بررسی بازی The Last Case of Benedict Fox
بازی The Last Case of Benedict Fox از همان زمان معرفی توانست نظر طرفداران بازیهای مترویدوینیا را به خود جلب کند. اتفاقات بازی در بوستون قرن بیستم جریان دارد و بازیکن نقش کارآگاهی بهنام بندیکت فاکس را بر عهده دارد که باید مه غلیظ ارغوانیرنگ، منارههای شوم، پیادهروهای بدشگون و طنین دلهرهآور برزخ را پشت سر بگذارد. بندیکت در این ماجراجویی خطرناک، باید راز تراژدی خانوادگی و مرگ پدرش را کشف کند و با خاطرات رو به فراموشی آنها مواجه شود.
بازی از همان ابتدا ایدههای جذابی را رو میکند. شما باید به دنیاهایی سفر کنید و با دشمنانی مواجه شوید که با الهام از هیولاها و دنیاهای لاوکرفتی طراحی و ساخته شدهاند و در طول آن ضمن جستوجو در دنیای زیر زمینی و کشف رازهای گذشته خانوادگی فاکس، معماهای خانه را کشف و حل کنید. در همین حال شخصیت بندیکت فاکس در طول روند بازی قدرتهای زیادی را بهدست میآورد که باعث میشود پیشروی در بازی امکانپذیر باشد.
بازی The Last Case of Benedict Fox با شروع خوب و مرموز خود باعث جذب گیمر میشود، اما مشکلات بازی خیلی سریع نمایان میشوند
همهچیز بهخصوص در همان ابتدا خوب بهنظر میرسد و بازی The Last Case of Benedict Fox با شروع خوب و مرموز خود باعث جذب گیمر میشود، اما مشکلات بازی خیلی سریع نمایان میشوند. اولین مشکل بازی روند گنگ و مبهم است. بازیهای مترویدوینیا اصولا به اینکه گیمر باید راه خودش را با جستوجو در محیط پیدا کنند شهرت دارند و این موضوع در مورد این بازی هم صادق است، اما بخشی که باعث میشود به این تجربه لطمه زده شود مبهم بودن روند پیشرفت بازیکن در بازی است.
جستوجو در دنیای بازی پاداش خوبی دارد و بازیکن با گشتن و جستوجو در دنیای بازی میتواند آیتمهای زیادی پیدا کند و لوازم خود را ارتقا ببخشد و حتی قدرتهای بیشتری بهدست آورد. اما نکتهای باعث میشود این تجربه کمی لطمه بخورد گنگ بودن روند بازی است. درواقع روند بازی به این شکل است که بازیکن پس از پایان یک مرحله مثل کشتن یک باس فایت یا یافتن یک آیتم خاص دقیقا نمیداند که در ادامه آیا باید به مسیر خود ادامه دهد یا به عمارت فاکس بازگردد تا کوئست جدیدی دریافت کند.
این مشکل در میانههای بازی بیشتر به چشم میخورد؛ جاییکه بهطور مثال شما برای باز کردن در یک اتاق خاص که باعث پیشروی داستان بازی میشود، نیاز به پیدا کردن آیتم خاصی دارید، اما پس از پیدا کردن این آیتم شما اگر حضور ذهن نداشته باشید احتمالا مدتی را هم باید بهدنبال یافتن راهی برای ادامه داستان بازی باشید. این موضوع میتواند به تجربه بازی لطمه زیادی بزند و حتی باعث دلسرد شدن بازیکن شود. چرا که حتی اگر آیتمهای لازم را جمعآوری کرده باشد، دقیقا نمیداند که در ادامه باید به کجا برود و قدم بعدی چیست.
البته این موضوع در ادامه بهتر میشود و در پرده سوم بازی بالاخره شاهد تغییر این موضوع هستیم. دقیقا مشخص نیست که چرا در میانههای بازی انقدر روند بازی چه از نظر داستانی و چه از نظر پیشروی کلی گنگ و نامشخص میشود. مشکل دیگر گیمپلی بازی است. این موضوع بهخصوص در ابتدا بیشتر به چشم میخورد که پرش شخصیت ممکن است آزار دهنده شود و بهطور مثال به شکل اتفاقی در داخل یک دره سقوط کنیم یا شاهد مرگ ناگهانی او باشیم.
بازی The Last Case of Benedict Fox دارای باگ و مشکلات فنی زیادی است
صدالبته با باز کردن قدرتهای بیشتر برای شخصیت و ارتقاهای بیشتر این مشکلات کمرنگتر میشود، اما باز هم این مشکل احساس میشود و حتی بازیکن ممکن است احساس کند که برای عبور از یک مسیر نیاز به چاشنی شانس دارد. در مورد مبارزات هم چنین موضوعی تا حدی صدق میکند؛ اگرچه این جنبه طراحی به مراتب بهتری دارد و بازیکن نیاز دارد تا با تواناییهای شخصیت اصلی و انتخاب بهترین استراتژی دشمنان خودش را از بین ببرد. بهصورت کلی مبارزات بازی نه طراحی خیلی سختی دارند و نه خیلی ساده هستند، اما اگر نتوانید به درستی از لوازم و قدرتهای شخصیت استفاده کنید، احتمال دارد جلوتر به مشکل بخورید.
بهطور مثال شلیک با تفنگ بندیکت یکی از راههای موثر برای کنار زدن هیولاهای قدرتمند پیش از مبارزه تن به تن با آنها است، اما نشانهگیری و شلیک با تپانچه بندیکت گاهی میتواند آزار دهنده باشد؛ چرا که احتمال خطا زدن زیاد را دارید و زیاد به توانایی گیمر ارتباطی ندارد و بیشتر، مشکل از سیستم پیش و پا افتاده تیراندازی بازی است. صدالبته که احتمال دارد سازندگان تصمیم گرفته باشند تا این موضوع را که احتمال خطا زدن با تپانچه زیاد است، در بازی نیز پیادهسازی کنند. در هر حال این موضوع مثل یک شمشیر دو لبه است که بعضا و بهخصوص در مبارزات با هیولاهای پروازی میتواند بیش از حد آزار دهنده شود.
اما چیزی که باعث میشود تا گیمپلی بیشتر آزار دهنده شود، باگهای متعدد بازی است. باگها بهخصوص در زمان عرضه بسیار آزار دهنده هستند تا جاییکه بارها مجبور شدم از بازی کاملا خارج و دوباره وارد شوم. این باگها بهصورت کلی احتمال دارد مانع حرکت شخصیت و مرگ ناگهانی آن شود یا اینکه احتمال دارد نتوانید روی آیتمی کلیک یا از آیتمی برای مبارزه با دشمنان استفاده کنید. همین موضوع باعث میشود تا مبارزه با هیولاها بیش از حد تصور آزار دهنده شود و اگر بهطور مثال نتوانید به سرعت از یک محل بگریزید و بهخاطر باگ گرفتار شوید، دیگر راه فراری جز مبارزه ندارید.
تنوع هیولاها و موجوداتی که باید با آن مبارزه کنیم نسبتا خوب است و رفته رفته شاهد نسخههای قدرتمندتر از آنها هستیم که طبق انتظار کشتن و ازبینبردن آنها سختتر خواهد شد، اما در عوض پاداش بیشتری هم به بازیکن اختصاص داده میشود. بهصورت کلی دو پاداش در اختیار بازیکن قرار میگیرد. پاداش اول مثل پول است که با یافتن آیتمهای جدید یا جلو بردن یک مرحله یا حل پازل به بازیکن داده میشود که با آن میتوانید سلاحها و لوازم بندیکت را ارتقا دهید.
بازی The Last Case of Benedict Fox دارای تنوع خوبی از نظر باس فایت است
دومین پاداش که با کشتن هیولاها بهدست میآید Ink نام دارد که باید با استفاده از آن قدرتهای ماورایی بندیکت مثل قابلیت پرشهای بلندتر یا بهبود سیستم دفاع را بهدست خواهید آورد. نکته قابلتوجه در مورد Inkها این است که شما نیاز دارید تا پیش از اینکه بمیرید یا به محل دیگری تلپورت شوید، آن را در نزدیکترین Anchor (محلی که میتوانید به آن تلپورت کنید) ذخیره کنید. درست است که بازی The Last Case of Benedict Fox با وجود داشتن فضای ماورایی و نسبتا ترسناکش در باطن خیلی ترسناک نیست، اما چنین موضوعی که میتواند باعث از بین رفتن یک پاداش با ارزش شود، چالشبرانگیز و استرسزا است.
چنین نکته جذابی باعث میشود تا گیمر استراتژی مناسبی برای رفتن به سمت نزدیکترین Anchor اتخاذ کند و از مبارزات غیر ضروری دوری کند؛ چرا که اگر یکبار یک هیولا را شکست دهید، این پاداش برای همیشه به شما داده شده است و بازگشت آنها به همان محیط به معنای دادن پاداش دوباره نیست. اما بازی در دو بخش درخشان عمل کرده است و درواقع نقطه قوت آن است. اول به سراغ پازلها میرویم که ترکیب آن با دنیای مترویدوینیایی و لاوکرفتی بازی به ترکیب موفق و برندهای تبدیل شده است. پازلها از تنوع خوبی برخودار هستند و با اینکه بعضا ساده بهنظر میرسند، اما شاهد پازلهای چالش برانگیز هم هستیم.
برای حل پازلها باید در دنیای بازی جستوجو کنید و بهطور مثال برای باز کردن برخی از درها نیاز به کارتها یا علائمی دارید که بتوانید یک در مرموز را باز کنید و باید برای یافتن آن به دنیاهای خطرناک لاوکرفتی بازی بازگردید و حتی به مناطقی بروید که عملا چالش بزرگتری در مقابل شما قرار خواهد داد. پازلهای بازی به مرور قابل حل هستند و بدین ترتیب هر پازل چالش منحصربهفرد و خاص خودش را دارد و باعث میشود بازیکن به محیطهایی بازگردد که قبلا امکان پیشروی در آن نبود و حالا این توانایی را دارید که به راههای بیشتری دسترسی پیدا کنید و بازی را جلو ببرید.
اما در بخش دیگر طراحی باس فایتهای The Last Case of Benedict Fox به یکی از نقاط قوت بازی تبدیل شده است. با اینکه تعداد باس فایتها میتوانست تنوع بیشتری داشته باشد، اما مبارزه با هر یک با دیگری تفاوت دارد و صرفا قرار نیست هر باس فایت را صرفا در مبارزه با او از میان بردارید. همین نکته باعث میشود تا نهتنها تنوع خوبی را شاهد باشیم، بلکه گیمر در هر بخش با چالش متفاوتی مواجه شود و صرفا با تجربیات قبلی روبهروی آنها قرار نگیرد. اگرچه طراحی برخی از باس فایتها ممکن است کمی ساده بهنظر برسد، اما بهطور کلی کیفیت و تنوع بسیار خوبی دارند که باعث میشود برای مبارزه با هر یک هیجان زده شویم.
پازلها و ترکیب آن با دنیای بازی به نقطه قوت بازی The Last Case of Benedict Fox تبدیل شده است
در هر حال بهطور کلی بازی چالش خیلی زیادی دربرابر بازیکن جز اینکه باید راهش را در دنیای آن پیدا کند، قرار نمیدهد. صد البته که سازندگان با قرار دادن درجه سختی این موضوع را تا حد زیادی بر طرف کردهاند و اگر احساس کنید بازی برای شما آسان است یا نیاز به چالش بیشتری دارید، حتی میتوانید گزینهای را انتخاب کنید که با تنها یک ضربه کشته شوید. البته بخش تنظیمات درجه سختی بازی میتواند از نکات جالب توجه و حتی مثبت بازی باشد. چرا که سازندگان این انتخاب را به بازیکن دادهاند تا بازی را به هر شکلی که دوست دارد دنبال کند و حتی اگر علاقهای به حل پازل ندارید میتوانید گزینهای را انتخاب کنید که پس از یافتن آیتمها پازلها به شکل خودکار حل شوند.
یا حتی قابلیتی برای نامیرا بودن شخصیت بازی وجود دارد. بهصورت کلی دادن انتخاب و گزینه به بازیکن نکته خیلی منفی نیست و اتفاقا این موضوع باعث میشود افراد بیشتری به سمت بازی جذب شوند. البته حتی با اینکه میتوانید خیلی بازی را راحت و ساده کنید، اما باز هم مجبور هستید در دنیای بازی جستوجو کنید و صرفا راهها و علامتها به شما نمایش داده میشود. اما داستان بازی The Last Case of Benedict Fox از نکات مثبت بازی است که تا حدی بهخاطر روند جلو رفتن بازی ضربه خورده است. بهصورت کلی با داستان مرموزی طرف هستیم که کم کم حقایق زیادی افشا میشوند.
اما همانطور که جلوتر گفتم، گنگ بودن پیشروی داستان حتی روی خط داستان بازی هم اثر گذاشته است و باعث میشود حس کنیم داستان بازی کمی گنگ است. البته بهطور کلی در اواخر بازی هم باز این احساس میتواند به گیمر داده شود که روند کمی عجلهای شده است تا بازی به نقطه پایانی برسد. اما بهصورت کلی داستان بازی از نقاط قوت و مثبت است و پلات تویستهای خوبی در طول روند داستانی شاهد هستیم. حتی بازی The Last Case of Benedict Fox در پایان زمینهسازی مناسبی برای ادامه داستان ایجاد کرده است.
بهطور کلی بازی The Last Case of Benedict Fox با اینکه داستان خوبی بههمراه باس فایتها و پازلهای جذاب و بسیار خوبی دارد، اما به درستی از پتانسیلهایش استفاده نکرده است. بازی در نوع روایت داستان مشکلاتی دارد و میتواند باعث شود بازیکن در میانههای بازی ممکن است از روند جلو رفتن داستان و گنگ بودن آن دلسرد شود و همچنین گیمپلی بازی هم میتواند بهخصوص در ابتدای بازی آزار دهنده باشند؛ اگرچه در بخش آخر تا حد زیادی این موضوع جبران شده است، اما باز هم باگهای بازی میتواند بسیار آزار دهنده باشد، اگرچه با آپدیتهای بازی این مشکلات کمتر شده است. این بازی درنهایت یک بازی مترویدوینیا خوب است، اما نمیتواند جای پا بازیهای بزرگ این ژانر بگذارد.
بررسی بازی روی ایکس باکس سری ایکس انجام شده است.
The Last Case of Benedict Fox
نقاط قوت
- طراحی جذاب و متنوع پازلها
- تنوع خوب باس فایتها
- دنیای جذاب با اتمسفر لاوکرفتی
- ارزشمند بودن گشت و گذار و جستوجو در دنیای بازی
نقاط ضعف
- باگهای زیاد
- گنگ بودن روایت داستان حتی با یافتن آیتمهای موردنیاز
- مشکلات گیمپلی از جمله مسائلی در طراحی روند مبارزهها
- هدر رفتن پتانسیل بازی در برخی از جنبهها
نظرات