نویسنده: فریده صالحی
// چهار شنبه, ۲۳ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۲۱:۵۹

مصاحبه کارگردان فیلم Mulan در مورد داستان و ویژگی‌های آن

نیکی کارو در طی مصاحبه‌ای که اخیرا داشت، درباره تغییر و ارتقاء دادن داستان فیلم Mulan برای مخاطب‌های کنونی توضیح داد؛ آن هم درحالی‌که سعی داشت به ریشه‌های افسانه‌ای بازگردد.

نیکی کارو در طی دوران فعالیت خود در زمینه کارگردانی، آثاری را ساخته است که داستان‌های نسبتا کوچکی را به تصویر می‌کشند و چشم‌اندازهایی دارند که نمی‌توان عنوان چشمگیر را روی آن‌ها گذاشت. این فیلمساز نیوزلندی، زمانی توانست توجه جامعه بین‌الملل را به سمت خود جذب کند که فیلم Whale Rider (سوارکار نهنگ) را در سال ۲۰۰۲ ساخت و اکران کرد که تا حد زیادی هم مورد تحسین قرار گرفت. در این فیلم یک دختر جوان از قبیله مائوری در محوریت داستان قرار دارد؛ کسی که در تلاش است تا تبدیل به اولین رهبر قبیله خودشان بشود. کارو با ساخت یک فیلم ورزشی و درام زیر نظر شرکت دیزنی به نام McFarland, USA (مک فارلند، آمریکا) که خانواده‌دوست هم بود توانست تجربه زیادی را به‌دست بیاورد.

همین تجربه هم باعث شد تا او بتواند کارگردانی فیلم Mulan (مولان) را که لایو اکشن و بازسازی نسخه انیمیشنی همین استودیو (که در سال ۱۹۹۸ ساخته شده بود) محسوب می‌شد، به‌دست بیاورد. به همین ترتیب، نیکی کارو تبدیل به سومین فیلمسازی زنی شد که به استخدام شرکت دیزنی درآمد تا بتواند یک فیلم را که بودجه‌ای بیشتر از ۱۰۰ میلیون دلار داشت، کارگردانی کند. پیش از این، جنیفر لی کارگردانی انیمیشن Frozen (یخ‌زده) و ایوا دوورنی کارگردانی فیلم A Wrinkle in Time (چین‌خوردگی در زمان) را برعهده داشته باشد. در فوریه سال ۲۰۲۰، پیش از اینکه ویروس کووید-۱۹ اکران نسخه کارو از فیلم مولان را به تأخیر بیاندازد، گزارشگر سایت Film School Rejects فرصت این را پیدا کرد تا با این کارگردان مصاحبه کند.

آن‌ها درباره فشاری که این پروژه و برعهده گرفتن داستان آن ایجاد کرده بود، صحبت کردند؛ داستانی که نه‌تنها از افسانه‌های محبوب دیزنی محسوب می‌شود، بلکه یک افسانه باستانی هم هست. اولین داستانی که شخصیت مولان در آن حضور پیدا کرد Ballad of Mulan بود که بیش از هزار سال پیش نوشته شده است. آن‌ها در طی این مصاحبه، درباره زیر و بم‌های فیلمسازی درست و مسئولانه، طراحی صحنه مبارزه و لذت اینکه یک کارگردان می‌تواند به واسطه یک بودجه مناسب، ایده خلاقانه خود را محقق کند، صحبت کردند. متن کامل مصاحبه به شرح زیر است:

می‌توانید کمی درباره این به ما بگویید که چطور وارد این پروژه شدید و چه چیزی شما را به سمت مولان جذب کرد؟

فکر می‌کنم چیزی که من را به سمت این داستان جذب کرد، خود مولان بود. علاوه‌بر این، ماجراجویی‌ای که او طی کرد تا از یک دختر روستایی به یک سرباز مرد، به یک جنگجو و یک قهرمان تبدیل شود. من حس می‌کنم که این داستان می‌تواند نشان‌دهنده زندگی همه ما باشد.

فیلم Mulan یک داستان باستانی دارد. بنابراین چه چیزی باعث شد تا بین فکر کردن به نسخه اصلی و ساخت یک داستان معاصر و نسبتا مدرنیزه شده، تعادلی به وجود بیاید؟

من فکر می‌کنم که این داستان، دقیقا به همان اندازه‌ای که بیشتر از سیصد سال پیش نوشته شده بود، امروزه هم می‌تواند مرتبط و الهام‌بخش باشد. منظور من این است، همین حقیقت که این داستان بارها و بارها در طی این چند سال و به طرق مختلف بازگو شده، مهر تاییدی بر این موضوع است. حالا اینکه قرار بود این داستان به‌صورت لایو اکشن برای مخاطبان زیادی ساخته شود و بخش‌های اکشن آن هم جذاب و دلهره‌آور باشد و در عین حال هم احساسات را منتقل کند، خیلی برای من مهم بود. بنابراین تعادل برقرار کردن خیلی کار سختی نبود زیرا من تعهد داشتم تا این داستان را با نسخه و چشم‌انداز جدیدی برای مخاطبان معاصر بازگو کنم.

باتوجه‌به این موضوع، یک نسخه انیمیشنی از سال ۱۹۹۸ و یک داستان سنتی قدیمی وجود دارد و دراین‌میان هم نسخه‌های خیلی زیادی ساخته شده‌اند. شما برای ساخت این فیلم از کدام استفاده کردید؟

ما نسخه‌های دیگر را واقعا برای ساخت این داستان مورد الهام قرار ندادیم. ما تمام راه را برای رسیدن به داستان Ballad of Mulan طی کردیم و همان نسخه را مورد الهام قرار دادیم. قطعا خیلی برای من این موضوع اهمیت داشت که المان‌های نمادین را از نسخه انیمیشنی به لایو اکشن بیاوریم. اما کاری که ما قصد انجام دادنش را داشتیم، این بود که یک چیز واقعا جدید خلق کنیم؛ نه اینکه بخواهیم مولان یا داستان آن را تغییر بدهیم، بلکه از نظر داستان دیزنی می‌خواستیم تغییراتی را ایجاد کنیم. مسئله مهم برای من واقعی‌سازی این داستان بود. می‌دانید، وقتی شما دارید چیزی را در قالب لایو اکشن تولید می‌کنید، دارید آن را تبدیل به واقعیت می‌کنید.

زمانی هم که از نسخه اصلی الهام گرفتید و مصمم هستید که به آن احترام بگذارید (اصلی‌ترین و اولین نسخه داستان مولان)، باید این موضوع را تصدیق کنید که این داستان درباره یک زن جوان است که خودش را به شکل یک مرد در می‌آورد که بتواند به جنگ برود. ساخت این داستان به‌صورت لایو اکشن، به این معنی بود که من می‌توانستم واقعا این داستان را برای مخاطبان تعریف کنم؛ آن هم به یک روش کاملا واقعی، حماسی و احشایی. من دیدم که با این موقعیت می‌توانم چنین فیلمی را بسازم؛ البته صرفا فقط حرف ساخت در چنین مقیاسی وجود نداشت، می‌دانید، می‌توانستم خیلی انفجاری، دلهره‌آور و در عین حال هم احساسی آن را بسازم که کاملا متقاعد‌کننده باشد.

مولان در حال چرخاندن شمشیر در فیلم Mulan

در رابطه با موضوع مقیاس، ساخت فیلم مولان چه فرقی با کارهای قبلی‌ای که شما انجام داده بودید، داشت؟ چیزی در مورد تجربه کار در آن مقیاس وجود داشت که شما را غافلگیر کند یا نسبت به چیزی که انتظار داشتید، متفاوت باشد؟

اساسا، نحوه کار من دقیقا یکسان بود؛ چه می‌خواستم فیلم سوارکار نهنگ را بسازم، چه می‌خواستم فیلم مولان را بسازم. از لحاظ داستانی هم این دو فیلم تا حدودی شبیه به هم بودند. آن‌ها شباهت‌های جالبی دارند و من این حس را داشتم که دوباره به همان نقطه رسیده‌ام و داستانی درباره رهبری را بازگو می‌کنم. در رابطه با مقیاس فیلمسازی، اصول کاملا یکسان هستند. مدلی که من با بازیگران کار می‌کنم، یکسان است؛ همینطور در رابطه با مدلی که با عوامل کار می‌کنم، محیطی که در صحنه وجود دارد، اینکه چطور آماده می‌شوم و اینکه چطور تحقیقات عمیق خودم را انجام می‌دهم. بزرگ‌ترین تفاوتی که وجود دارد، فقط در بحث استروئیدها است. این بار من بودجه‌ای دقیقا برابر با ایده و چشم‌اندازم داشتم. این موضوع خیلی باشکوه بود زیرا من می‌توانستم مهارت فیلمسازی‌ام را تا حدی گسترش دهد که پیش از این اصلا فرصت انجام دادن آن را نداشتم؛ این اتفاق چیزی جز لذت برای من نداشت. من تک تک ثانیه‌های آن را دوست داشتم.

در رابطه با صحنه‌های بصری، این فیلم یک سری صحنه‌های مبارزه‌ای بسیار خوبی داشت. شما چطور به چنین طراحی‌ای رسیدید؟

من واقعا خوش‌شانس بودم که در اولین فیلم اکشنی که قرار بود کار کنم، از لحاظ زبان جنگی و مبارزه‌ای، مبنایی در هنرهای رزمی داشت. هنرهای رزمی ماهیتی واقعا چشمگیر و فوق‌العاده زیبا دارند. این طبیعت زنانه من است یا شاید هم غریزه من به این شکل است که چیزهای زیبا را خلق کنم. من این زبان هنرهای رزمی فوق‌العاده و یک طراح حرکات بسیار عالی به نام بن کوک داشتم؛ ما در این بین با یک تیم از استادان کونگ فو کار کردیم. به همین ترتیب هم بن ترتیب حرکات در صحنه‌های مبارزه‌ای را طراحی کرد؛ آن هم براساس چیزی که ما داخل فیلمنامه نوشته بودیم. بعد از آن، بن و من این کار را انجام دادیم و من فرصت این را داشتم که در این طراحی، نقشی داشته باشم، آن را تغییر دهم و مطمئن شوم که این حرکات، شخصیت‌ها و احساسات را واقعا درست نشان می‌دهند.

احتمالا این موضوع برای زبان مبارزه‌ای چیز غیرمعمولی باشد. بعد ما آن‌ها را اجرا و عملی کردیم. مندی واکر (فیلمبردار)‌ و من، از نتیجه‌ای که این صحنه‌ها در مقابل دوربین داشتند، بسیار لذت بردیم. در قدم بعدی، نوبت این رسیده بود که آن‌ها را فیلم‌برداری کنیم. البته ما در طی این مسیر، منابع فوق‌العاده‌ای را داشتیم که می‌توانستیم به واسطه آن‌ها، این صحنه‌ها را کمی متفاوت‌تر از مدل معمولی که انجام می‌شد، فیلم‌برداری کنیم. کل این ماجرا، ماجراجویی و تجربه فوق‌العاده‌ای را برای من رقم زد و از آن تجربه‌هایی بود که من خیلی راحت و ناخودآگاه، عاشق آن شدم. من عاشق این پروژه بودم.

مولان در میدان جنگ در فیلم Mulan

در طی این مسیر و در ارتباط با حرفه‌ای‌ها (مثلا همان استادان کونگ فو یا کارشناسان تاریخ چین)، آیا زمانی هم پیش آمد که شما در موقعیتی قرار می‌گرفتید که آن‌ها نظر شما را تغییر دهند یا مثلا نحوه برخورد با مسائل را تحت تأثیر قرار دهند؟

اوه، بله، بله، بله، همیشه این اتفاق رخ می‌داد. منظور من این است که من در اینگونه شرایط و در رابطه با این مسائل کاملا بی‌رحم هستم. من پیش از هرکاری، تحقیقات خیلی زیادی انجام می‌دهم خصوصا در رابطه با این فیلم که بسیار مسئله مهمی است. زیرا فرهنگ چینی باید معتبر و با احترام نشان داده می‌شد. من در طی کل مسیر حرفه‌ای زندگی خودم همینطور بودم؛ از فیلم سوارکار نهنگ گرفته تا فیلم مک فارلند، آمریکا؛ فیلمی که در جامعه کارگران میدانی آمریکایی-مکزیکی کارگردانی شده بود. من وقتی دارم درباره فرهنگی که خودم از آن نیستم فیلمی می‌سازم، اهمیت خیلی زیادی نسبت به اعتبار، کیفیت و اصالت آن قائل می‌شوم.

همه جنبه‌های فیلمسازی در رابطه با این پروژه دقیقا مورد تحقیق قرار گرفته است؛ نه‌تنها من این تحقیقات را انجام دادم، بلکه در سرتاسر گروه این کار انجام شده بود. ما سینمای چین، هنرهای باستانی چین، گزارش‌های تاریخی و جنگی این کشور را مطالعه کردیم. در حقیقت ما یک متخصص نظامی سلسله تانگ داریم که به شهر لس‌آنجلس آمد تا با من و اعضای تیم من مشورت کند؛ آن هم زمانی‌که ما در حال طراحی صحنه‌ها بودیم و قصد داشتیم که آن‌ها درست انجام دهیم. ما در طی فرایند تولید فیلم، مدام در حال تحقیق کردن بودیم؛ این کار در مراحل پیش از تولید هم انجام می‌شد و هیچوقت متوقف نشد.

ما مدام تحقیق می‌کردیم و سؤال می‌پرسیدیم و در طی مراحل پیش از تولید و هنگام تولید، همه چیز را بررسی می‌کردیم. این اتفاق حتی در مراحل پس از تولید هم رخ می‌داد زیرا ما هیچوقت نباید اینطور تصور کنیم که حق با ما است. من همیشه باید موارد مختلف را بررسی کنیم. بنابراین زمانی‌که غریزه من می‌گفت که کاری را انجام دهم، بعد یک فرد معتبر و اصیل (خصوصا از افراد اصیل چینی) غریزه من را زیر سؤال می‌برد؛ این موضوع به من یادآوری می‌شد که من همیشه می‌خواستم یاد بگیرم و همیشه دوست داشتم که کار درست را انجام دهم.

Mulan-Actor

معمولا یک فشار مداومی نسبت به این موضوع وجود دارد که انتخاب‌های متنوع‌تری انجام شود (هم پشت دوربین و هم روی صفحه‌نمایش)؛ بنابراین یک بحثی هم به وجود می‌آید که «چه کسی باید» یا «چه کسی می‌تواند» یک سری داستان‌های خاص را تعریف کند. از یک طرف، آزادی خلاقیتی وجود دارد و از طرف دیگر هم یک سری نگرانی‌های درباره اصالت و ایجاد فرصت‌ها برای افراد مختلف هست. شما در مصاحبه‌های دیگر خود درباره وضعیت ویژه خود و کارگردانی فیلم مولان به‌عنوان کسی که چینی نیست، صحبت کردید. اما آیا می‌توانید به‌صورت کلی درباره این موضوع و افکار خود کمی صحبت کنید؟ مثلا فکر می‌کنید چه چیزی می‌تواند این تعادل را به وجود بیاورد که هم افراد تحت فشار قرار نگیرند و هم به‌نوعی به‌عنوان یک فیلمساز، مسئولیت‌پذیر باشند؟

مقاله‌های مرتبط:

بله. این موضوع خیلی مهمی است که درباره آن صحبت کنیم و به نظر من بهتر است تا جایی که امکان دارد، هر از گاهی درباره آن صحبت شود. برای من، دو موضوع خیلی مهم وجود دارد. اول از همه، من کاملا با این موضوع مخالف هستم که شما به فردی بگویید که چه کسی می‌تواند این داستان را تعریف کنم. به نظر من این کار کمی شبیه به سانسور است. یک هنرمند خودش را ابراز می‌کند و بار مسئولیت بر دوش هنر است. این قضاوت می‌شود و باید هم مورد قضاوت قرار بگیرد. مورد دیگر هم این است که باید افراد متنوع‌تر و مختلف اجازه داشته باشند که داستان‌های متفاوت را بیان کنند. این همان نتیجه‌ای است که باید به آن برسیم.

افرادی که استخدام می‌شوند تا همه نوع داستانی را تعریف کنند، باید تنوع بیشتری داشته باشد. نباید اینطور باشد که فقط افراد سفید پوست برای ساخت فیلم‌ها استخدام شوند؛ صرف‌نظر از اینکه موضوع آن فیلم چه چیزی است. در رابطه با تنوع بیشتر، فرهنگ ما دارد به سمت غنی‌تر شدن پیش می‌رود؛ هنر، فیلم‌ها، تلویزیون و غیره هم در آینده بهتر خواهند شد. هرچه بیشتر در رابطه با این موضوع صحبت شود، هنرمندان متنوع‌تر و بیشتری می‌توانند فرصت‌های مورد نظر خود را پیدا کنند.

مدتی است که شما در این صنعت حضور دارید و در این مکالمات شرکت می‌کنید. فیلم سوارکار نهنگ اثری است که من با آن بزرگ شدم. به نظر شما در طی این چند سال این صحبت‌ها چطور تکامل داشته‌اند و پیشرفت کردند؟ آیا شما تغییری را در نوع سؤال‌هایی که پرسیده می‌شوند، احساس کرده‌اید؟ موضع‌گیری‌های این صنعت یا پاسخ‌هایی که از طرف مخاطبان به گوش شما می‌رسد.

من فکر می‌کنم همین که ما به‌صورت مفصل در رابطه با این مسائل صحبت می‌کنیم، خودش یک تغییر است. من امیدوار هستم که در آینده این موضوع به روشی کاملا محکم ادامه پیدا کند.


اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده