، تقریبا بینهایت راه و روشهای مختلف برای بازی کردن دارید. این را بهعلاوهی درجهی سختی غیرقابلبخشش بازی کنید تا برای خسته شدن از «تخت اتمی» رسما باید ساعتهای بسیاری را به آن اختصاص بدهید. بهشخصه بعد از ۳۰ ساعتی که در دنیای «تخت اتمی» سپری کردهام، بازی کماکان آنقدر زنده و غافلگیرکننده و بهطرز دلچسبی دشوار است که من را مثل روز اول هیجانزده میکند.
بعد از ۳۰ ساعتی که در دنیای «تخت اتمی» سپری کردهام، بازی کماکان آنقدر زنده و غافلگیرکننده است که من را مثل روز اول هیجانزده میکند
مسیری که هربار در اجرای بازی تکرار میکنید، ساده است؛ برای شروع یک کلاس انتخاب میکنید. هرچه در مراحل بازی عمیقتر شوید، کلاسهای بیشتری قابلدسترس میشوند. هدف این است هر مرحله را از وجود دشمنان پاک کنید تا پورتالی به مرحلهی بعدی باز شود و شما را به درون خودش بکشد. در بین مراحل میتوانید پولهایی که با کشتن دشمنان جمع کردهاید را برای خرید ارتقاهای گوناگون خرج کنید. در جریان مراحل بازی، به صندوقهایی برمیخورید که در داخلشان سلاح، مهمات و بستههای سلامتی یافت میشود. در هر لحظه فقط قادر به حمل دو سلاح هستید. معمولا آنقدر به کشتن و جلو رفتن ادامه میدهید تا نوار سلامتی کوچکتان به انتها میرسد و باید به خط شروع برگردید.
اگر میخواهید زمان بیشتری را در دنیای وحشی بازی زنده بمانید و به غولآخر برسید باید به مرور زمان هم به بازماندهی کارکشتهای تبدیل شوید که راز و رمزهای خطرات بازی را مثل کف دستش میشناسد و هم باید در پشت سر گذاشتنِ چالشهای بیشمار بازی که کنترل بعضی از آنها در اختیارتان نیست هم به استادی برسید. کسانی که با بازیهای روگلایک آشنا هستند، میدانند چه قواعد سفتوسختی انتظارشان را میکشد. اما نکته این است که این سختگیری نه تنها هرگز باعث نشده تا این سبک بازیها به گوشه رانده شوند، بلکه همین باعث شده تا بازیهای روگلایک به ساختههای پُرفروش و محبوب این روزها تبدیل شوند. دلیل این موضوع به «متعادلسازی گیمپلی» برمیگردد؛ چیزی که ستونفقرات یک بازی روگلایک است و بازیهای این سبک تنها در صورت اجرای درست این مرحلهی حیاتی است که میتوانند کاری کنند تا بازیکننده برای هفتهها در بازی چندمگابایتیشان زندگی کنند.
«تخت اتمی» یکی از مثالهای فوقالعادهی متعادلسازی در میان بازیهای روگلایک است. همچنین کلاسها هم در کنار قابلیتهای منحصربهفردشان بدون نقطهی ضعف نیستند. این اولین عنصری است که مجبورتان میکند برای بهتر شدن، بازی را با کاراکترهای مختلف تکرار کنید. همهچیز دربارهی یاد گرفتن چموخم هر کاراکتر و سازگاری با قابلیتهای آنهاست. مثلا یکی از کاراکترهای بازی که «کریستال» نام دارد، توانایی ساختن سپر دفاعی دارد یا دیگری گیاهی است که سریعتر از بقیه حرکت میکند و میتواند دشمنانش را به دام بیاندازد. سپس، مرحلهی دوم آموزش زنده ماندن در دنیای بازی و یاد گرفتن تاثیر و اهمیت هرکدام از ارتقاهایی که در بین مراحل در اختیارتان قرار میگیرند، از راه میرسد. شاید با یک ارتقا بتوانید از دیوارها عبور کنید، یا ارتقایی دیگر چهار قلب اضافه برای کمی احساس امنیت بیشتر بهتان بدهد. اما ممکن است پس از مُردن و شروع دوباره، خبری از برخی از ارتقاهایی که قبلا حسابی به کارتان آمده بودند نباشد و به این ترتیب، مجبور شوید یا بدون آنها یا با جایگزینشان روزتان را شب کنید. همین کافی است تا نوع بازی کردنتان به کل تغییر کند.
چالشهای بازی هنوز ادامه دارند؛ «تخت اتمی» دربارهی سازگاری با مشکلات و موانع است و یکی دیگر از آنها برخورد بازیکننده با شرایط خاصی است که هر لحظه ممکن است در طول بازی بهطرز غیرمنتظرهای برایتان اتفاق بیافتد. مثلا درحالی که خشابتان ته کشیده، با هزار امید یک صندوق سلاح را باز میکنید و میبینید چیزی بیشتر از یک آچارفرانسه در آن یافت نمیشود. خب چارهای نیست ، باید دلتان را به دریا بزنید و به مبارزهی نزدیک رو بیاورید که حرکت خطرناکی است. ولی میگویند؛ باید تا قطرهی آخر خون به نبرد ادامه داد، مگه نه؟! یا شاید از ایجاد انفجارهای بزرگ لذت میبرید و در حال بازی با آر.پی.جی و نارنجکاندازتان هستید که ناگهان خودتان را در محاصرهی فشردهی صدتا دشمن ریز و درشت پیدا میکنید. اینکه چگونه این همه دشمن را بدون اینکه به خودتان آسیب بزنید با سلاحهای سنگینی مثل اینها از بین ببرید، یکی از مهارتهای بقا در این بازی است که باید یاد بگیرید. ناگفته نماند که می توانید برخلاف اکثر بازی های روگلایک دیگر با سنگرگیری و کشتن بیسروصدای دشمنان پیشروی کنید. چون محیط سندباکسگونهی بازی بهتان اجازه میدهد برخلاف طبیعت اکشن بازی، مخفیکاری کنید. اما این برای تازهواردان است. کافی حسابی در تیراندازی و شناخت دشمنان حرفهای شوید تا بلافاصله تک و تنها به دل دشمن بزنید و با جاخالی دادن از میان طوفان گلولههای رنگارنگ، همهچیز را به رگبار بندید و به آتش بکشید و حالش را ببرید!
«تخت اتمی» بهترین نقطهی شروع برای کسانی که تاکنون بازیهای روگلایک را تجربه نکردهاند یا در تلاشهای قبلیشان از درجهی سختی طاقتفرسای آنها دلزده شدهاند
مدیریت مهمات یکی دیگر از عناصر مهم بقا است که باید در طول بازی در نظر بگیرید. مثلا در اوایل بازی از شانس خوبتان به یک نارنجکانداز برمیخورید. اگرچه از طرفی برای آسفالت کردن دهانِ دشمنان وسوسه میشوید، اما از طرفی دیگر، با خودتان فکر میکنید بهتر است آن را برای غولآخر ترسناک چند مرحله جلوتر نگه دارم. در همین حین، یکدفعه با چهارتا از آن عقربهای گنده روبهرو شده و مجبور میشوید چندتایی از مواد منفجرهتان را حرام صورت زشت آنها کنید! همانطور که میبینید «تخت اتمی» کاملا دربارهی یکعالمه از چنین تصمیمات و سوالاتی است که در طول بازی برایتان پیش میآید؛ تصمیمات صدمثانیهای و تاثیرگذاری که برخی اوقات آدم واقعا در آن لحظه نمیداند آیا باید به تجربههایش رجوع کند یا دست به ریسک بزند. از همین رو، با هر بار کشته شدن چیزی را از دست نمیدهید، بلکه تازه احساس میکنید چیزی هم بهدست آوردهاید و با شروع دوباره با چشمانی بیناتر بازی میکنید.
وقتی نقشهی هستهی گیمپلی «تخت اتمی» را روی کاغذ ترسیم کنیم با پیچیدگی عظیمی همچون درهمتنیدگی شاخههای یک درخت چندصدساله طرف میشویم. اما «تخت اتمی» بازی شدیدا راحتی برای بازی کردن و دوست داشتن است. چون حتی بااینکه بازی بهطرز بیرحمانهای سخت است، اما هرگز از مُردن خسته و دلزده نمیشوید. بهشخصه بعد از این همه ساعت هنوز موفق به شکست غولآخر بازی نشدهام و این اصلا ناراحتکننده نیست. یکی از دلایل جذابیت بازی درکنار گیمپلی مهندسیشدهاش، این حقیقت است که «تخت اتمی» همزمان هم یک بازی پایانپذیر است و هم نیست. یعنی درست مثل «کانتر استرایک» میتوانید بدون توجه به رسیدن به آخر بازی، آن را اجرا کرده و نهایت لذت را از آن ببرید.
«تخت اتمی» به خاطر یک مورد دیگر هم قابلستایش است؛ چیزی که بازی را در مقایسه با دیگر روگلایکها در وضعیت ویژهای قرارمی دهد. اینکه «تخت اتمی» بهترین نقطهی شروع برای کسانی است که تاکنون بازیهای روگلایک را تجربه نکردهاند یا در تلاشهای قبلیشان از درجهی سختی طاقتفرسای آنها دلزده شدهاند. اگر مثلا احساس میکنید «پایینچاه» بازی شما نیست، حتما «تخت اتمی» را امتحان کنید. گیمپلی بازی طوری متعادل است که شروع خوبی برای ورود به دنیای خشن این نوع بازیهاست. خودِ من هم از کسانی هستم که مثلا چندان با بزرگان مُدرن این ژانر مثل The Binding of Isaac آبم توی یک جوب نمیرود، اما «تخت اتمی» از همان چند دقیقهی اول قابلدسترس و ساده است. این بازی ارزش تکرار بالایی دارد و بهتر و بهتر شدن در آن بهحدی رضایتبخش و هیجانانگیز است که بدجوری آدم را سرذوق میآورد. «تخت اتمی» از آن بازیهایی است که فقط باید منتظر بمانیم و ببینیم چه زمانی کسلکننده میشود. چون انگار انرژی هستهای فشردهشدهی عجیبی در رگهایش جاری است که به این زودیها تمام نمیشود. فعلا که طرفداران عمر ۳۰۰ ساعتهی بازی را پیشبینی کردهاند و تا آن موقع خدا بزرگ است. اگر گرافیک میخواهید بروید «ندای وظیفه» بازی کنید. اما اگر دلتان یک سرگرمی متنوع، عمیق، جذاب و جنونآمیز میخواهد، این روزها بهتر از «تخت اتمی» گیرتان نمیآید!
زومجی چگونه یک بازی را بررسی میکند؟
تهیه شده در زومجی
Nuclear Throne
نقاط قوت
- ترکیب عالی اکشن و استراتژی
- کلکسیونی از چالشهای منتظره و غیرمنتظره!
- متعادلسازی فوقالعادهی هستهی گیمپلی و سختی بازی
- ارزش تکرار بسیار بالا
- چالشبرانگیز اما لذتبخش