گزارش باکس آفیس: چگونه «آواتار» به آخرین بلاک‌باسترِ کاملا اورجینال سینما تبدیل شد؟

دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۸ - ۲۱:۵۹
مطالعه 23 دقیقه
Avatar
در گزارش باکس آفیس این هفته درباره‌ی افتتاحیه‌ی ناامیدکننده «جنگ ستارگان: ظهور اسکای‌واکر» و اپیدمی عملکردِ ضعیفِ فیلم‌های غیرابرقهرمانی در چین صحبت می‌کنیم. همراه زومجی باشید.
تبلیغات

گزارش باکس آفیسِ این هفته را با «جنگ ستارگان: ظهورِ اسکای‌واکر» (Star Wars: The Rise of Skywalker)، محصولِ لوکاس‌فیلم و دیزنی شروع می‌کنیم که اکرانش را با کسبِ رقمِ نه چندان دلگرم‌کننده‌ی ۱۷۵ و نیم میلیون دلار به‌عنوانِ افتتاحیه آغاز کرد؛ این رقم ۲۰ درصد کمتر از افتتاحیه‌ی ۲۲۰ میلیون دلاری «آخرین جدای» در سال ۲۰۱۷ و ۲۹ درصد کمتر از افتتاحیه‌ی ۲۴۸ میلیون دلاری «نیرو برمی‌خیزد» در سال ۲۰۱۵ است؛ با این وجود، «ظهور اسکای‌واکر» کماکان سومینِ افتتاحیه‌ی برترِ تاریخِ ماه دسامبر حساب می‌شود. «ظهور اسکای‌واکر» با این افتتاحیه، جایی در بین «دیو و دلبر» (۱۷۴ میلیون دلار) و «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» (۱۷۹ میلیون دلار)، در جایگاه دوازدهمِ بهترین افتتاحیه‌های تاریخِ باکس آفیس جای می‌گیرد. اگرچه خیلی از فرنچایزهای دیگر آرزو می‌کنند که کاش می‌توانستند افتتاحیه‌ای شبیه به «ظهور اسکای‌واکر» داشته باشند، ولی به محض اینکه افتتاحیه‌ی این فیلم را با فیلم‌های قبلی «جنگ ستارگان» و فیلم‌های اخیرِ دیزنی مقایسه می‌کنیم، نمی‌توان آن را به جز «ناامیدکننده» در دسته‌ی بهتری طبقه‌بندی کرد. بدون درنظرگرفتنِ نرخ تورم (افتتاحیه‌ی ۱۶۹ میلیونی «هری پاتر و یادگاران مرگبار ۲» در سال ۲۰۱۱)، فقط یک فیلم غیردیزنی وجود دارد که افتتاحیه‌ای بهتر از «ظهور اسکای‌واکر» داشته است و آن هم «دنیای ژوراسیک» (۲۰۸ میلیون دلار) است. درآمدِ افتتاحیه‌ی «ظهور اسکای‌واکر»، ۱/۹۵ برابرِ درآمد روزِ افتتاحیه‌اش (۹۰ میلیون دلار) است که پایین‌تر از آمارِ «نیرو برمی‌خیزد»، «روگ وان»، «آخرین جدای» و «بتمن علیه سوپرمن» (۲ برابرِ روز افتتاحیه) است؛ این آمار نشان می‌دهد که فروشِ یک فیلم بعد از روزِ افتتاحیه‌اش با چه مقدار افت مواجه شده است. در عوضِ آمارِ «ظهور اسکای‌واکر» در این زمینه به دنباله‌های «گرگ و میش» نزدیک‌تر است؛ تمام دنباله‌های این مجموعه در دورانِ پسا-افتتاحیه‌شان با کله سقوط کردند و درنهایت به فقط ۲ برابرِ درآمدِ افتتاحیه‌شان دست پیدا کردند. البته سرنوشتِ ناگواری شبیه به دنباله‌های «گرگ و میش» برای «ظهور اسکای‌واکر» پیش‌بینی نمی‌شود؛ چون نه‌تنها فروشی ۱/۹۵ برابرِ روز افتتاحیه تفاوتِ زیادی با ۲ برابرِ روزِ افتتاحیه ندارد، بلکه «جنگ ستارگان» برندِ عامه‌پسندتر و شناخته‌شده‌تری در مقایسه با دنباله‌های «گرگ و میش» است. همچنین «ظهور اسکای‌واکر» برخلافِ «گرگ و میش»، از دو هفته تعطیلاتِ کریسمس بهره می‌برد که هر روزِ آن به اندازه‌ی آخرهفته اهمیت خواهد داشت. اگر خوش‌بینانه به عملکردِ «ظهور اسکای‌واکر» نگاه کنیم می‌توان گفت احتمال دارد که عمومِ سینماروها تصمیم گرفته‌اند تا به‌جای شتاب‌زدگی برای دیدنِ این فیلم در همان آخرهفته‌ی افتتاحیه، دیدنِ آن را به زمانِ مناسب‌تر دیگری در دو هفته تعطیلی آینده موکول کنند. قابل‌ذکر است که «ظهور اسکای‌واکر» تاکنون اکثرا نقدهای ضد و نقیض/منفی دریافت کرده است. امتیازِ راتن‌تومیتوز این فیلم ۵۸ است و میانگینِ امتیازِ منتقدان هم ۶/۲۴ از ۱۰ است. میانگینِ امتیازِ این فیلم روی سایتِ متاکریتیک ۵۴ است که ۳۶تا از ۵۴ نقد نظرِ ضد و نقیضی نسبت به فیلم داشته‌اند.

وضعیتِ امتیازِ تماشاگرانِ اما نگران‌کننده است. «ظهور اسکای‌واکر» با سینمااِسکورِ B مثبت در این زمینه هم ضعیف‌تر از امتیازِ سینمااِسکورِ A منفی، A و A مثبتِ تمامِ فیلم‌های قبلی «جنگ ستارگان» ظاهر شده است. اگرچه این همان سینمااِسکوری است که نصیبِ «دزدان دریایی کاراییب: سوار بر امواجِ غریبه» و «جوکر» شد و هر دو فیلم با این وجود از یک میلیارد دلار فروشِ جهانی عبور کردند، اما همزمان این همان امتیازی است که نصیبِ «جانوران شگفت‌انگیز: جنایاتِ گریندل‌والد» شد که فقط ۶۵۹ میلیون دلار در دنیا فروخت (در مقایسه با فروشِ ۸۱۴ میلیونی «جانوران شگفت‌انگیز و زیستگاه آن‌ها»). اگرچه فیلم‌هایی مثل «آخرین جدای»، «استار ترک: به درونِ تاریکی»، «مرد آهنی ۳» و سه‌گانه‌ی «هابیت» به‌عنوانِ بلاک‌باسترهای جنجال‌برانگیزی شناخته می‌شوند، اما تماشاگرانِ شبِ افتتاحیه که معمولا از طرفدارانِ هاردکورِ این مجموعه‌ها تشکیل شده‌اند، به آن‌ها امتیازهای A یا A منفی دادند. همچنین «هابیت»، «دزدان دریایی کاراییب ۴» و «جانوران شگفت‌انگیز ۲» در حالی توانستند بخشی از افتِ فروششان در آمریکای شمالی را با استفاده از استقبالِ عالی کشورهای خارجی جبران کنند که «جنگ ستارگان» به‌عنوان یکی از مجموعه‌های نادری شناخته می‌شود که خانه‌ی اصلی‌اش آمریکای شمالی است. با تمام حرف‌ها کماکان داریم درباره‌ی فیلمی با ۱۷۸ میلیون دلار افتتاحیه که در آخرهفته‌اش فقط مقدارِ پایینی کم‌دوام‌تر از قسمت‌های قبلی‌اش ظاهر شده هستیم. اگر «جنگ ستارگان: ظهور اسکای‌واکر» دست به حرکتی شبیه به «مرد عنکبوتی شگفت‌انگیز ۲» و «دارک فینیکس» زده باشد (نظرِ طرفدارانِ هاردکور را به قیمتِ از دست دادنِ عموم مردم جلب کند یا به اشتباه این‌طور تصور کند که دارد همان چیزی که طرفداران می‌خواهند را به آن‌ها می‌دهد)، باید صبر کرد و دید که این فیلم در طولِ دو هفته‌ی آینده چه عملکردی خواهد داشت. همزمان این روزها از «ظهور اسکای‌واکر» به‌عنوان دنباله‌ای یاد می‌شود که پس از وحشت کردن از واکنش‌هایی که «آخرین جدای» دریافت کرد، تمام تصمیماتِ قبلی‌اش را زیر پا می‌گذارد؛ نتیجه به عقیده‌ی اکثر منتقدان به دنباله‌ای عمیقا کلیشه‌ای شبیه به کاری که «جاستیس لیگ» بعد از واکنش‌های منفی «بتمن علیه سوپرمن» منجر شده است. کماکان داریم درباره‌ی فیلمی با ۳۷۴ میلیون دلار افتتاحیه‌ی جهانی صحبت می‌کنیم که حتی با عملکردی شبیه به «بتمن علیه سوپرمن» (۸۷۳ میلیون دلار از ۴۲۴ میلیون دلار افتتاحیه جهانی)، به ۷۰۰ میلیون دلار درآمدِ جهانی دست خواهد یافت. اما اگر خوش‌بینانه‌تر صحبت کنیم، «ظهور اسکای‌واکر» با دوامی شبیه به «من افسانه‌ام» و کسب ۳/۳۳ برابرِ افتتاحیه‌اش، به ۵۸۶ میلیون دلار در خانه و حدود یک میلیارد و ۱۷۵ میلیون دلار در دنیا دست پیدا خواهد کرد. همچنین «ظهور اسکای‌واکر» با عملکردی شبیه به «آخرین جدای» (۲/۸ برابر افتتاحیه)، ۴۹۶ میلیون دلار در خانه (کمتر از «دیو و دلبر»، «روگ وان» و «شیر شاه») و یک میلیارد دلار در دنیا خواهد فروخت. شرایطِ «ظهور اسکای‌واکر» باعثِ شکسته شدنِ الگوی سه‌گانه‌های قبلی «جنگ ستارگان» شده است.

Star Wars: The Rise of Skywalker

هر دوی «جنگ ستارگان: اُمیدی تازه» و «امپراتوری ضربه می‌زند» در حالی کارشان را با اکرانِ محدود آغاز کردند و سپس واردِ اکرانِ گسترده شدند که «بازگشت جدای» اکرانِ گسترده‌اش را در جریانِ آخرهفته‌ی روزِ یادبود آغاز کرد (۲۳ میلیون دلار افتتاحیه جمعه تا یکشنبه / ۴۱ میلیون افتتاحیه چهارشنبه تا دوشنبه که در آن زمان رکورد حساب می‌شود). اما «انتقام سیث» افتتاحیه‌ای بزرگ‌تر (۱۰۸ میلیون جمعه تا یکشنبه / ۱۵۸ میلیون پنج‌شنبه تا یکشنبه) از «حمله‌ی کلون‌ها» (۸۰ میلیون / ۱۰۰ میلیون) داشت و خودِ «حمله‌ی کلون‌ها» هم افتتاحیه‌ای بهتر از «تهدید شبح» (۶۴ میلیون جمعه تا یکشنبه / ۱۰۵ میلیون چهارشنبه تا یکشنبه) داشت. اما در زمینه‌ی مجموعِ درآمدِ خانگی، «امپراتوری ضربه می‌زند» (۲۰۹ میلیون دلار) و «حمله‌ی کلون‌ها» (۳۰۹ میلیون دلار) درنهایت درآمدی کمتر از «امیدی تازه» (۳۰۹ میلیون دلار) و «تهدید شبح» (۴۳۱ میلیون دلار) داشتند. همزمان «بازگشت جدای» (۲۵۲ میلیون دلار) و «انتقام سیث» (۳۸۱ میلیون دلار) هر دو در حالی بهتر از قسمتِ دوم سه‌گانه‌شان فروختند که درآمدی کمتر از قسمتِ اولِ مجموعه‌هایشان داشتند. حالا «ظهور اسکای‌واکر» در شرایطی قرار دارد که احتمالا اکرانش را با کسب درآمدی کمتر از هر دوی «نیرو برمی‌خیزد» (۹۳۷ میلیون دلار) و «آخرین جدای» (۶۲۰ میلیون دلار) خواهد داشت. با تمام این حرف‌ها حتی اگر «ظهور اسکای‌واکر» عملکردِ نیمه‌خوبی داشته باشد و ۳/۵۲ برابرِ افتتاحیه‌اش بفروشد (شبیه به «روگ وان» یا دو فیلمِ اول «هابیت»)، فروشِ نهایی ۶۲۱ میلیون دلاری‌اش پیش‌بینی می‌شود. اما حتی اگر هم سرنوشتِ ناگواری انتظار «ظهور اسکای‌واکر» را از حالا تا فوریه بکشد، نباید فراموش کنیم که نه‌تنها «جنگ ستارگان» از سال ۲۰۲۲ با فیلم‌هایی که مستقیما به حماسه‌ی اسکای‌واکر متصل نیستند از نو شروع خواهد شد، بلکه مجموعِ درآمدِ فیلم‌های دیزنی/فاکس در سال ۲۰۱۹ بدون درنظرگرفتنِ «ظهور اسکای‌واکر»، ۱۲ میلیون دلار است. «ظهور اسکای‌واکر» اما فقط ۱۲ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار به‌عنوانِ افتتاحیه‌اش در بازارِ چین فروخت تا نشان بدهد که احتمالا در بزرگ‌ترین بازارِ سینماروهای جهان، از مرزِ ۲۰ میلیون دلار عبور نخواهد کرد؛ رقمی که البته تعجب‌برانگیز نیست. بازار چین همیشه نسبت به «جنگ ستارگان» جماعت بی‌تفاوت بوده است، اما «ظهور اسکای‌واکر» نه‌تنها استانداردهای فیلم‌های اخیرِ مجموعه در این کشور را حفظ نمی‌کند، بلکه به بدترین فیلمِ جنگ ستارگان‌های دیزنی در این زمینه تبدیل می‌شود. در مقایسه، «نیرو برمی‌خیزد» با کسب ۳۳ میلیون دلار در روزِ افتتاحیه‌اش در چین، درنهایت ۱۲۴ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار در این کشور فروخت. «روگ وان» به ۶۹ میلیون دلار فروشِ نهایی از ۳۰ میلیون دلار افتتاحیه دست پیدا کرد. «آخرین جدای» ۴۲ و نیم میلیون دلار از ۲۸ میلیون دلار افتتاحیه کسب کرد. «سولو: داستانی از جنگ ستارگان» هم که کلا عملکردِ افتضاحی در کشورهای خارجی داشت (۲۱۳ میلیون دلار)، ۱۶ میلیون و ۴۷۰ هزار دلار به‌عنوان افتتاحیه‌اش در چین کسب کرد. با این وجود، وقتی نوبت به «جنگ ستارگان» می‌رسد، دیزنی انتظارِ خاصی از این کشور ندارد.

Star Wars: The Rise of Skywalker

مورد استقبال قرار گرفتنِ «ظهور اسکای‌واکر» در چین به همان اندازه برای دیزنی مهم است که مورد استقبال قرار گرفتنِ «کاراگاه محله‌چینی‌ها ۳» یا دیگر بلاک‌باسترهای بومی چین در آمریکای شمالی برای استودیوهای چینی مهم است. البته که این مقایسه، مقایسه‌ی کاملا خوبی نیست. بالاخره بلاک‌باسترهای چینی مثل «گرگ جنگجوی ۲» یا «زمینِ سرگردان» در حالی به تکیه به بازارِ خودشان می‌توانند چیزی بین ۳۷۵ میلیون تا ۸۵۴ میلیون دلار بفروشند که فیلم‌های آمریکایی برای موفقیت حساب ویژه‌ای روی چین باز می‌کنند. بااین‌حال، گرچه سرنوشتِ «ظهور اسکای‌واکر» توسط عملکردش در چین تعیین نخواهد شد، اما عملکردِ ضعیفِ این فیلم، مدرک دیگری برای اثباتِ ترندی است که در ۱۸ ماه گذشته در باکس آفیس راه افتاده است؛ قضیه از این قرار است که در ۱۸ ماه گذشته (به جز یک استثنا)، تنها فیلم‌هایی که در بازار چین مورد استقبالِ گسترده‌ای قرار گرفته‌اند، فیلم‌‌های ابرقهرمانی مارول و دی‌سی هستند. تا سال گذشته، فروشِ فیلم‌های ابرقهرمانی غیراونجرزی یک سقفِ مشخص داشت. «اونجرز: دوران اولتران» ۲۴۲ میلیون دلار در سال ۲۰۱۵ و «اونجرز: جنگ اینفینیتی» ۳۵۹ منیلیون دلار در سال ۲۰۱۸ در بازارِ چین فروختند. اگر «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» (۱۹۰ میلیون دلار) را هم یک فیلمِ اونجرزی حساب کنیم، می‌بینیم که فیلم‌های ابرقهرمانی معمولا در بهترین حالت ۱۲۰ میلیون دلار در این کشور می‌فروختند. «مرد آهنی ۳»، «افراد ایکس: آپوکالیپس» و «انت‌من و وسپ» در حالی حدود ۱۲۰ میلیون دلار در این کشور می‌فروختند که دیگر فیلم‌های بزرگِ دی‌سی و مارول مثل «واندر وومن» و «کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان» هم چیزی بین ۹۰ تا ۱۱۵ میلیون دلار کسب می‌کردند. عملکردِ فراتر از انتظاراتِ «انت‌من و وسپ» اولین سرنخی بود که از ترندِ جدیدِ محبوبیتِ فیلم‌های ابرقهرمانی در چین داشتیم که با فروشِ ۲۶۹ میلیون دلاری «ونوم» در چین (۸۵۴ میلیون دلار در دنیا) قوت گرفت. در ادامه، «آکوآمن» ۲۹۸ میلیون دلار به‌تنهایی از چین کسب کرد که به این فیلم کمک کرد تا به اولین فیلم یک میلیاردی غیردیزنی/غیریونیورسالی سینما از زمان «ترنسفورمرها: عصر انقراض»، محصول پارامونت از سال ۲۰۱۴ تبدیل شود. همچنین شکستِ نسبتی «ترنسفورمرها: آخرین شوالیه» (۶۰۵ میلیون دلار و فقط ۲۲۸ میلیون دلار از چین در مقایسه با ۳۲۲ میلیون دلاری که «عصر انقراض» از چین کسب کرد) و همچنین درآمدِ نه چندان عالی ۱۷۰ میلیون دلاری «بامبلبی» در چین یکی دیگر از سرنخ‌هایی بود که از افتِ فروشِ فیلم‌های غیرابرقهرمانی در چین به دست آوردیم. به این ترتیب، «بامبلبی» منهای یک استثنا، به آخرین فیلمِ غیرابرقهرمانی هالیوود که موفق شد از مرز ۱۳۵ میلیون دلار فروش در چین عبور کند تبدیل شد.

در ۱۸ ماه گذشته (به جز یک استثنا)، تنها فیلم‌هایی که در بازار چین مورد استقبالِ گسترده‌ای قرار گرفته‌اند، فیلم‌‌های ابرقهرمانی مارول و دی‌سی هستند

تا همین دو سال پیش، فیلم‌های غیرابرقهرمانی مثل «دزدان دریایی کاراییب ۵» (۱۷۱ میلیون دلار در چین، ۷۹۴ میلیون در دنیا)، «کونگ: جزیره‌ی جمجمه» (۱۶۸ میلیون / ۵۶۶ میلیون)، «سه‌ایکس: بازگشت زندر کیج» (۱۶۴ میلیون / ۳۸۵ میلیون)، «ردی پلیر وان» (۲۲۸ میلیون / ۵۸۰ میلیون) و «دنیای ژوراسیک» (۲۲۸ میلیون / یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون) می‌توانستند به درآمدهای غول‌آسایی در چین دست پیدا کنند؛ درآمدهایی بزرگ‌تر از فیلم‌های ابرقهرمانی غیراونجرزی؛ درواقع آن‌ها از درآمدشان در چین برای افزایشِ فروشِ جهانی‌شان در بازاری که داشت به سمتِ ابرقهرمان‌محور شدن پیش می‌رفت استفاده می‌کردند. ریبوتِ «توم ریدر» به‌لطف ۷۸ میلیون دلاری که در چین کسب کرد، می‌توانست به ۲۷۴/۶ میلیون دلار فروشِ جهانی از ۹۳ میلیون بودجه دست پیدا کند. اما در جریان نیمه‌ی دومِ سال ۲۰۱۸ و تمامِ طولِ سال ۲۰۱۹، دو تغییرِ بزرگ اتفاق افتاد. نه‌تنها فیلم‌های ابرقهرمانی با استقبالی فراتر از انتظارات در بازار چین روبه‌رو شدند، بلکه فیلم‌های غیرابرقهرمانی هالیوودی هم با کاهشِ استقبال مواجه شدند. «کاپیتان مارول» ۱۵۴ میلیون دلار و «مرد عنکبوتی: دور از خانه» ۲۰۰ میلیون دلار کسب کردند و «اونجرز: بازی پایانی» با تجربه‌ی ۷۰ درصد رشد فروش در چین در مقایسه با «جنگ اینفینیتی»، ۶۲۰ میلیون دلار به‌تنهایی از بازار چین به دست آورد. گرچه همزمان استثناهایی مثل «شزم» (۴۳ میلیون دلار) و «دارک فینیکس» (۶۵ میلیون دلار) را داریم که در چین با استقبال مواجه نشدند، اما فیلم‌های غیرابرقهرمانی هالیوودی هم مورد استقبال قرار نگرفتند. امثالِ «مردان سیاه‌پوش: بین‌المللی» (۴۴ میلیون دلار)، «ترمیناتور: سرنوشت تاریک» (۵۰/۸ میلیون دلار)، «پوکمون: کاراگاه پیکاچو» (۹۳ میلیون دلار)، «آلیتا: فرشته‌ی جنگ» (۱۳۳/۳ میلیون دلار)، «گودزیلا: پادشاه هیولاها» (۱۳۵/۴ میلیون دلار)، همه در چین شکست خوردند؛ افت فروشِ سنگینِ این فیلم‌ها در چین، باعث شد تا آن‌ها به فیلم‌های ناامیدکننده یا شکست‌های تجاری تبدیل شوند.

«کاراگاه پیکاچو» فقط ۲ میلیون دلار برای تبدیل شدن به پُرفروش‌ترین فیلم ویدیوگیمی تاریخ کم آورد. «آلیتا» احتمالا با کسب درآمدی در مایه‌های «دزدان دریایی کاراییب ۵» می‌توانست ساختِ دنباله‌اش را حتمی کند. اما تنها استثنایی که خارج از این ترند قرار می‌گیرد، «هابز و شاو»، محصولِ یونیورسال است که موفق به کسب ۲۰۰ میلیون دلار از فروشِ جهانی ۷۵۸ میلیون دلاری‌اش در چین شد. گرچه این رقم کمتر از درآمد ۳۹۲ میلیون دلاری «خشن ۷» و «سریع و خشن ۸» بود، اما درآمدِ قابل‌توجه‌ای برای یک اسپین‌آف حساب می‌شد و «هابز و شاو» هم درنهایت به یک موفقیتِ قابل‌قبول تبدیل شد. همچنین ارزشِ بالای برندِ «سریع و خشن» و قدرتِ ستاره‌ای دواین جانسون و جیسون استاتهام به این فیلم کمک کردند تا به اولین فیلمِ غیرابرقهرمانی از زمان «دنیای ژوراسیک: پادشاهی سقوط‌کرده» که موفق به عبور از مرز ۲۰۰ میلیون دلار فروش در چین شده، تبدیل شود. بنابراین با اینکه عدم توانایی «ظهور اسکای‌واکر» در عبور از ۲۵ میلیون دلار فروش در چین اهمیت زیادی برای «جنگ ستارگان» ندارد، اما این موضوع ادامه‌دهنده‌ی یکی از اذیت‌کننده‌ترین ترندهای باکس آفیسی سالِ ۲۰۱۹ است. این ترند به نفعِ دیزنی است. آن‌ها حالا در قالب دنیای سینمایی مارول، فرنچایزی را دارند که عملکردِ غول‌آسایی در بازار چین دارد و در قالب انیمیشن‌ها و بازسازی‌هایشان، از مجموعه‌هایی بهره می‌برند که برای موفقیت به بازار چین نیاز ندارند. این ترند همچنین به نفعِ «سریع و خشن»، محصولِ یونیورسال است که قسمتِ بعدی‌اش می‌تواند به درآمدی بزرگ‌تر از تمامِ فیلم‌های غیرابرقهرمانی هالیوود در چین دست پیدا کند. این ترند به نفعِ امثالِ «بلک ویدو»، «واندر وومن ۱۹۸۴» و «ونوم ۲» است که می‌توانند در چین با افزایشِ فروشی فراتر از چیزی که امیدوار بودند روبه‌رو شوند. اما این موضوع عملکردِ بلاک‌باسترهای غیرابرقهرمانی مثل «جنگل کروز»، «مولان»، «تاپ گان: موریک» و «تنت» در بازار چین را در هاله‌ای از ابهام قرار می‌دهد؛ به عبارت دیگر این ترندی است که هر استودیویی را تهدید می‌کند. بازار چین در یک سال و نیم گذشته با زلزله‌ی عجیبی مواجه شده است؛ زلزله‌ای که طی آن، فیلم‌های ابرقهرمانی بهتر از همیشه شکوفا شدند، رقابت کاهش پیدا کرد و فیلم‌های دی‌سی و مارول به همان اندازه که گیشه‌‌ی آمریکای شمالی را تصاحب کرده‌اند، به همان اندازه هم بازار چین را قبضه کردند. با اینکه هیچ انتظاری از «ظهور اسکای‌واکر» برای شکستن این ترند نمی‌رفت، ولی این اتفاق می‌توانست به غافلگیری جالبی در این سالِ قابل‌پیش‌بینی تبدیل شود. حالا نوبتِ «سونیکِ خارپشت» است تا نشان بدهد آیا می‌تواند طلسمِ فیلم‌های غیرابرقهرمانی را در چین بشکند یا یکی دیگر از قربانیانش از آب در خواهد آمد.

فیلم Star Wars: The Rise Of Skywalker

اما دومین تازه‌اکرانِ این هفته که در رقابتش با «ظهور اسکای‌واکر» سر ارائه‌ی فیلمی بدتر از نگاه منتقدان و تماشاگران پیروز شده است، «گربه‌ها» (Cats)، محصولِ یونیورسال است. گرچه «گربه‌ها» براساسِ یک تئاترِ پُرطرفدار است، اما نسخه‌ی سینمایی آن نتوانسته علاقه‌ی مردم را به مدیومِ سینما ترجمه کند. روی کاغذ قابل‌درک است که چرا یونیورسال حاضر شده است تا ۱۰۰ میلیون دلار خرجِ ساختِ این فیلم به کارگردانی تام هوپر که برای اکران در کریسمس برنامه‌ریزی شده کند؛ نه‌تنها «بینوایان» ۱۴۸ میلیون دلار در خانه و ۴۴۲ میلیون دلار در دنیا از ۶۱ میلیون دلار بودجه فروخت، بلکه باکسِ آفیسِ آخر سال با وجودِ فیلم‌هایی مثل «به درونِ جنگل» (۲۱۴ میلیون دلار)، «لالالند» (۴۴۱ میلیون دلار)، «آواز بخوان» (۶۳۴ میلیون دلار)، «پیچ پرفکت ۳» (۱۸۵ میلیون دلار)، «بزرگ‌ترین شومن» (۴۳۴ میلیون دلار) و «مری پاپینز بازمی‌گردد» (۳۵۰ میلیون دلار)، زمانِ موفقیت‌آمیزی برای فیلم‌های موزیکال بوده است. فیلم‌های موزیکالِ لایو اکشن، سرمایه‌گذاری نسبتا مطمئنی برای تعطیلاتِ کریسمس در طولِ ۱۵ سال گذشته بوده است. این موضوع به‌علاوه‌ی گروه بازیگرانِ تماما ستاره‌ی فیلم (تیلور سوئیف، اِدریس اِلبا، جودی دنچ، جنیفر هادسون، جیمز کوردون و غیره) و ماهیتِ این فیلم به‌عنوانِ اقتباسِ سینمایی یکی از بادوام‌ترین نمایش‌های تاریخِ برادوی باعث شده بود که «گربه‌ها» پروژه‌ی وسوسه‌کننده‌ای به نظر برسد. اما نتیجه در عمل، افتضاح از آب در آمده است. «گربه‌ها» که به یکی از بزرگ‌ترین جوک‌های سینمایی سال تبدیل شده است، فقط ۶ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار به‌عنوان افتتاحیه کسب کرد و امتیاز C مثبت را از تماشاگرانش دریافت کرد که آمار اسفناکی برای یک فیلمِ موزیکالِ کودک‌پسندانه است. البته که «بزرگ‌ترین شومن» از ۸ میلیون و ۸۰۰ دلار افتتاحیه، به ۱۸۴ میلیون دلار فروشِ نهایی دست پیدا کرد، اما افتتاحیه‌ی «گربه‌ها» به‌معنی سرنوشتِ درخشانِ آن در درازمدت نخواهد بود. ترانه‌های «بزرگ‌ترین شومن» در حالی درگیرکننده‌تر و جذاب‌تر بودند (آن فیلم مثل ده‌تا موزیک‌ویدیو است که به یکدیگر دوخته شده‌اند) که ترانه‌های «گربه‌ها»‌ یکی از اصلی‌ترین مشکلاتِ منتقدان با فیلم بوده است. «گربه‌ها» حتی با دوامی شبیه به «آنی» (۸۶ میلیون از ۱۶ میلیون افتتاحیه)، به ۳۵ میلیون دلار فروشِ خانگی دست خواهد یافت. افتتاحیه‌ی «گربه‌ها» اما فارغ از نقدهای منفی فیلم و شش ماه تمسخرِ مستمری که تحمل کرد، نشان می‌دهد که این فیلم هم در آن دسته فیلم‌های شکست‌خورده‌ای قرار می‌گیرد که اگرچه روی شهرتِ برندش حساب باز کرده بود، اما شهرتِ برند «گربه‌ها» هیچ‌وقت به‌معنی محبوبیتِ آن نبود. اینکه مردم اسم سوپرمن، رابین هود، مومیایی یا تارزان را شنیده‌اند به این معنی نیست که برای دیدنِ فیلمِ جدیدشان هم سر و دست خواهند شکست.

سومین تازه‌اکرانِ هفته اما «بمب» (Bombshell)، به کارگردانی جی روچ است که در دومین آخرهفته‌اش در یک هزار و ۴۸۰ سینما روی پرده رفت و با بی‌تفاوتی سینماروها مواجه شد. این کمدی/درامِ بزرگسالانه که با ۳۲ میلیون دلار بودجه تهیه شده، فقط ۵ میلیون دلار کسب کرد که به‌معنی درآمدِ ۱۰ روزه‌ی ۵ میلیون و ۴۸۴ دلاری‌اش است. محصولِ لاینزگیت که شارلیز ترون، نیکول کیدمن و مارگو رابی را در گروهِ بازیگرانش دارد، با نقدهای کاملا مثبتی مواجه نشده، اما همزمان به‌دلیلِ سوژه (داستان استعفای رئیس فاکس‌نیوز به خاطر رسوایی جنسی) و ستارگانش در کانون توجه فصل جوایز قرار دارد. لاینزگیت هم‌اکنون در وضعیتِ خوبی از لحاظ بهره بردن از مدعیانِ اسکاری قرار دارد. آن‌ها از یک طرفِ «بمب» را به‌عنوان یک فیلمِ اسکارپسندِ مرسوم دارند و از طرف دیگر از «چاقوکشی» (Knives Out) به‌عنوانِ یک موفقیتِ تجاری پُرسروصدا که فقط به خاطر محبوبیتِ خالصش، مدعی اسکار حساب می‌شود بهره می‌برند. البته که احتمال دارد «بمب» در طولِ کریسمس و فصلِ اسکار دوام قدرتمندی را تجربه کند، اما این فیلم حتی با اکرانی شبیه به «پرده‌ی دوم» (۳۹/۲ میلیون از ۶/۵ میلیون افتتاحیه) نیز درنهایت فقط ۳۲ میلیون دلار در خانه خواهد فروخت. خبر خوب این است که حداقل این فیلم برخلافِ «معاون» (Vice) با بودجه‌ای ۶۰ میلیون دلاری ساخته نشده است و می‌تواند در موقعیتی قرار بگیرد که فروشِ خوبش در کشورهای خارجی، آن را به یک موفقیت تبدیل کند. در زمینه‌ی فیلم‌های قدیمی جدول «جومانجی: مرحله‌ی بعد» (Jumanji: The Next Level) را داریم که ۲۶ میلیون و ۱۲۵ هزار دلار دیگر در دومین آخرهفته‌اش کسب کرد و مجموعِ درآمدِ ۱۰ روزه‌اش را به ۱۰۱ میلیون و ۹۳۶ هزار دلار رساند. این رقم، دوام خیلی خوبی باتوجه‌به رقابتِ این فیلم با «جنگ ستارگان» حساب می‌شود؛ درواقع، درآمدِ این فیلم هفته‌ی دوم «مرحله‌ی بعد» همزمان با افتتاحیه‌ی «ظهور اسکای‌واکر»، پشت‌سرِ درآمد ۴۶ میلیون دلاری آخرهفته‌ی سوم «مرد عنکبوتی» همزمان با افتتاحیه‌ی ۸۰ میلیون دلاری «حمله‌ی کلون‌ها»، در جایگاه دوم بهترین درآمد یک فیلم در رقابت با افتتاحیه‌ی «جنگ ستارگان» قرار می‌گیرد. «مرحله‌ی بعد» تا حالا ۳۱۲ میلیون دلار در دنیا فروخته که ۲/۶ برابرِ بودجه‌ی ۱۲۰ میلیون دلاری‌اش حساب می‌شود.

اینکه آیا این فیلم می‌تواند به دوام قوی‌اش در طولِ فصل تعطیلات ادامه بدهد یا نه مشخص نیست، اما چیزی که مشخص است این است که «مرحله‌ی بعد» هم‌اکنون با وجود عدم علاقه‌ی مردم به «گربه‌ها» و نارضایتی سینماروها از «ظهور اسکای‌واکر» در موقعیتِ خوبی برای معرفی خودش به‌عنوان گزینه‌ی اولِ سینمایی مردم در تعطیلات قرار دارد. اما شاید والت دیزنی از افتتاحیه‌ی جهانی ۳۷۴ میلیون دلاری «ظهور اسکای‌واکر» راضی نباشد، اما دار و دسته‌ی رِی و کایلو رن می‌توانند از آنا و اِلسا درخواستِ وام کنند. «فروزن ۲» (Frozen II)، محصولِ استودیوی انیمیشن‌سازی دیزنی ۱۲ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار دیگر کسب کرد و به مجموعِ ۳۱ روزه‌ی ۳۸۶ و نیم میلیون دلار دست یافت. این فیلم تاکنون ۷۱۷ میلیون دلار در گیشه‌ی خارجی و یک میلیارد و ۱۰۳ میلیون دلار دنیا فروخته است. اگر «فروزن ۲» از رسیدن به درآمد یک میلیارد و ۲۷۶ میلیون دلاری قسمت اول باز ماند، باید یقه‌ی ژاپنی‌ها را به‌عنوان مسببانش بگیریم. چرا که «فروزن ۲» در حالی با کسب ۷۵/۷ میلیون دلار، عملکردِ خیلی خوبی در این کشور داشته که قسمت اول با کسب ۲۴۷ میلیون دلار، اکرانِ دیوانه‌واری را در این کشور تجربه کرد. در جایگاه پنجم جدول «چاقوکشی» (Knives Out)، به کارگردانی رایان جانسون قرار دارد که ۶ میلیون و ۱۲۵ هزار دلار دیگر کسب کرد و به مجموعِ ۲۶ روزه‌ی ۸۹ میلیون و ۵۷۳ هزار دلار از ۴۰ میلیون دلار بودجه دست یافت. این فیلم تاکنون ۱۸۵ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار در دنیا کسب کرده و به‌زودی از مرز ۱۰۰ میلیون دلار در خانه و ۲۰۰ میلیون دلار در دنیا عبور خواهد کرد. اگر لاینزگیت با وجودِ موفقیتِ این فیلم، آن را به مجموعه‌ای با محوریتِ دنیل کریگ در نقشِ کاراگاهی که در هر فیلم پرونده‌های مختلفی حل می‌کند، آن وقت «چاقوکشی» پس از «حالا منو می‌بینی» و «جان ویک»، به سومینِ مجموعهِ کاملا اورجینالشان در شش سال گذشته تبدیل خواهد شد. در جایگاه هفتم «ریچارد جول» (Richard Jewell)، جدیدترین فیلم کلینت ایستوود جای دارد که ۲ میلیون و ۵۶۵ هزار دلار در دومین آخرهفته‌اش کسب کرد؛ «ریچارد جول» درکنار «بمب» و «کریسمس سیاه» (۱/۸ میلیون، درآمد ۱۰ روزه ۷/۲ میلیون دلاری)، یکی دیگر از فیلم‌هایی است که به‌دلیل عدم ارائه کردنِ سرگرمی‌های مرسومِ سینمایی، با بی‌مهری سینماروها مواجه شده است. «ریچارد جول» تاکنون ۹ میلیون و ۵۴۲ هزار دلار کسب کرده است. سینماروها فقط در صورتی به تماشای فیلم‌های بزرگسالانه می‌روند که آن‌ها مثل «فورد علیه فِراری» (۱۰۲ میلیون دلار خانگی) یا «یک روز زیبا در محله» (۵۲ میلیون دلار)، شاملِ سرگرمی‌های مرسوم سینمایی باشند.

Avatar

اما هفته‌ی گذشته مصادف بود با سالگردِ ده سالگی اکرانِ «آواتار» (Avatar)؛ ساخته‌ی اورجینالِ ۲۴۰ میلیون دلاری جیمز کامرون اکرانش را با کسب ۳ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار به‌عنوانِ پیش‌نمایش آغاز کرد. «آواتار» با وجود جانورانِ گربه‌مانندِ آبی‌رنگِ قد بلندِ عجیبش به‌عنوان کاراکترهای اصلی‌اش، رقیبِ سرسختش در قالب «شرلوک هولمز»، عدم آگاهی مردم از اینکه این فیلم دقیقا درباره‌ی چه چیزی است و رسانه‌هایی که شکستِ آن را پیش‌بینی می‌کردند، حکم فیلمی را داشت که با هزارجور اما و اگر روی پرده‌ی سینماها رفت. درواقع یکی از داستان‌های مشهورِ پیرامونِ اکرانِ «آواتار» این است که از قرار معلوم استودیوی فاکس آن‌قدر نسبت به عملکردِ «آواتار» نامطمئن بود که انیمیشن «آلوین و سمورچه‌ها ۲» را پنج روز پس از «آواتار» برنامه‌ریزی کرد تا شاید این انیمیشن بتواند بخشی از شکستِ فیلمِ جیمز کامرون را جبران کند. اما البته «آواتار» نه‌تنها به فیلمِ دیگری برای جمع کردنِ خرابکاری‌اش نیاز نداشت، بلکه با درهم‌شکستنِ بدبینانه‌ترین پیش‌بینی‌ها، تا همین یک سال پیش، لقبِ پُرفروش‌ترین فیلمِ تاریخ را در اختیار داشت. ۱۰ سال بعد از اکرانِ این فیلم، عجیب‌ترین خصوصیتِ «آواتار» عدم باقی ماندنِ رد پایش در فرهنگ عامه است که راستش را بخواهید این دقیقا یکی از برتری‌هایش است. «آواتار» قبل از اکران، اصلا پروژه‌ی مطمئنی نبود. اگرچه داریم درباره‌ی فیلمسازِ مولفی صحبت می‌کنیم که ۱۲ سال بعد از اینکه با «تایتانیک» رکوردهای باکس آفیس را در نوردیده بود و یازده اسکار برنده شده بود برگشته بود، اما «آواتار» چیزی بیش از یک علامت سؤال نبود. کامرون در آن زمان ۱۰ سالی می‌شد که نویدِ «آواتار» را می‌داد و از آن به‌عنوانِ فیلمی که سینما را برای همیشه متحول خواهد کرد یاد می‌کرد. اما «آواتار» تا یک سال پیش از اکرانش حکم یک پروژه‌ی انتزاعی را داشت که کامرون بین سفرهایش به ته دریا برای کشفِ باقی‌مانده‌های واقعی کشتی تایتانیک، روی آن کار می‌کرد. تقریبا تا اواسط ماه آگِستِ سال ۲۰۰۹ که اولین تیزرِ فیلم منتشر شد، هیچ اطلاعاتی درباره‌ی این فیلم وجود نداشت؛ تازه در این زمان بود که فهمیدیم «آواتار» ترکیبی از امثالِ «رقص با گرگ‌ها»، «پوکاهانتس» و «پرنسس مونونوکه» است. گرچه «تایتانیک» هم مثل «آواتار» پیش از اکران با بی‌تفاوتی روبه‌رو شده بود، اما به محض اینکه منتقدان فیلم را دیدند، خودتان می‌دانید که ۲۲ سال پیش چه غوغایی به پا شد. «ترمیناتور ۲: روز داوری» اولین فیلم با ۱۰۰ میلیون دلار بودجه بود که درنهایت با کسب ۵۱۹ میلیون دلار در سال ۱۹۹۱، پشت‌سرِ «ای.تی» و «جنگ ستارگان»، به پُرفروش‌ترین فیلمِ تاریخ تبدیل شد. حالا تاریخ قرار بود برای «آواتار» هم تکرار شود. این فیلم اقتباسی از روی یک برند یا آی‌پی شناخته‌شده نبود؛ به خاطر همین بود که «شرلوک هولمز» از قبل برنده‌ی واقعی باکس آفیسِ کریسمسِ آن سال شناخته می‌شد. همچنین گفته می‌شد که بودجه‌ی تولید و مارکتینگ «آواتار» آن‌قدر بیش از اندازه زیاد شده است که ۵۰۰ میلیون دلار خرج روی دستِ فاکس گذاشته است. اما این اولین‌باری نبود که جیمز کامرون در چنین موقعیتی قرار گرفته بود؛ سلاحِ مخفی فاکس، خودِ «آواتار» بود.

«آواتار» حکم آخرین بازمانده از گونه‌ای منقرض‌شده را داشت. فیلمی کاملا اورجینال که مردم حاضر شدند با وجود اینکه چیزی از قبل درباره‌ آن نمی‌دانستند، به تماشای آن هجوم ببرند

فیلم در دهم دسامبر برای منتقدان به نمایش در آمد. گرچه فیلمنامه به خاطر ساختارِ نخ‌نماشده‌اش و عدم بهره بردن از دیالوگ‌های به‌یادماندنی و شخصیت‌های منحصربه‌فرد مورد انتقاد قرار گرفت، اما فرمتِ سه‌بعدی فیلم واقعا خیره‌کننده بود. زویی سالدانا یکی از بهترین نقش‌آفرینی‌های موشن کپچرِ سینما ارائه می‌کند و فیلم سرشار از تصاویرِ جادویی نفسگیر و اکشن‌های قوی است. «آواتار» دقیقا از لحاظ کیفیتِ هنری، یک انقلاب حساب نمی‌شد، اما تمام هایپی که پیرامونش شکل گرفته بود، واقعی از آب در آمد. فاکس و شرکا نفس‌هایش را در جریانِ آخرهفته‌ی افتتاحیه در سینه حبس کردند. «آواتار» بر فرازِ امواجِ سروصدای رسانه‌ای‌اش و کولاک برف، اکرانش را با کسب ۷۷ میلیون دلار آغاز کرد؛ رقمی که کماکان بزرگ‌ترین افتتاحیه‌ی تاریخ در بین فیلم‌های غیراقتباسی حساب می‌شود. «آواتار» با بهره‌گیری از مخاطبانی که تحت‌تاثیر دنیای فانتزی پاندورا قرار گرفته بودند و توسط فرمتِ سه‌بعدی‌اش هیپنوتیزم شده بودند، با تجربه‌ی فقط ۳ درصد افت فروش، ۷۵ میلیون دلار در دومین آخرهفته‌اش و با تجربه‌ی ۹ درصد افت فروش، ۶۸ میلیون دلار در سومین آخرهفته‌اش کسب کرد. «آواتار» تا پایانِ هفدهمین روزِ اکرانش از مرز یک میلیارد دلار فروشِ جهانی عبور کرده بود و به پنجمین فیلمِ تاریخ که در آن زمان موفق به انجام این کار شده بود تبدیل شد و به سوی رسیدن به درآمدِ غیرقابل‌تصورِ «تایتانیک» خیز برداشته بود. «آواتار» در جریانِ ۳۸ روز، درآمد یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلاری «تایتانیک» را پشت سر گذاشت و به پُرفروش‌ترین فیلمِ تاریخِ سینما تبدیل شد و این رکورد را تا همین امسال که «اونجرز: بازی پایانی»، آن را به‌لطف ۶۲۰ میلیون دلاری که به‌تنهایی در چین فروخت، پشت سر گذاشت، حفظ کرده بود. «آواتار» به تنها فیلمی که بیش از ۲ میلیارد دلار در گیشه‌ی خارجی فروخته است تبدیل شد. این فیلم به‌عنوانِ یک اکشن فانتزی، یک تجربه‌ی سه‌بعدی و سفرنامه‌ای به پاندورا تمام خصوصیاتِ لازم برای تبدیل شدن به گزینه‌ی اول سینماروهای دنیا را گرد هم آورده بود. اما «آواتار» به همان سرعت که باکس آفیس را درنوردید، به همان سرعت هم از یادها رفت. گرچه در ابتدا تلاش‌هایی برای کسب درآمد از این فیلم ازطریقِ اکشن‌فیگورها، ظرف ناهارِ دانش‌آموزان، بازی‌های ویدیویی و غیره صورت گرفت، اما هیچکدامشان نتیجه نداد. «آواتار» آخرین فیلمِ لایو اکشنِ اورجینالی بود که با چنین استقبالِ موقت و گذرایی از سوی طرفدارانش مواجه شد؛ حالا عدم باقی ماندن ردپای «آواتار» در فرهنگ عامه به بزرگ‌ترین خصوصیتِ مثبتش تبدیل شده است. «آواتار» به‌عنوان فیلمی که ۷۶۰ میلیون دلار در خانه (۸۷۰ میلیون دلار با احتساب نرخ تورم) و ۲ میلیارد و ۸۹۰ میلیون دلار در دنیا کسب کرده، اما هیچ میراثِ درازمدتی در فرهنگ عامه به جا نگذاشته است، در موقعیتِ بسیار عجیبی قرار دارد. از آن زمان تاکنون هالیوود جنسِ اکشن‌های تماما فانتزی و غول‌آسای «آواتار» را تکرار کرده است و تصاویرش را در انیمیشن‌هایی مثل «اسمورف‌ها» یا حتی «ترول‌ها» کپی/پیست کرده است و دیزنی سعی می‌کند تا دنباله‌های «آواتار» را به جایگزینِ «جنگ ستارگان» تبدیل کند.

Avatar

با اینکه معلوم نیست آیا دنباله‌ها، یا حداقل اولین دنباله‌اش قادر به تکرار موفقیتِ قسمت اول خواهد بود با نه، اما تاریخ ثابت کرده است که نباید جیمز کامرون را در زمان‌هایی که روی صندلی کارگردانی می‌نشیند دست کم بگیریم. شاید همین که «بلک پنتر»، پُرفروش‌ترین فیلمِ غیردنباله‌ای سینما از زمان «آواتار» (۷۰۰ میلیون خانگی / یک میلیارد و ۳۴۶ میلیون جهانی) شاملِ یک دنیای توریستی فانتزی و ایده‌آل‌گرایانه در قالب واکاندا و داستانی درباره‌ی فاتحانی که دنیا را برای تصاحب قدرت و پول خراب می‌کنند می‌شود، تصادفی نیست. هر دو فیلم روایتگرِ داستان‌های نسبتا بدوی و ساده‌ای هستند که یا در خدمتِ تکنولوژی خیره‌کننده‌شان هستند یا با قرار دادنِ کاراکترهای اقلیتشان در کانون توجه، از جذابیتِ ویژه‌ای بهره می‌برند. ۱۰ سال بعد، شاید فراموش شدن «آواتار» که در ابتدا به‌عنوان نشانه‌ای از موفقیتِ کوتاه‌مدتش برداشت می‌شد، به همان عنصری تبدیل شود که آن را در طولانی‌مدت به موفقیت می‌رساند. «آواتار» شاید آخرین بلاک‌باستر پُرخرجی باشد که هیچ برنامه‌ی دیگری به جز اینکه فیلم موفقی در گیشه بود ندارد. «آواتار» یک بلاک‌باسترِ اورجینال، آخرین بلاک‌باستر کاملا اورجینالی بود که از مرز ۸۲۵ میلیون دلار عبور کرد (۲ میلیارد که دیگر هیچ). اگرچه «آواتار» قرار بود همان‌طور که «جنگ ستارگان» مجموعه خصوصی جُرج لوکاس است و «بیگانه» درنهایت چنین نقشی را برای ریدلی اسکات داشت، به مجموعه‌ی شخصی جیمز کامرون تبدیل شود، اما برخلافِ دوتای دیگر هیچ‌وقت قرار نبود تا به یک امپراتوری چندرسانه‌ای تبدیل شود. «آواتار» نه قرار بود یک دنیای سینمایی راه بیاندازد و نه قرار بود سریال‌های اسپین‌آف‌ و انیمیشن و جریان بی‌انتهایی از محتوا را توجیه کند. «آواتار» یکی از آخرین موفقیت‌های غول‌آسایی است که براساس هیچ مجموعه و برندِ دیگری از گذشته نیست. این فیلم نه اقتباسِ سینمایی یک اثر ادبی است، نه بازسازی است، نه ریبوت است و نه بازسازی لایو اکشن یک انیمیشنِ کلاسیک.

avatar

موفقیتِ «آواتار» حتی در کاراکترهای به‌یادماندنی‌اش هم ریشه نداشت. «آواتار» درست مثل «جنگ ستارگان» از ۳۲ سال قبل، بلاک‌باستری بود که خانه‌ی اولش سینما بود و به این دلیل که خوب به نظر می‌رسید و شاملِ جذابیت‌های سینمایی منحصربه‌فردِ خودش می‌شد و همان چیزی را که سازنده‌اش قول داده بود ارائه می‌کرد، مورد استقبال قرار گرفت. اگرچه مردم از تبدیل نشدن «آواتار» به آغازگرِ یک امپراتوری چندرسانه‌ای به‌عنوان مدرکی برای اثباتِ اینکه موفقیتش کاملا شانسی بود استفاده می‌کنند و شاید واقعا هم همین‌طور است، اما ۱۰ سال بعد، همین که «آواتار» بدون سرمایه‌گذاری روی نوستالژی‌ نسل‌های گذشته و موفقیت‌های سینمایی قبلی، به چنین موفقیتی دست پیدا کرد، اتفاقا موفقیتش را نسبت به امثال «جنگ ستارگان»‌ها و دنیای سینمایی مارول، منحصربه‌فردتر و ویژه‌تر می‌کند. «آواتار» حکم آخرین بازمانده از گونه‌ای منقرض‌شده را داشت. فیلمی کاملا اورجینال که مردم حاضر شدند با وجود اینکه چیزی از قبل درباره‌ آن نمی‌دانستند، به تماشای آن هجوم ببرند. «آواتار» در زمانِ درستی اکران شد؛ در زمانی‌که سینماروها هنوز به دیدنِ فیلم‌هایی که براساس یک آی‌پی شناخته‌شده، کاراکترهای محبوب و نوستالژی نبودند می‌رفتند. شاید اگر «آواتار» یکی-دو سال بعد اکران می‌شد، به جایگاه فعلی‌اش دست پیدا نمی‌کرد. از آن زمان تاکنون فراموش شدن «آواتار» در فرهنگ عامه، از یک نقطه ضعف، به یک نقطه قوت تغییر کرده است. واکنشِ دنیا به «آواتار ۲» غیرقابل‌پیش‌بینی است؛ هرچند رشد فروشی که این فیلم در بازار چین تجربه خواهد کرد (قسمت اول فقط در ۱۰ درصد از سینماهایی که در دسترسِ «اونجرز: بازی پایانی» بود اکران شد) می‌تواند بخشی از افت فروشش در دیگر بخش‌های دنیا را جبران کند. اگر «آواتار» به آغازگرِ یک امپراتوری چندرسانه‌ای تبدیل می‌شد، دیگر امروز به اندازه‌ی ۱۰ سال گذشته، در جایگاه منحصربه‌فرد و کنجکاوی‌برانگیزی قرار نداشت. شاید «آواتار» به فراموشی سپرده شد، اما شاید این فراموشی دقیقا همان چیزی است که باعث می‌شود «آواتار ۲» مثل روز اول تازه احساس شود. درنهایت «آواتار» یادآورِ دورانی است که محیطِ باکس آفیس آن‌قدر نوستالژی‌زده و آی‌پی‌زده نشده بود که هنوز فیلمی مثل آن می‌توانست ۲ میلیارد و ۷۸۹ میلیون دلار در دنیا بفروشد. شاید هیچ‌وقت اتفاقی شبیه به این فیلم تکرار نشود.

کپی لینک

جدول ۱۰ فیلم برتر هفته

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز

نظرات