همه چیز در مورد خرید اکتیویژن بلیزارد توسط مایکروسافت؛ از جزییات تا آینده احتمالی

همه چیز در مورد خرید اکتیویژن بلیزارد توسط مایکروسافت؛ از جزییات تا آینده احتمالی

جمعه, ۱ بهمن ۱۴۰۰ ساعت ۲۱:۵۹

آیا مایکروسافت تنها برای رقابت با سونی به سراغ خریداری اکتیویژن بلیزارد رفته است یا برنامه‌های بلندپروازانه‌تری را دنبال می‌کند؟

سال قبل وقتی مطلع شدیم که مایکروسافت قصد خرید شرکت زنیمکس مدیا (ZeniMax Media) و در نتیجه زیرمجموعه‌های آن مثل بتسدا (Bethesda) را با رقم ۷.۵ میلیارد دلار دارد، شوکه شدیم؛ رقمی حیرت‌انگیز که البته باتوجه‌به بازی‌های ارزشمند بتسدا و اید سافتور (id Software)، ارزشش را داشت. در آن زمان فکر می‌کردیم که تا مدت‌ها شاهد قراردادی سنگین‌تر از این در دنیای بازی‌های ویدیویی نخواهیم بود، ولی چند روز قبل نوبت به تیک‌-تو اینتراکتیو (Take-Two Interactive) رسید تا شرکت زینگا (Zynga) را با رقم عجیب ۱۲.۷ میلیارد دلار بخرد. درحالی‌که باز هم تصور می‌کردیم حداقل به این زودی‌ها خبری از یک قرارداد بزرگ‌تر نخواهد بود، دوباره نوبت به مایکروسافت رسید تا یکی از اتفاقات تاریخی صنعت بازی را رقم بزند.

خبر غافلگیرکننده از این قرار بود: «مایکروسافت شرکت اکتیویژن بلیزارد (Activision Blizzard) را با مبلغ ۶۸.۷ میلیارد دلار می‌خرد.» یعنی رقمی تقریباً ۱۰ برابر آن چیزی که برای خریداری زنیمکس/بتسدا هزینه شده بود؛ عددی نجومی که البته وقتی دلایل مایکروسافت را برای پرداخت آن بدانیم و در نظر بگیریم که یکی از محبوب‌ترین مجموعه‌های این سال‌ها یعنی Call of Duty درکنار بازی‌های پُرمخاطب بلیزارد و ده‌ها IP کوچک و بزرگ به‌دست مایکروسافت می‌رسد و قدرت بسیار بالایی هم در زمینه بازی‌های موبایل کسب می‌کنند، شاید بتوانیم پرداخت چنین هزینه‌ای را قابل توجیه بدانیم.

تماشا در یوتیوب

اکنون با زومجی همراه شوید تا سری بزنیم به زوایای مختلف این اتفاق و نگاهی داشته باشیم به استودیوهای جدیدی که بعد از این به مایکروسافت ملحق می‌شوند، درکنار تأثیرات این ماجرا روی صنعت بازی و البته رقیب کنسولی مایکروسافت یعنی سونی و برند پلی استیشن.

لوگوی مایکروسافت در کنار کالاف دیوتی و کندی کراش ساگا

زمان نهایی شدن خرید و تغییرات احتمالی

اهالی صنعت بازی در حال گذراندن یک بعد از ظهر معمولی بودند که ناگهان خبرنگار «وال استریت ژورنال» از این گفت که طبق شنیده‌ها، مایکروسافت به بستن قراردادی برای خرید اکتیویژن نزدیک می‌شود. ماجرا در حدی عجیب بود که خیلی‌ها آن را یک شایعه بی‌اساس می‌دانستند ولی تنها لحظاتی بعد، خود مایکروسافت به‌طور رسمی آن را تأیید کرد و از عقد قرارداد ۶۸.۷ میلیارد دلاری برای خرید اکتیویژن بلیزارد گفت.

به این ترتیب مایکروسافت که در این سال‌ها توانسته تعداد استودیوهای زیرمجموعه ایکس باکس را به شکل قابل ملاحظه‌ای افزایش دهد، به‌زودی استودیوهای جدید و البته IPهای به‌شدت محبوب و بزرگی را به خانواده خود اضافه خواهد کرد. البته این تنها قسمت بیانیه مایکروسافت نبود و آن‌ها خبر از تشکیل یک بخش جدید به نام مایکروسافت گیمینگ (Microsoft Gaming) نیز دادند که از این به بعد تمام بخش‌های بازی مایکروسافت از جمله استودیوهای ایکس باکس، به‌عنوان زیرمجموعه‌های آن فعالیت خواهند کرد.

فیل اسپنسر از این به بعد به‌عنوان مدیر مایکروسافت گیمینگ ایفای نقش می‌کند؛ بخشی در مایکروسافت که روی تمام فعالیت‌های مرتبط با بازی‌های ویدیوییِ این شرکت نظارت دارد

مدیرعامل این بخش هم کسی نیست به جز فیل اسپنسر؛ فردی که بیش از سه دهه در مایکروسافت حضور داشته و به تدریج توانسته جای پای خود را در شرکت محکم‌تر کرده و به بالاترین درجات برسد؛ کسی که می‌توان او را پدر تحولات اخیر ایکس باکس دانست و اکنون با ارتقای مقام، به مدیرعامل مایکروسافت گیمینگ تبدیل می‌شود.

اسپنسر بعد از اعلام این خبر، در بیانیه‌ای از وظیفه خود و اعضای تیم مایکروسافت گیمینگ برای گسترش شادی و لذت دور هم بودن در دنیای بازی گفت و با اشاره به تیم‌های متعدد اکتیویژن بلیزارد، به این اشاره کرد که تا زمان نهایی شدن قرارداد، این شرکت و مایکروسافت گیمینگ به‌طور مستقل از یکدیگر پیش می‌روند و پس از اتمام کارها، اکتیویژن بلیزارد به زیرمجموعه مایکروسافت گیمینگ تبدیل می‌شود و اسپنسر روی فعالیت‌های آن نظارت خواهد داشت.

او با صحبت از منحصربه‌فرد بودن صنعت بازی و جذابیت‌های خاص آن در میان سایر سرگرمی‌ها، از این گفت که مایکروسافت با وجود مالکیت زیرمجموعه‌های خود، به فرهنگ این استودیوها احترام می‌گذارد (یعنی به‌نوعی قصد دخالت بیش از حد در آن‌ها را ندارد)، ولی درعین‌حال مایکروسافت روی حفظ جایگاه و احترام تمام کارمندان استودیوها نظارت خواهد کرد و مراقب خواهد بود برای آن‌ها مشکلی پیش نیاید.

فیل اسپنسر در کنار لوگوی ایکس باکس

فیل اسپنسر، کسی که باید بخش بازی‌های ویدیویی مایکروسافت را به قبل و بعد از مدیریت او تقسیم کرد

این صحبت‌های اسپنسر را می‌توان از جهاتی، مرتبط با اتفاقات اخیر اکتیویژن بلیزارد دانست. سال ۲۰۲۱ به‌هیچ‌وجه سال خوبی برای مدیران این شرکت نبود و بارها و بارها شاهد اعتراض پنهان و آشکار اعضای اکتیویژن بلیزارد نسبت به وضعیت کار در زیرمجموعه‌های مختلف آن بودیم. از یک طرف اوضاع در بلیزارد اصلاً جالب نبوده و از آزار و اذیت جنسی تا مشکلات دیگر، باعث شده است یکی از شرکت‌های محبوب و قدیمی صنعت بازی با روزگار بدی دست‌وپنجه نرم کند و از طرف دیگر هم بابی کوتیک، مدیرعامل اکتیویژن بلیزارد که از سال‌ها قبل چهره‌ای منفور بین دوست‌داران دنیای بازی بوده، بیشتر از هر زمان دیگری با انتقادات مختلف مواجه شده است (علت نفرت خیلی از گیمرها از بابی کوتیک، به سیاست‌های خاص او برای کسب پول بیشتر از Call of Duty برمی‌گردد و تبدیل کردن اکتیویژن به شرکتی که بیشتر تمرکز آن روی این مجموعه است و فرصتی به بازی‌های جدید نمی‌دهد).

وضعیت نامناسب فعالیت در زیرمجموعه‌های اکتیویژن بلیزارد به جایی رسیده که چند ماه قبل، تعدادی از کارمندان شرکت دست به اعتراض زدند و پس از آن سهام‌داران این شرکت هم خواستار رسیدگی به اوضاع شدند تا وضعیت از این بدتر نشود. دراین‌میان مدیران شرکت قول‌های مختلفی دادند و حتی بابی کوتیک از این گفت که تا زمانی‌که اوضاع بهبود پیدا نکرده است، حقوق سالانه خود را به ۶۲۵۰۰ دلار کاهش می‌دهد، یعنی حداقل دستمزد دریافتی در ایالت کالیفرنیا.

اوضاع افتضاح استودیوهای اکتیویژن بلیزارد به جایی رسیده بود که حتی فیل اسپنسر و جیم رایان، مدیران ایکس باکس و پلی استیشن هم دست به اعتراض زدند و فردی مثل دن بانتینگ، یکی از رؤسای استودیو Treyarch نیز بعد از اتهامات آزار جنسی که به او نسبت داده شد، آن‌جا را ترک کرد.

همه این‌ها را گفتیم تا به اینجا برسیم که خریداری اکتیویژن بلیزارد توسط مایکروسافت، از دید خیلی‌ها می‌تواند به بهبود شرایط کاری استودیوهای زیرمجموعه این شرکت منجر شود و کارمندانی که مدت‌ها تحت سخت‌ترین اوضاع، چه از نظر کاری و مالی و چه تبعیض‌های مختلف به سر می‌بردند، زیر نظر مدیران جدید مثل فیل اسپنسر با خیال راحت‌تری به فعالیت ادامه خواهند داد.

به طوری که جیسون شرایر، خبرنگار مطرح دنیای بازی که گزارش‌های زیادی در ارتباط با محیط‌های ناسالم کاری در این صنعت تهیه کرده است، در توئیتی از این گفت که بعضی از کارمندان اکتیویژن بلیزارد، خیلی از این قضیه خوشحال هستند و امید زیادی به بهبود شرایط استودیوهای خود زیر نظر مایکروسافت دارند.

ساتیا نادلا، مدیرعامل مایکروسافت هم در صحبت‌های خود تأکید زیادی روی فرهنگ حاکم بر زیرمجموعه‌های این شرکت کرده و نظارت بر اوضاع کاری استودیوها و بهبود آن را اولویت مدیریتی خود می‌داند؛ سخنانی که باعث می‌شوند هم اعضای اکتیویژن بلیزارد و هم اهالی صنعت بازی و گیمرها، تا حد زیادی نسبت به تغییرات مثبت درون استودیوهای این زیرمجموعه جدید مایکروسافت خوشبین باشند.

بابی کوتیک، مدیر ارشد اجرایی Activision Blizzard / اکتیویژن بلیزارد

بابی کوتیک، مدیری منفور که البته کمک بزرگی به رشد درآمدهای اکتیویژن کرده است

در مورد بابی کوتیک هم ابتدا اخباری منتشر شد مبنی بر اینکه بعد از رسمی شدن قرارداد، همچنان به فعالیت در آن‌جا ادامه می‌دهد ولی به‌عنوان مدیر زیردست اسپنسر باید به او پاسخ‌گو باشد. اما مدتی بعد، خبرنگار وال استریت ژورنال از این گفت که منابع آگاه به او اطلاع داده‌اند که کوتیک پس از نهایی شدن قرارداد، از شرکت جدا خواهد شد. در هر حال احتمال چنین موضوعی خیلی زیاد است و باتوجه‌به منفور بودن کوتیک بین گیمرها و اهالی صنعت بازی، جدایی او از شرکتی که زیرمجموعه مایکروسافت محسوب می‌شود خیلی منطقی‌تر از باقی ماندن این مدیر خواهد بود.

البته به نظر می‌رسد خود کوتیک خیلی هم تمایلی به جدایی از اکتیویژن بلیزارد نداشته باشد و در سخنان او پس از اعلام خبر قرارداد با مایکروسافت، شاهد شور و شوق این مدیر حدوداً ۶۰ ساله هستیم که از روزهای خوش گذشته و تبدیل بازی‌های ویدیویی به تجربه‌های اجتماعی در اکتیویژن بلیزارد صحبت کرده است و با امیدواری از آینده حرف می‌زند. کوتیک، مایکروسافت را بهترین شریکِ ممکن برای مسیر پیش روی اکتیویژن بلیزارد می‌داند و در دنیایی که تکنولوژی در آن به سرعت پیشرفت می‌کند و المان‌هایی مثل پردازش ابری، هوش مصنوعی، یادگیری ماشینی و تحلیل داده‌ها روزبه‌روز اهمیت بیشتری پیدا می‌کنند، همکاری با مایکروسافت را زمینه‌ساز اتفاقات بزرگی برای شرکت خود در نظر می‌گیرد.

حال باید صبر کنیم و ببینیم ماجرای کوتیک با اکتیویژن بلیزارد به کجا می‌رسد. نکته مهم دراین‌میان، به مبلغی مربوط می‌شود که در صورت کنار گذاشتن کوتیک از شرکت، باید در قالب نوعی جریمه به او پرداخت شود؛ مبلغی که حدود ۳۰۰ میلیون دلار خواهد بود و همین قضیه هم باعث شده به‌گفته جیسون شرایر، بعضی از کارمندان اکتیویژن بلیزارد نسبت به این قضیه ناراحت باشند که کوتیک ممکن است بدون پاسخ‌گویی نسبت به نحوه مدیریت نامناسب خود و با دریافت مبلغی زیاد، شرکت را ترک کند.

هنوز زمان زیادی تا نهایی شدن قرارداد مایکروسافت با اکتیویژن بلیزارد باقی مانده است و باید مراحل اداری این قرارداد طی و مطابقت آن با قوانین رقابتی تأیید شود

شاید این سؤال برای شما مطرح شده باشد که مگر هنوز قرارداد خرید اکتیویژن بلیزارد توسط مایکروسافت نهایی نشده است که در مورد آینده کوتیک مطمئن نیستیم؟ از جهاتی می‌توان گفت که این قرارداد تقریباً قطعی شده، ولی ابتدا باید مراحل اداری خود را پشت سر بگذارد و درنهایت در سال مالی ۲۰۲۳ مایکروسافت به نتیجه خواهد رسید، یعنی در بازه زمانی اول ژوئیه ۲۰۲۲ (۱۰ تیر ۱۴۰۱) تا ۳۰ ژوئن ۲۰۲۳ (۹ تیر ۱۴۰۲).

چنین قراردادهای عظیمی باید به تأیید نهادهای مختلفی برسند تا همه چیز نهایی شود. برای مثال در مورد قرارداد مایکروسافت با زنیمکس/بتسدا هم حدود ۶ ماه بین اعلام خبر اولیه آن و تأیید نهایی قرارداد فاصله بود تا درنهایت کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا و دپارتمان مربوطه در اروپا، بخش‌های مختلف قرارداد و قانونی بودن آن را بررسی کردند و خرید مایکروسافت نهایی شد.

علت این قضیه هم به قوانین رقابتی (آنتی‌تراست) در این کشورها برمی‌گردد که طبق آن، یک شرکت نباید به اندازه‌ای بزرگ شود که بتواند به‌طور یک‌جانبه بازار را تحت کنترل بگیرد. بحث‌های مربوط‌به این قوانین در زمان خرید زنیمکس/بتسدا توسط مایکروسافت مطرح شده بود و عده‌ای احتمال می‌دادند که مایکروسافت درگیر این قوانین شود، ولی درنهایت با تأیید خرید توسط نهادهای مربوطه، مشکلی پیش نیامد. اکنون هم عده‌ای تصور می‌کنند که شاید چنین قوانینی جلوی مایکروسافت را برای خرید اکتیویژن بلیزارد بگیرد، درحالی‌که این موضوع به‌شدت بعید به نظر می‌رسد و تنها باید یک سری مراحل اداری پشت سر گذاشته شود تا این خرید به شکل نهایی ثبت شود.

پلی استیشن در برابر ایکس باکس

رقابت مایکروسافت با سونی یا آمادگی برای متاورس و اتفاقات بزرگ‌تر؟

مایکروسافت از مدتی قبل چنان سرمایه‌گذاری‌های عظیمی را روی سرویس اشتراک بازی خود یعنی گیم پس شروع کرده است که دیگر می‌توان گفت هدف اصلی این شرکت نه فتح بازار کنسول‌ها، بلکه به‌دست آوردن ده‌ها (و در آینده صدها) میلیون مشتری برای سرویس خود است. همین قضیه هم باعث شده خیلی‌ها به خریدهای عظیم مایکروسافت نه فقط به چشم ابزار رقابت با سونی و پلی استیشن، بلکه در جهت گسترش تعداد زیرمجموعه‌ها برای ارائه آثاری بهتر و بیشتر روی گیم پس نگاه کنند؛ سرویسی که به‌تازگی تعداد مشترکان آن به ۲۵ میلیون نفر رسیده است.

شاید این موضوع از جهاتی درست باشد و هدف مایکروسافت چیزی فراتر از یک نبرد کنسولی خواهد بود، ولی به هر حال تأثیر این خریدها روی برند پلی استیشن نیز احتمالاً کم نخواهد بود و می‌تواند به تدریج باعث نگرانی مدیران سونی شود. همان‌طور که از دست دادن زنیمکس/بتسدا و آثاری مثل The Elder Scrolls و Fallout درکنار بازی‌هایی چون Doom توسط سونی باعث شده است بعضی از گیمرهای کنسولی برای تجربه نسخه‌های بعدی این آثار به فکر تهیه ایکس باکس سری ایکس و ایکس باکس سری اس باشند، همین قضیه در مورد سری کالاف دیوتی نیز رخ خواهد داد.

در سال ۲۰۲۱، پرفروش‌ترین محصول روی پلتفرم‌های پلی استیشن در آمریکا، بازی Call of Duty: Vanguard بود و همین قضیه نشان می‌دهد که سونی با از دست دادن این مجموعه چه ضرری خواهد کرد

این سری محبوب از سال‌ها قبل با مخاطبان میلیونی خود، جزو بزرگ‌ترین مجموعه‌های صنعت بازی بوده است و همواره مخاطبان پرشماری هستند که در هر حالتی و حتی با وجود افت کیفیت، نسخه جدید آن را تهیه می‌کنند. میزان محبوبیت این سری در حدی است که برای مثال بازی کالاف دیوتی: ونگارد (Call of Duty: Vanguard)، جدیدترین نسخه آن با میانگین امتیاز ۷۳ نیز فروش بالایی را به‌دنبال داشته و در دو ماه اخیر، صدر جدول پرفروش‌ترین بازی‌های آمریکا را از آنِ خود کرده است.

در مجموع هم در جدول پرفروش‌ترین بازی‌های سال ۲۰۲۱ در آمریکا، کالاف دیوتی: ونگارد و کالاف دیوتی: بلک آپس کلد وار (Call of Duty: Black Ops Cold War) رتبه‌های اول و دوم را در اختیار دارند و جالب اینکه کالاف دیوتی: ونگارد، پرفروش‌ترین بازی پلی استیشن 4 و پلی استیشن 5 در سال ۲۰۲۱ نیز بوده است.

فروش کلی این سری طبق آماری که حدود یک سال قبل منتشر شده بود، به ۴۰۰ میلیون نسخه رسیده بود که باعث شده رتبه سوم را در فهرست پرفروش‌ترین سری بازی‌های تاریخ به‌دست آورد (این آمار در حال حاضر بالاتر هم رفته است). وقتی چنین مجموعه محبوبی از دست سونی خارج شود، خیلی از عاشقان آن به سراغ پلتفرم دیگری برای تجربه بازی می‌روند. چنین اتفاقی در دورانی هم رخ داده که سونی به شریک اکتیویژن برای بازاریابی کالاف دیوتی تبدیل شده است و از تبلیغات با محوریت پلی استیشن گرفته تا محتوای انحصار زمانی برای آن، باعث شده‌اند پلی استیشن به پلتفرم اصلی کالاف دیوتی تبدیل شود و سونی درآمد زیادی ازطریق آن کسب کند.

نمایش نبرد در میدان جنگ جهانی دوم در والپیپر بازی Call of Duty: Vanguard

همه این موارد دست به‌دست یکدیگر دادند تا بعد از اعلام خبر خریداری اکتیویژن بلیزارد توسط مایکروسافت، شاهد افت ۱۳ درصدی ارزش سهام سونی باشیم و این شرکت تنها در عرض یک روز، ۲۰ میلیارد دلار از دست داد. البته چنین واکنش‌های اغراق‌آمیزی در بازار سهام خیلی هم عجیب نیست و بارها اتفاق افتاده ولی وقتی در نظر بگیریم که این میزان ریزش ارزش سهام سونی، یک رکورد جدید از سال ۲۰۰۸ تا امروز محسوب می‌شود، بیشتر متوجه اهمیت ماجرا می‌شویم.

حالا تصور کنیم که مایکروسافت به همین روند ادامه بدهد و در آینده شرکت‌هایی مثل الکترونیک آرتز و یوبیسافت را هم بخرد و آثاری چون FIFA و Assassin's Creed هم از دست سونی خارج شوند. یعنی به تدریج وضعیت به جایی می‌رسد که خیلی از مجموعه بازی‌های محبوب، جایی روی پلی استیشن نخواهند داشت و طرفداران آن‌ها هم به‌جای خرید کنسول‌های سونی، به سراغ ایکس باکس یا پی سی می‌روند.

سونی انتظار دارد مایکروسافت همچنان اجازه انتشار بازی‌های اکتیویژن را روی پلی استیشن بدهد، ولی در دنیای تجارت چنین انتظاراتی معمولاً به جایی نمی‌رسند

البته دراین‌میان مسئولان سونی هم به صحبت در مورد اتفاقات اخیر پرداخته‌اند و از این گفته‌اند که انتظار دارند مایکروسافت به توافق‌ها و قراردادهای موجود پایبند باشد و این اطمینان خاطر را بدهد که بازی‌های اکتیویژن مولتی‌پلتفرم باقی می‌مانند؛ موضوعی که هنوز به‌طور کامل مفهوم آن را نمی‌دانیم و مشخص نیست که سونی این صحبت‌ها را از جنبه احساسی و به منظور دفاع از مخاطبان خود یا دلگرم کردن سهام‌داران شرکت مطرح کرده است، یا واقعاً قرارداد خاصی در میان است که باعث می‌شود مایکروسافت نتواند به‌راحتی کالاف دیوتی را از دست پلی استیشن خارج کند.

شاید چیزی شبیه همان اتفاقی که برای بازی‌های Deathloop و Ghostwire: Tokyo رخ داد و با اینکه مایکروسافت صاحب بتسدا شد، ولی به علت قراردادهای قبلی مجبور است ابتدا این بازی‌ها را به‌دست دارندگان پلی استیشن 5 برساند و سپس برای ایکس باکس سری ایکس و ایکس باکس سری اس عرضه کند. ممکن است صحبت‌های سونی، مثلاً به قراردادی در ارتباط با محتوای بعد از عرضه در نسخه‌های آینده کالاف دیوتی مربوط شود که سونی برای آن‌ها با اکتیویژن قراردادی امضا کرده است و اکنون مایکروسافت نمی‌تواند به‌راحتی این قرارداد را زیر پا بگذارد. در هر حال هنوز مشخص نیست که این صحبت‌ها به جایی می‌رسد یا فقط جنبه تبلیغاتی و احساسی دارد و از همین سال آینده باید با کالاف دیوتی روی پلی استیشن خداحافظی کنیم.

تنها چیزی که در حال حاضر در مورد آن مطمئن هستیم، این است که بازی‌های فعلی اکتیویژن بلیزارد از روی پلتفرم‌های پلی استیشن حذف نمی‌شوند و علاقمندان این بازی‌ها که تا پیش از قرارداد اخیر منتشر شده‌اند، در آینده هم می‌توانند به تجربه آن‌ها روی پلی استیشن بپردازند؛ موضوعی که خیلی هم عجیب نیست و برای مثال بازی‌های قبلی بتسدا هم از روی پلی استیشن حذف نشده بودند. ولی موضوع مهم‌تر به آثار آینده اکتیویژن بلیزارد روی پلی استیشن مربوط می‌شود که برای اطلاع کامل از آن باید بیشتر صبر کنیم. البته همان‌طور که پیش از این اشاره کردیم، به احتمال زیاد خبری از اکثر آن‌ها روی پلی استیشن نخواهد بود.

با وجود همه این ماجراها و ضرری که سونی بابت از دست دادن آثار بزرگ خواهد کرد، ابعاد خرید اخیر مایکروسافت و در مجموع استراتژی فعلی این شرکت فراتر از رقابت با سونی است و می‌توان آن را در راستای اهداف بزرگ‌تری مثل سرمایه‌گذاری برای ورود به متاورس دانست؛ دنیایی که قرار است در آینده‌ای نه‌چندان دور چیزهای زیادی از آن بشنویم و با ترکیب المان‌های واقعی و مجازی، کاری می‌کند که زندگی مردم بیش‌ازپیش با فضای دیجیتالی ترکیب می‌شود و از گشت‌وگذار در نقاط مختلف دنیا به شکل دیجیتالی تا تماشای کنسرت و تجربه بازی‌های ویدیویی، عطر و طعم دیگری پیدا خواهند کرد؛ دنیایی که با هدست‌های واقعیت مجازی (VR)، واقعیت افزوده (AR)، پی سی، موبایل و کنسول‌های بازی می‌توان با آن ارتباط برقرار کرد.

شخصیت فیلم Ready Player One و ربات‌ها و محیط‌ها

فیلم Ready Player One، نمونه‌ای پیشرفته از متاورس را نمایش می‌دهد

دنیای Oasis در فیلم Ready Player One را می‌توان نمونه‌ای از متاورس دانست؛ دنیایی خوش آب و رنگ که مردم به قدری حضور دیجیتالی پررنگی در آن دارند که گاهی اوقات زندگی واقعی خود را فراموش می‌کنند. البته تا رسیدن به چنین دنیای پیشرفته‌ای در متاورس فاصله زیادی داریم، ولی همین الآن هم متاورس به شکل‌های ابتدایی در روزگار ما وجود دارد و برای مثال عده‌ای بازی فورتنایت (Fortnite) را نمونه‌ای اولیه از متاورس می‌دانند؛ اثری که می‌توان در قابل شخصیت‌های محبوب از «کریتوس» و «مسترچیف» تا «مرد عنکبوتی» به بازی پرداخت و درعین‌حال کنسرت هم تماشا کرد. ولی متاورس پیچیده‌ای که این روزها از آن صحبت می‌شود، چیزی فراتر از فورتنایت است و کارشناسان آن را مرحله بعدی از مسیر پیشرفت تکنولوژی و هرچه نزدیک‌تر شدن انسان به فضای دیجیتالی می‌دانند.

این روزها خیلی از شرکت‌های بزرگ برای ورود به متاورس آماده می‌شوند، از «متا» متعلق به مارک زاکربرگ که با زیرمجموعه‌های خود مثل فیس بوک، اینستاگرام و واتس اپ شناخته می‌شود تا «انویدیا» که آن را با تولید پردازنده‌های گرافیکی می‌شناسیم و البته مایکروسافت که سرمایه‌گذاری زیادی برای حضور پررنگ در متاورس می‌کند. بخش مهمی از متاورس هم در ارتباط با بازی‌های ویدیویی خواهد بود که جنبه‌های مثبتی خواهد داشت و می‌تواند مخاطبان را بیش‌ازپیش در این سرگرمی محبوب غرق کند، درکنار جنبه‌هایی مثل افزایش نفوذ NFT در صنعت بازی که اکثر افراد دید منفی نسبت به آن دارند.

خرید اکتیویژن بلیزارد توسط مایکروسافت، باعث قدرت گرفتن این شرکت در زمینه‌های مختلفی خواهد شد که از دنیای کنسول‌ها (با آثاری مثل کالاف دیوتی) و پی سی (به کمک بازی‌های بلیزارد و بتل.نت) تا بازار موبایل (توسط آثاری مثل کالاف دیوتی موبایل و بازی‌های شرکت کینگ) را شامل می‌شود و به این ترتیب مایکروسافت با این خرید می‌تواند نفوذ خود را در سه بازار مختلف به‌طور قابل ملاحظه‌ای افزایش دهد. وقتی هم دوران متاورس از راه برسد، همین موارد درکنار سایر بخش‌های مایکروسافت به این غول عظیم کمک خواهند کرد تا به یکی از نام‌های مطرح متاورس تبدیل شود (یک مثال ساده از پتانسیل IPهای بزرگ در متاورس و سودآوری آن‌ها: فروش آیتم‌ها، لباس‌ها و حتی حیوانات دنیای وارکرفت برای علاقمندانی که دوست دارند آواتارهای دیجیتالی خود را با شکل و شمایل وارکرفتی وارد متاورس کنند)

از طرف دیگر این خرید، مایکروسافت را بعد از شرکت‌های تنسنت (Tencent) و سونی به سومین شرکت بزرگ صنعت بازی تبدیل می‌کند. به این ترتیب مایکروسافت جای پای خود را در این صنعت محکم‌تر از قبل کرده است و می‌تواند با درآمدی که از بازی‌های مختلف اکتیویژن بلیزارد به‌دست می‌آورد و همین‌طور خریدهای بزرگ بعدی، به فکر رتبه‌های بالاتر هم باشد.

لوگوی مایکروسافت و اکتیویژن بلیزارد

۷۰ میلیارد دلار برای اکتیویژن بلیزارد

بد نیست یک‌بار دیگر به اصل خبر خریداری اکتیویژن بلیزارد توسط مایکروسافت برگردیم و رقم حیرت‌انگیز آن را نگاه کنیم! عددی تقریباً برابر با ۷۰ میلیارد دلار که همه معادلات صنعت بازی را به هم زده است و شاید تا سال‌ها مشابه آن تکرار نشود. جف کیلی، از افراد سرشناس دنیای بازی و تهیه‌کننده و مجری مراسم The Game Awards، بعد از اعلام این خبر توئیتی ارسال کرد تا ارزش بعضی دیگر از شرکت‌های بزرگ صنعت بازی را ببینیم و با این ۷۰ میلیارد دلار مقایسه کنیم و بیشتر به ابعاد عظیم این قرارداد پی ببریم:

  • الکترونیک آرتز: ۳۸ میلیارد دلار
  • تیک-تو اینتراکتیو: ۱۸ میلیارد دلار (بعد از نهایی شدن خرید زینگا: ۲۸ میلیارد دلار)
  • نکسون: ۱۵ میلیارد دلار
  • باندای نامکو: ‌۱۵ میلیارد دلار
  • امبریسر:‌ ۱۰.۸ میلیارد دلار
  • نت ماربل:‌ ۷ میلیارد دلار
  • یوبیسافت: ۷ میلیارد دلار
  • کونامی:‌ ۶ میلیارد دلار
  • اسکوئر انیکس: ۵.۶ میلیارد دلار
  • کپکام: ۴.۹ میلیارد دلار
  • سگا: ۳.۶ میلیارد دلار

البته این توئیت با واکنش‌های مختلفی همراه شد و عده‌ای از این گفتند که چه وضعیت ناراحت‌کننده‌ای داریم که شرکت‌های بزرگ یکی‌یکی در حال خریده شدن توسط چندین غول صنعت بازی هستند و به‌زودی کمتر شرکتی جدا از این غول‌ها باقی خواهد ماند. ولی عده‌ای هم از این اتفاقات استقبال می‌کنند و آن را به نفع بهبود شرایط صنعت بازی و همین‌طور به سود گیمرهایی می‌دانند که می‌توانند با تهیه گیم پس، در ازای مبلغی مناسب به بازی‌های زیادی دسترسی پیدا کنند.

اما قیمت بالای اکتیویژن بلیزارد از کجا ناشی می‌شود؟ در درجه اول باید در نظر گرفت که با شرکتی طرف هستیم که از ترکیب دو غول صنعت بازی یعنی اکتیویژن و بلیزارد تشکیل شده است که هر دو جزو با سابقه‌ترین شرکت‌های حاضر در صنعت بازی هستند، با IPهایی بسیار محبوب و پرفروش که هر نسخه جدید از آن‌ها می‌تواند سروصدای زیادی به پا کرده و میلیون‌ها مخاطب جذب کند.

پیش از این در مورد عظمت سری کالاف دیوتی صحبت کردیم و باید به درآمد نجومی اکتیویژن بلیزارد از محتوای جانبی این مجموعه و پرداخت‌های درون برنامه‌ای کالاف دیوتی: وارزون (Call of Duty: Warzone) به‌عنوان یک اثر بتل رویال Free to Play هم اشاره کنیم. حالا کافی است این مجموعه به‌شدت پرطرفدار را با آثار دیگر اکتیویژن و بازی‌های مطرح بلیزارد یعنی وارکرفت (Warcraft)، دیابلو (Diablo) و استارکرفت (StarCraft) ترکیب کنیم تا به چنان درآمد عظیمی برسیم که خیلی از شرکت‌ها آرزوی آن را دارند.

بازی های شرکت بلیزارد انترتینمنت

دنیاهای وارکرفت، دیابلو و استارکرفت از این پس در اختیار مایکروسافت قرار می‌گیرند

سه دنیای عظیم بلیزارد را می‌توان جزو بزرگ‌ترین IPهای صنعت بازی دانست و در تمام این سال‌ها شاهد عرضه آثار خوش‌ساختی براساس آن‌ها بوده‌ایم. حتی در دوره‌هایی که این بازی‌ها نسبت به قبل کاهش کیفیت داشته‌اند نیز همچنان جذابیت خود را حفظ کرده‌اند و هنوز هم کافی است خبر تولید نسخه جدیدی از آن‌ها منتشر شود تا میلیون‌ها طرفدار خود را حسابی ذوق‌زده کنند؛ دنیاهایی که اکنون در اختیار مایکروسافت قرار می‌گیرند و پتانسیل بی‌پایان آن‌ها در صورت بهره‌برداری مناسب می‌تواند به نتایج درخشانی ختم شود.

همچنین باید بازی اورواچ (Overwatch) را هم در نظر گرفت که بلیزارد با تولید آن وارد دنیای شوترهای اول شخص رقابتی شد و به قدری این کار را استادانه انجام داد که هم با تعریف و تمجیدها و جوایز فراوانی همراه شد و هم به یکی از محبوب‌ترین آثار این سال‌ها تبدیل شد و خیلی از شخصیت‌های آن به‌حدی طرفدار پیدا کردند که بعید نیست روزی شاهد تولید یک سریال انیمیشنی کامل (نه انیمیشن‌های کوتاه و جداگانه) از آن باشیم؛ چیزی شبیه Arcane که براساس بازی League of Legends تولید شد و به موفقیت زیادی رسید.

پس از کالاف دیوتی و آثار بلیزارد، باید به سراغ شرکت کینگ (King) برویم؛ غول عظیم دنیای بازی‌های موبایل که کمتر رقیبی در این بخش از صنعت بازی دارد و توانسته است با آثاری مثل کندی کراش ساگا (Candy Crush Saga) به چنان موفقیتی برسد که نام آن در تاریخ بازی‌های موبایل ثبت شده است. اکتیویژن بلیزارد، این شرکت را در سال ۲۰۱۶ به مبلغ ۵.۹ میلیارد دلار خریداری کرد و همین عدد عظیم نشان می‌دهد که با چه شرکت سودآوری مواجه هستیم (۵.۹ میلیارد دلارِ سال ۲۰۱۶ با محاسبه تورم آمریکا به ۶.۸ میلیارد دلارِ فعلی می‌رسد).

شخصیت‌های بازی کندی کراش ساگا

زیرمجموعه‌های اکتیویژن بلیزارد تنها شامل استودیوهای بازی‌سازی نمی‌شوند و Major League Gaming یا MLG که تشکیلات بزرگی در ارتباط با ورزش‌های الکترونیک (Esports) محسوب می‌شود نیز یکی دیگر از زیرمجموعه‌های شرکت است و مایکروسافت می‌تواند از این برند قدیمی هم استفاده‌های زیادی کند.

درکنار Call of Duty و بازی‌های بلیزارد، شرکت کینگ به‌عنوان سازنده بازی Candy Crush Saga هم اهمیت زیادی برای مایکروسافت دارد

بد نیست مقایسه‌ای هم در مورد تعداد کارمندان دو خرید بزرگ مایکروسافت در سال‌های ۲۰۲۱ و ۲۰۲۲ داشته باشیم. زنیمکس مدیا به‌عنوان شرکت مادر بتسدا، تشکیلات عظیمی با زیرمجموعه‌های متعدد به حساب می‌آید و در مجموع بیش از ۲۳۰۰ نفر در آن مشغول فعالیت هستند. اگر تصور می‌کنید چنین عددی خیلی بزرگ است، بهتر است نگاهی هم به تعداد کارمندان اکتیویژن بلیزارد داشته باشید که تقریباً چهار برابر زنیمکس/بتسدا هستند، یعنی بیش از ۹۵۰۰ نفر؛ عددی که به خوبی عظمت این شرکت و زیرمجموعه‌های پُرشمار آن را نشان می‌دهد.

در اینجا باید به این قضیه هم اشاره کنیم که حواشی ماه‌های اخیر اکتیویژن بلیزارد، به‌شدت روی ارزش سهام این شرکت تأثیر منفی گذاشت و درحالی‌که حدود یک سال قبل ارزش هر سهم این شرکت تا ۱۰۰ دلار هم رسیده بود، در اثر این اتفاقات تا ۶۰ دلار سقوط کرد. البته مبلغی که مایکروسافت برای خرید این شرکت پیشنهاد کرد، کمی بالاتر از ارزش آن بوده است، ولی از طرف دیگر این مبلغ نسبت به ارزش سال گذشته اکتیویژن بلیزارد کمتر بوده است. به‌نوعی می‌توان گفت مایکروسافت در مقایسه با یک سال قبل، اکتیویژن بلیزارد را با مقداری تخفیف خریداری کرده است و اگر قرار بود این توافق یک سال قبل صورت بگیرد، شاید به رقمی بالاتر از ۷۰ میلیارد دلار هم می‌رسید. درنهایت هم بعد از اعلام خبر این قرارداد، هر سهم شرکت از حدود ۶۰ دلار به بالای ۸۰ دلار رسید که نشان از امید به آینده اکتیویژن بلیزارد زیر نظر مایکروسافت دارد.

آینده بازی های اکتیویژن بلیزارد زیر نظر مایکروسافت

با هر خرید بزرگ در صنعت بازی، اولین سؤالی که پیش می‌آید این است که چه اتفاقی برای بازی‌های شرکت موردنظر می‌افتد. در مورد این خرید جدید مایکروسافت، هنوز نمی‌توان با اطمینان صحبت کرد ولی چیزی که در آن شک و تردیدی وجود ندارد، ارزش بالای IPهایی مثل کالاف دیوتی برای مایکروسافت است.

وقتی شرکتی با ابعاد مالی مایکروسافت به سراغ خرید ۷۰ میلیارد دلاری اکتیویژن بلیزارد می‌رود، مشکلی هم با انحصاری کردن کالاف دیوتی نخواهد داشت و می‌تواند با خارج کردن این مجموعه از دستان سونی و پلی استیشن، دوست‌داران کالاف دیوتی را وادار به کوچ کردن به پلتفرم‌های خود و سرویس گیم پس کند. ولی شاید این اتفاق برای تمام آثار اکتیویژن بلیزارد هم رخ ندهد و به گزارش بلومبرگ، منابع آگاه خبر داده‌اند که بعضی از بازی‌های این شرکت همچنان برای پلی استیشن منتشر خواهند شد و بعضی دیگر از دست پلی استیشن خارج می‌شوند. حتی خود فیل اسپنسر هم با انتشار توییتی اعلام کرده که هدف مایکروسافت، احترام گذاشتن به قرارداد‌های بین اکتیویژن و سونی است و نمی‌خواهند تا مثلا اثری مثل کال آو دیوتی را انحصاری کنند. 

کرش بندیکوت و اسپایرو

کرش بندیکوت و اسپایرو، دو شخصیت محبوب دوران پلی استیشن که اکنون در اختیار مایکروسافت قرار می‌گیرند

همچنین فیل اسپنسر هم به گیمرهایی که روی پلتفرم‌های سونی به تجربه بازی‌های اکتیویژن بلیزارد می‌پردازند، چنین گفته است: «هدف ما این نیست که علاقمندان بازی‌های اکتیویژن بلیزارد روی پلی استیشن را از امکان تجربه کردن این بازی‌ها دور کنیم و به این قضیه پایبند خواهیم بود.» البته مشابه این صحبت‌ها را در زمان خریداری زنیمکس/بتسدا هم از گوشه و کنار شنیده بودیم، ولی درنهایت اثری مثل بازی استارفیلد (Starfield) برای پلی استیشن 5 منتشر نخواهد شد، درحالی‌که بازی دیگری مثل الدر اسکرولز آنلاین (The Elder Scrolls Online) همچنان روی پلتفرم‌های سونی پشتیبانی می‌شود.

شاید پیوستن اکتیویژن به مایکروسافت باعث احیای بعضی از آثار قدیمی این شرکت شود و درکنار Call of Duty، شاهد بازی‌های متنوع‌تری باشیم

در مورد اکتیویژن بلیزارد نیز احتمال زیادی دارد که با چنین شرایطی مواجه باشیم. یعنی مثلاً نسخه‌های سالانه‌ی کالاف دیوتی برای پلی استیشن 5 منتشر نشوند، ولی پشتیبانی از بازی کالاف دیوتی: وارزون روی این کنسول ادامه پیدا کند. یا تعدادی از بازی‌های بلیزارد در آینده برای پلی استیشن 5 منتشر نشوند، ولی آثار خاص یا بازی‌های Free to Play، به‌دست دارندگان کنسول سونی نیز برسند.

بحث دیگری که در همین مدت کوتاه شکل گرفته، نحوه برخورد مایکروسافت با IPهای مختلف اکتیویژن است. این شرکت در سال‌های اخیر بیشتر از هر چیزی با کالاف دیوتی شناخته می‌شود و درکنار آن به ندرت بازی‌های دیگری مثل تونی هاوک (Tony Hawk's Pro Skater)، کرش بندیکوت (Crash Bandicoot) و اسپایرو (Spyro) را نیز شاهد بوده‌ایم (بازی‌هایی که با پلی استیشن متولد شدند و اکنون شاید دیگر هیچ‌وقت به‌دست علاقمندان پلی استیشن نرسند).

ولی اکتیویژن IPهای جالب دیگری هم دارد که مدت‌ها است خبری از آن‌ها نداریم؛ از گیتار هیرو (Guitar Hero) و دی‌جی هیرو (DJ Hero) که می‌توانند آثار کاملاً مناسبی برای گیم پس باشند، تا بازی Gun با فضای وسترن و True Crime که زمانی هواداران خاص خود را داشت و حتی اثر اول شخصی مثل Hexen که حدود سه دهه قبل منتشر شد و اکنون با ملحق شدن سازنده آن یعنی Raven Software و ناشر آن یعنی اید سافتور به مایکروسافت، شاید روزی بتوانیم شاهد احیای آن باشیم.

لوگوی بازی گیتار هیرو

گیتار هیرو یکی از بازی‌هایی است که می‌تواند به خوبی با فضای گیم پس همراه شود

در هر حال باید صبر کرد و دید که مایکروسافت تنها به فکر استفاده از پتانسیل بالای کالاف دیوتی و ۲،۳ بازی دیگر برای جذب مشترکان بیشتر برای گیم پس خواهد بود یا به سراغ IPهای قدیمی‌تر این شرکت هم می‌رود.

خوشبختانه به نظر می‌رسد فیل اسپنسر به فکر انجام چنین کاری باشد و در تازه‌ترین صحبت‌های او، شاهد نام بردن از IPهای قدیمی اکتیویژن مثل King's Quest و Hexen درکنار آثاری چون گیتار هیرو هستیم. همچنین او به استودیویی مثل Toys for Bob اشاره کرده است که با وجود موفقیت در تولید بازی Crash Bandicoot 4: It's About Time، مجبور شده به سراغ کار روی کالاف دیوتی برود و اسپنسر ترجیح می‌دهد در آینده به‌جای دنبال کردن چنین مسیری که اکثر استودیوهای اکتیویژن سرگرم تولید بازی‌های کالاف دیوتی باشند، به استودیوهای مختلف اجازه دهد روی آثار متنوعی کار کنند.

از طرف دیگر هم گیم پس به‌عنوان سرویس ارزشمند مایکروسافت، به‌زودی میزبان بازی‌های زیادی از اکتیویژن بلیزارد خواهد بود و نه‌تنها بازی‌های جدید این شرکت در همان روز اول عرضه برای گیم پس هم ارائه می‌شوند، بلکه می‌توانیم منتظر عرضه خیلی از بازی‌های قبلی اکتیویژن بلیزارد هم باشیم.

البته این قضیه احتمالاً به سرعت رخ نمی‌دهد و نباید از الآن منتظر ارائه تمام بازی‌های اکتیویژن بلیزارد روی گیم پس در روزهای آینده باشیم. همان‌طور که این اتفاق بعد از خریداری زنیمکس/بتسدا توسط مایکروسافت هم کمی طول کشید و بازی‌ها به تدریج به گیم پس اضافه شدند و بخش زیادی از آن‌ها هم پس از نهایی شدن قرارداد، به‌دست مشترکان این سرویس رسیدند. به این ترتیب هرچند شاید تعدادی از بازی‌های اکتیویژن بلیزارد را به‌زودی روی گیم پس ببینیم، ولی برای دیدن تمام آن‌ها باید تا قطعی شدن قرارداد منتظر بمانیم که هنوز تاریخ مشخصی هم ندارد و تنها می‌دانیم که این اتفاق در فاصله زمانی بین اول ۱۰ تیر ۱۴۰۱ تا ۹ تیر ۱۴۰۲ رخ خواهد داد و پس از آن فهرست عظیمی از بازی‌های اکتیویژن بلیزارد برای گیم پس در نظر گرفته خواهد شد.

استودیوهای اکتیویژن بلیزارد

خیلی از مردم در نگاه اول، اکتیویژن بلیزارد را تنها به استودیو بلیزارد و تعداد کمی از زیرمجموعه‌های اکتیویژن (اکثراً سازنده‌های کالاف دیوتی) تقسیم می‌کنند. ولی این شرکت عظیم دارای زیرمجموعه‌های زیادی است که بعد از خریداری توسط مایکروسافت، همه آن‌ها به بخشی از خانواده مایکروسافت گیمینگ تبدیل می‌شوند.

بد نیست قبل از اشاره به استودیوهای اکتیویژن بلیزارد، توضیحات کوتاهی در مورد خود اکتیویژن دهیم که سابقه آن به سال ۱۹۷۹ می‌رسد، یعنی زمانی‌که اکثر شرکت‌های حاضر در صنعت بازی هنوز متولد نشده بودند. این شرکت که توسط تعدادی از اعضای سابق آتاری مثل دیوید کرین تأسیس شده بود، نام خود را به‌عنوان اولین شرکت مستقل تردپارتی ثبت کرده که به سراغ ساخت بازی برای کنسول‌ها رفت. یعنی تا قبل از اکتیویژن، تمام بازی‌های کنسولی توسط سازنده‌های خود کنسول و شرکت‌های وابسته به آن‌ها منتشر می‌شدند، ولی اکتیویژن این راه و رسم را به هم زد و شروع کرد به تولید و انتشار بازی‌های خود برای کنسول آتاری 2600؛ شرکتی که اکنون بعد از چهار دهه، خود به زیرمجموعه‌ای از یک شرکت کنسول‌ساز تبدیل می‌شود.

در ادامه نگاهی داریم به استودیوهای اکتیویژن بلیزارد که در بخش‌های پی سی، کنسول و موبایل به فعالیت می‌پردازند.

لوگو آبی و سفید شرکت بلیزارد اینترتینمنت

Blizzard Entertainment

بلیزارد انترتینمنت از سال‌ها قبل، یکی از نام‌های مطرح دنیای بازی بوده است و خالق تعدادی از بزرگ‌ترین مجموعه‌های این صنعت؛ شرکتی که کار خود را در سال ۱۹۹۱ با نام Silicon and Synapse آغاز کرد و سپس به Chaos Studios تغییر نام داد و درنهایت هم سال ۱۹۹۴ نام بلیزارد انترتینمنت برای آن انتخاب شد.

بلیزارد از روزهای اول شکل‌گیری خود تا امروز، بازی‌های متنوعی را تولید کرده ولی بیش از هر چیز با سه دنیای عظیم وارکرفت، دیابلو و استارکرفت شناخته می‌شود؛ آثاری به سبک‌های استراتژی هم‌زمان و اکشن نقش‌آفرینی که هر نسخه جدید از آن‌ها سروصدای زیادی به پا کرده و به موفقیت رسیده‌اند. دراین‌میان بازی دنیای وارکرفت (World of Warcraft) هم با عرضه در سال ۲۰۰۴، تعریف جدیدی از سبک MMORPG ارائه داد و کاری کرد که می‌توان این سبک را به دوران قبل و بعد از این بازی بلیزارد تقسیم کرد؛ اثری که هنوز هم به حیات خود ادامه می‌دهد و یک سال قبل شاهد عرضه جدیدترین بسته الحاقی آن با عنوان World of Warcraft: Shadowlands بودیم.

درکنار این سه مجموعه عظیم، بازی‌هایی مثل Hearthstone و Heroes of the Storm را هم در این سال‌ها از بلیزارد شاهد بودیم که البته آن‌ها هم وابسته به همان دنیاهای معروف بلیزارد هستند. ولی بازی اورواچ با عرضه در سال ۲۰۱۶ توانست یک بار دیگر ثابت کند که بلیزارد همچنان پتانسیل خلق آثار جذاب و با کیفیت را دارد؛ یک بازی اول شخص رقابتی که شخصیت‌های مختلف آن هم به محبوبیت زیادی بین علاقمندان رسیدند و این روزها نسخه دوم بازی نیز در دست تولید است.

متأسفانه بلیزارد در چند سال اخیر درگیر حواشی مختلفی شده و اوضاع نامناسب کاری و مسائلی مثل آزار و اذیت‌های جنسی و عدم مدیریت مناسب سبب شده است این استودیو از روزهای اوج خود فاصله بگیرد و بعضی از مسئولان بلندمرتبه استودیو نیز آن را ترک کرده‌اند. ولی دوست‌داران این شرکت محبوب و قدیمی امیدوار هستند که به‌زودی اوضاع بهتر شود و بتوانند درکنار اورواچ 2، دیابلو ایمورتال و البته بازی دیابلو 4 که انتظارات زیادی از آن می‌رود، شاهد آثار جذاب و نوآورانه دیگری هم از بلیزارد باشند.

لوگو بلیزارد اینترتینمنت با رنگ سفید روی بک گراند آبی با تصاویر شخصیت های معروف دنیای ویدیوگیم

باید در اینجا یادی هم از استودیو Vicarious Visions کنیم. این استودیو پس از تأسیس در سال ۱۹۹۱، روی آثاری مثل Synnergist و Dark Angael کار کرد که بازی‌های بدی نبودند، ولی تأثیری در مطرح شدن نام استودیو نداشتند. پس از آن هم آثار مختلفی را از Vicarious Vision شاهد بودیم که خیلی از آن‌ها بازی‌ها و پورت‌هایی برای کنسول دستی گیم بوی کالر بودند.

تا اینکه سرانجام در سال ۲۰۰۱، بازی Spider-Man 2: Enter Electro به‌عنوان محصولی از این استودیو برای پلی استیشن منتشر شد؛ دنباله‌ای بر بازی قبلی مرد عنکبوتی اثر استودیو Neversoft که هرچند کیفیتی به اندازه نسخه قبلی نداشت، ولی در نوع خود یکی از بازی‌های جذاب کمیکی در آن سال‌ها محسوب می‌شد. بعد از آن هم استودیو روی بازی‌های دیگری مثل نسخه‌های گیم بوی ادونس از بازی‌های تونی هاوک و کرش بندیکوت کار کرد.

در سال‌های بعد، تولید بازی‌های متعدد برای پلتفرم‌های مختلف و مخصوصاً کنسول‌های دستی توسط این استودیو ادامه داشت، تا اینکه در سال ۲۰۰۵ خبر رسید که اکتیویژن به سراغ خرید آن رفته است. بعدها با از راه رسیدن کنسول نینتندو DS، استودیو Vicarious Visions وظیفه تولید و پورت کردن خیلی از بازی‌های اکتیویژن را برای این کنسول دستی برعهده گرفت.

در مجموع این استودیو را می‌شد از جهاتی یک زیرمجموعه جانبی از اکتیویژن دانست که معمولاً روی بازی‌های نه‌چندان مطرح یا پورت بازی‌های استودیوهای دیگر کار می‌کرد، ولی در سال‌های اخیر پروژه‌هایی مثل بازسازی سه‌گانه کرش بندیکوت با عنوان Crash Bandicoot N. Sane Trilogy و همین‌طور بازسازی دو نسخه اول تونی هاوک با نام Tony Hawk's Pro Skater 1 + 2 را هم برعهده داشت و خیلی هم خوب از پسِ انجام این کارها برآمد.

تازه‌ترین اتفاق در مورد Vicarious Visions به تغییر شرکت مادر آن برمی‌گردد و درحالی‌که تا مدتی پیش زیر نظر اکتیویژن کار می‌کرد، مدیران اکتیویژن بلیزارد به این نتیجه رسیدند که بهتر است استودیو به بلیزارد انترتینمنت منتقل شود و به کمک اعضای این شرکت برود. اولین همکاری آن‌ها با بلیزارد هم در ریمستر بازی دیابلو 2 یعنی Diablo II: Resurrected شکل گرفت و اکنون آن‌ها زیرمجموعه‌ای از این شرکت هستند و دیگر فعالیت مستقل ندارند.

لوگوی استودیو Infinity Ward

Infinity Ward

در میان زیرمجموعه‌های اکتیویژن، کمتر استودیویی شهرت اینفینیتی وارد را دارد و علت آن هم به خلق یکی از بزرگ‌ترین مجموعه بازی‌های این صنعت توسط این استودیو برمی‌گردد.

استودیو اینفینیتی وارد در سال ۲۰۰۳ توسط وینس زمپلا، جیسون وست و گرنت کالیر تأسیس شد؛ افرادی که درکنار سایر اعضای تیم، همگی نقش اساسی در تولید بازی Medal of Honor: Allied Assault داشتند و بعد از همکاری با الکترونیک آرتز در قالب استودیو 2015Games، با استودیوی جدید خود یعنی اینفینیتی وارد به سراغ همکاری با اکتیویژن رفتند و باز هم یک بازی شوتر اول شخص مرتبط با جنگ جهانی دوم را تدارک دیدند.

بازی کالاف دیوتی از هر نظر اثری درجه یک و با کیفیت محسوب می‌شد و توانست خیلی زود وارد فهرست بهترین بازی‌های مرتبط با جنگ جهانی دوم شود و موفقیت‌های آن در حدی بود که تنها دو سال بعد، کالاف دیوتی 2 هم عرضه شد و یک‌بار دیگر نشان داد که اینفینیتی وارد چه استودیوی بزرگی است. بعد از آن هم نوبت به بازی کالاف دیوتی: مدرن وارفر (Call of Duty: Modern Warfare) رسید که اینفینیتی وارد موفق شد با کمک آن، این مجموعه را به بهترین شکل ممکن وارد دنیای مدرن کرده و یکی از خوش‌ساخت‌ترین شوترهای اول شخص تاریخ را تحویل علاقمندان دهد.

هرچند کالاف دیوتی: مدرن وارفر 2 هم اثر بسیار جذابی بود، ولی متأسفانه بعد از آن به تدریج شاهد افت کیفیت آثار اینفینیتی وارد و دور شدن استودیو از روزهای اوج خود بودیم که البته این قضیه بی‌دلیل هم نبود. سال ۲۰۱۰ بود که با خبر شدیم زمپلا و وست، دو عضو کلیدی استودیو با مدیران اکتیویژن به مشکل خورده‌اند و از استودیو کنار گذاشته شده‌اند؛ دو نفری که خیلی زود استودیو ریسپاون انترتینمنت (Respawn Entertainment) را تأسیس کردند و با تولید بازی تایتان فال (Titanfall) نشان دادند که همچنان حرف‌های زیادی برای گفتن دارند.

اینفینیتی وارد در سال‌های پس از آن با تولید نسخه‌های متعددی از کالاف دیوتی، با وجود افت کیفیت توانسته است همچنان طرفداران این مجموعه را سرگرم کند و با تولید کالاف دیوتی: وارزون نیز موفق شده یکی از محبوب ترین بازی های بتل رویال را تحویل علاقمندان دهد.

بد نیست اینجا از استودیو Neversoft هم یاد کنیم؛ خالق یکی از بهترین بازی‌های مرد عنکبوتی که سال ۲۰۰۰ منتشر شد و همین‌طور سازنده بازی‌های تونی هاوک با آن کیفیت بالا و آثار دیگری مثل بازی Gun و نسخه‌های مختلف گیتار هیرو؛ استودیویی که درنهایت سرنوشت خوبی نداشت و سال ۲۰۱۴ به کار خود پایان داد و اعضای باقی‌مانده از آن وارد اینفینیتی وارد شدند تا روی ماشین پول‌سازی اکتیویژن یعنی کالاف دیوتی کار کنند.

لوگوی استودیو Treyarch

Treyarch

استودیو تری آرک را می‌توان بعد از اینفینیتی وارد، دومین سازنده مطرح بازی‌های کالاف دیوتی دانست. البته تری‌آرک سابقه‌ای قدیمی‌تر از این‌ها دارد و درحالی‌که سال ۱۹۹۶ تأسیس شده بود، در سال‌های ابتدایی فعالیت خود با بازی‌های ورزشی و آثار دیگری مثل Die by the Sword شناخته می‌شد، تا اینکه به سراغ بازی‌های معروف‌تری مثل سری مرد عنکبوتی رفت و بعدها در سال ۲۰۰۱ تحت مالکیت اکتیویژن درآمد.

اولین تلاش تری‌آرک برای تولید نسخه‌ای از کالاف دیوتی، بازی Call of Duty 2: Big Red One بود؛ اثری که اولین نسخه کنسولی این مجموعه محسوب می‌شد و برای پلی استیشن 2، ایکس باکس و گیم کیوب منتشر شد و البته کیفیت آن فاصله زیادی با دو نسخه اول کالاف دیوتی داشت. بعد از آن نوبت به کالاف دیوتی 3 رسید که هرچند باز هم در حد و اندازه‌های آثار اینفینیتی وارد نبود، ولی در نوع خود بازی خوب و جذابی به حساب می‌آمد.

بعدها تری‌آرک با ساخت بازی کالاف دیوتی: ورلد ات وار (Call of Duty: World at War) نشان داد که پتانسیل بالایی برای خلق آثار اول شخص تماشایی دارد، اما این بازی کالاف دیوتی: بلک آپس در سال ۲۰۱۰ بود که نام و آوازه‌ی تری‌آرک را بیش‌ازپیش بر سر زبان‌ها انداخت و منجر به شکل‌گیری زیرمجموعه‌ای محبوب از کالاف دیوتی شد که هنوز هم به مسیر خود ادامه می‌دهد و تا امروز نسخه‌های متعددی از آن منتشر شده است.

در مجموع شاید تری‌آرک بهترین سازنده بازی‌های کالاف دیوتی نباشد، ولی نمی‌توان نقش آن را در محبوبیت این سری نادیده گرفت؛ استودیویی که با خلق بخش جذاب زامبی‌ها برای این مجموعه، باعث شد خیلی از طرفداران کالاف دیوتی ساعت‌ها سرگرم کشتن این موجودات زشت و بدترکیب باشند و لحظات مفرحی را تجربه کنند.

لوگوی استودیو Sledgehammer Games

Sledgehammer Games

مایکل کاندری و گلن اسکافیلد، کارگردان و تهیه‌کننده بازی Dead Space بودند و با تولید این اثر به دستاوردهای زیادی رسیدند. پس از آن بود که تصمیم گرفتند استودیوی جدید خود را با نام اسلج همر گیمز تأسیس کنند و اکتیویژن هم جزو اولین شرکت‌هایی بود که با آن برای همکاری گفت‌وگو کردند. ایده اولیه آن‌ها، ارائه یک نسخه سوم شخص از کالاف دیوتی بود که به سبک اکشن ماجرایی، حال و هوایی متفاوت به این مجموعه بدهد.

درحالی‌که کارها روی این نسخه پیش می‌رفت، دعوای اکتیویژن و مدیران اینفینیتی وارد باعث بروز مشکلات فراوانی برای این استودیو شد و کار به جدایی مدیران و خیلی از اعضای کلیدی استودیو رسید. همین قضیه هم پروسه تولید کالاف دیوتی: مدرن وارفر 3 را به خطر انداخت و اینجا بود که اکتیویژن از اسلج همر گیمز درخواست کرد به اعضای باقی‌مانده از اینفینیتی وارد برای به پایان رساندن پروژه کمک کنند.

از آن به بعد هم اسلج همر گیمز به یکی از استودیوهای اصلی سازنده کالاف دیوتی تبدیل شد و از Call of Duty: Advanced Warfare و Call of Duty: WWII تا جدیدترین نسخه این سری یعنی کالاف دیوتی: ونگارد را از آن‌ها شاهد بوده‌ایم؛ استودیویی که بازی‌های آن در حد و اندازه‌های بعضی از نسخه‌های مطرح کالاف دیوتی نیست، ولی به هر حال توانسته است به اکتیویژن در عرضه سالانه این مجموعه کمک کند.

لوگوی استودیو Raven Software

Raven Software

اکتیویژن در این سال‌ها به تدریج از تنوع قبلی در آثار خود فاصله گرفته است و تقریباً می‌توان از آن به‌عنوان کارخانه کالاف دیوتی سازی یاد کرد که گاهی اوقات هم لطف می‌کند و بازی‌های دیگری را درکنار این مجموعه ارائه می‌دهد. دراین‌میان ریون سافتور هم یکی دیگر از استودیوهایی بوده که با وجود کارنامه متنوع خود در گذشته، از یک دهه قبل تنها روی کالاف دیوتی کار کرده است.

این استودیو که در سال ۱۹۹۰ توسط دو برادر به نام‌های برایان و استیو رافل تأسیس شده بود، از همان بازی‌های اول مثل Black Crypt و ShadowCaster در قالب نقش‌آفرینی، کیفیت بالای خود را نشان داد و سپس با ساختن بازی‌های Heretic و Hexen: Beyond Heretic، دنیایی فانتزی را خلق کرد که ترکیب آن با سبک شوتر اول شخص باعث می‌شد یکی از آثار متفاوت و خوش‌ساخت نیمه‌ی اول دهه ۱۹۹۰ را شاهد باشیم؛ آثاری که انتشار آن‌ها برعهده اید سافتور بود و با موتور گرافیکی Doom تولید شده بودند.

ریون سافتور بعدها آثار جذاب دیگری را هم تولید کرد، مثل Soldier of Fortune که در زمان خود به خاطر سیستم قطع اعضای بدن پس از شلیک، سروصدای زیادی به پا کرده بود. و همین‌طور بازی Star Wars Jedi Knight II: Jedi Outcast که به یکی از بهترین نسخه‌های «جنگ ستارگان» تبدیل شد. آن‌ها در سری X-Men: Legends هم به موفقیت‌های زیادی رسیدند و بعدها حتی تولید بازی Quake 4 هم به‌دست همین استودیو سپرده شد تا دوباره شاهد نزدیک شدن آن‌ها به آثار اید سافتور باشیم.

این استودیوی آمریکایی با Marvel: Ultimate Alliance هم توانست به خوبی شخصیت‌های متنوع مارول را در فضای نقش‌آفرینی گرد هم بیاورد و سپس X-Men Origins: Wolverine را ساخت؛ بازی جذابی که به مراتب کیفیت بالاتری نسبت به فیلم افتضاح آن داشت. بعد هم با تولید بازی جدید ولفنشتاین (Wolfenstein) یک‌بار دیگر همکاری‌های قبلی خود با اید سافتور را به یاد مخاطبان انداخت، که البته این بازی چندان موفق نبود. پس از آن هم نوبت به Singularity رسید؛ اثری با ایده‌های جالب که به دستاورد خاصی نرسید و به آخرین محصول غیر کالاف دیوتی این استودیو تبدیل شد.

ریون سافتور از کالاف دیوتی: بلک آپس به بعد، تبدیل شد به یار کمکی استودیوهای مختلف اکتیویژن برای تولید بازی‌های این مجموعه و در مقاطعی هم نقش آن پررنگ‌تر از یک استودیوی جانبی شد؛ از جمله در ارتباط با بازی کالاف دیوتی آنلاین (Call of Duty Online) که آن را درکنار شعبه شانگهای اکتیویژن برای مخاطبان چینی تدارک دید و ریمستر کالاف دیوتی: مدرن وارفر که در سال ۲۰۱۶ آماده شد. ولی بزرگ‌ترین پروژه ریون را در این سال‌ها می‌توان بازی کالاف دیوتی: وارزون دانست؛ نسخه بتل رویال و Free to Play این مجموعه که هرچند اینفینیتی وارد نقش مهمی در شکل‌گیری آن داشته است، ولی بدون حضور ریون سافتور هم نمی‌توانست به جایگاه فعلی خود برسد.

لوگوی استودیو Beenox

Beenox

یکی دیگر از استودیوهای با سابقه اکتیویژن که در سال‌های اخیر بیشتر روی کالاف دیوتی کار کرده است. استودیوی کانادایی بیناکس در سال ۲۰۰۰ تأسیس شد و پنج سال بعد هم با تبدیل شدن به یکی از زیرمجموعه‌های اکتیویژن کار خود را دنبال کرد.

بیناکس در سال‌های اول به‌طور موازی هم روی تولید بازی‌های ویدیویی خود کار می‌کرد و هم وظیفه پورت کردن بازی‌های دیگران را برای پلتفرم‌های مختلف برعهده داشت. آن‌ها بعد از ساخت بازی Pillars of Garendall، دو بازی دیگر تولید کردند که هر دو براساس انیمیشن‌های دریم‌ورکس طراحی شده بودند؛ بازی‌های Bee Movie و Monsters vs Aliens که مثل اکثر بازی‌های برگرفته از فیلم و انیمیشن، کیفیت خیلی خاصی نداشتند. پس از آن هم نوبت به بازی Guitar Hero: Smash Hits رسید که نه یک اثر کاملاً جدید، بلکه در اصل مجموعه‌ای از بهترین موسیقی‌های نسخه‌های قبلی گیتار هیرو با بهبودهایی در زمینه کیفیت و گیم‌پلی بود.

اما از سال ۲۰۱۰ به بعد نوبت به تولید سری بازی‌های مرد عنکبوتی رسید و از Spider-Man: Shattered Dimensions و Spider-Man: Edge of Time تا دو نسخه The Amazing Spider-Man را از آن‌ها شاهد بودیم؛ آثاری که بعضی از آن‌ها ایده‌های جالبی داشتند، ولی در مجموع به پای نسخه‌های مطرح مرد عنکبوتی نمی‌رسیدند.

در سال‌های اخیر هم بیناکس بیشتر وقت خود را صرف کمک به استودیوهای سازنده کالاف دیوتی کرده و البته دراین‌میان اثری مثل Crash Team Racing Nitro-Fueled را هم داشته که بازسازی با کیفیتی از بازی قدیمی ناتی داگ بوده است.

لوگوی استودیو Toys for Bob

Toys for Bob

این استودیو با نام جالب خود، یکی از قدیمی‌ترین زیرمجموعه‌های اکتیویژن محسوب می‌شود. تویز فور باب در سال ۱۹۸۹ تأسیس شد و تنها یک سال بعد با کمک بازی Star Control به دستاوردهای زیادی رسید؛ یک اثر علمی‌تخیلی با کیفیت که با ترکیب المان‌های استراتژی و اکشن، طرفداران زیادی پیدا کرد و بعدها نسخه دوم آن هم با استقبال بالایی مواجه شد.

این استودیو بین سال‌های ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۲ همکاری تنگاتنگی با کریستال داینامیکس (Crystal Dynamics) داشت و بازی‌های متنوعی تولید کرد که بعضی موفق بودند و بعضی هم به جایی نرسیدند، ولی بعد از آن در سال ۲۰۰۵ به زیرمجموعه‌ای از اکتیویژن تبدیل شد و روی آثاری مثل دو بازی ماداگاسکار (Madagascar) و پورت پلی استیشن 2 بازی Tony Hawk's Downhill Jam کار کرد.

اما این سری بازی‌های اسکای لندرز (Skylanders) بوده‌اند که بخش زیادی از موفقیت کارنامه تویز فور باب در این سال‌ها را به خود اختصاص داده‌اند؛ آثاری که در ابتدا به نظر می‌رسید قرار است سری بازی‌های اسپایرو را احیا کنند، ولی خود به یک مجموعه موفق و سودآور با شخصیت‌های محبوب کودکان تبدیل شدند. این بازی‌ها در دسته‌بندی Toys to Life قرار می‌گیرند؛ یعنی بازی‌هایی که ترکیبی از اسباب‌بازی‌ها و اکشن‌فیگورهای واقعی و بازی ویدیویی هستند و بازیکن می‌تواند با تهیه اسباب‌بازی‌هایی از شخصیت‌های مختلف و قرار دادن آن‌ها روی یک جایگاه مخصوص، با نمونه دیجیتالی این شخصیت‌ها درون بازی همراه شود (از معروف‌ترین نمونه‌های Toys to Life می‌توان به Amiiboهای نینتندو اشاره کرد).

موفقیت سری اسکای لندرز باعث شد بعدها اکتیویژن مسئولیت بازسازی سه‌گانه اسپایرو را هم با عنوان Spyro Reignited Trilogy به این استودیو بدهد و حتی مهم‌تر از آن، شاهد تولید چهارمین نسخه اصلی از کرش بندیکوت با نام Crash Bandicoot 4: It's About Time توسط این استودیو بودیم که اثر با کیفیت و خوش‌ساختی هم محسوب می‌شود.

لوگوی استودیو High Moon

High Moon Studios

این استودیو ابتدا با نام Sammy Entertainment فعالیت خود را در سال ۲۰۰۱ شروع کرد و بعد از مدتی با تغییر نام به های مون، اولین پروژه آن‌ها با نام دارک واچ (Darkwatch) در سال ۲۰۰۵ برای پلی استیشن 2 و ایکس باکس منتشر شد؛ یک شوتر اول شخص متفاوت که المان‌های وسترن و ژانر وحشت را با حال و هوای استیم‌پانک ترکیب کرده و داستانی با محوریت یک خون‌آشام را روایت می‌کرد. این بازی هرچند خیلی هم بی‌نقص نبود، ولی توانست روح تازه‌ای به آثار وسترن بدمد و بعد از آن هم نوبت به بازی Robert Ludlum's The Bourne Conspiracy رسید تا دوست‌داران شخصیت «جیسون بورن» را سرگرم کند.

سپس شاهد تولید سه بازی مختلف از دنیای ترنسفورمرز/تبدیل شوندگان (Transformers) از این تیم بودیم که از کیفیت متوسط تا ضعیف را دربرمی‌گرفتند و با وجود مشکلات خود، توانستند تا حدودی طرفداران این مجموعه را جذب کنند. بازی Deadpool در سال ۲۰۱۳ هم آخرین اثری بود که استودیو های‌مون به‌طور کامل مراحل تولید آن را برعهده داشت و هرچند بازی بی‌ایرادی نبود، ولی به‌لطف ویژگی‌های جالب و طنز خاص خود، به موفقیت‌هایی رسید.

اما پس از آن استودیو های‌مون هم به یکی دیگر از استودیوهای جانبی اکتیویژن تبدیل شد که به‌جای تولید آثار مخصوص خود، به سایر استودیوها کمک کرده است؛ از کار روی نسخه‌های مختلف کالاف دیوتی تا بازی‌های دستینی (Destiny).

سایر زیرمجموعه‌های اکتیویژن

علاوه‌بر استودیوهای که به آن‌ها اشاره کردیم، موارد دیگری هم هستند که یا نقش جانبی و فنی در راه تولید بازی‌های سایر استودیوها دارند، یا به‌تازگی برای فعالیت در زمینه بازی‌های موبایل به زیرمجموعه‌های اکتیویژن اضافه شده‌اند.

لوگوی شرکت Demonware

Demonware: یک استودیوی ایرلندی که در بخش‌های تکنیکی و موارد مربوط‌به قسمت‌های چندنفره و آنلاین بازی‌های اکتیویژن فعالیت می‌کند؛ شرکتی که اکتیویژن آن را در سال ۲۰۰۷ خرید و هرچند کمتر نام آن را شنیده‌ایم، ولی تأثیر پررنگی در شکل‌گیری موفقیت بخش آنلاین آثاری مثل کالاف دیوتی داشته است.

Solid State: این استودیو مدتی پیش توسط اکتیویژن تأسیس شد تا در زمینه بازی‌های موبایل شروع به کار کند و در حال حاضر سرگرم کار روی یک بازی معرفی‌نشده از سری کالاف دیوتی است.

Digital Legends: استودیویی واقع در بارسلونا که در زمینه تولید بازی‌های موبایل تخصص دارد و بعد از ساخت آثاری مثل The Respawnables و Afterpulse، به اکتیویژن ملحق شده است تا بخش موبایل این شرکت را تقویت کند. دیجیتال لجندز این روزها به استودیو سالید استیت برای تولید بازی موبایل جدید کالاف دیوتی کمک می‌کند.

Activision Shanghai: شعبه شانگهای اکتیویژن که بیش از یک دهه از تأسیس آن می‌گذرد، در این سال‌ها نقش کمکی را برای استودیوهای دیگر ایفا کرده و یکی از چندین زیرمجموعه اکتیویژن است که روی تقویت بازی‌های موبایل کالاف دیوتی کار می‌کند.

لوگوی شرکت King

King

خیلی‌ها بعد از اعلام خبر خرید اکتیویژن بلیزارد توسط مایکروسافت، در لحظه اول به یاد بازی‌های بلیزارد و سری کالاف دیوتی افتادند و از یک نام بسیار بزرگ دیگر غافل شدند؛ شرکت کینگ که یکی از غول‌های صنعت بازی موبایل محسوب می‌شود و با ساخته‌های جذاب خود، کمتر رقیبی در این بخش از دنیای بازی دارد.

استودیو کینگ در سال‌های اول شروع کرد به همکاری با فیس بوک برای تولید آثاری که مردم بتوانند ازطریق موبایل و تبلت روی فیس بوک به تجربه آن‌ها بپردازند، از جمله بابل ویچ ساگا (Bubble Witch Saga). ولی این بازی کندی کراش ساگا در سال ۲۰۱۲ بود که باعث شد نام کینگ ناگهان از یک استودیوی نه‌چندان سرشناس، به یکی از مطرح‌ترین اسامی دنیای موبایل تبدیل شود.

بازی کندی کراش ساگا ایده خیلی جدید و نوآورانه‌ای نداشت و از یک فرمول قدیمی استفاده می‌کرد که از دهه‌ها قبل به شکل‌های مختلف آن را دیده بودیم؛ یعنی کنار هم قرار دادن آیتم‌های هم‌رنگ و خالی کردن صفحه از آن‌ها. ولی بازی به قدری عالی و جذاب از این ایده استفاده کرد و درعین‌حال چیزهای جدیدی هم به آن اضافه کرده بود که توانست به موفقیتی نجومی برسد و تنها در عرض دو سال، حدود ۱۰۰ میلیون مخاطب پیدا کند.

موفقیت‌های کندی کراش ساگا روزبه‌روز بیشتر شد و حال و هوای اعتیادآور آن باعث شد خیلی‌ها شبانه‌روز مشغول تجربه آن باشند و عجیب نبود که کینگ بعدها نسخه‌های دیگری از آن را هم بسازد. درنهایت هم همین بازی درکنار محصولات دیگر استودیو باعث شدند ابعاد کینگ به جایی برسد که اکتیویژن برای خریداری آن در سال ۲۰۱۶، نیاز به پرداخت حدود ۶ میلیارد دلار داشته باشد.

کینگ در این سال‌ها علاوه‌بر کندی کراش روی آثار دیگری هم کار کرده است، از جمله نسخه موبایل کرش بندیکوت با نام Crash Bandicoot: On the Run که سال گذشته منتشر شد؛ استودیویی که بدون شک یکی از مهم‌ترین زیرمجموعه‌های جدید مایکروسافت خواهد بود و این شرکت اهداف بزرگی را با آن در بازار موبایل دنبال می‌کند.

لوگوی Major League Gaming

Major League Gaming

هرچند MLG استودیو محسوب نمی‌شود، ولی بد نیست در اینجا اشاره‌ای هم به آن داشته باشیم. این تشکیلات معروف ورزش‌های الکترونیک در سال ۲۰۰۲ تأسیس شد و توانست در آمریکا و کانادا به ارائه برنامه‌های پُرمخاطبی در ارتباط با بازی‌های چندنفره بپردازد و بعدها در سال ۲۰۱۶ توسط اکتیویژن بلیزارد خریداری شد.

در طول دو دهه حضور MLG در صنعت بازی، سری بازی‌هایی مثل StarCraft، Halo و Super Smash Bros در آن حضور داشته‌اند و مسابقاتی پر شور و جذاب را از این طریق شاهد بوده‌ایم. البته در دو سال اخیر به خاطر مشکلات ناشی از همه‌گیری ویروس کرونا، اوضاع برای MLG هم سخت شد، ولی انتظار می‌رود در آینده‌ای نزدیک شرایط برای برگزاری مسابقات بهبود پیدا کند.

اکنون مایکروسافت با خرید اکتیویژن بلیزارد، به MLG نیز دسترسی پیدا می‌کند و می‌تواند از این طریق سرمایه‌گذاری گسترده‌ای روی ورزش‌های الکترونیک انجام دهد و با بودجه نجومی خود درکنار آثار مختلفی که در سبک‌هایی مثل شوتر اول شخص دارد، MLG را به دوران اوج بازگرداند و اتفاقات جالبی را رقم بزند.

لوگوی اکتیویژن بلیزارد درون لوگوی ایکس باکس

در حال پشت سر گذاشتن روزهای عجیبی هستیم؛ وضعیتی که شاید کمتر کسی تا مدتی پیش انتظار آن را داشت و اگر پنج سال قبل در مورد خریداری اکتیویژن بلیزارد توسط مایکروسافت صحبت می‌کردیم، اکثر اهالی صنعت بازی به این حرف می‌خندیدند. ولی اکنون در نقطه‌ای به سر می‌بریم که دیگر باید انتظار هر چیزی را داشت و اگر چند ماه بعد خبر رسید که مایکروسافت به سراغ خرید الکترونیک آرتز رفته است و سری قدیمی و محبوب فیفا دیگر برای پلی استیشن عرضه نمی‌شود، خیلی هم تعجب نخواهیم کرد.

آینده‌ای ترسناک یا روزهایی متفاوت و جذاب؟ هنوز برای قضاوت در مورد سال‌های پیش روی صنعت بازی زود است

به نظر می‌رسد صنعت بازی هم مثل بعضی صنایع دیگر در حال حرکت به سمتی است که اکثر شرکت‌های معروف، به زیرمجموعه‌هایی از شرکت‌های بزرگ‌تر تبدیل می‌شوند و درنهایت چند غول خاص را خواهیم داشت که بخش اعظم گردش مالی این صنعت در اختیار آن‌ها خواهد بود. شاید چیزی مشابه صنعت خودروسازی که خیلی از شرکت‌های مطرح در حقیقت زیرمجموعه‌ای از یک شرکت بزرگ‌تر محسوب می‌شوند و مثلاً شورولت، کادیلاک، بیوک و جی‌ام‌سی زیرمجموعه جنرال موتورز محسوب می‌شوند، یا گروه عظیمی مثل استلانتیس را داریم که خود از دو گروه دیگر به نام‌های فیات کرایسلر و پژو سیتروئن تشکیل شده است و شامل برندهایی مثل دوج، جیپ، آلفارومئو، فیات، کرایسلر، مازراتی، لانچیا، پژو، سیتروئن، دی‌اس، اوپل و... می‌شود.

البته صنعت بازی با صنعت خودروسازی تفاوت‌های بی‌شماری دارد و این دو در دنیاهایی کاملاً متفاوت به سر می‌برند، ولی شرایط صنعت محبوب ما هم به سمتی می‌رود که به نظر می‌رسد چاره‌ای جز کنار آمدن با این آینده نسبتاً ترسناک نداریم؛ آینده‌ای که روزبه‌روز از تعداد شرکت‌های مستقل آن کاسته می‌شود و شرکت‌های مختلف به تدریج به زیرمجموعه‌هایی از شرکت‌های بزرگ‌تر تبدیل می‌شوند و شاید نتیجه نهایی آن، باقی ماندن چند غول عظیم‌الجثه باشد که می‌توانند با سیاست‌های خاص خود، هر کاری انجام دهند.

شاید هم این نگرانی‌ها بیهوده باشد و آینده‌ای روشن‌تر از امروز را شاهد باشیم؛ موضوعی که فعلاً پیش‌بینی آن کمی سخت است و باید بیشتر منتظر بمانیم. در هر حال چیزی که در آن شک و تردیدی وجود ندارد، این است که در آغاز مسیری جدید در صنعت بازی به سر می‌بریم که با امروز بسیار متفاوت خواهد بود. شاید در آینده علاوه‌بر سه شرکت بزرگ این سال‌ها یعنی سونی، مایکروسافت و نینتندو، شرکت‌های دیگری هم با سرمایه‌گذاری زیاد از راه برسند و وضعیت را تغییر دهند؛ از متا (فیس بوک) و آمازون تا گوگل و اپل که هرکدام تا امروز تلاش‌هایی برای ورود قدرتمندانه به صنعت بازی کرده‌اند، ولی هنوز به تمام اهداف خود در این زمینه نرسیده‌اند و متاورس مقصد بعدی آن‌ها خواهد بود؛ هدفی بلندمدت که هنوز تا رسیدن به آن فاصله داریم، ولی تردیدی در اهمیت بالای آن وجود ندارد و بازی‌های ویدیویی هم بخش پررنگی از این دنیای پیشرفته خواهند بود و شرکت‌هایی در این زمینه موفق‌تر عمل خواهند کرد که از همین الآن به فکر آن روزها باشند.

منبع زومجی
اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده