چرا قیمت بازیها از 60 دلار بالاتر نمیرود؟
یکی از سوالاتی که ممکن است تا الان ذهن هر مشتاق بازی را به خود جلب کرده باشد، موضوع قیمت بازیها درون بازار و به خصوص بازیهای روز دنیاست. اینکه چرا در گذر این همه سال سقف قیمت بازیها از ۶۰ دلار بالاتر نرفته است. البته در مواردی مشاهده میکنیم که نسخهی ویژهای از بازی در هنگام خرید چیزی در حدود ۷۰ الی ۱۲۰ دلار قیمت داشته باشد اما به هر حال همهی ما میدانیم که قیمت یک بازی AAA در حالت معمولی در زمان عرضه تنها ۶۰ دلار است.
پس از مقداری تحقیق و بررسی در مورد قیمت بازیها به راحتی میتوان فهمید که قیمت نهایی یک بازی همیشه از طرف ناشر بازی مشخص میشود. قیمتی که برای دیگر بخشهای شبکهی توزیع و فروش بازی به خصوص در روزهای اولیه عرضه بازی غیرقابل تغییر است. کافی است خرده فروشی قیمت بازی را از قیمت اعلامی ناشر(حتی با کاهش سود از سهم خودش) پایینتر عرضه کند تا دفعات بعدی دیگر آن خرده فروش در لیست توزیع و فروش بازی قرار نگیرد. به همین راحتی حتی فروشگاههای بزرگ نیز در زمان عرضه همیشه پایبند قیمت اعلامی از سوی ناشر هستند. فکرش را بکنید مثلا در زمان عرضه بازی Call of Duty یکی از فروشگاههای بزرگ بازی از قرار دادن این بازی در فروشگاه خود محروم باشد! این مورد و تکرار چندین بارهی آن میتواند ضربهي بزرگی به اعتبار آن فروشگاه وارد کند. پس گمان نکنید فروشگاههای بزرگ نیز از گزند ناشران در امان خواهند بود.
تا اینجای متن خلاصهای از میزان تاثیر ناشران در صنعت بازی گفتیم ولی خب بد نیست نگاهمان را مقداری دقیق کنیم. هم اکنون میتوانیم صنعت بازی را به بخشهای زیر تقسیم کنیم که به آن زنجیره ارزش صنعت بازی میگویند:
ناشران به عنوان پدرخواندههای بازیهای تولید شده در صنعت بازی همواره هزینههای سنگین بازاریابی و تبلیغات بازیها را برعهده داشتهاند. حتی گاهی اوقات خود ناشران سفارش دهندهی بازی برای ساخت هستند و هزینههای ساخت بازی را نیز بر عهده میگیرند. بنابراین جای تعجبی هم ندارد که بیشترین سود ممکن از آن ۶۰ دلار نهایی را هم به جیب بزنند. البته همواره سود بخشهای مختلف این چرخه در حال تغییر بوده و اطلاعات دقیقی در مورد آن در دسترس نیست ولی تخمینها و پژوهشهای انجام گرفته تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند. در حدود سال ۲۰۱۰ روال بر این ترتیب بود که از فروش یک بازی ۶۰ دلاری، فروشنده ۱۲ دلار و تولیدکنندهی سختافزار(مثلا نینتندو) نیز ۱۲ دلار درآمد داشتند و ۳۶ دلار باقیمانده نیز بین توزیع کننده، ناشر و سازنده تقسیم میشدهاست. طبق یک تخمین جدیدتر در سال ۲۰۱۵ از فروش یک بازی ۶۰ دلاری حدودا ۲۷ دلار برای ناشر، ۱۵ دلار برای فروشنده، ۷ دلار برای بازیهایی که فروش نمیروند، ۷ دلار برای تولیدکنندهي سختافزار و ۴ دلار باقیمانده هم برای شبکهی توزیع در نظر گرفته شده است. همانطور که مشاهده میکنید مجموع سهم ناشر و توزیع کننده تفاوت محسوسی نمیکند اما مقداری سهم تولیدکنندهی سخت افزار کاهش یافته است. البته حالت دوم مقداری عاقلانهتر است چرا که در آن هزینههای بازیهای فروخته نشده را به عنوان ضرر نهایی در نظر گرفته و سهم تولیدکنندهی سخت افزار به عنوان بخش کم ریسکتر بازار مقداری تعدیل شده است.
در سال ۲۰۱۵ از فروش یک بازی ۶۰ دلاری حدودا ۲۷ دلار برای ناشر، ۱۵ دلار برای فروشنده، ۷ دلار برای بازیهایی که فروش نمیروند، ۷ دلار برای تولیدکنندهي سختافزار و ۴ دلار باقیمانده هم برای شبکهی توزیع در نظر گرفته شده است
طبق یک تحقیق انجام شده در سال ۲۰۱۰ بودجهی ساخت یک بازی AAA چیزی در حدود ۱۸ تا ۲۸ میلیون دلار بوده و زمانبندی تولید نیز یک فرایند ۱۸ الی ۳۶ ماهه را در برمیگرفته است. البته ساخت تنها بخشی از هزینه را نشان میدهد و هزینههای بازاریابی برای این بازیها هم در حدود ۱ الی ۳۰ میلیون دلار بوده است. البته با ورود کنسولهای نسل هشتم هزینههای تولید تا حدود ۶۰ میلیون دلار افزایش پیدا کرده و همچنین هزینههای بازاریابی نیز به صورت سرسام آوری رشد کرده است و بعضا تا ۲ الی ۳ برابر هزینهی تولید را نیز به خود اختصاص دادهاند. مهمترین دلیل افزایش هزینه تولید هم این است که سازندهها برای تطبیق با شرایط جدید کنسولها مجبورند از تکنولوژیهای جدیدتر استفاده کنند که این مهم در کنار افزایش هزینهها آنان را مجبور به بهرهگیری از افراد خبرهتر میکند.
با تمامی این اوصاف باز هم مشاهده میکنیم که قیمت بازیهای سطح اول دنیا از ۶۰ دلار بالاتر نمیرود اما واقعا دلیل آن چیست؟ در گذر زمان تحلیلگران صنعت بازی به این نتیجه رسیدند که بالا رفتن قیمت بازیها نمیتواند تنها منبع جبران هزینهها رو به رشد صنعت تولید بازی باشد و حتی از مقداری به بعد میتواند بر روی رشد سالیانه آن نیز تاثیر منفی بگذارد. برای همین در گذر چندین سال و به عنوان اولین راهکار پیش رو به یکباره مشاهده میکنیم که همهی ما در محاصره سیل بزرگی از محتواهای اضافی، خریدهای درونبرنامهای و ... قرار گرفتهایم و به نوعی داریم بعضی بازیها را چندبار میخریم! البته این مورد دربارهی همهی بازیها و استودیوها صدق نمیکند ولی خب به نظر شما چند استودیو و ناشر میتوانیم در اندازهی مرام CD Projekt پیدا کنیم که بیشترین احترام ممکن را به مخاطبانش بگذارد و محتوای اضافی درخور قیمت ارائه شده عرضه کند؟ مدام از کوتاه بودن مراحل اضافه شده یا گران بودن خریدهای درون برنامهای میشنویم و البته همه میدانیم که کسی هم به حرف ما گوش نمیدهد! این وصلههای ناجور صنعت بازی معمولا بین ۱۰ الی ۲۰ دلار قیمت دارند و امروزه به منبع درآمد غیرقابل انکاری برای سازندهها و ناشران تبدیل شدهاند. در مواردی تا چند برابر قیمت یک بازی ۶۰ دلاری، برای آن محتوای اضافی آمده است که وقتی همهی آنها را سرهم میکنیم میبینیم که به اندازه نصف بازی اصلی هم برای ما سرگرمی به ارمغان نیاوردهاند.
اما این تمامی ماجرا نیست. یکی از بخشهایی که ناشران به شدت آن را دنبال میکنند مسئلهی فروش دیجیتالی بازیهاست. در دنیای امروزه خرید یک بازی برای یک مصرفکننده در هر صورت تفاوتی ایجاد نمیکند و او چه نسخه دیجیتالی را خرید کرده باشد چه نسخهی فیزیکی بازی را مجبور میشود ۶۰ دلار را در انتها پرداخت کند.
هر چقدر میزان فروش دیجیتالی بازیها افزایش پیدا کند ناشر میتواند در کنار کاهش ضرر خود تا حد ممکن سهم توزیع کننده را هم به نفع خود تصاحب کند
حال پیشنهاد میکنم دوباره نگاهی به زنجیره ارزش صنعت بازی بیاندازید. فروش دیجیتالی بازیها عملا دو قسمت را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد. یکی کم شدن نقش توزیعکنندههای بازی و یکی هم کم شدن ضرر بازیهایی است که فروخته نمیشوند. یعنی هر چقدر میزان فروش دیجیتالی بازیها افزایش پیدا کند ناشر میتواند در کنار کاهش ضرر خود تا حد ممکن سهم توزیع کننده را هم به نفع خود تصاحب کند و این به معنای سود بیشتر برای ناشر است. برای همین یکی از سیاستهایی که امروزه به جد توسط ناشران دنبال میشود افزایش سهم فروش دیجیتالی بازیهاست.
برای همین بعد از این همه سال باز هم ما مشاهده میکنیم که قیمت بازیهای روز دنیا از ۶۰ دلار فراتر نمیرود. البته پیامدهای این موضوع نیز همیشه خوشایند نخواهد بود. اینکه امروزه مشاهده میکنیم بازیهای تماما آنلاین اوج گرفتهاند و بعضی تولیدکنندهها بازی و سختافزار بر روی بازیهای بین پلتفرمی تاکید میکنند هم یکی از اثرات اولیه همین موضوع است. هزینهها به صورت تصاعدی در حال رشد هستند و ناشران و تولیدکنندهها هم باید به جیب خودشان نگاه بیاندازد. این مسئله هم اکنون تاثیرهای اولیه خودش بر صنعت بازی را نشان داده است اما به نظر شما سرانجام این ماجرا به کجا خواهد رسید؟