نویسنده: افشین پیروزی
// چهار شنبه, ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۲۳:۰۰

آخر هفته چی بازی کنیم: از کسلوینیا تا Enter the Gungeon

در قسمتی دیگر از سری مقاله‌های آخر هفته چی بازی کنیم، چهار بازی در سبک مختلف، از جمله یک نسخه از کسلوینیا و یک استراتژی خاطره‌انگیز معرفی می‌کنیم.

به رسم همیشگی چهارشنبه‌ها، باز هم قسمتی دیگر از سری مقاله‌های آخر هفته چی بازی کنیم را آماده کرده‌ایم که در آن چهار بازی در چهار سبک مختلف معرفی خواهیم کرد. این هفته، هم سراغ بازی‌هایی مشهور رفتیم، هم یک استراتژی دوست‌داشتنی داریم و هم یک تجربه مستقل شدیدا اعتیادآور که می‌توانید برای مدت خیلی طولانی درگیر تجربه آن باشید. پس با هفدهمین آخر هفته چی بازی کنیم همراه باشید:

زنجیر گابریل بلمونت در کسلوینیا ارباب سایه‌ها

بازی Castlevania: Lords of Shadow

اجازه بدهید قبل از اینکه سراغ معرفی نسخه موردنظر از کسلوینیا برویم، خواهش کنم که اگر تا امروز نسخه Symphony of the Night این مجموعه را تجربه نکرده‌اید، آن را در اولویت قرار بدهید؛ مخصوصا که حتی روی پلتفرم موبایل هم در دسترس است. اما چرا همین نسخه را معرفی نکردیم و Lords of Shadow را انتخاب کردیم، دلایل متعددی دارد. اولا که سمفونی شب متاسفانه رسما برای کامپیوتر منتشر نشده و برای تجربه‌اش روی پی سی باید سراغ شبیه‌سازها بروید و ثانیا سعی کردم نسخه‌ای از کسلوینیا را داشته باشیم که طرفداران بازی‌های مدرن و جدید‌تر را هم راضی کند. 

Castlevania: Lords of Shadow در سال ۲۰۱۰ منتشر شد و در ساخت آن، استودیو‌های مرکوری‌استیم و کوجیما پروداکشنز همکاری کرده‌اند. این نسخه، حکم یک ریبوت را برای مجموعه کسلیوینیا دارد و سازندگانش تجربه‌ای خلق کرده‌اند که هم باب میل طرفداران قدیمی قرار بگیرد و هم طرفداران جدیدی را جذب این مجموعه کند. هرچند که مثل هر اثری که تغییری اساسی در یک مجموعه قدیمی اعمال می‌کند، این بازی هم موافق و مخالفینی در بین طرفداران قدیمی دارد. اما بدون درنظرگرفتن این مسئله، اگر به بازی‌های اکشن ادونچر سوم‌شخص علاقه دارید و از فضای خون‌آشامی و تاریک کسلوینیا هم لذت می‌برید، این بازی گزینه بسیار مناسبی برای تجربه به‌حساب می‌آید. 

بازیکنان در Castlevania: Lords of Shadow، شخصیت گابریل بلمونت را هدایت می‌کنند که سلاح اصلی‌اش یک زنجیر است اما تجهیزات و قابلیت‌های مختلف دیگری هم برای مقابله با دشمنان در اختیار دارد. دوربین بازی سوم‌شخص است و می‌توانید با ترکیب ضربات مختلف و اجرای کمبوهای بسیار متنوع، دشمنان‌تان را از پیش‌رو بردارید. البته که همه‌چیز هم در Castlevania: Lords of Shadow به مبارزه خلاصه نشده و بازی یک سری پازل و مکان‌های قابل‌اکتشاف هم دارد. همچنین اگر از تجربه بازی لذت ببرید، می‌توانید در ادامه سراغ Castlevania: Lords of Shadow – Mirror of Fate و Castlevania: Lords of Shadow 2 هم بروید که البته کیفیت به مراتب پایین‌تری نسبت به این نسخه دارند. 

شخصیت‌ها و لوگوی بازی enter the gungeon

بازی Enter the Gungeon

دیوالور دیجیتال در سال‌های گذشته، ناشر برخی از دیوانه‌وارترین بازی‌های مستقل بوده و خب Enter the Gungeon هم دقیقا یکی از همین بازی‌ها به‌حساب می‌آید که استودیو Dodge Roll آن را ساخته است. بازی یک تجربه شوتر با ریتم بسیار سریع به‌حساب می‌آید که المان‌های روگ‌لایک هم دارد و داستان آن، از این قرار است که چهار نفر برای پیدا کردن یک ماشین زمان، وارد یک گانجن (ترکیب کلمه گان «اسلحه» + دانجن «سیاه‌چال») می‌شوند.

با اینکه بخش زیادی از هیجان Enter the Gungeon به خاطر اکشن سریع بازی است که با دوربین بالا به پایین و گرافیک بسیار چشم‌نوازی جریان دارد،‌ اما خب عناصر دیگری هم هستند که این اثر را به تجربه شدیدا اعتیادآوری تبدیل می‌کنند. برای مثال، هر طبقه از گانجن، تعدادی اتاق دارد و خیلی از جنبه‌های هر اتاق از دشمنان گرفته تا جوایز موجود حالتی تصادفی دارند و به همین دلیل از قبل نمی‌دانید که قرار است با چه چیزی روبه‌رو شوید و همین، خود عاملی است که بازی را همیشه تازه نگه می‌دارد و انگیزه تجربه چندین و چندباره را در بازیکن زنده می‌کند. 

از طرف دیگر، بازی شدیدا برای تلاش شما ارزش قائل است و انواع و اقسام آیتم‌هایی که می‌توان به‌دست آورد، تنوع بالای بازی در زمینه مبارزه با دشمنان و حتی باس‌ها و بازهم تکرار می‌کنم که هیجان کلی اکشن‌های اثر که جزییات ریز خیلی زیادی هم دارد، Enter the Gungeon را به تجربه‌ای تبدیل کرده‌اند که می‌توان ساعت‌ها غرق تجربه آن شد و خبر خوب اینکه بازی از حالت Co-Op هم پشتیبانی می‌کند و می‌توانید با یک دوست هم از این تجربه دیوانه‌وار لذت ببرید. 

قاتل در بازی فارنهایت

بازی Fahrenheit

به احتمال خیلی زیاد با دیوید کیج، کارگردان بازی‌هایی مثل Heavy Rain و Detroit: Become Human آشنا هستید و خب اگر به بازی‌هایی از این سبک که مبتنی بر روایت داستان و انتخاب‌های بازیکن هستند علاقه دارید، در مقاله این هفته یکی از ساخته‌های قدیمی دیوید کیج را به اسم Fahrenheit داریم که نسخه اصلی آن در سال ۲۰۰۵ منتشر شد و البته یک نسخه ریمستر از آن هم در سال ۲۰۱۵ برای کامپیوتر و موبایل و ۲۰۱۶ برای پلی استیشن 4 منتشر شد. 

Fahrenheit، خیلی از آن عناصر آشنای بازی‌های دیوید کیج را دارد و طبیعتا به‌سبب قدیمی بودن، در برخی جنبه‌ها و مکانیک‌ها تجربه‌ای محدود‌تر در مقایسه با آثار جدید‌تر این کارگردان است؛ اما راستش را بخواهید، داستان این بازی آنقدر جالب و درگیر‌کننده است که اگر نظر من را بخواهید، همین ویژگی‌اش ارزش تجربه خیلی بالایی به آن می‌دهد. در فارنهایت می‌توانید کنترل چند شخصیت مختلف را برعهده بگیرید و با اینکه به‌خاطر اهمیت بسیار بالای داستان و جلوگیری از لو رفتن آن نمی‌خواهم توضیح زیادی بدهم، اما همه‌چیز از یک قتل آغاز می‌شود و در ادامه، بازیکنان باید کاراکتر‌های مرتبط با این اتفاق را هدایت کنند و با اتخاذ تصمیم‌های مختلف، روند بازی را پیش ببرند. 

فارنهایت هم چند پایان مختلف دارد و بسته به اینکه چه تصمیماتی بگیرید، می‌توانید پایان متفاوتی را تجربه کنید. پس اگر دلتان یک اثر داستان‌محور می‌خواهد، می‌توانید این اثر را هم به‌عنوان یک گزینه پیشنهادی در نظر بگیرید. 

تقابل تمدن‌ها در بازی Rise of Nations

بازی Rise of Nations

آخرین بازی این هفته هم یک تجربه استراتژی با اسم Rise of Nations است که اگر از علاقه‌مندان این سبک باشید، قطعا با آن آشنایی دارید و اگر هم به هر دلیلی تا امروز سراغش نرفته‌اید، پیشنهاد می‌کنم حتما آن را در اولویت قرار دهید. Rise of Nations، در سال ۲۰۰۳ منتشر شد و اولین ساخته استودیو Big Huge Games به‌حساب می‌آید. این بازی با اینکه یک تجربه استراتژی همزمان است، اما خب تفاوت‌هایی هم با بازی‌های مشابه خودش مثل سری Age of Empires دارد که آن را به تجربه‌ای منحصربه‌فرد در این ژانر تبدیل کرده‌اند. 

برای مثال، در Rise of Nations به‌جای اینکه مثلا بنای مرکزی یک شهر را بسازید، کارتان را با ساخت خود شهر آغاز می‌کنید که مرز مشخصی هم دارد و فقط در داخل آن مرز قدرت ساخت‌و‌ساز دارید. به مرور برای گسترش تمدن‌تان، باید شهر‌های بیش‌تری بسازید و همین مسئله حس رهبری یک تمدن را خیلی بهتر منتقل می‌کند. از طرف دیگر، بازی سیستم تکنولوژی و ارتقای نسبتا گسترده‌ای برای یک اثر استراتژی همزمان دارد که دلیل قرار گرفتن آن هم در بازی، سابقه کار برایان رینولدز، طراح آن، در سری Civilization بود که خودش هم بارها در مصاحبه‌ای اعلام کرده که چطور از این اثر استراتژی نوبتی برای برخی از مکانیک‌های Rise of Nations الهام گرفته است. 

راستی تا یادم نرفته،‌ اشاره کنم که Rise of Nations یک بخش کمپین بسیار گسترده و کامل هم دارد که بازیکنان را به بازه‌های تاریخی مختلفی می‌برد و با شخصیت‌های مشهوری همراه می‌کند. همچنین در پی موفقیت نسخه اصلی، یک بسته الحاقی به اسم Thrones and Patriots هم برای این اثر منتشر شد که پیشنهاد می‌کنم اگر قصد تجربه این اثر را دارید، سراغ نسخه Extended Edition بروید که در سال ۲۰۱۴ منتشر شد و جدا از داشتن نسخه اصلی و بسته الحاقی، بهبود‌هایی هم در راستای بهتر شدن جنبه‌های بصری و اجرای بهتر روی سیستم‌های امروزی دارد. 

در پایان لطفا مثل همیشه، نظرات خودتان را در مورد بازی‌های این هفته با زومجی در میان بگذارید و اگر شما هم پیشنهادی دارید، آن را به ما و کاربران دیگر بگویید.


منبع زومجی
اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده