حس و حالی که بعد از تماشای یک فیلم معرکهی اکشن و هیجانانگیز بهمان دست میدهد، واقعا خاص و وصفناشدنی است! بهطوری که دوست داریم آن حوادث، جنبوجوشها و اتفاقات محیرالعقول را دوباره بهشکلی دیگر تجربه کنیم و اینجا است که تجربهی آن ماجراها در دنیای ویدیو گیم، بهعنوان گزینهای دستیافتنی و مناسب، نام خودش را مطرح میکند. استودیوها و تیمهای بازیسازی هم بهاین موضوع اشراف کامل دارند و میدانند که یک اقتباس ویدیوگیمی از فیلمی پرطرفدار و موردپسند، چقدر میتواند برای آنها سودآور باشد و برایشان شهرت بیاورد. متاسفانه سالیان سال است که یک اقتباس ویدیوگیمی بهدرد بخور و مناسب از فیلمهای سینمایی را تجربه نکردهایم و بهمحض اینکه صحبت از اقتباس استودیو ایکس از فیلم سینمایی ایگرگ در دنیای بازیهای ویدیویی بهمیان میآید، همهی ما گیمرها نسخهی آن بازی مورد بحث را میپیچیم و سراغ کار و زندگی خودمان میرویم.
احتمالا کمتر شخصی پیدا میشود که فیلمهای جان ویک (John Wick) را ندیده یا اسم آنها را نشنیده باشد. اگر هنوز این فیلمها را ندیدهاید، پیشنهاد میکنیم همین الان یا زمانیکه وقت داشتید، آنها را در اولین فرصت تماشا کنید. فیلمهای جان ویک از آن آثار سینمایی هستند که روی ارائهی سبکی خاص و تقریبا کمتر شناختهشده از اکشن که گانفو (Gun-Fu) نامش باشد، دست گذاشتند و بهلطف کارگردانی عالی چاد استاهلسکی و دیوید لیچ و صدالبته نقشآفرینی کیانو ریوز (Keanu Reeves) توانستند عملکردی درخشان را در میان آثار اکشن چندین سال گذشته بهثبت برسانند و بهنوعی، بهفیلمی خاص و صاحبسبک در این ژانر تبدیل شوند. نوع روایت ماجراهای این سهفیلم، اکشنها و آهنگسازیهای انجامشده در آنها و موارد بیشتر، بهشکلی است که تقریبا امکان ندارد که یک گیمر آنها را تماشا کند و بهفکر اقتباس ویدیو گیمیشان نرود. این فیلمها که تا بهحال یک اقتباس ویدیو گیمی از آنها را نداشتهایم (یک بازی واقعیت مجازی از جان ویک ساخته شده که بهتر اصلا بهآن فکر نکنیم!)، پتانسیل شدیدا بالایی دارند که توسط یک بازساز کاربلد و خلاق، بهاثری سرگرمکننده و جذاب تبدیل شوند. البته که این کار بهاین آسانیها هم نیست و یک بازی جان ویک، باید مثل فیلمهای آن، مواردی خاص و عالی را در چنته داشته باشد تا موفق شود. چندی پیش، مایک بیتل با سابقهی ساخت بازی Thomas was alone، با انتشار یک تریلر، خبر ساخت اقتباس ویدیو گیمی جان ویک را بهتمامی گیمرهای دنیا مخابره کرد. اثری که قرار بود با سبک اکشن/استراتژیک یکی از ماجراهای قاتل افسانهای و زجرکشیدهی محبوبمان را روایت کند. راستش را بخواهید بهعنوان یک طرفدار دوآتشهی فیلمهای جان ویک، از این موضوع ابتدا کمی جا خوردم و کمی هم ناامید شدم. بههرحال آن اکشنهای سریع و انفجاری فیلمهای جان ویک عجیب است که بهشکل یک بازی استراتژیک در دنیای ویدیو گیم اقتباس شود. حالا بازی John Wick HEX منتشر شده و با تمامی این تردیدها سراع تجربهاش رفتم. آیا شک و تردیدم بهکیفیت این اثر اقتباسی اشتباه بود؟ بله. آیا John Wick HEX، آن زدوخوردهای معرکهی فیلمهای ویک را بههمان شکل رضایتآور و سرگرمکننده بهدنیای ویدیو گیمآورده است؟ بله! میپرسید چطور؟ همراه زومجی باشید تا با بررسی این بازی شدیدا جذاب و سرگرمکننده، بهتمامی این سوالات پاسخ بدهیم.
بازی John Wick HEX دقیقا با جملهای که میبینیم داستان خود را آغاز میکند. اگر فیلمهای این سری را تماشا کرده باشید احتمالا میدانید که «هلن»، همسر جاناتان ویک، یکی از مهمترین انگیزههای جان برای راه انداختن کشتارهای قسمت اول و در کل، نقطهی آغاز داستان سهگانهی سینمایی جان ویک بود و قطعا در اسطورهشناسی این سری از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است؛ بهطوری که قسمتی از کنجکاوی مخاطبان سری جان ویک پیرامون ماجراهای این سری، بهارتباط جان و هلن مربوط میشود. نمایش جملهی "مدتها قبل؛ قبل از هلن" برای یک هوادار جان ویک که سراغ John Wick HEX رفته، حکم این را دارید که "بالاخره حرفی از هلن بهمیان آمد و آره بالاخره قراره بیشتر از ارتباط هلن و جان بدونم". بازی با این جمله سعی دارد که داستان خود را «جدی» جلوه بدهد و مخاطب خود را با این حقه، وارد ماجراهای خودش بکند و او را تا پایان همراه خودش نگهدارد. چرا حقه؟ چون تا پایان بازی هیچ حرفی از هلن مطرح نمیشود و بازی از این نظر شما را ناامید خواهد کرد. این را هم بگویم که پیرو گفتههای قبلی مارک بیتل، سازندهی بازی، «جان ویک هکس» اصلا در اسطورهشناسی و ماجراهای جهان پرپیچوخم و ماتریکسوار فیلمهای جان ویک دخالت نمیکند و با داستان این بازی، هیچ چیزی بهداستانهای فیلم اضافه یا از آن کم نمیشود.
بازی اصلا در اسطورهشناسی دنیای جان ویک دخالت نمیکند و روایتگر یک داستان ساده است. هنرنمایی با کیفیت ایان مکشین، تروی بیکر و لنس ردیک از جمله نقاط قوت داستان و صدالبته، صداگذاری بازی است
داستان بازی در گذشتهای دور، قبل از خوردن مهر «اکسکمیونیکادو» بهپروندهی ویک و قبل از کشته شدن سگ او در قسمت اول سهگانهی سینمایی روایت میشود. تمامی ماجراهای بازی John Wick HEX پیرامون انتقام مردی با نام هکس (HEX) میگردد که تروی بیکر وظیفهی نقشآفرینی کاراکتر او را برعهده گرفته است. پدر هکس یکی از اعضای قدیمی هیئت ردهبالای قاتلان دنیای مجموعهی جان ویک بوده و حالا نیست. بهعلاوهی این موضوع، جان ویک اتفاقاتی را در گذشته رقم زده است که هکس را حسابی شاکی میکند و او را در مسیر انتقامجویی قرار میدهد. هکس برای گرفتن انتقام از جان ویک و هیئت بالاردهی هتل کانتیننتال نیویورک، سراغ وینستن (Winston) و شرون (Charon) با بازی بسیار عالی ایان مک شین و لنس ردیک میرود و با گروگان گرفتن آنها، میخواهد جان ویک را بهسمت خودش بکشاند و کار «بابا یاگا» را تمام کند که خب، آیندهی کسی که چنین هدفی را در سر بپروراند و قصد بازی با دم جاناتان ویک را داشته باشد، اصلا خوش نخواهد بود! در کل، بازی داستانی ساده دارد و روند طی شدنش هم رضایت بخش است اما، در دو مرحلهی پایانی، کمی از کشش خود را از دست میدهد و با پایان خود، مخاطبش را واقعا ناامید میکند چرا که هیچ شخصی انتظار ندارد که آن همه شور کاراکتر هکس برای انتقام از ویک، اینقدر سریع و بدون هیچ چالش و کشاکش خاص بهپایان برسد. توضیح بیشتر از این، احتمالا داستان را برای شما فاش بکند اما همین بهتر است که بگویم سازندهی بازی گویا داستان مراحل پایانی بازی را خیلی سرسری و شتابزده گردآوری کرده که نتیجهی آن، یک پایانبندی ناامیدکننده است.
گیمپلی بازی دقیقا همان چیزی است که باید باشد. کمنقص، پرهیجان و پرحرارت، تاکتیکی، تروتمیز و بهطور خلاصه، John Wick HEX یک تجربهی تمامعیار از «جان ویک بودن» را در اختیار شما میگذارد. اصلا حکمت پوستر اصلی بازی که صورت ویک را بهطور کامل نمایان نمیکند هم همین است که در John Wick HEX، خودِ شما جان ویک هستید نه کیانو ریوز یا شخصی دیگر! سازندگان بازی برای ترسیم یک تجربهی کامل و تماموکمال از سری فیلمهای جان ویک در مدیوم گیم، تصمیم گرفتند که گیمپلی بازی را بهنوعی، محدود کنند و در عین محدود بودن، انتخابهای پرتعدادی را پیش پای بازیکن خود قرار دهند که با انجام آنها، بهجان ویکیترین شکل ممکن مراحل بهپایان برسند و این حس عالی قرار گرفتن در نقش جان ویک بهمخاطب انتقال داده شود؛ این ایده، شاید در دسترسترین، خلاقانهترین و منطقیترین حرکتی بود که یک استودیو کوچک و مستقل برای ساخت بازی جان ویک میتوانست آن را عملی کند و باید بگویم که این ایده، بهبهترین و درجهیکترین شکل ممکن اجرا شده است.
دانش و درک بینهایت بالای تیم سازندهی بازی از اکشنهای فیلمهای سینمایی جان ویک و مقولهی گانفو، بهآفرینش موقعیتها و سناریوهایی فوقالعاده جذاب، سینمایی و سرگرمکننده منجر شده که دائما گیمر را تا پایان بازی شگفتزده میکند
گیمپلی بازی، ترکیبی از گیمپلی بازیهایی همچون کوماندوز، سوپرهات (SuperHot) و اکسکام (XCOM) است. روند استراتژیک/اکشن بازی یادآور بازیهایی همچون اکسکام و کماندوز است و نقش اصلی عنصر «زمان» در تکتک انتخابهای بازی، گیمپلی سوپرهات را برای گیمر یادآور میشود. جان ویک هکس تمامی این المانها را با یکدیگر ترکیب و سبکی کاملا جدید از اکشن/اکشن استراتژیکِ همزمان را ایجاد میکند. با اینکه بازی یک اثر تیراندازی سومشخص نیست و فرمی جدید از اکشنهای استراتژیک همزمان را ارائه میکند اما، کیفیت شدیدا بالای گیمپلی آن کاری میکند که جان ویک هکس را بهعنوان بهترین اقتباس ممکن از فیلمهای جان ویک، بپذیرید. تا اینجا میدانیم که مکانیکهای بازی بهشکلی عالی طراحی شدهاند و خیلی خوب درکنار یکدیگر بهگیمپلی اثر شکل دادهاند اما این مکانیکها در طول مراحل بازی چطور موجب سرگرم شدن گیمر میشوند؟ در جواب بهاین سؤال، باید گفت که تیم سازندهی بازی بهاندازهای در طراحی مراحل، طراحی نقشهها و چینش دشمنان عالی عمل کرده که بدون اغراق، از اولین ثانیه که کنترل بازی را در دست میگیرید تا آخرین ثانیهی کمپین حدودا ۱۰ الی ۱۱ ساعتهی آن (بسته بهسبک بازی و انتخاب درجهی سختی) در سرگرمشدهترین حالت ممکن بازی را پیش خواهید برد، گذر زمان را احساس نخواهید کرد و بهتحسین تیم سازندهی اثر خواهید پرداخت!
روح تاکتیکی اکشنها و طراحی مراحل بازی، آنچه در ذهن جان ویک هنگام مبارزات میگذرد را نمایش میدهد و با انجام دادن مراحل مختلف بازی، میتوانید استنتاج کنید که در صحنهی نبرد، چقدر مثل جان ویک میتوانید عمل و مبارزه بکنید!
طراحی مراحل و نقشههای بازی، با دانشی بسیار بسیار بسیار بالا از اکشنهای فیلمهای سینمایی جان ویک و مقولهی «گانفو» انجام شده است و بهلطف دسترسیها و تواناییهایی که بازی بهگیمر میدهد، موبهموی سناریوهای اکشن فیلمهای جان ویک را میتوانید در بازی اجرا کنید و از انجام این کار، نهایت لذت را ببرید. بازی یک سیستم با نام Timeline را در اختیار بازیکنان قرار میدهد. این سیستم، دو نوار زمانی خاص را در بالای صفحهی نمایشگر بهتصویر میکشد. نوار بالایی، میزان زمانی را نشان میدهد که حرکات جان ویک قرار است بهطول بیانجامد و نوار پایینی، مدتی که حرکت دشمن قرار است طول بکشد را نشان میدهد. شما برای انجام هر حرکتتان، پنج ثانیه زمان برای تصمیمگیری دارید و هنگام مواجهه با دشمنان، باتوجهبه حرکتی که آنها قرار است انجام بدهند، باید حرکت خود را عملی کنید و از آنجایی که هم حرکت دشمن و هم حرکت خود را میتوانید تخمین بزنید و پیشبینی کنید، باید بهترین انتخاب را انجام بدهید. حرکاتی همچون نشستن، راه رفتن، فن زدن روی دشمن، دفاع کردن ضربهی دشمن، شیرجه زدن، تیراندازی کردن و بیشتر، همگی یک مدت زمان خاص را برای انجام شدن میطلبند و در نتیجه، باید بهترین انتخاب ممکن را انجام بدهید. هر یک از تفنگهای بازی هم بسته بهساختاری که دارند، مدت زمان متفاوتی را هنگام شلیک کردن خرج میکنند و باید بهاین موضوع هم اشاره کرد که بازی در تنوع دشمنان و سلاحهای مختلف، واقعا عالی عمل میکند. اینجا است که بازی John Wick HEX دقیقا آن سکانسهای زد و خورد سراسر تاکتیک و ظرافت فیلمهای جان ویک را بهشکلی عمیق، جذاب و کاملا جدید، بازآفرینی و مخاطب خود را شگفتزده میکند. سیستم تاکتیکی و بهنوعی معمایی بازی در اکشنها، دقیقا آنچه که در ذهن جان ویک میگذرد را بهتصویر میکشد و با تجربهی این بازی، دقیقا میتوانید بدانید که چقدر ذهنیتتان بهجان ویک شباهت دارد و اگر جای او در موقعیتهای اکشن فیلمها قرار میگرفتید، چه کاری را انجام میدادید.
Johk Wick HEX مثل اولین قسمت از سری فیلمهای جان ویک با نوعی خاص، جدید و باکیفیت از سبک اکشن، منتشر شده و بسته بهسیاستهای ناشر پر بیراه نیست که حتی بهیک مجموعه هم تبدیل شود
برای جمعبندی بررسی گیمپلی بازی، باید بهسیستم Fog of War اشاره کرد که بهنوعی، توسط چاد استاهلسکی، کارگردان سهگانهی سینمایی جان ویک، بهبازی اضافه شده است. این سیستم تاثیر شدیدا زیادی را روی طراحی مراحل و نقشههای بازی گذاشته است. از آنجایی که نقشههای بازی از نمای بالا بهپایین برای گیمر بهتصویر کشیده میشود، احتمالا این تصور برای گیمر ایجاد شود که با چرخاندن دوربین میتوان پشت دیوارها را دید و محل قرارگیری دشمنان را پیشبینی کرد اما نه! سیستم نامبرده کاری میکند که مکانهای خارج از میدان دید جان ویک، بهشکل تاریک و سایهدار بهتصویر کشیده شود و بدین صورت، باید برای تکتک قدمهایی که برمیدارید، طرح و نقشه داشته باشید چرا که گوشهگوشهی نقشههای بازی و دقیقا در قسمتهایی که انتظارش را ندارید و فکرش را نمیکنید، یک دشمن برای شما کمین کرده و با ظاهر شدن ناگهانی چند دشمن بهشکل همزمان و فرصت ۵ ثانیهای شما، وقت آزاد کردن جان ویک درونتان فرامیرسد و حسابی باید هنرنمایی کنید! البته این را هم باید گفت که گیمپلی بازی تماما مثبت و بینقص نیست. نقشههای بازی که از قضا از تنوع بسیار خوبی برخوردار هستند و اکثرا شما را در محیطهای تنگ و بسته قرار میدهند، موجب میشوند که بعضی از صحنهها بیش از اندازه شلوغ و پر از آیتم مختلف شود و اینجا است که کنترل بازی رسما غیرممکن میشود که خب برای گیمر، این یک موضوع اذیتکننده است. این را هم باید بگویم که در پایان هر مرحله، یک ویدیو از عملکرد شما در طی آن مرحله بهنمایش میآید که تمامی حرکات شما را کنار هم میگذارد و یک نمایش نسبتا سریع از جانویکبازیهای شما را تشکیل میدهد! البته این ویدیوها که با هدف سینمایی کردن تجربهی بازی در آن قرار گرفته، آنقدرها هم که باید، سینمایی از آب درنیامدهاند اما تماشا کردن آنها خالی از لطف نیست. در پایان، گیمپلی «جان ویک هکس» را میتوان یک اقتباس کاملا موفق و کمنقص از اکشنهای عالی و پرحرارت فیلمهای جان ویک دانست. نمیتوان گفت که این اقتباس صورتگرفته که با سبکی جدید از اکشن/اکشن استراتژیک تقدیم گیمر میشود، بهترین اقتباس ممکن از سری فیلمهای جان ویک است چون ممکن است یک استودیو بازیسازی دیگر با یک روش جدید مثل ساخت اثری سومشخص بتواند یک اقتباس بهتر را ارائه کند اما درحال حاضر، جان ویک هکس با این فرم از گیمپلی جذابی که ارائه میکند، یک اقتباس عالی و موفق از اکشنهای جان ویک است و دقیقا مثل اولین فیلم از سری جان ویک، اکشنی کاملا جدید و هیجانانگیز را در دسترس مخاطبش قرار میدهد.
آستین وینتوری، موزیسین مشهور با سابقهی کار روی آهنگهای بازی Journey، وظیفهی ساخت موزیکهای بازی John Wick HEX را بهبهترین نحو ممکن انجام داده است
بازی در خصوص ارائهی یک تجربهی بصری و صوتی هم عملکردی بسیار خوب و باکیفیت را ارائه میکند. از گرافیک شروع کنیم. همانطور که احتمالا در تریلرهای مختلف بازی تماشا کردهاید، بازی دارای یک آرتاستایل خاص است و سبکی کمیک/سلشیدمانند دارد. با اینکه رنگ غالب مراحل و جلوههای گرافیکی بازی بنفش است اما، در مراحل مختلف آن با جلوههای دیداری آبی، زرد و سفید/برفی مواجه خواهید شد. جلوههای بصری و رنگآمیزیهای بازی از تنوع بسیار خوبی برخوردار هستند و تا پایان بخش داستانی اثر، هرگز چشمان گیمر از تماشای تصاویر مربوطبه بازی خسته نخواهد شد. در خصوص طراحی انیمیشنها نیز John Wick HEX عملکردی عالی را ثبت میکند. مایک بیتل شخصا برای فراگیری فنون رزمی جان ویک، سراغ بدلکارها و اکشنکارهای این فیلم در استودیو لاینزگیت رفته و با یاد گرفتن انواع حرکات آیکیدو، جوجیتسو و بیشتر که ویک در فیلمها آنها را اجرا میکند، توانسته انیمیشنهای عالی را برای انواع حرکات جان ویک طراحی کند که بهبهترین شکل ممکن، حسوحال قرارگیری در نقش ویک را بهگیمر منتقل میکند.
در خصوص صداگذاری و موسیقی هم همانطور که پیشتر ذکر شد، عملکردی باکیفیت را شاهد هستیم. ایان مکشین، تروی بیکر و لنس ردیک تیم صداپیشگان بازی را تشکیل میدهند و کیانو ریوز هم که این روزها سخت درگیر دوبلاژ بازی Cyberpunk 2077 است، در بازی غایب است و کاراکتر جان ویک را بدون صدا، تنها گذاشته است. البته که صامت بودن جان ویک در این بازی، موردی نیست که ایراد بهحساب بیاید و اصلا تجربهی گیمر از بازی را تحت شعاع قرار نمیدهد اما، قطعا حضورش در بازی بهعنوان قهرمان داستان میتوانست جذاب باشد. از صداگذاری که بگذریم، بهموسیقی بازی میرسیم که آستین وینتوری، موزیسین تحسینشده که آهنگهای شگفتانگیز بازی Journey را هم او ساخته، وظیفهی نوشتن و ساختن موزیکهای بازی را برعهده گرفته است. مثل فیلمهای جان ویک، بازی John Wick HEX هم از یک موسیقی تم خاص و بهنوعی، سنگین بهره میبرد که در ورای تمپوی پایین و سنگینی ریتم خود، موزیکی کوبنده را ارائه میکند و از آتشی که زیر خاکستر جان ویک خوابیده است خبر میدهد! در طول بازی نیز بسته بهموقعیتهایی که قرار دارید، موزیکهای متنوعی پخش میشود و در کل، صداگذاری، موسیقی و جلوههای دیداری بازی بهخوبی در بازی قرار گرفتهاند و نمرهی قبولی را میگیرند.
در پایان و برای جمعبندی، باید گفت که بازی John Wick HEX در اقتباس کردن فیلمهای سری جان ویک در دنیای بازیهای ویدیویی کاملا موفق عمل میکند و ایدهی مایک بیتل برای ساخت یک بازی استراتژی همزمانِ خاص و جدید که پیشتر مثل آن را ندیدهایم، بهبهترین شکل ممکن جواب داده است. این روزها و این سالها، فضایی خاص بر هنر هشتم حاکم شده و عنصر پول، بیشتر از قبل در تولد و بقای یک اثر نقش بازی میکند؛ بههمین دلیل هم هست که ارائهی یک محصول بلندپروازانه یا بهعبارتی دیگر، ریسک کردن برای ارائهی یک محصول جدید در خلاف جهت انتظار عموم مخاطبها، حرکتی بهشدت جسورانه است و شجاعت بسیار زیادی را میطلبد. استودیو لاینزگیت و شخص مایک بیتل با بهجان خریدن ریسک ساخت یک بازی اکشن/استراتژیک غیرنوبتی، در پایان توانستند محصولی را بسازند که نهتنها یک اقتباس باکیفیت و عالی از مجموعهی جان ویک است، بلکه یک بازی اکشن شدیدا باکیفیت هم بهحساب میآید. اگر از هواداران فیلمهای سینمایی جان ویک هستید که برای تجربهی این بازی اصلا یک لحظه هم نباید درنگ کنید و اگر دنبال یک بازی اکشن جذاب و سرگرمکننده میگردید، تصورات قبلی را که از اکشنهای استراتژیک داشتید کنار بگذارید و دل بهدنیای بنفش، جذاب و سراسر هیجان John Wick HEX بسپارید. جان ویک هکس روی فروشگاه اپیک گیمز استور و برای کامپیوتر منتشر شده است.
این بازی روی پلتفرم پی سی بررسی شده است
John Wick HEX
نقاط قوت
- طراحی مراحل عالی
- گرافیک و جلوههای بصری چشمنواز
- صداگذاری و موسیقی بسیار خوب و باکیفیت
- بازآفرینی سناریوهای اکشن فیلمهای جان ویک بهبهترین نحو
- ارائهی محتوای متناسب و حتی بیشتر از برچسب ۲۰ دلاری بازی
- ارائهی نگرشی جدید و باکیفیت از اکشنهای استراتژیک غیرنوبتی
نقاط ضعف
- کم شدن کشش داستانی و یک پایان ناامیدکننده
- سخت یا ناممکن شدن کنترل بازی در صحنههای بهشدت شلوغ