بهترین بازی مستقل سال ۲۰۲۳ از نگاه زومجی + نتیجه نظرسنجی

بهترین بازی مستقل سال ۲۰۲۳ از نگاه زومجی + نتیجه نظرسنجی

پنجشنبه, ۲۸ دی ۱۴۰۲ ساعت ۱۹:۵۹

بازی‌سازهای مستقل باز هم آثاری متفاوت و لایق توجه را به گیمرها ارائه دادند. زومجی در این مقاله با رده‌بندی پنج بازی مستقل برتر سال ۲۰۲۳ میلادی، بهترین ویدیوگیم بین آن‌ها را انتخاب کرده است.

این‌روزها حتی رسانه‌های معروف و تحلیل‌گرهای شناخته‌شده هم نمی‌توانند در تعریف دقیق «بازی مستقل (Indie)» به توافق برسند. عده‌ای باتوجه‌به لغت indie که کوتاه‌شده‌ی Independent به‌معنی مستقل است، هر بازی ساخته‌شده توسط یک استودیو مستقل را که متعلق به هیچ شرکت بزرگ‌تری نباشد، بازی Indie به شمار می‌آورند. بااین‌حال اکنون استودیوهایی وجود دارند که متعلق به هیچ شرکت بزرگ‌تری نیستند، اما از سرمایه‌های مالی قابل‌توجه بهره می‌برند و تعداد زیادی از بازی‌سازها را در خود جا داده‌اند تا به تولید بازی‌های AAA بپردازند.

در آن سو عده‌ای با نگاه سخت‌گیرانه‌تر می‌گویند که بازی‌ساز مستقل، اصلا حمایت زیادی از سوی یک شرکت بزرگ دریافت نمی‌کند. اما در دنیایی که دیوالور دیجیتال یعنی یکی از ناشرهای مهم بازی‌های مستقل هم تبدیل به یک شرکت سهامی عام با سرمایه‌گذارهای بزرگ شده، این تعریف هم آن‌چنان به درد نمی‌خورد. به همین خاطر بحث‌ها راجع به مستقل بودن یا نبودن بسیاری از بازی‌ها ادامه خواهد داشت. فعلا می‌توان گفت که وقتی یک استودیو نسبتا کوچک با بودجه و منابع نسبتا محدود به سراغ ساخت اثری می‌رود که قطعا یک بازی پرخرج AAA یا حتی AA نیست، آن محصول را می‌توان بازی مستقل به شمار آورد. با همین درک کلی به سراغ معرفی بهترین بازی مستقل سال ۲۰۲۳ از نگاه زومجی می‌رویم.

شخصیت اصلی بازی بلسفموس ۲

۵- بازی Blasphemous 2

برخی از طرفدارهای بازی Blasphemous به آسان شدن Blasphemous 2 نسبت به نسخه‌ی اول اعتراض کردند. عده‌ای گفتند که این دنباله جسارت زیادی برای انجام کارهای جدید را ندارد. ولی راستش را بخواهید، خود انتشار اثری مثل Blasphemous 2 در سال ۲۰۲۳ میلادی، برآمده از جسارتی است که بین بازی‌سازهای مستقل پیدا می‌شود. بالاخره استودیو The Game Kitchen و شرکت Team 17 یک بازی درست‌و‌حسابی در سبک مترویدوینیا با گرافیک پیکسل‌آرت را عرضه کرده‌اند که گیمرها را به یاد بازی‌های چند نسل قبل می‌اندازد.

در این شرایط واقعا تلاش بازی‌سازها برای افزایش احتمالی تعداد بازیکن‌های بازی، قابل درک به نظر می‌رسد. مثلا بازی Blasphemous 2 به‌جای یک سلاح به شما سه سلاح قابل آپگرید می‌دهد؛ به این هدف که گیمرها بیشتر بتوانند آن‌طور که می‌خواهند به سراغ نبرد با دشمنان بروند و شانس بیشتری برای شکست دادن آن‌ها داشته باشند. در همین حین سازندگان کاری کرده‌اند که تعداد مرگ‌های غیرمنصفانه در Blasphemous 2 کمتر از Blasphemous شود. در نتیجه بازیکن کمتر احساس می‌کند که در جایی از بازی صرفا فریب خورد و به همین دلیل جان خود را از دست داد. در این دنباله، مرگ‌ها غالبا گره‌خورده به مهارت و توانایی شما هستند.

با اینکه نمی‌توان انکار کرد که تعداد رویارویی‌های به یاد ماندنی در بازی Blasphemous بیشتر از Blasphemous 2 است، دنباله‌ی مورد بحث هم چه در فضاسازی تصویری، چه در ایجاد اتمسفر سنگین با صدا و چه در طراحی دشمنان نقاط قوت انکارناپذیری دارد. مگر طی سال‌های اخیر چند بازی اکشن سایداسکرولینگ باکیفیت با استایل قدیمی عرضه شده‌اند که بخواهیم Blasphemous 2 را با این همه نکته مثبت، به‌خاطر چند نکته منفی فقط به باد انتقاد بگیریم؟

شخصیت اصلی جوسانت

۴- بازی Jusant

Don't Nod در بازی Jusant با یک تیر دو نشان را زد. این اثر که به تایید سازندگان با الهام از بازی Death Stranding ساخته شده، کاری می‌کند که مدام مشغول تلاش برای عبور از مسیرهای دشوار باشید. قرار نیست مسیرهای مختلف را طی کنید و از سازه‌های گوناگون بالا بروید تا به بخش‌های اصلی بازی برسید. اصل بازی دقیقا همین بالا رفتن، افتادن و تلاش برای ادامه دادن است. گیمر در نقش یک صخره‌نورد به کشف حقایق درباره‌ی گروهی از انسان‌های فراموش‌شده می‌پردازد؛ انسان‌هایی که خاطرات آن‌ها، داستان‌گویی محیطی Jusant را شکل می‌دهد.

برخلاف بسیاری از بازی‌های ساخته‌شده براساس الگوی «بالا رفتن و پایین افتادن»، Jusant نمی‌خواهد که فقط یک تجربه‌ی چالش‌برانگیز و اعصاب‌خردکن باشد. استودیو فرانسوی Don't Nod به یاد خیلی‌ها می‌آورد که می‌توان پیرو ترندهای روز بود، اما موفق به انجام کارهای تازه با آن‌ها شد. دستاورد دوم بازی Jusant این است که آینده را برای تیم Don't Nod روشن‌تر می‌کند. دنت ناد اصلا نام ناشناخته‌ای در صنعت ویدیوگیم نیست. خیلی‌ها سری بازی Life Is Strange و در نتیجه خالق آن را می‌شناسند. ولی حتی بسیاری از طرفدارها هم انتظار نداشتند که استودیو بتواند سراغ پروژه‌ای تا این حد متفاوت برود و از پس اجرای عالی الگوهای یک سبک دیگر بربیاید.

دنت‌ناد با Vampyr تمایل خود به انجام کارهای گوناگون را نشان داده بود. اما آن بازی با همه‌ی نقاط قوتی که داشت، از بسیاری جهات عملا تجربه‌ای محدود و فراموش‌شدنی نسبت به بازی‌های اکشن-نقش‌آفرینی بزرگ مشابه را به بازیکن می‌داد. این در حالی است که بازی Jusant نه یک نسخه‌ی ساده‌سازی‌شده از بازی‌های هم‌سبک، بلکه یکی از بهترین پازل-پلتفرمرهای متمرکز روی بالا رفتن است.

کاراکترهای بازی Dave the Diver

۳- بازی Dave the Diver

دیوِ غواص در بهترین دقایق خود مدام می‌خواهد بازیکن را سورپرایز کند. بازی خالی از تکرار نیست. ولی پس از اینکه چند ساعت به تجربه‌ی آن می‌پردازید، ناگهان به خودتان می‌آیید و می‌بینید که یک‌مشت سیستم متفاوت گیم‌پلی را از زیرژانرهای مختلف برداشت و به شکل موفقیت‌آمیز کنار هم گذاشت. جالب این‌جا است که سازندگان با انجام این کار، نه یک بازی بی‌نظم، بلکه یک بازی متفاوت را ساخته‌اند. اصل بازی در نگاه اول فقط جمع‌آوری ماهی از دریا برای رستوران به هدف پول درآوردن است. اما ماجرا کم‌کم عجیب می‌شود.

Dave the Diver در بسیاری از مراحل واقعا مهارت‌محور است. همین‌طور بابت انواع‌واقسام فعالیت‌هایی که انجام می‌دهید، پاداش‌هایی را تقدیم‌تان می‌کند. هر بار که در آب شیرجه می‌زنید، ساختار محیط زیر آب می‌تواند مقداری متفاوت با دفعه‌ی قبل باشد. هرچه‌قدر که تجهیزات بهتری را به‌دست بیاورید و در عمق بیشتر شنا کنید، موجودات ترسناک‌تری را می‌بینید. تازه جدا از تمام مینی‌گیم‌ها و فعالیت‌های فرعی که روی هسته‌ی اصلی گیم‌پلی سوار می‌شوند، بازی یک داستان اصلی و جالب هم دارد؛ قصه‌ای که تضمین می‌کند Dave the Diver تنها یک تجربه‌ی مبتنی بر کسب امتیاز بیشتر نباشد.

در این اثر استودیو MINTROCKET با یک تجربه‌ی سینگل پلیر جالب و غیرمنتظره روبه‌رو شدیم. چون سازندگان با آزمون‌و‌خطاها و بدون ترس از به وجود آمدن چند نقص، سراغ ساخت ویدیوگیم رفتند؛ آزمون‌وخطاهایی که معمولا در دنیای بازی‌های AAA خبری از آن‌ها نیست.

دنیای بازی Cocoon

۲- بازی Cocoon

بسیاری از بازی‌های پازل‌محور متاسفانه به‌جای اینکه مخاطب و توانایی او در حل مسئله را به چالش بکشند، عملا فقط ذهن بازیکن را خسته می‌کنند. Cocoon این‌طور نیست. شاید مخاطب با تماشای ویدیوهای گیم‌پلی آن فکر کند که بازی بیش از حد گیج‌کننده است. اما وقتی خودتان مشغول تجربه‌ی اثر شوید، به سرعت منطق طراحی مرحله و ساختار کلی Cocoon را درک می‌کنید.

Cocoon شما را در نقش یک موجود حشره‌مانند به جهان‌های مختلف می‌برد؛ تا به حل پازل‌های محیطی بپردازید و گوی‌های خاصی را بین دنیاها جابه‌جا کنید. این وسط هر از چند وقت یک بار، قابلیت جدیدی به شخصیت داده می‌شود؛ تا او بتواند مسیرهای بیشتری را پشت سر بگذارد. سیستم‌ها و الگوهای حل پازل‌ها نیز با یکدیگر فرق دارند. از آن‌جایی که یکی از سازندگان اصلی بازی‌های استودیو Playdead (لیمبو و اینساید) برای ساخت Cocoon به استودیو Geometric Interactive رفت، تعجبی ندارد که گیم‌پلی در ظاهر وابسته به چند مکانیزم کنترلی ساده است و در عین حال بازی به تکرار نمی‌افتد.

حتی باس‌فایت‌های بازی Cocoon هم عملا پازل‌های سرعتی هستند و قرار نیست باعث مرگ شخصیت اصلی شوند. صرفا اگر از پس شکست دادن دشمن بزرگ برنیایید، مجبور به طی کردن دوباره‌ی مسیر در یکی از جهان‌های بازی برای رسیدن به او هستید. Cocoon تقریبا داستان‌گویی ندارد و متمرکز روی گیم‌پلی می‌ماند. هرچند تیم سازنده به ایجاد یک فضای کلی قابل‌توجه اهمیت داده است. به همین دلیل جهان بازی از طرح‌های هنری ویژه‌ای بهره می‌برد.

یکی از تاثیرگذارترین موارد روی گیج‌کننده نبودن و حفظ جذابیت کلی Cocoon دقیقا جلوه‌های تصویری بازی هستند. چون طراحی بازی، زبان بصری قابل تشخیص دارد. البته که با ورود به جهان‌های بیشتر و متفاوت، قدرت گرافیک هنری این ویدیوگیم پررنگ‌تر می‌شود؛ همان‌طور که پازل‌های آن به مرور زمان، بیش‌ازپیش ما را به چالش می‌کشند.

دو شخصیت اصلی بازی Sea of Stars

۱- بازی Sea of Stars

استودیو کانادایی Sabotage در سال ۲۰۱۸ با بازی The Messenger توجه طرفدارهای بازی‌های اکشن و پلتفرمر را جلب کرد؛ اثری با طراحی‌های هنری دوبعدی معرکه به سبک بازی‌های دهه ۸۰ و دهه ۹۰ میلادی. تیم سازنده نشان داد که دوست دارد از آثار رترو الهام بگیرد و در عین حال تغییرات مخصوص به خود را هم روی سیستم‌های آن‌ها پیاده کند. دی‌ال‌سی بازی مسنجر به اسم Picnic Panic در سال ۲۰۱۹ میلادی عرضه شد و بعد از آن وقت تمرکز استودیو روی پروژه‌ی بعدی بود.

باتوجه‌به اعتبار کسب‌شده توسط استودیو کوچک، عده‌ای به محض رونمایی از بازی Sea of Stars، برای این پروژه هیجان‌زده شدند. حالا که چند ماه از انتشار Sea of Stars می‌گذرد، به خوبی می‌دانیم که بازی ارزش هیجان‌زده شدن را داشت. با اینکه Sea of Stars در همان جهان بازی The Messenger جریان دارد، اصلا برای لذت بردن از آن نیازی به تجربه‌ی مسنجر ندارید. این‌جا با یک بازی نقش‌آفرینی به سبک آثار قدیمی با مبارزات نوبتی روبه‌رو هستیم. اگر گیمر کهنه‌کار باشید و لذت بازی‌های ۱۶بیتی را با تجربه‌های فوق‌العاده‌ای مثل بازی Chrono Trigger از شرکت Square به یاد بیاورید، احتمالا تماشای یک تریلر از بازی Sea of Stars کاری می‌کند که بدون اتلاف وقت به سراغ آن بروید. بااین‌حال گیمرهای جوان مثل من هم با اثری همچون بازی Sea of Stars که روی کامپیوتر و همه‌ی کنسول‌های روز در دسترس است، فرصت آشنایی با زیبایی‌های برخی از بازی‌های قدیمی مهم را به‌دست می‌آورند.

سی آو استارز در اصل یک ماجراجویی بزرگ، متنوع و پرشده از انواع‌واقسام فعالیت‌های اصلی و فرعی است. این ماجراجویی نقاط قوت زیادی دارد؛ از طراحی هنری چشم‌نواز تا موسیقی‌هایی که می‌توانید مدت‌ها به آن‌ها گوش بدهید. استودیو Sabotage با درک درست نکات مثبتی که بهترین بازی‌های این سبک را در گذشته تبدیل به تجربه‌های جادویی کردند، کاری می‌کند که هم از یک داستان آشنا و هم از گیم‌پلی لذت ببرید.

تیم سازنده Sea of Stars فقط از ۲۳ نفر تشکیل شده است. آن‌ها مأموریت‌شان در صنعت بازی را این‌گونه تعریف می‌کنند: «بازی‌سازی با زیبایی‌شناسی رترو و طراحی مراحل مطابق استانداردهای روز. هدف ما همیشه مشخص بوده است. ما می‌خواهیم بهترین تجربه‌های ممکن از ژانرهایی از بازی‌های ویدیویی را که خودمان در بچگی از آن‌ها لذت بردیم، به شما ارائه دهیم. تقدیم به قلب‌های شما از طرف قلب‌های ما». این بازی‌سازها به هدف خود دست پیدا کردند.

در نظرسنجی از کاربران زومجی، بازی Cocoon توانست عنوان بهترین بازی مستقل سال را دریافت کند. نتیجه نظرسنجی در ادامه قابل‌مشاهده است:

نتیجه نظرسنجی بازی مستقل
منبع زومجی
اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده