معرفی کامل هیولایی به نام اسلندرمن

معرفی کامل هیولایی به نام اسلندرمن

پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۰۱

در این مقاله به مناسبت نزدیک شدن به تاریخ انتشار فیلم جدید اسلندرمن، نگاهی بر تاریخچه‌ی پر فراز و نشیب این هیولای مدرن می‌اندازیم و راه ورود او به دنیای سرگرمی‌ها را دنبال خواهیم کرد.

اگر از طرفداران سینمای وحشت باشید، حتماً تا به امروز خبر ساخت فیلم جدید «اسلندرمن» (Slender Man) به گوش‌تان خورده است و به احتمال زیاد تریلر این فیلم را نیز که قرار است در تاریخ ۲۴ آگوست ۲۰۱۸ (۲ شهریور ۱۳۹۷) اکران شود دیده‌اید. اگر جزو این دسته از طرفداران باشید، پس حتماً خبر دارید که انتشار تریلر فیلم جدید اسلندرمن بازخوردهای منفی زیادی را به دنبال داشته است. شاید در این میان برای آن عده‌ای که با شخصیت اسلندرمن و پیشینه‌ی تاریخی او زیاد آشنا نیستند و طی ۸ سال گذشته اخبار مربوط به این موجود ترسناک را در اینترنت دنبال نکرده‌‌اند، این حجم از بازخورد منفی در برابر فیلمِ ترسناکی که هنوز چیزی از داستانش هم معلوم نیست جای سوال داشته باشد. شاید با خود بگویند اصلاً این اسلندرمن کیست که امروزه رد پای او در هر گوشه و کناری به چشم می‌خورد؟ شاید بخواهند بدانند چرا یک تریلر نسبتاً ضعیف از یک فیلم ترسناکِ هالیوودی باید تا به این حد مورد توجه قرار بگیرد و چرا نسبت به سایر فیلم‌های ترسناکی که هر ساله در هالیوود اکران می‌شود، این فیلمِ خاص باید حاشیه‌های زیادی را به دنبال داشته باشد؟ یا اینکه چرا تریلر فیلم جدید اسلندرمن این حجم از خشم و عصبانیت را روانه‌ی کمپانی سازنده‌ی فیلم یعنی کمپانی اسکرین جمز و شرکت مادرش یعنی سونی کرده است؟

جواب به این سوالات خودش داستان مفصلی دارد، داستانی که بخشی از آن با حادثه‌ی دلخراشی در واقعیت گره خورده است. در این مقاله سعی داریم با مروری کوتاه بر تاریخچه پیدایش و شکل‌گیری شخصیتِ اسلندرمن پاسخی برای سوالات بالا پیدا کنیم.

Slender Man

موفقیتی دور از انتظار

شروع ماجرا به سال ۲۰۰۹ میلادی و آغاز چالشی در یکی از فروم‌های ترسناک اینترنتی بر می‌گردد. این چالش از کاربران می‌خواست که عکس‌های روزمره‌ی خود را به شکلی ترسناک ادیت کنند و با نام خود روی وب‌سایت قرار دهند. طی این چالش عکس‌های زیادی توسط کاربران فرستاده شد اما در این میان تنها یک تصویر بود که توانست توجه همه را به خود جلب کند. 

این تصویر توسط یکی از کاربران با نام اریک نادسن (Eric Knudsen) ارسال شده بود. پست ارسالی اریک که با نام کاربری ویکتور اسپرج در سایت شناخته می‌شد، درواقع تعدادی عکس سیاه و سفید دستکاری شده بود. اریک، مردی لاغر و قدبلند را که کت و شلواری مشکی به تن داشت و جزئیات صورتش هم به درستی دیده نمی‌شد به پیش‌زمینه‌ی تصاویر اضافه کرده بود. این گونه بود که اولین تصویر از اسلندرمن ساخته شد و اریک بدون آن که خود بداند، شخصیتی را به وجود آورد که قرار بود حالا حالاها از حضورش بهره ببریم.

هنوز معلوم نیست که مخاطبان در تصویر ارسالی توسط اریک چه دیدند و چرا این تصویر به نظرشان از دیگر تصاویر ارسالی در فروم جذاب‌تر آمد. شاید دلیلش متنی بود که اریک نادسن زیر عکس خود اضافه کرده بود و در آن تاریخچه‌ی خیالی جذابی را برای تصویر خود شرح داده بود. اریک زیر تصویر اول جمله‌ای را از زبان کودکان بیان کرده بود:

ما نمی‌خواستیم بریم، ما نمی‌خواستیم اونارو بُکشیم، اما سکوتِ دائمش و دست‌های درازی که از بدنش بیرون زده بود، هم می‌ترسوندمون و هم آروم‌مون می‌کرد...

Slender Man

۱۹۸۳- عکاس ناشناس، به احتمال زیاد مُرده

تصویر دوم اما به حادثه‌ی عجیب دیگری اشاره داشت. نادسن زیر عکس دوم نوشته بود:

یکی از دو عکسی که از کتاب‌خانه‌ی شهر استرلینگ بدست آمده است. این عکس تصویری است از روز ناپدید شدن چهارده کودک که گفته می‌شود توسط فردی به نام «اسلندرمن» ربوده شده‌اند. مقامات قانونی متوجه غیرعادی بودن تصویر شدند. یک هفته بعد کتاب‌خانه‌ی شهر استرلینگ در آتش می‌سوزد. (بعد از این واقعه) تصویر به عنوان مدرک توسط مقامات ضبط می‌شود.    

Slender Man

۱۹۸۶- عکاس: مری توماس، از تاریخ سیزدهم ژوئن ۱۹۸۶ ناپدید شده است.

گویا نوشته‌هایی که اریک زیر تصاویر ارسالی خود اضافه کرده بود، آخر کار خودش را می‌کند و داستانِ خیالی او در مدت زمان کوتاهی با استقبال چشم‌گیری از جانب مخاطبان روبه‌رو می‌شود. البته به هیچ وجه نمی‌توان از نقش پررنگ خودِ تصاویر هم در این اقبال عمومی چشم پوشید. جالب اینجا است که این تصاویر به طرز عجیبی ساده و بی‌جزئیات بودند. درست است که با کوچک‌ترین نگاهی به آن‌‌ها، متوجه شکل و شمایل غیرعادی فردی که در انتهای تصویر ایستاده است می‌شویم، ولی این غیرعادی بودن تا آن حدی نیست که او را با هیولایی بی‌ شاخ و دم اشتباه بگیریم. او تنها فردی است عادی، البته با قد بلند که به نظر می‌رسد ساکت و آرام در گوشه‌ای ایستاده و کاری هم به کار دیگران ندارد. هرچند درنهایت همین شباهت بی اندازه‌ای اسلندرمن به آدمی کاملاً معمولی نتیجه‌ی عکس می‌دهد و حالا دیگر مردم از این شخصیتِ جدید، بیش‌تر از سایر هیولاهایی که تا به آن روز می‌شناختند می‌ترسیدند.

دلیل محوبیت عمومی اسلندرمن هر چه که بوده، این شخصیتِ مرموز بعد از اولین حضورش در رسانه‌ها به سرعت به یکی از شخصیت‌های ماندگار تبدیل می‌شود. بعد از استقبال اولیه‌ی عمومی، افراد زیادی به سراغ این کاراکتر آمدند و هرکدام سعی کردند با روایت داستان‌ها و افسانه‌های خیالی خود درباره‌ی مبدا پیدایش این شخصیت، نسخه‌ای کاملاً منحصر به فرد از اسلندرمن ارائه کنند. به طوری که حالا دیگر اکثر افراد داستانِ اصلی پیدایش این کاراکتر را که توسط اریک نادسن نوشته شده بود از یاد برده بودند. در هرکدام از این داستان‌ها که افراد مختلف به عنوان توضیح همراه با عکس‌های ساختگی خود منتشر می‌کردند، تصویر جدیدی از شخصیت اسلندرمن با قابلیت‌ها و توانایی‌های مختلفی ارائه شده بود و در هر یک از آن‌ها اسلندرمن از انجام اعمال پلید و شیطانی خود هدف و نیتی به خصوص داشته است.

Slender Man

طی همین تغییر و تحولات بود که کم‌کم سر و کله‌ی نسخه‌هایی جدیدی از اسلندرمن که از نظر ظاهری نیز با یکدیگر متفاوت بودند پیدا می‌شود. افراد درگیر در پروژه اسلندرمن، هرکدام شخصیت او را با شکل و شمایلی منحصر به فرد تصویر می‌کردند. برای مثال برخی از این تصاویر او را به شکل مردی قد بلند با اعضای بدنی دفرمه و دست و پاهایی که به طرز ترسناکی کِش آمده بود به نمایش می‌گذاشتند. در برخی دیگر از این تصاویر او را به شکل مردی می‌بینیم که اعضای چهره و صورتش دیده نمی‌شوند. حتی در یکی از این نسخه‌ها وضعیت ظاهری و چهره‌ی اسلندرمن به حال و هوای فردی که به او نگاه می‌کرد بستگی داشت؛ برای مثال اگر آن فرد از دیدن اسلندرمن وحشت‌زده می‌شد، می‌توانستید در صورت اسلندرمن نیز آثاری از همان ترس را مشاهده کنید. 

البته که تمام این تغییر و تحولات درنهایت به نفع اسلندرمن تمام می‌شود. روند سریع پیدایش این داستان‌‌ها که هرکدام ماجرایی جدید و منحصر به فرد از شخصیت اسلندرمن را ارائه می‌کردند و در عین حال سعی داشتند شباهت‌های خود با داستان اصلی را نیز حفظ کنند، کم‌کم اسلندرمن را به شخصیتی اسطوره‌ای مانند شخصیت‌های افسانه‌های قدیمی محلی تبدیل کرد.

یکی از بزرگ‌‌ترین ویژگی‌های مثبت داستان‌های فولکلور یا همان افسانه‌های محلی این است که در طول زمان آن‌قدر در زبان‌های مختلف می‌چرخند و تکرار می‌شوند و این وسط هر فرد به نوبه‌ی خود چیزی به این داستان‌‌ها اضافه یا از آن‌ها کم می‌کند که درنهایت مردم آن داستان‌ها را هرگز از یاد نمی‌برند. در مورد اسلندرمن نیز دقیقاً با سازوکار آشنای داستان‌های فولکولور، البته این‌بار در فضای مجازی سروکار داشتیم. افسانه‌ای اسلندرمن در طول زمان آن‌قدر تکرار شده بود و آن‌قدر نسخه‌های مختلفی از او ارائه کرده بودند که دیگر به سختی می‌شد او را از یاد برد.

 

درست است که این داستان‌ها در فضای مجازی می‌چرخید و روز به روز بر تعداد افراد علاقمند به آن‌ها افزوده می‌شد، ولی این‌بار بحث سر شوخی خنده‌داری نبود که یک شبه کل فضای اینترنت را اشغال کند و ورد زبان همه شود و بعد از مدت کوتاهی نیز همه آن را از یاد ببرند؛ اتفاقی که در حال رخ دادن بود چیزی فراتر از این این‌ها بود. این‌بار صحبت سر تعداد زیادی از افرادی بود که همگی به طور اتفاق روی یک داستانِ واحد کار می‌کردند و سعی داشتند با اضافه کردن جزئیات بیش‌تر مانند شخصیت‌پردازی قوی‌تر و استفاده از تخیلات خود برای خلق افسانه‌های جدید، شخصیت اسلندرمن را روز به روز به شخصیتی قوی‌تر، ماندگارتر و قابل لمس‌تر از گذشته تبدیل کنند.

Slender Man

با اینکه تمامی اعضای شرکت‌کننده در پروژه اسلندرمن به خوبی از ساختگی بودن این شخصیت اطلاع داشتند، اما تلاش‌ها و زحمات آنان در جهت تقویت این کاراکتر درنهایت باعث شد اسلندرمن نسبت به سایر شخصیت‌های افسانه‌ای قدیمی که پیدایش هرکدام از آن‌ها سالیان دراز به طول انجامیده بود، روند رشد و پیشرفت سریع‌تری را دنبال کند. در حقیقت ماجرای خلق و گسترش شخصیت اسلندرمن نیز در حال پشت سر گذاشتن روندی مشابه تمامی داستان‌های فولکلور بود، اما به لطف حضور اینترنت این روند که باید به طور طبیعی سالیانِ زیاد به طول می‌انجامید در مدت زمان بسیار کوتاه‌تری به موفقیت رسید. به این ترتیب بود که درنهایت اسلندرمن جایگاه محکمی میان داستان‌های فولکور پیدا کرد؛ البته با سبک و سیاقی کاملاً مدرن و امروزی. برخلاف اکثر شخصیت‌های افسانه‌ای که منبع و منشا پیدایش آن‌ها دقیقاً معلوم نیست و گاهی حتی این‌طور به نظر می‌رسد که این شخصیت‌ها از زمان ابتدای خلقت در میان ما حضور داشته‌اند، مردم نسبت به شخصیت اسلندرمن که توسط خودشان و در زمان معاصر ساخته شده بود احساس مالکیت می‌کردند و حتی ماهیت ترسناک اسلندرمن هم نمی‌توانست خللی در وجود این احساس ایجاد کند. درست است که شخصیت اسلندرمن و داستان‌های پیرامونش بیش‌‌تر به کابوس شباهت داشتند، اما این کابوسی بود که خودشان آن را ساخته بودند و به همین دلیل کابوسی دوست‌داشتنی به حساب می‌آمد.

برخلاف انتظار بسیاری از افراد، این احساس وابستگی بالا به شخصیت اسلندرمن باعث پیشرفت هرچه سریع‌‌تر این کاراکتر شد و به این ترتیب در بازه‌ی زمانی نسبتاً کوتاهی، افراد بسیاری با این شخصیت افسانه‌ای آشنا شدند. به طوری که امروزه اسلندرمن به چنان چهره‌ای محبوب و آشنایی تبدیل شده است که رد پایش را می‌توان در رسانه‌های مختلف از سینما گرفته تا بازی‌‌های ویدیویی هم پیدا کرد. با وجود آن‌که در تمام این مدت اریک نادسن به عنوان خالق اصلی شخصیت اسلندرمن باقی مانده، اما این کاراکتر در طول زمان بارها و بارها به طور آزادانه مورد اقتباس‌های گوناگون قرار گرفته است. از جمله این آثار اقتباسی می‌توان به اولین فیلمی که با محوریت شخصیت اسلندرمن ساخته شد اشاره‌ کرد. این فیلم ابتدا در سال ۲۰۱۵ میلادی به صورت آنلاین در دسترس عموم قرار گرفت و پس از آن نیز در تعداد محدودی از سینماها اکران شد. البته در این میان نمی‌توان از اشاره به بازی مستقلِ  Slender: The Eight Pages که در سال ۲۰۱۲ ساخته و روانه بازار شد چشم پوشید. این بازی ساده و در عین حال بسیار ترسناک توانست در مدت زمان کوتاهی با استقبال گسترده‌ای از طرف دوست‌داران شخصیت اسلندرمن رو به رو شود.

Slender Man

یک داستان ترسناک واقعی

با فراموش شدن پیشینه‌ی واقعی اسلندرمن، کم‌کم عده‌ای افسانه‌های مربوط به واقعی بودن این شخصیت را باور کردند

این ماجراها ادامه داشت تاجایی که به نظر می‌رسید شخصیت اسلندرمن در حال فاصله گرفتن از رگ و ریشه‌های اصلی خودش و نزدیک‌تر شدن به شخصیتی است که گذشته‌ی مجهولش مهر تاییدی بر واقعی بودنش می‌زد. اریک نادسن، خالقِ اصلی این کاراکتر، جایی ادعا کرده بود که برای حفظ اعتبار و جذابیتِ اسلندرمن در مقام یک اسطوره‌ی شهری، مخاطبان باید به طور دائم داستانِ اصلی پیدایش این شخصیتِ ساختگی را انکار کنند. نادسن باور داشت برای حفظ قدرت یک اسطوره، به داستان‌های ساختگی دسته سوم یا چهارمی نیاز است که بتوان داستانِ اصلی را میان این روایت‌های ساختگی پنهان کرد و تنها با این روش است که می‌توان جذابیت یک شخصیتِ خیالی را در طول زمان حفظ کرد. با اینکه اکثر افراد شرکت کننده در پروژه اسلندرمن با ماهیتِ ساختگی او نیز آشنا بودند، اما با گذشت زمان و اضافه شدن جماعت تازه وارد، کم‌کم داستانِ اصلی پیدایش این شخصیت در حال فراموشی بود. اینجا بود که ماجرا کمی رنگ واقعیت به خود گرفت. در این میان عده‌ای از فرصت بدست آمده استفاده کردند و سعی داشتند اسلندرمن را شخصیتی واقعی جا بزنند که پیشینه اصلی پیدایشش را هیچ‌کس با اطمینان به خاطر ندارد. البته که طبق معمول در این میان رسانه‌ها نیز بیکار ننشسته بودند و هرکدام سعی کردند به نوبه‌ی خود نقشی را در از بین بردن آخرین نشانه‌های منبع اصلی پیدایش شخصیت اسلندرمن ایفا کنند.

در سال ۲۰۱۱ یکی از بزرگ‌ترین روزنامه‌های ایالت مینه‌سوتا امریکا، پیشینه و منبع اصلی پیدایش اسلندرمن را نامعلوم اعلام کرد. طبق ادعای این روزنامه، شخصیت اسلندرمن از گذشته‌های دور وجود داشته است و تنها کافی است اتفاق شومی در آینده رخ دهد تا باری دیگر سر و کله‌ی اسلندرمن هم پیدا شود. البته متاسفانه ماجرای تصویرسازی‌های جمعی از شخصیت اسلندرمن به همین‌جا ختم نمی‌شود. در ماه می سال ۲۰۱۴ میلادی، دو دختر به نام‌های «مورگان گیسر» و «آنیسا ویر» سعی می‌کنند یکی از دوستان خود به نام «پیتون لوتنر» را در جنگل‌های ویسکانسین امریکا به قتل برسانند. این دو نفر در مجموع نوزده بار با چاقو به بدن دوست خود ضربه وارد می‌کنند، اما این دختر موفق می‌شود به شکل معجزه‌‌آسایی از این حادثه جان سالم به در برد. هر سه این دخترها در زمان وقوع این حادثه تنها سیزده سال داشتند. مجرمان ادعا می‌کردند که برای به جا آوردن یکی از آداب و تشریفات لازم برای رسیدن به مقامِ «proxies» (نوعی برده و غلام دربرخی از افسانه‌ها) در برابر اسلندرمن، دست به ارتکاب این جنایت زده‌اند. دلیل دیگر این دو دختر آن بود که می‌ترسیدند اگر نتوانند در انجام ماموریت خود موفق شوند، اسلندرمن به اعضای خانواده‌ی آن‌ها آسیب برساند و به این ترتیب اصرار داشتند به همگان ثابت کنند برخلاف تصورشان، اسلندرمن شخصیتی خیالی نیست و واقعیت دارد.

Slender Man

سمت راست، بالا: آنیسا ویر، سمت راست، پایین: مورگان گیسر (عکس کوچک پایین تصویر هم به قربانی یعنی پیتون لوتنر تعلق دارد.)

البته که نمی‌توان پروژه‌ی اسلندرمن را مسئول اصلی وقوع این حادثه غمگین دانست. آنیسا و مورگان پیش از این نیز دچار مشکلات روانی زیادی بودند و به همین دلیل پس از بحث زیاد بر سر کودک یا بزرگسال بودن آن‌ها در زمان وقوع جرم، درنهایت آن دو را برای گذراندن دوران محکومیت به بیمارستان روانی منتقل می‌کنند. با اینکه در ترسناک و آزاردهنده بودن این حادثه، مانند تمام حوادث مشابه که روزانه در اطراف ما اتفاق میفتد شکی وجود ندارد، اما نمی‌توان داستان‌هایی ساختگی مانند داستان اسلندرمن را به طور مستقیم مسئول وقوع این گونه از حوادث دانست. در واقع مقصر اصلی، ذهن‌های بیمار این افراد است که دائم به دنبال بهانه‌ای می‌گردد تا افکار سیاهی را که پیش از این در خود می‌پروراندند به روشی جدید و منحصر به فرد پیاده کنند. حالا در این مورد، دو دختر پیدا کردن مبدا و منشا اسلندرمن را بهانه‌ای برای پیاده‌سازی نقشه‌ی شوم خود قرار داده بودند.

اگرچه به طور حتم هیچ یک از افراد درگیر در پرونده‌ی اسلندرمن را نمی‌توان مسئول اعمال و رفتار این دو نفر دانست، اما به هر حال این حادثه باعث ایجاد حساسیت‌هایی پیرامون آثار اقتباسی از شخصیت اسلندرمن شد؛ تا جایی که این حساسیت اخیراً دامن‌گیر شرکت سونی که قصد دارد فیلم جدیدی را با محوریت شخصیت اسلندرمن اکران کند نیز شده است.

در فیلم جدید اسلندرمن که چندی پیش تریلری از آن نیز منتشر شد، گویا باز هم مانند گذشته با اسلندرمنی طرفیم که می‌تواند با استفاده از قدرت‌های خود، کنترل ذهن افراد را در دست گیرد و مجبورشان کند همان‌ کاری را انجام دهند که او از آن‌ها می‌خواهد. از دیگر نکات قابل توجه در این تریلر، می‌توان به حضور دختران کم سن و سالِ مدرسه‌ای، یک دختر گمشده و نیز صحنه‌هایی از کشت و کشتار در جنگل اشاره کرد. ناگفته پیدا است که تمام مواردی که ذکر شد، شباهت بالای فیلمِ جدید اسلندرمن را به حادثه ویسکانسین اثبات می‌کند. با وجود تمام این تشابهات به واقعه‌ی اصلی، بسیار عجیب است که عده‌ای حاضر شده‌اند چنین فیلمی را با چنین محتویات حساسی بسازند.

اگر به یاد داشته باشید، چندی پیش مستندی نیز با نام «Beware the Slenderman» (مراقب اسلندرمن باشید) توسط شبکه HBO ساخته شد که به مرور حوادث غم‌انگیز سال ۲۰۱۲ در ویسکانسین می‌پرداخت. اما حتی این موضوع هم چیزی از حساسیت‌های به وجود آمده بر سر اکران فیلم جدید سونی با محوریت شخصیت اسلندرمن کم نمی‌کند. 

Slender Man

مسلماً در حال حاضر و پیش از اکران فیلم نمی‌توانیم با اطمینان کامل از داستانِ آن صحبت کنیم و هنوز به طور یقین نمی‌دانیم حوادثِ این فیلم تا چه حد به حوادث واقعی سال ۲۰۱۴ میلادی نزدیک است. این را هم می‌دانیم که لزوماً شرح ماجرایی که در واقعیت رخ داده تنها گزینه‌ی موجود نبوده و ممکن است سازندگان داستانی کاملاً جدید و منحصر به فرد را برای فیلم خود انتخاب کرده باشند.

اما از طرف دیگر این را نیز می‌دانیم که روند ساخت فیلم از ماه می سال ۲۰۱۶ میلادی آغاز شده است، این یعنی درست دو سال پس از وقوع حوادثِ اصلی و دقیقاً در همان ماه. حتی این را نیز می‌دانیم که این فیلم ابتدا قرار بود در ماه می سال ۲۰۱۸ میلادی اکران شود که البته این تاریخ بعدها تغییر کرد و اکران فیلم به ماه آگوست موکول شد. شاید وجود حساسیت‌های بالا نسبت به شخصیت اسلندرمن و نیز حادثه‌ای که در گذشته در همین ماه و در ویسکانسین رخ داده مسبب این تاخیر بوده باشد، شاید هم سازندگان از شباهت محتوای فیلم خود به حوادث واقعی آگاه بودند و به همین دلیل ترجیج دادند اکران فیلم را به تاریخ دیگری موکول کنند؛ تاریخی که حساسیت کمتری را در میان مخاطبان بر انگیزد.

از آن‌جایی که افراد زیادی، از تیم سازنده گرفته تا کمپانی اسکرین جمز و حتی خودِ سونی در روند ساخت و اکران این فیلم درگیر هستند، هنوز معلوم نیست که چه کسی را باید مقصر اصلی موقعیتِ حساس پیش آمده بدانیم؛ موقعیتی که پدرِ آنیسا ویر (یکی از مجرمین) آن را موقعیتی «بسیار ناراحت کننده» خوانده است. به عقیده‌ی پدر آنیسا و خیلی‌های دیگر، ساختِ فیلمی که شباهت‌های زیادی به واقعه‌ی غمناکی در گذشته دارد، تنها داغِ دل خانواده‌های درگیر در آن حادثه را تازه می‌‌کند و از نظر آن‌ها این کار به هیچ وجه منصفانه نیست. البته این عکس‌العمل‌ها همان‌طور که دیدیم بی‌فایده هم نبوده است و تا به این لحظه این اعتراضات باعث شده سازندگان تاریخ اکران فیلم را از ماه می به تاریخ دیگری موکول کنند.

تصمیم بر سر منصفانه بودن اقدام کمپانی سونی برای ساخت چنین فیلمی به هیچ وجه کار ساده‌ای نیست. نمی‌توان به راحتی حکم صادر کرد که روایت مجدد‌ واقعه‌ای تلخ که به راستی در حقیقت رخ داده است، قطعاً به ضرر اشخاصی تمام می‌شود و برعکس، شاید حتی این ‌کار فوایدی را هم با خود به همراه داشته باشد. به هر حال باید تا شهریورماه و زمان انتشار فیلم جدید اسلندرمن صبر کنیم و ببینیم فیلم چه داستانی را برای روایت انتخاب کرده است، شاید در آن زمان تصمیم‌گیری به کار ساده‌تری تبدیل شود.

منبع Gamesradar
اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده