با لیست سیاه آشنا شوید؛ فرشته نجات فیلمنامههای رد شده
فیلمهای سینمایی مثل هر هنر دیگری ترکیبی از بخشهای مختلف هستند، از کارگردانی و بازیگری تا طراحی صحنه و لباس و البته فیلمنامه که به عقیدهی خیلیها، مهمترین بخش هر فیلم و هستهی اصلی آن را تشکیل میدهد. هر سال هزاران فیلم در گوشه و کنار دنیا تولید میشوند که خیلی از آنها شکست میخورند و بخش دیگری هم با موفقیت همراه میشوند ولی درکنار تمام این فیلمهایی که به پردهی سینماها یا صفحهی تلویزیونها میرسند، آثاری هم هستند که با وجود پتانسیل بالای فیلمنامههای خود هیچوقت به مرحلهی تولید نمیرسند؛ فیلمنامههایی که به دلایل مختلف توسط شرکتهای فیلمسازی رد میشوند و نویسندگان خود را ناکام میگذارند. تعداد این فیلمنامههای بیاستفاده چند برابر مواردی است که مورد قبول شرکتهای مختلف قرار میگیرند و نکتهی عجیب اینجا است که خیلی وقتها حتی افراد معروف و سرشناسی چون کوئنتین تارانتینو هم در ارائهی فیلمنامههای خود به شرکتها با مشکل مواجه میشوند و نوشتههای آنها به این سادگیها هم قبول نمیشود.
شرکتهای فیلمسازی از دههها قبل بهسراغ استخدام افرادی رفتهاند که تخصص آنها پیدا کردن فیلمنامههای مناسب برای تولید آثار باکیفیت و مخاطبپسند است، فیلمنامههایی که بتوان از آنها آثاری تولید کرد که با فروش قابل قبولی مواجه شوند یا دستاوردهایی در مراسم مختلف بهدنبال داشته باشند. ولی همین افراد هم با وجود تجربهی بالای خود، خیلی اوقات در انتخاب فیلمنامههای مناسب اشتباه میکنند و ممکن است نوشتههایی را رد کنند که پتانسیل تبدیل شدن به آثاری بهشدت موفق را داشتهاند؛ آثاری در حد فیلم میلیونر زاغهنشین (Slumdog Millionaire) که هم با موفقیت مالی همراه بود و هم توانست انواع و اقسام جوایز سینمایی از جمله جایزهی اسکار بهترین فیلم سال را نصیب خود کند، ولی فیلمنامهی آن در ابتدا مورد قبول واقع نشد و بعدها یکبار دیگر به آن توجه شد. شانس مجددی که به این فیلمنامه داده شد، مدیون فهرستی است بهنام فهرست سیاه (The Black List) که فرانکلین لئونارد از چند سال قبل بهسراغ تهیهی آن رفته و باعث خلق تعدادی از بهترین فیلمهای این سالها شده است. برای شناخت بیشتر این فهرست و مروری بر بعضی فیلمهای مطرح ساختهشده به کمک آن، با زومجی همراه شوید.
فرانکلین لئونارد بعد از فارغالتحصیلی از دانشگاه هاروارد در رشتهی مطالعات اجتماعی و پشتسر گذاشتن اولین سالهای کاری خود با اموری مثل مدیریت ارتباطات بعضی نمایندگان مجلس آمریکا، کمکم بهسمت صنعت سینما رفت. او در ابتدا با استودیوهای کوچکی مشغول همکاری شد، ولی درنهایت به شرکتهایی چون یونیورسال پیکچرز و اووربروک انترتینمنت (شرکت فیلمسازی ویل اسمیت) ملحق شد و این روزها هم با شرکتهایی مثل BoomGen Studios و Plympton همکاری میکند.
ولی موضوعی که باعث معروفیت لئونارد شد، نه کار در این شرکتها بلکه ایدهای بود که در سال ۲۰۰۴ به ذهن او رسید. لئونارد که در آن روزها در شرکت Appian Way Productions (شرکتی متعلق به لئوناردو دیکاپریو) کار میکرد، وظیفهی پیدا کردن فیلمنامههای مناسب برای تولید آثار سینمایی را داشت. او که احساس میکرد با شغل سخت و طاقتفرسایی مواجه شده است، تصمیم گرفت از سایر فیلمنامهخوانها کمک بگیرد و به ۷۵ نفر از آنها ایمیل زد و درخواست کرد که لیستی از ۱۰ فیلمنامهی محبوب خود را که هرگز فرصت ساخته شدن پیدا نکردند، به او ارسال کنند. بهاین ترتیب لیستی از فیلمنامههایی گردآوری شد که هرچند توسط شرکتهای فیلمسازی رد شده بودند، ولی با واکنشهای خوبی از طرف اهالی این صنعت همراه بودند. سابقهی لئونارد در صنعت فیلمسازی و روابط او با شرکتهای مختلف مثل یونیورسال هم باعث شد از نفوذ خود استفاده و به منابع مختلفی در این زمینه دسترسی پیدا کند و فهرست موردنظر روزبهروز کاملتر شد. سرانجام در سال ۲۰۰۵ بود که این فهرست منتشر شد؛ لیستی شامل دهها فیلمنامهی مختلف که لئونارد آنها را باتوجهبه تعداد آرای هر فیلم رتبهبندی کرده بود و آثاری که افراد بیشتری به آنها اشاره کرده بودند، در صدر فهرست قرار گرفتند. بعضی از این فیلمها را امروز به خوبی میشناسیم، ولی در آن زمان در حال خاک خوردن در بایگانیهای شرکتهای فیلمسازی بودند و اگر این فهرست منتشر نمیشد، شاید هرگز رنگ پردهی سینما را به خود نمیدیدند. فیلمهایی مثل The Prestige، Zodiac، Juno، Nebraska و سریال Dexter. اینها تنها فیلمنامههای سال ۲۰۰۵ هستند و بعدها تعداد زیادی فیلمنامهی دیگر هم به این فهرست اضافه شد که در ادامه بهسراغ بعضی از آنها خواهیم رفت.
لئونارد برای نامگذاری فهرست خود بهسراغ ماجرایی رفت که دههها قبل در هالیوود رخ داده بود. در دههی ۱۹۴۰ نگرانیهای زیادی بابت نفوذ کمونیسم در آمریکا وجود داشت و همین قضیه باعث شده بود دوران سیاهی از نظارت شدید روی تمام بخشهای هنری و صنعتی شکل بگیرد که یکی از مهمترین موارد هم هالیوود بود؛ جایی که سران آمریکا ترس و وحشت زیادی از حضور چهرههای هنری متمایل به حزب کمونیست در آن داشتند و بههمین دلیل بهسراغ پاکسازی بخشهای مختلف سینما از این افراد رفتند. درنهایت هم فهرست سیاهی شکل گرفت که افراد معروفی از اورسن ولز تا چارلی چاپلین را درگیر خود کرد. لئونارد هم در تناقضی جالب با فهرست سیاه دهههای ۴۰ و ۵۰ میلادی، اسم فهرست خود را فهرست سیاه گذاشت تا اینبار نجاتدهندهی فیلمنامههای ناکام باشد، نه نابودکنندهی بخشی از سینما.
هر سال صدها فیلمنامه از طرف شرکتهای هالیوودی رد میشوند و فهرست سیاه فرصتی دوباره به بعضی از آنها میدهد
فهرست موردنظر هر سال در نیمههای ماه دسامبر در سایت فهرست سیاه قرار میگیرد و در هر دوره هم فیلمها نسبت به تعداد دفعاتی که توسط اهالی سینما انتخاب شدهاند، رتبهبندی میشوند. بهگفتهی خود لئونارد، تا امروز بیش از ۴۰۰ فیلمنامه بهلطف قرار گرفتن در فهرست سیاه توانستهاند به مرحلهی تولید برسند و در مجموع ۲۶ میلیارد دلار فروش داشته باشند؛ فیلمهایی که از ۲۶۲ نامزدی اسکار خود، به ۵۳ جایزه دست پیدا کردهاند. از جمله ۴ جایزهی بهترین فیلم از بین ۱۰ جایزهی اخیر اسکار و همینطور ۱۰ جایزهی بهترین فیلمنامه از بین ۲۲ جایزهی بهترین اسکارهای فیلمنامهی اوریجینال و اقتباسی در سالهای اخیر.
البته فهرست سیاه همیشه هم باعث رستگاری فیلمنامهها نمیشود و برای مثال در سال ۲۰۰۹ فیلمنامهای تحت عنوان L. A. Rex در این فهرست وجود داشت که توجهات زیادی را به خود جلب کرد، ولی هیچ شرکتی بهسراغ سرمایهگذاری و تولید فیلم براساس آن نرفت. هرچند حتی همین فیلمنامه هم باعث مطرح شدن نام نویسندهاش ویل بل شد و شرکت برادران وارنر برای نگارش فیلمنامهی Gangster Squad بهسراغ او رفت و بعدها در نوشتن فیلمنامهی آکوامن (Aquaman) هم نقش داشت.
در ادامه سری میزنیم به بعضی از معروفترین فیلمهایی که تولید خود را بهنوعی مدیون فهرست سیاه هستند و به ترتیب سال قرارگیری آنها در فهرست سیاه، با این فیلمها آشنا میشویم.
Babel
فیلم «بابل» به کارگردانی الخاندرو گونزالس ایناریتو در سال ۲۰۰۶ اکران شد و فیلمنامه آن به قلم گیرمو آریاگا یک سال پیش از آن در فهرست سیاه حضور پیدا کرده بود؛ فیلمی با حضور برد پیت و کیت بلانشت که نامزدیها و جوایز مختلفی کسب کرد، از جمله جایزهی اسکار بهترین موسیقی که نصیب گوستاوو سانتائولایا شد، کسی که در سالهای اخیر با کار روی موسیقیهای بازی The Last of Us بین گیمرها هم محبوبیت زیادی بهدست آورده است.
Dexter
سریال «دکستر» را میتوان یکی از معروفترین مجموعههای این سالها دانست که در طول هشت فصل توانست طرفداران زیادی پیدا کند. این سریال هم در اولین فهرست سیاه حضور داشت و یک سال بعد شاهد نمایش اولین قسمت آن بودیم. جیمز مانوس فیلمنامهی دکستر را براساس رمانی تحت عنوان Darkly Dreaming Dexter اثر جف لیندسی نوشته بود.
The Expendables
فیلم The Expendables شاید از نظر هنری و نزد منتقدان جایگاه خاصی نداشته باشد، ولی بهلطف حضور بازیگرانی چون سیلوستر استالونه، جیسون استاتهام و جت لی توانست به موفقیتهای مالی زیادی دست پیدا کند؛ فیلمنامهی آن هم با نام اولیهی Barrow اثر دیوید کالاهام در فهرست سیاه قرار گرفته بود و شاید استالونه بدون کمک این فهرست نمیتوانست آن را کارگردانی کند.
Juno
هرچند الن پیج تا پیش از فیلم «جونو» هم با حضور در آثار دیگری نزد اهالی سینما شناخته شده بود، ولی این فیلم جیسون رایتمن بود که پیج ۲۰ ساله را یکشبه به اوج قلههای افتخار رساند و تا نامزدی اسکار هم پیش برد. جونو از جمله فیلمهای فهرست سیاه است که دستاوردهای زیادی برای سازندگان خود بهدنبال داشت و توانست نویسندهی خود، دیابلو کودی را هم برندهی جایزهی اسکار بهترین فیلمنامهی اوریجینال کند.
Little Miss Sunshine
یکی دیگر از فیلمهای فهرست سیاه که موفق به کسب جوایز زیادی از جمله اسکار بهترین فیلمنامهی اوریجینال شد، فیلم دوستداشتنی جاناتان دیتون و ولری فاریس بود، اثری با فیلمنامهی مایکل آرنت.
Nebraska
«نبراسکا» با فیلمنامه باب نلسون از بهترین فیلمهای سال ۲۰۱۳ بود که تعریف و تمجیدهای زیادی را بهدنبال داشت و البته کمی هم بدشانس بود که در یکی از بزرگترین سالهای سینمایی دههی اخیر اکران شد، وگرنه شاید الکساندر پین میتوانست جوایز بیشتری با این فیلم بهدست آورد.
The Prestige
فیلمنامهی «پرستیژ» کاری از جاناتان نولان براساس رمان کریستوفر پریست بود و داستان جالب و پرپیچوخم این فیلم توانست یک سال بعد از حضور در فهرست سیاه، توسط برادر جاناتان یعنی کریستوفر نولان به نمایش درآید؛ فیلمی با حضور کریستین بیل، هیو جکمن و اسکارلت جوهانسون که هرچند از نظر فروش در حد فیلمهای بعدی این کارگردان محبوب نبوده است، ولی طرفداران خاص خود را دارد.
Zodiac
اثر خوشساخت دیوید فینچر در مورد قاتل زنجیرهای «زودیاک» با فروش بالایی همراه نبود، ولی تحسین منتقدان را بهدنبال داشت و داستان جذابی را با حضور جیک جیلنهال، رابرت داونی جونیور و مارک روفالو روایت میکرد که به کمک فهرست سیاه فرصت تولید پیدا کرد. جیمز وندربیلت فیلمنامهی زودیاک را براساس کتابی با همین عنوان نوشت که در سال ۱۹۸۶ به قلم رابرت گریاسمیت منتشر شده بود.
Changeling
مایکل استرازینسکی با وجود سابقهی خوب خود در نگارش رمانهای مختلف، با فیلمنامهی Changleling به جایی نرسیده بود و این فیلمنامه در حال خاک خوردن در بایگانی بود که سرانجام وارد فهرست سیاه شد و دو سال بعد شاهد اکران فیلم آن به کارگردانی کلینت ایستوود و بازی آنجلینا جولی بودیم.
The Fighter
به نظر میرسد سهم کریستین بیل در فیلمهای ساختهشده بعد از اعلام موجودیت در فهرست سیاه، بیشتر از خیلی بازیگران معروف باشد! این بازیگر اهل ولز در فیلم «مشتزن» به کارگردانی دیوید او. راسل با مارک والبرگ همبازی بود، فیلمی که بعد از حضور در فهرست سیاه با فیلمنامهی لوئیس کالیک، با چراغ سبز تهیهکنندگان هالیوودی مواجه شد و جوایز مختلفی را هم نصیب خود کرد.
Frost/Nixon
درام تاریخی ران هاوارد در مورد مصاحبههای ریچارد نیکسون، رئیسجمهور سابق آمریکا با دیوید فراست، مجری معروف بریتانیایی هم یکی دیگر از فیلمهای حاضر در این فهرست است که با وجود عدم موفقیت مالی، از نظر کیفی در حد خوبی قرار داشت و نباید تماشای آن را از دست داد. فیلمنامهی «فراست/نیکسون» را پیتر مورگان براساس نمایشنامهای از خودش نوشته بود.
In Bruges
«در بروژ» فیلم تماشایی مارتین مکدونا با حضور کالین فارل، برندن گلیسون و رالف فاینز یکی از زیباترین آثار این کارگردان ایرلندی است و فیلمنامهی آن هم توسط خود مکدونا نوشته شده است؛ فیلمنامهای که دو سال بعد از انتشار فهرست سیاه سال ۲۰۰۶ به مرحلهی نمایش رسید و از بخشهای مختلف آن از جمله فیلمنامه تمجید فراوانی شد.
Life of Pi
فیلم بهیادماندنی آنگ لی در سال ۲۰۱۲ سروصدای زیادی بهپا کرد و بهلطف فیلمنامه جالب دیوید مگی و حال و هوای بصری خاص و کارگردانی سطح بالای خود توانست به یکی از بهترین آثار آن سال تبدیل شود؛ فیلمی که شاید بدون کمک فهرست سیاه تا امروز هم خبری از آن نشده بود.
There Will Be Blood
باز هم یکی دیگر از مهمترین فیلمهای این سالها که خیلیها نام آن را اولینبار در فهرست سیاه دیدند. «خون به پا خواهد شد»، اثر دیدنی پل توماس اندرسون با بازی خیرهکنندهیدنیل دی لوئیس در دوران اکران خود انواع و اقسام موفقیتها را بهدست آورد و شاید اگر خوششانستر بود و با فیلم جایی برای پیرمردها نیست (No Country for Old Men) به کارگردانی برادران کوئن در یک سال اکران نمیشد، تعداد جوایز آن بیشتر از این هم شده بود. اندرسون فیلمنامهی این اثر دیدنی را با الهام از کتاب نفت! (!Oil) نوشته بود، اثری از آپتون سینکلر که در دههی ۱۹۲۰ سروصدای زیادی بهپا کرد.
Big Eyes
تیم برتون هم از جمله کارگردانهایی است که از روی فیلمنامههای فهرست سیاه فیلم تولید کرده است. فیلمنامهی «چشمان بزرگ» که توسط اسکات الکساندر و لری کارازوسکی نوشته شده بود، مدتها در گنجهی استودیوهای فیلمسازی خاک میخورد تا سرانجام به کارگردانی برتون و با بازی امی آدامز و کریستف والتس در سال ۲۰۱۴ اکران شد.
Burn After Reading
این فیلم هرچند شاید به اندازهی بعضی دیگر از آثار کارنامهی برادران کوئن مطرح نباشد، ولی باز هم اثر خوشساختی است که طرفداران خاص خود را دارد. فیلمی با حضور جرج کلونی و فرانسیس مکدورمند که نامزد بهترین فیلمنامهی اوریجینال بفتا هم شده بود.
The Hangover
تاد فیلیپس که امسال با فیلم جوکر (Joker) هیاهوی زیادی بهپا کرد، سال ۲۰۰۹ با کارگردانی فیلم خماری (The Hangover) نشان داد که در ساخت فیلمهای کمدی استعداد بالایی دارد؛ فیلم جذابی که فیلمنامه آن توسط جان لوکاس و اسکات مور نوشته شده بود و با فروش بالای خود زمینهساز تولید دو نسخهی دیگر هم شد.
The Ides of March
چهارمین فیلمی که جرج کلونی کارگردانی کرد، «نیمه ماه مارس» نام داشت و توانست با حضور خود کلونی و رایان گاسلینگ به موفقیتهایی دست پیدا کند، از جمله نامزدی و دریافت جایزهی بهترین فیلمنامهی سال ۲۰۱۱؛ فیلمنامهای که با عنوان Farragut North در فهرست سیاه ۲۰۰۷ حضور داشت و کاری بود از بو ویلیمن.
The Revenant
باز هم یکی دیگر از فیلمهای مطرح این سالها که خیلیها اولینبار ازطریق فهرست سیاه با آن آشنا شدند. فیلمنامهی «از گور برخاسته» توسط مارک ال. اسمیت نوشته شده بود و تا مدتی کسی به فکر ساخت فیلمی براساس آن نبود، ولی بعدها بهعنوان یکی از جذابترین فیلمنامههای فهرست سیاه انتخاب شد و درنهایت هم الخاندرو گونزالس ایناریتو آن را با حضور لئوناردو دیکاپریو و تام هاردی کارگردانی کرد؛ فیلمی که هم با استقبال خوب تماشاگران همراه شد و هم افتخارات و جوایز زیادی بهدست آورد.
Selma
«سلما» در حالی سال ۲۰۱۴ با محوریت مارتین لوترکینگ، رهبر جنبشهای حقوق مدنی سیاهپوستان آمریکا اکران شد که هرچند زیر سایهی بعضی دیگر از فیلمهای آن سال قرار گرفت، ولی هم نقدهای خوبی دریافت کرد و هم به جوایز مختلفی رسید. پل وب فیلمنامهی این اثر را سالها قبل نوشته بود و مدتها طول کشید تا بهدست ایوا دوورنی ساخته شود.
Slumdog Millionaire
یکی دیگر از مهمترین فیلمهای سومین فهرست سیاه، «میلیونر زاغهنشین» بود؛ اثری تماشایی به کارگردانی دنی بویل که با روایت ماجرایی با عطر و طعم فیلمهای هندی ولی در قالبی متفاوت، هم نظر بینندگان را به خود جلب کرد و هم طوفانی در مراسم مختلف مثل اسکار راه انداخت و توانست هشت عدد جایزهی اسکار بهدست آورد، از جمله بهترین فیلمنامهی اقتباسی؛ جایزهای که در گلدن گلوب هم به فیلم اهدا شد. فیلمنامهی این اثر هم کاری از سایمن بوفوی بود که آنرا براساس رمان Q & A نوشته بود.
The Wolf of Wall Street
فیلم دیدنی مارتین اسکورسیزی با ایفای نقش لئوناردو دیکاپریو و مارگو رابی در سال ۲۰۱۳ غوغایی بهپا کرد و خیلیها از تماشای آن لذت بردند. فیلمنامه «گرگ والاستریت» را ترنس وینتر نوشته بود، کسی که پیش از آن در ۲۵ قسمت از سریال The Sopranos هم بهعنوان فیلمنامهنویس حضور داشت.
The Descendants
یکی از فیلمنامههای فهرست سیاه سال ۲۰۰۸، «فرزندان» بود که نت فکسون و جیم رش براساس رمانی به همین نام تهیه کرده بودند؛ فیلمنامهای که چند سال بعد الکساندر پین تغییراتی در آن اعمال کرد و با کارگردانی خود و حضور جرج کلونی بهعنوان بازیگر اصلی، یکی از آثار دوستداشتنی سال ۲۰۱۱ را به مخاطبان سینما هدیه داد و برندهی جوایزی از جمله اسکار فیلمنامهی اوریجینال هم شد.
Foxcatcher
اریک مکس فرای و دن فاترمن فیلمنامهی «فاکسکچر» را چند سال قبل تقدیم تهیهکنندگان هالیوودی کردند، ولی این فیلمنامه تا مدتها وارد مراحل تولید نشد و سرانجام در سال ۲۰۱۴ به کارگردانی بنت میلر و بازی استیو کارل، چنینگ تیتوم و مارک روفالو شاهد اکران آن بودیم. یکی دیگر از آثاری که فیلمنامهی آن مورد تعریف و تمجید اهالی سینما قرار گرفت.
Inglourious Basterds
فیلم «حرامزادههای لعنتی» از آثار بهیادماندنی کوئنیتن تارانتینو است و فیلمنامهی آن هم اثری از خود این کارگردان مطرح سینما است. یکی از نکات جالب فهرست سیاه همین است که میتوانیم ازطریق آن متوجه شویم که حتی فیلمنامههای چنین افراد سرشناسی هم گاهیاوقات به این سادگیها وارد چرخهی تولید نمیشوند و مدتی طول میکشد تا چنین اتفاقی رخ دهد. درکنار برد پیت که حضور جالبی در این فیلم داشت، کریستف والتس هم بازی خیرهکنندهای در نقش هانس لاندا کرده بود و هرچند پیش از این هم در فیلمهای زیادی به ایفای نقش پرداخته بود، ولی این اثر تارانتینو باعث شد یکشبه به معروفیت بسیار بالایی برسد.
Sherlock Holmes
تا امروز دهها اقتباس سینمایی و تلویزیونی براساس شخصیت معروف «شرلوک هلمز» تولید شده است و یکی از جذابترینها را میتوان اثر گای ریچی دانست که در سال ۲۰۰۹ با حضور رابرت داونی جونیور و جود لا به پردهی سینماها آمد. فیلمی که برپایهی فیلمنامه آنتونی پکام ساخته شد که یک سال قبل از تولید در فهرست سیاه حضور پیدا کرده بود.
Up in the Air
فیلم جونو تنها اثر جیسون رایتمن نیست که فیلمنامهی آن در فهرست سیاه حضور داشته است و «پا در هوا» محصول ۲۰۰۹ با حضور جرج کلونی و ورا فارمیگا هم که نوشته خود رایتمن بود، در این فهرست به چشم میخورد؛ فیلمی که جوایز مختلفی در ارتباط با فیلمنامه و سایر بخشهای خود دریافت کرد.
The King's Speech
برندهی اسکار بهترین فیلم در هشتاد و سومین دورهی این جوایز، براساس فیلمنامهای از دیوید سیدلر ساخته شد و تام هوپر برای ایفای نقش پادشاه جرج ششم بهسراغ کالین فرث رفت. «سخنرانی پادشاه» فیلمی تماشایی بود که علاوهبر دریافت اسکار بهترین فیلمنامهی اوریجینال، این جایزه را از بفتا هم کسب کرد.
The Social Network
فیلم «شبکه اجتماعی» به کارگردانی دیوید فینچر در همان سالی اکران شد که سخنرانی پادشاه هم به نمایش درآمد و رقابت تنگاتنگی با اثر هوپر داشت. جسی آیزنبرگ در این فیلم بهجای مارک زاکربرگ، مؤسس فیسبوک ایفای نقش کرده بود و فیلمنامهی آن که توسط آرون سورکین نوشته شده بود هم دیگر جایزهی فیلمنامهی آن سال را از آن خود کرد؛ فیلمنامهای که با اقتباس از کتاب میلیاردرهای تصادفی (The Accidental Billionaires) اثر بن مزریک تهیه شده بود.
American Hustle
این فیلم دیوید او. راسل جزو مطرحترین آثار ۲۰۱۳ بود و با بازیگران سرشناس خود از کریستین بیل و امی آدامز تا بردلی کوپر و جنیفر لارنس افتخارات زیادی کسب کرد. فیلمنامهی این اثر نوشتهی اریک وارن سینگر هم در فهرست سیاه سال ۲۰۱۰ با نام American Bullshit نظرات را به خود جلب کرده بود.
Argo
فیلم «آرگو» با کارگردانی و بازی بن افلک که در ایران حواشی زیادی بهدنبال داشت، یکی دیگر از فیلمهای فهرست سیاه ۲۰۱۰ بود؛ با فیلمنامهای از کریس تریو که با حضور در این فهرست شانس مجددی برای تولید پیدا کرد و اسکار بهترین فیلمنامهی اقتباسی را هم بهدست آورد.
The Hunger Games
«بازیهای گرسنگی» ابتدا در قالب رمانی به همین نام به قلم سوزان کالینز منتشر شد و مدتی بعد بیلی ری بهسراغ نوشتن فیلمنامهای براساس آن رفت؛ فیلمنامهای که شرکتهای فیلمسازی آمادگی پذیرش ریسک تولید آن را نداشتند، ولی با قرار گرفتن در فهرست سیاه توانست نظرات بیشتری را به خود جلب کند و سرانجام با کارگردانی گری راس و بازی جنیفر لارنس و البته مشارکت کالینز و راس در نوشتن فیلمنامهی نهایی به نمایش درآمد و با فروش خیرهکنندهی خود زمینهساز تولید نسخههای بعدی شد.
Django Unchained
یکی دیگر از فیلم های تارانتینو که با فهرست سیاه در ارتباط بوده، «جانگوی رها از بند» است. فیلمنامهی این اثر تارانتینو هم کار خود او بود و هرچند در ابتدا مشکلاتی سر راه تولید آن وجود داشت ولی درنهایت با حضور جیمی فاکس، کریستف والتس و لئوناردو دیکاپریو، هم فروش بالایی را تجربه کرد و هم با دریافت جوایز مختلف از جمله اسکار بهترین فیلمنامهی اوریجینال نشان داد که گاهیاوقات فیلمنامهخوانهای هالیوودی چه اشتباهاتی میکنند.
The Imitation Game
فیلمنامه «بازی تقلید» چند سال قبل از تولید آن توسط گراهام مور براساس کتاب آلن تورینگ: انیگما (Alan Turing: The Enigma) اثر اندرو هاجز نوشته شده بود و در فهرست سیاه ۲۰۱۱ به مردم معرفی شد؛ فیلمی که وقتی با کارگردانی مورتن تیلدام و بازی بندیکت کامبربچ وکیرا نایتلی اکران شد، نهتنها فروش خوبی داشت که به یکی از ستارههای مراسم مختلف سال ۲۰۱۴ هم تبدیل شد. از جمله نامزدیهای متعدد در اسکار و کسب جایزهی بهترین فیلمنامهی اقتباسی.
Arrival
دنی ویلنوو که این روزها در حال کار روی فیلم تلماسه (Dune) است، در سال ۲۰۱۶ با فیلم «ورود» یکی از بهترین آثار علمی تخیلی این سالها را با داستانی متفاوت به طرفداران این سبک هدیه داد. فیلمنامه این اثر توسط اریک هیزرر نوشته شده بود، براساس رمان داستان زندگی تو (Story of Your Life) اثر تد چیانگ. نام اولیهی فیلمنامه هم با رمان یکسان بود، ولی بعدها به ورود تغییر پیدا کرد و با حضور امی آدامز و جرمی رنر طرفداران زیادی بهدست آورد.
Whiplash
فیلم «ویپلش» برای همهی عوامل آن حکم سکوی پرتابی بهسوی موفقیت را داشت. از کارگردان فیلم یعنی دیمین شزل که با این فیلم محبوبیت بالایی بهدست آورد، تا مایلز تلر بازیگر اصلی آن که استعداد خود را نشان داد و حتی جی کی سیمونز که از سالها قبل در آثار زیادی بازی کرده بود، ولی ویپلش نشان داد که این بازیگر کارکشته چه تواناییهای حیرتانگیزی دارد. فیلمنامهی ویپلش اثر خود شزل در فهرست سیاه ۲۰۱۲ معرفی شد و در سال ۲۰۱۴ در قالب این فیلم توجهات را به خود جلب کرد.
American Sniper
یکی دیگر از آثار کلینت ایستوود در ارتباط با فهرست سیاه، «تکتیرانداز آمریکایی» است که در سال ۲۰۱۴ شاهد اکران آن با بازی بردلی کوپر بودیم. جیسون هال فیلمنامهی این اثر را براساس کتابی به همین نام نوشت و فیلم آن هم یک سال پس از حضور در فهرست سیاه اکران شد.
Spotlight
«اسپاتلایت» که در سال ۲۰۱۵ افتخارات زیادی بهدست آورد، از دیگر آثاری بود که شاید بدون کمک این فهرست هرگز ساخته نمیشد یا تولید آن دیرتر از اینها اتفاق میافتاد. این فیلم توماس مککارتی براساس ماجرایی واقعی ساخته شده بود و فیلمنامهی آن هم اثری از همین کارگردان و جاش سینگر بود و در فصل جوایز آن زمان هم خیلی تحویل گرفته شد، از جمله اسکاری که برای همین فیلمنامه دریافت کرد.
Bird Box
فیلم «جعبه پرنده» شاید از نظر کیفیت بهپای خیلی از آثار این فهرست نرسد، ولی به دلایلی چون بهدست آوردن رکورد بیشترین تعداد بیننده در هفتهی اول فیلمهای نتفلیکس (Netflix) اثر مهمی محسوب میشود. سوزان بیر این فیلم را با حضور ساندرا بولاک براساس فیلمنامهای از اریک هیزرر کارگردانی کرد که خود او هم آن را با اقتباس از کتاب جعبه پرنده نوشتهی جاش مالرمن تدارک دیده بود.
Manchester by the Sea
کنت لونرگان از دیگر افرادی است که میتواند تولید فیلم خود را مدیون فهرست فرانکلین لئونارد باشد. «منچستر کنار دریا» (که البته شاید بهتر باشد آن را «منچستر بای د سی» بنامیم که نام منطقهای در ایالت ماساچوست آمریکا است)، دو سال بعد از حضور در فهرست سیاه ۲۰۱۴ با حضور کیسی افلک و میشل ویلیامز اکران شد و اسکار بهترین فیلمنامه را هم به خود اختصاص داد.
I, Tonya
یکی از آخرین فیلمهای موفقی که نخستین بار در فهرست سیاه مطرح شد، «من تونیا هستم» بوده است. کریگ گیلسپی این فیلم را با کمک فیلمنامهای از استیون راجرز کارگردانی کرد و مارگو رابی هم در آن حضور چشمگیری در نقش تونیا هاردینگ، ورزشکار مطرح اسکیت روی یخ داشت.
این فیلمها تنها بخش کوچکی از آثار تولید شده توسط فیلمنامههای فهرست سیاه را شامل میشوند و تعداد فیلمنامههای این فهرست که بعدها تبدیل به آثار سینمایی شدند، به مراتب بیش از اینها است. در ادامه نگاه کوتاهی هم داریم به فیلم برتر هر دوره که بیشترین رأی را در هر سال بهدست آورده است؛ فیلمهایی که همیشه هم آثار خیلی بزرگی نبودهاند یا حتی گاهیاوقات به مرحلهی تولید هم نرسیدند.
۲۰۰۵:چیزهایی که در آتش از دست دادیم (Things We Lost in the Fire): فیلمنامهنویس: آلن لوب. کارگردان: سوزان بیر
۲۰۰۶:راهزنان رتلبورگ (The Brigands of Rattleborge): فیلمنامهنویس: کریگ زالر. چند سال قبل قرار بود پارک چان ووک این فیلم را کارگردانی کند، ولی مدتها گذشت و خبری نشد. تا اینکه اوایل امسال یکبار دیگر نام آن بر سر زبانها افتاد و آمازون باز هم بهسراغ پارک چان ووک رفته است تا این وسترن خشن را تولید کند؛ فیلمی که صحبت از حضور متیو مککانهیدر آن به گوش میرسد و البته نام آن هم تغییر کوچکی کرده است و The Brigands of Rattlecreek خواهد بود.
۲۰۰۷:بازشماری (Recount): فیلمنامهنویس: دنی استرانگ. کارگردان: جی روچ
۲۰۰۸:سگ آبی (The Beaver): فیلمنامهنویس: کایل کیلن. کارگردان: جودی فاستر
۲۰۰۹:عروسکگردان (The Muppet Man): فیلمنامهنویس: کریستوفر ویکز. چند سال قبل اخباری در مورد تولید فیلم توسط شرکت والت دیزنی منتشر شد ولی بعد از آن خبری از این بیوگرافی جیم هنسن، خالق ماپتهای معروف نشد.
۲۰۱۰:جمهوریخواهان کالج (College Republicans): فیلمنامهنویس: وس جونز. این فیلمنامه به داستانی واقعی در مورد کارل روو، از جمهوریخواهان معروف آمریکا میپردازد ولی تا امروز خبری از تولید آن نشده است.
۲۰۱۱:بازی تقلید: فیلمنامهنویس: گراهام مور. کارگردان: مورتن تیلدام
۲۰۱۲: روز عضوگیری (Draft Day): فیلمنامهنویسان: راجیو جوزف و اسکات راتمن. کارگردان: ایوان رایتمن
۲۰۱۳: هلند، میشیگان (Holland, Michigan): فیلمنامهنویس: اندرو سودورسکی. شرکت آمازون فیلمنامهی سودورسکی را سه سال پیش خریداری کرد ولی هنوز فیلمی براساس آن ساخته نشده است؛ فیلمنامهای پیرامون شک و تردید یک زن در مورد خیانت همسرش و آغاز یک ماجرای کارآگاهی برای پی بردن به واقعیت.
۲۰۱۴: کاترین کبیر (Catherine the Great): فیلمنامهنویس: کریستینا لورن اندرسون. هنوز فیلمی براساس این بیوگرافی کاترین دوم روسیه ملقب به کاترین کبیر ساخته نشده است.
۲۰۱۵: بابلز (Bubbles): فیلمنامهنویس: آیزاک آدامسون. قرار بود تایکا وایتیتی یک انیمیشن استاپموشن براساس این فیلمنامه پیرامون بابلز، شامپانزهی مایکل جکسون برای نتفلیکس تولید کند که پروژه درنهایت متوقف شد.
۲۰۱۶: بلندپروازی بلوند (Blond Ambition): فیلمنامهنویس: الیس هالندر. این فیلمنامه به ماجراهای اولین سالهای حضور مدونا در دنیای خوانندگی میپردازد و در حال حاضر فیلمی برپایهی آن ساخته نشده است.
۲۰۱۷: ویرانه (Ruin): فیلمنامهنویسان: متیو و رایان فرپو. قرار است جاستین کرزل فیلم ویرانه را با حضور مارگو رابی کارگردانی کند؛ فیلمی که روایتگر ماجراهای یک فرمانده سابق آلمان نازی است که بعد از پایان جنگ جهانی دوم قصد جبران اشتباهات گذشتهی خود را دارد.
۲۰۱۸: Frat Boy Genius: فیلمنامهنویس: الیسا کاراسیک. Quibi پلتفرمی برای ارائهی فیلمهای کوتاه روی موبایل است که سال آینده بهدست علاقمندان میرسد و مدیران آن قصد تولید اثری برپایهی این فیلمنامه را دارند؛ فیلمنامهای با محوریت تولیدکنندگان برنامهی Snapchat.
درکنار فیلمهای خوشساخت و باکیفیتی که خیلیها فیلمنامههای آنها را اولینبار در فهرست سیاه دیدند و بعدها وارد مرحلهی تولید شدند، آثار سطح پایین و ضعیفی هم وجود دارند که شاید اگه فهرست سیاه وجود نداشت، از آنها هم خبری نمیشد! آثاری که فیلمنامههای آنها تا مدتها در حال خاک خوردن بودند و بعدها به کمک فهرست سیاه مطرح شدند و درنهایت هم پس از اکران با انتقادهای زیادی مواجه شدند. از فیلمهایی چون Red Riding Hood و Abduction که جزو ضعیفترین کارهای زمان اکران خود بودند، تا یکی از بدنامترین فیلمهای کمیکی تاریخ یعنی X-Men Origins: Wolverine؛ فیلمی که باعث خشم و عصبانیت دوستداران مردان ایکس شد و جالب است بدانید که فیلمنامهی آن هم اثری از دیوید بنیاف بود که سالها بعد درکنار دی بی وایس بهعنوان شورانرهای سریال بازی تاج و تخت (Game of Thrones) توانستند یکی از محبوبترین مجموعههای تاریخ را ارائه دهند.
در مجموع میتوان فهرست سیاه را یکی از بهترین دستاوردهای سینمایی دو دههی اخیر دانست؛ لیستی که به تولید فیلمهای زیادی کمک کرد و هرچند شاید بعضی از این فیلمها بدون حضور در فهرست سیاه هم تولید میشدند، ولی به کمک آن توانستند زودتر از درون قفسههای شرکتهای فیلمسازی خارج شوند و به پردهی سینماها برسند. همین موضوع هم باعث شده است فیلمنامهنویسان مختلف و مخصوصاً افراد نهچندان سرشناسی که آثار آنها با چراغ سبز شرکتهای فیلمسازی مواجه نشده است، در این سالها آرزوی دیدن نام اثر خود را در این فهرست داشته باشند تا بتوانند از این راه به پیشنهادها کاری خوبی دست پیدا کنند.
نظرات