نگاهی به اطلاعات منتشر شده از بازی Prey
پس از موفقیت Dishonored 2، بسیاری از ما بیصبرانه منتظر عرضه پروژه بعدی استودیو آرکین یعنی Prey هستیم. با ما همراه باشید تا نگاهی به این بازی بندازیم.
در چند سال اخیر دنیای بازیهای ویدیویی، آثاری در حال رشد هستند که سعی دارند بیشتر و بیشتر مرز میان بازیکن، کاراکترها و دنیای بازیها را از میان بردارند. این بازیها سعی میکنند تا نزدیک کردن هر چه بیشتر فاصله بازیکن با کاراکتر اصلی بازی، شما را با خود به دنیای منحصر به فردشان ببرند. چنین آثاری از ترکیب چنیدن و چند سبک استفاده میکنند تا به هدف خود برسند و در عین حال شما را عاشق خود کنند. بهترین نمونهای که میتوان برای این گونه بازیها مثال زد، چیزی نیست جز دو بازی موفق سری Dishonored. نمیتوان برای این مدل بازیها سبکی خاص را بیان کرد. این جور بازیها با ترکیب عناصر مختلف اکشن، نقشآفرینی و یک سری المانهایی سعی دارند تمامی انتخابها را در اختیارتان بگذارند و از همه مهمتر، با کیفیت بسیار بالا و خوب خودشان، به راحتی شما را شیفته خود میکنند. درست مثل وقتی که رضا حاج محمدی در نقد خود از بازی Dishonored 2 میگوید:
Dishonored 2 یکی از آن دنیاهای زندهی مجازی را دارد. از آن دنیاهایی که بعد از مدتی شما را از اتاق پذیرایی یا پشت کامپیوترتان جدا میکند و کاری میکند تا فراموش کنید در حال بازی کردن در یک دنیای مصنوعی هستید.
استودیو آرکین با دو عرضه دو قسمت از سری Dishonored به خوبی نشان داد که چگونه باید یک بازی ساخت تا مرز میان یک بازیکن با دنیای یک بازی محو شود. اما پروژه بعدی این استودیو هم به همین صورت خواهد بود؟ اگر یکی از گیمرهای قدیمی و کهنه کار باشید، به خوبی نسخه اول Prey دو را به خاطر دارید. اثری جذاب که شما را در نقش یک سرخ پوست چروکی قرار میداد و باید با هیولاهایی عجیب و غریب رو به رو میشدید. اگر هم از آن دست افرادی هستید که به خوبی اخبار دنیای سرگرمی را دنبال میکنید، باید بدانید که نسخه دوم این بازی که حال و هوای بسیار جذابی هم داشت توسط استودیو بتسدا کنسل شد و Prey برای مدت زمان طولانی به خواب رفت.
حال استودیو آرکین، سازنده دو نسخه از سری بازیهای Dishonored سعی دارد تا با ایدههایی متفاوت و جدید، سری Prey را نیز احیا کند. اما قبل از هر چیز باید به خوبی بدانید که این نسخه از بازی، نه ربطی به نسخه اولی که در سال ۲۰۰۶ عرضه شد و نه ربطی به آن نسخهای که توسط استودیو بتسدا کنسل شد ندارد. استودیو آرکین کار ساخت Prey را تنها با یک ایده ساده آغاز کرد: آنها قصد داشتند تا بازیکنان را در یک محیط عجیب به دام بیندازند. حال این محیط میتوانست یک فروشگاه باشد یا هر چیز دیگر. آنها فقط میخواستند بازیکن را از نگاه یک کاراکتر تنها در دنیای عجیب اسیر کنند. این ایده در نهایت به یک ایستگاه فضایی ختم شد. شاید ایده ایستگاه فضایی دیگر خیلی عادی و خسته کننده به نظر برسد، چرا که بسیاری از بازیهای ترسناک و دلهرهآور چنین مکانی را برای پیاده کردن ایده خود انتخاب میکنند. اما از طرفی دیگر استودیو آرکین سعی کرده تا ایدهای متفاوت و جدید را در این محیط به سرانجام برساند. با توجه به شناختی که از استودیو آرکین داریم و آزادی عملی که آنها به بازیکنان میدهند، بعید است از محیطی که آنها خلق میکنند خسته شویم.
ایستگاه فضایی که ماجرای بازی در آن دنبال میشود Talos I نام دارد. محیطی پر از راز و رمزهایی که تک تکشان شما را به مسائل و تئوریهایی مختلف هدایت میکنند. اما بهتر است قبل از هر چیز در مورد دنیای شکسته و متلاشی شده Prey صحبت کنیم. چه اتفاقی برای این ایستگاه فضایی افتاده است؟ کاراکتر اصلی بازی کیست؟ چه اتفاقی برای او و دیگران افتاده؟ قبل از هر چیز بهتر است بدانید که شما قادر هستید بین دو کاراکتر مذکر و مونث یکی را انتخاب کنید و داستان را با او پیش ببرید.
این کاراکتر مورگان یو «Morgan Yu» نام دارد، کسی که قرار بود روند زندگی انسان و بشریت را برای همیشه تغییر دهد. داستان بازی از جایی شروع میشود که شما در ایستگاه فضایی Talos I که در مدار ماه قرار دارد از خواب بیدار میشوید. در این بین یک نژاد بیگانه فضایی به نام تایفون «Typhon» به این ایستگاه رخنه میکند و حالا این شما هستید که باید ببینید موضوع از چه قرار است. پدر مورگان یک عصب شناس چینی است و مادر او نیز یک تکنیسین کارآفرین آلمانی. اما شاید برایتان سوال باشد که فرق بین کاراکتر مونث و مذکر بازی چیست؟ آیا تغییری در روند داستانی شکل میگیرد؟ آیا پایان بازی متفاوت خواهند بود؟ خیر، استودیو آرکین تنها سعی کرده از هر دو جنسیت کاراکترها استفاده کند تا بازیکنان حق انتخاب بیشتری برای ارتباط با کاراکتر بازی داشته باشند. تفاوت بین این دو بسیار ناچیز است و به عکسالعملهای آنها نسبت به شرایط مختلف و غیره ختم میشود.
نمیدانیم که شخصیت بازی یعنی یو «Yu» آیا تنها انسانی است که در این ایستگاه فضایی حضور دارد یا خیر، اما این را خوب میدانیم که او تنها موجود زنده در این مکان نیست. شاید بتوان بخش اعظمی از روند بازی یعنی همان ایستگاه فضایی به علاوه بیگانگان را همانند بازی Dead Space دانست. در تمامی گوشه و کنار بازی بیگانگان مختلفی وجود دارند که قرار است ناگهان سر و کلهشان پیدا شود. یکی از آنها که در تونلها و راه روهای کوچک قرار است بیشتر از هر چیز دیگری روی اعصابتان راه برود، سیستویدها «Cystoids» نام دارند. آنها موجوداتی حیله گر و با سایزی به اندازه یک توپ هستند. از نظر کلی این موجودات اصلا به اندازه آن بیگانگان اصلی که تایفون نام دارند باهوش نیستند، بلکه آنها فقط از یک متود یا یک غریزه پیروی میکنند: دنبال کردن هر جسمی که در حال حرکت است و سپس منفجر کردن خودشان .به طور کلی با دشمنانی با شکل و شمایل مختلف سر و کار دارید که زنده ماندن از دست آنها کار راحتی به نظر نمیرسد. بهتر است نگاهی جزیی به این موجوداتی که از جنس دود و سیاهی خلق شدهاند داشته باشیم:
Cystoids: آنها کوچکترین ذهن را در اختیار دارند و به عبارتی کوچکترین موجودات داخل بازی هستند. شاید بتوان آنها را به ماهیها تشبیه کرد. خارج از جو، آنها قابلیت این را دارند که بتوانند هر جسم جامد را تکان بدهند و با رول خوردن بر روی زمین شما را تعقیب خواهند کرد.
Mimics: آنها را میتوان موجوداتی با قابلیت تکثیر کردن دانست. Mimicها میتوانند خود را تکثیر کرده و به سراغ شما بیایند. حتی در طول مبارزات شما اگر یک Mimic باقی بماند، باز میتواند خود را تکثیر کند. در طول بازی باید مراقب آنها باشید زیرا ممکن است هر لحظه به سراغ شما آیند. زیرا در مخفی شدن و کمین کردن ماهر هستند.
Phantoms: نوعهای مختلفی از فانتومها را در طول بازی مشاهده خواهید کرد. هرچقدر به اواخر بازی نزدیک میشوید، تغییراتی را در آنها مشاهده خواهید کرد. بعضی از آنها از پیش تعیین شده به سراغ شما نمیآیند و بعضی دیگر به صورت ناخواسته به سراغتان خواهند آمد. از اینرو امکان دارد با گونههای مختلفی از فانتومها نسبت به سایر بازیکنان مواجه شوید. این گفته بدین معناست که با رخ دادن این اتفاق و اسکن کردن محیط برای دریافت قدرتهای مختلف، از قدرتهای مختلفی نسبت به سایرین برخوردار خواهید شد.
Poltergeists: یک موجود تقریبا بدشکل که شباهتهایی به فانتومها دارند. از نظر قدرت از پیچیدهترین فانتومها ضعیفتر بوده ولی از نظر سطح بندی، شبیه به فانتومها هستند. آنها در محیط کمین کرده و با رفت و آمد زیاد خود سعی میکنند اتمسفر محیط را برهم زده و حواس شما را پرت کنند. سپس در یک فرصت مناسب با پرت کردن وسایل به سمت شما حمله کرده و اگر غافل شوید، به هوا پرتاب خواهید شد.
Telepaths: ما در بازی موردی بنام باس فایت نداریم ولی Telepaths حکم یک مینی باس را دارد. این موجود محیط مختص به خود را دارا است و گروهی از انسانهایی را که ظاهرا کنترلشان دست خودشان نیست در اختیار دارد. از اینرو وقتی انسانها شما را میبینند، به سمت شما دویده و جملاتی نظیر اینکه فرار کن زیرا هر دو خواهیم مرد را بر زبان میآورند. این کار سبب میشود تا دو راه برای شما به وجود آید. اولین راه این است که آنها را بکشید ولی خب آنها انسان هستند و کار اشتباهی انجام ندادهاند و دومین راه جست و جوی محیط و استفاده از راهی است که بتوانید بدون خشونت کار خود را انجام دهید.
Nightmare :Nightmare بوجود آمده تا شما را بکشد. موجودی که تنها هدفش کشتن شماست. تایفونها شما را یک تهدید علیه خود دانسته و فکر میکنند که باعث نابودی آنها خواهید بود. از اینرو هرچقدر قدرتهای بیشتری را نصب کنید، وجود شما را بیشتر حس کرده و میتوانند سریعتر شما را ردیابی کنند و این یک سیستم پویاست که در بازی تعبیه شده است. فرض کنید در یک کافهتریا در داخل بازی نشستهاید و ۱۵ Neuromods (آیتمهایی که جهت نصب کردن قدرت در بازی بکار میرود) در اختیار دارید. حال یک غرش ترسناک را میشنوید که به شما میگوید Nightmare در نزدیکی شماست. آنها نمیتوانند شما را ردیابی کنند مگر اینکه مستقیم به آنها حمله کنید یا اینکه Neuromodها را نصب کنید.
احتمالا از خودتان میپرسید این موجودات اصلا از کجا آمدهاند و داستان بازی از چه قرار است؟ در سال ۱۹۶۳، جان کندی رییس جمهور ایالات متحده آمریکا از آن ترور معروف جان سالم به در میبرد. در پی همین امر، او سرمایهگذاری روی برنامههای فضایی را افزایش میدهد. این فعالیتهای انسانها باعث جلب توجه گونههای مختلفی از بیگانگان فضایی شد که در مجموع آنها را تایفون نامگذاری کردند. (تایفون نام یکی از هیولاهای خطرناک و کشنده افسانههای یونانی است. او آخرین پسر گایا، مادر زمین بود) تایفونها هنگامی که زمین را شناسایی کردند، با حمله به آن سعی در از بین بردن نسل انسانها داشتند. پس از درگیریهای فراوان انسانها با این بیگانگان، مکانی در نزدیکی ماه ساخته شد تا به عنوان یک زندان برای این بیگانگان به کار برده شود و تمامی این مخلوقان به این مکان منتقل شدند.
حال این مکان را با نام Talos I میشناسیم. در طول مدت زمان مختلف، ملیتهای زیادی کنترل این مکان را به دست گرفتند تا روی این موجودات تحقیقات مختلفی انجام دهند که در نهایت آخرین کسی که مالک این ایستگاه فضایی شد، دولت آمریکا بود. اما خب همانطور که انتظار دارید همه چیز خوب پیش نرفت و یک حادثه کشنده باعث شد تا این ایستگاه برای همیشه خاموش شود. سالها بعد، شرکتی به نام TranStar این ایستگاه را تصاحب کرد تا با تحقیقات مختلف روی تایفونها، در علم عصبشناسی به پیشرفت قابل توجهای دست پیدا کند. آنها سعی داشتند تا با استفاده از عصبهای تایفونها نژاد انسانها را به مرحله جدیدی برسانند و انسانهای برتر را خلق کنند. سال ۲۰۳۲، زمانی است که شما وارد جریان بازی میشوید و اتفاقات عجیبتری در انتظار شما و کاراکتر مورگان یو نشسته است.
اما شما هم شخصی دست خالی نیستید که مجبور باشید همیشه همانند بازی Alien با دیدن دشمن پا به فرار بذارید و در جایی مخفی بشید. یو دارای یک وسیلهای به نام سایکوسکوپ «Psychoscope» است تا بتوانید دید بهتری نسبت به دشمنان داشته باشید. سایکوسکوپ یکی از کلیدیترین ابزاری است که یو در اختیار دارد و باید از آن برای پیشرَوی در بازی استفاده کنید. این وسیله به شما اجازه میدهد محیط را توسط آن اسکن و اطلاعات با ارزشی را از حضور تایفونها کسب کنید. اطالاعاتی نظیر نقاط ضعف آنها یا قابلیتهای ویژهای که ممکن است شما را به کشتن بدهند توسط سایکوسکوپ در اختیارتان قرار داده میشود. همچنین زمانی که با سایکوسکوپ دشمن را شناسایی کنید، آن موجود به اصطلاح مارک یا علامتگذاری میشود و دیگر آن را گم نخواهید کرد.
اما به نظر نمیرسد که این وسیله قرار باشد کارتان را راحتتر کند چرا که دشمنان بازی به سادگی قرار نیست تحت نظر شما باشند. یکی از نکات جالب دشمنانی مانند سیستویدها این است که برعکس بسیاری از موجودات بیگانهای که در فیلمها و بازیها میشناسیم از دود خلق شدهاند! انگار که جسم آنها در دود و مهای غلیظ و تاریک غرق شده است. استودیو آرکین سعی دارد برای خلق بیگانگان از نگاه یک سری موجودات فراطبیعی، آنها را طوری خلق کند که به راحتی قابل فهم یا قابل به دست آوردن نباشند. شما موجوداتی را در بازی Dead Space میبینید که به راحتی میتوان آنها را فهمید و حتی رفتار و جسم آنها را درک کرد. اما در بازی Prey به نظر نمیرسد که چنین کار راحتی انتظارمان را بکشد. از آن پیچیدهتر موجوداتی مثل تایفونها هستند که دارای چند بعد مختلف هستند که برخورد با آنها را هیجانانگیزتر و دلهرهآورتر میکند.
اگر سری Dishonored را بازی کرده باشید، خوب میدانید که کاراکترهای بازی دارای ابزار مختلف و جالبی هستند که چه برای خود و چه برای مقابله با دشمن استفاده میکنند. با توجه به این که استودیو آرکین در خلق چنین ابزار و قابلیتهایی امتحان خود را به خوبی پس داده است، حال میتوان چنین انتظاراتی را در بازی Prey نیز داشت، اما این بار با حال و هوای بازیهای علمی تخیلی. شرکت TranStar که پیش از این به شما معرفی کرده بودم، یک شرکت بی ملاحظه نیست و تمامی امکانات امنیتی را نیز تحت نظر قرار داده بود. با توجه به نگاه ویژه آنها به علوم اعصاب، این شرکت موفق به خلق تکنولوژیی به نام Neuromods یا حالات مغزی و عصبی شد. این وسیله باعث تغییر ساختار مغز یک انسان میشود و اجازه میدهد تا با دستکاری فکر و اعصاب شخص به امکانات مختلف و عجیبی دست پیدا کند. این وسیله که با تحقیق بر روی خود تایفونها انجام شده است، یکی از ابزار کاربردی شما در طول داستان بازی خواهد بود. بهتر است با هم نگاهی به برخی ویژگیهای مهم کاراکتر بازی و وسایلی که در اختیار دارد بندازیم:
Lift Field: این قابلیت را از موجودی به نام Poltergeist کسب خواهید کرد و با استفاده از آن میتوانید جهت جاذبه را تغییر دهید و اشیا یا دشمنان را روانه آسمان کنید!
Kinetic Blast: این قابلیت که نمونه آن را در بازیهای زیادی دیدهایم، یک گلوله انرژی را به سمتی که هدف گرفتهاید روانه میکند. این گلوله میتواند برای جابجایی اشیا یا آسیب رساندن به دشمنان استفاده شود.
Leverage: با این قابلیت میتوانید اشیا سنگین را بلند کرده یا حتی آنها را پرتاب کنید.
Mimic: یکی از عجیبترین قابلیتها که بهتان اجازه میدهد تقریبا به شکل هرچیزی که در اطرافتان میبینید تغییر شکل بدهید. برای مثال میتوانید به یک صندلی تغییر شکل بدهید و از این طریق از دید دشمنی که تعقیبتان میکرد در امان بمانید.
Mindjack: این قابلیت را از موجودی با نام Telepath کسب خواهید کرد و با استفاده از آن میتوانید ذهن انسانهای دیگر را کنترل کنید. حتی یک نمونه ارتقا یافته از این توانایی را نیز میتوانید کسب کنید که اجازه کنترل ذهن موجودات رباتیک را میدهد.
Psychoshock: این قابلیت مانند یک گلوله انرژی است که میتوان موجودات فضایی و ماورا طبیعی را با آن هدف قرار داد. همچنین این موجودات پس از اصابت این گلوله به آنها، تا مدتی توان استفاده از قدرتهای ویژهشان را از دست میدهند.
Remote Manipulation: با استفاده از این قدرت میتوانید با اشیای دور دست تعامل داشته یا آنها را به دست بیاورید. حتی امکان استفاده ترکیبی از این قدرت با Leverage نیز وجود دارد.
Superthermal: این قدرت تقریبا عملکردی مشابه Kinetic Blast دارد ولی با این تفاوت که پس از شلیک شعلههای آتش را روانه دشمنان میکند و مخصوصا در برابر آنهایی که مقابل آتش آسیبپذیر هستند، بسیار کاربردی است.
به جز این قابلیتها، چند اسلحه جالب توجه نیز در بازی طراحی شدهاند:
Disruptor Stun Gun: این اسلحه با اینکه ظاهر خیلی فوقالعادهای ندارد، ولی بسیار کاربردی است. Disruptor Stun Gun در اصل یک سلاح دستی است که شوک الکتریکی به دشمن وارد و آنها را بیهوش میکند. مخصوصا زمانی که با انسانی که ذهنش کنترل شده روبرو میشوید و نمیخواهید او را بکُشید، این سلاح بسیار مفید است.
GLOO Cannon: این اسلحه دفاعی گلولههایی چسبناک شلیک میکند که برای مسدود کردن مسیر دشمنان یا تعمیر گلولههای گازی که نشتی دارند بسیار کاربردی است.
Recycler Charge: این سلاح مانند یک نارنجک است که پس از انفجار یک سیاهچاله بسیار کوچک ایجاد میکند که قادر است اشیا به درد نخور اطراف را جذب و آنها را به منابع اولیه مورد استفاده در ساخت اسلحه تبدیل کند.
اما برداشت اشتباهی از بازی Prey نداشته باشید، چرا که این اثر یک بازی تیراندازی نیست. مطمئنا اسلحهها حضور پررنگی در این بازی خواهند داشت، اما ابزار بسیار زیادی وجود دارند که این اسلحهها در بین آنها گم میشوند چرا که ابزار عجیب و غریب دیگر بازی که آنها را معرفی کردیم باعث میشوند تا کمی از حالت روتین و همیشگی تیراندازی خارج شوید و به سراغ آنها بروید. بهتر است این طور بگویم که بر خلاف چیزی که در نسخه گذشته Prey تجربه کردید، این نسخه یک بازی اکشن نقش آفرینی است که سعی دارد انواع و اقسام ابزار را در اختیارتان بگذارد تا خود شما مراحل را به هر نحوی که دوست دارید پیش ببرید. المانهای نقشآفرینی تنها مربوط به مسائل ابزارها و قابلیتهای متنوع نمیشوند، بلکه محیط بازی نیز مکانی عالی برای گشت و گذار است. یکی از نکات بسیار مثبت Dishonored 2 محیطهای عالی و جذاب این بازی است. این عملکرد مثبت از استودیو آرکین نیز به بازی Prey سرایت کرده و شاهده مکانهای بسیار جذاب و پرجزییاتی هستیم.
اما آیا این که Prey بتواند به یک اثر موفق تبدیل شود یا خیر، باید تا زمان انتشار آن صبر کنیم.
دیدگاه ها