معرفی تیم اونجرز، قدرتمندترین قهرمانان زمین
تیم انتقام جویان، قدرتمندترین قهرمانان سیاره زمین به حساب میآیند و بهترین گروه ابرانسانی هستند. «یک روز آمد، روزی که اصلا شبیه روزهای دیگر نبود، روزی که قدرتمندترین قهرمانان زمین با یکدیگر متحد شدند تا به همراه یکدیگر علیه یک دشمن و تهدید مشترک، مبارزه کنند. در آن روز، تیم انتقام جویان متولد شد، تا با دشمنانی مبارزه کنند که یک قهرمان ابرانسانی قدرت مقابله با آنها را نداشت! تیم آنها در آن زمان، Avengers Assemble نام داشت!»
انتقام جویان یا همان اونجرز، یک تیم ابرقهرمانی هستند که در کتابهای کمیکی که توسط شرکت مارول کامیکس منتشر میشوند، حضور مییابند. این تیم قهرمانی برای اولینبار در قسمت اول سری کتاب کمیک The Avengers که در ماه دسامبر سال ۱۹۶۳ منتشر شده بود، ظاهر شدند. این تیم توسط نویسنده و ویراستاری به نام استن لی و همچنین هنرمندی به نام جک کربی خلق شده است. استن لی و جک کربی تیم ابرقهرمانی قبلی یعنی All-Winners Squad را منبع الهام خود قرار دادند و سعی کردند که با اصلاح و اعمال تغییراتی در آن، تیم جدیدی را به وجود بیاورند. تیم قهرمانی سابق در کتابهای کمیکی که توسط شرکت سابق یعنی Timely Comics منتشر میشد، حضور پیدا میکردند.
تیم اونجرز که با عنوان «قدرتمندترین قهرمانان زمین» هم شناخته میشوند، در اصل شامل انت من، هالک، آیرون من، ثور و واسپ بود. در قسمت دوم همین مجموعه، شخصیت انت من تبدیل به Giant-Man شد. نسخه اصلی و ابتدایی کاپیتان آمریکا در قسمت چهارم همین مجموعه، بهصورت گیر کرده در یک قطعه یخ بزرگ، پیدا شد. کاپیتان آمریکا بعد از اینکه توسط اعضای تیم از آن وضعیت نجات پیدا کرد و به زندگی بازگشت، به این تیم پیوست. تغییر اعضای تیم و جابهجا شدن آنها، دیگر تبدیل به نماد این مجموعه شده بود؛ هر چند که یک چیز، اصلا تغییر نکرد و به همان شکل هم باقی ماند و آن هم چیزی نبود جز اینکه اعضای تیم انتقام جویان، باید درکنار هم، «با دشمنانی مبارزه کنند که هیچ قهرمانی اصلا بهتنهایی نمیتوانست از پس آن بربیاید». این تیم که با عنوان Avengers Assemble! خود معروف شده بود، شامل انسانها، جهش یافتهها، غیرانسانها، اندرویدها، بیگانهها، موجودات ماوراء طبیعی و حتی افرادی که در گذشته شرور بودند، میشد.
این تیم آنقدر در دنیای کتابهای کمیک محبوب شد که شرکت مارول آنها را به تعداد زیادی از آثار مختلف، مانند چندین انیمیشن سریالی و فیلمهای مختلف وارد کرد. در طی چند سال اخیر، چندین فیلم مختلف حول محور تیم ابرقهرمانی اونجرز به روی پرده سینماها رفته که با موفقیت بسیار بزرگی هم روبهرو شده است. سال گذشته یکی از آثار این تیم یعنی فیلم Avengers: Infinity War به روی پرده سینماها رفت که با واکنش بسیار خوب طرفداران روبهرو شد. بعد از آن هم چندی پیش فیلم Avengers: Endgame اکران شد. از همین رو ما بر آن شدیم تا در قالب مقالهای، تیم انتقام جویان را بهطور کامل به شما معرفی کنیم.
میتوان گفت که دلیل اصلی به وجود آمدن تیم قدرتمندترین قهرمانان زمین، شخصیت لوکی، خدای حقهباز و دروغگوی آزگاردی، بود. او از قدرت توهمزایی خود استفاده کرد تا هالک را نسبت به خراب کردن مسیر یک ریل قطار، فریب دهد. او امیدوار بود تا هالک با انجام این کار بتواند برادر ناتنی لوکی یعنی ثور را به آنجا بکشاند؛ تا بلکه لوکی بتواند به این طریق، با استفاده از قدرتهای خودش، درحالیکه ثور مشغول مبارزه با هالک است، برادر ناتنیاش را شکست دهد. از طرف دیگر، فردی به نام ریک جونز که خبر شورش و طغیان هالک را شنیده بود، به اعضای تیم چهار شگفت انگیز یک پیغام رادیویی فرستاد و همه آنها را نسبت به این مشکل مطلع کرد. آنها بعد از با خبر شدن از این ماجرا، بهدنبال کمکهای مختلف بودند تا بلکه بتوانند هالک را متوقف کنند. در طی حرکتی جالب، لوکی این پیغام را منحرف کرد و به سمت برادرش ثور فرستاد؛ کسی که امیدوار بود تا به آنجا بیاید و با هالک مبارزه کند. بهطور اتفاقی، این پیغام به گوش افراد دیگری مانند آیرون من، انت من و واسپ هم رسید؛ هر چند که اصلا لوکی چنین قصدی نداشت و نمیدانست که این پیغام به آنها هم رسیده است.
شخصیت کاپیتان آمریکا جزو اعضای اصلی و اولیه این تیم نبود
درهرصورت، بعد از گذشت مدتی، این قهرمانان به همراه ثور، همگی به این پیغام جواب دادند و خود را به محل مورد نظر رساندند تا تهدیدی را که هالک به وجود آورده بود، متوقف کنند. به محض اینکه آنها با هالک درگیر شدند، از نیت واقعی و حقهی لوکی با خبر شدند. به همین ترتیب، آنها به همراه هالک با هم متحد شدند تا این خدای دروغگو و حقهباز را شکست دهند. بعد از این ماجرا، انت من به این موضوع اشاره کرد که این پنج نفر، چقدر درکنار یکدیگر خود عمل میکنند و پیشنهاد داد که بهتر است تا با هم ادغام شوند و یک تیم ابرقهرمانی را به وجود بیاورند؛ یک تیم که با تهدیدهایی که یک قهرمان بهتنهایی نمیتواند با آن دستوپنجه نرم کند، مبارزه کنند و آن را شکست دهند. از طرف دیگر هم واسپ نام «اونجرز» را پیشنهاد داد و به همین ترتیب، تیم قدرتمندترین قهرمانان زمین شکل گرفت. اعضای اصلی با عنوان «اعضای موسس» شناخته میشوند.
القاب و اسامی مستعار: قدرتمندترین قهرمانان زمین، انتقام جویان قدرتمند، Die Rächer (انتقام جویان)، Die ruhmreichen Rächer (انتقام جویان شگفت انگیز)، Die mächtigsten Helden der Welt (قدرتمندترین قهرمانان زمین) و غیره.
اعضای تیم: مرد جاذب، ادم وارلاک، انت من، آنتی- ویژن، ارس، بیست، بتا ری بیل، بلک بولت، بلک کت، بلک نایت، بلک پنتر، بلک ویدو، بلید، بلو مارول، باکی بارنز، کیبل، کنون بال، کاپیتان آمریکا، کاپیتان آمریکا (هایدرا)، کاپیتان بریتین، کاپیتان سیتروس، کاپیتان مارول، کاپیتان یونیورس، کارنیج، کارول دنورز، کسی لنگ، کریستال، دگر، دنیل کیج، دردویل، دارک هاوک، دزلر، ددپول، دکتر استرنج و غیره.
متحدان: ادم وارلاک، انجل، امریکن ایگل، ارورا، بلک بولت، بلک رایدر، بلو شیلد، کاپیتان بریتین، کاپیتان اولترا، کاپیتان یونیورس، چمبر، کالکتیو من، کلوسوس، سایکلاپس، دگر، دردویل، دارک انجل، دارک استار، دزلر، دث رک، داک سمسون، دکتر وودوو، گارگویل، گورگون، هدر مکنیل هادسون، هل استورم، هنری گاریچ، هیومن تورچ، هاسک، جارویس، جین گری، کارناک، کید کولت، کیل ریون، کیتی پراید، مدوسا، مایکل اوبرایان، مانیکا لین، نیک فیوری و غیره.
دشمنان: مرد جاذب، Annihilus، آرکید، آرنیک زولا، آرسنال، اطلس، بارون وان استراکر، بلک تالن، بلک اوت، بلاد برادرز، بولز آی، کربن، کارنل، کالکتر، سایکلون، دیکی، دیابلو، دکتر دووم، دورمامو، اگ هد، الکترو، ساحره، فین فنگ فوم، فیکسر، گرند مستر، گراویتون، گری گارگویل، گریفین، گریم ریپر، گریزلی، تکامل عالی، هولوکاست، جیک فیوری، کانگ، کلاو کورواک و غیره.
همانطور که در ابتدای متن هم به آن اشاره شد، این تیم ابرقهرمانی توسط اسطورههای دنیای کمیک یعنی استن لی و جک کربی خلق شدند. آنها برای اولینبار در خط داستانی قسمت اول سری کتاب کمیک The Avengers به نام The Coming of the Avengers ظاهر شدند. این تیم در ۶۵۱۴ کتاب کمیک ظاهر شدند که در قسمت اول مجموعه Avengers Finale، قسمت اول مجموعه Onslaught: Marvel Universe به نام With Great Power...، قسمت ۲۹۷ مجموعه The Avengers به نام Futures Imperfect، قسمت ۳۷ مجموعه West Coast Avengers به نام Avengers Disassemble، قسمت ۱۰۲ مجموعه Avengers West Coast به نام The Avengers West Coast Are Finished و قسمت ۳۴ مجموعه The Mighty Avengers به نام Pre-Siege Mentality منحل شدند.
- انت من
- هالک
- آیرون من
- ثور
- واسپ
- کاپیتان آمریکا (بعد از اینکه هالک تیم را ترک کرد، او با این عنوان وارد تیم شد)
اعضای موسس تیم انتقام جویان، البته به استثنای هالک، پیش از اینکه این گروه شکل بگیرد، بهعنوان چند ابرقهرمان شناخته میشدند. در این برهه زمانی، افکار عمومی در رابطه با هالک، آنطور که باید و شاید خوب نبود و همه فکرهای بدی در رابطه با او داشتند. برخی تصور میکردند که او یک موجود عجیب و غریب است که فقط دوست دارد همه او را تنها بگذارند. بااینحال، میتوان گفت که مقصر اصلی تمام این اتفاقات، به خاطر تلاشهای فردی به نام ژنرال راس یا همان تاندر بولت بود؛ به طوری بخش زیادی از مردم، هالک را بهعنوان یک هیولای شورشگر و نابود کننده میشناختند.
تیم اونجرز یک کراساور هم با دیوید لترمن داشتند
تقریبا از همان ابتدا، فهرست اعضای تیم انتقام جویان مدام و پیوسته در حال تغییر کردن بود. جالب است بدانید که هالک، در طی دومین ماجراجویی این تیم، از دیگر اعضا جدا شد و در همین برهه زمانی هم بود خیلی زود بعد از رفتن هالک، کاپیتان آمریکا به تیم پیوست. همانطور که بالاتر هم عنوان شده بود، این تغییرات خیلی زیاد، دیگر تبدیل به نماد و علامت مجموعه شده بود و بعد از گذشت مدتی خوانندگان هم تقریبا به این موضوع عادت کردند.
تقریبا همیشه تیم انتقام جویان، طیف متنوع و گستردهای از اعضای مختلف را شامل میشد. در میان آنها اصلا مهم نبود که هر عضو چه گذشتهای دارد، مهم این بود که در آن برهه زمانی، به خوبی برای جبهه بجنگند و باعث پیروزی تیم بشوند. از همین رو، در طی سالهای طولانی، ما شاهد اعضای انسانی، رباتی، جهش یافته، خداگونه، بیگانه، موجودات ماوراء طبیعی و حتی کسانی بودیم که در گذشته شرورانه زندگی میکردند. در این تیم، ماهیت و ذاتهای مختلفی وجود داشت؛ چیزی که اغلب اوقات باعث جر و بحث و مشاجره میشد. اما با این وجود، تیم انتقام جویان همیشه میتوانستند دوباره مثل قبل و مانند یک واحد پایدار، متحد شوند و با مرگبارترین تهدیدهای موجود در جهان، مبارزه کنند.
از طرف دیگر، در طی تمام این سالها، رهبری گروه انتقام جویان برعهده افراد مختلف قرار میگرفت اما همیشه دوباره به سمت خود کاپیتان آمریکا بازمیگشت و او دوباره مسئولیت رهبری این تیم را در دست میگرفت. در خط داستانیهای مختلف، دیگر اعضای موسس این گروه مانند هنک پیم، آیرون من، ثور و همچنین واسپ بهطور گستردهای بهعنوان رهبر گروه به فعالیت پرداختهاند. دیگر اعضا هم نقش رهبری این تیم ابرقهرمانی را در دست گرفتهاند و موفقیتهای به نسبت زیادی را برای دیگر اعضا به ارمغان آوردهاند. اما برای نام بردن از برجستهترین و بهترین رهبرهای گروه میتوان به هاوک آی، «مانیکا رامبو»، خانم مارول، اسکارلت ویچ، «یو اس ایجنت» و ویژن اشاره کرد.
در طی اولین ملاقات آنها بهعنوان اعضای یک تیم، بلافاصله تنش بسیار زیادی بین آنها به وجود آمد؛ به طوری که ثور و هالک مدام حرفهای نامناسبی را رد و بدل میکردند. هنوز مدت زیادی از این ماجرا نگذشته بود که یک فرد شرور وارد داستان شد و نقشههای بزرگی برای نابودی تیم اونجرز داشت. او قصد داشت تا با انجام این کار، راه را برای حملهی بیگانگان بهطور کامل فراهم کند. نقشهی این فرد شرور این بود که بدن انتقام جویان را با یکدیگر عوض کند و بعد از آن هم بذر بیاعتمادی و همچنین نفرت را درون آنها قرار دهد و تفرقهای را بین آنها به وجود بیاورد. این کاملا مشخص بود که دیگر اعضای این تیم، اصلا نمی توانند به هالک اعتماد کنند. درواقع آنها مقابل یکدیگر اعتراف کرده بودند که آنها با اضافه کردن این عضو به تیمشان، قصد داشتند تا تمام وقت او را تحت نظر بگیرند و از شورشهای بعدی او جلوگیری کنند. به همین ترتیب، این فرد شرور کاری کرد تا هالک از این بیاعتمادیای که نسبت به خودش درون دیگر اعضای تیم وجود داشت، خبردار شود. همین موضوع باعث شد تا او تیم را ترک کند.
مدت خیلی کمی بعد از این اتفاق، هالک با نیمور ساب مارینر دوست شد. هالک با این ضد قهرمان اتحادی را تشکیل داد. آنها قصد داشتند تا به کمک یکدیگر، به مبارزه با دشمن مشترک خود یعنی انسانها، قیام کنند. از طرف دیگر هم تیم انتقام جویان که بهدنبال هالک میگشتند تا از آسیب دیدن دیگران توسط او جلوگیری کنند، توسط Teen Brigade از محل دقیق او خبردار شدند. به همین ترتیب، مبارزهای بین انتقام جویان، نیمور و همچنین هالک به وجود آمد. اما در اواسط همین نبرد، هالک تبدیل به نسخه انسانی خود یعنی بروس بنر شد و نیمور را رها کرد تا بهتنهایی با اونجرز مبارزه کند. همانطور که انتظار میرفت، نیمور نتوانست از پس اونجرز بر بیاید و از آنجا فرار کرد.
- پیوستن کاپیتان آمریکا به انتقام جویان:
بعد از مبارزهای که در خط داستانی قبلی توضیح داده شد، نیمور به خودش قول داد که انتقامش را از تیم اونجرز بگیرد. ساب مارینر درحالیکه در سرتاسر سطح اقیانوس میچرخید و شنا میکرد، به یک قبیله برخورد کرد که در حال پرستیدن یک فرد که در یخ گیر افتاده بود، بودند. شاهزاده آتلانتیس که بهشدت از دست این افراد عصبانی شده بود، آن مجسمه یخی را به درون اقیانوس انداخت. هرچه که این یخ به سمت بخشهای گرمتر این اقیانوس میرفت، آب میشد. به همین ترتیب طولی نکشید که بدون درون این یخ توسط اعضای تیم اونجرز کشف و پیدا شد؛ آنها در یک زیر دریایی قرار داشتند و در اقیانوس بهدنبال نیمور میگشتند.
این قهرمانان بعد از بررسی بدن این فرد، متوجه شدند که این فرد، درواقع همان کاپیتان آمریکا است که از زمان جنگ جهانی دوم، در حالت زیست تعویقی و در یخ گیر افتاده بود. به همین ترتیب، بعد از این ماجرا، اسطورهی زندهی جنگ جهانی دوم، دوباره به دنیا آمد! در ابتدا، کاپیتان بعد از دیدن اونجرز، به سمت آنها حملهور شد زیرا او، این تیم را بهعنوان یک خطر یا تهدید میدید. اما این مشکل خیلی زود برطرف شد و اعضای تیم انتقام جویان، کاپیتان آمریکا را به نیویورک بازگرداندند تا با کمک یکدیگر، نیمور و همچنین بیگانهای به نام «ووک» را شکست دهند.
بعد از اولین مبارزهای که آنها درکنار هم داشتند، تیم قدرتمندترین قهرمانان دنیا به کاپیتان آمریکا پیشنهاد دادند تا به آنها بپیوندد؛ پیشنهادی که کاپیتان با کمال میل آن را پذیرفت. با گذر زمان، کاپیتان کم کم تبدیل به یکی از نمادهای تیم اونجرز تبدیل شد. بعد از گذشت مدتی، کاپیتان هم دیگر بهعنوان یکی از اعضای اصلی و موسس این گروه ابرقهرمانی به حساب میآمد. این تیم ابرقهرمانی در طی اولین ماجراجوییهای خود، با «Mole Man»، «رد گوست»، «کانگ فاتح» و «کنت نفاریا» مبارزه کردند. آنها همچنین چندین بار در مأموریتهای مختلف، با متحد سابق خود یعنی هالک برخورد کردند.
- اربابان شرارت:
در این برهه زمانی، فردی به نام «بارون هاینریش زمو» متوجه شد که کاپیتان آمریکا زنده است و به جمع اعضای اصلی و مهم تیم انتقام جویان پیوسته است. او از اینکه بزرگترین دشمنش که بهشدت هم نسبت به آن نفرت داشت، زنده مانده، به طرز فوقالعاده زیادی عصبانی شد. به همین ترتیب او تصمیم گرفت که تیمی از شروران مختلف را تشکیل دهد و رهبری آن را هم خودش در دست بگیرد. افرادی مانند بلک نایت، «ملتر» و همچنین «رادیو اکتیو من» به اربابان شرارت پیوستند و به فعالیت درکنار یکدیگر پرداختند.
با اینکه دردویل از اعضای تیم اونجرز نبوده، اما تأخیر در انتشار مجموعه اختصاصیاش باعث شد تا این تیم شکل بگیرد
زمانیکه اعضای تیم انتقام جویان توانستند این شروران را شکست دهند، چند تن از خدایان آزگاردی به بارون زمو پیوستند. بارون زمو به کمک اکسِکیوشنر و ساحره، توانستند هم بلک نایت و هم ملتر را آزاد کنند تا آنها دوباره به تیم خودشان بپیوندند. دومین تلاش آنها در جهت شکست دادن اونجرز، باز هم پایان و نتیجهی خوشی نداشت. این بار، ساحره به سراغ ثور رفت و او را فریب داد. ساحره توانست ثور را نسبت به اینکه همتیمیهای انتقام جوی او، آنطور که تظاهر میکنند نیستند، متقاعد کند. او به ثور اعلام کرد که اعضای اونجرز را شکست دهد و به جبهه آنها بیاید.
بااینحال، ماجرا آنطور که باید و شاید برای این عاشق دلخسته پیش نرفت و ثور توانست کنترل و نفوذ او را از روی خودش بردارد. به همین ترتیب، طولی نکشید که اعضای تیم اربابان به پایگاه زمو که در آمازون قرار داشت، عقب نشینی کردند. ساحره بعد از این شکست بزرگ، به شهر نیویورک بازگشت تا یک کاندیدا مناسب برای ماشین مخصوص زمو پیدا کند. او بعد از کمی گشتوگذار، به فردی به نام «سایمون ویلیامز» برخورد کرد که به جرم اختلاس متهم شده بود و در مقابل فرد مهمی به نام تونی استارک قرار داشت. زمو، سایمون را به درون این ماشین زندهی خود، یعنی «واندر من» منتقل کرد. او، واندر من را به سراغ اونجرز فرستاد تا در میان آنها نفوذ کند.
بعد از گذشت مدتی، واندر من توانست اعتماد اعضای تیم انتقام جویان را به دست بیاورد و آنها با آغوش باز از عضو جدید خود استقبال کردند. هنوز مدت زیادی از این اتفاق نگذشته بود که واندر من، به نفع زمو به اعضای تیم اونجرز خیانت کرد. بااینحال، بعد از این ماجرا، واندر من کم کم در رابطه با این خیانتی که انجام داده بود، احساس گناه و عذاب وجدان پیدا کرد. به همین ترتیب تصمیم گرفت که این بار به زمو و همچنین متحدان او خیانت کند. اما درنهایت، به خاطر این فداکاریای که واندر من کرده بود، تا سر مرگ زخمی شد و ظاهرا هم در آغوش تیم اونجرز جان داد.
بعد از مبارزهی بسیار بد با اونجرز، آن هم به خاطر فردی به نام «ایمورتوس»، بارون زمو به سراغ ریک جونز و کاپیتان آمریکا رفت، آنها را ربود و آمریکای جنوبی رفت تا او را نجات دهد. درست در همین حین و در پایگاه اصلی، سایر اعضای تیم اونجرز دوباره با اعضای اربابان شرارت برخورد کردند و به مبارزه با آنها پرداختند. آنها دوباره توانستند این شروران را شکست دهند و درنهایت بلک نایت و ملتر را دوباره دستگیر کردند زیرا ساحره به همراه اکسکیوشنر از آنجا فرار کردند. در جای دیگر، کاپیتان آمریکا بالاخره با بارون زمو برخورد کرد؛ آن هم در طی مبارزهای که آخرین نبرد آنها به حساب میآمد زیرا در طی این مبارزه، زمو بهمنی را به وجود آورد که با خودش برخورد کرد و او را کشت.
- جنسیس دوم:
بعد از اینکه واسئ به خاطر مبارزه و همچنین ایستادگی در مقابل تهدید اعضای تیم اربابان شرارت تا آستانه مرگ پیش رفت، به همراه Giant Man تصمیم گرفت که خودشان را از دنیای ابرقهرمانی بازنشسته کنند و از تیم اونجرز بروند. از طرف دیگر هم ثور در آزگارد بسیار درگیر بود و آیرون من هم تیم را ترک کرد تا بتواند تمرکز بیشتری را روی زندگی شخصیاش منعطف کند. به همین ترتیب دیگر فقط ریک جونز و کایپتان آمریکا در تیم ماندند و بهدنبال اعضای جایگزین میگشتند.
این تیم، بعد از عضو کردن ماجراجویی به نام هاوک آی که بهدنبال راهی برای پیوستن به این گروه بود، تلاش کردند تا نیمور ساب مارینر را هم به تیم بیاورند اما تلاشهایشان هیچ فایدهای نداشت. آنها دیگر چارهای جز منتشر کردن یک آگهی نداشتند. به همین ترتیب، اعضای باقیماندهی تیم اونجرز یک آگهی تبلیغاتی محرمانه را منتشر کردند تا اعضای جدیدی را به تیم اضافه کنند. بعد از این اتفاق، شخصیت کوییک سیلور و همچنین خواهر او یعنی اسکارلت ویچ که در گذشته افراد شروری به حساب میآمدند، به این آگهی پاسخ دادند؛ تیم هم با آغوش باز آنها را پذیرفت. زمانیکه تیم انتقام جویان جدید خود را در ملاء عام معرفی کردند، آیرون من به آنها تبریک گفت و برایشان آرزوی موفقیت کرد.
اعضای این تیم خیلی زود متوجه شدند که در میان خود، قدرت نسبتا زیادی را کم دارند، به همین دلیل امیدوار بودند که بتوانند یک عضو جدید را به خانواده ابرقهرمانی خود اضافه کنند. آنها در ابتدا تلاش کردند تا بهدنبال هالک بگردند و او را دوباره به تیم بازگردانند اما نقشهی آنها درنهایت با شکست روبهرو شد. بعد از این کار، آنها به سراغ یک مزدور به نام «شمشیرباز» رفتند و به او پیشنهاد پیوستن به این تیم را دادند؛ پیشنهادی که او بلافاصله بعد از شنیدن، آن را رد کرد زیرا میدانست که هیچکدام از اعضا، به او اعتماد ندارند. آنها همچنان این جستجوی خود را ادامه دادند و در همین حین هم با تعداد زیادی از مجرمان یعنی «پاور من»، کانگ و همچنین دکتر دووم مبارزه کردند. این جستوجو و ماجراجویی تا زمانی ادامه داشت که یک شخصیت آتلانیسی به نام «آتوما» به دنیای سطح زمین حمله کرد. همین موضوع باعث شد تا Giant Man که حالا با نام جالوت فعالیت میکرد، به همراه واسپ باری دیگر به تیم بازگردند. همین موضوع باعث شد تا تیم، آن نیروی اضافیای را که میخواست، به دست بیاورد. متاسفانه، این گروه بعد از گذشت مدتی، ریک جونز را هم از دست داد؛ زیرا او از اینکه بهعنوان یک انتقامجوی تمام وقت حساب نمیشد و مدام مورد بیتوجهی قرار میگرفت، خسته شده بود.
- اعضای جدید:
هنوز مدت زیادی از بازگشت واسپ و جالوت نگذشته بود که اونجرز باری دیگر با پاور من و همچنین شمشیرباز که قرار بود یکی از اعضای تیم خودشان باشد، وارد مبارزه شدند. نامزد هاوک آی یعنی بلک ویدو بعد از اینکه در مقابل این دشمنان، به اعضای تیم کمک کرد و با هم آنها را شکست دادند، تبدیل به یکی از متحدان وفادار اونجرز شد. او همچنین یکی از اعضای پاره وقت این تیم هم به حساب میآمد. البته بعد از گذشت مدتی، اونجرز کمکها و فعالیتهای او را بزرگ شمارد و بلک ویدو را بهعنوان عضو تمام وقت اعلام کرد. او همچنان به کمکهایش نسبت به تیم و نامزد خودش ادامه داد. در همین برهه زمانی و در نقطه دیگر، ساحره بهدنبال راهی بود تا بتواند از تیم اونجرز انتقام خود را بگیرد، به همین ترتیب یکی از خدایان المپنشین یعنی هرکول را فریب داد تا به تیم حمله کند.
واسپ اسم این تیم را برای اولینبار پیشنهاد داد و درنهایت انتخاب هم شد؛ کسی که اصلا در فیلم حضور نداشت
بعد از یک مبارزه کوتاه، هرکول توانست کنترل و نفوذی را که ساحره روی او داشت، بشکند. بعد از این اتفاق، متوجه شد که چه کسی در جبهه باطل قرار دارد، به همین دلیل به تیم انتقام جویان پیوست تا در جبهه درست به مبارزه بپردازد. متاسفانه همه چیز آنطور که باید و شاید برای هرکول خوب پیش نرفت و پدر او یعنی «زئوس»، او را برای سالها، به زمین تبعید کرد تا در همانجا بماند؛ زیرا که او بدون اجازه، المپ را ترک کرده بود. اعضای تیم انتقام جویان که به قدرت خیلی زیاد هرکول و همچنین ارتباطات او با خدای رعد و برق یعنی ثور را متوجه شده بودند، او را به پیوستن به تیم دعوت کردند. با این پیشنهاد، هرکول تصمیم گرفت که برای مدتی با انتقام جویان بماند و طولی نکشید که در طی مدت زمانیکه در زمین بود، تبدیل به یکی از بهترین اعضای این گروه شد.
درست در همین برهه زمانی، ریکی جونز هم به تیم بازگشت. او این بار، لباس همکار و دوست سابق کاپیتان آمریکا یعنی باکی بارنز را بر تن کرده بود و تصمیم داشت که این بار عضو فعالتری در تیم باشد؛ او حتی اغلب اوقات هم بهعنوان همکار کاپیتان آمریکا به فعالیت میپرداخت. با اینکه در طی این مدت ریک جونز توانست هم بهعنوان یکی از بخشهای تیم و همچنین بهعنوان همکار و دوست کاپیتان آمریکا امتیازات بسیار زیادی دریافت کند، اما باز هم مدام نادیده گرفته میشد یا دیگران با او درست همانند یک فرد اضافی برخورد میکردند. این تیم همچنان به روند اضافه کردن اعضای مختلف ادامه میدادند و در همین حین هم با افرادی مانند دیابلو، دراگون من، پسران سرپنت، ساب مارینر، Super-Adaptoid و همچنین با ابرقهرمان روسی و همسر سابق بلک ویدو یعنی «رد گاردین» مبارزه میکردند. درست در همین حین هم اعضای تیم اونجرز بهدنبال راهی بودند تا همتیمی خود یعنی جالوت را که در همان سایز غول پیکر گیر کرده بود، درمان کنند.
- Depleting Numbers:
در این برهه زمانی، ماندارین یک نسخه جدید از گروه اربابان شرارت را تشکیل داد؛ آن هم با این هدف که به سراغ اونجرز بروند و به آنها حمله کنند. او همچنین تصمیم داشت تا در همین حین، بزرگترین دشمن خود یعنی آیرون من را هم یک بار برای همیشه نابود کند. اعضای سابق تیم اربابان شرارت یعنی ساحره و همچنین اکسکیوشنر به همراه افراد دیگری مانند «لیوینگ لیزر»، پاور من و شمشیرباز به این تیم پیوستند تا اونجرز را نابود کنند. با اینکه آنها بزرگترین گروه تاریخ خود را تشکیل داده بودند، اما اونجرز، که ثور و آیرون من هم برای مدت کوتاهی به آنها پیوسته بودند، توانستند با تیم شرورانه جدید ماندارین مبارزه کنند.
بعد از اینکه اونجرز توانستند ماندارین و همچنین افراد ضعیف او را شکست دهند، با آیرون من و ثور خداحافظی کردند زیرا هر دوی آنها تصمیم داشتند که بعد از این مبارزه تیم را دوباره ترک کنند. بعد از گذشت مدتی، ورق برای تیم اونجرز برگشت زیرا آنها کم کم در حال جدا شدن و نابود شدن بودند. بلک ویدو، بعد از مردن همسر سابقش، هاوک آی و همچنین اونجرز را ترک کرد. از طرف دیگر هم کاپیتان آمریکا تصمیم گرفت که از تیم اونجرز برود تا بتواند به دور از تمام این مشغلهها و کشمکشها، یک زندگی جدید را برای خود بسازد. بهدنبال کاپیتان آمریکا، ریک جونز هم از تیم رفت. زمانیکه او تا حد زیادی توسط رد اسکال که خود را به شکل کاپیتان درآورده بود، مورد ضرب و شتم قرار گرفت، دیگر بهطور کامل تیم را ترک و خود را بازنشسته کرد.
بعد از تمام این ماجراها، کوییک سیلور و اسکارلت ویچ هم بعد از اینکه مگنیتو آنها را دستگیر کرد، تصمیم ترک تیم را داشتند. مگنیتو بهشدت در تلاش بود تا این دو را قانع کند تا به تیم انجمن برادری جهش یافتههای جدید او بپیوندند؛ در این برهه زمانی، هر کسی که در این ماجرا دخیل بود، اصلا نمیدانست که مگنیتو پدر بیولوژیکی کوییک سیلور و اسکارلت ویچ است. بعد از کشمکشی که در پی آن به وجود آمد، اسکارلت ویچ آسیب دید. همین موضوع باعث شد که او و برادرش کوییک سیلور، تصمیم بر خروج و ترک تیم را بگیرند. درنهایت، بعد از مبارزه با «تایفن»، هرکول هم تیم اونجرز را ترک کرد و پدرش هم با آغوش باز، بازگشت او به المپوس را پذیرفت.
- پر کردن جاهای خالی:
با اینکه فقط جالوت، هاوک آی و واسپ در تیم انتقام جویان باقی مانده بودند، اما آنها باز هم به فعالیتهای خود ادامه دادند و برای این موضوع که از نظر تعداد و قدرت دچار کمبود هستند، هیچ اهمیتی قائل نمیشدند. این تیم، بعد از پیشنهادها رهبر سابقشان یعنی کاپیتان آمریکا، تصمیم گرفتند که بلک پنتر را بهعنوان یکی از اعضای جدید، به جمع خود بیاورند. در همین برهه زمانی، تیم ضعیف انتقام جویان با شخصیت شروری به نام «گریم ریپر» روبهرو شد. آنها همچنین یک بار دیگر با تهدید گروه اربابان شرارت که این بار توسط فرد مرموزی به نام «Crimson Cowl» هدایت میشد، مقابله کردند. زمانیکه بلک نایت جدید به سراغ اونجرز آمد تا در رابطه با تیم اربابان شرارت جدید به آنها هشدار بدهد، آنها به اشتباه این بلک نایت را با فرد قبلی که خودش عضو همان تیم شرورانه بود، اشتباه گرفتند.
با وجود این مشکل و سردرگمی به وجود آمده، زمانیکه آنها قصد مبارزه با اربابان شرارت را داشتند، بلک نایت کمک خود را به قهرمانان پیشنهاد داد تا بلکه به این طریق بتوانند تیم مقابل خود را شکست دهند. او قصد داشت تا با انجام این کار، ارتباط خود را با آنها مستحکم کند تا شاید بتواند بعد از این مبارزه، به خواستهی خود که پیوستن به تیم بود، برسد. در این خط داستانی، تیم اونجرز با یکی از بزرگترین تهدیدهای خود، یعنی «اولتران» روبهرو شدند؛ رباتی که جالوت ساخته بود و حالا هم به استاد و هم نژاد انسانها پشت کرده بود و قصد نابود کردن آنها را داشت. اولتران خود را بهعنوان رهبر تیم جدید اربابان شرارت معرفی کرد. او همچنان به نقشههای خود برای نابود کردن نژاد بشر و همچنین خالق خود ادامه داد. از همین رو، اولتران یک «پسر» برای خود ساخت و نام آن را ویژن گذاشت.
شخصیت هالک فقط برای یک قسمت تبدیل به عضو اونجرز شد
بعد از کامل شدن روند تولید ویژن، اولتران او را به سراغ اونجرز فرستاد تا به آنها حمله کند. اما طولی نکشید که ویژن متوقف شد و به آنها گفت که اولتران-۵، او را فرستاده تا به آنها حمله کند. به همین ترتیب، اونجرز تصمیم گرفتند که ویژن را همراهی کنند و به پناهگاه اولتران بروند. خیلی زود مشخص شد که این ماجرا تلهای بیش نبوده است و اونجرز دستگیر شدند. بعد، آن اتفاقی که هیچکس انتظارش را نداشت، رخ داد: ویژن با اولتران مبارزه کرد و پیروز شد. بعد از این اتفاق هم اعضای تیم اونجرز را آزاد کرد. بعد از این ماجرا، ویژن توسط تمام اعضای انتقام جویان مورد آزمایش و بازجویی قرار گرفت. درنهایت هم او تبدیل به یکی از اعضای جدید این تیم شد.
- بحران هویت:
هنک پیم از آنجایی که دیگر اعتماد به نفس خود را از دست داده بود و نقش رهبری این تیم قهرمانی فشار زیادی به او وارد میکرد، تصممی گرفت که به عمارت واسپ و آزمایشگاه خود برود. در آنجا، هنک پیم دچار حادثه بزرگی شد. مخلوطی از چند ماده شیمیایی مختلف، یک شخصیت جدید را در او به وجود آورد و هنک پیم دیگر نام «یلو جکت» را روی خود گذاشته بود. این شخصیت دیگر از اعتماد به نفس بیشتری برخوردار بود و کاملا ارادهای آزاد داشت؛ ویژگیهایی که شخصیت اصلی او یعنی همان هنک پیم، اصلا آنها را نداشت. هنک بعد از شکست دادن چندین اراذل و اوباش و همچنین ازبینبردن نقشههای آنها، به عمارت اونجرز وارد شد و درخواست پیوستن به تیم آنها را کرد.
او ادعا میکرد که شخصیت یلو جکت، شخصیت دیگر او یعنی جالوت را به قتل رسانده است. اونجرز حرفهای او را نشنیده گرفتند و پیشنهاد پیوستنش به تیم را قبول نکردند. به همین دلیل هنک پیم، واسپ را گرفت و از آنجا فرار کرد. او مستقیم به همراه واسپ، به پایگاه مینیاتوری خود که خارج از عمارت قرار داشت، رفت. در طی همان مدت کوتاه و ارتباط کمی که واسپ با یلو جکت داشت، متوجه شد که اون درواقع همان هنک پیم است و حرف او را باور کرد. این دو نفر تصمیم گرفتند که با یکدیگر ازدواج کنند. به همین ترتیب، تعداد زیادی از ابرقهرمانان به مراسم ازدواج یلو جکت و واسپ آمدند. در کمال تعجب تمام میهمانان عروسی، اعضای گروه Circus of Crime به این عروسی آمدند.
آنها تصمیم داشتند تا نابود کنندهی این مراسم باشند و خیلی زود خود را به این مراسم رساندند. هنک که متوجه شد واسپ در خطر بزرگی قرار دارد، تصمیم داشت که او را نجات دهد. اما مدام به این موضوع فکر میکرد که یلو جکت کاملا بیثبات است و نمیتواند نقش مفیدی را در این ماجرا ایفا کند. به همین ترتیب دوباره بزرگ و تبدیل به جالوت شد و توانست واسپ که دیگر همسرش شده بود، نجات دهد. بعد از گذشت مدتی، هاوک آی متوجه شد که نامزد سابق و همچنین عضو قدیمی تیم اونجرز یعنی بلک ویدو توسط «اگ هد» دزدیده شده است. او دیگر از اینکه قدرت کافی برای نجات افراد نزدیکش نداشت، خسته شده بود. به همین ترتیب هاوک آی کمان و تیرش را رها کرد و تصمیم گرفت که از مواد و تجهیزات قدیمی جالوتِ هنک پیک استفاده کند. به همین ترتیب، او تبدیل به جالوت شد و بلک ویدو را نجات داد.
- Let the Game Begin:
در این خط داستانی، «گرند مستر» و همچنین کانگ، نقش بزرگی را ایفا کردند و قصد داشتند که زندگی را به عشق مردهی کانگ یعنی «راوونا» بازگردانند. از طرف دیگر اعضای تیم انتقام جویان هم بهعنوان سرباز به کار گرفته شدند. درنهایت کانگ و همچنین اعضای اونجرز توانستند در این مأموریت موفق شوند اما گرند مستر به کانگ پیشنهاد داد، حالا که فرصت بسیار خوبی در اختیارش قرار داده شده، یا اونجرز را نابود کند یا قید عشق زندگیاش را بزند. از آنجایی که پای عشق زندگی در میان بود، کانگ تصمیم گرفت که اونجرز را نابود کند اما آنها توسط بلک نایت جدید نجات پیدا کردند؛ کسی که بلافاصله بعد از این ماجرا، به تیم پیوست.
بعد از این ماجرا، اونجرز به دو تیم کوچکتر تبدیل شدند. یکی از آنها باید با اعضای«Squadron Sinister» مبارزه میکردند و دیگری وظیفه داشت تا در جریان زمان به گذشته بروند و با اعضای گروه «مهاجمان» مقابله کنند. در پایان این خط داستانی، بلک نایت دیگر رسما تبدیل به یک عضو رسمی در تیم اونجرز شد. هنوز مدت زیادی از این اتفاق نگذشته بود که کوییک سیلور و اسکارلت ویچ هم دوباره به تیم بازگشتند. در همین برهه زمانی، رابطه عاشقانه و احساسی بین اسکارلت ویچ و ویژن هم کم کم آغاز شد؛ اتفاقی که اصلا به مذاق برادرش خوش نیامد و باعث عصبانی شدن او شد.
- حمله سنتینلها:
در این برهه زمانی، اعضای تیم اونجرز توسط سنتینلها مورد حمله قرار گرفتند؛ رباتهای شکارچی جهش یافتهها که در گذشته با اعضای تیم مردان ایکس هم مبارزه کرده بودند. سنتینلها، اسکارلت ویچ را ربودند و او را به پایگاه خود که در استرالیا قرار داشت، بردند. آنها قصد داشتند که از این طریق، یک بار برای همیشه، تمام جهش یافتهها را از بین ببرند. سنتینلها نقشه داشتند که با استفاده از یک تابش یا شعله بسیار بزرگ خورشیدی، تمام انسانهای معمولیای را که روی زمین قرار داشتند، استرلیزه کنند. آنها اعتقاد داشتند که با این کار، میتوانند از تولد جهش یافتههای بیشتر جلوگیری کنند.
شخصیت اولتران براساس یکی از کاراکترهای کاپیتان ویدیو خلق شده است
تیم اونجرز توانستند سنتینلها را شکست دهند. اما کوییک سیلور که از قبل بدون همراهی دیگر اعضا و کاملا تنها به استرالیا سفر کرده بود، تا حد زیادی آسیب دید. از طرف دیگر، از آنجایی که دیگر اعضای اونجرز هم از او و محل دقیق او خبر نداشتند، او به همان شکل در آنجا تنها ماند. آنقدر وضعیت کوییک سیلور بد شده بود که مرگ را با چشمان خود میدید اما طولی نکشید که «کریستال»، او را نجات داد. کریستال، کوییک سیلور را به امپراطوری مخفی آتیلان برد تا از او محافظت کند و او را تحت درمان قرار دهد. هنوز خیلی از این اتفاق نگذشته بود که «مانتیس» و شمشیرباز به تیم پیوستند. بعد از پیوستن به تیم، مانتیس وارد عشق ویژن و اسکارلت ویچ شد و کشمکشهایی را به وجود آورد.
- حماسه سلستیال مدونا:
بعدها، کانگ فاتح به سراغ اونجرز بازگشت تا آنها را دستگیر کند. او اعتقاد داشت که یکی از زنان عضو این تیم، درواقع همان سلستیان مدونا است؛ کسی که براساس پیشگوییها قرار بود که یک موجود کیهانی فوقالعاده قدرتمند را به دنیا بیاورد. کانگ اعتقاد داشت که با اجبار کردن و زور، میتواند کاری کند که مدونا با او ازدواج کند. او امید داشت که بعد از به دنیا آمدن این کودک، میتواند او را کنترل کند. طولی نکشید که درنهایت مشخص شد که آن سلستیال مدونا درواقع مانتیس است. از آنجایی که شمشیرباز در تلاش بود که از مانتیس دفاع کند، توسط کانگ به قتل رسید. بعد از این ماجرا، ویژن و اسکارلت ویچ بالاخره با یکدیگر ازدواج کردند و مانتیس هم تیم را ترک کرد.
- Government Woes:
در این خط داستانی، اعضای تیم اونجرز از طرف دولت ایالات متحده، تحریم شدند. به همین ترتیب، فردی به نام «هنری پیتر گایریچ» بهعنوان نماینده این تیم انتخاب شد تا ارتباطی بین اعضا و دولت را برقرار کند. اما طولی نکشید که مشکلات و درگیریهایی بین او و اعضای تیم به وجود آمد. از همین رو، گایریچ تصمیم گرفت که هاوک آی را از اونجرز اخراج کند و فالکون را جایگزین او کرد؛ او به این منظور به تیم آورده شده بود تا ببیند که آیا سیاستها و استانداردهای تبعیضی بهخصوص دولت، بعد از رفتن بلک پنتر در این تیم رعایت میشود یا خیر. فالکون بهشدت از وضعیتی که در این تیم داشت، متنفر بود اما مجبور بود که همانطور در تیم بماند. در طی این برهه زمانی، اعضای تیم به واندگور رفتند و به اسکارلت ویچ در جهت شکست دادن موجود شیطانیای به نام «Chthon» کمک کردند. آنها همچنین با دردویل متحد شدند و با گری گارگویل که اخیرا بازگشته بود، مبارزه کردند.
- مسابقه قهرمانان:
گرند مستر به همراه دث، بازیای را آغاز کردند که بتوانند از این طریق، برادر گرند مستر یعنی «کالکتور» را به زندگی بازگردانند. هر کدام از آنها یکی از گروههای قهرمانان را انتخاب کردند تا در بازی بازگرداندن زندگی کالکتور، نقشی داشته باشند. آنها واندر من، بیست، اسکارلت ویچ، کاپیتان آمریکا، واسپ، آیرون من و ویژن (در طی مدت زمانیکه آنها در عمارت اونجرز در حال مبارزه کردن بودند)، ابرسربازهای دارک استار شوروی، «Crimson Dynamo»، وان گارد و اورسا میج (درحالیکه در روسیه به رد گوست حمله کرده بودند)، تینگ، رید، سو و هیومن تورچ (درحالیکه سر غذا بودند)، گاردین، «Sasquatch»، آرورا، نورث استار، اسنو برد و شامان (درحالیکه در کانادا بودند)، کلوسوس، سایکلاپس، ولورین، نایت کراولر و استورم از ایکس من (درحالیکه در دوره آموزشی بودند)، لوک کیج و آیرون فیست (درحالیکه در حال مبارزه با جرم و جنایت در هارلم بودند)، اسپایدرمن (درحالیکه در نیویورک بود) و کریستال، هل کت و والکری را انتخاب کردند.
همگی این شخصیتها، به یک میدان مبارزهای بسیار بزرگ در خارج از سیاره زمین فرستاده شدند. آنها بعد از رسیدن به این میدان مبارزه، متوجه شدند که همه نوع قهرمانی، از غیرانسانها گرفته تا اترنالها، هالک، هرکول، ثور، دردویل و نیمور در میان خودشان حضور داشتند. به استثنای جاودانهها، غیرانسانها، آتلانیسیها، اترنالها و بیگانهها، گرند مستر و دث هر کدام ۱۲ قهرمان برای خودشان انتخاب کردند. مأموریت آنها این بود که محل مورد نظر خود را بگردند و چهار بخش مخصوصی را که گرند مستر و دث دنبالشان میگشتند، پیدا کنند؛ چهار بخش مهم زندگی که هر کدام در نقاط مختلفی در سیاره زمین پنهان شده بودند. آنها باید پیش از اینکه تیم دیگری برنده شود، بخشهای مورد نظرشان را پیدا میکردند.
گرند مستر به خودش قول داده بود که هیچ وقت دیگر از انسانها در بازی خودش استفاده نکند؛ البته به این شرط که در این مسابقه برنده میدان میشد. به همین ترتیب او، کاپیتان آمریکا، تلیسمان (یک قهرمان استرالیایی)، دارک استار، ولورین، کاپیتان بریتین، Sasquatch، دیفنسر (یک قهرمان آرژانتینی)، شی-هالک، دردویل، تینگ، بلیتزکریگ (یک قهرمان آلمانی) و پرگرین (یک قهرمان فرانسوی) را انتخاب کرد. از طرف دیگر هم دث قول داده بود که اگر در این مسابقه برنده شود، یک میلیون سال به عمر خورشید زمین اضافه خواهد کرد. بعد از این تصمیم دث، وانگارد، آیرون من، شامراک (یک قهرمان ایرلندی)، آیرون فیست، عربین نایت (یک قهرمان مسلمان)، استورم، زن نامرئی، انجل، سان فایر (از ژاپن)، بلک پنتر، کالکتیو من (یک قهرمان چیزی) و سابرا (یک قهرمان یهودی) را برای تیم خود انتخاب کرد. بعد از اینکه تیمها بهطور قطعی انتخاب شدند، ترکیبهای مختلفی از قهرمانان به زمین فرستاده شدند تا قسمتهای محیط زندگی را پیش از اینکه تیم مقابل برنده شوند، پیدا کنند.
- جنگهای پنهان و جنگهای پنهان دوم:
در این خط داستانی، بزرگترین قهرمانان و شروران دنیای مارول به خاطر یک موجود مرموز و بسیار قدرتمند به نام «بیاندر» از روی سیاره زمین به سمت سرتاسر ستارهها کشیده شدند و درنهایت در مقابل هم قرار گرفتند. این موجود که به طرز باورنکردنیای قدرتمند بود، قول داده بود که جایزه نهایی و بسیار بزرگی را به برنده خواهد داد. اما زمانیکه مبارزه بین آنها آغاز شد، اتحادهای جدیدی تشکیل شد و دشمنان قدیمی به مبارزه با یکدیگر پرداختند. در میان آنها افرادی بودند که اصلا قصد نداشتند بر سر جایزه خیلی بزرگی که خداگونه باشد، معامله کنند. به همین ترتیب، تیم انتقام جویان، اسپایدرمن، تیم چهار شگفت انگیز و اعضای تیم مردان ایکس باید قدرتهای خود را ترکیب میکردند و مقابل دکتر دووم میایستادند تا او تبدیل به قدرتمندترین موجود در سرتاسر جهان نشود.
در همین برهه زمانی بود که اعضای جدیدی به نام کاپیتان مارول و همچنین استار فاکس، به جمع اعضای تیم انتقام جویان پیوستند. بعد از گذشت مدتی، زمانیکه بیاندر به سیاره زمین آمد تا درباره بشریت اطلاعات کافی را به دست بیاورد، تیم اونجرز بلافاصله از حضور او در این سیاره، خبردار شدند. به همین دلیل، کاپیتان آمریکا، آیرون من کنونی و همچنین اعضای تیم مردان ایکس، در رابطه با این موضوع تحقیق کردند اما در همین حین، توسط «Thundersword» مورد حمله قرار گرفتند. درنهایت، بیاندر تصمیم گرفت که کار خوبی انجام دهد و به این نتیجه رسید که به این سیاره و مردم ساکن روی آن، کمک کند.
از همین رو، او به سراغ اونجرز رفت تا از آنها مشاور و راهنمایی بگیرد اما متوجه شد که آنها برای یک مأموریت خاص به فضا رفتهاند. او به آنجا رفت و بهطور اتفاقی و تصادفی تقریبا همه چیز را خراب کرد. اونجرز با دیدن این اتفاق، مدام نگران این بودند که اگر بیاندر از کنترل خارج شود، میتواند تهدید و خطر بزرگی برای سیارهشان به حساب بیاید. به همین دلیل به او پیشنهاد کردند تا به تیم بپیوندد تا بلکه به این طریق بتوانند تمام مدت او را زیر نظر بگیرند. بااینحال، در کمال تعجب بیاندر ناپدید شد و اعلام کرد که درباره این پیشنهاد فکر میکند. اما بعدها مسیر بدی را در پیش گرفت و تصمیم داشت که سیاره زمین و همچنین خود کیهان را به مرز نابودی بکشاند. بعد از اینکه بیاندر، دث را از صفحه هستی پاک کرد و با این کار نظم کیهان و جهان را به هم ریخت (البته زمانیکه به اشتباه خود پی برد، تلاش کرد تا آن را به حالت قبل بازگرداند)، به این نتیجه رسید که احتمالا بتواند کل جهان هستی را نابود کند زیرا به طرز عجیبی او را گیج و سرگردان میکرد.
جالب است بدانید که اگر کتابهای کمیک رمانتیک و احساسی بیشتر فروش داشتند، اونجرز اصلا به وجود نمیآمدند
از طرف دیگر اعضای تیم اونجرز تلاش کردند تا در کارهای بیاندر دخالت کنند و جلوی او را بگیرند اما بهتنهایی اصلا نمیتوانستند حریف چنین موجود قدرتمندی بشوند و در یک چشم به هم زدن و فوقالعاده ساده، توسط او شکست خواهند خورد. بیاندر همچنان به نقشههای خود ادامه داد و در همین حین هم تقریبا تمام اعضای تیم جهش یافتههای جدید را به قتل رساند، زیرا آنها تلاش کردند تا او را متوقف کنند. با دیدن این ماجرا، اونجرز دوباره دور یکدیگر جمع شدند و با قهرمانان دیگر مانند تیم ایکس من، تیم چهار شگفت انگیز، آلفا فلایت و اعضای سابق اونجرز تماس گرفتند و از آنها درخواست کمک کردند. بعد از این کار، آنها دوباره تلاش کردند تا مقابل بیاندر بایستند و او را یک بار برای همیشه شکست دهند اما باز هم به این نتیجه رسیدند که نیروی آنها برای انجام این کار کافی نیست.
با اینکه مرد مولکولی قدرت بسیار زیادی داشت، اما در مقابل بیاندر ضعیف به نظر میرسید. او به دیگر قهرمانان هم در مبارزهی خود با بیاندر نیاز داشت، تا بلکه به این طریق، آنها بتوانند حواس او را پرت کنند و تمام تمرکز بیاندر را از روی مرد مولکولی بردارند. درنهایت، بیاندر توسط قهرمانان شکست خورد اما به نظر میرسید که دیگر برای این کار دیر شده است. زیرا نبرد فاجعهآمیز بین بیاندر و مرد مولکولی، سیاره را به ویرانی محکوم کرده بود و قرار بود تا چند ساعت آینده بهطور کامل نابود شود. با اینکه مرد مولکولی که بهشدت به خاطر مبارزهاش با بیاندر ضعیف شده بود، اما اعضای تیم اونجرز از او خواهش کردند تا به هر طریقی که شده، آسیبهای وارد شده به سیاره را به حالت قبل بازگرداند.
مرد مولکولی با اینکه خیلی به تواناییها و قدرتهای خودش اعتماد نداشت، در ابتدا توانست قهرمانان را متقاعد کند اما هنوز مدت زیادی نگذشته بود که تصمیم گرفت تا به هر طریقی که شده سیاره زمین را نجات دهد، حتی اگر خودش هم در همین راه کشته شود. مرد مولکولی در انجام این کار موفق شد اما به نظر میرسید که این فداکاری باعث شده بود تا او تقریبا تمام قدرتهای خود را از دست بدهد. بعد از این اتفاق، اعضای اونجرز تا حد زیادی از مرد مولکولی به خاطر مبارزه بزرگی که با بیاندر داشت، تشکر کردند. آنها به مرد مولکولی اجازه دادند تا آنجا را ترک کند و به زندگی عادی خودش بپردازد. از طرف دیگر هم اونجرز قول دادند که برای جرمهایی که در گذشته انجام داده بود، به سراغ او نیایند.
زمانیکه مرد مولکولی به خانه برگشت، برای سیلور سرفر این حقیقت را بیان کرد که همچنان قدرتهای خودش را دارد و آنها را از دست نداده است. او اعلام کرد که تمام این کارها تنها یک نمایش برای اونجرز بود تا آنها را فریب بدهد؛ زیرا از این میترسید که اگر اونجرز متوجه میشدند که او هنوز قدرتهایش را دارد، باز هم او را تحت تعقیب قرار میدادند، او را دستگیر میکردند یا او را مجبور میکردند توسط قدرتهایش کارهای خاصی انجام دهد. اما مرد مولکولی تنها چیزی که میخواست، یک زندگی کاملا معمولی به همراه همسرش بود. سیلور سرفر بعد از شنیدن این حرفها قول داد که آنها را جایی بازگو نکند. به همین ترتیب، اونجرز هم از این ماجرا خبردار نشدند.
- Absolute Vision:
تقریبا در همین برهه زمانی، ویژن در طی نبردی که با Annihilus داشت، تقریبا به قتل رسید. از همین رو، استار فاکس تلاش کرد تا به ویژن کمک کند و او را بهبود ببخشد؛ استار فاکس، ویژن را به یک کامپیوتر بسیار قدرتمند به نام I.S.A.A.C. که در خانه خودش در تایتان قرار داشت، متصل کرد. با اینکه این کار کمک بسیار زیادی به ویژن کرد و او را به همان شکل اولش بازگرداند اما از طرف دیگر هم باعث شد که بهشدت عصبانی شود و تصور کند که تنها راه نجات دنیا، این است که آن را تصرف کند. به همین خاطر، او سوءاستفاده و دستکاری ذهن همتیمیهای خود را آغاز کرد تا به هدف اصلیاش برسد. او حتی روند تشکیل یک گروه فرعی را که پایگاه آنها در کالیفرنیا قرار داشت، مهندسی کرد و نام آنها اونجرز ساحل غربی گذاشت.
جالب است بدانید که هاوک آی، رهبری تیم ساکن در کالیفرنیا را برعهده داشت. سایر اعضای اصلی این تیم هم ماکینگ برد، آیرون من جدید (یعنی همان جیمز رودز که بعد از اینکه تونی استارک به خاطر مشکلات اعتیادش به الکل، آیرون من را رها کرد این هویت را در دست گرفت)، Tigra و همچنین واندر من. با اینکه نقشهی ویژن درنهایت با شکست روبهرو شد، اما بخش ساحل شرقی تیم اونجرز منحل نشد و همچنان آنها به فعالیت خود ادامه دادند. بعد از گذشت مدتی ویژن دوباره عقل و هوش خود را به دست آورد و بلافاصله از تیم کنار رفت تا با عواقب کارهایی که انجام داده بود، روبهرو شود. اما پیش از اینکه این اتفاق رخ دهد، دولت نمایندههای بیشتری را در میان اعضای تیم اونجرز قرار داد تا اعمال و رفتارهای آنها را بیشازپیش مورد بررسی قرار دهند.
- Hydrobase:
به خاطر اذیتها و دخالتهای روز افزون دولت، بعد از گذشت مدتی اونجرز درنهایت امتیازات پرواز خود را از دست دادند و در برخی از پروازها هم دچار محدودیت شدند. هنوز مدت زیادی نگذشته بود که یک قهرمان آبزی به نام «استینگری» با اعضای این تیم ارتباط برقرار کرد. او به اونجرز پیشنهاد و اجازه داد که از هایدرو بیس برای فرود آمدن استفاده کنند و حتی کوئین جتهای خود را هم در آنجا استفاده کنند. در همان هایدرو بیس بود که اونجرز، با دشمن قدیمی خود یعنی نیمور برخورد کردند؛ کسی که از جایگاه خود در پادشاهی آتلانتیس کنار گذاشته شده بود. کاپیتان آمریکا که کاملا نحوه مبارزهی نیمور درکنار مهاجمان در طی جنگ جهانی دوم را به یاد داشت، به او عضویت در تیم اونجرز را پیشنهاد کرد تا به او کمک کند که خود را آزاد و رها کند.
- خیانت:
زمانیکه اونجرز ساحل غربی و همچنین ساحل شرقی با یکدیگر ملاقات کردند تا با هم بیسبال بازی کنند، توسط اعضای تیم «نیروی آزادی» مورد حمله قرار گرفتند؛ یک تیم که تحت حمایت دولت بود و توسط میستیک هم هدایت میشد. اونجرز خیلی زود دربرابر آنها شکست خوردند و بازداشت شدند. در همین حین مشخص شد که درواقع خود دولت به افرادش دستور داده بود تا این قهرمانان را دستگیر کنند. به این قهرمانان گفته شد که یکی از اعضای سابقشان، به آنها خیانت کرده است. بهگفتههای آنها، مشخص شد که این قهرمانان در یک سری کارهای غیرقانونی و مجرمانه دخالت داشتهاند؛ مثل همان نقشهی قبلی ویژن برای تسخیر سیاره.
شخصیت ویژن در ابتدا قرار بود که فقط یک بیگانه باشد
با اینکه اونجرز بهشدت تلاش کردند تا بیگناهی خود را اثبات کنند، اما مقامات دولتی اصلا حرفهای آنها باور نکردند. اعضای تیم اونجرز بعد از اینکه توسط اسپایدر وومن آزاد شدند، بهدنبال این افتادند تا متوجه شوند که کدام یک از اعضای سابق تیمشان به آنها خیانت کرده است. بعد از برقراری ارتباط با چند تن از اعضای ذخیره تیم، قهرمانان متوجه شدند که این کوییک سیلور بوده که به آنها خیانت کرده است؛ او درواقع برای آنها پاپوش درست کرده بود تا به انجام چنین جرمهایی متهم شوند.
اینگونه مشخص شده بود که ظاهرا کوییک سیلور، بعد از اینکه خیانت همسرش را دیده بود، از لحاظ روحی دچار اختلال شد. جالب است بدانید که علاوهبر این، مثل اینکه او هنوز به خاطر آسیب و اتفاقی که در طی جریان سنتینلها برایش رخ داده بود، از اعضای اونجرز کینه به دل داشت. در این برهه زمانی، کوییک سیلور با اعضای تیم زودیاک همکاری میکرد تا همتیمیهای سابقش را نابود کند. اما بعد از اینکه نقشههایش با شکست روبهرو شد، به ناچار پا به فرار گذاشت. بعد از گذشت مدتی، زمانیکه کوییک سیلور متوجه شد که تمام این اعمالش به خاطر کارهای «ماکسیموس دیوانه» بوده، سلامت عقلی خود را دوباره به دست آورد؛ ماکسیموس ذهن کوییک سیلور را دستکاری کرده بود تا علیه اونجرز بشود و آنها را نابود کند.
- Under Siege:
در طی خط داستانی Under Siege، بارون هلموت زمو تصمیم گرفت که یک نسخه کپی از پدر خود به وجود بیاورد. به همین دلیل چند تن از افراد شرور بسیار قدرتمند مانند «میستر هاید»، «بلک اوت»، «رکینگ کرو»، «اسکریمینگ میمی»، «تیتانیا»، مرد جاذب و همچنین گری گارگویل را به هم متصل کرد و یک تیم اربابان شرارت جدید را به وجود آورد. اعضای این تیم شرورانه ابتدا تلاش کردند تا اونجرز را بیاعتبار و بیآبرو کنند؛ آنها عموم را علیه نیمور شوراندند، به طوری که مردم خیلی زود نسبت به اینکه این فرد که در گذشته بسیار شرور و وحشی بود، حالا اجازه فعالیت کردن در چنین تیمی را دارد، واکنش نشان دادند و بهشدت عصبانی شدند.
بعد از گذشت مدتی، این شروران یک تله برای هرکول به وجود آوردند و زمانیکه او در این تله گیر افتاد، آنها به طرز بدی او را مورد ضرب و شتم قرار دادند و تا آستانهی مرگ پیش رفتند. زمانیکه فاز اول این نقشه به پایان رسید، اعضای تیم اربابان شرارت به سمت عمارت اونجرز حملهور شدند و چند تن از اعضای آنها مانند کاپیتان آمریکا، بلک نایت و جارویس را به اسارت گرفتند. اعضای باقیماندهی این تیم ابرقهرمانی با کمی کمک و نیروی پشتیبانی بالاخره توانستند وارد عمارت اونجرز شوند و دوستان خود را نجات دهند.
در طی مبارزه نهایی بین این دو تیم که روی پشت بام عمارت انجام شد، بارون زمو از ارتفاع خیلی بلندی به پایین افتاد و با مرگ خود، به خطری هم برای دیگران به وجود میآورد، پایان داد. با اینکه اعضای تیم شرورانه درنهایت شکست خوردند، اما جارویس به طرز بدی مجروح شده بود. او در پایان این ماجرا، بینایی یکی از چشمان خود را از دست داد و این موضوع برای مدت طولانیای هم ادامه داشت. شروران این تیم همچنین خاطراتی را که کاپیتان آمریکا از دوران جوانیاش داشت، نابود کردند؛ مانند تنها تصویری که او از مادر مرحومش به همراه داشت. از طرف دیگر هرکول هم به خاطر آسیبهای خیلی زیادی که دیده بود، وارد اغماء شد.
«دکتر دروید» یکی از قهرمانانی که نقش بسیار مهم و کلیدیای را در شکست دادن تیم اربابان شرارت ایفا کرد، بعد از این ماجرا به تیم انتقام جویان پیوست و بهعنوان یکی از اعضای رسمی، در میان دیگر اعضا به فعالیت خود ادامه داد. به خاطر خسارات و آسیبهای بسیار زیادی که به عمارت وارد شده بود، اونجرز تصمیم گرفتند که پایگاه خود را تغییر دهند و دیگر تمام عملیاتهای خود را روی هایدرو بیس انجام دهند. در پایان این خط داستانی، بعد از اینکه واسپ از تیم جدا شد، کاپیتان مارول جایگاه او را به دست آورد و تبدیل به رهبر جدید این گروه شد.
- تیم مردان ایکس در مقابل اونجرز:
در این برهه زمانی، کاپیتان آمریکا به همراه دکتر دروید به یک مرکز خرید بزرگ در منزفیلدِ اوهایو رفتند و به نیروهای امنیتی این مرکز خرید دستور دادند که کاری کنند تا تمام افراد حاضر در آن مرکز، به آنها توجه کنند. به همین ترتیب هم نیروهای امنیتی، مردم را مجبور کردند تا به آنها گوش دهند و خیلی زود و البته آرام آنجا را تخلیه کنند؛ آنها از قدرت هیپنوتیزم دکتر دروید برای تسهیل این کار استفاده کردند. در ارتفاع بسیار بالا و خارج از جو زمین، سایر اعضای اونجرز مانند کاپیتان مارول، ثور، شی-هالک و بلک نایت در تلاش بودند تا یک بارش شهابی بسیار بزرگ را متوقف کنند. شی-هالک و بلک نایت که در یک کوئین جت بودند، تا آستانه مرگ پیش رفتند اما درنهایت توسط ثور نجات پیدا کردند.
در همین برهه زمانی، در نقطه دیگر دنیا یعنی در روسیه، ابرسربازهای روسی با کمکهای Crimson Dynamo در حال متوقف کردن یک قطار فراری بودند. با اینکه تمام ابرسربازهای روسی از آن مرد متنفر بودند، اما قبول کردند که او را به تیم خود اضافه کنند زیرا او هنوز هم یک روسی به حساب میآمد. علاوهبر این، اعضای تیم مردان ایکس در یک پناهگاه کوچک درکنار ساحل آتلانتیسی، در حال گذراندن تعطیلات خود بودند؛ دزلر، مگنیتو، هاووک، استورم، ولورین و روگ. تمام آنها در حال لذت بردن بودند، البته به جز هاووک که در حال بخار شدن بود.
بدون اینکه مارول و دی سی خبر داشته باشند، اونجرز و تیم لیگ عدالت با هم کراساور داشتند و بعد از منتشر شدن این خط داستانی شرکتها خبردار شدند
مگنیتو زمانیکه در رابطه با بارش سیارکها و شهابها خبردار شد، بدون اینکه کسی متوجه بشود مخفیانه از تیم جدا شد و از آنجا رفت. در هایدرو بیس اونجرز، اعضای این تیم در حال بحث کردن در رابطه با این سیارکها بودند؛ چیزی که بعدا مشخص شد که بخشهایی از سیارک ام بوده است؛ چیزی که متعلق به مگنیتو بود. اعضای این تیم اعمال گذشتهی مگنیتو را مورد بررسی قرار دادند و همگی به این نتیجه رسیدند که این وظیفه خودشان است که به سراغ او بروند و او را متوقف کنند. مگنیتو درحالیکه در کمبودیا قرار داشت، بهدنبال تکههای گمشدهی سیارک ام خودش میگشت. در همین حین با اعضای تیم اونجرز برخورد کرد که قصد متوقف کردن او را داشتند.
درحالیکه اونجرز در حال مبارزه کردن و کتک زدن مگنیتو بودند، اعضای تیم ایکس من خود را به آنجا رساندند تا به مگنیتو کمک کنند. بعد از گذشت مدتی هم ابرسربازهای روسی به آنجا رسیدند و به هر دو تیمی که در حال مبارزه بودند، حمله کردند. ابرسربازهای روسی قصد داشتند تا با این کار، مگنیتو را برای خودشان بگیرند. طولی نگذشت که یک نبرد بزرگ سه شاخه، بین اعضای تیم اونجرز، ایکس من و همچنین ابرسربازهای روسی رخ داد. زمانیکه اونجرز و ابرسربازهای روسی با یکدیگر درگیر شدند، تیم مردان ایکس هم این موقعیت را فرصت خیلی خوبی دید که از آنجا فرار کنند؛ البته مگنیتو را هم همراه خودشان بردند. زمانیکه دزلر در حال فرار کردن بود، کاپیتان آمریکا و Crimson Dynamo بهدنبال او رفتند تا او را دستگیر کنند اما دزلر توانست هر دوی آنها را شکست دهد.
بعد از اینکه اعضای تیم ایکس من از آنجا فرار کردند، اعضای اونجرز به سراغ دارک استار رفتند و او را بهگونهای فریب دادند که او تمام همتیمیهای خود را درون فضای مخصوص خودش که پر از انرژی تاریک بود، گیر بیاندازد. در طی همین ماجرا، مگنیتو از گروه مردان ایکس جدا شد تا خودش بهتنهایی بهدنبال سیارک بگردد. از طرف دیگر، کاپیتان مارول که با استفاده از قدرتهای خود در حال جاسوسی تیم ایکس من بود، بعد از اینکه محل دقیق آنها را پیدا کرد، آدرس آن را به تیم خود یعنی اونجرز داد. در طی همین گشت و گذارها، مگنیتو توانست تعداد زیادی از سیارکهای خود را پیدا کند. علاوهبر آن، او لباس قدیمی خود را هم پیدا کرد و کلاه قدیمیاش را بر سر گذاشت.
به همین ترتیب اونجرز خود را سریع به آن محل رساندند، به سمت مگنیتو حملهور شدند و تقریبا تا مرز شکست او پیش رفتند. بااینحال، تیم مردان ایکس خیلی زود از این موضوع خبردار شدند و خود را به آنجا رساندند تا به مگنیتو کمک کنند. در همین حین که این دو تیم در حال مبارزه با یکدیگر بودند، مگنیتو به آنها گفت که این سیارک با مواد منفجره پر شده است. مگنیتو از این حقه استفاده کرد تا حواس اعضای اونجرز را پرت کند. بعد، او بلافاصله تیم مردان ایکس را به سمت جت خودشان برد و همگی از آنجا فرار کردند. ظاهرا تیم مردان ایکس از این موضوع خبر نداشتند اما دکتر دروید به دور از چشم همه، پشت «بلک برد» پنهان شده بود. ابرسربازهای روسی که همچنان به خاطر مسائل قبلی گیر افتاده بودند، بالاخره توانستند خیلی زود خودشان را از آن مخمصه نجات دهند. زیرا «گرملین» از درون لباس مخصوص خود بیرون آمد، دارک استار را تکان داد و با همین کار باعث شد تا دیگران از درون میدان انرژی او بیرون بیایند.
همگی آنها توافق کردند تا یک بار دیگر به سراغ مگنیتو بروند؛ آن هم به خاطر جنایتها و جرمهایی که او سالهای پیش مرتکب شده بود. اعضای ایکس من درحالیکه هنوز روی بلک برد بودند، در رابطه با مسائل مختلف بحث میکردند. مگنیتو همچنان به خاطر مسائلی که در رابطه با سیارک وجود داشت، سکوت کرده بود. از طرف دیگر، دروید هم که همچنان روی آن جت بود، باور داشت که مگنیتو چیزی را پنهان میکند. علاوهبر این، به نظر میرسید که مگنیتو هم متوجه شده بود که دروید در جت آنها حضور دارد. در همین حین، دروید تلاش کرد تا با اعضای اونجرز ارتباط برقرار کند اما طولی نکشید که اعضای تیم مردان ایکس به سمت او حملهور شدند زیرا مگنیتو دیگر مطمئن شده بود که دروید در جت آنها است.
به همین ترتیب، روگ تمام قدرتها و خاطرات دروید را جذب کرد. او به دیگر اعضای این تیم گفت که دکتر دروید موقعیت آنها و محل دقیشان را فاش نمیکرده است. بعد از گذشت مدتی و زمانیکه دروید به هوش آمد، فرصت این را پیدا کرد که به اونجرز اخطار بدهد. از همین رو، هر سه تیم در یک برهه زمانی خاص به سنگاپور رسیدند. وانگارد متوجه شد که هاووک در آن شهر قرار دارد زیرا او را در یکی از خیابانها دیده بود اما پیش از اینکه بتواند کاری انجام دهد، توسط ولورین مورد حمله قرار گرفت. روگ تمام قدرتها و خاطرات او را هم جذب کرد و به همراه تمام اعضای تیم مردان ایکس، به سمت یک کشتی که در خلیج قرار داشت، فرار کردند. در آنجا، استورم با مگنیتو روبهرو شد.
پیش از اینکه کشتی آنها حرکت کند، ابرسربازهای روسی توانستند خودشان را به آنجا برسانند و به مردان ایکس حمله کنند. در طی همین نبرد، Crimson Dynamo عمدا کاری کرد که کشتی آنها غرق شود و به درون آب برود. در همین حین، اعضای تیم انتقام جویان هم رسیدند و هر سه تیم، تلاش کردند تا افراد درون این قایق را تخلیه کنند. نیت واقعی اعمال Crimson Dynamo مشخص شد و در همین حین مگنیتو توانست یک بار دیگر از آنجا فرار کند. بعد از این اتفاق، اونجرز به یک دفتر سنگاپوری رفتند و درخواست دریافت اطلاعاتی در رابطه با مگنیتو بودند. دولت تصمیم داشت که رازدار باشد و هیچکدام از اطلاعات مگنیتو را فاش نکند اما خیلی زود، این مشکلات به اوج خود رسید و اونجرز از مقامات دولتی دوباره درخواست این اطلاعات را کردند.
بعد از گذشت مدتی رهبر با آنها ارتباط برقرار کرد و گفت که محل دقیق اسکان مگنیتو مشخص شده است. او همچنین اعلام کرد که اعضای تیم مردان ایکس هم خودشان را به مقامات دولتی تحویل دادهاند. مگنیتو در حال چرخیدن و گشت زدن در خیابانهای شهر بود که یک نفر او را شناخت؛ اتفاقی که درنهایت باعث به وجود آمدن یک شرور شد. او توسط سه جهش یافته یعنی کراولر، اسلایدر و لیکو پیدا شد. این سه جهش یافته، مگنیتو را به سراغ «لایت» بردند. لایت بالاخره به او اعتماد کرد و این موضوع را که او همان مگنیتو است، پذیرفت. به همین ترتیب همگی آنها به خاطر بازگشت مگنیتو خوشحالی کردند زیرا آنها مدت زیادی را برای بازگشت او صبر کرده بودند.
یکی از اعضای ایکس من یعنی روگ در ابتدا بهعنوان دشمن تیم اونجرز پا به دنیای کمیک گذاشت
طولی نکشید که آنها مورد حمله قرار گرفتند و مگنیتو به آنها کمک کرد تا در این نبرد پیروز شوند؛ بعد از این نبرد، آنها از آنجا فرار کردند. از طرف دیگر اعضای تیم مردان ایکس که حسابی خسته شده بودند و نمیدانستند که آیا بالاخره قرار است محاکمه شوند یا خبر، از ون خود فرار کردند و به سمت آزادی رفتند. بعد از این ماجرا، اعضای تیم اونجرز با «آقای رونالدز» ملاقات کردند؛ او بعد از اینکه متوجه شد که اونجرز بهدنبال اعضای ایکس من نمیروند، بهشدت عصبانی شد. مگنیتو به همراه لیکو در حال تغییر دادن و تعمیر کردن کلاه خود بود که بالاخره اونجرز به سراغ مردان ایکس رفتند و با آنها مقابله کردند. اونجرز اعلام کردند که تمام این مدت بهدنبال ایکس من بودند تا بلکه به این طریق، محل دقیق مگنیتو را پیدا کنند.
مگنیتو بلافاصله تمام اعضای تیم انتقام جویان به همراه مشاوران را به نقطه دیگری تله پورت کرد؛ البته به جز کاپیتان آمریکا. او خود را به مقامات دولتی معرفی کرد و درنهایت تسلیم شد. بعد از گذشت مدتی، سایلاک و لانگ شات که در عمارت اگزاویه بودند، محاکمه مگنیتو را ازطریق تلویزیون تماشا کردند. به نظر نمیرسید که محاکمه به نفع مگنیتو پیش برود و او از آن وضعیت خود، کم کم در حال خسته شدن بود. در طی همین ماجرا مشخص شد، زمانیکه مگنیتو در حال دستگیر شدن بود، لیکو و اسلایدر به قتل رسیدهاند و فقط کراولر توانسته از آن شورش جان سالم به در ببرد. به همین ترتیب، مگنیتو از کلاه خود استفاده کرد تا خودش را از آن محاکمه آزاد کند و همین موضوع باعث شد تا خشم مردم تا حد زیادی برانگیخته شود.
- هیچ چیز ابدی نیست:
در این برهه زمانی، اعضای تیم اونجرز بالاخره توسط خدایان یونانی شکست خوردند و دستگیر شدند. این خدایان بعد از دستگیری قهرمانان، آنها را به خدمت پدر هرکول یعنی همان زئوس بردند. زئوس، اعضای تیم اونجرز را مقصر اصلی جراحتها و آسیبهای پسرش میدانست. او تصمیم گرفت که این قهرمانان را با محکوم کردنشان به مرگ آن هم به وسیله شکنجه در قلمرو هادس، تنبیه کند. بااینحال، قهرمانان قصد نداشتند که راحت تسلیم شوند و در مقابل نیروهای زئوس به مبارزه پرداختند. بالاخره هرکول آنقدر بهبود پیدا کرد تا توانست پدرش را نسبت به آسیب رساندن به دوستانش، منصرف کند. با اینکه هرکول دیگر در کما نبود، اما نمیتوانست به همراه همتیمیهای خود به زمین بازگردد. به همین ترتیب در همان سرزمین درکنار دوستان خداییاش ماند تا جراحتهایش بهطور کامل بهبود پیدا کند.
بعد از اینکه آنها به زمین بازگشتند، همسر جدید نیمور یعنی «مارینا» به جمع اعضای اونجرز پیوست تا بهعنوان یک عضو افتخاری به فعالیت بپردازد. بعد از گذشت مدتی، اعضای تیم اونجرز با یک تیم شرور رباتیکی روبهرو شدند که «هوی متال» نام داشتند. در همین برهه زمانی، فردی به نام «راوونا» که قدرت سفر در بعد زمان را داشت، خود را بهعنوان دزد فضایی یعنی نبیولا جا زد و تلاش کرد تا روی دکتر دروید تاثیر بگذارد. او نقشه داشت که با دستکاری ذهن دروید و تحت تاثیر قرار دادن او، کودتایی را علیه کاپیتان مارول به راه بیاندازد. طولی نکشید که ماجرا کاملا وارونه شد و اتفاقات غمانگیزی رخ داد؛ دیانای بیگانهای مارینا باعث شد تا او تبدیل به یک هیولای غول پیکر و بسیار عظیم به نام «لویاتان» بشود. درنهایت، نیمور مجبور شد تا همسر خود یعنی مارینا را به قتل برساند تا به درد و رنجهایی که تحمل میکرد، خاتمه بدهد. بعد از این اتفاق، نیمور به خاطر غم بسیار زیادی که داشت، اونجرز را ترک کرد.
علاوهبر این، مبارزهای که آنها با لویاتان داشتند، باعث شد تا کاپیتان مارول به طرز بدی دچار جراحت و آسیب دید به طوری که حتی تا آستانهی مرگ هم پیش رفت. همین موضوع باعث شد تا او از تیم استعفاء بدهد و از فعالیتهای قهرمانانه دوری کند. بعد از این ماجراها، دکتر دروید فرصت را بسیار مناسب دید تا روی اعضای دیگر این تیم تاثیر بگذارد تا بلکه به این طریق آنها، او را بهعنوان رهبر تیم انتخاب کنند؛ البته لازم به ذکر است که تمام این اتفاقات، بخشی از نقشههای راوونا بود. این اوضاع همچنان ادامه داشت و حتی به مرور زمان بدتر هم میشد؛ مانند اتفاقی که برای بلک نایت افتاد و باعث شد تا قربانی طلسم شمشیر ابونی خودش شود.
علاوهبر این، راوونا ذهن اعضای گروه را شستشو داد تا در رسیدن به اهدافش، به او کمک کنند. همین ماجراجویی باعث شد تا نبیولا و دکتر دروید، در جریان زمان و این بعد گسترده، ناپدید شوند. اعضای کم باقیمانده از تیم انتقام جویان، بعد از بازگشت به هایدرو بیس، تصمیم گرفتند که از یکدیگر جدا شوند و هر کدام مسیر مختلفی را در پیش بگیرند. به همین ترتیب آنها تیم را منحل کردند.
- اینفرنو:
بعد از اینکه شخصیت تکامل عالی در خط داستانی جنگ تکاملی شکست خورد، اعضای ذخیره و جایگزین اونجرز دیگر درکنار یکدیگر باقی نماندند و از یکدیگر جدا شدند. بعد از این ماجرا، کاپیتان دوباره به هایدرو بیس بازگشت و در آنجا تلاش کرد تا یک نسخه جدید از تیم اونجرز را تشکیل دهد. به همین ترتیب، او «دی-من» را استخدام کرد تا در طی یک مأموریت مقابل «ULTIMATUM» به او کمک کند؛ اما مثل اینکه این قهرمان جوان در طی این مبارزه نابود شده بود. بعد از برگشتن به نیویورک، کاپیتان درگیر کراساور اینفرنو شد. بعد از اینکه فرانکلین ریچاردز توسط «Orphan-Maker» و همچنین «ننی» دزدیده شد، کاپیتان به همراه آقای شگفت انگیز و زن نامرئی تیمی را تشکیل دادند تا این کودک را نجات دهند.
این سه قهرمان خیلی زود با «Gilgamesh» و ثور برخورد کردند. این دو قهرمان، به آن تیم سه نفره کمک کردند تا در این نبرد با ارتشی از شیطانها که به شهر نیویورک حمله کرده بودند، مبارزه کنند. به محض اینکه این بحران تمام شد و آنها مشکلات را پشت سر گذاشتند، این پنج قهرمان تصمیم گرفتند که تیم جدیدی تشکیل دهند و هسته نسخه جدید تیم اونجرز باشند. این گروه، بعدها با «سوپر نووا» مبارزه کردند و مدت خیلی کمی بعد از این نبرد، آقای شگفت انگیز و زن نامرئی تیم را ترک کردند. از طرف دیگر، مدت فعالیت گیلگامش بهعنوان یک انتقامجو بودن، آنقدرها طولانی نشد؛ زیرا او در طی یک نبرد علیه «Lava Men» به طرز بدی آسیب دید.
بااینحال، بعد از اینکه گیلگامش از تیم جدا شد، دوست او یعنی «سرسی» که یک اترنالی هم محسوب میشد، بهجای او به اونجرز پیوست و جای او را پر کرد. علاوهبر این، یک قهرمان جوان به نام «Quasar» که در طی نبرد علیه سوپر نووا تا حد زیادی به اونجرز کمک کرده بود، تبدیل به یکی از اعضای این تیم شد. اونجرز خیلی زود توانستند یک فهرست تقریبا غیراستاندارد از اعضای مختلف تهیه کنند. آنها اعتقاد داشتند که هر کدام از این قهرمانهای خاص، برای مأموریتهای منحصربهفرد انتخاب خواهند شد. این ایده درنهایت کنار زده شد و اونجرز بعد از گذشت مدتی به همان سبک قدیمی خود بازگشتند.
- اونجرز علیه ایکس من:
کتاب کمیک فرعی اونجرز ساحل غربی کاملا بهطور اتفاقی خلق شد
زمانیکه نیروی فینکس تا حد زیادی سیاره زمین را تهدید میکرد، اونجرز به سراغ تیم مردان ایکس رفتند تا با آنها مبارزه کنند. سم الکساندر که نووای جدید محسوب میشد، با سرعت زیادی روی زمین فرود آمد تا اخطار خیلی بزرگی را به اونجرز اطلاع دهد؛ آن هم در رابطه با اینکه نیروی فینکس در حال آمدن به سیاره زمین بود. بعد از گذشت مدتی اونجرز به Utopia رفتند و از سایکلاپس خواستند تا هوپ را به آنها تحویل دهد. آنها قصد داشتند با گرفتن هوپ، او را در فضای بسیار محکم و امنیتیای قرار دهند اما سایکلاپس اصلا با درخواست آنها موافقت نکرد زیرا او خودش معتقد بود که هوپ میتواند نژاد جهش یافتهها را از خطر انقراض نجات دهد. به همین دلیل به کاپیتان آمریکا دستور داد تا سرزمین آنها را ترک کند.
بعد از یک مشاجره کوتاه، کاپیتان آمریکا اعضای تیم انتقام جویان را در سرزمین Utopia دور هم جمع کرد. به همین ترتیب یک مبارزه بزرگ بین این دو تیم ابرقهرمانی به راه افتاد. از طرف دیگر اما فراست تصمیم گرفت که هوپ سامرز را تحت نظارت و حفاظت Five Lights قرار دهد تا آبها از آسیاب بیفتد و همه چیز به روال قبل شود. اما هوپ این موضوع را نپذیرفت؛ او اعتقاد داشت که خودش دلیل اصلی این نبرد است به همین دلیل از دست Five Lights فرار کرد. اسپایدرمن و ولورین وارد یک رقابت دو نفره شدند و هر دو قصد داشتند که هوپ سامرز را بگیرند اما هر دو بلافاصله توسط قدرتهای بسیار زیاد فینکس شکست خوردند.
در همین برهه زمانی، ثور یک بخش پنهانی از تیم اونجرز را در فضا رهبری میکرد. آنها در تلاش بودند تا فینکس را در همان فضا متوقف کنند اما طولی نکشید که خودشان شکست خوردند. اونجرز و ایکس من بعد از مبارزهشان کل دنیا را گشتند تا هوپ را پیدا کنند. آیرون من و Giant Man یک سلاح آماده کردند تا با آن فینکس را به قتل برسانند. در طی مدت زمانیکه هر دو تیم در حال مبارزه کردن در محدوده آبی رنگ ماه بودند، هوپ کم کم این حس را میکرد که دیگر کنترل فینکس از دستش خارج شده است. به همین دلیل از ولورین خواست تا او را به قتل برساند. آیرون من که یک زره جدید بر تن کرده بود، با سلاح خود به سمت فینکس شلیک کرد اما عوض اینکه او را به قتل برساند، باعث شد تا این نیروی قدرتمند به چند بخش تقسیم شود. این بخشهای مختلف با سایکلاپس، اما فراست، مجیک و کلوسوس ارتباط برقرار کرد.
این اعضای تیم مردان ایکس توانستند بهراحتی با استفاده از قدرتهای جدید خود، اونجرز را شکست دهند و بلافاصله به همراه هوپ به زمین رفتند. حالا گروه پنج نفرهی فینکس تشکیل شده بود، آنها قصد داشتند که جهان را اصلاح کنند. آنها قصد داشتند غذا، انرژی و آب کاملا رایگان برای سرتاسر دنیا فراهم کنند. علاوهبر این، آنها میخواستند به تمام درگیریهای مسلحانه کل دنیا خاتمه ببخشند. اونجرز اعتقاد داشتند که این قدرت در حال نابود و فاسد کردن آنها است به همین دلیل به Utopia رفتند تا هوپ را پیدا کنند. زمانیکه آنها، هوپ را پیدا کردند تا حد زیادی توسط سایکلاپس مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. اما درنهایت بهلطف اسکارلت ویچ توانستند از آن وضعیت جان سالم به در ببرند و فرار کنند.
سایکلاپس به اندازه کافی مشکلات تحمل کرده بود و دیگر نمیتوانست حضور و اذیتهای اعضای تیم انتقام جویان را تحمل کند به همین دلیل اعلام کرد که اصلا دیگر نباید هیچ انتقامجویی وجود داشته باشد. از همین رو اعضای تیم مردان ایکس به شکار کردن تمام انتقام جویان در سرتاسر دنیا پرداختند. این در حالی بود که انتقام جویان در خفا به سر میبردند و تصمیم داشتند که در یک موقعیت بسیار مناسب، حملهی آنها را جبران کنند. همانطور که انتظار میرفت، بعد از گذشت مدتی چندین تن از اعضای تیم اونجرز توسط تیم ایکس من دستگیر و به زندان افتادند. در طی برخوردی که این دو تیم با یکدیگر داشتند، اسکارلت ویچ توانست آسیب زیادی به مجیک وارد کند. این در حالی بود که اما فراست هم بهشدت هاوک آی را سوزاند. فینکس، هاوک آی را درمان کرد و سایکلاپس هم آنها را به خاطر اینکه تا حد زیادی از قدرتهایشان استفاده کرده بودند، توبیخ کرد. اما مجیک از خودش دفاع کرد و گفت که آنها باید اسکارلت ویچ و نیمور را به قتل برسانند.
در همین حین آیرون من و بلک پنتر در تلاش بودند تا یک راه برای متوقف کردن فینکس فایو پیدا کنند. از طرف دیگر هم هوپ در حال رفتن به K'un L'un بود تا در آنجا آموزشهای لازم را ببیند. در کمال تعجب همه، مشخص شد که این اسپایدرمن است که باید هوپ را تعلیم بدهد. همینطور که روزها از پس یکدیگر میگذشتند، انتقام جویان بیشتری توسط فینکس فایو دستگیر میشدند. البته از طرف دیگر به نظر میرسید که تعلیمهای هوپ هیچ فایدهای ندارد. چندین تن از اعضای ایکس من از نحوه برخورد تیم فینکس فایو با زندانیان اصلا راضی نبودند به همین دلیل به سراغ اونجرز رفتند و به آنها اطلاع دادند. اونجرز بلافاصله یک تیم نجات تشکیل دادند. آنها به کمک استورم و پروفسور ایکس توانستند دوستان خود را از آنجا نجات دهند اما در آخرین لحظات توسط مجیک و کلوسوس متوقف شدند.
در همان لحظه اسپایدرمن سر رسید و حواس مجیک و کلوسوس را پرت کرد تا اونجرز بتوانند از آنجا فرار کنند. زمانیکه اونجرز به K'un L'un بازگشتند، با سایکلاپس برخورد کردند که بسیار قدرتمند شده بود و نصف قدرتهای مجیک و کلوسوس را گرفته بود. در همین حین، هوپ که قدرت بسیار زیادی به دست آورده بود، توانست سایکلاپس را به ماه بفرستد. سایکلاپس در ماه به این نتیجه رسید که برای شکست دادن هوپ به قدرتهای اما فراست هم نیاز دارد. طولی نکشید که سایکلاپس توانست قدرت اما فراست را جذب کند و تبدیل به دارک فینکس بشود؛ اتفاقی که در طی آن، سایکلاپس حتی پروفسور ایکس را هم به قتل رساند.
به همین ترتیب اونجرز و ایکس من تصمیم گرفتند که با هم متحد شوند تا بتوانند سایکلاپس را متوقف کنند اما حتی ترکیب قدرتهای آنها هم دربرابر قدرتهای خداگونهی اسکات، هیچ حرفی برای گفتن نداشت. بهعنوان آخرین تلاش، هوپ و اسکارلت ویچ با هم متحد شدند و درنهایت سایکلاپس را شکست دادند. بعد از این اتفاق، فینکس وارد بدن هوپ شد و اسکارلت توانست دارک فینکس را بهجای دیگری بفرستد و جمعیت جهش یافته را به همان شکل قبل بازگرداند. سایکلاپس بلافاصله دستگیر شد و کاپیتان آمریکا هم نسخه جدیدی از اونجرز را تشکیل داد.
- Time Runs Out:
در این برهه زمانی، تیم اونجرز دیگر با سازمان شیلد و ماریا هیل همکاری میکردند تا بتوانند با کمک هم، Illuminati را پیدا کنند و او را شکست دهند. شخصیت ماشین جنگی و زن نامرئی بهعنوان اعضای استخدامی جدید به تیم پیوستند اما بعد از گذشت مدتی مشخص شد که زن نامرئی درواقع یک نفوذی بود که برای رید ریچاردز کار میکرد. در همین حین هم سان اسپات، کنون بال، اسمشر، مانی فولد، شانگ چی، بلک ویدو و اسپایدرمن وومن از تیم جدا شدند. آنها نپذیرفتند که علیه همتیمیهای سابق خود کاری انجام دهند.
به همین ترتیب، این قهرمانان با دو فرد جدید به نام «Validator» و «پاد» متحد شدند و تیم جدیدی را با نام انتقام جویان جدید تشکیل دادند. آنها قصد داشتند تا جنگ بین سازمان شیلد و اونجرز علیه Illuminati را به پایان برسانند. این دو جبهه با یکدیگر متحد شدند تا از به وقوع پیوستن تهاجم نهایی جلوگیری کنند اما در آخر با شکست روبهرو شدند. به همین ترتیب سیاره زمین با یک برخورد با زمین ۱۰۶۰ نابود شد و ماجراهای جنگهای پنهان را به وجود آورد.
- اونجرز کاملا جدید و متفاوت:
هشت ماه بعد از ماجراهایی که در خط داستانی جنگهای پنهان رخ داد (که با بازگرداندن زمین به حالت قبل خود به پایان رسید)، تیم اونجرز باری دیگر منحل شد. اعضای سابق این گروه بین تیمهای فرعی مختلف مانند اونجرز جدید (که توسط سان اسپات هدایت میشد)، اولتیمیتز، ای-فورس و Avengers Unity Squad تقسیم شده بودند. از طرف دیگر مشکلات مالیای هم که در شرکت صنایع استارک به وجود آمده بود، باعث شد که آنها ساختمان اونجرز را به یک شرکت چینی به نام Qeng Enerprises بفروشند. در طی یک نبرد علیه یک شخصیت شرور چیتاوری به نام «وار برینگر» یا همان آورندهی جنگ، قهرمانان زیادی درگیر شدند.
همین موضوع منجر به تشکیل یک نسخه جدید از تیم اونجرز شد؛ این بار هم شرایطی باعث به وجود آمدن دوباره اونجرز شد که شباهت خیلی زیادی به شرایط به وجود آمدن نسخه اصلی شده بود. افراد جدیدی مانند خانم مارول، اسپایدرمن، نووا و ثور جدید به اعضای کار کشته و قدیمی اونجرز یعنی آیرون من، کاپیتان آمریکا (سم ویلسون) و ویژن پیوستند و به فعالیت درکنار آنها پرداختند. این تیم جدید از آنجایی که هیچ پایگاهی نداشتند مجبور شدند تا در یک پایگاه رها شده در نیو جرسی به مأموریتهای خود رسیدگی کنند. این نسخه از تیم با دشمنانی مانند کانگ و Annihilus برخورد کردند. آنها همچنین درگیر یک کراساور با Uncanny Avengers در Pleasant Hill شدند.
- جنگ داخلی دوم:
این نسخه از تیم اونجرز، مدت کمی در کتابهای کمیک حضور داشت زیرا ماجراها و اتفاقات دومین جنگ داخلی ابرانسانی، باعث شد تا یک تکان و تغییر بسیار بزرگ در تیم ایجاد شود. آیرون من بعد از مبارزهای که با کاپیتان مارول داشت، وارد اغماء شد. از طرف دیگر هم اسپایدرمن، خانم مارول و نووا، تیم اونجرز را ترک کردند تا یک گروه ابرقهرمانی مخصوص نوجوانان را تشکیل دهند؛ تیمی که نام آن را قهرمانان یا همان چمپینز گذاشتند. تیم اونجرز خیلی زود توسط اسپایدرمن (پیتر پارکر)، هرکول و «نادیا پیم» که واسپ جدید محسوب میشد، به همان شکل سابق خود بازگشت.
سم ویلسون همچنان در همان جایگاه رهبری تیم باقی ماند. اما بعد از اینکه نام کاپیتان آمریکا را به خود استیو راجرز بازگرداند، تصمیم گرفت که دوباره تبدیل به فالکون شود. از طرف دیگر، ویکتور وان دووم که اصلاح شده بود، حالا دیگر با نام آیرون من عالی و برتر شناخته میشد. به همین ترتیب میتوانست در برهه زمانیهای مخلتف به تیم کمک کند اما هیچوقت تبدیل به عضو رسمی گروه نشد. در ابتدا، شرکت صنایع پارکر نیازهای مالی تیم اونجرز را تأمین میکرد و حتی در ساختمان بکستر هم منازلی را برای سکونت به آنها داده بود، اما زمانیکه این شرکت منحل شد، آنها مجبور شدند که مکان خود را تغییر دهند.
در طی همین برهه زمانی، اعضای باقیماندهی تیم اونجرز جدید، یک گروه جدید را با نام انتقام جویان ایالات متحده تشکیل دادند. این در حالی بود که خود هاوک آی هم یک گروه زیرزمینی ابرقهرمانی با سبک اونجرز برای خود تشکیل داده بود که درنهایت نام آن را Occupy Avengers گذاشت. این نسخه از تیم، خیلی زود درگیر یک جنگ بسیار بزرگ علیه کانگ فاتح شد. آنها همچنین با تهدیدهای جدید مانند اونجر ایکس دستوپنجه نرم میکردند؛ کسی که در گذشته یکی از اعضای اونجرز محسوب میشد اما بعدها مشخص شد که یک شخصیت شرور است که نیروی زندگی را بیرون میکشد. علاوهبر این، رابطه احساسی و عاشقانه سم ویلسون با جین فاستر هم در همین برهه زمانی شکل گرفت.
در طی مدت زمانیکه سازمان هایدرا ایالات متحده را در دست گرفته بود، اعضای تیم اونجرز برای مدت کوتاهی توسط استیو راجرز خائن، با یک گروه تازه تأسیس شده، جایگزین شدند. اعضای این تیم عبارت بودند از اختاپوس برتر، ددپول، اودین سان، بلک انت، تسک مستر، اسکارلت ویچ (توسط Chthon تسخیر شده بود) و ویژن (توسط یک ویروس کامپیوتری که آرنیم زولا آن را ساخت، ویروسی شده بود). بعد از اینکه سازمان هایدرا شکست خورد، نسخه قبلی تیم اونجرز به فعالیت خود ادامه دادند. این قهرمانان در طی یکی از مأموریتهای نهایی خود با تیم قهرمانان یا چمپینز متحد شدند تا یک نقشه دیوانهوار که تکامل عالی آن را ترتیب داده بود، متوقف کنند.
در انتها به چند مورد از انیمیشنها، فیلمها و بازیهایی اشاره میکنیم که تیم اونجرز یا همان انتقام جویان در آن حضور داشت:
- انیمیشن سریالی The Marvel Super Heroes محصول سال ۱۹۶۶
- انیمیشن سریالی The Avengers: United They Stand محصول سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۰
- انیمیشن سریالی Avengers Assemble محصول سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۹
- فیلم The Avengers محصول سال ۲۰۱۲
- فیلم Avengers: Age of Ultron محصول سال ۲۰۱۵
- فیلم Captain America: Civil War محصول سال ۲۰۱۶
- فیلم Avengers: Infinity War محصول سال ۲۰۱۸
- فیلم Avengers: Endgame محصول سال ۲۰۱۹
- بازی Captain America And The Avengers محصول سال ۱۹۹۱
- بازی Avengers In Galactic Storm محصول سال ۱۹۹۵
- بازی Marvel: Ultimate Alliance محصول سال ۲۰۰۶
- بازی Avengers: Battle for Earth محصول سال ۲۰۱۲
نظرات