بهترین بازیهای کوتاهی که میتوان یک روزه تمام کرد
همهی ما عاشق بازیهای کامپیوتری هستیم، اما ممکن است بعضی اوقات زمان کافی یا حوصله برای نشستن پای بازیهای نقش آفرینی یا ماجراجوییهای جهان بازی مثل Persona 5 ،The Witcher 3: Wild Hunt و The Legend of Zelda: Breath of the Wild را که تمام کردنشان نیازمند گذاشتن صدها ساعت وقت است، نداشته باشیم. با این وجود، هنوز هم آثاری کوتاه اما به یاد ماندنی و سرگرم کنندهای هستند که به شما این امکان را میدهند با وجود تمامی مشغلهها، رابطهی خود را با دنیای رنگارنگ بازیهای کامپیوتری حفظ کنید. در لیست پیشرو ۱۲ مورد از بهترین بازیهای کوتاه کنسولهای پلیاستیشن 4، ایکس باکس وان و کامپیوترهای شخصی را معرفی کردیم که شما میتوانید هر یک از آنها را یک روزه تمام کنید.
این اتفاق که شما یک بازی را تنها در طول یک روز تمام کنید، زیاد رخ نمیدهد. (این جمله راجع به گیمرهای خوره صدق نمیکند!) تمام کردن یک بازی کوتاه در یک بعد از ظهر دلچسب حس خوبی مثل رسیدن به مقصد در یک سفر جادهای کوتاه یا تمام کردن یک داستانک را دارد؛ دقیقا همانقدر با ارزش و شیرین! بازیهایی که در زیر مشاهده میکنید، صرفا به دلیل کوتاهیشان در لیست قرار نگرفتهاند. این بازیها در چهار پنج ساعت حسی به مخاطب میدهند که خیلی از بازیها برای ساختن حسی مشابه نیاز به دهها ساعت گیم پلی یا صحنههای سینمایی دارند.
- ویژگیها و حال و هوای بازی: یک بازی ماجراجویی دربارهی خانوادهای نفرین شده که در اعماق یک جنگل زندگی میکنند
- زمان متوسط تمام کردن بازی: سه ساعت
آیا تا به حال به تک بیتیهایی برخورد کردهاید که خواندنشان بدنتان را به لرزه دربیاورد؟ What Remains of Edith Finch را میتوان به همچین تک بیتیهایی تشبیه کرد که در عین کوتاهی، احساسات مختلف و صد البته عمیقی را در شما به وجود خواهد آورد.
Giant Sparrow، استودیوی سازنده این بازی، به روایت داستانهای کوتاه جذابی دربارهی دوران کودکی، خانواده و دوستی به شکل بازیهای کامپیوتری معروف است. بازیهای این استودیو همیشه راهی غیرمنتظره برای تصاحب قلب طرفداران پیدا میکنند. یک غروب سرد بارانی را برای این بازی کنار بگذارید، چون واقعا حیف است که از دست برود.
The Stanely Parable
- پلتفرم(ها): پیسی
- ویژگیها و حال و هوای بازی: یک بازی تعاملی اول شخص که در آن داستان شخصی با نام استنلی را آنطور که میخواهید رقم میزنید
- زمان متوسط تمام کردن بازی: دو ساعت (برای دیدن تمامی پایانها)
اینکه شما چه مدت زمان صرف بازی کردن The Stanely Parable کنید، به کنار آمدنتان با راوی بازی که مکرر به شما میگوید چه کار بکنید و چه کار نکنید، دارد. نگران نباشید! شما بدون توجه به صحبتهای راوی، میتوانید مسیر دلخواه خودتان را انتخاب کنید و داستان بازی را آنطور که میخواهید پیش ببرید.
به راحتی میتوان گفت The Stanely Parable اثری است که هوشمندانه خلق شده است. در این بازی، نگاه زیرکانهای به مسائلی همچون زندگی، کیهان و هر چیزی که شما دوست داشتید قبل از شنیدنشان به ذهنتان خطور کنند، انداخته میشود. در دست دیگر، از نقاط قوت دیگر The Stanely Parable، میتوان به کمدی خلاقانهی آن اشاره کرد که در طول ۹۰ دقیقه گیم پلی این بازی، از هیچ موقعیتی برای خنداندن شما چشم پوشی نمیکند.
Gone Home
- پلتفرم(ها): کامپیوترهای شخصی، پلیاستیشن 4، ایکس باکس وان
- ویژگیها و حال و هوای بازی: داستانسرایی تعاملی همراه با معماهای جذاب و حال و هوایی دراماتیک و احساسی
- زمان متوسط تمام کردن بازی: دو ساعت
Gone Home در سال ۲۰۱۳ منتشر شد و با درگیر کردن ذهن و احساس مخاطبان در روایتی دو ساعته از ماجرایی هیجان انگیز و عاطفی، استاندارد جدیدی را برای بازیهای سبک تعاملی تعیین کرد. داستان از دید کتی گرینبریر بیست ساله و یک ساله روایت میشود که تازه از آن سوی آبها به خانه بازگشته و قصد دارد بفهمد در نبودش چه اتفاقاتی در خانهی پدریاش افتاده.
شما در طول این بازی با هیچ کارکتر دیگری رو به رو نخواهید شد، اما دیالوگهای واقع گرایانهی Gone Home به طوری تنظیم شدهاند که باعث میشوند شما احساس کنید اعضای این خانواده را چندین سال است میشناسید. سرعت بالای پیشروی داستان در فصلهای بازی هرگز باعث نمیشوند که فضایی خالی در روایت احساس کنیم و این خود یکی از نقاط قوت Gone Home محسوب میشود.
Grow Up
- پلتفرم(ها): پلیاستیشن 4، ایکس باکس وان، کامپیوترهای شخصی
- ویژگیها و حال و هوای بازی: یک بازی پلتفرمر دوست داشتنی که روایتگر تلاشهای یک ربات دمدمی مزاج برای بازگشت به استراتسفر (هوا کره) است
- زمان متوسط تمام کردن بازی: چهار ساعت
اغلب طرفداران بازیهای کامپیوتری Ubisoft را با بازیهای جهان باز شلوغ و پر جنب و جوش میشناسند، اما این ناشر بزرگ با انتشار بازی نه چندان بزرگ و پلتفرمر Grow Home، ساختهی یکی از استودیوهای زیر مجموعهاش با نام Reflections، که بیشتر به بازیهای مستقل شباهت داشت، همه را شگفت زده کرد. این بازی حول BUD میچرخد؛ روبات بی چشم و رویی که قصد دارد با استفاده از قدرت رویش گیاهان، به سفینهاش که در استراتسفر مستقر است، برگردد.
Grow Up، نسخهی بعدی این بازی شیرین و دلگرم کننده است که اگر از آن بهتر نباشد، بدتر نیست. در Grow Up شما امکانات جدیدی از جمله نقشه و گلایدر BUD را در اختیار دارید که به شما این امکان را میدهند در حداکثر چهار ساعت، خود را به سفینهی مادر برسانید. البته اگر من جای شما باشم برای تمام کردن این بازی عجله نمیکنم و سعی میکنم نهایت لذت را از این ماجراجویی دلپذیر کوچک ببرم.
The Unfinished Swan
- پلتفرم(ها): پلیاستیشن 4، پلیاستیشن 3، پلیاستیشن ویتا
- ویژگیها و حال و هوای بازی: یک بازی معمایی که در آن با نقاشی کردن راه خود را در دنیای خیالات یک کودک پیدا میکنید
- زمان متوسط تمام کردن بازی: سه ساعت
استودیوی Giant Sparrow قبل از اینکه با What Remains of Edith Finch نظر جمع کثیری از گیمرها را به سوی خود جلب کند، طرفداران زیادی را با بازی The Unfinished Swan برای خود دست و پا کرد. در این بازی ماجراجویی همچون بقیهی آثار این استودیو، با مضامینی مشابه همچون فقدان عزیزان مواجه میشویم و گیم پلی بسیار خلاقانه و منحصر به فردی را مشاهده میکنیم. در The Unfinished Swan، شما با نقاشی کردن دنیای این بازی، به آن زندگی میبخشید و در حینی که شاهد به وجود آمدن دنیایی جدید درست جلوی چشمان خود هستید، با کشیدن قلم موی سحر آمیز خود در این قلمرو پادشاهی خیالی بی رنگ، مکانهای جدیدی را کشف میکنید.
موسیقی متن آرامش بخش و دلنشین این بازی همراه با مکانیک فوقالعادهی معماهای آن، درست مثل What Remains of Edith Finch در طی سه چهار ساعت شما را به سفری خواهد برد که احتمالا هیچوقت آن را فراموش نخواهید کرد.
ABZU
- پلتفرم(ها): پلیاستیشن 4، ایکس باکس وان، کامپیوترهای شخصی
- ویژگیها و حال و هوای بازی: یک ماجراجویی رویا گونه که کاملا در زیر آب رخ میدهد
- زمان متوسط تمام کردن بازی: سه ساعت
شاید این توصیف را که «Abzu همان Journey است، اما زیر آب!» زیاد شنیده باشید. بدون شک شباهتهای بین این دو بازی را نمیتوان انکار کرد اما ارتباط برقرار کردنهایی که از دایره گفتار بینیاز هستند، جلوههای بصری خیره کننده و داستان ساده اما جذاب این بازی، همراه با موسیقی فوق العادهی آستین وینتوری، اولین بازی استودیوی Giant Squid را به اثری قابل تحسین تبدیل کرده است.
سطوح مختلف دریاها، مسئلهی آنچنان محبوبی در دنیای بازیهای کامپیوتری نیست، اما Abzu دنیای زیر آب را چه از نظر بصری و چه از نظر گیم پلی برای بازیکنان به یک بهشت مبدل میکند. شما میتوانید این دنیای آبی را با تمام زیباییها و تهدیدهایش طی دو ساعت پشت سر بگذارید، اما تصور نمیکنم که اولین و آخرین باری باشد که به سراغش میروید.
Firewatch
- پلتفرم(ها): پلیاستیشن 4، ایکس باکس وان، کامپیوترهای شخصی
- ویژگیها و حال و هوای بازی: یک ماجراجویی اول شخص که بیشتر تمرکزش روی داستان است و شما در آن نقش رنجری را دارید که به تازگی در یک پارک جنگلی استخدام شده و قصد فرار از گذشتهاش را دارد
- زمان متوسط تمام کردن بازی: چهار ساعت
در Firewatch، استودیو Campo Santo به طرز هنرمندانهای وقایع چندین ماه را در چهار ساعت بازگو میکند. شاید میزان تعامل شما در این بازی آنچنان زیاد نباشد، اما داستان فوق العادهای که به قلم نویسندهی ارشد سری بازیهای Telltale's The Walking Dead نوشته شده است و نمایش فوق العادهی طبیعت زیبای ایالت ویومینگ آمریکا، مطمئنا شما را از تجربهی این اثر پشیمان نخواهد کرد. ریک سامر و سیسی جونز، صداگذاران شخصیتهای اصلی این بازی، برای اجرای بسیار خوبشان در این بازی، جوایز متعددی دریافت کردهاند.
Firewatch داستانی از جنس حس ناامنی و فرار از ضعفها است. Campo Santo در این بازی لحظات خوب و به یاد ماندنی متعددی برای شما به ارمغان خواهد آورد، اما شاید وقتی راز بزرگ ماجرا برای شما برملا شود، کمی ناامید شوید. با این وجود، حال و هوای این بازی و سفر در طبیعت وحشی زیبای کشوری در آنسوی آبها آن هم با این کیفیت، ارزش وقتی را که پای Firewatch میگذارید دارد.
Inside
- پلتفرم(ها): پلیاستیشن 4، ایکس باکس وان، کامپیوترهای شخصی
- ویژگیها و حال و هوای بازی: شما پسری هستید که از چیزی در تاریکی فرار میکند.... یک پلتفرمر دو بعدی به رنگ سیاه، درست مثل Limbo
- زمان متوسط تمام کردن بازی: چهار ساعت
Inside راجع به چیست؟ صنعتی شدن دنیا؟ پیشرفت علم بدون توجه به انسانیت و اخلاق؟ پاسخ به ادعاهایی که راجع به سازمان سیا در انواع اشکال رسانه از جمله بازیهای کامپیوتر وجود دارد؟ شما خیلی بیشتر از زمانی که صرف بازی کردن Inside میکنید، راجع به آن فکر خواهید کرد که به نظر من امضای همیشگی سازندگان زیرک این بازی در استودیو Playdead است.
در طول چهار ساعت زمان بازی، Inside با کوبیدن مکرر ایدههای جدید در گیم پلی، با ذهن مخاطبین بازی میکند و هرگز اجازه نمیدهد که به یک روند عادت کنند. تکراری شدن گیم پلی در بازیهای پلتفرمر به نظر من یکی از نقاط ضعف خیلی از بازیهای این ژانر به شمار میرود که خوشبختانه اثری از آن در این بازی دیده نمیشود. بیست دقیقهی فراموش نشدنی پایانی این بازی، شما را به دنیایی از جنون خواهد برد که اگر راه خود را به بیرون از این هزارتوی اسرار پیدا کنید، متوجه خواهید شد که با چیزی جز «شاهکاری کوچک» نمیشود این بازی را توصیف کرد.
Superhot
- پلتفرم(ها): پلیاستیشن 4، ایکس باکس وان، کامپیوترهای شخصی
- ویژگیها و حال و هوای بازی: یک بازی شوتر اول شخص که در آن زمان با شما حرکت خواهد کرد
- زمان متوسط تمام کردن بازی: دو ساعت
از نظر سبک و سیاق، Superhot درست مثل سری فیلمهای ماتریکس میماند؛ با این حال تمام کردن این بازی، زمانی کمتر از تماشای کامل فیلم اول ماتریکس از شما خواهد گرفت، اما درست به همان اندازه لذت بخش است. افتادن در جریان این بازی، خیلی سریع و راحت اتفاق میافتد، پس اگر از آن دسته افرادی هستید که هیچوقت به یک تیراندازی درست و حسابی نه نمیگویند، بهانهای برای بازی نکردن این اثر ندارید.
پایه این بازی بر آن است که اگر شما حرکت نکنید، زمان هم به پیش نرود، اما همه چیز انقدر ساده نیست! بعضی وقتها مبارزات به قدری سنگین میشوند که بیشتر انگار شما در حال تجربهی یک بازی معمایی هستید، نه یک شوتر سادهی اول شخص مثل خیلی از آثار پر زرق و برقی که امروزه در صدر جدول فروشگاهها به چشم میخورند. این بازی درست مثل یک اجرای موسیقی زنده میماند که در آن نواخته شدن هر گلوله را احساس میکنید.
Metal Gear Solid 5: Ground Zeroes
- پلتفرم(ها): پلیاستیشن 4، ایکس باکس وان، پلیاستیشن 3، ایکسباکس 360، کامپیوترهای شخصی
- ویژگیها و حال و هوای بازی: اسنیک برگشته تا دوستش را از یک بلک سایت (مقر نظامی که فعالیتهای مرموز و غیرقانونی در آن انجام میشود) واقع در کوبا نجات دهد.
- زمان متوسط تمام کردن بازی: چهار ساعت
بهترین و بدترین چیز راجع به Metal Gear Solid 5: Ground Zeroes کوتاهی آن است. وقتی این بازی عرضه شد، داد تمامی هواداران درآمد، زیرا کونامی این بازی را که چیزی جز یک دموی پر زرق و برق برای مشتاق کردن طرفداران Phantom Pain نبود، به قیمت غیر منصفانهی ۴۰ دلار عرضه کرد. حالا که قیمت این بازی پایینتر آمده، شما میتوانید با بازی کردن آن به وضوح ببینید هر چیزی که متال گیر را متال گیر کرده، در این بازی وجود دارد.
به نظر من Ground Zeroes مناسبترین بازی در سری Metal Gear برای تازه واردها است. ضرب آهنگ بازی نسبت به مدت زمان کوتاه آن بسیار خوب تعیین شده، هنوز هم با همان مکانیکهای قدیمی دوست داشتنی سر و کار داریم و از کات سینهای طولانی دوست داشتنی بی بهره نیستیم؛ همه چیز رنگ و بوی یک Metal Gear اصیل را دارد.
Journey
- پلتفرم(ها): پلیاستیشن 4، پلیاستیشن 3
- ویژگیها و حال و هوای بازی: سفری جادویی در صحرایی بی انتها
- زمان متوسط تمام کردن بازی: دو ساعت
زیاد نمیشود راجع به این بازی صحبت کرد. تمام کردن Journey شاید تنها دو ساعت زمان ببرد، اما مطمئنا همیشه در خاطر هر کسی که آن را بازی کند، باقی میماند. داستان این بازی شاید در ابتدا یک نمادگرایی ساده به نظر بیاید، اما سازندگان این بازی حتی بدون قرار دادن کلمهای دیالوگ در این بازی، هنر داستان سرایی خود را به رخ شما خواهند کشید.
نظریههای زیادی وجود دارد که اصلا هدف و معنای این بازی چیست. اما حقیقت این است که از اسم بازی پیداست در باطنش چه میگذرد. همانطور که در یک سفر، چیزهایی که شما میبینید، با چیزهایی که نظر یک شخص دیگر را به خود جلب میکنند تفاوت دارند، در Journey هر کسی به نوعی با داستان و دنیای بازی ارتباط برقرار میکند.
Limbo
- پلتفرم(ها): پلیاستیشن 4، ایکس باکس وان، پی اس ۳، ایکس باکس ۳۶۰، کامپیوترهای شخصی
- ویژگیها و حال و هوای بازی: یک پلتفرمر دو بعدی که در دنیای دوزخگونهای (!) که مملو از خطر است، جریان دارد
- زمان متوسط تمام کردن بازی: دو ساعت
Limbo با روایتی ساده اما سنگین، برای دو سه ساعت شما را به اعماق جهنم میبرد و در حالی که چشمانتان از بهت گرد شده، همانجا رهایتان میکند که فکر کنید نهایتا در این مدت اصلا چه بر سر پسری که در بازی کنترلش میکردید آمده و اصلا اینجا کجاست و همهی کابوسهای معماگونهای که پشت سر گذاشتهاید به چه معنا هستند.
Limbo شاهکار Playdead است و اصلا این استودیو اولین بار با این بازی بود که نام خود را بر سر زبانها انداخت. هنوز هم که هنوز است گوشه و کنار محافل گیمینگ زیاد تعریف این بازی را میشنوید که البته بی دلیل هم نیست؛ Limbo جزو برجستهترین آثار پلتفرمر تاریخ بازیهای کامپیوتری است و تجربهی آن به همان اندازه جادویی است که هشت سال پیش، درست زمانی که برای اولین بار منتشر شد، بود.
نظرات