گزارش باکس آفیس: از غوغای Black Panther تا تراژدی Annihilation
از آنجایی که هفتهی گذشته گزارش باکس آفیس نداشتیم و از آنجایی که دقیقا هفتهی گذشته «بلک پنتر» (Black Panther)، یکی از اولین موردانتظارترین بلاکباسترهای سال ۲۰۱۸ اکرانش را آغاز کرد و از آنجایی که این اکران بدل به یکی از طوفانیترین افتتاحیههای حوزهی فیلمهای ابرقهرمانی شد، چارهای نداریم جز اینکه عقبماندگیهایمان را با مرور موفقیتهای باکس آفیسی هفتهی گذشتهی «بلک پنتر» شروع کرده و بعد به اتفاقات این هفته برسیم. «بلک پنتر» اکرانش را با کسب ۲۰۱ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار در آخرهفتهی جمعه تا یکشنبه و ۲۴۱ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار در جریان آخرهفتهی جمعه تا دوشنبهاش (تعطیلی روز ریاست جمهوری) شروع کرد. ارقامی که منجر به شکستن رکوردهای متعددی شد. برای شروع «بلک پنتر» بزرگترین افتتاحیهی ماه فوریه تاریخ را به خودش اختصاص داد. قبل از این رکورد بهترین افتتاحیهی فوریه دست افتتاحیهی جمعه تا یکشنبهی ۱۳۲ میلیون دلاری و افتتاحیهی جمعه تا دوشنبهی ۱۵۲ میلیون دلاری «ددپول» (Deadpool) بود. اگرچه «بلک پنتر» برخلاف «ددپول» از روز ولنتاین بهره نمیبرد، اما در عوض در سینماهای سهبعدی روی پرده رفت و برخلاف «ددپول» از درجهبندی سنی زیر ۱۳ سال بهره میبرد. به هر حال این فیلم حدود ۵۲ درصد بیشتر از «ددپول» و ۱۴۸ درصد بیشتر از «پنجاه طیف گری» (Fifty Shades of Grey) فروخت. خلاصه «بلک پنتر» رسما به پادشاه جدید ماه فوریه تبدیل شده است. این در حالی است که «بلک پنتر» لقب بزرگترین افتتاحیهی یک فیلم غیردنبالهای تاریخ را هم به دست آورده است. اگر «اونجرز» را یک فیلم غیردنبالهای به حساب نیاوریم (که البته از آنجایی که این فیلم دنبالهی مستقیم «مرد آهنی ۲»، «ثور»، «کاپیتان آمریکا» است، نباید هم این کار را کنیم)، در نتیجه «بلک پنتر» با پشت سر گذاشتن افتتاحیهی ۱۵۲ میلیون دلاری قسمت اول «هانگر گیمز» (Hunger Games)، در جایگاه اول بزرگترین افتتاحیهی یک فیلم غیردنبالهای/غیرپیشدرآمدی قرار میگیرد.
همچنین «بلک پنتر» لقب بزرگترین افتتاحیه تاریخ برای یک فیلم ابرقهرمانی مستقل را هم به دست میآورد. از آنجایی که این فیلم کارش را با کسب رقمی بزرگتر از افتتاحیهی ۱۷۴ میلیون دلاری «مرد آهنی ۳» شروع کرده است، پس جایگاه اول به پلنگ سیاه واکاندا میرسد. حتی اگر «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» (Captain America: Civil War) را هم یک فیلم مستقل در نظر بگیریم، باز «بلک پنتر» بیشتر از افتتاحیهی ۱۷۹ میلیون دلاری آن فیلم فروخته است. تنها فیلم کامیکبوکی/ابرقهرمانی که افتتاحیهی بزرگتری نسبت به «بلک پنتر» داشته، «اونجرز» است. البته «بلک پنتر» با در نظر گرفتن نرخ تورم پشت سر «شوالیهی تاریکی» (۱۵۸ میلیون در ۲۰۰۸ / ۲۰۲ و نیم میلیون با نرخ تورم)، «اونجرز: دوران اولتران» (۱۹۱ میلیون / ۲۰۳ میلیون) و «اونجرز» (۲۰۷ میلیون / ۲۳۴ میلیون) در جایگاه چهارم بهترین افتتاحیههای فیلمهای ابرقهرمانی تاریخ قرار میگیرد. این در حالی است که «بلک پنتر» بزرگترین افتتاحیهی جمعه تا یکشنبهی یک آخرهفتهی طولانی را هم به دست آورده است. این یعنی «بلک پنتر» در چارچوب زمانی جمعه تا یکشنبه بیشتر از هر فیلمی که یک روز تعطیل اضافه قبل و بعد از آخرهفتهی جمعه تا یکشنبهاش داشته است فروخته است. این یکی دیگر از رکوردهایی است که «بلک پنتر» از «ددپول» قاپیده است. قابلذکر است که «بلک پنتر» رکورد بزرگترین افتتاحیهی آخرهفتهی طولانی (جمعه تا دوشنبه) را هم به نام خودش زده است. درآمد چهار روزهی ۲۴۱ میلیون و ۹۰۰ هزار دلاری «بلک پنتر» بالاتر از درآمد چهارشنبه تا یکشنبهی ۲۰۰ میلیون دلاری «ترنسفورمرها: انتقام سقوط کردگان» (Revenge of the Fallen)، درآمد ۶ روزهی ۱۸۰ میلیون دلاری «ترنسفورمرها: طرف تاریک ماه» (Transformers: Dark of the Moon)، درآمد پنجشنبه تا یکشنبهی ۱۵۸ میلیون دلاری «مرد عنکبوتی ۲»، درآمد پنجشنبه تا یکشنبهی ۱۵۸ میلیون دلاری «جنگ ستارگان اپیزود سوم»، درآمد جمعه تا دوشنبهی ۱۵۶ میلیون دلاری «دزدان دریایی کاراییب: در آخر دنیا»، درآمد سهشنبه تا یکشنبهی ۱۵۶ میلیون دلاری قسمت اول «ترنسفورمرها» و درآمد جمعه تا دوشنبهی ۱۵۲ میلیون دلاری «ددپول» قرار میگیرد.
«بلک پنتر» همچنین لقب بزرگترین افتتاحیه در میان فیلمهایی را که توسط افراد سفیدپوست کارگردانی نشدهاند نیز به دست میآورد. قبلا فروش بهتر فیلمهایی مثل «۱۲ سال بردگی» (12 Years a Slave) و «مهتاب» (Moonlight) در کشورهای خارجی در مقایسه با آمریکای شمالی ثابت کرده بودند که سیاهپوستان میتوانند حسابی در باکس آفیس مورد توجه قرار بگیرند. ولی با این حال افتتاحیهی غولآسای «بلک پنتر» با پشت سر گذاشتن «خشن ۷» (Furious 7) به کارگردانی جیمز وان که به یک میلیارد و نیم میلیون دلار فروش جهانی دست پیدا کرده بود کاری کرد تا کوچکترین شکی در این زمینه باقی نماند. راستی، از آنجایی که دیزی ریدلی و جان بویگا به عنوان دو ستارهی اصلی «نیرو برمیخیزد» تبلیغات شدند، میتوان گفت اپیزود هفتم «جنگ ستارگان» در جایگاه اول بهترین افتتاحیه در میان فیلمهایی با حضور بازیگران اقلیت قرار میگیرد. «بلک پنتر» همچنین پرفروشترین فیلمی است که توسط یک فیلمساز سیاهپوست کارگردانی شده است. ساختهی رایان کوگلر با ۲۴۱ میلیون و ۹۰۰ هزار دلاری که در طول چهار روز فروخته است، هنوز هیچی نشده فروش خانگی «سریع و خشن ۸» (The Fate of the Furious) به کارگردانی اف. گری گری را پشت سر گذاشته است. البته که «بلک پنتر» هنوز راه نسبتا زیادی برای رسیدن به درآمد جهانی یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون دلاری «سریع و خشن ۸» دارد، اما افتتاحیهی جهانی ۴۰۴ میلیون دلاری «بلک پنتر» به این معنا بود که این اتفاق چندان دور از ذهن نیست. این در حالی است که «بلک پنتر» به بزرگترین افتتاحیه در میان اکرانهای پیش از تابستان هم دست پیدا کرده است. «بلک پنتر» در جایگاه پنجم بزرگترین افتتاحیههای تمام ادوار قرار میگیرد و از آنجایی که دوتا از فیلمهای بزرگتر «جنگ ستارگان»هایی هستند که در اواسط دسامبر اکران شدهاند و دوتای دیگر («اونجرز» و «دنیای ژوراسیک»)، فیلمهای تابستانی هستند، «بلک پنتر» با پشت سر گذاشتن افتتاحیهی ۱۶۶ میلیون دلاری «بتمن علیه سوپرمن»، در جایگاه اول بهترین افتتاحیههای پیش از تابستان قرار میگیرد. «بلک پنتر» همچنین بیشترین درآمد روز دوشنبهی تاریخ را به دست آورده است. این فیلم ۴۰ میلیون و ۱۶۷ هزار دلار در روز چهارم اکرانش که مصادف با تعطیلی روز ریاست جمهوری بود به دست آورد. این رقم «بلک پنتر» را در جایگاه نود و نهم بهترین درآمدهای یک روزهی تمام دورانها قرار میدهد و آن را جلوتر از درآمد ۴۰ میلیون دلاری روز چهارم «نیرو برمیخیزد»، در جایگاه اول بهترین درآمد روز دوشنبهی تاریخ قرار میدهد. «بلک پنتر» در این زمینه با احتساب نرخ تورم پشت سر «نیرو برمیخیزد» (۴۲ میلیون) و «مرد عنکبوتی ۲» (۴۰/۸ میلیون) در ردهی سوم بهترین درآمدهای روز دوشنبه جای میگیرد.
این در حالی است که «بلک پنتر» در جایگاه دوم بهترین افتتاحیه در میان فیلمهای کامیکبوکی هم قرار میگیرد. تنها فیلم کامیکبوکی که افتتاحیهی بهتری نسبت به «بلک پنتر» داشته، «اونجرز» (۲۰۷ میلیون) بوده است. «بلک پنتر» افتتاحیهای بهتر از «بتمن علیه سوپرمن» (۱۶۶ میلیون) داشته است که آن را در این زمینه بالاتر از تمام فیلمهای دیسی قرار میدهد. راستش را بخواهید «بلک پنتر» در همان هفتهی اول کل درآمد خانگی ۲۲۸ میلیون دلاری «جاستیس لیگ» را نیز پشت سر گذاشت. «بلک پنتر» پشت سر درآمد ۶۰ و نیم میلیون دلاری روز یکشنبهی «نیرو برمیخیزد»، در جایگاه دوم بزرگترین درآمد روز یکشنبه هم قرار میگیرد. این فیلم ۶۰ میلیون دلار در روز یکشنبه فروخت که آن را در ردهی سی و سوم بزرگترین درآمدهای یک روزه قرار میدهد. «بلک پنتر» جایگاه دوم بزرگترین درآمد چهار روزهی تاریخ را هم در اختیار دارد. فیلم با کسب ۲۴۱ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار در جریان چهار روز اول، جایی در بین «آخرین جدای» (۲۴۱ میلیون دلار) و «نیرو برمیخیزد» (۲۸۸ میلیون دلار) در بین بهترین درآمدهای چهار روزهِ تاریخ قرار میگیرد. «بلک پنتر» جایگاه سوم بهترین افتتاحیه در میان فیلمهای غیرتابستانی را هم به دست میآورد. در میان پنج افتتاحیهی برتر تاریخ که «بلک پنتر» هم جزوشان است، فقط دوتای آنها یعنی «نیرو برمیخیزد» و «آخرین جدای» خارج از فصل تابستان روی پرده رفتهاند. بنابراین این موضوع بهطور اتوماتیک «بلک پنتر» را به سومین افتتاحیهی بزرگ غیرتابستانی تاریخ و بزرگترین افتتاحیهی پیش از تابستان تاریخ تبدیل میکند. تمام اینها در حالی است که «بلک پنتر» در چهار روز اول در ردهی بیست و پنجم پرفروشترین فیلمهای کامیکبوکی و ردهی بیست و ششم پرفروشترین فیلمهای ابرقهرمانی دنیا قرار گرفت.
از اطلاعات فروش آخرهفتهی اول «بلک پنتر» که بگذریم، به تحولات فیلم در هفتهی دوم میرسیم. جدیدترین محصول دنیای سینمایی مارول در جریان دومین آخرهفتهی اکرانش ۱۰۸ میلیون دلار فروخت که فقط به معنی ۴۶ درصد افت فروش نسبت به درآمد رکوردشکنانهی ۲۰۲ میلیون دلاری هفتهی اولش است. این رقم «بلک پنتر» را بین «دنیای ژوراسیک» (۱۰۶ و نیم میلیون دلار) و «نیرو برمیخیزد» (۱۴۹ میلیون دلار)، در ردهی دوم بهترین درآمدهای آخرهفتهی دوم تمام ادوار قرار میدهد. «بلک پنتر» بعد از ۱۰ روزی که از اکرانش گذشته، ۴۰۰ میلیون دلار فروخته که آن را پشت سر «دنیای ژوراسیک» (۴۰۴ میلیون دلار) و «نیرو برمیخیزد» (۵۴۰ میلیون دلار) در جایگاه سوم سریعترین پرفروشهای تاریخ قرار میدهد. حتی با احتساب نرخ تورم هم «بلک پنتر» فقط پشت سر «شوالیهی تاریکی»، «اونجرز»، «دنیای ژوراسیک» و «نیرو برمیخیزد» در میان ۱۰ پرفروش برتر جدول خانگی قرار میگیرد. «بلک پنتر» همچنین در کنار «نیرو برمیخیزد» تنها فیلم والت دیزنی با افتتاحیهی ۲۰۰ میلیون دلار است که با افت فروش اندک ۴۶ درصدیاش از پیوستن به جمع فیلمهایی که در هفتهی دومشان بیش از ۱۰۰ میلیون دلار از دست میدهند فرار کرده است. افت فروش ۴۶ درصدی «بلک پنتر» در بین فیلمهای دنیای سینمایی مارول هم رکورد محسوب میشود. این افت فروش حتی بهتر از افت ۴۹ درصدی «مرد آهنی»، افت فروش ۴۷ درصدی «ثور»، افت فروش ۵۰ درصدی «اونجرز» و افت فروش ۴۹ درصدی «دکتر استرنج» است. اگرچه افت فروش فیلم بدتر از افت ۴۳ درصدی «واندر وومن» و افت ۳۸ درصدی «مرد عنکبوتی» بوده است، اما «بلک پنتر» طوری دارد میفروشد که احتمالا به زودی فروش ۴۰۳ میلیون دلاری «مرد عنکبوتی» و درآمد ۴۱۳ میلیون دلاری «واندر وومن» را تا چند روز دیگر پشت سر خواهد گذاشت. به محض اینکه این اتفاق بیافتد، «بلک پنتر» در جایگاه سوم پرفروشترین فیلمهای ابرقهرمانی مستقل تاریخ قرار خواهد گرفت. به محض اینکه فیلم از مرز ۴۱۳ میلیون دلار فروش خانگی عبور کند، پشت سر «شوالیهی تاریکی برمیخیزد» (۴۴۸ میلیون دلار)، «اونجرز: دوران اولتران» (۴۵۸ میلیون دلار)، «شوالیهی تاریکی» (۵۳۴ میلیون دلار) و «اونجرز» (۶۲۳ میلیون دلار) در بین پرفروشترین فیلمهای ابرقهرمانی در گیشهی خانگی قرار خواهد گرفت. به محض اینکه «بلک پنتر»، «شوالیهی تاریکی» را پشت سر بگذارد در جایگاه دوم پرفروشترین فیلم ابرقهرمانی مستقل در گیشهی آمریکای شمالی قرار خواهد گرفت. تحلیلگران باور دارند اگر اتفاق غیرمنتظرهای رخ ندهد «بلک پنتر» تا هفتهی آینده درآمد خانگی ۴۸۶ میلیون دلاری «در جستجوی دوری» را پشت سر میگذارد تا در جایگاه دهم پرفروشترین فیلمهای تاریخ در گیشهی آمریکای شمالی قرار بگیرد.
خب، در حال حاضر تنها چیزی که میتواند شتاب دیوانهوار «بلک پنتر» را تهدید کند تعداد زیاد فیلمهای بزرگی هستند که ماه آینده روی پرده میروند. البته باید صبر کرد و دید فیلمهایی مثل «پرستوی سرخ» (Red Sparrow)، «چینخوردگی در زمان» (A Wrinkle in Time)، «مهاجم مقبره» (Tomb Raider)، «حاشیه اقیانوس آرام: شورش» (Pacific Rim: Uprising) و «بازیکن شماره یک آماده» (Ready Player One) چقدر «بزرگ» ظاهر خواهند شد. اگر «پرستوی سرخ» که بیشتر فیلمی بزرگسالانه به نظر میرسد خیلی دیوانهوارتر از چیزی که انتظار میرود ظاهر نشود، «بلک پنتر» این فرصت را دارد تا حداقل برای سه هفته بدون دردسر به فرمانروایی بلامنازعش ادامه بدهد. در مقایسه «دوران اولتران» در هفتهی سومش مجبور بود با «مد مکس: جادهی خشم» (Mad Max: Fury Road) و «پیچ پرفکت ۲» (Pitch Perfect 2) و در ادامهاش با «تومارولند» (Tomorrowland) درگیر شود. «دنیای ژوراسیک» در دومین هفتهاش با «پشت و رو» (Inside Out) برخورد کرد، در هفتهی چهارمش به پُست «مینیونها» (Minions) خورد و در هفتهی پنجمش با «انتمن» (Ant-Man) شاخ به شاخ شد. حتی «مرد عنکبوتی» هم مجبور شد در هفتهی سومش با «جنگ ستارگان: حملهی کلونها» (Star Wars: Attack of the Clones) دست به یقه شود. البته که فیلمهای بزرگ به راحتی میتوانند در کنار یکدیگر به موفقیت برسند و البته که فیلمهای پرسروصدایی مثل «بلک پنتر» میتوانند به رقبایشان آسیب برسانند، اما با این حال همین که «بلک پنتر» نسبتا تا یک ماه آینده رقیب خاصی را در مقابل خودش نمیبیند فرصت بادآوردهای است که به خوبی میتواند نهایت استفاده را از آن بکند. «بلک پنتر» با وجود عدم آغاز اکرانش در ژاپن و چین، ۳۰۰ میلیون دلار در کشورهای خارجی فروخته و از مرز ۷۰۴ میلیون دلار فروش جهانی عبور کرده است. این فیلم احتمالا تا هفتهی بعد از مرز ۹۰۰ میلیون دلار فروش جهانی عبور خواهد کرد. این در حالی است که «بلک پنتر» همین الانش مجموع درآمد فیلمهایی مثل «مرد پولادین» (Man of Steel)، «لوگان» (Logan) و «جاستیس لیگ» را پشت سر گذاشته و به زودی «کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان» (۷۱۴ میلیون) و «مرد عنکبوتی شگفتانگیز ۲» (۷۰۹ میلیون) را نیز پشت سر خواهد گذاشت.
به محض اینکه «بلک پنتر»، «شوالیهی تاریکی» را پشت سر بگذارد در جایگاه دوم پرفروشترین فیلم ابرقهرمانی مستقل در گیشهی آمریکای شمالی قرار خواهد گرفت
خلاصه همهی این حرفها به این معناست که «بلک پنتر» بارش را بسته تا به پرفروشترین فیلم ابرقهرمانی غیردنبالهای سینما تبدیل شود. حالا باید صبر کرد و دید آیا این فیلم میتواند «شوالیهی تاریکی» (یک میلیارد دلار)، «شوالیهی تاریکی برمیخیزد» (یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون دلار) و «مرد آهنی ۳» (یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون) را پشت سر بگذارد تا به قویترین ابرقهرمان زمین تبدیل شود یا نه. تمام اینها در حالی است که دیزنی به لطف «بلک پنتر»، «جنگ ستارگان: آخرین جدای»، «کوکو» (Coco) و «ثور: رگناروک» (Thor: Ragnarok) هنوز ۵۲ روز از سال ۲۰۱۸ نگذشته که موفق به عبور از مرز یک میلیارد دلار فروش جهانی شده است. اولین درسی که هالیوود میتواند از استقبال گستردهی مردم از «بلک پنتر» بگیرد این است که فیلمهای بزرگی که با حضور سیاهپوستان برای سیاهپوستان ساخته شده به هیچوجه به معنی شکست تجاری نیست. این موضوع نه تنها اشتباه تفکر مرسوم هالیوود را توی صورتشان میزند، بلکه این تفکر اشتباه را باری دیگر در حالی ثابت میکند که هالیوود بارها نشان داده که آن را انکار میکند. مسئله این است که «بلک پنتر» اولین فیلم پرخرج با شخصیت اصلی و گروه بازیگران سیاهپوست است که در باکس آفیس ترکانده است. با مرور تاریخ هالیوود با مثالهای فراوانی مثل «بلک پنتر» روبهرو میشویم که بارها تفکر اشتباه هالیوود دربارهی عدم فروش این قبیل فیلمها را ثابت کردهاند. با این حال هالیوود سعی میکند با تکرار فرمول خودشان که آن را فرمول امن رسیدن به موفقیت میدانند این موضوع را نادیده بگیرد. درست همانطور که با وجود موفقیتهایی مثل «ماما میا!» (Mama Mia)، «گرگ و میش» (Twilight)، «ساقدوشها» (The Bridemates)، «هانگر گیمز»، «یخزده» (Frozen)، «لوسی» (Lucy)، «پنجاه طیف گری»، «روگ وان» (Rogue One) و «واندر وومن» (Wonder Woman) هالیوود کماکان فیلمهایی با محوریت کاراکترهای زن را دستکم میگیرد، تعجب نکنید اگر موفقیت «بلک پنتر» هم نتواند تغییری در طرز فکر استودیوهای هالیوودی ایجاد کند.
همانطور که موفقیت ادی مورفی با «پلیس بورلی هیلز» (۲۳۴ میلیون دلار در خانه / ۳۱۶ میلیون دلار در دنیا از ۱۵ میلیون دلار بودجه) باعث نشد تا هالیوود به مردان سیاهپوست بیشتری برای ستاره شدن فرصت بدهد. در عوض تنها اتفاقی که افتاد سرمایهگذاری بیشتر روی ادی مورفی و موفقیتهای دیگری با حضور او مثل «سفر به آمریکا» (Coming to Trading Places)، «اماکن تجاری» (Trading Places) و «پروفسور دیوانه» (The Nutty Professor) بود. «پلیس بورلی هیلز» در آن زمان در جایگاه هفتم پرفروشترین فیلم تاریخ قرار گرفت و به مدت ۱۹ سال حکم بزرگترین فیلم درجه R آمریکای شمالی را داشت. «پلیس بورلی هیلز» در حالی بزرگترین موفقیت ۱۹۸۴ بود که «پلیس بورلی هیلز ۲» به پرفروشترین فیلم ۱۹۸۷ تبدیل شد. در نتیجه «رنگ بنفش» (The Purple Color) بیشتر از درامی با حضور زنان سیاهپوستی که ۹۸ میلیون دلار در سال ۱۹۸۵ فروخت (۲۳۳ میلیون دلار به احتساب نرخ تورم)، به خاطر فیلمی با حواشی بحثبرانگیزش از جمله مورد توجه قرار نگرفتن کارگردانش در اسکار سروصدا به پا کرد. در سال ۱۹۹۵، ویل اسمیت و مارتین لورنس با فیلم «پسران بد» (Bad Boys) به ۶۵ میلیون دلار فروش خانگی و ۷۵ میلیون دلار فروش خارجی از ۱۹ میلیون دلار بودجه دست پیدا کردند. فیلمی با حضور دو بازیگر سیاهپوست تلویزیون که به فروش بیشتری در خارج از آمریکای شمالی دست پیدا کرد. در همان سال «در انتظار دمیدن» (Waiting for Exhale) به ۶۷ میلیون دلار فروش خانگی یا چیزی برابر با درآمد «مخمصه» (Heat) در کریسمس ۱۹۹۵ دست پیدا کرد. حالا که حرف از ویل اسمیت شد باید گفت که کارنامهی او مثال بارز نقض دستکم گرفتن سیاهپوستان است. تا همین چند وقت پیش ویل اسمیت با فیلمهای متنوعی مثل «من، روبات» (I, Robot)، «گرفتاری» (Hitch)، «در جستجوی خوشبختی» (In Pursuit of Happiness)، «من افسانهام» (I Am Legend)، «هنکاک» (Hancock) و غیره به درآمدهای داخلی و خارجی بزرگی دست پیدا کرد. ویل اسمیت کمک کرد تا «روز استقلال» به ۸۲۰ میلیون دلار فروش جهانی در سال ۱۹۹۶ دست پیدا کند. در عوض «روز استقلال: بازخیز» که لیام همسوورث را به عنوان بازیگر اصلیاش داشت به نصف فروش قسمت اول هم دست پیدا نکرد.
در اواخر دههی ۹۰، فیلمهایی مثل «اسپاون» (Spawn) و «بلید» (Blade) راه فیلمهای کامیکبوکی را در هالیوود باز کردند، اما وقتی «افراد ایکس» و «مرد عنکبوتی» مورد توجه قرار گرفتند، فیلمهای ابرقهرمانی به جولانگاه تک و تنهای مردان سفیدپوست تبدیل شدند. در سال ۱۹۹۸ «ساعت شلوغی» (Rush Hour) با حضور کریس تاکر و جکی چان کارش را با ۳۱ میلیون دلار شروع کرد و رفت تا به ۱۴۱ میلیون دلار فروش خانگی و ۲۴۴ میلیون دلار فروش جهانی از ۳۳ میلیون دلار بودجه دست پیدا کند. جکی چان و کریس تاکر با «ساعت شلوغی ۲» به ۲۲۶ میلیون دلار فروش خانگی و ۳۴۷ میلیون دلار فروش جهانی از ۹۰ میلیون دلار بودجه دست یافتند. با این حال هرچه فیلمهایی مثل «ساعت شلوغی»، «در انتظار دمیدن» یا «مردان سیاهپوش» بافته بودند با وجود باور مرسوم هالیوود که فیلمهای سیاهپوستمحور در کشورهای خارجی فروش نمیکنند پنبه شد. کار به جایی کشید که نسل کاملی از بازیگران مرد و زن سیاهپوست به جز دنزل واشنگتن خودشان را در مقایسه با سفیدپوستان بیکار پیدا کردند. فقط ملودرامهای تایلر پری و دوران طلایی تلویزیون بود که به کمک سیاهپوستان شتافت. هالیوود به جای پیدا کردن ویل اسمیت بعدی، روی پیدا کردن تام کروز بعدی تمرکز کرده بود. آنها از زمان «استپ آپ» (Step Up) تا «سوگند» (The Vow) به مدت شش سال زمان صرف کردند تا چنینگ تاتوم را به ستاره تبدیل کنند و همزمان تیلور کیچ سر از دوتا از شکستهای غولآسای اخیر یعنی «جان کارتر» (John Carter) و «کشتی جنگی» (Battleship) سر در آورد و جیک جیلنهال را به عنوان «شاهزادهی پارسی» انتخاب کردند.
این وسط فراموش نکنیم که «پسر کاراتهباز» (The Karate Kid) با حضور جیدن اسمیت و جکی چان که به ندرت شامل بازیگران سفیدپوست میشد در سال ۲۰۱۰ ترکاند و به ۱۷۵ میلیون دلار فروش خانگی و ۳۴۹ میلیون دلار فروش جهانی از ۴۰ میلیون دلار بودجه دست پیدا کرد. در نگاه اول به نظر میرسید استودیو این موفقیت را ادامه بدهد، اما نه تنها فیلم دنبالهای دریافت نکرد، بلکه دوران کاری جیدن اسمیت هم بعد از شکست غولآسای «پس از زمین» (After Earth) به پایان رسید. «بلک پنتر» قرار است در کنار سری «سریع و خشن» به یکی از پرفروشترین فیلمها با حضور اقلیتها تبدیل شود. اگر خوشبینانه به ماجرا نگاه کنیم «بلک پنتر» به رویداد دگرگونکنندهای تبدیل میشود که باعث میشود هالیوود بهطرز دیوانهواری شروع به تکرار موفقیت آن کند. باید باور کنیم که فیلمهایی مثل «حاشیه اقیانوس آرام»، «چینخوردگی در زمان»، «آسیاییهای ثروتمند دیوانه» (Crazy Rich Asians) و «آنسوی عرشه» (Overboard) حاصل درسهایی است که هالیوود از امثال «برو بیرون» (Get Out)، «بلک پنتر» و «واندر وومن» یاد گرفته است. اما تاریخ ثابت کرده به محض اینکه یکی از این فیلمها شکست میخورد هالیوود تمام تقصیرها را گردن بازیگران اقلیتشان میاندازد و دوباره به پیدا کردن ستارههای سفیدپوست برمیگردند.
اما از «بلک پنتر» که بگذریم بالاخره به اولین و پرفروشترین تازهاکران این هفته «شب بازی» (Game Night) میرسیم. محصول برادران وارنر اکرانش را با کسب ۱۶ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار آغاز کرد. اگرچه کاملا مشخص است که «بلک پنتر» به بلای جان «شب بازی» تبدیل شده است، ولی بعد از سال ۲۰۱۷ که میزبان کمدیهای شکستخوردهی بسیاری بود، همین که «شب بازی» به عنوان یک کمدی بزرگسالانهی اورجینال با کله سقوط نکرده خودش جای شکر دارد. این کمدی که با نقدهای مثبتی همراه شده (اتفاقی که برای یک کمدی استودیویی نادر است)، از گروه بازیگران قویای متشکل از جیسون بیتمن، ریچل مکآدامز، کایل چندلز، شاریون هوگران و غیره بهره میبرد. افتتاحیهی حدودا ۱۷ میلیون دلاری «شب بازی» شروع قابلقبولی برای این فیلم ۳۷ میلیون دلاری محسوب میشود. این در حالی است که فیلم ۵ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار هم از کشورهای خارجی کسب کرده است. دومین تازهاکران هفته اما «نابودی» (Annihilation) است که پارامونت حق پخش بینالمللیاش را چند ماه پیش به نتفلیکس فروخت. این یعنی پارامونت از طریق این قرارداد اکثر بودجهی ۴۰ میلیون دلاریای را که خرج ساخت فیلم کرده بود بازگرداند. در نتیجه آنها فقط سر خرج و مخارج پخش فیلم در آمریکای شمالی گیر هستند. ساختهی تحسینشدهی الکس گارلند از آن علمی-تخیلی/ترسناکهای غیرمعمولی است که معمولا در خارج از کشور بهتر از آمریکای شمالی مورد توجه قرار میگیرند. مثلا «مادر!» (Mother) در حالی در آمریکالی شمالی با کسب ۱۷ میلیون دلار شکست سختی خورد که ۲۷ میلیون دلار از کشورهای خارجی کسب کرد. همچنین «رسیدن» (Arrival) نیز به درآمدی ۵۰/۵۰ در آمریکا و خارج از آمریکا دست پیدا کرد و به ۲۰۳ میلیون دلار فروش جهانی از ۴۷ میلیون دلار بودجه دست یافت. اگرچه «نابودی» از گروه بازیگران هیجانانگیزی شامل ناتالی پورتمن، تسا تامپسون، جنیفر جیسون لی، تووا نووتنی، جینا رودریگز و اُسکار آیزاک بهره میبرد و اگرچه فیلم با واکنش مثبت منتقدان مواجه شده، ولی در فضای بیرحم این روزهای سینما، قابلدرک است که استودیو تصمیم گرفته تا با عدم اکران درست و حسابی فیلم، جلوی شکست تجاری یک فیلم هنری دیگر را بگیرد. بنابراین اکران «نابودی» در سینماهای آمریکا چیزی بیشتر از حرکتی فرمالیته نیست. البته قابلذکر است که این حرکت برای استودیویی مثل پارامونت صورت چندان قشنگی ندارد. اینکه پارامونت فیلمی مثل «نابودی» را راهی نتفلیکس میکند و فیلمی مثل «سونیک خارپشته» (Sonic the Hedgehog) را برای اکران در تابستان ۲۰۱۹ برنامهریزی میکند از آن حرکتهایی است که فقط از یک استودیوی هالیوودی بر میآید. خبر خوب این است که حداقل «نابودی» بهتر از «پارادوکس کلاورفیلد» (The Cloverfield Paradox) است و خیالمان راحت است که نتفلیکس ایندفعه به زبالهدانی دیگری برای استودیوهای هالیوودی تبدیل نشده است.
«نابودی» کارش را با کسب ۱۱ میلیون دلار از اکران در ۲ هزار و ۱۲ سینما آغاز کرد. رقمی که کمتر از افتتاحیهی ۱۲ و نیم میلیون دلاری «حیات» (Life) است که در نهایت به ۳۰ میلیون دلار فروش خانگی دست پیدا کرد. این رقم همچنین کمتر از افتتاحیهی ۱۳ میلیون و ۳۰۰ هزار دلاری «چپی» (Cahppie) و فقط کمی بالاتر از افتتاحیهی ۱۰ میلیون و ۸۰۰ هزار دلاری «تعالی» (Transcendence) است. با توجه به اینکه «پرستوی سرخ» هم هفتهی بعد به عنوان یک فیلم زنمحورِ بزرگسالانه روی پرده میرود، افتتاحیهی «نابودی» چندان امیدوارکننده حساب نمیشود. در نتیحه تحلیلگران فروش نهایی ۲۵ میلیون دلاری این فیلم را پیشبینی میکنند. بعد از «پارادوکس کلاورفیلد» و «نابودی»، یکی دیگر از فیلمهایی که کارش را به عنوان محصول پارامونت شروع کرد، اما سر راه سر از نتفلیکس در آورد «ایرلندی» (The Irishman)، ساختهی مارتین اسکورسیزی بود. وقتی «سکوت» (Silence)، فیلم قبلی اسکورسیزی شکست تجاری خورد پارامونت هم از دنبال کردن این پروژهی گرانقیمت صرف نظر کرد و اینطوری جدیدترین فیلم مافیایی رابرت دنیرو، آل پاچینو و جو پشی که ۱۴۰ میلیون دلار خرج ساختش شده به یکی از موردانتظارترین فیلمهای نتفلیکس تبدیل شد. در نگاه اول میتوان به تصمیمات پارامونت در این زمینه به عنوان تلاشی برای جدی نگرفتن فیلمهای باپرستیژ و بها دادن به ریبوتهای «ترمیناتور» و فیلمهای «سونیک» نگاه کرد. اما حقیقت این است که پارامونت یکی از استودیوهای بزرگی است که در وفق پیدا کردن با فضای جدید بیزینس سینما با مشکل مواجه شده است. اگر سال ۲۰۱۶، سال بهتری برای پارامونت بود، آن وقت شکست «سکوت» نمیتوانست چندان اهمیت داشته باشد. بالاخره چه کسی انتظار داشت تا یک فیلم سه ساعتهی بزرگسالانهی تیره و تاریک که حول و حوش شکنجه و زجه و زاری میچرخد به پولهای بزرگی دست پیدا کند. اما سال ۲۰۱۶، سال افتضاحی برای پارامونت بود و وضعیت آنها در سال ۲۰۱۷ بهتر که نشد هیچ، بلکه بدتر هم شد.
آنها فیلمهای استودیویی اولد-اسکولی مثل «جک ریچر: هرگز برنگرد» (Jack Reacher: Never Go Back)، «سیزده ساعت» (Thirteen Hours) و غیره را عرضه کردند که همه ناامیدکننده ظاهر شدند. در عوض بزرگسالان همراه با فرزندانشان به تماشای فیلمهایی مثل «ددپول» و «زندگی مخفی حیوانات خانگی» رفتند و فیلمهایی مثل «آدمهای خوب» (Nice Guys) را روی سرویسهایی مثل نتفلیکس تماشا کردند. تنها موفقیتهای بیحرف و حدیثشان در سال ۲۰۱۶ «شماره ۱۰ جادهی کلاورفیلد» و «رسیدن» بودند. جالب است که «پارادوکس کلاورفیلد» و «نابودی» به عنوان نمونهی آن دو فیلم در سال ۲۰۱۸ سر از نتفلیکس در آوردند. البته قابلذکر است که بلاکباسترهای آنها در دو سال گذشته هم چندان مورد استقبال قرار نگرفتهاند. «پیشتازان فضا: فراتر» (Star Trek Beyond) و «لاکپشتهای نینجا ۲» (TMNT 2) در سال ۲۰۱۶ کمتر از انتظارات فروختند و «شبح درون پوسته» (Ghost in the Shell) و «ترنسفورمرها: آخرین شوالیه» (Transformers: The Last Knight) در سال ۲۰۱۷ شکست سختی خوردند. حتی «بابا اومده ۲» (Daddy’s Home 2) و «گارد ساحلی» (Baywatch) هم نتوانستند آنقدر بفروشند تا بودجههای ۶۵ تا ۷۰ میلیونیشان را توجیه کنند. تنها موفقیت تمام و کمال پارامونت در سال ۲۰۱۷ «سه ایکس: بازگشت زندر کیج» بود که گرچه در آمریکای شمالی شکست خورد، ولی به ۳۴۶ میلیون دلار فروش جهانی از ۸۵ میلیون دلار بودجه دست پیدا کرد. حالا سرنوشتِ پارامونت در سال ۲۰۱۸ فقط به «ماموریت غیرممکن: فالآوت» (Mission Impossible: Fallout) و «بامبلبی» (Bumblebee) بستگی دارد. تراژدی پارامونت این است که تقویم آنها در سال ۲۰۱۶ با وجود فیلمهایی مثل «حصارها» (Fences) و «رسیدن» عالی بود. «سکوت»، «همه مقداری میخواهند» (Everybody Wants Some) و «شماره ۱۰ جاده کلاورفیلد» همه فیلمهای خوبی بودند. «سه ایکس» از نظر خیلیها چیزی از قسمت هشتم «سریع و خشن» کم نداشت. «کوچکسازی» (Downsizing) مورد استقبال نسبی منتقدان قرار گرفت و «مادر» هم که رسما به یک کلاسیک مدرن تبدیل شد. خلاصه پارامونت بدون فیلم قابلتوجه نبود، اما کسی برای تماشای آنها حاضر نشد. حالا که حرفش شد باید گفت که پارامونت همان استودیویی بود که راضی به سرمایهگذاری روی اثر سورئالِ کلهخراب دارن آرنوفسکی شد که اگرچه از سمت منتقدان به عنوان یکی از خارقالعادهترین فیلمهای ترسناک دهه مورد توجه قرار گرفت، ولی مردم بهطرز قابلدرکی به سوی «آن» (It) حملهور شدند. اگرچه مردم درخواست فیلمهای اورجینال و منحصربهفرد میکنند، اما در نهایت این آیپی و برند است که برنده میشود. اگر مردم از هر دو نوع فیلمها استقبال میکردند خیلی خوب میشد، اما حقیقت این است که به جز مدعیان اسکار، اکثر فیلمهای کمخرج نادیده گرفته میشوند.
گرچه مردم درخواست فیلمهای اورجینال و منحصربهفرد میکنند، اما در نهایت این آیپی و برند است که برنده میشود
این حرفها به این معنی نیست که بزرگسالان اهمیتی به سرگرمیهای بزرگسالانه نمیدهند. نکته این است که بزرگسالان از تماشای سرگرمیهای بزرگسالانه در سینماها سر باز میزنند. از آنجایی که بزرگسالان به مقدار بیاندازهای از محصولات بزرگسالانهی عالی در سرویسهای استریمینگ دسترسی دارند، جذب آنها به سینما برای اینجور فیلمها به نبرد نابرابری تبدیل شده است. مخصوصا با توجه به اینکه فیلمهایی مثل دنیای سینمایی مارول و دنبالههای «سریع و خشن» هم به محصولات بیننسلیای تبدیل شدهاند که بزرگ و کوچک را به یک اندازه به خود جذب میکنند. در نتیجه برای زنده ماندن در این فضا یا باید بلاکباستر باشید یا باید فیلمی کودکانه مثل «جومانجی» باشید که بزرگسالان هم از آن لذت میبرند یا باید فیلم بزرگسالانهای مثل «بزرگترین شومن» باشید که بچهها هم از آن لذت میبرند. این تنها پارامونت نیست که دارد از فضای بیرحم جدید سینما ضربه میخورد. سونی شاید در حال غلت زدن در میان اسکانسهای «جومانجی» باشد، اما فیلمهای کمخرج باکیفیتشان مثل «تنها شجاعان» (Only the Brave)، «وکیل رومن جی. اسرائیل» و «تمام پولهای دنیا» (All the Money in the World) با وجود نقدهای مثبت و ستارههای بزرگ نابود شدند. با اینکه والت دیزنی خدای مجموعههای بلاکباستری است، اما حتی آنها هم نتوانستند فیلمهایی مثل «بهترین ساعات» (The Finest Hours) یا «ملکه کتوی» (The Katwee Queen) را به موفقیت برسانند. کمدیهایی مثل «شب بازی» (Game Night) که پنج سال پیش ممکن بود با ۲۰ میلیون دلار افتتاح شود و به ۱۰۰ میلیون دلار فروش خانگی برسد، حالا باید شانس بیاورد که اکرانش را با ۱۶ میلیون دلار شروع کرده و به ۵۰ میلیون دلار فروش نهایی برسد. البته با توجه به بودجهی بالای فیلمهایی مثل «کوچکسازی» و «کامیونهای هیولایی» (The Monster Trucks) خود پارامونت هم چندان بیگناه نیست. ولی روی هم رفته اتفاقی که برای «نابودی» افتاده، اتفاق جدیدی نیست. فیلمهای ستارهمحور اولد-اسکول با بودجههای متوسط که زمانی خوراک هالیوود بود حالا بدل به موجوداتِ در خطر انقراض شدهاند. این خبر بدی برای سینماروهایی است که میخواهند فیلمهایی مثل «نابودی» را روی پرده سینما ببینند و این خبر بدی برای استودیوهایی مثل پارامونت است که برخلاف امثال دیزنی و فاکس از آیپیهای شناختهشدهی زیادی بهره نمیبرند.
در زمینهی فیلمهای قدیمی جدول بگذارید از «بزرگترین شومن» (The Greatest Showman) شروع کنیم که با تجربهی ۳۲ درصد افت فروش، ۳ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار دیگر در دهمین آخرهفتهی اکرانش کسب کرد. این فیلم تاکنون ۱۶۰ میلیون و ۷۶۶ هزار دلار در آمریکای شمالی فروخته است. رقمی که به معنی ۱۱/۹۹ برابر درآمد افتتاحیهی این فیلم است. این یعنی «بزرگترین شومن» اکران بادوامتری در مقایسه با «روح» (Ghost) دارد و پشت سر «بازگشت به آینده» (Back to the Future)، «جذابیت مرگبار» (The Fatal Attraction)، «کروکدیل داندی» (Dundee Crocodile)، «تاپ گان» (Top Gun) و «ای.تی» (E.T.) در بین بادوامترین اکرانهای گستردهی تمام ادوار قرار میگیرد. از آنجایی که جدیدترین محصول فاکس «پرستوی سرخ» است، پس این موضوع به این معناست که «بزرگترین شومن» احتمالا به زودی تعداد سینماهای بیشتری را از دست خواهد داد. با این وجود «بزرگترین شومن» که با ۸۴ میلیون دلار بودجه تهیه شده تاکنون بدون احتساب نرخ تورم لقب پرفروشترین موزیکال لایو اکشن اوریجنال تاریخ را به دست آورده است. وقتی «بزرگترین شومن» درآمد «آوای موسیقی» (۱۶۳ میلیون دلار) را پشت سر بگذارد، در جایگاه چهارم پرفروشترین موزیکالهای لایو اکشن آمریکای شمالی قرار خواهد گرفت. «بزرگترین شومن» تا حالا ۳۵۰ میلیون دلار در سرتاسر دنیا فروخته است. در حال حاضر باید صبر کرد و دید تصمیم بعدی فاکس برای استفاده از این موفقیت منحصربهفرد تئاترهای برادوی خواهد بود یا ساخت دنباله. در همین حین «پنجاه طیف آزادی» (Fifty Shades Freed) از مرز ۳۰۰ میلیون دلار فروش جهانی عبور کرد. سومین فیلم این مجموعه تاکنون ۳۲۰ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار از ۵۵ میلیون دلار بودجه در دنیا فروخته است که شامل ۲۳۰ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار فروش در کشورهای خارجی میشود. فیلم ۶ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار در سومین هفتهی اکرانش کسب کرد و مجموع درآمد خانگیاش را به ۸۹ میلیون و ۵۶۰ هزار دلار ؤساند. «پنجاه طیف آزادی» احتمالا به زودی از مرز ۱۰۰ میلیون دلار فروش خانگی عبور خواهد کرد. در نتیجه این مجموعه که با ۱۵۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده، تاکنون یک میلیارد و ۲۷۲ هزار دلار در سرتاسر دنیا فروخته است. این رقم حتی با در نظر گرفتن خرج و مخارج تبلیغات و بازاریابی به معنی مجموعهی شدیدا موفقیتآمیزی برای یونیورسال است. از آنجایی که این مجموعه احتمالا کارش را با کسب چیزی حدود یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار تمام خواهد کرد، پس پشت سر «ماتریکس» (یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار از سه فیلم)، «خماری» (یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار از سه فیلم) و «بیگانه» (یک میلیارد و ۳۲۸ میلیون دلار)، جزو یکی از بزرگترین مجموعههای بزرگسالانهی سینما قرار خواهد گرفت.
فیلم «پیتر خرگوشه» (Peter Rabbit) در سومین هفتهی اکرانش ۱۲ میلیون و ۵۴۰ هزار دلار کسب کرد. این فیلم که با ۵۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده بعد از ۱۷ روزی که از نمایشش گذشته ۷۱ میلیون و ۲۹۰ هزار دلار فروخته است. «جومانجی: به جنگل خوش آمدید» (Jumanji) حدود ۵ میلیون و ۶۵۰ هزار دلار دیگر کسب کرد و به درآمد خانگی جدید ۳۸۷ میلیون و ۲۸۰ هزار دلار دست پیدا کرد. این یعنی «جومانجی» به زودی با عبور از «نگهبانان کهکشان ۲» (Guardians of the Galaxy 2) به پرفروشترین فیلم کارن گیلان در گیشهی خانگی بدل خواهد شد. این فیلم تا حالا ۹۱۶ میلیون دلار در سرتاسر دنیا فروخته است. «قطار ۱۵:۱۷ به پاریس» (The 15:17 to Paris) سه میلیون و ۶۰۰ هزار دلار دیگر کسب کرد. این فیلم بعد از ۱۷ روزی که از اکرانش گذشته ۳۲ میلیون و ۲۵۸ هزار دلار در خانه فروخته و ۱۲ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار از کشورهای خارجی کسب کرده است. ارقامی که کم و بیش برابر با دیگر تجربههای کارگردانی جمع و جور کلینت ایستوود است. انیمیشن «نخسین انسان» (The Early Man) یک میلیون و ۷۰۰ هزار دلار در دومین هفتهی اکرانش کسب کرد و به درآمد ۱۰ روزهی ضعیف ۶ میلیون و ۷۷۹ هزار دلار دست پیدا کرد. «سامسون» (Samson) با تجربهی ۵۵ درصد افت فروش، ۸۷۵ هزار دلار در دومین هفتهی اکرانش کسب کرد و به درآمد ۱۰ روزهی ۳ میلیون و ۶۴۷ هزار دلار کسب کرد. راستی، «دوندهی هزارتو: علاج مرگ» (Maze Runner: The Death Cure) حدود ۹۵۰ هزار دلار دیگر فروخت تا مجموع درآمد ۲۴ روزهی این فیلم به ۵۶ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار برسد. این فیلم به لطف عملکرد خارجیاش، ۲۰۷ میلیون دلار در دنیا فروخته است. «پُست» (The Post) تا حالا ۷۸ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار فروخته است. این در حالی است که «سه بیلبورد» (Three Billboards)، «شکل آب» (Shape of Water) و «تاریکترین ساعت» (The Darkest Hour) به ترتیب ۵۰/۱ میلیون دلار، ۵۵/۳ میلیون دلار و ۵۴/۴۹ ملیون دلار در خانه فروختهاند. «من، تونیا» (I, Tonya) هم از مرز ۲۸ میلیون دلار فروش خانگی عبور کرد و «رشتهی خیال» (Phantom Thread) هم در نهمین هفتهی اکرانش به ۱۸ میلیون و ۷۴۰ هزار دلار فروش خانگی رسید.
جدول ۱۰ فیلم برتر هفته
۱ | Black Panther | ۱۰۸ میلیون دلار |
۲ | Game Night | ۱۶/۶ میلیون دلار |
۳ | Peter Rabbit | ۱۲/۵ میلیون دلار |
۴ | Annihilation | ۱۱ میلیون دلار |
۵ | Fifty Shades Freed | ۶/۹ میلیون دلار |
۶ | Jumanji: Welcome to the Jungle | ۵/۶ میلیون دلار |
۷ | The 15:17 to Paris | ۳/۶ میلیون دلار |
۸ | The Greatest Showman | ۳/۴ میلیون دلار |
۹ | Every Day | ۳/۱ میلیون دلار |
۱۰ | Early Man | ۱/۷ میلیون دلار |