نگاهی به اطلاعات منتشرشده از Star Wars Jedi: Fallen Order در E3 2019
فیلم جنگ ستارگان (Star Wars) در تاریخ ۲۵ ماه مه ۱۹۷۷ (۴ خرداد ۱۳۵۶) در سینماهای آمریکا اکران شد و مخاطبان خود را با کهکشانی دوردست آشنا کرد که پُر بود از جادوگرانی با شمشیرهای نورانی، ایستگاههای فضایی عظیمی به اندازه ماه و البته رباتها و موجودات بیگانهای که آنقدر تعداد آنها زیاد بود که شاید یک دانشمند نتواند در تمام طول عمر خود در مورد همه آنها تحقیق کند. جنگ ستارگان در آن زمان به بزرگترین اثر علمی تخیلیای تبدیل شد که به مخاطبانش اجازه میداد از زندگی روزمره و تکراری خود فاصله بگیرند و با ماجراهای شخصیتهایی همراه شوند که خیلی زود محبوبیت زیادی بین مردم پیدا کردند. جذابیت این فیلم در حدی بود که خیلی از افرادی که آن روز برای تماشای آن به سالنهای سینما رفتند، هرگز نتوانستند از دست جادویش خلاص شوند و پس از آن تبدیل شدند به طرفداران متعصب این مجموعه.
بعد از گذشت بیش از ۴۰ سال از نمایش جنگ ستارگان، اکنون میتوانیم با اطمینان بگوییم که داستانهای این مجموعه هرگز کهنه نمیشوند و هنوز هم لحظات غافلگیرکننده و بخشهای احساسی آنها تأثیر خود را حفظ کردهاند و هر نسل هم با ماجراهای جدیدی همراه میشوند. بعضی از ما در حالی بزرگ شدیم که ترس مواجهه با دارت ویدر (Darth Vader) را داشتیم. بعضی سالها بعد همین شخصیت دارت ویدر را با نام آناکین اسکایواکر (Anakin Skywalker) در حال مسابقه با وسایل نقلیه عجیب و غریب (Podracing) تماشا کردند و این روزها هم نسل جدیدی از طرفداران جنگ ستارگان از راه رسیدهاند که از دارت ویدر تنها یک شخصیت افسانهای در ذهن خود دارند.
داستان در مجموعه جنگ ستارگان بیشترین اهمیت را دارد، ولی به شکل عجیبی این موضوع در بیشتر بازیهای ویدیویی برگرفته از این مجموعه به چشم نمیخورد. از همان روزهای اول آغاز محبوبیت جنگ ستارگان، بازیسازها به سمت تولید آثاری با محوریت شمشیرهای نوری و سلاحهای لیزری رفتند و بیشتر به این مسائل پرداختند تا دنیای داستانی جنگ ستارگان. البته دراینمیان بازیهایی هم بودند که تمرکز زیادی روی داستان داشتند؛ مثل مجموعه Jedi Knight که با بازی Dark Forces آغاز شد و ما را با Kyle Katarn آشنا کرد، یا Star Wars: Knights of the Old Republic که با رازهای Darth Revan ما را شوکه کرد. ولی در مجموع اکثر بازیهای این مجموعه تمرکز خود را روی اکشن و مبارزات گذاشتهاند و حتی شخصیت Starkiller از بازی Star Wars: The Force Unleashed هم که حالتی خاکستری داشت و بین خیر و شر در حرکت بود، درنهایت تفاوت زیادی با یک ماشین کشتار نداشت. البته تمرکز روی المانهای اکشن در رسانهای مثل بازیهای ویدیویی چیز عجیبی نیست، ولی چرا کمتر شاهد عرضهی بازیای از جنگ ستارگان بودهایم که بتواند حال و هوای فیلمهای این مجموعه را داشته باشد؟ چرا نمیتوانیم بازیهایی را ببینیم که هم داستان جذابی دارند و هم اکشن دلچسبی؟ بهطوری که حتی اثری چون Knights of the Old Republic هم با اینکه داستان خوبی ارائه میداد، از نظر اکشن و صحنههای سینمایی چیزی نبود که از جنگ ستارگان انتظار داشتیم. در مجموع شاید بتوان گفت بعد از گذشت حدود چهار دهه از تولید اولین بازیهای جنگ ستارگان تا امروز شاهد اثری نبودهایم که به خوبی تمام المانهای مختلف فیلمهای این مجموعه را کنار یکدیگر جمع کند.
این دقیقاً همان چیزی است که استودیو ریسپاون (Respawn Entertainment) قصد دارد با بازی Star Wars Jedi: Fallen Order به آن دست پیدا کند؛ یک بازی داستانی تکنفره که تقریباً هر چیزی که از جنگ ستارگان دوست داریم را درون خود جمع کرده است، از یک قهرمان جوان بختبرگشته که داستان را پیش میبرد تا موسیقیهایی که از لحظات حماسی تا بخشهای مفرح را دربرمیگیرند و در مجموع تمام چیزهایی که باعث میشوند جنگ ستارگان را دوست داشته باشیم، در این بازی دور هم جمع شدهاند.
البته همهچیز به همین سادگی هم شروع نشد. قبل از اینکه مراحل تولید Jedi: Fallen Order آغاز شود، مسئولان ریسپاون با ایدهی ساخت یک نسخه از بازی جنگ ستارگان به سراغ الکترونیک آرتز (Electronic Arts) رفتند ولی طرفین در این مورد به توافق نرسیدند. بعد از آن استیگ اسموسن، کارگردان بازی که سابقهی کار روی God of War 3 را دارد به همراه تیم کوچکش در ریسپاون تصمیم گرفتند بهسراغ تولید یک IP کاملاً جدید بهشکل سوم شخص و با تمرکز بر مبارزات نزدیک بروند. سرانجام دمویی از این پروژه آماده شد و بعد از تحویل آن به الکترونیک آرتز، با استقبال آنها مواجه شد ولی سران شرکت به این فکر افتادند که این پروژه پتانسیل تبدیل شدن به نسخهای از جنگ ستارگان را دارد. در اینجا بود که وینس زامپلا، مدیرعامل اجرایی ریسپاون از تیم سازندهی پروژه پرسید که آیا آنها همچنان تمایل دارند این بازی را بهعنوان اثری کاملاً جدید به پیش ببرند یا دوست دارند آن را به یک نسخه از جنگ ستارگان تبدیل کنند و اعضای تیم هم با ذوق و شوق، گزینه جنگ ستارگان را انتخاب کردند.
این هم پایان کار نبود و مرحله بعدی، کسب رضایت از لوکاسفیلم (Lucasfilm) بود. ریسپاون بازی اکشن خود را نزد مسئولان لوکاسفیلم برد ولی آنها در ابتدا نظر مساعدی نسبت به ماجرا نداشتند، چرا که برای جدایها در دنیای جنگ ستارگان جایگاه مقدسی در نظر گرفتهاند و دوست ندارند هر استودیویی بتواند بهسادگی و بدون مشورت بهسراغ استفاده از آنها برود. درنهایت اسموسن و اعضای تیم او با صحبتهای خود و اطلاعاتی که از دنیای جنگ ستارگان داشتند، باعث شدند خیال مسئولان لوکاسفیلم راحت شود و نهتنها موافقت خود را اعلام کنند، بلکه در مواردی چون زمان وقوع بازی و داستان آن هم مشورتهایی به ریسپاون بدهند.
روح فیلمهای جنگ ستارگان به شکل پررنگی در این بازی به چشم میخورد و این موضوع از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و همین قضیه هم باعث شده است صحنههای درگیرکنندهی فراوانی با کمک المانهای صوتی و بصری در بازی شاهد باشیم. در عین حال گیمپلی و حال و هوای ماجرایی بازی هم تحت تأثیر حس و حال جنگ ستارگان است و تجربهای لذتبخش فراهم میکند. همچنین با اینکه الکترونیک آرتز شعار تبلیغاتی «مقاومت نکن» را برای بازیای با حضور یک جدای انتخاب کرده است، این بازی اثری با المانهای مخفیکارانه نیست و بازیکن در آن مجبور نخواهد بود در سایهها کمین کند یا از پشت سر به سراغ دشمنان برود.
در Jedi: Fallen Order، این شمشیر نوری است که اکثر کارها را انجام میدهد و البته همین شمشیر هم دقیقاً به آن شکلی که تصور میکنید به کار نخواهد رفت و بهجای اینکه بدون استراتژی خاصی به دل دشمنان بزنید و آنها را بهراحتی از میان بردارید، مجبور خواهید بود مبارزات خود را با تفکر و استراتژی پیش ببرید و لحظاتی را برای حمله انتخاب کنید که ضربات شمشیر تأثیر بیشتری روی بدن دشمنان داشته باشند. این ویژگی بازی بهنوعی یادآور مجموعه دارک سولز (Dark Souls) محصول فرامسافتور (FromSoftware) است، البته نه در آن حد سخت و دشوار. ریسپاون میخواهد بازیکنها در مبارزات خود موفق عمل کنند، ولی نه بدون هیچ تلاش خاصی. درکنار شمشیر، نیرو (Force) هم در بخشهای اکشن به کار خواهد رفت و به بازیکن اجازه میدهد از راههایی دلچسب و خلاقانه به مبارزه با دشمنان بپردازد.
در مورد بخشهای ماجرایی بازی که نیازی به شمشیر ندارند هم ریسپاون از آثار کلاسیک الهام گرفته است، از جمله مجموعه متروید (Metroid). این بخشها به بازیکن اجازه میدهند بهشکل آزادانه در دنیای بازی به گردش و جستوجو بپردازد و اگر در جایی به بنبست خورد، بعدها با قابلیتهای بیشتری که بهدست آورده است دوباره به آن نقطه برگردد و به بخشهای بیشتری دسترسی پیدا کند. ریسپاون قصد ندارد دست بازیکن را بگیرد و از اول تا آخر بازی او را راهنمایی کند، بلکه سازندگان بازی آن را بهشکلی طراحی کردهاند که خود بازیکن تصمیم بگیرد در هر لحظه چهکاری انجام دهد.
ماجراهای بازی Jedi: Fallen Order سالها بعد از اتفاقات اپیزود سوم جنگ ستارگان یعنی انتقام سیت (Revenge of the Sith) رخ میدهد؛ زمانیکه کهکشان وارد یکی از تاریکترین دورههای تاریخی خود شده است و آخرین بازماندگان جدای در حال شکار شدن و نابودی توسط نیروهای امپراتوری هستند. دراینمیان ما هم قرار است حوادث آن دوران را از زاویه دید یک پاداوان (Padawan) مرموز دنبال کنیم که در حال فرار از دست سربازان دشمن است و میخواهد جایگاه خود را در کهکشان پیدا کند تا شاید بتواند روزی به یک شوالیه جدای بزرگ تبدیل شود و فرقهی جدایها را دوباره احیا کند (پاداوان به شاگردان جدایها گفته میشود که زیر نظر آنها آموزش میبینند تا در آینده به یک جدای واقعی تبدیل شوند).
بازی از سیاره براکا (Bracca) شروع میشود که در بخشی از کهکشان جنگ ستارگان به نام Mid-Rim واقع شده است. امپراتوری از این سیاره بهعنوان یک اسکلهی فضایی عظیم استفاده میکند که در آن سفینههای فضایی خراب و متروکه را برای جداسازی قطعات آنها و بازیافت این قطعات برای استفاده در سفینههای دیگر نگهداری میکنند.استیگ اسموسن در این مورد میگوید:
این سفینههای فضایی که امپراتوری در حال نابود کردن آنها است، شمایلی مهم و سمبولیک برای فرقهی سقوطکرده دارند.
یکی از کارگرانی که در این بخش به انجام وظیفه میپردازد، کال کستیس (Cal Kestis) نام دارد؛ یک پاداوان که تصمیم گرفته است با دنبال کردن این نوع زندگی، گذشتهی خود را مخفی نگاه دارد. کال در جریان جنگهای کلون (Clone Wars) راههای استفاده از نیرو را آموخته بود و به تعدادی از مأموریتهای جدایها هم رفته بود، ولی هرگز در مأموریتهای مهم و حیاتی که جدایهایی چون آناکین و اوبی وان کنوبی (Obi-Wan Kenobi) در آنها حضور داشتند شرکت نکرده بود. درنهایت وقتی صدراعظم پالپاتین (Palpatine) فرمان ۶۶ را صادر کرد، زندگی کال هم دستخوش تغییرات عظیمی شد و او مجبور شد با تمام چیزهایی که میشناسد خداحافظی کند و از فردی با آیندهی روشن در دوران قبلی تبدیل به دشمنی برای امپراتوری شود (فرمان ۶۶ یک دستور مخفی بود که طبق آن تمام جدایها بهعنوان خائن شناخته میشدند و سربازان کلون بهعلت چیپهای خاصی که در مغزشان قرار گرفته بود، بعد از دریافت این فرمان نمیتوانستند در مقابل آن مقاومت کنند و شروع به کشتن تمام جدایها کردند).
ریسپاون در حال حاضر قصد ندارد اطلاعات زیادی در مورد کال و پیشینهی تاریخی او بدهد، ولی برخلاف شخصیت ری (Rey) در اپیزود هفتم جنگ ستارگان یعنی نیرو برمیخیزد (The Force Awakens) که در مورد گذشتهی او چیز خاصی نفهمیدیم و بیشتر برایمان سؤال ایجاد شد تا جواب، به گذشتهی کال در این بازی پرداخته خواهد شد و بازیکنها برای آگاهی از گذشتهی او نیازی به صبر و تحمل برای انتشار نسخه بعدی نخواهند داشت.
این اطلاعات قرار نیست در قالب فلشبک به مخاطب ارائه شوند، بلکه در طول بازی به اطلاع او خواهند رسید. در مجموع ریسپاون قصد دارد داستان خود را تا جای ممکن به شکل همزمان روایت کند و درحالیکه بازیکن شخصیت کال را هدایت میکند، از داستان هم مطلع میشود. البته بعضی از صحنههای آرامتر یا تأثیرگذارتر در قالب میانپردهها نمایش داده میشوند، ولی بیشتر داستان بازی در قالب گیمپلی و صحنههایی روایت خواهد شد که بازیکن در حال کنترل کردن کال است.
کامرون مانهن بعد از مارک همیل دومین بازیگری است که هم در نقش جوکر بازی کرده است و هم در نقش یک جدای.
کامرون مانهن ایفاگر نقش کال در Jedi: Fallen Order است؛ بازیگری که پیش از این او را در سریالهای Shameless و Gotham دیدهایم و درکنار صداگذاری کال، مراحل پرفورمنس کپچر او را هم برعهده داشته است. نکته جالب در مورد مانهن این است که او دومین فردی است که هم نقش جوکر را ایفا کرده است و هم نقش یک جدای را، مثل مارک همیل بازیگر نقش لوک اسکایواکر (Luke Skywalker) که صداگذاری جوکر در مجموعه انیمیشن بتمن را هم برعهده داشت. کال سالها است که در سیاره براکا زندگی میکند، تا اینکه در اثر اتفاقی مجبور میشود از این زندگی مخفیانه خارج شود. در همان دقایق اولیهی بازی، نیروهای دشمن متوجه میشوند که کال با جدایها در ارتباط بوده و ناگهان این شخصیت که قصد داشته است زندگی معمولی خود را دنبال کند، به شکاری بزرگ برای امپراتوری تبدیل میشود. بههمین دلیل براکا دیگر مکان امنی برای او نخواهد بود و استورمتروپرها (Stormtroopers) و بهترین جایزهبگیرهای امپراتوری به سمت آنجا حمله میکنند تا کال را از میان بردارند و دراینمیان فردی از راه میرسد که به او کمک میکند. اسموسن در این مورد میگوید:
کال با یک زن مرموز به نام سیر (Cere، که بازیگر و Mad TV بهجای او ایفای نقش کرده است) آشنا میشود؛ کسی که پیش از این یکی از شوالیههای جدای بوده است و تصمیم دارد یک بار دیگر فرقهی جدای را احیا کند. البته کال نسبت به این موضوع شک و تردیدهای زیادی دارد و خیلی هم در مورد فرقهی جدای مطمئن نیست، ولی حداقل میداند که باید به فکر نجات خود از این شرایط خطرناک باشد و در این راه چارهای ندارد جز پیوستن به سیر؛ کسی که قرار است در ازای کمکهای کال، به او آموزشهای لازم برای تبدیل شدن به یک جدای واقعی را بدهد. کال هم برای زنده ماندن در مقابل نیروهای امپراتوری این درخواست را قبول میکند.
در دوران قدرت گرفتن امپراتور بیشتر جدایها از بین رفته بودند یا مخفی شده بودند و کهکشان هم آمادهی پذیرش امپراتوری جدید میشد، چرا که همه منتظر قدرتی بودند که امور را بهدست گیرد و اوضاع را تحت کنترل خود درآورد. بنابراین خیلی از گروهها سلطهی امپراتوری را پذیرفتند و چشم خود را بهروی خطرات آن بستند؛ خطراتی چون دارت ویدر و گروههای تفتیش عقاید برای ازبینبردن جدایهای باقیمانده. بههمین دلیل کال در ابتدا نسبت به اهداف جاهطلبانهی سیر تردیدهایی دارد ولی مدت کوتاهی بعد از همراه شدن با سیر، به شخصیت او و ایدههایش برای احیای فرقه ایمان میآورد.
در مورد اینکه آیا سیر از محل زندگی جدایهای باقیمانده اطلاع دارد یا خیر، خبری نداریم و ریسپاون هم ترجیح میدهد چیزی در این مورد نگوید، ولی او رازهایی همراه خود خواهد داشت. در طول بازی هم این شخصیت نه بهعنوان یک همراه حاضر در صحنه، بلکه در پشت صحنه حضور خواهد داشت و از دور به کال کمک خواهد کرد.
ولی کال یک همراه همیشگی هم دارد که همیشه درکنار او خواهد بود؛ یک دروید (ربات) به نام BD-1 که رابطهاش با کال مثل رابطه یک سگ و صاحبش است. آنها هرگز از یکدیگر جدا نمیشوند و هرچند BD-1 میتواند در بخشهایی از بازی بهتنهایی مشغول قدم زدن در محیط شود، ولی او را اکثر اوقات روی شانههای کال میبینیم و به این شکل راحتتر و سریعتر میتواند به بخشهای مختلف محیط برود.
طراحی این دروید توسط ریسپاون نزدیک به دو سال زمان برده است و در این مدت اعضای ریسپاون و لوکاسفیلم درکنار یکدیگر مشغول کار روی ویژگیهای مختلف از ظاهر و شخصیت تا صدا و کارایی آن بودهاند تا یک دروید جذاب را نه فقط برای این بازی که برای کل دنیای جنگ ستارگان آماده کنند. یکی از ایدههای اولیه در این زمینه به الهام گرفتن از اسنوپی (Snoopy) اثر چارلز شولتس برمیگشت و BD-1 را میتوان برگرفته از ترکیب شخصیتهای اسنوپی و ووداستاک (Woodstock، پرنده زردرنگی که همراه همیشگی اسنوپی است) دانست. بهگفتهی اسموسن، این دروید از طرفی مانند پرندهای است که صداهایی از خود درمیآورد و از طرف دیگر هم مثل یک سگ وفادار، همراه همیشگی کال است. آنتنهای او هم قرار است شبیه گوشهای سگها باشد و به صداها و موقعیتهای مختلف واکنش نشان دهد.
هرچند اعضای تیم از همان ابتدا تصمیم داشتند یک دروید را با کال همراه کنند، ولی شک و تردیدهایی در مورد ظاهر او داشتند و حتی در مقطعی به ایدههایی مشابه BB-8 از اپیزود هفتم رسیده بودند. همچنین در ابتدا قرار بود دیالوگهایی هم برای BD-1 در نظر گرفته شود، ولی درنهایت همهچیز به بوقها و صداهایی ختم شد که احساسات او را بیان میکنند. از آنجایی که BD-1 قرار است یک دروید کاوشگر باشد و در محیطها جستوجو کند، چشمان بزرگی برای او طراحی شده است که از آنها برای اسکن کردن محیط استفاده میکند. همچنین او بهشکلی ساخته شده است که همراهش هرگز احساس تنهایی و ناراحتی نکند و برای همین میتواند صداهای مختلفی از خود تولید کند که حکم تشکر یا تشویق همراهش را خواهد داشت.
با اینکه این دروید برای بازی Jedi: Fallen Order طراحی شده است، ولی تنها نمونه از درویدهای سری BD نخواهد بود و از این به بعد این سری هم وارد دنیای جنگ ستارگان میشوند. هرچند تعداد آنها زیاد نخواهد بود، چرا که خط تولیدشان مدتها قبل تعطیل شده است. در پایان هم بد نیست به این نکته اشاره کنیم که صدای بامزهی BD-1 توسط بن برت تولید شده است، طراح صدای باسابقهای که نقش بسیار پررنگی در طراحی صداهای مختلف دنیای جنگ ستارگان از فیلمها و سریالها گرفته تا بازیهای ویدیویی این مجموعه داشته است و صدای شخصیتهایی چون چوباکا (Chewbacca) و R2-D2 و حتی نفسهای معروف دارت ویدر هم توسط او تولید شدهاند. برت درکنار خلق صدای BD-1، در همکاری نزدیکی که با ریسپاون داشته روی صداگذاری سایر درویدهای بازی هم کار کرده است.
تیم دونفرهی کال و DB-1 در طول بازی همراهبا سفینه فضایی The Stinger Mantis به گردش در کهکشان میپردازند؛ سفینهای که ریسپاون و لوکاس فیلم آن را بهشکل اختصاصی برای این بازی طراحی کردهاند. این سفینه که توسط یکی از طراحان هنری جنگ ستارگان بهنام داگ چیانگ طراحی شده است، حالتی کشیده و باریک دارد و تا حدودی یادآور طراحی هواپیماها است. رنگآمیزی بدنهی آن ترکیبی از آبی و نقرهای است که البته بازیکن میتواند به دلخواه خود آن را شخصیسازی کند. همچنین داخل سفینه هم حالتی نارنجیرنگ دارد که در بخشهایی چون دیوارها و صندلیها ظاهری مشکی پیدا میکند. محل زندگی اعضای سفینه در بخش پشتی آن واقع شده و سالن استراحتی هم در مرکز آن تعبیه شده است و البته نقشهای از کهکشان هم در بخشی از سفینه به چشم میخورد که بازیکن میتواند به سراغ آن برود. در بالای سفینه بالی مانند بالهی کوسه به چشم میخورد و این بال در ترکیب با قابلیتهای توربین سفینه اجازه میدهد که نسبت به نیاز آن، حالتهای متفاوتی برای حرکت در فضا پیدا کند و با روشن شدن موتورهای پشتی، شاهد نوری آبیرنگ خواهیم بود که نشاندهندهی شروع به کار سفینه است.
سفینهی مخصوصی برای بازی طراحی شده است که شامل بخشهای مختلفی میشود و کاپیتان جالبی هم دارد که بخشهای کمدی بازی را ترتیب میدهد
کاپیتان این سفینه منحصربفرد، گریز دریتوس (Greez Dritus) نام دارد و یکی از اعضای نژادی بیگانه است که مانند سفینه، این نژاد هم بهشکل اختصاصی توسط ریسپاون و لوکاسفیلم برای Star Wars Jedi: Fallen Order طراحی شده و بهگفتهی اسموسن، در طراحی او از جان سی رایلی و شخصیت آقای فرلی در مجموعه کمدی Three's Company الهام گرفته شده است. گریز در طول بازی به زبان انگلیسی با لهجهی خاصی صحبت میکند و صدای او حالتی خشدار و گرفته دارد که وقتی با شوخیهای منحصربفرد این شخصیت ترکیب میشود، حالتی جالب به او میدهد. این کاپیتان با ویژگیهای خاص خود تا حدودی یادآور موجودات بیگانهی حاضر در بار Mos Eisley در فیلم جنگ ستارگان است که طرفداران این مجموعه بهخوبی آنها را به یاد دارند. او دارای دو پا و چهار دست است و صورتش هم ویژگیهایی مانند خفاشها دارد و همین قضیه گاهی اوقات باعث میشود با دندانهای تیزش شمایلی خطرناک پیدا کند، درحالیکه لحظهای بعد او را در حال شوخی با سایر شخصیتها میبینیم. در مجموع گریز دریتوس با پوست خز خاکستری و خط ریش سفیدرنگ و بلند خود درحالیکه یک جلیقه خلبانی قرمز با خطوط سفید پوشیده است، گزینهای درجه یک برای ایفای نقش کاپیتانی سفینه The Stinger Mantis محسوب میشود و با استفاده از چهار دست خود میتواند خیلی خوب هدایت این سفینه را برعهده بگیرد و کال و سیر را از سیارهای به سیارهی دیگر ببرد، چه برای دنبال کردن داستان بازی و چه بازگشت به مکانهای قبلی برای گردش آزادانه و جستجوی بیشتر در آنها. کال هم در اتاقک خلبانی سفینه بهعنوان همکار او در سمت راستش مینشیند و سیر هم پشت سر آنها قرار میگیرد.
هنوز مشخص نیست که چه تعداد سیاره در بازی وجود خواهد داشت، ولی تریلر بازی و تصاویر مفهومی آن نشان از این دارند که احتمالاً با تعداد قابل توجهی مواجه خواهیم شد. بهگفتهی اسموسن، نیمی از سیارات بازی همان نمونههای معروف و شناختهشدهی فیلمهای جنگ ستارگان هستند و نیمی دیگر سیارات جدیدی خواهند بود که از پایه برای Jedi: Fallen Order طراحی شدهاند. هر سیاره هم یک بخش مرکزی (هاب) خواهد داشت که سفینه در آن فرود میآید و بازیکن میتواند در هر زمان با بازگشت به آنجا استراحت کند، به ذخیره بازی بپردازد، امتیازهای مهارتی را در بخشهای دلخواه خرج کند و مشغول گفتوگو با شخصیتهای مختلف شود تا در مورد آنها و سیارهای که در آن زندگی میکنند و داستان کلی بازی اطلاعات بیشتری بهدست آورد. البته قرار است قابلیتهای دیگری هم در این بخشهای مربوطبه سفینه در دسترس باشند که استودیو ریسپاون در حال حاضر صحبتی از آنها نکرده است.
وقتی بازیکن مقصد جدیدی را انتخاب میکند، پرواز سفینه به سمت آن مقصد را به شکل همزمان مشاهده خواهیم کرد و خبری از صفحه بارگذاری نخواهد بود و در این مواقع، بازیکن فرصت کافی خواهد داشت تا به فعالیتهای درون سفینه بپردازد.
یکی از اولین مقاصد کال برای احیای فرقهی جدای، سیارهی کاشیک (Kashyyyk) است. این سیاره نقش پررنگی در مجموعه جنگ ستارگان دارد و در ماجرای جنگهای کلون هم یکی از میدانهای مبارزهی مهم محسوب میشد. در فیلم انتقام سیت، شاهد این ماجرا بودیم که یودا (Yoda) و ووکیها (Wookieeها موجودات پُرموی جنگ ستارگان هستند و چوباکا یکی از آنها است) با ارتش بزرگ جمهوری برای پیروزی بر نیروهای تجزیهطلب سیاره اقدام میکنند، ولی درنهایت اتفاقات دیگری رقم میخورد و با ظهور امپراتوری و صدور فرمان ۶۶، جدایها به قتل میرسند، ووکیها اسیر میشوند و سیاره کاشیک هم به یک مستعمره تبدیل میشود و منابع آن به تاراج میرود.
Jedi: Fallen Order این فرصت را به بازیکن میدهد که سیاره کاشیک را در حالت ویرانشده توسط امپراتوری مشاهده کند؛ سیارهای که اکنون به محل عبور و مرور سربازان و وسایل نقلیه تبدیل شده است و در هر گوشهی آن شاهد هجوم نیروهای امپراتوری به منابع طبیعی و حیات وحش سیاره و همینطور ازبینبردن ووکیهای مدافع آن هستیم. پالایشگاههای بزرگی در گوشه و کنار کاشیک سر برآوردهاند که منابع ارزشمند آن از شیرهی درختان تا سایر موارد گرانبهای کاشیک را استخراج میکنند. در مجموع همهچیز در این سیاره دست به دست هم داده است تا بازیکن با دنیایی مواجه شود که هجوم غارتگران به منابع طبیعی را به بهترین شکل ممکن نمایش میدهد.
کال و سیر در این سیاره مأموریت دارند با تارفول (Tarfful) ملاقات کنند؛ سردستهی یکی از قبایل ووکی که در گذشته نقش پررنگی در دفاع از همنژادان خود مقابل حملات نیروهای تجزیهطلب داشته است. صحنهی آغاز بازی در این سیاره با فرود سفینه در جایگاه آن همراه نیست و بهجای آن، شاهد بیرون آمدن کال به همراه BD-1 از درون آب هستیم و بعد از آن BD-1 شروع به اسکن کردن محیط میکند و درکنار کال مأموریت را آغاز میکنند (شکل و شمایل BD-1 در این صحنه هنگامی که سر او از آب بیرون میآید شباهت زیادی به صحنهای در اپیزود پنجم جنگ ستارگان یعنی امپراتوری ضربه میزند (The Empire Strikes Back) دارد که R2-D2 از درون باتلاق Dagobah بیرون میآمد).
نبرد عظیمی در منطقه شکل گرفته است و دو عدد AT-AT (وسایل نقلیه جنگی چهارپای جنگ ستارگان که یکی از انواع واکرهای این مجموعه هستند) درحالیکه در فاصلهی کمی نسبت به کال و BD-1 درون آب حرکت میکنند، به سمت هدفی که درون مه قرار گرفته است تیراندازی میکنند. به نظر میرسد این واکرهای غولپیکر زمان زیادی را روی آب حرکت کردهاند، چرا که پاهای آنها پُر از گِل و لای است.
کال و BD-1 به آرامی درکنار واکرها شنا میکنند و در همین لحظه موسیقیای هم پخش میشود که حالتی ارکستری دارد و میتوان آن را الهامگرفته از آهنگ The Swim to Otoh Gunga اثر جان ویلیامز برای اپیزود اول یعنی شبح تهدید (The Phantom Menace) دانست. موسیقی در دنیای جنگ ستارگان همواره یکی از مهمترین بخشها را درکنار داستان و شخصیتها تشکیل میدهد و آهنگهای Jedi: Fallen Order هم طبق چیزهایی که شنیدهایم، در همان حال و هوای کارهای جان ویلیامز هستند و افرادی چون نیک لاوریز، استفن بارتون و گوردی هاب آنها را در استودیو ابی رود تولید و ضبط کردهاند.
این بخش شنای کال و BD-1 درکنار اینکه حالتی آرام و ملایم دارد، ولی به بازیکن حس آرامش پیش از طوفان را میدهد و کنترل شخصیت در این بخش هم کاملاً در اختیار بازیکن است. در ادامه کال متوجه لجنهایی میشود که به پای یکی از واکرها چسبیدهاند و آنها را برای بالا رفتن از پای واکر میگیرد. BD-1 هم پشت کال مینشیند و هر دو به آرامی از پای واکر بالا میروند و کال در بخشهایی از این حرکت مجبور است از تکهای لجن چسبیده شده به پای واکر به سمت تکهای دیگر بپرد تا به تدریج خود را بالاتر بکشاند. او یک بار هم تعادل خود را از دست میدهد و فاصله چندانی تا پایین افتادن ندارد ولی موفق میشود خود را همچنان روی بدنهی واکر نگه دارد. این بخش از بازی دو مسیر را پیش روی بازیکن قرار میدهد و او میتواند انتخاب کند که از بخش پشتی واکر بالا برود یا به سمت پایین سر این وسیله نقلیه حرکت کند که هرکدام تفاوتهایی با دیگری خواهد داشت.
واکر مورد نظر از نمونههای عظیمی است که در مجموعه انیمیشن Star Wars Rebels شاهد آنها بودهایم و طراحی آنها برگرفته از اولین طرحهای AT-ATهای جنگ ستارگان اثر رالف مککواری است. بعد از اینکه کال به سمت دیگر این واکر میرسد، یکی از نیروهای هوایی کاشیک از راه میرسد و با شلیک لیزر به سمت به این واکر باعث منفجر شدن بخش پشتی آن میشود و استورمتروپری که تیربار پشتی واکر را در اختیار داشته بود، از بین میرود.
به این شکل صندلی تیربار خالی میشود و بخشهای داخلی واکر هم که با لیزر سوراخ شدهاند به چشم میخورند و در اینجا جزییاتی از محیط داخل واکر میبینیم که تا امروز در هیچ پروژهای از جنگ ستارگان مشابه آن را ندیده بودیم. کال به داخل واکر میرود و تعدادی Speeder-Bike (وسایل نقلیه سریع و تکنفره جنگ ستارگان) را میبیند و برای لحظاتی روی یکی از آنها مینشیند، بهشکلی که به نظر میرسد قصد حرکت با آن را دارد. ولی خیلی زود از آن پیاده میشود و به سمت دیگری از واکر میرود و دریچهای را باز میکند و بهشکل مخفیانه نگاهی به محمولهی داخل این غول چهارپا میاندازد. در آنجا سه عدد از سربازان در حال صحبت با یکدیگر هستند و جنازه سه استورمتروپر هم به چشم میخورد که بیحرکت روی صندلیهای خود افتادهاند و مشخص است که قربانیان همان شلیک لیزری هستند که بخشی از واکر را سوراخ کرده بود.
در این بازی جزییاتی از درون واکرها خواهیم دید که تا امروز در آثار مربوطبه جنگ ستارگان سابقه نداشته است
کال به سرعت از دریچه رد میشود و شمشیر نوری خود را بیرون میکشد. تروپرها هم آماده نبرد میشوند و الکتروبلیدهای خود را فعال میکنند (Electroblade، اسلحهای شبیه شمشیر لیزری که تروپرها از آن استفاده میکنند). کال مشغول مبارزه با دشمنان خود میشود و در ابتدا حالت دفاعی میگیرد و سپس با حمله به یکی از آنها باعث میشود سرباز مورد نظر تعادلش را از دست بدهد. در اینجا حرکات مخصوصی را از طرف کال میبینیم، مثل ضربهای ناگهانی با شمشیر لیزری به پهلوی دشمن که باعث مرگ سریع او میشود. پس از آن هم به سمت تروپر دیگر میرود و ضربات سنگینی به او وارد میکند که با دفع تروپر همراه میشود ولی درنهایت ضربه آخر باعث شکسته شدن قدرت دفاعی تروپر میشود (که با نوار مخصوصی زیر نوار سلامتی او به چشم میخورد) و کال او را هم از بین میبرد. سومین تروپر قدمی به عقب برمیدارد و به نظر میرسد از رقیب خود ترسیده است. کال تصمیم میگیرد از «نیرو» استفاده کند و تروپر بختبرگشته را با قدرت به سمت در کابین واکر پرتاب میکند. درحالیکه تروپر در حال بلند شدن از جای خود است، کال یک بار دیگر هم از تمام قدرت خود استفاده میکند و به سمت او شیرجه میزند و شمشیرش را پرتاب و او را میکشد. این بخش مبارزهای کوتاه بهشدت مهیج و روان طراحی شده است و به نظر میرسد در طراحی آن بیشتر از مجموعه سولز الهام گرفته شده است تا بازیهای قبلی جنگ ستارگان.
دو خلبان حاضر در کابین واکر با وجود تمام سر و صداهای ایجاد شده بر اثر مبارزات، متوجه این قضایا نشدهاند و به کار خود مشغول هستند. کال و BD-1 از پشت سر آنها وارد کابین میشوند و در این لحظه نوشتهای ظاهر میشود که با فشار دادن یک دکمه، BD-1 بین آن دو میپرد و حواس آنها را پرت میکند و درنهایت هم کال سر آنها را به هم میکوبد و باعث بیهوش شدن آنها میشود. اکنون کنترل واکر در اختیار شخصیت اصلی بازی است و درحالیکه BD-1 به سمت داشبورد واکر میرود و اتفاقات بیرون از این وسیله نقلیه غولپیکر را بررسی میکند، کال هم پشت صندلی هدایت واکر مینشیند و کنترل آن را در دست میگیرد. این بخش از بازی هم کاملاً در کنترل بازیکن است و او میتواند هدایت یکی از قدرتمندترین سلاحهای امپراتوری را برعهده بگیرد. کال به سمت سایر AT-ATها شلیک و آنها را قطعهقطعه میکند و در این بخش دو نوع حمله در اختیار بازیکن خواهد بود: لیزرهای سریع ولی با قدرت کمتر، و سلاح انفجاری قدرتمندتر و با سرعت پایینتر.
درنهایت کال و BD-1 به همراه واکری که دزدیدهاند به ساحل میرسند و در آنجا با نیروهای امپراتوری روبهرو میشوند که اردوگاه کوچکی ترتیب دادهاند. کال با کمک واکر شروع به تیراندازی میکند و همهچیز را از بین میبرد و تمام محیط پُر میشود از تکههای فلز و بقایای بهجایمانده از تشکیلات سربازان و البته اجساد آنها.
درحالیکه صحنه برای لحظاتی آرام شده است، مهمان غیرمنتظرهای از راه میرسد و ناگهان روی پنجرهی جلوی کال میپرد؛ مرد میانسالی با زرهی سبزرنگ که از حرکات عجیب سرنشین واکر تعجب کرده است و میخواهد او را بشناسد. این مرد ساو گررا (Saw Gerrera) نام دارد، کهنهسرباز جنگهای کلون که او را در فیلم Rogue One: A Star Wars Story با بازی فارست ویتاکر دیده بودیم. او از پشت پنجره و با صدای بلند از کال میخواهد که خود را معرفی کند و در اینجا صدای آشنای ویتاکر را میشنویم که در بازی هم بهجای شخصیت خود صحبت کرده است، همانطور که در قسمتهایی از مجموعه Star Wars Rebels هم صحبت کرده بود.
ساو در این بازی جوانتر از Rogue One است و بههمین دلیل شخصیتی سریعتر و چابکتر نسبت به آن فیلم دارد و خبری هم از مشکلات تنفسی او نیست. او پیش از جدا شدن از پنجره واکر با کال شوخی کوچکی میکند و سپس از واکر جدا میشود، درحالیکه این وسیله نقلیهی عظیمالجثه وارد ناحیهی بزرگتری پُر از دشمنان میشود. یک شاتل کلاس زتا از این ناحیه مراقبت میکند که در حالت عادی قدرت زیادی در مقایسه با یک واکر ندارد، ولی خلبان این سفینه فضایی نقشه هوشمندانهای میکشد و پاهای واکر را هدف قرار میدهد و باعث میشود واکر تعادل خود را از دست بدهد. در همین حال که واکر در حال سقوط به سمت جلو است، کال به BD-1 میگوید مراقب باشد و سپس هر دو با برخوردی سنگین روی زمین میافتند.
البته هیچکدام در اثر این حادثه آسیب جدی نمیبینند. بعد از آن هم BD-1 سوت عجیبی میزند و کال در جواب او میگوید: «آره، من خوب هستم. تو خوبی؟» و BD-1 سوت دیگری میزند، این بار به نشانهی لذت بردن از حوادثی که پشت سر گذاشتهاند. کال هم با پوزخندی به او میگوید: «نه، دیگر همچین کاری را تکرار نمیکنیم.»
درحالیکه کال از جای خود بلند میشود، ساو یک بار دیگر سر میرسد و درحالیکه میداند کال باعث شده است آنها یک پیروزی هرچند کوچک مقابل نیروهای امپراتوری بهدست آورند، میگوید: «یک واکر درجه یک را نابود کردی.» این بخش از بازی در قالب میانپردهای روایت میشود که در آن ساو توضیحاتی در مورد مأموریت خود در سیاره کاشیک میدهد و کال هم از هدف خود یعنی پیدا کردن تارفول میگوید. شنیدن این اسم توسط ساو باعث واکنش ناگهانی او میشود و از این میگوید که پیدا کردن تارفول غیرممکن است و او بهعنوان یک مبارز آزادیخواه و سمبل مقاومت ووکیها دستنیافتنی است. بعد از آنکه کال میگوید به خاطر موضوعی در ارتباط با جدایها دنبال تارفول میگردد هم ساو خندهی تمسخرآمیزی میکند، چرا که مطمئن است دیگر هیچ جدای زندهای باقی نمانده است. ولی بعد از اینکه میفهمد کال حقیقت را گفته است، لحن صحبت او عوض میشود. او از کال میپرسد که آیا شمشیر نوری خود را از روی جنازهای برداشته است؟ و کال پاسخ میدهد که آن را از استاد خود گرفته است. درنهایت هم ساو به کال میگوید سری به پالایشگاه بزند، زیرا در آنجا از ووکیها بهعنوان برده و کارگر استفاده میشود و بعضی از آنها که پیش از این عضو نیروهای مقاومت بودهاند، ممکن است اطلاعاتی از تارفول داشته باشند.
این بخش از بازی هرچند بهشکل یک میانپرده روایت میشود، ولی قبل و بعد از آن خیلی روان به گیمپلی بازی متصل میشود و کارگردانی این بخش هم مناسب است و ترکیب زوایای آن با نمایش چهره شخصیتها و موسیقیای که پخش میشود، صحنهای دیدنی را فراهم کرده است. بهگفتهی اسموسن، این قسمت از مأموریت که میتوان آن را بهنوعی معرفی سیاره کاشیک دانست، یکی از دهها بخش خطی بازی است که قصد دارد حال و هوای سینمایی جنگ ستارگان را وارد این اثر کند، ولی قرار نیست کل بازی به این صورت پیش رود و ریسپاون قصد دارد با Jedi: Fallen Order کارهای عظیمتری انجام دهد.
کال بعد از اینکه اطلاعاتی از اوضاع منطقه بهدست میآورد، از BD-1 کمک میگیرد تا نقشه منطقه را نمایش دهد و کال بتواند آن را مرور کند؛ یک نقشهی هولوگرام سهبعدی که تصویر آن از یکی از چشمان دروید پخش میشود و نمای خوبی از محیطها و پستی و بلندی آنها و مناطق مختلف را نشان میدهد. نقشه درکنار نمایش دادن محل قرارگیری بازیکن، بخشهای مهم را هم بهرنگ طلایی نشان میدهد و در مجموع ابزاری مناسب برای گشتوگذار در محیطهای بازی است و از آنجایی که در Jedi: Fallen Order خبری از نشانگر مأموریتها بهشکل مرسوم و فلشمانند نیست، این نقشه اهمیت زیادی پیدا میکند. همچنین بازی در زمان باز کردن نقشه متوقف نمیشود، بنابراین بازیکن باید مراقب باشد که چه زمانی به سراغ نقشه میرود. جف مگرز، طراح ارشد مراحل بازی میگوید:
ما به مخاطبان خود برای یافتن مسیرشان درون بازی اطمینان داریم و نمیخواهیم با چیزهایی مثل فلشهای تعیینکنندهی هدف، جلوی مسیر آنها دانه بپاشیم. اهداف در این بازی روی نقشه مشخص میشوند و بعد از آن خود بازیکن باید تصمیم بگیرد چگونه آنها را پیدا کند و مسیر خود را تا هدف مورد نظر پشت سر بگذارد.
کال بعد از بستن نقشه تصمیم میگیرد با BD-1 به سمت پالایشگاه برود و در همین حال سیر هم در حال بهدست آوردن اطلاعات بیشتر ازطریق گوش کردن به مکالمات سربازان امپراتوری است. از طرف دیگر هم گریز در گوشهای نشسته و حوصلهاش از این ماجراها سر رفته است.
بازیکن در این بخش از بازی آزادی عمل بالایی برای انتخاب نحوهی رسیدن به هدف خود دارد و بعضی از مناطق بازی با مسیرهای متنوعی همراه هستند که میتوان در آنها بهشکل آزادانه به جستوجو و اکتشاف پرداخت. البته مسیرهایی هم وجود دارند که به بنبست ختم میشوند و نیازمند قدرتهای جدید کال یا ابزارهایی هستند که بازیکن هنوز به آنها دسترسی ندارد و در آینده با کسب آنها میتواند دوباره به منطقه برگردد و مسیر مورد نظر را دنبال کند. بهگفتهی اسموسن:
ما برای ساخت بازی به نحوه طراحی بازی توجه کردیم. برای مثال در اوایل کار ساخت بازی، من نگاهی به نوع بهدست آوردن آپگریدها در آن بازی کردم و بهسراغ الگوبرداری از آن رفتم. البته نحوه کار در Jedi: Fallen Order تفاوت زیادی با متروید دارد، ولی ما ایدههای خوبی از آن بازی گرفتیم و تغییر دادن این ایدهها هم تجربهی جالبی بود. فکر میکنم راه و روشی که در این بازی بهسراغ آن رفتهایم، حسی از تازگی خواهد داشت و با سایر آثار مترویدونیا متفاوت خواهد بود. ما همچنین نگاهی هم به بازیهایی مثل دارک سولز و بلادبورن ( ) داشتیم که از نظر طراحی مراحل ویژگیهایی مشابه دارند. به بررسی این بازیها پرداختیم و درنهایت هم آنها الهامبخش ما در تولید تجربهای جذاب برای Jedi: Fallen Order بودند.
کال و دروید کوچکش در بخشی از مرحله به درون تشکیلات صنعتی امپراتوری میروند و با یک وسیله بزرگ مواجه میشوند که سد راه آنها قرار گرفته و بهعلت از دادن جریان برق متوقف شده است و حرکت نمیکند. در اینجا یکی از ویژگیهای BD-1 به چشم میخورد و آن هم قابلیت برقرار کردن جریان برق در مواقع لزوم است. بهاین صورت که کال BD-1 را با خود بهسمت محفظه برق حمل میکند و سپس او را بهسراغ محفظه میفرستد و این دروید بامزه هم با شوک الکتریکی باعث راه افتادن جریان برق و بهگردش درآمدن وسیله مورد نظر میشود. این قابلیت از ابتدا در بازی وجود ندارد و کال آن را بعد از پیدا کردن قطعهای در یکی از بخشهای بازی و آپگرید کردن BD-1 بهوسیله آن بهدست میآورد. این قطعه بعد از متصل شدن به BD-1، باعث تغییر ظاهر او هم میشود و استفاده از قابلیت شوک هم به خود بازیکن بستگی دارد و او باید تصمیم بگیرد چه زمانی از آن بهره ببرد؛ موضوعی که با بعضی از المانهای گیمپلی و معماهای زمانی در ارتباط خواهد بود. مگرز در این مورد میگوید:
طراحی مراحل بازی بهسبک متروید باعث شده است خیلی از بخشهای بازی را بهشکلی طراحی کنیم که بازیکن را وادار به اکتشاف و جستوجو در محیط میکند و در عین حال شکل و شمایل محیط هم بهگونهای طراحی شده است که بازیکن مسیر خود را گم نخواهد کرد و متوجه میشود که باید سراغ چه کاری برود. این قضیه باعث میشود درکنار آزادی عمل زیادی که در بازی وجود دارد، در بخشهایی از آن با صحنههایی سینمایی و جذاب همراه باشیم.
در طول مسیر پیشروی بازیکن، جعبههایی وجود دارند که بعضی از آنها آپگریدهایی را در اختیار او قرار میدهند، از جمله قابلیتهایی برای بالاتر بردن نوار سلامتی و نیرو، و امتیازهای مهارتی که میتوان آنها را در درخت مهارتها استفاده کرد تا قابلیتها و حرکات جدید آزاد شوند. هرچند استودیو ریسپاون توضیح بیشتری در این زمینه نداده است، ولی طبق شنیدهها با درخت مهارتی عظیم و پُر از شاخ و برگ طرف خواهیم بود.
Star Wars Jedi: Fallen Order از جهات مختلف از مجموعه بازیهای هیدتاکا میازاکی الهام گرفته است
از آنجایی که سلامتی کال بعد از آسیب دیدن در مبارزات بهصورت خودکار بهبود پیدا نمیکند، او نیاز به بستههای سلامتی دارد. این کار هم توسط دکمه بالای D-Pad انجام میشود و کافی است بازیکن آن را فشار دهد تا کال به BD-1 اشارهی کوچکی کند و از او یک بسته سلامتی بخواهد و با تزریق آن به بدنش، سلامتی خود را بازیابد. این ویژگی بازی شباهت زیادی به Estus Flaskهای دارک سولز دارد و بستههای سلامتی تنها در صورتی از نو پُر میشوند که بازیکن به نقطه امنی برای ذخیره در مرحله برسد یا به The Singer Mantis بازگردد. نقاط ذخیره بازی هم یکی دیگر از شباهتهای آن با دارک سولز را نمایش میدهند و در Jedi: Fallen Order هم مثل بازی محبوب هیدتاکا میازاکی، هر بار استفاده از ویژگی ذخیره باعث احیای دشمنان حاضر در محیط میشود. در مجموع از آنجایی که بستههای سلامتی محدود هستند، استفادهی مناسب از آنها به استراتژی بازیکن بستگی دارد و البته در طول بازی تعداد آنها بهتدریج بیشتر خواهد شد و با اینکه در ابتدا تنها دو عدد از آنها در اختیار بازیکن قرار میگیرد، ولی کمکم با گشتوگذار در محیطها و جمعآوری موادی توسط BD-1 و تولید بسته سلامتی از آنها، با آیتمهای بیشتری همراه خواهیم شد.
جستوجو در محیط به کشف صندوقهای دیگری هم منجر میشود که با آیتمهای خاص خود اجازه تغییر و شخصیسازی ظاهر کال، BD-1 و سفینه The Stinger Mantis را میدهند و حتی قطعات مختلف شمشیر نوری هم قابل شخصیسازی هستند. برای مثال اگر شمشیر آبیرنگ توجه شما را جلب نکرد، میتوانید بهدنبال رنگهای دیگری بگردید و ظاهر بخشهای دیگر شمشیر مثل دستهی آن را هم عوض کنید. هرچند نباید منتظر بهدست گرفتن شمشیر قرمزرنگ توسط یک جدای باشید!
یکی از قدرتهای کال که برای طرفداران بازی تایتانفال (Titanfall) دیگر محصول ریسپاون هم بسیار آشنا است، توانایی دویدن روی دیوارها است و او میتواند این کار را روی دیوارهای مخصوصی انجام دهد که در طول بازی بهشکل مشخصی بهچشم میخورند. برای استفاده از این قابلیت تنها کافی است به سمت دیوار مورد نظر بدوید و دکمه پرش را بزنید. همچنین کال قدرت دو بار پریدن پشت سر هم را دارد که شاید در بازیهای مدرن خیلی منطقی به نظر نرسد و با قوانین فیزیک در تضاد باشد، ولی برای یک جدای چیز عجیبی نخواهد بود. بهگفتهی مگرز:
ما با یک بازی اکشن ماجرایی سر و کار داریم که در آن موانع خیلی زیادی در مقابل بازیکن بهچشم میخورند و بنابراین طبیعی است که قابلیتهای مختلف مثل دویدن روی دیوار و گرفتن شاخهها و لولهها و تاب خوردن روی آنها و کارهای دیگری چون حفظ تعادل و بالا رفتن از موانع را در این اثر ببینیم. ما همهی این حرکات را برای بازی طراحی کردهایم و اوضاع وقتی جالب میشود که در بخشهایی از بازی، تمام اینها را با یکدیگر ترکیب میکنیم و بازیکن باید پشت سر هم از آنها استفاده کند. مثل زمانیکه کال در حال دویدن روی دیوار است و باید در لحظهای کوتاه تصمیم بگیرد که از نیروی خود استفاده کند و در میانهی مسیر به سمت دیگری بپرد و وارد مسیر جدیدی شود.
یکی دیگر از المانهای بازی مربوطبه زمانی میشود که کال در نبردی پیروز شده است و به سمت بخش دیگر محیط میرود و در همان حال BD-1 به سراغ اسکن کردن جسد دشمنان و بخشهایی از محیط میرود تا اطلاعات بیشتری در مورد منطقه و سیارهی مورد نظر کسب کند. البته هنوز معلوم نیست چنین کارهایی باعث کسب امتیازهای مهارتی خواهد شد یا خیر، ولی درهرصورت خیلی از بازیکنها به کسب اطلاعات بیشتر از دنیای بازی علاقمند هستند.
حیات وحش سیارهی کاشیک چیزهایی بهمراتب بیشتر از درختان غولآسای Wroshyr دارد که ووکیها خانههای خود را روی آنها بنا کردهاند. در این سیاره با موجودات وحشی و خطرناکی روبهرو میشویم که در گوشه و کنار محیط حضور دارند و حتی درون غاری که کال با کمک نور شمشیر خود به جستوجو در آن میپردازد هم در انتظار او هستند. یکی از این خطرات، عنکبوتهایی بزرگ و با ابعادی شبیه انسان هستند که روی بدن چاق خود خطوطی زرد و قهوهای دارند و موجوداتی بسیار تهاجمی و وحشی هستند که از تارهایشان برای کُند کردن حرکات طعمه خود استفاده میکنند. البته پاهای آنها قدرت چندانی مقابل نیروی شمشیر نوری ندارد و کال در صورتی که استراتژی خوبی برای مبارزه با آنها داشته باشد، میتواند با ضربه زدن به پاهای این عنکبوتها به پشت آنها برود و با ضربهای قدرتمند آنها را نابود کند. در بخشهای دیگر بازی هم با جانوران عجیبی سر و کار خواهیم داشت، از جمله موجودی عظیمالجثه و قورباغهمانند که در یکی دیگر از سیارههای بازی وجود دارد و با زبان دراز و چسبناک خود به سراغ کال میآید و او هم میتواند با شمشیرش، زبان موجود بیچاره را به دو نیم تقسیم کند و او را از بین ببرد. ریسپاون قصد دارد باز هم حرکات ویژهی بیشتری به بازی اضافه کند که کال توسط آنها بتواند با یک ضربه دقیق دشمن را نابود کند، ولی مشکل به زمان و بودجهی بازی برمیگردد و باید دید باتوجهبه این مسائل در نسخه نهایی شاهد چه تعداد حرکت مخصوص در بازی خواهیم بود.
یکی دیگر از ویژگیهای بازی در ارتباط با حیات وحش آن را میتوان تقابل این موجودات با سربازان امپراتوری دانست؛ موضوعی که باعث میشود گاهی اوقات شاهد درگیری آنها باشیم و کال هم میتواند خیلی راحت در گوشهای از محیط منتظر بماند و به این منظرهی تماشایی نگاه کند یا خودش هم وارد میدان شود و با هر دو طرف بجنگد. ریسپاون در همین زمینه برای اهالی رسانه صحنهای را نمایش داده است که یک طرف آن را یک عدد AT-ST (وسایل نقلیه رباتمانند و دوپای جنگ ستارگان) و تعدادی از نیروهای زمینی امپراتوری تشکیل میدهند و در طرف دیگر هم دستهای از موجودات شامل جانورانی غولپیکر، لیسههایی با قابلیت پرتاب اسید (لیسه نوعی حلزون بیصدف است) و مارمولکهایی وحشی قرار گرفتهاند و این دو گروه به جنگ یکدیگر میروند.
در مجموع سیارهی کاشیک با ویژگیهای خاص خود، محیطی جذاب و تماشایی برای بازی فراهم کرده است و بخشهایی از گیمپلی بازی که از این سیاره برای اهالی رسانه نمایش داده شده هم حدود ۳۰ دقیقه بوده است که بهگفتهی اسموسن، ۱۵ تا ۲۰ درصد از مدت زمان حضور در این سیاره را تشکیل میدهد و همین قضیه باعث میشود Jedi: Fallen Order را اثری با مدتزمان طولانی بدانیم.
در بیشتر بازیهای جنگ ستارگان، استورمتروپرها در نقش دشمنان ساده و راحت وارد میدان میشوند و در دستههای بزرگ با سلاحهای لیزری خود به سراغ بازیکن میآیند. این گروه از استورمتروپرهای معمولی در Jedi: Fallen Order هم حضور دارند، ولی نه در دستههای بزرگ. آنها معمولاً از فاصله دوردست به تیراندازی به سمت بازیکن میپردازند و با تیرهای لیزری خود سعی میکنند شرایط را برای مبارزه کال با سایر دشمنانش سختتر کنند. امپراتوری برای از میان برداشتن جدایها بهشدت تلاش میکند و بههمین دلیل ابزار مختلفی را در اختیار سربازان خود قرار میدهد، از جمله سپرهای انرژی یا شعلهافکنهایی که نمیگذارند کال به آنها نزدیک شود. حتی عدهای از این سربازان به موشکانداز هم مجهز هستند.
ولی با تمام اینها، هنوز هم این استورمتروپرها خطر اصلی برای بازیکن نیستند و دشمنان مهمتری در بازی وجود دارند که از میان آنها میتوان به درویدهای مدل KX اشاره کرد؛ درویدهای باریک و لاغری که در Rogue One با یکی از آنها بهنام K-2SO آشنا شدیم که شخصیتی بامزه داشت. این درویدها با وجود ظاهر منحصربفرد خود، سرعت و قدرت بدنی بالایی دارند و میتوانند بهراحتی کال را به هوا بلند کنند و بر زمین بزنند و بخش زیادی از میزان سلامتی او را از بین ببرند. از دیگر دشمنان بازی هم میتوان به AT-STها اشاره کرد که با سلاحهای مختلفی از لیزر و موشک تا مینهای پرتابی به استقبال بازیکن میآیند و او هم میتواند با استفاده از نیروی کال، شلیکهای دشمن را به سمت خود آنها برگرداند.
حیات وحش هر سیاره با دیگری متفاوت است و در هرکدام شاهد موجودات بومی آنجا خواهیم بود که گاهی اوقات به سربازان امپراتوری هم حمله میکنند
دراینمیان میتوان یکی از سرسختترین دشمنان کال را Purge Trooperها دانست؛ این تروپرهای ویژه که نام آنها اشاره به وظیفهشان برای تطهیر و پاکسازی دنیا از جدایها دارد، با زره سیاهرنگ خود شناخته میشوند و سربازانی بسیار حرفهای هستند که در گروه تفتیش عقاید امپراتور جای دارند. وظیفهی اصلی آنها اعزام به محلی است که یک جدای در آن مشاهده شده است و باید جدای مورد نظر را گیر بیاندازند تا یکی از خواهران برخوردار از «نیرو» به آنجا برود و کار جدای را تمام کند (خواهران جزو مهمترین افراد امپراتوری برای مبارزه با جدایها هستند). این سربازان ماهر معمولاً با الکتروبلیدی در دستان خود همراه هستند و در برخورد با کال هم سرعت بالایی دارند و بهخوبی مقابل حملات او مقاومت میکنند. الکتروبلیدهای آنها هم تنوع بالایی دارد و از نمونههایی مثل یک چوبدستی بلند تا دو شمشیر کوتاه را دربرمیگیرند و هرکدام نسبت به اسلحه خود استراتژیهای منحصربفردی دارند و یکی با حرکات سریعتر خود بهسراغ کال میآید و دیگری کُندتر ولی با قدرت بیشتر.
معمولاً وقتی کال با یک Purge Trooper روبهرو میشود، احتمال زیادی وجود دارد که دومین خواهر (Second Sister) هم در منطقه حضور داشته باشد. دومین خواهر لقب شخصیتی است که نخستینبار با کمیکبوک Darth Vader: Dark Lord of the Sith وارد دنیای جنگ ستارگان شد، ولی در حقیقت نویسندگان ریسپاون و لوکاسفیلم این شخصیت را برای بازی Jedi: Fallen Order خلق کردند. او در ابتدا یک جدای بود، ولی بعدها تصمیم گرفت به همنوعان خود خیانت کند و به گروه تفتیش عقاید امپراتور بپیوندد و جدایها را به قتل برساند. ریسپاون در حال حاضر نمیخواهد اطلاعات زیادی از این شخصیت منتشر کند، ولی او را بیشتر با شمشیر نوری دولبهای مانند شمشیر دارت ماول (Darth Maul) میبینیم و سعی دارد صورت خود را پشت ماسک مخصوصی پنهان کند. با اینکه هنوز مشخص نیست دومین خواهر دشمن اصلی بازی خواهد بود یا خیر، ولی احتمالاً بهجز او دشمنان مهم دیگری هم در بازی حضور خواهند داشت.
بهگفتهی اسموسن، بازی شامل تعداد زیادی باس و مینیباس خواهد بود و موجوداتی که در هر سیاره با آنها روبهرو میشویم با موجودات سیارات دیگر کاملاً متفاوت هستند و اینگونه نیست که جانور خاصی از ساکنان یک سیاره را تنها با رنگآمیزی متفاوت بهعنوان یک جانور جدید در سیارهای دیگر ببینیم.
هرچند کال در کار با شمشیر خود حرفهای است و در مواقعی میتواند بهسرعت با حرکات آکروباتیک بهسراغ دشمنانش برود و آنها را پشتسرهم از پای دربیاورد، ولی دشمنان او هم معمولاً بهسادگی تسلیم نمیشوند و از کوچکترین فرصتی برای حمله به او استفاده میکنند. چنین چیزی باعث شده است ریسپاون از عبارت «نبردهای فکر شده» برای مبارزات بازی استفاده کند و استراتژی بازیکن را امری مهم در این نبردها بداند. جیسون هراس، طراح نبردهای بازی میگوید:
از همان ابتدای طراحی بازی قصد نداشتیم اثری کمبو محور تولید کنیم که بازیکن پشت سر هم دکمهها را فشار دهد. همهچیز در نبردهای بازی به دقت و تمرکز بازیکن برمیگردد و او با ایفای نقش یک جدای، یعنی جنگجویی حرفهای باید تکتک ضربات او به دشمنان را حس و این ضربات را بهشکلی دقیق و منظم وارد کند.
درکنار حالت تهاجمی کال، او قابلیت دفاع کردن در مقابل ضربات دشمنان را هم دارد و برای دفاع هم دکمه L1 در نظر گرفته شده است (در نسخهی پلیاستیشن 4). همچنین دکمه دایره هم برای جاخالی دادن بهکار میرود و ترکیب تمام این حرکات است که پیروزی یا شکست بازیکن در مقابل دشمنان را رقم میزند.
بیشتر دکمههای کنترلر در این بازی کاربرد اضافهای هم دارند که با دو بار فشردن یا نگهداشتن آنها اتفاق میافتد. برای مثال دو بار فشردن دکمه دایره باعث غلت زدن کال میشود. ریسپاون نحوه کنترل بازی را بهشکلی طراحی کرده است که بازیکن بتواند در هر لحظه از تمام قدرتهای شخصیت خود استفاده کند و هرگز نیازی به دستکاری دکمهها در منوی بازی نباشد. سازندگان بازی تمام تلاش خود را بهکار گرفتهاند تا دکمهها را به بهترین شکل ممکن تنظیم کنند و در نسخه پلیاستیشن 4، دکمه مربع مخصوص حملات معمولی با شمشیر خواهد بود و دکمه مثلث هم برای حملات تمرکزی بهکار میرود و اگر این دکمه برای لحظاتی نگه داشته شود، کال با حملهای قدرتی به سمت جلو شیرجه میزند. دکمه X هم برای پرش استفاده میشود و در مواقع فرار از حملات دشمن هم باید استفاده مناسبی از آن کرد.
کال هم مثل کایلو رن توانایی متوقف کردن لیزر در هوا را دارد و میتواند کارهای جالبی با این قابلیت انجام دهد
دکمههای بالای کنترلر (شولدر) هم برای استفاده از قابلیتهای «نیرو» تنظیم شدهاند. با اینکه کال هنوز با رسیدن به جایگاه یک جدای واقعی فاصله دارد، ولی قدرت زیادی در اختیار دارد که میتواند آن را با R2 (هُل دادن با کمک نیرو) و L2 (کشیدن با استفاده از نیرو) نمایش دهد و دکمه R1 هم برای آهسته کردن زمان بهکار میرود و در مواقع لزوم کمک بزرگی به بازیکن خواهد کرد تا دشمن خود را برای لحظاتی متوقف کند و با دور زدنش، ضربهای سخت بر او وارد کند. همچنین میتوان با استفاده از این قابلیت، تیرهای لیزری دشمنان را در هوا ثابت کرد؛ مثل کاری که توسط کایلو رن (Kylo Ren) در اپیزود هفتم اتفاق افتاد. این قابلیت در صورت استفاده مناسب توسط بازیکن میتواند به خلق صحنهای جالب منجر شود که در آن شاهد ثابت ماندن تیر لیزری در هوا هستیم و کال با استفاده از نیروی خود، دشمن مورد نظر را به سمت تیر میکشاند و تیر از میان بدن او عبور میکند و باعث مرگش میشود. قابلیت هل دادن هم به بازیکن اجازه میدهد دشمنانی را که در نزدیکی لبهی سکوها قرار دارند به سمت جلو پرتاب کند و حتی در لحظاتی خندهدار، باعث پرتاب درویدهای کوچک و جمع و جور به سمت آنها شود.
البته نمیتوان از همهی این قدرتها برای مبارزه با تمام دشمنان استفاده کرد و برای مثال اگر بخواهید یک Purge Trooper را به سمت خود بکشانید، او الکتروبلید خود را در زمین فرو میکند تا از جایش تکان نخورد. درنهایت هم باید گفت اینها تمام قابلیتهای ویژه کال نیستند و او در طول بازی قدرتهای بیشتری هم بهدست خواهد آورد.
بد نیست به ترکیب دکمهها هم اشاره کنیم که قابلیتهای جدیدی به کال میدهند. مثلاً بازیکن میتواند با ترکیب دکمههای L1 و مثلث، شمشیر نوری خود را به سمت جلو پرتاب کند و اگر در همین حال بهسرعت بهسمت جلو برود، احتمال دارد شمشیر به سایر دشمنان حاضر در صحنه هم اصابت کند و صحنهای مثل مبارزات کریتوس با تبر در God of War پدید آورد. همچنین میتوان با فشردن L1 در زمان مناسب، تیرهای لیزری دشمنان را بهسمت خود آنها برگرداند و شاهد صحنههایی مثل فیلمهای جنگ ستارگان بود. در صورت استفاده از هرکدام از قابلیتهای مرتبط با «نیرو»، بخشی از نوار مخصوص آن کاهش پیدا میکند. این نوار بهصورت خودکار شارژ نمیشود و آیتمی هم برای شارژ سریع آن وجود ندارد و بازیکن باید به مبارزه با دشمنان بپردازد تا بتواند دوباره به نیروی بیشتری دست پیدا کند.
در مجموع سیستم مبارزات بازی بهشکلی طراحی شده است که تمرکز زیادی روی دفع حملات دشمن و استفاده از راههای خلاقانه برای ازبینبردن و خالی کردن نوار مربوطبه زره آنها دارد و بازیکن باید همواره حواس خود را نسبت به نوارهای سلامتی، استقامت و نیرو جمع کند. بهصورت کلی میتوان گفت تکتک حرکات شما باید حسابشده باشد و با برنامه و استراتژی عمل کنید، چیزی که طرفداران دارک سولز بهخوبی با آن آشنا هستند. هراس در این مورد میگوید:
ما به بازیهای مختلف در سبکهای متنوع نگاه کردیم و تمام بازیهای اکشن را هم در نظر گرفتیم. دراینمیان دارک سولز بیش از همه نظر ما را به خود جلب کرد، چرا که این بازی نمونهی خیلی خوبی از نظر سیستم مبارزات محسوب میشود و دشمنان و محیط بازی خطرات زیادی برای شخصیت اصلی ایجاد میکنند که همین موضوع باعث میشود بازیکن همیشه در تلاش باشد حرکت بعدی دشمن را حدس بزند و با زمانبندی دقیق و استراتژی مناسب بهسراغ او برود.
شاید مسیری که ریسپاون برای طراحی سیستم مبارزات بازی انتخاب کرده است عجیب باشد، ولی بهنظر میرسد آنها دست به انتخاب مناسبی زدهاند و کاری کردهاند که مبارزه با شمشیر نوری بیشتر از همیشه حس ایفای نقش یک جدای را به مخاطب دهد، حتی با اینکه کال هنوز به یک جدای واقعی تبدیل نشده است. انتخاب سازندگان بازی برای طراحی دنیای آن با الهام از آثاری چون متروید هم بهخوبی با ماجراجوییهای شخصیتی چون کال همخوانی دارد که در حال فراگیری قابلیتهای یک جدای است.
درکنار گیمپلی جذاب بازی، داستان آن هم از پتانسیل بالایی برخوردار است و بهنظر میرسد ماجراهای کال و سیر میتواند تجربهای متفاوت در دنیای جنگ ستارگان رقم بزند و اطلاع از گذشتهی آنها و هدفی که دنبال میکنند، جذابیتهای زیادی خواهد داشت.
استودیو ریسپاون با ساخت بازی تایتانفال 2 ثابت کرد که توانایی خلق آثار تکنفرهی باکیفیتی را دارد؛ بازیای که از بخش داستانی آن بهعنوان یکی از بهترین آثار اول شخص یاد میشود. در حال حاضر هم هرچند تنها نیمساعت از بازی Jedi: Fallen Order توسط اهالی رسانه تجربه شده، ولی همین میزان هم کافی بوده است تا امیدها برای نسخه نهایی بازی بالا باشد.
بازی Star Wars Jedi: Fallen Order در تاریخ ۱۵ نوامبر ۲۰۱۹ (۲۴ آبان ۱۳۹۸) برای پلیاستیشن 4، ایکسباکس وان و کامپیوتر منتشر میشود و میتواند بعد از مدتها همان اثری باشد که طرفداران جنگ ستارگان انتظار آن را داشتهاند. نظر شما در مورد این بازی چیست؟ باتوجهبه نمایش آن در E3 2019 و پیشنمایش بازی، انتظار تجربهی بازیای باکیفیت و خوشساخت را دارید یا نسبت به آیندهی آن نگران هستید؟ نظرات خود را با زومجی در میان بگذارید.