برترین باس های تاریخ دنیای بازی ها - قسمت اول
از گذشته تا آینده، باسها «Boss» همیشه نقش بسیار مهمی در بازیها داشتند و خواهند داشت. به یاد دارید که زمانی آنها را غول آخر صدا میکردیم؟ در دنیای بازیها شاهد انواع و اقسام باسهایی هستیم که شکل و شمایل، فیزیک و سبک مبارزه، سختی و آسانی، یا حتی جذبه و ابهت آنها از ذهن طراحان بازی یا مراجعی مانند کتابها و فیلمها نشات میگیرد. اما اگر کمی خوب به بازیها نگاه کنیم، کارکترها و باسهایی هستند که جایگاهی فراتر از بسیاری از باسهای دیگر دارند. باسهایی که به لطف جذابیت و هیجانانگیز بودن نبرد با آنها در ذهنمان ماندهاند، باسهایی که به خاطر سختی فوقالعاده بالا در خاطرتمان حک شدهاند و حتی باسهایی که با ترکیب این دو مورد، یک بازی را برای ما تبدیل به گنجی مقدس کردهاند! در این مقاله سعی شده تا باسها را از چندین نظر انتخاب کنم و در یک لیست قرار دهم. عجیب و غریب بودن، سخت و طاقتفرسا بودن، شکوه و عظمت در نبردها، خاطرهانگیز بودن و چنین مواردی دیگر، از جمله دلایل انتخاب آنها هستند. پس با زومجی همراه باشید تا در مقالهای دو قسمتی نگاهی به برترین و خاطرهانگیزترین باسها بیاندازیم.
The Marker-Dead Space 2 .۲۴
هنگامی که در نسل هفتم صنعت گیم بازیهای ترسناک رفته رفته جان باختند و آثاری مانند Silent Hill و Resident Evil دیگر آن حس گذشته را نداشتند، بازی Dead Space توانست تا حدی این ژانر را نجات دهد، هر چند خودم هم میدانم که نسخه سوم آن هم ناامیدکننده ظاهر شد! شاید در طول این بازی با باسهای زیاد و عجیب و غریبی رو به رو نشدیم، اما در انتهای نسخه دوم سری Dead Space شاهد وجود یک باس جذاب به اسم The Marker بودیم. صحنههای سینمایی قبل از رو به رو شدن با باس آخر، درگیریهای آیزک با دشمنان مختلف و شوک بزرگی که بر اثر خیانت به او وارد شد همگی باعث شدند تا جذابیت مبارزه با باس به مراتب بالاتر برود.
آخرین باس بازی Dead Space 2 به نوعی عجیب و غیر منتظره است، چرا که این باس ساخته معشوقه آیزک است که در قسمت اول کشته میشود. به طور کلی مبارزه با این باس در بخش نهایی Dead Space 2 گیج کننده و غیر منتظره است. همچنین میتوان گفت که شرایط و غلبه بر این موقعیت کاری سخت و نیاز به تمرکز دارد. در مرحله نهایی، زمانی که آیزک فکر میکند همه چیز تمام شده، او توسط Marker به یک ضمیر ناخودآگاه سفر میکند و در محیطی عجیب با مخلوقاتی سایهای شکل به مبارزه میپردازد. شاید این نبرد برای خیلیها سخت نبود، اما پس از یک ماجراجویی ترسناک در طول بازی و پشت سر گذاشتن حوادث غیر منتظره، آخرین باس بازی Dead Space 2 میتواند اتفاقی بسیار جذاب و هیجانانگیز لقب بگیرد. شاید اگر Dead Space 3 ساخته نمیشد، این بازی به شکل بهتری در ذهن ما باقی میماند!
MOM - The Binding of Isaac .۲۳
همیشه این بازیهای پرخرج و بزرگ نیستند که باسهای فوقالعادهای دارند، بلکه در لا به لای بازیهای کوچک نیز آثاری پیدا میشوند که باسهایی عجیب، ترسناک، غیرعادی و سخت را در خود جای دادهاند. The Binding of Isaac یکی از این بازیهای عجیب است که خشونتی غیرعادی و حسی مور مور کننده دارد. این بازی که بر اساس یکی از حکایتهای کتاب مقدس مسیحیان الهام گرفته شده، داستان کودکی به نام آیزک را روایت میکند که مادرش او را در زیرزمینی ترسناک و پر از هیولا زندانی کرده است. چرا که مادر او فکر میکند این کار از سوی خدا به او وحی شده است! این بازی پر از صحنههای آشفته و مختلکننده ذهن است چرا که باید در نقش این کودک خردسال در فضایی کاملا خشن و خونین به مرحله نهایی راه پیدا کنید و با باس آخر بازی که مادر خود آیزک است رو به رو شوید. از تمام حوادث عجیبی که عبور میکنید، هیچ چیز بدتر از باس نهایی این بازی نیست. در این مرحله نهایی شما تمام ظاهر مادر آیزک را نخواهید دید، بلکه تنها پاهای مادر او که به بیماری واریس سیاهرگ مبتلا شده را خواهید دید و باید با آن مبارزه کنید. البته در حین مبارزه او ممکن است با دستهای چاق خود به آیزک به قصد خُرد کردن او به پایین ضربه بزند. این باس شاید اصلا سخت نباشد، شاید حتی باشکوه هم نباشد، اما مطمئن باشید هنگامی که در برابر او قرار بگیرید، حسی بد، خشن، مبهم و وحشتزده به شما دست خواهد داد و تمام فکرتان این خواهد بود که این کودک بیچاره را نجات دهید.
Psycho Mantis - Metal Gear Solid .۲۲
میتوان سایکو منتیس را یکی از نوآورانهترین باسهایی دانست که در سال ۱۹۹۸ خلق شد، چرا که هیچ شخصی حتی به ذهنش هم نمیرسید که چنین کارکتری را میتوان خلق کرد. اما هیدئو کوجیما با تفکرات عجیب خود توانست این شخصیت را در سال ۱۹۹۸ در بازی Metal Gear Solid خلق کند و باعث شگفتی بسیاری از بازیکنان شود. زمانی با شخصیت سایکو مانتیس رو به رو میشویم، که او کنترل ذهن مِریل، یکی از همراهان سالید اسنیک را در اختیار میگیرد. در این مرحله هرگز نباید مریل را به کشتن میدادیم و باید سعی میکردیم تا او را بیهوش کنیم. هنگامی که بالاخره توانستیم او را بیهوش کنیم، منتیس ظاهر میشود و حرفهایی میزند که مو بر تنتان سیخ میشود! او با خواندن مموری کارت کنسول، بازیهایی که بازیکن انجام داده است را به او میگوید و به نوعی ذهنتان را از این روش میخواند. او سپس به بازیکن میگوید تا کنترلر کنسول را روی زمین بگذارد تا قدرت خودش را به نشان دهد!
چنین موضوعی در سال ۱۹۹۸ چیزی عجیب و دیوانهکننده بود. حتی مبارزه با او بسیار سخت بود و چندین و چند بار توسط او کشته میشدیم. او تقریبا یک باس شکستناپذیر بود. به هر روشی که انجام میدادیم، او باز غیرقابل شکست بود و خیلی راحت اسنیک را میکشت. اما در نهایت متوجه شدیم که راه مقابله با او نیز بسیار عجیب و غریب است! باید کابل کنترلر را از پُرت ۱ به پرت ۲ متصل میکردیم! با این کار او دیگر قادر به خواندن ذهن بازیکن نبود و سپس به راحتی میتوانستیم سایکو منتیس را شکست دهیم! باسهایی هستند که جنبه ترسناک بودن، زجرآور بودن، یا دیوانه کننده بودن دارند، اما باسهایی هستند که به شکل عجیبی حصارهای میان بازی و بازیکنان را از بین میبرند؛ بدون شک، سایکو منتیس در این دسته قرار میگیرد. این موضوع باعث شد تا سایکو منتیس به یکی از خلاقانهترین و جذابترین باسهای طول تاریخ تبدیل شود.
Ultimate Alma - Ninja Gaiden Sigma .۲۱
بازی Ninja Gaiden به فوقالعاده سخت بودن خود مشهور است. این بازی که در سبک هک اند اسلش ساخته شده و به شدت سخت و گریهآور است، باسهای متعددی را در خود جای داده که تک تک آنها انواع و اقسام بلاها را سر کارکتر بازی و حتی بازیکن میآورند. در بین تمامی باسهای سخت بازی Ninja Gaiden، آلما نامزد دریافت لقب خطرناکترین باس سری Ninja Gaiden شده است. آلما یک زن از نژاد اهریمن است که در شکل و فرم انسانی اما با پوششی اژدها مانند ظاهر شده است. چیزی که او را به یکی از بدترین باسهای تاریخ بازیها تبدیل کرده نه حیله و جادو است و نه شانس و اقبال. برای پیروزی در برابر او فقط و فقط باید مهارت داشت و تنها به این موضوع تکیه کرد.
تنها راه پیروزی در برابر او این است که بدون هیچ نقص و اشتباهی با او رو به رو شوید و از تک تک مهارتهای خود استفاده کنید. او به شکل غیرقابل تصوری سریع است و اگر دیر جاخالی دهید بلای بدی سرتان خواهد آمد! همچنین سرعت بالای او باعث شده تا به سختی قادر به ضربه زدن به او شوید. از آن بدتر این است که میزان سلامتی او بسیار زیاد است و باز هم از آن بدتر این است که او پرواز میکند! پرتوهای انرژی، شیرجههای ناگهانی، جادوهای کشنده و پرتاب ستونهای سنگی که در محیط بازی قرار دارند، از جمله کارهایی است که او برای کشتنتان انجام میدهد. از کشتن او که بگذریم، حتی زنده ماندن در برابر او یک چالش بسیار سخت به شمار میرود. همه چیز در این مبارزه سریع رخ خواهد داد و گاهی حتی متوجه حوادث و چگونگی کشته شدن خود نیز نخواهید شد. رو در رو شدن با او مهارتی بیحد و مرز میخواهد، چرا که این باس باعث شده خیلیها بازی Ninja Gaiden را به کلی کنار بگذارند!
Senator Armstrong - Metal Gear Rising: Revengeance .۲۰
شاید بازی Metal Gear Rising: Revengeance یکی از بهترینهای سری متال گیر نباشد، اما مطمئنا یکی از بهترین بازیهای سبک هک اند اسلش نسل هفتم صنعت بازیها است. این بازی نیز یکی از جذابترین و البته سختترین باسها را به دنیای گیم معرفی کرده که سناتور آرمسترانگ نام دارد. در بازی Metal Gear Rising هر یک از باسها نیاز به استراتژی و زمانبندی بیعیب و نقص برای پیروزی هستند، اما این شرایط در برابر سناتور آرمسترانگ به مراتب مهمتر و جدیتر میشود. هنگامی که در رو به روی او قرار میگیرید، در نگاه اول به نظر مبارزه بسیار آسانی خواهید داشت و کشتن او نیاز به وقت و حوصله زیادی ندارد. اما در همان لحظه که او را دست کم میگیرید، در همان لحظه که فکر میکنید به راحتی قادر به پیروزی در برابر او هستید، خیلی ناگهانی شروع به خرد کردن دندانهایتان میکند!
او هیکلی درشت و فولادی دارد و به شدت قدرتمند است، همچنین خیلی راحت زره و نیرویی که در برابر او استفاده میکنید را از بین میبرد. او ۲۰۰% خط سلامتی دارد و به راحتی نمیتوان آن را به صفر رساند، اما او در عوض میتواند به سرعت خط سلامتی بازیکن را با سبک مبارزه خود به صفر برساند. او در هر جهتی قادر است نیروی شدیدی را به سمتتان بکوبد، اگر نزدیکش شوید با نیروی خود شما را به اطراف پرت کند، انواع و اقسام ماشینآلات محیط را پرتاب کند، موشکهای کشندهای را روانه بازیکن میکند و در نهایت وقتی که او ضعیف شود، از ماشینهای اطراف انرژی دریافت کند! شما برای او هدفی راحت هستید، اما او برای شما یک هدف فوقالعاده سخت است و اگر در هر لحظه به درستی جاخالی ندهید، خیلی زود کشته خواهید شد.
Bowser - Super Mario .۱۹
باس باوزر را در تمامی سری Mario دیدهایم. تقریبا در تمامی سریهای ماریو، او کاری جز دزدین پرنسس پیچ یا حکومت بر مناطق مختلف دنیای ماریو نداشته است. اما اگر بخواهیم در بین تمامی نسخههای سری ماریو یکی را انتخاب کنیم، آن بازی نسخه Super Mario 64 است. در این بازی باوزر چندین و چند بار در هر مرحله ظاهر میشود و بازیکن نیز باید توسط ماریو دُم او را بگیریم و سپس به سمت بمبها پرتاب کنیم. سری بازی ماریو از جمله بازیهای فوقالعاده پر طرفداری هستند که جو و اتمسفر آن شاد طراحی شده. بنابرین در رویارویی با باوزر انتظار محیطی عجیب و غریب یا خشن نداشته باشید. استیجهای مختلفی که در برابر باوزر قرار میگیریم به خودی خود جذاب و خاطرهانگیز هستند و در زمان خود باعث پیشرفت ژانر بازیهای سه بعدی پلتفرمر شدند. آخرین مرحلهای که ماریو در برابر این باس قرار میگیرد، Bowser in the Sky نام دارد. باوزر در این مرحله حیلههای زیادی در آستین دارد و ماریو کار سختی در برابر آن خواهد داشت. در هم شکستن زمین، نفسهای آتشین، لرزاندن زمین و بسیاری دیگر. چنین تغییر و تحولی هنگامی که در آخرین مرحله با او رو به رو شدیم بسیار شگفتانگیز بود و بازیکنان را محو خود میکرد. وقتی که او از پای درآمد، پرنسس پیچ آزاد میشد. اما با این حال میدانستیم که قرار دست باز هم در بازیهای آینده ماریو او را از دست باوزر نجات دهیم! اما به هر حال طرفداران نینتندو این باس را هرگز فراموش نمیکنند.
Vergil - Devil May Cry 3 .۱۸
سرتاسر بازی Devil May Cry 3 خاطره است. خاطرههایی از مبارزات جذاب، باسهای بینظیر و دانته فراموش نشدنی. بازی Devil May Cry 3 را میتوان یکی از بازیهای سخت دنیای گیم دانست که لحظه لحظهی آن برای بازیکن چالش ایجاد میکرد. اما یکی از چالشانگیزترین و جذابترین مبارزات دانته، جدال او با برادر دوقلو و قدرتمند خود یعنی ورجیل بود. پس از مرگ مادر این دو برادر، دانته و ویرجیل راه خود را از هم جدا کردند. از آنجایی که پدر آنها یک شیطان بود و مادرشان یک انسان، ویرجیل میراث پدری خود یعنی شیطان را پذیرفت و دانته، میراث انسانیت را در آغوش گرفت. در این بازی بازیکن سه بار با او رو در رو میشود و هر بار این رویارویی به نبردی بدتر و سختتر از قبل تبدیل میشود. البته همانقدر که مبارزه آخر بسیار سخت و دشوار است، اما در عین حال به مبارزهای شدیدا جذاب و به یادماندنی تبدیل میشود. یکی از تواناییهای ویرجیل این است که او میتواند سلامتی خود را در فرم شیطانی خود احیا کند و در همین هنگام نیز ضربه جدی و قابل توجهای را به دانته وارد کند. دانته باید در هر لحظه سعی کند در هنگام تبدیل شدن ورجیل به فرم شیطانی به او ضربه بزند و تا اوضاع برایش سختتر نشود. او ابزار زیادی برای مبارزه دارد و در عین حال به شدت سریع عمل میکند. از بین تمامی باسهای به یادماندنی بازی Devil May Cry 3، دوئل دانته در برابر ویرجیل باعث شد هیچگاه سومین قسمت از بازی Devil May Cry از ذهن مخاطبان این اثر پاک نشود.
Shao Kahn - Mortal Kombat .۱۷
در تاریخ سری Mortal Kombat، در تک تک شمارهها و نسخههای بازی، شاو کان به شکل عجیب و اعصاب خورد کنی فوقالعاده سخت بود، هست و احتمالا خواهد بود! خیلی از بازیکنانی که جرات کردهاند و در بخشهای داستانی یا نردبان سری Kombat قدم گذاشتهاند، با سختیهای فراوان خود را به انتها رساندند و سپس با شاو کان رو به رو شدند. شیطانی به شدت قوی، نیرومند و بینهایت اعصاب خورد کن. ضربه زدن به او به شدت سخت است و در عوض او با مشتها و حملههای شارژ شده خود جوری به بازیکن ضربه میزند که بخش اعظمی از انرژی کارکتر نابود میشود! مبارزه با شاو کان باشکوه نیست، مبارزه با او خاطرهانگیز نیست، حتی جو و اتمسفر خاصی باعث نشده تا مبارزه با او به یادماندنی باشد. اما در عوض، پیروزی و شکست دادن او را میتوان یکی از افتخارات زندگی خود بدانید؛ البته اگر یک بازیکن فوقالعاده حرفهای در دنیای Mortal Kombat نباشید!
در برابر او نیاز به مهارتهای بسیار زیادی دارید تا حداقل در ابتدای راه بتوانید چند ضربه به او بزنید و مدت زیادی در برابر شاو کان دوام بیاورید. شاو کان یک جنگجوی آسیایی است، اما در اصل او یک موجود شیطانیست که از دنیای خارج آمده و نیروهای عجیبی در خود دارد. در کنار رایدن، خدای رعد، به نوعی میتوان شاو کان را در راس قدرت دنیای Mortal Kombat دانست. تنها زمانی میتوان در برابر او پیروز شد که تمام مهارت و قدرت خود را بکار ببرید، اما فراموش نکنید که یک اشتباه در مقابل او برابر است با مرگ! هنگامی که توانستید تمام سلامتی او را بگیرید و کارش را تمام کنید، هیچ چیز به جز اجرای یک فیتالیتی زیبا نمیتواند تمام حرس و جوشهایتان را خالی کند.
Nemesis - Resident Evil 3: Nemesis .۱۶
در سری Resident Evil شاید با دشمنان بسیار زیادی تا به حال رو به رو شدیم. تایرنت، آیرون مِیدن، گرادور، اِل گیگانته، آلبرت وسکر و بسیاری از دشمان ریز و درشت دیگر در برابر شخصیتهای محبوب سری Resident Evil قرار گرفتند. اما اگر بخواهیم در بین آنها تنها یک دشمن را نام ببریم، او کسی نیست جز Nemesis. نمسیس که به معنی انتقام و کینه جویی است، خیلیها او را یکی از نشانهها و نمادهای معروف سری Resindet Evil میدانند. شاید اگر الان به او نگاه کنیم، یکی از آسانترین باسها به نظر برسد، اما در زمان خود نمسیس یکی از ترسناکترین باسهای دنیای گیم بود. او ممکن بود از هر گوشه و کناری سر و کلهاش پیدا شود و هیچگاه ترس و وحشت را در وجود بازیکن متوقف نکند. نمسیس یکی از مهمترین موجودات Resident Evil 3 است که توسط کمپانی آمبرلا خلق شد تا تمام بازماندگان شهر راکون را از بین ببرد.
در دورهای از سری Resident Evil که تمامی زامبیها موجوداتی بی عقل و هوش بودند، Nemesis باهوشترین دشمن این سری شناخته میشد. او حتی یک راکت لانچر در اختیار داشت و همچنین هیکل و چهره او فقط برای ایجاد وحشت خلق شده بود. اما در بازی Resident Evil 3 که این اثر را اصلا بر اساس نام Nemesis ساختند، ما باید با کنترل یک دختر جوان به نام جیل ولنتاین در مقابل این موجود بیرحم قرار میگرفتیم. نمسیس همیشه به دنبال جیل ولنتاین حرکت میکرد و در طول بازی چندین و چند بار با او رو به رو میشد. در نهایت و در انتهای بازی، نمسیس تبدیل به هیولایی بسیار بزرگتر و زشتتر شد تا کار جیل را تمام کند. اما جیل توسط یک اسلحه الکترومغناطیسی کار این موجود را برای همیشه تمام کرد. شاید حالا نمسیس یک موجود ساده و یک باس آسان باشد. اما او در سال ۱۹۹۹ یکی از بدترین کابوسهای تمامی بازیکنانی بود که در آن سال مشغول بازی Resident Evil 3: Nemesis بودند و هنوز که هنوزه برای آنها نوستالوژیکترین باسی باشد که تا امروز در دنیای بازیها خلق شده است.
The Archdemon - Dragon Age: Origins .۱۵
برای اثری که نام آن Dragon Age یا عصر اژدها است، بازیکنان در داستان بینظیر این بازی، تعداد زیادی اژدها نخواهند دید. در حقیقت بازیکنان در بخشهای پایانی آن با یک اژدها رو به رو خواهند شد. اما نبرد با همان یک اژدها را میتوان یکی از خاطرهانگیزترین لحظات سری Dragon Age نام برد. مبارزه با این اژدها این حس را به شما میدهد که انگار در نبردی بسیار بزرگ قرار دارید. مبارزه با آن بسیار سخت است و مطمنا انتخاب همراهان، جادوها و سلاحهایی که در برابر این اژدها استفاده میکنید نقش به سزایی در پیروزی خواهد داشت. بسته به نژاد و قدرت همراهان، بازیکنان قادر هستند استراتژیهای بسیار زیاد و خلاقانهای را برای رو به رو شدن با این اژدها تدارک ببینند. آزادی عمل برای چینش استراتژی، رفتار و انیمیشنهای جالب این اژدها و حتی محیطی که با او رو به رو میشوید همگی باعث شدهاند تا این نبرد بسیار باشکوه باشد. Archdemon طیف حملات بسیار متفاوت و متنوعی دارد. هجومهای سریع و نیرومند به سمت کارکترها، استفاده از بالهای خود، استفاده از نفسهای آتشین، وُرتکس، اسپیریت اسمایت و حتی احضار نیروهای کمکی از جمله رفتارهایی است که او در هنگام این مبارزه انجام میدهد که باعث شده به باسی غیرقابل پیشبینی تبدیل شود. Archdemon دارای هوش بسیار بالایی نسبت به اکثر اژدهایانی دارد که با آنها رو به رو شدید و میتوان گفت این مخلوق هوشمند ذاتی بسیار شیطانی هم دارد.
Poseidon - God of War 3 .۱۴
یکی از سختترین کارهای دنیا انتخاب بهترین باس در میان خدایان و مخلوقین دنیای God of War است. تک تک باسهای این سری هر کدام طرفداران مخصوص خود را دارند و به همین دلیل انتخاب از میان آنها بسیار سخت است. اما به هر حال در بین بسیاری از این باسها، وقتی به پوزئیدون، خدای دریا فکر میکنم چیزی جز عظمت و شکوه به یاد نمیآورم. پوزئیدون جزو اولین باسهای God of War 3 بود که توانست در همان ابتدای کار عظمت و شکوه این بازی را، چه از نظر فنی، چه از نظر بصری و چه از نظر خیره کردن و میخکوب کردن بازیکنان، بهترین شکل ممکن انجام دهد. اولین چیزی که باعث شد پوزئیدون در این لیست حضور داشته باشد، آن شکوه طراحی بینظیر خدای دریا است. چهره و ظاهری همانند یک پادشاه قدرتمند، اسبهایی از جنس آب و سنگ و چنگکهایی که او را به یک موجود دریای عظیم الجثه تبدیل کرده است.
دلایل بعدی چیزی نیستند جز تک تک المانهایی که نبرد کریتوس در برابر خدای دریا را عجیبتر و به یادماندنیتر کرده است. موسیقی باشکوه، نبرد بر روی یک تایتان غولپیکر یعنی گایا، فریادهای کریتوس، عصبانیت پوزئیدون از دست او و بسیاری از مسایل دیگر دست به دست هم دادند تا این مبارزه به یکی از بهترین نبردهای تاریخ دنیای بازیها تبدیل شود. پوزئیدون در ابتدا توسط قدرت کنترل آب، با اسبهای خود و چنگکهای خرچنگ مانند به سمت کریتوس حمله میکند. هنگامی که کریتوس به قلب این موجود غولپیکر میزند و پوزئیدون را از ظاهر ساخته با آب او خارج میکند، تازه خوشگذرانیها شروع میشود. نگاه ما از دید پوزئیدون، بیرحمیهای کریتوس و جاری شدن خون به جای آب همه و همه باعث شدند این نبرد به یکی بهترین لحظات تاریخ بازیها تبدیل شود.
Big Daddy - Bioshock .۱۳
سری BioShock را میتوان یکی از بهترین مجموعه آثار دنیای بازیها بدانیم، پس انتخاب یک باس از دنیای این بازی چیزی دور از ذهن نیست؛ اما چه کسی بهتر از Big Daddy؟ بیگ ددیها را میتوان به لطف ظاهر فوقالعاده خود، نماد سری BioShock دانست. آنها توسط لباس قواصی فولادین خود در اعماق آبهای اقیانوس اطلس به آرامی حرکت میکنند و تمام هدفشان دفاع و مراقبت از Little Sister در دنیای شهر رَپچر است. سلاح اصلی آنها تفنگها یا متههایی است که بسیار نیرومند هستند، اما از طرفی دیگر فراموش نکنید که مشتهای آنها نیز به شدت قدرتمند هستند. اگر باس نهایی بازی بایوشاک را کنار بگذاریم، Big Daddy بهترین دشمنانی هستند که در مقابل شخصیت اصلی بازی قرار میگیرند. مخصوصا وقتی که در محیط بازی پرسه میزنند و خودتان انتخاب میکنید که کی و کجا با آنها رو در رو شوید. بهترین زمان مبارزه با آنها وقتی است که تلههای زیادی را کار بگذارید و سلاح سنگین خود را آماده کنید. البته لازم به ذکر است که این دشمنان همانند باسهای نهایی بازیهای دیگر نیستند. حدود ۲۱ بیگ ددی در Bioshock وجود دارد که در طول بازی با آنها رو به رو میشویم، اما هر بار این مبارزات بسیار جذابتر و نفسگیرتر میشوند. حتی اگر زرنگ باشید میتوانید هیچگاه با آنها مبارزه نکنید، اما فرار کردن از آنها اصلا کار آسانی نیست.
از بین باسهایی که در این لیست قرار دارند با کدام یک رو به رو شدهاید؟ با کدام یک از آنها خاطره دارید؟ دیدگاه خود را با زومجی به اشتراک بگذارید و منتظر بخش دوم این مقاله باشید.
تهیه شده در زومجی