پیش نمایش بازی The Last Guaradian
۲۰۱۶ را باید یکی از سالهای شگفتانگیز صنعت بازی نام برد. امسال آثاری عرضه شدند که سالها انتظار آنها را میکشیدیم؛ در کنار بازی Final Fantasy XV که طرفداران فاینال فانتزی یک دهه برای آن صبر کردند، مطمئناً خیلی از شما منتظر جدیدترین اثر خالق بازیهای ICO و Shadow of the Colossus هستید. The Last Guardian بعد از هفت سال کش و قوسهای فراوان بالاخره تا چند هفتهی دیگر عرضه میشود و شاید حتی باورمان نشود که دیگر خبری از تاخیرهای عجیب و غریب نخواهد بود. کسانی که تجربهی دو الماس ICO و Shadow of the Colossus را داشتهاند، بازیهایی که واقعاً میتوان به آنها لقب اثر هنری را داد، انتظاراتشان برای «آخرین نگهبان» بسیار بالاتر از هر اثر دیگری است. اینکه بازی بتواند میراث جاودانگی دو بازی گذشته را حفظ کند یا خیر، چیزی است باید بعد از انتشار بازی از آن صبحت کرد.
اولین نکتهی مهمی که در مورد بازی The Last Guardian باید توجه داشت این است که این بازی از سال ۲۰۰۷ تا به امروز در حال ساخت بوده و پستی و بلندیهای بسیاری را پشت سر گذاشت است. این بازی ابتدا قرار بود برای کنسول پلیاستیشن 3 عرضه شود اما تاخیرهای گاه و بیگاه آن را به کنسول نسل هشتمی سونی کشاند. اما با این روند فرسایشی ساخت بازی، باید دید لطمهای به کیفیت اصلی بازی لطمهای وارد شود یا خیر.
اما بهتر است مسائل ساخت بازی و عرضه The Last Guardian را کنار بگذاریم و نگاهی به هسته اصلی بازی بندازیم. داستان بازی از زبان یک مرد روایت میشود، مردی که در کودکی پس از ملاقات با مخلوقی عجیب و شگفتانگیز سرنوشتش برای همیشه عوض میشود. پس از سفر به چندین و چند سال قبل از زمان آن مرد، در یک قلعه عجیب و غریب، پسرک قصه The Last Guardian خود را به دلایل مرموزی زندانی شده میبیند. وقتی چشمانش را باز میکند، این تنها فضای مرموز قلعه نیست که هزاران سوال در ذهن شما و آن پسر ایجاد میکند، بلکه بدن شخصیت اصلی بازی پوشیده از خالکوبیهایی است که هیچ چیز از آنها نمیداند. روند اصلی بازی از جایی شروع خواهد شد که تریکو، آن مخلوق عجیب و بزرگ جثه بازی را از اسارت آزاد میکنید و دوستیتان با این حیوان آغاز میشود. حال باید به همراه تریکو از این قلعهی پر رمز و راز فرار کنید و به جواب سوالهای خود در طول بازی برسید.
چیزی که همیشه بازیهای فومیتو اوئدا را تبدیل به آثاری برجسته و بهیادماندی کرده، همین روابط عجیب بین کاراکترهای بازی است. بازیهای او پر از شخصیتهای مختلف با خصوصیتهای متفاوت نیستند، او همیشه یکی دو کاراکتر خلق میکند که به راحتی تبدیل به کاراکترهای محبوب و بهیادماندی شما خواهند شد. The Last Guardian نیز از این قاعده مستثنا نیست و این بار شاهد رابطهای عمیق و احساسی بین پسرک و تریکو هستیم. سازندهها سعی کردهاند تا تریکو را دقیقا مشابه یک حیوان خانگی طراحی کند؛ دوست داشتنی، بامزه و البته گاهی هم بازیگوش و حرف گوشنکن.
میتوان به راحتی در طول بازی رفتار واقعی تریکو را همانند یک گربه یا سگ خانگی دید. او در اوایل بازی و هنگامی که هنوز به خوبی حرف شما را گوش نمیدهد، نسبت به محیط اطراف خود بسیار کنجکاو است و این موضوع شاید برای پسرک دردسرساز شود. برای مثال سعی دارید به کمک تریکو از جایی به به جای دیگری برسید، اما او ناگهان حواسش به چیزی دیگر پرت میشود و شما را به حال خود رها میکند؛ چرا که آن چیز بیشتر از پسرک برایش جذاب به نظر میرسد. حتی ممکن است در طول راه با چیزی رو به رو شود که اصلا دوست ندارد روی آن پا بگذارد یا از آن عبور کند، به همین دلیل هوش مصنوعی طراحی شده برای تریکو او را از مسیرهای مختلف و با رفتارهایی متفاوت به هدفش میرساند که باعث هرچه پویاتر شدن و طبیعیتر به نظر رسیدن او میشود.
چیزی که همیشه بازیهای فومیتو اوئدا را تبدیل به آثاری برجسته و بهیادماندی کرده، همین روابط عجیب بین کاراکترهای بازی است
موضوع تنها به کجکاوی تریکو و طی کردن مراحل همراه با او ختم نمیشود. سازندهها سعی کردهاند از نظر ظاهری و انیمیشن نیز تریکو را به یکی از طبیعیترین و واقعگرایانهترین موجودات دنیای سرگرمی تبدیل کنند. تنها با کمی دقت به تریکو در طول مراحل، شاهد رفتار و حرکات ریز و خاصی از او خواهید بود که زیبایی بازی و این موجود دوست داشتنی را بیشتر میکند. مثلا هنگامی که گودالی از آب را میبیند با پنجههای خود آببازی میکند یا مثل یک گربه خود را کش و قوس میدهد. همهی این ریزهکاریها باعث میشود تریکو را هرچه بیشتر به عنوان یک حیوان واقعی دوست داشته باشید.
شاید تریکو برجستهترین المان بازی The Last Guardian باشد، اما این موضوع باعث نشده تا سازندگان بازی نسبت به پروتاگونیست بازی، همین پسرک بینام و نشان، کملطفی کنند و جزئیات خوبی را برای او در نظر نگیرند. درست همانند تریکو، هر چقدر که در طول این ماجراجویی پر رمز و راز با این پسر به جلو پیش میروید، بیشتر و بیشتر به او نزدیک و صمیمی خواهید شد. این قولی است که سازندگان بازی دادهاند و از آن جایی که در گذشته به خوبی چنین اهدافی را پیاده کردهاند، نمیتوان گفت که حرفشان در مورد تریکو، پسرک و روابط بین این دو وعدههای توخالی باشد.
از همان ابتدای بازی که کنترل پسرک را در دست میگیریم و او را در منطقهای کاملا ناشناخته مییابیم، میخواهیم او و دوست عجیب و غریبش را از این فضای سنگین و آرام نجات دهیم. عبور از غارهای تاریک، برجها و صخرههای کوتاه و بلند و حتی گشت و گذار در محیط بازی روی رفتار و ظاهر او تاثیر دارد. به طور مثال لباس او نسبت به شرایط کثیف یا خیس میشود یا حتی پریدن از ارتفاع و برخورد با اجسام سخت سر و صدای او را در میآورد. اما به قول سازندهها، بهترین و جذابترین رفتارهای او را زمانی مشاهده خواهیم کرد که با تریکو تعامل داشته باشیم چرا که دیدن رفتارهای او و عکسالعملهای تریکو واقعا میتوانند از زیباترین بخشهای بازی باشند.
از روابط بین کاراکترها که بگذریم، مهمترین بخش بازی مربوط به گیمپلی میشود. The Last Guardian یک بازی سوم شخص و ترکیبی از سبکهای اکشن ماجراجویی و پازل است. مهمترین المان بخش ماجراجویی بازی مربوط به سکوبازی و همکاری بین پسرک و تریکو خواهد بود. اما بر خلاف اثری مثل Shadow of the Colossus، کاراکتر اصلی این بازی فاقد ابزار نبرد گوناگون است و از آن جایی که دنیای بازی و قلعه مرموزی که در آن اسیر شدهاید پر از دشمنان و نگهبانان مختلف است، در بیشتر مواقع باید به آرامی و به صورت مخفی در محیط حرکت کنید. نگهبانانی که در بازی وجود دارند از سرعت کمی برخوردار هستند اما اگر دستشان به پسرک قصهی آخرین نگهبان برسد همه چیز تمام میشود و راهی برای خلاص شدن از آنها ندارید.
گیمپلی «آخرین نگهبان» را نمیتوان از داستان آن، یعنی رابطهی بین پسرک و تریکو جدا کرد
همان قدر که رابطه بین پسرک و تریکو در بخش داستانی بسیار برجسته و مهم است، در بخش گیمپلی نیز تعامل این دو با یکدیگر جزء هستههای اصلی گیمپلی محسوب میشود. دنیای بازی The Last Guardian پر از پستی و بلندیها مختلفی است که عبور از آنها به تنهایی برای کاراکتر اصلی بازی آسان نیست، به همین دلیل چارهای جز همکاری با این حیوان بازیگوش ندارید. گاهی سوار بر او میشوید یا گاه از دم او بالا میروید. اما جذابترین بخش ماجرا این است که بعضی اوقات باید از غریزه تریکو برای حل پازلها یا عبور از مکانهای مختلف استفاده کنید. همانطور که گفتیم تریکو یک حیوان بازیگوش است و خیلی چیزها برای او جذابتر از شخصیت اصلی به نظر میرسند. حال شما باید از این شیطنت او برای حل برخی پازلها استفاده کنید. برای مثال باید از منطقهای عبور کنید که تنها تریکو قادر به انجام آن است و خب تریکو هم هیچ تمایلی به عبور از این بخش ندارد. حال شما باید این حیوان را گول بزنید و با پرت کردن بشکهای به سمت هدف، نظر تریکو را به آن جلب کنید و در همین حین به سرعت روی تریکو بپرید.
محیطهای The Last Guardian سرشار از چنین مکانها و پازلهای مختلفی است. اما مسائلی برخلاف عبور یا حل کردن پازلها، مواردی هم وجود دارد که ممکن است دردسرساز شوند. بله، باز هم پای تریکو در میان است. گاهی اوقات تریکو و شیطنتهایش مانع از این میشود که یک مرحله یا یک پازل را رد کنید. حالا باید به فکر راهی باشید که تریکو فقط برای چند لحظه سر جایش بشیند و تکان نخورد. برخلاف بسیاری از کاراکترهای ثانویه که در بازیهای دیگر وجود دارند، تریکو به تنهایی میتواند هزاران دردسر برایتان ایجاد کند. نه تنها بخش رابطه، احساسات و گیمپلی بین این پسر و تریکو عمیق است، بلکه اوضاع گاهی آنقدر ناراحتکننده و درگیرکننده میشود که بیشتر و بیشتر نسبت به تریکو حساسیت به خرج خواهید داد. تریکو دقیقاً همانند یک حیوان خانگی نیاز به توجه و مراقبت دارد. شما باید به او غذا بدهید یا حتی نیزهها و تیرهایی که در بدن او فرو رفتهاند را بیرون بکشید و زخمهایش را مداوا کنید.
The Last Guardian را باید یکی از مهمترین آثار امسال دانست. پس از هفت سال انتظار، سومین اثر خالق شاهکارهای Shadow of The Colossus و ICO عرضه میشود و انتظار برای تجربهی آن واقعاً سخت است. شاید از نظر بصری بازی کمی کهنه به نظر برسد اما برای چنین اثری، این مورد در آخرین اولویت قرار دارد. در کدام بازی شاهد رابطهای عمیق بین یک پسر ناشناخته و یک موجود عجیب هستیم؟ در کدام بازی شاهد این هستیم که یک مخلوق مرموز، آنقدر مهم باشد و حتی روی احساسات ما نیز تاثیر بگذارد؟ اما خب به هر حال هنوز نمیتوان در مورد موفقیت این بازی نظر داد، چرا که روند ساخت این بازی به شدت سوال برانگیز بوده است و شاید همین تأخیرها باعث شده باشد که کیفیت اصلی بازی ضربه بخورد، یا شاید هم همهی ما پس از تجربه آخرین اثر فومیتو اوئدا شگفتزده شویم. باید منتظر ماند و دید آخرین نگهبان چقدر در هدفی که دارد موفق خواهد شد.