گزارش باکس آفیس: از گمانهزنی درباره فروش دنباله احتمالی Joker تا پیشبینی افتتاحیه Frozen 2
گزارشِ باکس آفیسِ این هفته را با «دکتر اسلیپ» (Doctor Sleep)، محصولِ برادرانِ وارنر شروع میکنیم که به قربانی سندرومِ «بلید رانر ۲۰۴۹» تبدیل شد. به این صورت که همانطور که «بلید رانر ۲۰۴۹» مخصوصا برای طرفدارانِ فیلمِ اورجینالِ ریدلی اسکات تبلیغات شده بود، «دکتر اسلیپ» هم بهطرز سنگینی برای جلبِ نظرِ طرفداران فیلم «درخشش» به کارگردانی استنلی کوبریک و کتاب استیون کینگ تبلیغات شده بود؛ تا جایی که این فیلم چیزِ دیگری برای عموم مردم ارائه نمیکرد. بهگونهای که این فیلم بهجای فیلمی که هرکسی میتواند از دیدنِ آن لذت ببرد، شبیه یک رویدادِ ویژه برای طرفدارانِ نسخهی سینمایی و ادبی «درخشش» به نظر میرسید و هرکسی را که در این دایرهی تقریبا کوچک جای نمیگرفت از خود طرد میکرد. اگر «دکتر اسلیپ» عملکردی شبیه به «بلید رانر ۲۰۴۹» میداشت (۸۹ میلیون دلار خانگی و ۲۴۲ میلیون دلار جهانی)، نتیجهای که برای آن فیلم ناامیدکننده بود، برای این فیلم که با ۴۵ میلیون دلار بودجه تهیه شده، موفقیتآمیز میبود. ولی این اتفاق نیافتاد. «دکتر اسلیپ» به فقط ۱۴ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار افتتاحیه دست پیدا کرد؛ رقمی که نهتنها خیلی پایینتر از افتتاحیهی ۲۵ میلیون دلاری پیشبینیشدهی تحلیلگران است، بلکه کمتر از افتتاحیهی فیلمهای ترسناکِ غیرفرنچایزی سالهای اخیر مثل «چراغهای خاموش» (Lights Out) و «نفس نکش» (Don't Breathe) هم است. «دکتر اسلیپ» تا پایانِ دورهی اکرانش در حالی ۴۰ میلیون دلار خواهد فروخت که البته اگر درآمدی نزدیک به ۳۰ میلیون دلار داشت هم نباید تعجب کنیم. به این ترتیب، نفرینِ «بلید رانر ۲۰۴۹» دوباره قربانی میگیرد تا دلیلِ دیگری برای نگرانی برای سرنوشتِ «تلماسه»ی برادران وارنر و لجندری به دست بیاوریم. عملکردِ «دکتر اسلیپ» نشان میدهد که عموم مخاطبان اهمیتی به این آیپی نمیدهند. «درخشش» با کسب ۴۴ میلیون دلار در سال ۱۹۸۰، به موفقیتِ قابلقبولی تبدیل شد، اما شهرت و محبوبیتِ این فیلم به چارچوبِ بستهی خورههای ژانرِ وحشت و سینمادوستانِ هاردکور خلاصه شده است. همچنین از آنجایی که «درخشش»، یک فیلمِ ترسناکِ آرامسوزِ ۱۴۳ دقیقهای است، پس در آن دسته فیلمهایی که در گردهماییهای خانواده معرفی میشوند هم نیست. بنابراین همان اندکِ نوستالژیای که مردم برای «درخشش» داشتند هم با ماهیتِ «دکتر اسلیپ» بهعنوانِ یک فیلم بزرگسالانهی ۱۵۳ دقیقهای از بین رفته بود. از آنجایی که مردم نمیتوانند بچههایشان را به خود به دیدنِ فیلم ببرند، در نتیجه استخدامِ پرستارِ بچه خرجِ بیشتری برایشان میتراشد. «دکتر اسلیپ» در حالی اقتباسِ رُمانِ سالِ ۲۰۱۳ استیون کینگ است که همزمان حکم دنبالهی سه نسخه از «درخشش» را ایفا میکند (کتابِ کینگ، فیلمِ کوبریک و مینیسریالِ شبکهی ایبیسی). اکثرِ سروصدای رسانهای این فیلم به عدمِ علاقهی کینگ به فیلمِ کوبریک و اینکه مایک فلاناگان در مقامِ کارگردان تلاش کرده بود تا سه نسخهی قبلی «درخشش» را با کتابِ «دکتر اسلیپ» ترکیب کرده و به یک دنباله/اقتباسِ هیبریدی تبدیل کند خلاصه شده بود.
گرچه این حرکت، جاهطلبانه و جالب است، اما این اطلاعات فقط برای کسانی که از قبل برای دیدنِ دنبالهی «درخشش» هیجانزده بودند ارزشمند بود و کاری برای جلب نظرِ کسانی که از قبل علاقهای به دیدنِ این فیلم نداشتند و فقط دنبالِ یک فیلمِ ترسناکِ پسا-هالووین بودند انجام نمیداد. میتوان گفت از آنجایی که هالووینِ اخیر از فیلمِ ترسناکِ بزرگی بهره نمیبرد، «دکتر اسلیپ» این پتانسیل را داشت تا این کمبود را برطرف کند. البته که هالووین امسال شاملِ «جوکر»، «مالیفیسنت: بانوی شرارت» و «زامبیلند: دابل تپ» میشد، ولی «دکتر اسلیپ» میتوانست جای خالی رویدادهای بزرگی مثل «اره» یا «فعالیتِ فراطبیعی» را در این فصل پُر کند. با این وجود، نباید فراموش کنیم که نهتنها «آن: فصل دوم» به موفقیتِ غولآسایی در سپتامبر تبدیل شد، بلکه «جوکر» هم از عدم وجودِ فیلمِ ترسناک در بازار استفاده کرد. البته که در رابطه با «دکتر اسلیپ» کماکان در حال صحبت کردن دربارهی یک فیلمِ ۴۵ میلیون دلاری هستیم که میتواند عملکردِ بهتری در کشورهای خارجی داشته باشد، اما بهطور کلی «دکتر اسلیپ» باز دوباره یکی از آن وضعیتهای ترسناکی را یادآوری میکند که یک اقتباسِ آیپیمحور عملکردِ به مراتب بدتری در مقایسه با یک فیلمِ اورجینال در همان ژانر دارد. درست همانطور که مثلا انیمیشن اورجینالِ «لکلکها» عملکردی بهتری در مقایسه با «لگو نینجاگو» داشت؛ این موضوع نشان میدهد که اسمِ استیون کینگ بهتنهایی تضمینکنندهی موفقیتِ یک فیلم نیست. تا وقتی که مردم به دیدنِ فلان فیلم علاقه نداشته باشند، اسمِ کینگ نمیتواند نظرشان را برگرداند. دومین تازهاکرانِ این هفته اما «میدوی» (Midway)، محصولِ لاینزگیت است. جدیدترین فیلمِ رولند اِمریک که با بودجهای بین ۷۰ تا ۱۰۰ میلیون دلار ساخته شده، یک اکشنِ جنگ جهانی دومی است است که بدون سروصدای رسانهای و با نقدهای ضد و نقیضِ رو به منفی و البته بدون بهره بُردن از هیچگونه ستارهای روی پردهی سینماها رفت. این فیلم ۱۷ و نیم میلیون دلار بهعنوان افتتاحیهی سه روزهاش و ۲۰ و نیم میلیون دلار بهعنوان افتتاحیهی جمعه تا دوشنبهاش (تعطیلی روز کهنهسربازان) به دست آورد. گرچه این رقم بهتر از پیشبینیهای ۱۴ میلیون دلاری تحلیلگران است، اما عملکردِ بهترِ آن نسبت به پیشبینیها بیشتر از اینکه از لحاظ فروشِ به دردش بخورد، فقط به دردِ جایگاهش در جدول میخورد. اما این درآمد در حالی افتتاحیهی عظیمی نیست که همزمان درآمدِ قابلقبولی برای فیلمی که اکثریتمان نادیدهاش گرفته بودیم حساب میشود. این فیلم که میانگینِ امتیازِ A را از تماشاگرانش دریافت کرده امیدوار است که دوامی شبیه به «هکساو ریج» (Hacksaw Ridge) داشته باشد؛ آن فیلم در نوامبر ۲۰۱۶ به ۶۷ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار فروشِ خانگی از ۱۵ میلیون و ۱۹۰ هزار دلار افتتاحیه دست پیدا کرد. البته که این دو فیلم کاملا قابلمقایسه نیستند؛ بالاخره نهتنها از «هکساو ریج» مثبتتر و نامزدیهای اسکار بهره میبرد، بلکه بهدلیلِ بازگشتِ مل گیبسون سروصدای رسانهای شلوغی هم به راه انداخته بود.
با این وجود، حتی اگر «میدوی» بتواند سه برابرِ افتتاحیهاش فروخته و با فرض بر اینکه عملکردِ خوبی در کشورهای خارجی داشته باشد به ۵۳ میلیون دلار فروشِ خانگی دست پیدا کند، نتیجهی قابلقبولی خواهد بود. جایگاهِ «میدوی» بهعنوانِ پُرفروشترین فیلمِ این آخرهفته بیش از اینکه دسترنجِ خودش باشد، ناشی از عملکردِ ضعیفتر از انتظاراتِ «دکتر اسلیپ» است، اما یک پیروزی جمعوجور هرچه نباشد بالاخره یک پیروزی حساب میشود؛ مخصوصا برای لاینزگیت که در تولیدِ فیلم نقش نداشته و فقط مسئولِ پخشِ آن در آمریکای شمالی و بریتانیا است. البته کمپینِ تبلیغاتی نوستالژیک و میهنپرستانهی لاینزگیت را که ارائهکنندهی یک فیلمِ اولد-اسکول از یک فیلمسازِ بلاکباسترسازِ اولد-اسکول درست در آخرهفتهی روزِ کهنهسربازان است نیز نباید دستکم بگیریم. نتیجه یک عملکردِ قابلقبول دیگر برای لاینزگیت در زمینهی اکشنهای الود-اسکول است. البته «آنا» و «رمبو: آخرین خون» به اندازهی «جان ویک ۳» و «انجل سقوط کرده» بزرگ نبودند، اما تا وقتی که بودجههایشان درست باشد مشکلی نیست. سومین تازهاکرانِ این هفته اما «بازی کردن با آتش» (Playing With Fire)، محصولِ پارامونت است که با کسب ۱۲ میلیون و ۷۷۰ هزار دلار بهعنوانِ افتتاحیه، بهتر از انتظارات ظاهر شد. این فیلم کمدی احتمالا درنهایت به ۳۴ تا ۴۰ میلیون دلار فروشِ نهایی دست خواهد یافت. دیگر تازهاکرانِ این هفته «آخرین کریسمس» (Last Christmas)، محصولِ یونیورسال است که فقط ۱۱ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار بهعنوانِ افتتاحیه کسب کرد. این رقم بهعلاوهی نقدهای ضعیفش و میانگین امتیاز B منفی از تماشاگران بهمعنی آیندهی درخشانی برای این فیلم نیست. این کمدی/رومانتیک به کارگردانی پاول فیگ با اینکه از پوششِ رسانهای خیلی خوبی بهره میبرد، اما نقدهای فیلم مثبت نبودند و اکثرِ سروصدای رسانهای اطرافش هم به اینکه آیا تریلرهای فیلم توئیستِ پردهی سومِ فیلم را لو دادهاند یا نه اختصاص داشت. کمپینِ تبلیغاتی یونیورسال سرِ تریلرهای این فیلم دیگر خیلی زیادهروی کرده بودند. این فیلم که با ۳۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده احتمالا تا درونِ فصلِ تعطیلات دوام خواهد آورد. در پایان، در زمینهی اکرانهای محدود «پسر عزیزم» (Honey Boy)، محصولِ آمازون را داریم که در پار سینما روی پرده رفت و ۲۸۸ هزار و ۸۲۴ دلار کسب کرد. این رقم بهمعنی میانگین سینما به سینمای عالی ۷۲ هزار و ۲۰۶ دلار است. اما خبر بد این است که این فیلم فقط ۱۰۵ هزار و ۹۲۰ دلار از درآمدش را از روزِ اول اکرانش به دست آورد که بهمعنی سقوطِ آزادِ شدیدی برای آن است. باید صبر کرد و دید فیلم خودزندگینامهای شایا لباف چگونه در طولِ ماه آینده دوام خواهد آورد.
اما در زمینهی فیلمهای قدیمی جدول برایتان از «ترمیناتور: سرنوشت تاریک» (Terminator: Dark Fate) بگویم که به عملکردِ ضعیفش در آمریکای شمالی ادامه داد و با تجربهی ۶۳ درصد افت فروش و کسب ۱۰ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار در دومین آخرهفتهاش، به درآمدِ ۱۰ روزهی ۴۸ میلیون و ۵۸۷ هزار دلار رسید. این رقم نشانهای از این حقیقت است که ساختن یک دنبالهی بهتر نمیتوانست فرنچایزی را که عموم مردم دههها پیش از اهمیت دادن به آن دست کشیده بودند نجات بدهد. ساختهی تیم میلر درنهایت به ۶۵ تا ۷۰ میلیون دلار فروش در آمریکای شمالی دست خواهد یافت؛ رقمی که برابر با درآمدِ پنج روزِ اولِ اکران «ترمیناتور: قیامِ ماشینها» و برابر با افتتاحیهی پنجشنبه تا دوشنبهی «ترمیناتور: رستگاری» (۶۵ میلیون دلار) در سال ۲۰۰۹ است. این فیلم که در آمریکای شمالی توسط پارامونت و در دیگر نقاط دنیا (منهای چین) توسط فاکس/دیزنی پخش میشود، ۲۹ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار دیگر از کشورهای خارجی کسب کرد که شاملِ افتتاحیهی ۶ میلیون دلاریاش در ژاپن هم میشود؛ «سرنوش تاریک» تاکنون ۱۵۰ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار در کشورهای خارجی (بهعلاوهی ۴۵ میلیون دلار از چین) و ۱۹۹ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار از سراسر دنیا به دست آورده است. «سرنوشت تاریک» این هفته ۲۶ درصد از درآمدش را از آمریکای شمالی به دست آورد که در مقایسه با آمارِ ۲۴ درصدیاش از هفتهی گذشته به این معنی است که افتتاحیهی چین باعث شد تا هفتهی پیش درآمدِ خارجیاش باد کند. این فیلم اکرانش را با کسب چیزی دور و اطرافِ ۲۷۰ میلیون دلار به پایان خواهد رساند که برابر با «دارک فینیکس» خواهد بود؛ «سرنوشت تاریک» هم درست مثلِ «دارک فینیکس» نتیجهی کار استودیوهایی است که مدام سعی میکنند همان چیزی را که مخاطبان دقیقا نمیخواهند به زور به خوردشان بدهند. ردهی ششم جدول متعلق به «جوکر» (Joker)، محصولِ برادران وارنر است که ۹ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار در ششمین آخرهفتهاش کسب کرد و به مجموعِ ۳۶ روزهی ۳۱۳ میلیون و ۴۹۲ هزار دلار رسید. درآمدِ ششمین آخرهفتهی «جوکر» جایی بین درآمد ششمین آخرهفتهی «اونجرز: بازی پایانی» (۸ میلیون دلار) و «اونجرز: جنگ اینفینیتی» (۱۰/۵ میلیون دلار) قرار میگیرد. اگر «جوکر» بتواند به دوامش به همین شکل ادامه بدهد و باتوجهبه اینکه این فیلم تاکنون دربرابرِ تهدیدِ «جمینیمن»، «مالیفیسنت ۲»، «ترمیناتور: سرنوشت تاریک» و «دکتر اسلیپ» دوام آورده، پس میتوان فروشِ نهایی آن را بهجای ۳۲۵ میلیون دلار، چیزی نزدیک به ۳۴۰ میلیون دلار پیشبینی کرد. «جوکر» بهزودی از «ثور: رگناروک» (۳۱۵ میلیون دلار) عبور خواهد کرد. این فیلم همچنان به عملکردِ دیوانهوارش در کشورهای خارجی ادامه میدهد. «جوکر» این هفته در زمینهی مقایسهی بودجه و فروش، با پشت سر گذاشتنِ «ماسک» (۳۵۱ میلیون دلار از ۲۳ میلیون دلار بودجه در سال ۱۹۹۴) به سودآورترین فیلمِ کامیکبوکی سینما تبدیل شد. سودآورترین فیلمهای کامیکبوکی بزرگِ سینما «ونوم» (۸۵۴ میلیون از ۹۰ میلیون بودجه)، «بتمن» (۴۱۱ میلیون از ۳۵ میلیون بودجه)، «لاکپشتهای نینجا» (۲۰۰ میلیون از ۱۳ و نیم میلیون بودجه)، «ماسک» (۳۵۱ میلیون از ۲۳ میلیون بودجه) و حالا «جوکر» (۹۸۴ میلیون از ۶۲ و نیم میلیون بودجه) هستند. «جوکر» بهعنوانِ یک فیلمِ غیرسهبعدی با بودجهی متوسط که برای کسب درآمدی بلاکباستری روی چین حساب باز نمیکند و از قضا یک درامِ روانکاوانهی بزرگسالانه هم است، حکم به حقیقت پیوستنِ رویای هر استودیویی را دارد.
«جوکر» همچنین پشتسرِ «بوهمین رپسدی» (۹۰۵ میلیون از ۵۲ میلیون بودجه) و «شیر شاه» (۹۶۸ میلیون از ۵۵ میلیون بودجه در سال ۱۹۹۴)، در جایگاه سوم ارزانقیمتترین فیلمی که به بیش از ۹۰۰ میلیون دلار دست پیدا کرده قرار میگیرد و به محض اینکه از مرز یک میلیارد دلار عبور کند، با وجود بودجهای کمتر از بودجهی ۶۳ میلیون دلاری قسمت اول «پارک ژوراسیک»، به ارزانقیمتترین فیلمِ یک میلیاردی تاریخ بدل میشود. این فیلم که تاکنون ۶۷۱ میلیون دلار از کشورهای خارجی و ۹۸۴ میلیون دلار از سراسر دنیا کسب کرده است، فقط یک هفته تا عبورش از مرزِ یک میلیارد دلار باقی مانده است. «جوکر» به محض اینکه «شوالیهی تاریکی» (یک میلیارد و ۴ میلیون دلار) را پشت سر بگذارد، به پُرفروشترین فیلم دنیا که هیچوقت در چین به نمایش در نیامده تبدیل میشود. تا دسامبرِ سال گذشته، هیچ استودیوی دیگری به غیر از دیزنی و یونیورسال از زمان «ترنسفورمرها: عصر انقراض» در سال ۲۰۱۴ (پارامونت) موفق نشده بود تا فیلمهایشان را یک میلیاردی کنند. اما «آکوآمن» (یک میلیارد و ۱۴۸ میلیون دلار با ۲۹۸ میلیون دلار از چین) و «مرد عنکبوتی: دور از خانه» (یک میلیارد و ۱۳۱ میلیون دلار با ۱۹۹ میلیون دلار از چین) در حالی به این روند خاتمه دادند که حالا «جوکر» بدون بهره بُردن از چین به آنها میپیوندد. «جوکر» احتمالا اکرانش را با عبور از «نگهبانان کهکشان» (۳۳۳ میلیون دلار)، «مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» (۳۳۴ میلیون دلار)، «آکوآمن» (۳۳۵ میلیون دلار) و «مرد عنکبوتی ۳» (۳۳۶ میلیون دلار) به اتمام خواهد رساند. همچنین این فیلم در حالی درآمدِ بهتری نسبت به «جوخهی انتحار» (۳۲۵ میلیون دلار) خواهد داشت که بلیتهای بیشتری نسبت به «مرد پولادین» (۲۹۱ میلیون در سال ۲۰۱۳ / ۳۲۲ میلیون به نرخ امروز) خواهد فروخت. اگر «جوکر»، «آکوآمن» را پشتسر بگذارد، پایینتر از «واندر وومن»، «شوالیهی تاریکی برمیخیزد» و «شوالیهی تاریکی» در جایگاه چهارمِ پُرفروشترین فیلمهای دیسی و با فرض بر فروشِ جهانی یک میلیارد و ۴ میلیون دلاری تا یک میلیارد و ۸۱ میلیون دلاریاش، پشتسر «شوالیهی تاریکی برمیخیزد» (یک میلیارد و ۸۱ میلیون دلار) و «آکوآمن»، در جایگاه سوم پُرفروشترین فیلمهای دیسی جای خواهد گرفت.
«جوکر» با یک میلیاردیشدن، به دومین فیلم در تاریخِ پُرفروشترین فیلمهای لایو اکشنِ باکس آفیس تبدیل میشود که نه خودش دنباله است و نه دنبالهدار خواهد شد
اما یکی از نکاتِ جالبِ یک میلیاردی شدنِ «جوکر» این است که اگر دنبالهی این فیلم ساخته نشود، آن وقت «جوکر» به دومین فیلم در تاریخِ پُرفروشترین فیلمهای لایو اکشنِ باکس آفیس تبدیل میشود که نه خودش دنباله است و نه دنبالهدار خواهد شد. اگر به ۴۴ فیلمی که تاکنون از مرز یک میلیارد دلار فروشِ جهانی عبور کردهاند نگاه کنید میبینید که ۳۰تای آنها فیلمهایی هستند که نه دنباله هستند و نه پیشدرآمد؛ فیلمهایی که عبارتاند از: «اونجرز: بازی پایانی»، «جنگ ستارگان: نیرو برمیخیزد»، «اونجرز: جنگ اینفینیتی»، «دنیای ژوراسیک»، «خشن ۷»، «اونجرز: دوران اولتران»، «هری پاتر و یادگاران مرگبار قسمت دوم»، «جنگ ستارگان: آخرین جدای»، «دنیای ژوراسیک: پادشاهی سقوطکرده»، «شگفتانگیزان ۲»، «سریع و خشن ۸»، «مرد آهنی ۳»، «مینیونها»، «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی»، «مرد عنکبوتی: دور از خانه»، «ترنسفورمرها: طرفِ تاریک ماه»، «ارباب حلقهها: بازگشت پادشاه»، «اسکایفال»، «ترنسفورمرها: عصر انقراض»، «شوالیهی تاریکی بازمیگردد»، «داستان اسباببازی ۴»، «داستان اسباببازی ۳»، «دزدان دریایی کاراییب: صندوقچهی مرد مُرده»، «روگ وان»، «دزدان دریایی کاراییب: بر امواج غریبه»، «من نفرتانگیز ۳»، «در جستجوی دوری»، «جنگ ستارگان: تهدید شبح»، «هابیت: سفری غیرمنتظره» و بالاخره «شوالیهی تاریکی». این موضوع «جوکر» در موقغیتِ کم و بیش منحصربهفردی در بینِ اعضای باشگاه یک میلیاردیها قرار میدهد. اما از چهارده فیلمِ یک میلیاردی باقیمانده، هشتتای آنها یا آغازکنندهی مجموعهی خودشان بودند («اونجرز»، «فروزن»، «پارک ژوراسیک» و «آلیس در سرزمین عجایب») یا در آیندهای نزدیک دنبالهدار خواهند شد («آواتار ۲»، «بلک پنتر ۲»، «آکوآمن ۲» و «کاپیتان مارول ۲»). درنهایت، شش فیلمِ استثنایی و غیرمعمول باقی میماند که عبارتاند از: «تایتانیک»، «شیر شاه»، «دیو و دلبر»، «علاالدین»، «زوتوپیا» و «جوکر»؛ تمامی این فیلمها حکمِ قسمت اولهایی را دارند که هنوز هیچ حرفی دربارهی احتمالِ ساختِ قسمتهای دومشان مطرح نشده است. دیزنی میتواند دنبالهی «زوتوپیا» و بازسازیهای لایو اکشنش را اعلام کند، ولی احتمالا «زوتوپیا» و «علاالدین» تنها فیلمهایی هستند که پتانسیلِ بیشتری برای دنبالهسازی خواهند داشت. تازه حتی اگر بازسازیهای لایو اکشنِ دیزنی دنبالهدار نشوند، نباید فراموش کنیم که آنها یکجورهایی از لحاظ فنی دنباله حساب میشوند؛ آنها شاید دقیقا روایتگرِ قصهی جدیدی در دنیای انیمیشنهای «شیر شاه» و «علاالدین» نباشند، اما کماکان در حال بهره بُردن از یک آیپی شناخته شده و سرمایهگذاری روی موفقیتِ انیمیشنهای اورجینالشان هستند. پس، آنها هم از معادله حذف میشوند تا فقط «زوتوپیا» باقی بماند. بنابراین اگر «جوکر» دنبالهدار نشود، آن وقت این فیلم پشتسرِ «تایتانیک» در جایگاه دوم پُرفروشترین فیلمِ غیرانیمیشنی تاریخ که هیچ دنبالهای دریافت نکرده جای میگیرد.
از لحاظِ تجاری، نشان دادنِ چراغ سبز به دنبالهی «جوکر» ردخور ندارد. با فرضِ بر اینکه برادران وارنر بودجهی دنبالهی «جوکر» را زیر ۱۰۰ میلیون دلار نگه دارد، آن وقت دنبالهی این فیلم میتواند حتی با تجربهی افتِ فروشی شدید، کماکان بهطرز غولآسایی سودآور باشد. بله، احتمال اینکه «جوکر ۲» به درآمدِ کمتری نسبت به قسمت اول دست پیدا کند خیلی خیلی بالاست؛ چون فیلم اول در حالی از کنجکاوی سینماروها، ماهیتِ منحصربهفردش در بازار و جنجالهای پیش از اکران بهره میبرد که فیلم دوم شاملِ این فاکتورها نخواهد بود. بااینحال، «جوکر ۲» میتواند با تجربهی افت فروشی شبیه به «آلیس درون آینه» (۲۹۹ میلیون دلار در مقایسه با درآمد یک میلیارد و ۲۵ میلیونی «آلیس در سرزمین عجایب»)، کماکان به حدود ۳۰۰ میلیون دلار فروشِ جهانی دست پیدا کند. درواقع «جوکر ۲» میتواند به تکرار «آن: فصل دوم» (۴۶۸ میلیون علیه درآمد ۷۰۰ میلیونی قسمت اول) و «زندگی مخفی حیوانات خانگی ۲» (۴۲۹ میلیون علیه درآمدِ ۸۷۵ میلیونی قسمت اول) تبدیل شد؛ به این صورت که «جوکر ۲» مثل این دنبالهها در حالی در مقایسه با عملکردِ قسمتِ اولِ مجموعه «ناامیدکننده» ظاهر خواهد شد که مثل این دنبالهها بهلطف بودجهی ۷۰ تا ۸۰ میلیونیشان، حسابی سودآور از آب در خواهند آمد. «جوکر ۲» حتی با افت فروش شدیدی مثل «لگو مووی ۲» (۱۹۱ میلیون علیه درآمدِ ۴۶۹ میلیونی قسمت اول) همچنان به ۴۲۷ میلیون دلار دست خواهد یافت؛ وضعیتِ «جوکر ۲» شبیه به وضعیتِ «گودزیلا: پادشاه هیولاها» نخواهد بود؛ «پادشاه هیولاها» حکم دنبالهی ۱۷۰ میلیون دلاری یک فیلم ۱۶۰ میلیون دلاری را داشت که پنج سال بعد از اینکه قسمت اول ۵۲۹ میلیون دلار کسب کرد، به ۳۸۵ میلیون دلار فروش جهانی دست یافت (و البته دو سال بعد از اینکه «کونگ: جزیرهی جمجمه» ۵۶۶ میلیون دلار از ۱۸۰ میلیون دلار بودجه کسب کرده بود). «جوکر» آنقدر ارزانقیمت بود و چنان فروشِ سرسامآوری داشت که حالِ دنبالهاش حتی با تجربهی افت فروشی فاجعهبار کماکان خوب خواهد بود.
- گزارش باکس آفیس: از شکست مفتضحانه «ترمیناتور» تا غوغای «جوکر» بدون بازار چین
- گزارش باکس آفیس: نقطه مشترک «ظهور اسکایواکر» با «شوالیهی تاریکی» و «اونجرز» چیست؟
- گزارش باکس آفیس: آیا موفقیت «جوکر» آغازگر دوران جدیدی از سینمای ابرقهرمانی خواهد بود؟
- گزارش باکس آفیس: چرا «کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان» تاثیرگذارترین فیلم در موفقیتِ مارول در گیشه بود؟
- گزارش باکس آفیس: آیا «ماتریکس ۴» به مجموعه جدیدی برای برادران وارنر تبدیل خواهد شد؟
- باکس آفیس: محاسبه سود و زیان خالص بلاکباسترهای سال ۲۰۱۸
- گزارش باکس آفیس: پیشبینی درآمد «جنگ ستارگان: ظهور اسکایواکر» در بدترین و بهترین حالتِ ممکن
با تمام این حرفها، این خودِ برادران وارنر است که باید تصمیم بگیرد آیا «جوکر» را یکی از موفقیتهای بدون دنبالهاش حفظ خواهد کرد یا نه. همانطور که بارها صحبت کردم، برادران وارنر کارنامهی دیوانهواری در سال ۲۰۱۸ داشت و اکثرِ موفقیتهای بزرگش («شب بازی»، «ردی پلیر وان»، «هشت یار اوشن»، «مِگ»، «آسیاییهای خرپول» و «ستارهای متولد میشود» یا فیلمهای بیدنباله بودند یا با هدفِ آغاز مجموعه ساخته نشده بودند. البته که هنوز احتمال دارد دنبالهی «آسیاییهای خرپول» ساخته شود و «مِگ» هم براساس کتابی است که شش دنباله دارد، ولی هیچکدامشان با قصدِ هیجانزده کردنِ مخاطبان برای دنبالههایشان ساخته نشده بودند. «جوکر» هم به همین صورت میتواند درست مثل «ناشکستنی» به فیلمِ بیدنبالهای تبدیل شد که پایانِ اورجین استوری شخصیتِ اصلیاش حکم پایانِ داستان را داشته باشد. دنبالهی «جوکر» درست مثل «ناشکستنی» باعث میشود تا طرفداران با غیبت چیزهایی روبهرو شوند که قسمتِ اول «جوکر» را در جایگاه یگانهای در مقایسه با دیگر فیلمهای کامیکبوکی قرار داده بود. ولی بهطور کلی وقتی داریم دربارهی یک فیلم ۶۲ و نیم میلیونی صحبت میکنیم که بدون چین و با درجه سنی بزرگسالانه به یک میلیارد و ۵ میلیون دلار در دنیا دست پیدا کرده است، هیچ تصمیمِ اشتباهی برای پیشرفت وجود ندارد. اگر برادران وارنر یک دنباله برای «جوکر» در نظر بگیرد، آن فیلم حتی در صورتِ ظاهر شدن پایینتر از انتظارات، بهشکلی باورنکردنی سودآور خواهد بود. تازه این در حالی است که تصور نکنیم که «جوکر» بهجای «آن: فصل دوم» عملکردی شبیه به «ددپول ۲» نداشته باشد؛ «ددپول ۲» در حالی در خانه کمتر از قسمت اول فروخت که فروشِ بیشترش در کشورهای خارجی منجر به درآمدِ جهانی بزرگتری نسبت به قسمتِ اول شد. یا شاید برادران وارنر میتواند بیخیالِ دنبالهسازی برای «جوکر» شود که در عوض، احترامِ طرفداران و اعتمادِ آنها را در زمینهی تصمیمِ وارنر برای ساختِ فیلمهای تکی بیشتر براساس دیگر کاراکترهای کامیکهای دیسی به دست خواهد آورد.
در ردهی هشتمِ جدول «هریت» (Harriet)، محصولِ فوکس فیچرز را داریم ۷ میلیون و ۲۳۰ هزار دلار در دومین آخرهفتهاش کسب کرد و به مجموعِ ۱۰ روزهی ۲۳ میلیون و ۴۶۳ هزار دلار دست یافت. این رقم، درآمدِ بزرگی برای این فیلمِ زندگینامهای ۱۷ میلیون دلاری حساب نمیشود، اما عملکردِ قابلقبولی است که به سوی درآمدِ نهایی ۴۰ میلیونی این فیلم اشاره میکند. تعداد سینماهای «جوجو ربیت» (Jojo Rabbit) توسط سرچلایت به ۸۰۲ سینما افزایش پیدا کرد؛ در نتیجه، این فیلم با تجربهی ۷۱ درصد رشد فروش، ۳ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار کسب کرد و به مجموعِ ۲۴ روزهی ۹ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار رساند. «انگل» (Parasite) به عملکردِ قویاش ادامه داد. جدیدترین فیلم بونگ جون هو از اکران در ۶۰۳ سینما بدون افت فروش و رشد فروش، ۲ میلیون و ۵۳۰ هزار دلار کسب کرد و به مجموعِ ۳۱ روزهی ۱۱ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار دست یافت. این فیلم تاکنون ۱۰۰ میلیون دلار در سراسر دنیا فروخته است و بهزودی با عبور از «وداع» (The Farewell) با ۱۷ میلیون دلار فروش، به پُرفروشترین فیلمِ خارجیزبانِ امسال تبدیل میشود. ردهی هفتم جدول در اختیارِ «مالفیسنت: بانوی شرارت» (Maleficent: Mistress of Evil)، محصولِ دیزنی است که به عملکردِ غیرشگفتانگیزش در خانه ادامه داد. این فیلم ۸ میلیون دلار دیگر در آمریکای شمالی و ۱۹ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار از ۵۷ بازارِ خارجی به دست آورد؛ «بانوی شرارت» تاکنون در مجموع ۹۷ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار در خانه، ۳۳۳ میلیون دلار در کشورهای خارجی و ۴۳۰ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار در دنیا فروخته است. این رقم نتیجهی درخشانی برای این دنبالهی ۱۸۵ میلیون دلاری نیست، اما مجموعِ نهایی ۴۷۵ میلیون دلاریاش هم دقیقا یک فاجعه نیز حساب نمیشود. «بانوی شرارت» تاکنون بهتر از «آلیس درون آینه» (۲۹۹ میلیون دلار)، «دامبو» (۳۵۰ میلیون دلار) و «مری پاپینز بازمیگردد» (۳۴۹ و نیم میلیون دلار) فروخته است.
اگر «بانوی شرارت» بتواند از مرز ۵۰۰ میلیون دلار فروشِ جهانی عبور کند، به کمفروشترین فیلمِ گیشهی خانگی که از ۵۰۰ میلیون دلار فروشِ جهانی عبور کرده تبدیل میشود. رکورددارانِ فعلی «ریو ۲» (۱۳۱ میلیون دلار / ۵۰۰ میلیون دلار جهانی)، «ترنسفورمرها: آخرین شوالیه» (۱۳۰ میلیون / ۶۰۵ میلیون جهانی) و «زندگی پای» (۱۲۵ میلیون / ۶۰۹ میلیون جهانی» هستند. این نشان میدهد که حساب باز کردنِ روی کشورهای خارجی برای نجات دادنِ عملکردِ ضعیفشان در گیشهی خانگی فقط تا حدودی جوابگو خواهد بود؛ البته مگر اینکه بودجهی آن فیلم بیشتر از ۸۵ میلیون دلار («سه ایکس: بازگشت زندر کیج») نباشد یا آن فیلم جزیی از مجموعهی «سریع و خشن» باشد. «سریع و خشن ۸» در حالی ۲۲۶ میلیون دلار در آمریکای شمالی فروخت که این رقم آن را به کمدرآمدترین فیلم در آمریکای شمالی که بیش از ۹۰۰ میلیون دلار در دنیا فروخته (یک میلیارد و ۲۳۶ میلیون دلار) تبدیل میکند. «هابز و شاو» با وجود کسب فقط ۱۷۳ میلیون دلار در خانه، ۷۵۸ میلیون دلار در دنیا فروخت که آن را بعد از «دزدان دریایی کاراییب ۵» (۱۷۲ میلیون / ۷۹۴ میلیون جهانی) و «۲۰۱۲» (۱۶۶ میلیون / ۷۶۹ میلیون جهانی)، به کمدرآمدترین فیلم در آمریکای شمالی که بیش از ۷۰۰ میلیون دلار در دنیا فروخته است تبدیل میکند. اما همزمان این احتمال هم وجود دارد که «بانوی شرارت» دوام نیاورد و در عوض به یکی از آن فیلمهایی تبدیل شود که در حالی فقط ۱۰۰ میلیون دلار در خانه فروختهاند که از مرز ۴۰۰ میلیون دلار فروشِ جهانی عبور کردهاند؛ فیلمهایی که عبارتاند از: «آخرین سامورایی» (۱۱۱ میلیون خانگی و ۴۵۷ میلیون جهانی)، «وقایعنگاری نارنیا: سفر کشتی سپیدهپیما» (۱۰۴ میلیون / ۴۱۵ میلیون)، «مومیایی: مقبرهی امپراتور اژدها» (۱۰۲ میلیون / ۴۰۳ میلیون)، «حاشیهی اقیانوس آرام» (۱۰۱ میلیون / ۴۱۱ میلیون) و «تروی» (۱۳۳ میلیون / ۴۹۷ میلیون). قابلذکر است که تاکنون در حالی قسمتِ چهارم «مومیایی» یا «نارنیا» ساخته نشده که «حاشیهی اقیانوس آرام: طغیان» نیز فقط ۲۹۰ میلیون دلار در دنیا فروخت. خبر خوب برای دیزنی است که آنها از قبل قصدِ ساخت «مالیفیسنت ۳» را نداشتند.
درواقع با اینکه «بانوی شرارت» موفقیتِ تمامعیاری حساب نمیشود، اما بازگرداندنِ بودجهاش بهتنهایی حکمِ پیروزی خواهد داشت. چون نهتنها دیزنی در هنگامِ ساخت قسمتِ اولِ «مالفیسنت» قصد دنبالهسازی برای آن را نداشت، بلکه این فیلم نشان داد که فیلمهای پریانی لایو اکشنِ دیزنی پتانسیلِ توجیه کردنِ دنبالههایشان را در صورتِ بودجهگذاری درست خواهند داشت. تازه، حتی اگر آنها سر ریختنِ پولِ زیادی پای «بانوی شرارت» ضرر کرده باشند، ضررشان با پخشِ آن فیلم روی دیزنیپلاس جبران میشود. اگر هدفِ دیزنی به دست آوردنِ سهمِ بیشتر بازار است، آن وقت حتی فاجعههای تمامعیاری مثل «ترمیناتور: سرنوشت تاریک» هم در این زمینه به دیزنی کمک خواهد کرد. اما حالا که حرف از دیزنی شده، یکی از موردانتظارترین فیلمهای بعدیشان یعنی «فروزن ۲» (Frozen 2) را فراموش نکنیم که گمانهزنی دربارهی افتتاحیهاش از همین حالا شروع شده است. هفتهی گذشته وبسایتهای فروشِ بلیتِ «اتم تیکتس» و «فندنگو» اعلام کردند که «فروزن ۲» در بیست و چهار ساعتِ اولِ آغازِ پیشفروش بلیتهایش، بلیتهای بیشتری در مقایسه با تمام انیمیشنهای تاریخ فروخته است. «فروزن ۲» در حالی در بیست و دوم نوامبر اکران خواهد شد که تحلیلگرانِ افتتاحیهی بالای ۱۰۰ میلیون دلاریاش را پیشبینی میکنند. این رقم، افتتاحیهی رکوردشکنانهای در بین انیمیشنهای غیرتابستانی خواهد بود. با این وجود، تحلیلگران باور دارند که افتتاحیهی «فروزن ۲» جایی بین «مینیونها» (۱۱۵ میلیون دلار) و «هانگر گیمز: آتش گرفتن» (۱۵۸ میلیون دلار) خواهد بود. مسئله این است که توی بوق و کرنا کردنِ پیشفروشهای بزرگِ یک فیلمِ موردانتظار میتواند کار خطرناکی باشد. البته اینکه یک فیلم بلیتهای بیشتری پیش از آغازِ اکرانش بفروشد بهتر از فروختنِ بلیتهای کمتر است، اما مسئله این است که تاکنون رابطهی مستقیمی بین پیشفروشهای بزرگ و افتتاحیههای بزرگ کشف نشده است. برای مثال «سولو: داستانی از جنگ ستارگان» در حالی در بیست و چهار ساعتِ اولِ پیشفروشش، بلیتهای بیشتری نسبت به «بلک پنتر» فروخت که به فقط ۱۰۳ میلیون دلار افتتاحیه در مقایسه با افتتاحیهی ۲۰۲ میلیون دلاری «بلک پنتر» دست پیدا کرد.
بنابراین این به نفعِ دیزنی است تا برای جلوگیری از تکرارِ اتفاقی که برای «داستان اسباببازی ۴» افتاد، اجازه ندهد پیشفروشهای «فروزن ۲» به بالا رفتنِ انتظارات مردم و رسانهها از افتتاحیهی این فیلم منجر شود؛ بالاخره تابستانِ امسال «داستان اسباببازی ۴» در حالی به ۱۲۰ میلیون دلار افتتاحیه دست یافت که این رقم در مقایسه با انتظاراتی که از پیش بالا رفته بود به انتشارِ مقالههایی با مضمونِ عملکردِ ضعیفِ این فیلم منتهی شد. «داستان اسباببازی ۴» که با استقبالِ عالی منتقدان مواجه شد، با وجود افتتاحیهی پایینتر از انتظاراتش، کماکان به ۴۳۰ میلیون دلار فروشِ خانگی و یک میلیارد دلار فروشِ جهانی دست یافت. افتتاحیهی پایینتر از انتظارتِ یک فیلم به این معنی نیست که آن فیلم نمیتواند در طولانیمدت به موفقیتِ بزرگی تبدیل شود؛ چنین چیزی دربارهی «شرک برای همیشه» نیز صدق میکند که با وجودِ افتتاحیهی ۷۱ میلیون دلاریاش، رفت تا ۲۳۸ میلیون دلار در خانه و ۷۵۲ میلیون دلار در دنیا بفروشد. دیگر انیمیشنهایی که به قهرمانانِ پیشفروشِ هر دوی «فندنگو» و «اتم تیکتس» تبدیل شدهاند «داستان اسباببازی ۴» (۱۲۰ میلیون دلار) و «شگفتانگیزان ۲» (افتتاحیهی رکوردشکنانهی ۱۸۳ میلیون دلار) هستند. دیگری «در جستجوی دوری» و «مرد عنکبوتی: به درونِ دنیای عنکبوتی» (۳۵ میلیون دلار افتتاحیه که نشان میدهد پیشفروشها همهچیز نیستند). ولی اگر نقدهای «فروزن ۲» مثبت باشند، به سختی میتوان افتتاحیهی آن را چیزی در حد «مینیونها» (۱۱۵ میلیون دلار)، «داستان اسباببازی ۴» (۱۲۰ میلیون دلار)، «شرک ۳» (۱۲۱ میلیون دلار)، «هانگر گیمز: مرغمقلد قسمت اول» (۱۲۲ میلیون دلار)، «هری پاتر و یادگاران مرگبار قسمت اول» (۱۲۵ میلیون دلار) و شاید حتی «در جستجوی دوری» (۱۳۶ میلیون دلار) تصور نکرد. اما همزمان این احتمال هم وجود دارد که «فروزن ۲» بهجای «گرگ و میش: ماه نو» (۱۴۲ میلیون دلار)، افتتاحیهای نزدیک به «هانگر گیمز: مرغمقلد قسمت اول» (۱۰۲ میلیون دلار) داشته باشد. چنین نتیجهای باتوجهبه افتتاحیهی ۹۳ میلیون دلاری قسمت اول «فروزن» در سال ۲۰۱۳، عملکردِ ناامیدکنندهای خواهد بود. با این وجود، نباید فراموش کنیم که نه هفتهی اول، بلکه دومینِ آخرهفتهی اکرانِ «فروزن» مصادف با آخرهفتهی روز شکرگذاری خواهد بود.
این یعنی نهتنها این فیلم احتمالا به صدرنشینِ جدولِ آخرهفتهی روزِ شکرگذاری تبدیل خواهد شد، بلکه به احتمال زیاد این فیلم در حالی افتتاحیهی نرمتری خواهد داشت که در عوض، دوامِ قدرتمندی را در طولِ ۱۲ روزِ اولِ اکرانش تجربه خواهد کرد. به عبارت دیگر، «فروزن ۲» میتواند عملکردی «جنگ ستارگان: تهدید شبح»وار داشته باشد. در حالی از اولین پیشدرآمدِ جُرج لوکاس انتظار میرفت که تمام رکوردهای موجود در جهانهستی را درهمبشکند که این فیلم فقط برخی از رکوردها را شکست. آن فیلم ۲۸ میلیون دلار در روزِ اول اکرانش (چهارشنبه) فروخت که برای خودش رکورد حساب میشد و سپس به ۱۰۵ میلیون دلار افتتاحیهی رکوردشکنانهی چهارشنبه تا یکشنبه دست یافت. اما با وجود افتتاحیهی جمعه تا یکشنبهی ۶۴ میلیون دلاریاش، مجبور بود پشتسر «دنیای گمشده: پارک ژوراسیک» (۹۲ میلیون دلار) به کارگردانی استیون اسپیلبرگ، به جایگاه دومِ بهترین افتتاحیههای تاریخ رضایت بدهد. در افسانهها میگویند که این دو فیلمساز سر اینکه فیلم کدامیک از آنها افتتاحیهی بهتری در مقایسه با دیگری خواهد داشت شرطبندی کردند و لوکاس علیه فیلم خودش شرط میبدند. اسپیلبرگ میبازد و مجبور میشود سهمِ تعطیلاتِ خانوادگی مشترکشان را در تابستانِ آن سال پرداخت کند. نقدهای ضد و نقیضِ «تهدید شبح» بهعلاوهی واکنشِ متناقضِ طرفداران به فیلم باعث شد تا مردم در برخورد با این افتتاحیه، گواهی مرگِ این فیلم را زودتر از موعد امضا کنند. اما خیلی زود مشخص شد خیلی از مخاطبانِ فیلم تضمیم گرفته بودند تا در هفتهی اول به تماشای فیلم نروند. «تهدید شبح» با تجربهی فقط ۲۵ درصد افت فروش در دومین آخرهفتهاش، ۵۱ میلیون دلار در چاچوب جمعه تا یکشنبه و ۶۶ میلیون دلار در چارچوب جمعه تا دوشنبه فروخت به مجموعِ ۱۳ روزهی ۲۰۰ میلیون دلار دست یافت که در آن زمان درآمدِ رکوردشکنانهای حساب میشد. «تهدید شبح» شاید یک هفته دیرتر اما بالاخره در جریان دومین آخرهفتهاش داشت مثل یک «جنگ ستارگان» عمل میکرد. این فیلم درنهایت به ۴۳۱ میلیون دلار فروشِ خانگی (جایگاه سوم پشتسر «تایتانیک» و «جنگ ستارگان») و ۹۲۰ میلیون فروشِ جهانی (جایگاه دوم پشتسر «تایتانیک») دست پیدا کرد. اگر «فروزن ۲» افتتاحیهای شبیه به «هانگر گیمز: آتش گرفتن» یا «شگفتانگیزان ۲» داشته باشد که هیچی (که البته تصور کردنِ چیزی غیر از این هم سخت است)، اما اگر نداشته باشد، کماکان این فرصت را دارد تا با نشان دادنِ دوامی در حد و اندازهی «تهدید شبح» یا فیلم لایو اکشن «گرینچ» (۵۵ میلیون دلار افتتاحیه / ۵۲ میلیون آخرهفتهی دوم / ۲۶۰ میلیون فروش خانگی)، تا سیزدهم دسامبر به فروشِ قویاش در دورانِ پسا-افتتاحیهاش ادامه بدهد. خبر بد برای «فروزن ۲» این است که بهدلیل برخورد با چندین فیلمِ کودکپسندانه پس از بیست و یکمینِ روزِ اکرانش («جومانجی: مرحلهی بعد»، «ظهور اسکایواتر»، «گربهها»، «جاسوسان در لباس مُبدل»، «زنان کوچک» و غیره)، از دوامِ خارقالعادهی قسمت اول «فروزن» بهره نخواهد بُرد. اما تغییر زمانِ اکرانش از آخرهفتهی روز شکرگذاری به یک هفته قبل از آخرهفتهی روز شکرگذاری به این معنی است که این فیلم برای تبدیل شدن به یک موفقیتِ بزرگ، مجبور به رکوردشکنی در آخرهفتهی افتتاحیهاش نخواهد بود.
نظرات