// پنجشنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۰۱

گزارش باکس آفیس: جیسون استاتهام با اکشن The Meg صدرنشین شد

در گزارش باکس آفیس این هفته درباره آغاز اکران فیلم اکشن The Meg و دیگر پرفروش‌ترین فیلم‌های هفته صحبت می‌کنیم.

گزارش باکس آفیس این هفته را با اکشن کوسه‌محور «مگ» (The Meg) شروع می‌کنیم که با کسب ۴۴ و نیم میلیون دلار به عنوان افتتاحیه‌ی جمعه تا یکشنبه خیلی بهتر از انتظارات ظاهر شد و صدر جدول را تصاحب کرد. از آنجایی که تحلیلگران افتتاحیه‌ی حدودا ۲۰ میلیون دلاری این فیلم را پیش‌بینی کرده بودند، این رقم موفقیت بزرگی برای برادران وارنر حساب می‌شود. اگرچه ضریب فروش آخرهفته‌ی این فیلم با ۲/۶۹ در مقایسه با «کونگ: جزیره‌ی اسکال» (Kong: Skull Island) و «سن آندریس» (San Andreas) با ضریب ۳ به زور و زحمت «خوب» محسوب می‌شود، ولی کماکان این رقم به معنی عملکرد خانگی قوی فیلمی است که اکثر تحلیلگران انتظار داشتند که پول اصلی‌اش را از کشورهای خارجی به دست خواهد آورد. تازه اینکه «مگ» نقدهای نه چندان فوق‌العاده‌ای هم دریافت کرد، عملکردش را قابل‌توجه‌تر از چیزی که هست می‌کند. اتفاقی که برای «مگ» افتاده، خیلی یادآور «سن آندریس» از سه سال پیش است که نه تنها در قالب دواین جانسون از یک ستاره‌ی کچل و هیکلی بهره می‌برد، بلکه در قالب زمین‌لرزه‌های غول‌آسایش هم شامل یک تهدید طبیعی فانتزی می‌شد. آن فیلم هم اکرانش را بهتر از پیش‌بینی‌های کارشناسان آغاز کرد. دلایل متعددی برای افتتاحیه‌ی قوی «مگ» وجود دارد. در اینکه فیلم‌های کوسه‌محور پرطرفدار هستند شکی نیست، اما نه تنها این یکی از ترکیب یک ستاره و کانسپ داستانی هیجان‌انگیز بهره می‌برد، بلکه نمی‌تواند محبوبیت نسبی رُمان منبع اقتباس این فیلم که چندین دنباله هم دارد را نادیده گرفت. جیسون استاتهام بدون شک برای خودش نام جذابی در صنعت سینما است. او چه به عنوان ستاره‌ی اصلی فیلم‌هایش و چه به عنوان بازیگر مکمل در فیلم‌هایی مثل «جاسوس» (Spy) یا «خشن ۷» (Furious) قادر به کشیدن مردم به سینماها است. با اینکه «مگ» یک فیلم چند بازیگری است، اما همچنان اول و آخر فیلم جیسون استاتهام حساب می‌شود و این‌طور نیست که روبی رُز یا کلیف کرتیس قدرت ستاره‌ای داشته باشند. قابل‌ذکر است که «سن آندریس» هم اولین موفقیت تجاری دواین جانسون با فیلمی که تنها ستاره‌اش خودش محسوب می‌شد بود. شاید مخاطبان امروز ترجیح می‌دهند تا قهرمانان اکشنشان را در حال دست و پنجه نرم کردن با فاجعه‌های طبیعی یا هیولاهای مقابل‌تاریخی در مقایسه با آدم‌بد‌های کلاسیک ببینند. هرچه هست «مگ» یک موفقیت بزرگ برای استاتهامی به حساب می‌آید که بزرگ‌ترین اکشنِ قبلی‌اش به عنوان تنها ستاره‌‌اش «مکانیک: رستاخیز» (Mechanic: Reserection) بود که به ۱۰۹ میلیون دلار فروش جهانی از ۴۰ میلیون دلار بودجه دست پیدا کرد. اگرچه این ارقام به اندازه‌ی «تحت محاصره» (Under Siege) نمی‌رسند، ولی اما احتمالا این بهترین افتتاحیه‌ای است که او می‌تواند در فضای بازار حال حاضر به دست بیاورد. اگر «مگ» عملکردی شبیه به «سوآت» (SWAT) داشته باشد می‌تواند به ۱۴۰ میلیون دلار فروش خانگی دست پیدا کند. ولی اگر شبیه به «سن آندریس» ظاهر شود و ۲/۸ برابر افتتاحیه‌اش کسب کند، به ۱۲۷ میلیون دلار فروش خانگی دست پیدا خواهد کرد. حتی عملکرد ضعیفی مثل «هرکول» (Hercules) ‌یا «طوفان جغرافیایی» (Geostorm) هم آن را از مرز ۱۰۰ میلیون دلار فروش خانگی رد خواهد کرد. خلاصه نکته این است که «مگ» شروع خوبی را تجربه کرده است. این فیلم همچنین به ۹۷ میلیون دلار فروش خارجی دست پیدا کرد که ۵۰ میلیون و ۳۰۰ هزار دلارش متعلق به بازار چین است و روی هم رفته به معنی افتتاحیه‌ی جهانی ۱۴۱ میلیون و ۳۰۰ هزار دلاری‌اش است.

thank you for your service

دومین تازه‌اکران هفته درام «بلک‌کلنزمن» (BlacKkKlansman)، جدیدترین فیلم اسپایک لی‌ است که نمایشش را با کسب رقم امیدوارکننده‌ی ۱۰ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار شروع کرد و در جایگاه پنجم چارت قرار گرفت. از زمان بازسازی «اولدبوی» (Oldboy) در سال ۲۰۱۳ تاکنون، این اولین فیلم اسپایک لی است که با بیش از ۵۰۰ سالن اکران شده است. اگرچه این رقم بهترین افتتاحیه‌ی اسپایک لی از زمان افتتاحیه‌ی ۲۸ میلیون دلاری «نفوذی» (Inside Man) در سال ۲۰۰۶ محسوب می‌شود، اما کسب ۱۰ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار از اکران در هزار و ۵۱۲ سینما اصلا عالی نیست. با این حال به اندازه‌ی کافی برای این فیلم ۱۵ میلیون دلاری خوب است. سومین تازه‌اکران این هفته که اون هم کمی بهتر از انتظارات ظاهر شده فیلم ترسناک «اسلندر من» (Slender Man) است که همان‌طور که انتظار می‌رفت با نقدهای افتضاحی روی پرده رفت و ۱۱ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار به عنوان افتتاحیه کسب کرد. این رقم افتتاحیه‌ی قابل‌قبولی برای محصولِ ۱۰ میلیون دلاری سونی حساب می‌شود. به نظر می‌رسد سونی با این فیلم به‌علاوه‌ی «هتل ترانسلوانیا ۳» (Hotel Transylvania 3)، «اکولایزر ۲» (The Equalizer 2) و «سیکاریو ۲: روز سولدادو» (Sicario 2: Day of the Soldado) دارد تابستان خیلی جمع و جور اما بسیار قوی‌ای را تجربه می‌کند.

در زمینه‌ی فیلم‌های قدیمی جدول «ماموریت غیرممکن: فال‌اوت» (Mission Impossible: Fallout) را در رده‌ی دوم جدول داریم که ۲۰ میلیون دلار دیگر (۴۳ درصد افت فروش) در سومین آخرهفته‌ی اکرانش برای پارامونت کسب کرد و به درآمد ۱۷ روزه‌ی ۱۶۱ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار دست پیدا کرد. احتمالا اینکه «فال‌اوت» با سقوط شدیدتری در مقایسه با «ملت سرکش» (۳۹ درصد افت در آخرهفته‌ی سوم) روبه‌رو شده به خاطر عملکرد بهتر از انتظاراتِ «مگ» است. بله، افتتاحیه‌ی ۶۰ میلیون دلاری «بچه‌ی ناف کامپتون» (Straight Outta Campton) هم با سومین آخرهفته‌ی «ملت سرکش» همزمان شده بود، اما احتمالا آن دو فیلم هم‌پوشانی کمتری در مقایسه با دو تریلر اکشنِ ستاره‌محور داشته‌اند. این در حالی است که «فال‌اوت» تا حالا ۲۷۵ میلیون دلار هم از کشورهای خارجی کسب کرده که آن را در این زمینه ۱۹ درصد جلوتر از «ملت سرکش» قرار می‌دهد که شامل افتتاحیه‌ی ۶۱۵ هزار دلاری‌اش در لهستان (۳۵ درصد بهتر از فیلم قبلی) و درآمد ۱۸ میلیون و ۷۰۰ هزار دلاری‌اش در ژاپن می‌شود. «فال‌اوت» روی هم رفته ۴۳۷ و نیم میلیون دلار از سرتاسر دنیا کسب کرده است. جدیدترین اکشنِ تام کروز به محض عبور از درآمد ۵۸۲ میلیون دلاری «ردی پلیر وان» (Ready Player One)، پشت سر «دنیای ژوراسیک ۲» (یک میلیارد و ۲۷۶ میلیون دلار)، در جایگاه دوم پرفروش‌ترین فیلم‌های غیرابرقهرمانی/کامیک‌بوکی سال ۲۰۱۸ قرار می‌گیرد. و از آنجایی که این فیلم تازه در آخر ماه در چین روی پرده می‌رود، هنوز احتمالا ۷۰۰ میلیونی شدنش در گیشه‌ی جهانی وجود دارد. در حال حاضر تحلیلگران فروش خانگی نهایی ۲۰۲ تا ۲۲۶ میلیون دلاری این فیلم را پیش‌بینی می‌کنند. اگر «فال‌اوت» بتواند فروش ۲۱۵ میلیون دلاری «ماموریت غیرممکن ۲» از سال ۲۰۰۲ را پشت سر بگذارد، می‌تواند بعد از «جنگ دنیاها» (۲۳۵ میلیون دلار) در جایگاه دوم پرفروش‌ترین فیلم خانگی تام کروز قرار بگیرد. و اگر بتواند فروش نهایی ۶۹۴ میلیون دلاری «پروتکل شبح» (Ghost Protocol) را پشت سر بگذارد، به بزرگ‌ترین موفقیت جهانی کروز بدل می‌شود. در جایگاه سوم جدول «کریستوفر رابین» (Christopher Robin) قرار دارد که ۱۲ میلیون و ۴۳۰ هزار دلار در دومین هفته‌ی اکرانش فروخت، با ۴۹ درصد افت فروش مواجه شد و به درآمد ۱۰ روزه‌ی قابل‌قبول ۵۰ میلیون دلار دست پیدا کرد. در مقایسه «اژدهای پیت» (Pete’s Dragon) دو سال پیش با ۴۷ درصد افت فروش در آخرهفته‌ی دومش مواجه شد. این فاصله‌ی بسیار زیادی نیست، اما به این معنی است که از «کریستوفر رابین» نباید انتظارِ دوام قدرتمندی را داشته باشیم. با این حال هنوز فروش خانگی نهایی ۷۵ تا ۸۰ میلیون دلاری این فیلم پیش‌بینی می‌شود. حالا سرنوشتش فقط به عملکرد خوبش در کشورهای خارجی بستگی دارد.

thank you for your service

در رده‌ی ششم جدول «جاسوسی که قالم گذاشت» (The Spy Who Dumped Me) را داریم که ۶ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار دیگر در دومین آخرهفته‌ی نمایشش کسب کرد و به درآمد ۱۰ روزه‌ی ۲۴ میلیون دلار دست پیدا کرد. این اکشن کمدی با اینکه حق داشت بهتر از اینها مورد استقبال قرار بگیرد، اما از بد حادثه از یک طرف با «ماما میا ۲» (که از مرز ۱۰۰ میلیون دلار فروش خانگی و ۲۸۰ میلیون دلار فروش جهانی عبور کرده) محاصره شده و از طرف دیگر با «ماموریت غیرممکن: فال‌اوت». در جایگاه هشتم «اکولایزر ۲» (The Equalizer 2) قرار دارد که ۵ و نیم میلیون دلار دیگر فروخت و به درآمد ۲۴ روزه‌ی ۸۹ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار دست پیدا کرد. با این وضعیت فروش نهایی بالای ۱۰۰ میلیون دلاری جدیدترین فیلم دنزل واشنگتنِ ردخور ندارد. در حال حاضر سوال این است که عملکرد این فیلم ۶۲ میلیون دلاری در کشورهای خارجی (۱۰ میلیون دلار تاکنون) چگونه خواهد شد. دیگر محصول سونی «هتل ترانسلوانیا ۳: تعطیلات تابستان» (Hotel Transylvania 3: Summer Vacation) است که ۵ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار به دست آورد و به درآمد خانگی ۱۴۶ میلیون و ۸۸۰ هزار دلار و فروش جهانی ۳۷۸ میلیون دلار دست پیدا کرد. «انت‌من و وسپ» (Ant-Man and the Wasp) تا حالا ۲۰۳ میلیون دلار در گیشه‌ی خانگی فروخته و به ۴۴۹ میلیون دلار فروش جهانی از ۱۶۵ میلیون دلار بودجه دست یافته است. نه، این فیلم یک موفقیت تمام‌عیار حساب نمی‌شود، اما مهم این است که نه تنها فیلم نقدهای قابل‌قبولی دریافت کرد، بلکه مخاطبان هم متوجه‌ی آن شدند. این‌طور نیست که انتظار داشته باشیم تا همه‌ی انیمیشن‌های پیکسار شبیه به «پاندای کونگ‌فو کار» (Kung Fu Panda) ظاهر شوند یا همه‌ی فیلم‌های استودیوی بلام‌هوس در حد «گسست» (Split) بفروشند. «تاریک‌ترین ذهن‌ها» (The Darkest Mind) این هفته با کله سقوط کرد، ۲ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار به دست آورد و به درآمد ۱۰ روزه‌ی افتضاحِ ۱۰ میلیون دلار دست پیدا کرد. «کلاس هشتم» (The Eighth Grade)، محصول استودیوی A24 از مرز ۱۰ میلیون دلار فروش عبور کرد در حالی که «سه غریبه‌ی همسان» (Three Identical Strangers) تا حالا به ۹ میلیون و ۶۸۶ هزار دلار فروش خانگی دست پیدا کرد. «ببخشید مزاحمتون شدم» هم از مرز ۱۵ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار فروش خانگی عبور کرد. «دنیای ژوراسیک: پادشاهی سقوط کرده» (Jurassic World: Fallen Kingdom) تاکنون ۴۰۹ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار در خانه و یک میلیارد و ۲۷۵ میلیون دلار در دنیا فروخته است. انیمیشن «تایتان‌های نوجوان به سینما می‌روند» (Teen Titans Go to the Movies) به ۲۵ و نیم میلیون دلار فروش خانگی دست پیدا کرد و از فروش خانگی «غول آهنی» (Iron Giant) بدون احتساب نرخ تورم عبور کرد. «آسمان‌خراش» (Skyscraper)، جدیدترین اکشن دواین جانسون به ۲۹۵ میلیون دلار درآمد جهانی دست پیدا کرد که ۹۸ میلیون دلار متعلق به چین و ۶۶ میلیون دلارش متعلق به آمریکای شمالی است. «اولین پاکسازی» (First Purge) به ۱۲۷ میلیون دلار فروش جهانی رسید و به پرفروش‌ترین فیلم «پاکسازی» در گیشه‌ی جهانی تبدیل شد.

راستی در جریان هفته گذشته خبر رسید که «پیشتازان فضا ۴» (Star Trek 4)، نه آن فیلمی که کوئنتین تارانتینو می‌خواست بسازد در موقعیت خطرناکی قرار گرفته است. کریس پاین (کاپیتان کرک) و کریس همسورث (پدر مرحوم کرک در یک خط داستانی سفر در زمان) مذاکرات برای حضور در این فیلم را ترک کرده‌اند. ماجرا از این قرار است که پاین و همسورث پول بیشتری نسبت به چیزی که پارامونت می‌خواهد بدهد طلب می‌کنند و حالا این فیلم که توسط اس.جی. کلارکسون کارگردنی می‌شود در خطر ساخته نشدن و ناپدید شدن قرار دارد. قضیه این است که هر دوی پاین و همسورث مان پولی را می‌خواهند که در زمان اعلام ساخت «پیشتازان فضا ۴» قبل از اکران «پیشتازان فضا: فراتر» (Star Trek Beyond) سرش به توافق رسیده بودند. اما پارامونت زیر نظر مدیریت جدیدش از آنها می‌خواهد تا به خاطر عملکرد ضعیفِ «پیشتازان فضا: فراتر»، پول توافق شده را کم کند. اولین چیزی که باید بدانیم این است که پاین و همسورث باید کاهش حقوقشان کنار بیایند و آن را قبول کنند. مسئله این است که بیشتر از اینکه «پیشتازان فضا» به این دو نفر نیاز داشته باشد، این دو به «پیشتازان فضا» نیاز دارند. دوم اینکه اتفاقی که اینجا افتاده است مثال دیگری از دردسرهایی است که از اعلام ساختِ دنباله قبل از اکران فیلم قبلی ایجاد می‌شود. بزرگ‌ترین مشکلِ «استار ترک»‌های ریبوت‌شده‌ی کمپانی‌های پارامونت و بد روبات، بودجه‌های بسیار بزرگشان است. ساخت این فیلم‌ها اگرچه در حد فیلم‌های متوسط دیزنی خرج روی دست تهیه‌کنندگانش می‌گذارد، اما هیچ‌وقت به درآمد ۷۰۰ تا یک میلیارد دلاری آن فیلم‌ها دست پیدا نمی‌کند. تازه اگر حرفی از فیلم‌های «سریع و خشن»، دنباله‌های «ماموریت غیرممکن» و فیلم‌های ابرقهرمانی برادران وارنر نزنیم. همچنین از آنجایی که این بودجه‌های بلاک‌باستری به سکانس‌های اکشن‌محورِ غول‌آسا نیاز دارد، باعث می‌شود تا این فیلم‌ها از داستانگویی شخصیت‌محورشان فاصله بگیرند و طرفداران هاردکور مجموعه را ناراحت کنند. داریم درباره‌ی مجموعه‌ای حرف می‌زنیم که بزرگ‌ترین بودجه‌اش ۷۰ میلیون دلار بود، اما بعد سروکله‌ی جی. جی. آبرامز و دوستانش برای ریبوت این مجموعه در سال ۲۰۰۹ پیدا شد و بودجه‌ی آن فیلم را به ۱۵۰ میلیون دلار رساند. خبر خوب این بود که آن فیلم نقدهای مثبتی دریافت کرد و با کسب ۲۵۶ میلیون دلار از ۷۹ میلیون دلار افتتاحیه، به فروش قدرتمندی در گیشه‌ی خانگی دست پیدا کرد. خبر بد اما این بود که این فیلم فقط ۳۸۵ میلیون دلار در دنیا فروخت. این رقم چندان از «بتمن آغاز می‌کند» (۲۰۵ میلیون دلار در خانه / ۳۷۱ میلیون دلار در دنیا) فاصله نداشت. بنابراین گمانِ سازندگان بر این بود که دنباله با عملکردی در حد و اندازه‌ی «شوالیه‌ی تاریکی» خواهد داشت. ولی «پیشتازان فضا: به درون تاریکی» که با ۱۹۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده بود، فقط ۲۲۹ میلیون دلار در خانه و ۴۶۷ میلیون دلار در دنیا فروخت. نتیجه‌ی بدی نبود، اما «به درون تاریکی» سر خط داستانی کرک علیه خان مورد خشم طرفداران سرسخت مجموعه قرار گرفت.

Chris Pine and Chris Hemsworth Star Trek

«پیشتازان فضا: فراتر» به کارگردانی جاستین لین وارد میدان شد و با وجود دریافت نقدهای قوی و نظر مثبت طرفداران، فقط ۱۵۸ میلیون دلار در خانه و ۳۴۵ میلیون دلار در دنیا از ۱۹۰ میلیون دلار بودجه به دست آورد. مسئله این است که این فیلم‌ها هیچ‌وقت نمی‌توانند به فروش‌هایی در حد و اندازه‌ی «نگهبانان کهکشان» دست پیدا کنند. مخاطبان خارجی به همان اندازه که با فیلم‌های جدید «جنگ ستارگان» شگفت‌زده نمی‌شوند، اهمیت چندانی هم به فیلم‌های «استار ترک» نمی‌دهند. تازه اگر جذابیتِ اولین قسمت این سری یک اکشنِ علمی‌-تخیلی بود که حال و هوای «جنگ ستارگان» قدیمی را داشته باشد، این جذابیت از زمان اکران «نیرو برمی‌خیزد» از بین رفت. بنابراین به این نتیجه می‌رسیم که پارامونت تصمیم درستی برای ساخت «استار ترک»‌های ارزان‌قیمت‌تر گرفته است. اگر «پیشتازان فضا: فراتر» با ۱۲۰ میلیون دلار بودجه تهیه می‌شد، احتمالا در پایان به سودآوری می‌رسید. حالا پارامونت درگیر پایین آوردن حقوقی که قبل از «فراتر» به پاین و همسورث قول داده بود پیدا کرده است و این نشان می‌دهد که چرا نهایی کردن دنباله قبل از اکران قسمت قبل فکر خوبی نیست. پارامونت درست یک هفته قبل از اکران «فراتر» این کار را انجام داد. حرکتی که صرفا وسیله‌ای برای افزایش سروصدای رسانه‌ای فیلم جدید «استار ترک» بود و در آن زمان به همان اندازه که «فنتستیک فور ۲»، «گرین لنتزن ۲» یا «ترمیناتور: جنسیس ۲» واقعیت نداشتند، ساخت آن فیلم هم جدی نبود. اگر پارامونت تا بعد از اکران «فراتر» صبر می‌کرد یا بخشی را به قرداد اضافه می‌کرد که اگر این فیلم شکست بخورد، ما دوباره مذاکره می‌کنیم، آنها در چنین وضعیتی گرفتار نمی‌شدند. بله، اگر این قرداد از قبل نهایی نمی‌شد و اگر «فراتر» به فراتر از ۵۰۰ میلیون دلار فروش جهانی دست پیدا می‌کرد، احتمال داشت که پاین و همسورث طلب پول بیشتری کنند. اما وقتی بازیگران فیلمت ارزش بیشتری پیدا می‌کنند، این مشکل بهتری است که یک استودیو می‌تواند داشته باشد. در زمینه‌ی اینکه چه کسی باید در این درگیری کوتاه بیاید، جواب سخت است. از یک طرف نباید فراموش کنیم که اگرچه هر دوی کریس پاین و کریس همسورث «ستاره» حساب می‌شوند، اما آنها در آن دسته ستاره‌هایی قرار می‌گیرند که بیشتر بازیگران پرطرفداری هستند که چندتا موفقیتِ باکس آفیسی بزرگ را به نام خودشان ثبت کرده‌اند، اما خارج از آن مجموعهها نمی‌توانند مردم را به سینماها بکشانند. شاید یک دهه پیش همسورث با «بلک‌هت» (Blackhat) یا پاین با «اگر سنگ از آسمان ببارد» (Hell or High Water) می‌توانستند به درآمدهای بزرگی دست پیدا کنند، اما امروزه این فیلم‌ها در بهترین حالت درآمد بخور نمیری کسب می‌کنند و از اُسکاری شدنشان لذت می‌برند. «اگر سنگ از آسمان ببارد» با وجود نامزدی بهترین فیلم اسکار، به درآمد کمتری نسبت به درآمد افتتاحیه‌ی روز شنبه‌ی «به درون تاریکی» دست پیدا کرد. «بلک‌هت»، «در قلب دریا» (In the Heart of Sea) و «شکارچی» (The Huntsman) همه به ناامیدی‌های بزرگی برای مردی که نقش ثور را بازی کرده است تبدیل شدند.

این اتفاق بیشتر از استعداد بازیگران، به سلیقه‌ی سینماروها در سال ۲۰۱۸ مربوط می‌شود. کریس پاین تا وقتی برای سینماروها اهمیت دارد که در حال بازی کردن نقش کاپیتان کرک باشد. مگر اینکه در مجموعه مشهور دیگری مثل «واندروومن» حاضر شود. با این وجود بازیگران بزرگی هم هستند که حق دریافت پول‌های بزرگی برای اجرای دوباره‌ی نقش‌های پرسروصدایشان را دارند. مثلا برندن فریزر کاملا ارزش ۱۲ و نیم میلیون دلاری که برای «مومیایی بازمی‌گردد» دریافت کرد را داشت. چنین چیزی درباره‌ی ۸ میلیون دلاری که برایس دالاس هاوارد برای «دنیای ژوراسیک: پادشاهی سقوط کرده» دریافت کرد هم صدق می‌کند. یا مثلا شاید رابرت دوانی جونیور برای حضور در دنیای سینمایی مارول و دنباله‌های «شرلوک هولمز» باید به اندازه‌ی ورزنش طلا بگیرد، اما در فیلمی مثل «قاضی» (The Judge) نباید حقوق زیادی دریافت کند. چون شهرتِ دوانی جونیوز با مارول و شرلوک هولمز گره خورده و بدون آنها قدرتِ ستاره‌ای‌اش را از دست می‌دهد و ارزش حقوق بالا ندارد. کریس پاین و کریس همسورث باید از خودشان بپرسند آیا ترجیح می‌دهند «استار ترک ۴» را با پول کمتری داشته باشند یا اصلا «استار ترک ۴» را نداشته باشند. برخی از تحلیلگران فکر می‌کنند این دو بهتر است موفقیتِ باکس آفیسی دیگری به رزومه‌شان اضافه کنند به جای اینکه از آن روی برگردانند. حتی اگر این کار به این معنی است که این‌دفعه باید پول کمتری دریافت کنند. وضعیت این دو خیلی شبیه به کریس پرت است که اگرچه در مجموعه‌های «نگهبانان کهکشان» و «دنیای ژوراسیک» ارزش زیادی دارد، اما خارج از این برندها، قدرت ستاره‌ای‌اش بگیر نگیر دارد. بالاخره تا همین یک سال پیش به نظر می‌رسید که پارامونت بدجوری به فیلم‌های «استار ترک» بدون توجه به عملکردشان نیاز دارد. اما مدیریت جدید پارامونت در حال تجربه‌ی بُردهای متوالی بوده است که با «یک مکان ساکت» (A Quiet Place) شروع شد و با «باشگاه کتاب‌خوانی» (Book Club) و «ماموریت غیرممکن: فال‌اوت» (Mission Impossible: Fallout) ادامه پیدا کرد. باید ببینیم «بامبل‌بی» (Bumblebee) در کریسمس پیش‌رو چگونه ظاهر خواهد شد. اگر عملکرد قوی پارامونت در سال ۲۰۱۸ به ارقام قابل‌قبولی برای «تاپ گان ۲» (Top Gun 2)، «واندر پارک» (Wonder Park) و ریبوت «ترمیناتور» (Terminator) هم سرایت کند، آن وقت پارامونت نیاز دیوانه‌واری به «استار ترک» نخواهد داشت و می‌تواند به پاین و همسورث بگوید که یا حرف من یا راه‌تان را بکشید و بروید.

black panther

راستی، هفته گذشته خبر رسید که آکادمی هنر و علوم تصاویر متحرک از تغییرات جدیدی در رابطه با مراسم اسکار سال بعد پرده‌برداری کرد. اول اینکه مراسم سال بعد سه ساعت خواهد بود و جایزه‌ی برخی از رشته‌های نه چندان پرطرفدار در جریان پیام‌های بازرگانی اهدا خواهد شد و سخنرانی‌های برندگان در قالب تدوین‌شده و مختصر در جریان پخش زنده پخش می‌شوند. اما شاید مهم‌ترین تغییر جدید اسکار اضافه شدن رشته‌ی «بهترین دستاورد در فیلم پرطرفدار» است. اگر قرار بود رشته‌ی جدیدی به اسکار اضافه شود، ترجیح می‌دادم که چیزی شبیه به بهترین بدلکاری، بهترین صداپیشگی یا بهترین گروه بازیگران باشد. چرا که به نظر می‌رسد این رشته‌ی جدید فقط با هدف طراحی شده است تا پای فیلم‌های پرطرفداری را به اسکار باز کند که از فاکتورها و استانداردهای یک فیلم اسکاری بهره نمی‌برند. در بهترین حالت اتفاقی که می‌افتد این است که این فیلم‌ها حکم «نخودی» در بازی‌های کودکانه را دارند. آنها در بازی حضور دارند، اما همگی خوب می‌دانند که واقعا نقشی در بازی ندارند و فقط هستند تا ناراحت نشوند. اما در بدترین حالت اتفاقی که می‌افتد این است که آکادمی، بلاک‌باسترهای استودیوی تحسین‌شده را از فیلم‌های اسکاری معمول جدا کند. مثلا سوالی که الان مطرح می‌شود این است که اگر این رشته در سال ۲۰۱۸ وجود داشت، آیا «برو بیرون» (Get Out) کماکان بین نامزدهای بهترین فیلم حضور داشت یا سر از بخش بهترین فیلم پرطرفدار در می‌‌آورد؟ نکته‌ی کنایه‌آمیز ماجرا این است که اسکار برای مدت کوتاهی از سیستمی بهره می‌برد که اجازه‌ی زندگی مسالمت‌آمیز فیلم‌های استودیویی در کنار مستقل‌ها را در رشته‌ی بهترین فیلم اسکار می‌داد. در جریان دو سال ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰، آکادمی راه‌حلی برای این مشکل پیدا کردند، اما خیلی زود آن را کنار گذاشتند. بعد از جنجالی که سر در نظر نگرفتنِ «شوالیه‌ی تاریکی» به ازای فیلم‌های کمترشده و نه چندان تحسین‌شده‌ای مثل «خواننده» (The Reader) ایجادا شد، آکادمی سیستم نامزدهای بهترین فیلم اسکارِ ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ را به سیستم ۱۰ نامزدی عوض کرد تا طیف گسترده‌ای از فیلم‌ها توانایی دیده شدن داشته باشند. در نتیجه نه تنها در بین نامزدهای بلاک‌باسترهایی مثل «آواتار» را داشتیم، بلکه فیلم‌های جمع و جوری مثل «استخوان زمستان» (The Winter’s Bone) و «یک مرد جدی» (A Serious Man) در کنار فیلم‌های مرسوم‌تری مثل «سخنرانی پادشاه» (The King’s Speech) و «بالا در آسمان» (Up in the Air) قرار داشتند. البته که «اینسپشن» (Inception) هیچ‌وقت قرار نبود جایزه‌ی بهترین فیلم را ببرد و «بالا» (Up) هم به خاطر برنده شده بهترین انیمیشن به‌طور غیررسمی از رقابت کنار رفته بود، اما برای مدتی تماشای اینکه نامزدهای اسکار بهترین فیلم طیف گسترده‌تر و متنوع‌تری از فیلم‌ها را شامل می‌شدند خوب بود.

در نتیجه نامزدهای بهترین فیلم بیشتر از اینکه به جمع‌آوری هفت-‌هشت‌تا فیلمی که در آخر سال اکران می‌شوند باشد، بازتاب‌دهنده‌ی بهتری از تمام سال بود. با این حال از سال ۲۰۱۱ به بعد سیستم جدیدی از رای‌گیری جای قبلی را گرفت. در نتیجه از آن زمان تاکنون به جای ترکیبی از فیلم‌های اسکاری، فیلم‌های منتقدپسند و فیلم‌های جریان‌ اصلی تحسین‌شده، اکثر اوقات فقط پنج تا ۱۰‌تا فیلم‌هایی با فاکتورهای موردپسند اسکار نامزدهای این رشته را شامل می‌شوند. خب، حالا با اضافه شدنِ بهترین فیلم پرطرفدار می‌توانیم انتظار داشته باشیم که امثالِ «ماموریت غیرممکن: فال‌اوت» و «اونجرز: جنگ اینفینیتی» سر از اسکار در بیاورند. شاید فیلم‌هایی مثل «ماما میا ۲» (Mama Mia 2) یا «مخالفان» (Blockers) هم بهشان بپیوندند. اما سوال این است که آیا «یک مکان ساکت» در بین نامزدهای بهترین فیلم پرطرفدار قرار می‌گیرد و «ارث» (Hereditary) سر از بهترین فیلم در می‌آورد، فقط به خاطر اینکه اولی به در باکس آفیس موفق شد و دومی در حد استقبالِ منتقدان باقی ماند؟ آیا «بلک پنتر» کماکان شانسی برای حضور در بین نامزدهای بهترین فیلم دارد یا فقط در این رشته‌ی جدید قرار خواهد گرفت؟ حالا که حرف از «بلک پنتر» شد بگذارید بگویم که دیزنی (که شبکه‌ی ای‌.بی‌.سی، پخش‌کننده‌ی اسکار را در اختیار دارد)، برنده‌ی واقعی اضافه شدن این رشته‌ی جدید به اسکار خواهد بود. دیزنی در یک سال معمولی هیچ فیلم بزرگی در رقابت اسکار ندارد. دیزنی به جز فیلم‌های پیکسار («داستان اسباب‌بازی ۳» و «بالا») و برخی از فیلم‌های دریم‌ورکس (که حالا زیر چتر یونیورسال/کامکست قرار گرفته است) از زمان «حس ششم» (Sixth Sense) تاکنون فیلمی در بین نامزدهای بهترین فیلم اسکار نداشته است. اما از آنجایی که «بلک پنتر» دارد خودش را به عنوان مدعی اسکار معرفی می‌کند ممکن است امسال این روند تغییر کند. اما سال بعد چه اتفاقی می‌افتد؟ خب، از یک طرف احتمالا یکی از بلاک‌باسترهای بزرگی دیزنی که احتمالا «یخ‌زده ۲» (Frozen 2) خواهد بود بهترین انیمیشن را برنده می‌شود. یکی دیگر از بلاک‌باسترهای بزرگ دیزنی («جنگ ستارگان ۹») جایزه‌ی رشته‌ی بهترین فیلم پرطرفدار را به خانه می‌برد و به محض اینکه دیزنی فاکس و فاکس سرچ‌لایت را به چنگ بیاورد، خودتان می‌توانید تصور کنید که چه اتفاقی می‌افتد. به عبارت بهتر آکادمی به‌طور تصادفی یا شاید هم از قصد رشته‌‌ی جدیدی را ابداع کرده است که توسط همان استودیویی تصاحب می‌شود که نه تنها رشته‌ی بهترین انیمیشن را تصاحب کرده است، بلکه شبکه‌ای که این مراسم از آن پخش می‌شود را در اختیار دارد و البته قرار است استودیویی را بخرد که به ساخت فیلم‌های اسکارپسندش معروف است. از ابتدا معلوم بود که دیزنی با خرید فاکس قصد دارد تا علاوه‌بر باکس آفیس، به مدعی فصل جوایز و اسکار هم تبدیل شود و حالا با وجود رشته‌ی بهترین فیلم پرطرفدار، آنها می‌توانند فیلم‌های تجاری‌شان را هم جدا از رشته‌های فنی، به مجسمه‌های اسکار برسانند.

جدول ۱۰ فیلم برتر هفته

ردیفنام فیلمدرآمد آخرهفتهمجموع آمریکای شمالی
۱The Meg۴۴/۵ میلیون دلار۴۴/۵ میلیون دلار
۲Mission: Impossible - Fallout۲۰ میلیون دلار۱۶۱/۹ میلیون دلار
۳Christopher Robin۱۲/۴ میلیون دلار۵۰ میلیون دلار
۴Slender Man۱۱/۳ میلیون دلار۱۱/۳ میلیون دلار
۵BlacKkKlansman۱۰/۷ میلیون دلار۱۰/۷ میلیون دلار
۶The Spy Who Dumped Me۶/۶ میلیون دلار۲۴/۵ میلیون دلار
۷Mamma Mia! Here We Go Again۵/۸ میلیون دلار۱۰۳/۸ میلیون دلار
۸The Equalizer 2۵/۵ میلیون دلار۸۹/۶ میلیون دلار
۹Hotel Transylvania 3: Summer Vacation۵/۱ میلیون دلار۱۴۶/۸ میلیون دلار
۱۰Ant-Man and the Wasp۴ میلیون دلار۲۰۳/۵ میلیون دلار


اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده