// شنبه, ۲ اسفند ۱۳۹۳ ساعت ۱۸:۰۰

پنج مهارت زندگی که می‌توان از بازی‌های ویدئویی یاد گرفت

بازی‌های ویدیویی جدا از مسائل اقتصادی و صنعتی که دارند، اول از همه وجه‌ای فرهنگی و هنری را در خود جای داده‌اند که باعث اثرگذاری‌های مثبت یا منفی در شخصیت افراد می‌شود. در این مقاله نگاهی به پنج مهارت زندگی می‌اندازیم که می‌توان از بازی‌های ویدیویی آموخت و از آنها در زندگی روزمره استفاده کرد. با زومجی همراه باشید.
شاید عجیب باشد ولی بازی‌های ویدئویی می‌توانند باعث موفقیت شما در زندگی واقعی شود. برای رسیدن به چنین درکی باید طرز فکری غیر معمول داشته باشید. مخصوصا در رسانه‌های تلویزیونی، جامعه و بیشتر فعالیت‌های ضد گیمینگی که اشاره به خشونت و اعتیاد در بازی‌های ویدئویی دارند. همانند انواع مختلف رسانه‌ها، بازی‌های ویدئویی می‌تواند هم خوب و هم بد باشد. به عنوان کسی که با بازی‌های ویدئویی بزرگ شده‌ام، می‌توانم بگویم که عادات گیمینگ در برخی از بخش‌های زندگی من تاثیر منفی گذاشته است. از سوی دیگر، اذعان می‌کنم که بازی‌های ویدئویی به من کمک کرده تا یکی از فعالان در عرصه‌ی اجتماعی باشم. اما چطور؟

صبر و پشتکار

سخت کار کردن! این توصیف هر فعالیت تکراری است که به خودی خود سرگرم‌کننده و جالب نیست. اما به هر حال انجام می‌شود تا به دستمزد یا پاداشی دست پیدا کنیم. اولین عبارت اقتباسی جامعه‌ی گیمینگ‌ از زندگی واقعی الهام گرفته شده است (اشاره به کار سخت روزانه) و اکنون من این‌جا هستم تا به شما بگویم بازی‌های سخت به شما کمک می‌کند تا برای کار‌های دشوار روزانه در دنیای واقعی آماده شوید. بازی‌های آرکید قدیمی شما را مجبور می‌کردند که یک گیم‌پلی تکراری را تحمل کنید تا بتوانید نهایت پیشرفت خودتان را ببینید (بازی‌هایی مثل Space Invaders ،Tetris, Rampage). بازی‌های نقش‌آفرینی به دلیل وجود میکانیک ارتقاع و ترفیع درجه، بازیکن را تشویق می‌کرد تا برای قوی‌تر شدن با هیولا‌های تکراری مبارزه کنند (بازی‌هایی مثل Final Fantasy ،Dragon Warrior). بازی‌های چند نفره‌ی آنلاین وسیع مثل EverQuest و Ragnarok Online بر همین جنبه‌های سختی تاکید دارند. آیا سخت کار کردن یکی از مهارت‌های زندگی است؟ بله! به طور حتم یکی از مهارت‌های زندگی محسوب می‌شود. بدون در نظر گرفتن این که به دنبال چه چیزی هستید، توانایی تحمل و تکرار به صورت تجربی بدست می‌آید. شما برای نوشتن تکلیف مدرسه، کار بر روی پروژه‌ها، پول خرج کردن برای عروسی، رفتن به تعطیلات یا خرید خانه‌ی جدید سخت کار می‌کنید. یا به عبارت دیگر شما برای رسیدن به آینده‌ای بهتر، رنج‌ها و مشکلات کنونی را تحمل می‌کنید. برخی‌ها این کار را «پاداش با تاخیر» می‌نامند. برخی دیگر نیز آن را «پشتکار و صبر» خطاب می‌‌کنند. به هر حال این چیزی است که در زندگی واقعی به آن نیاز دارید.

فکر کردن به آینده و برنامه‌ریزی استراتژیک

بازی‌های پازل و استراتژیک هیچ‌وقت کهنه نمی‌شوند. بازی‌های بزرگی مثل Plants vs. Zombies ،Angry Birds و سودوکو را به خاطر دارید؟ بازی‌های درگیر کننده‌تری مثل Starcraft II ،Civilization V و Dota 2 را چطور؟ هر دو دسته‌ی گیمرهای حرفه‌ای و مبتدی از گیم‌پلی بازی‌هایی که مبنی بر برنامه‌ریزی استراتژیک هستند، استقبال می‌کنند. نیاز به قوه‌ی تخیل بسیار قوی ندارید تا درک کنید که چرا چنین بازی‌هایی یک مهارت با ارزش در زندگی محسوب می‌شوند. کسی می‌تواند با یک برنامه‌ریزی کاربردی برای دخل و خرج مخالفت کند؟ کسی می‌تواند یک برنامه‌ریزی ۵ ساله‌ی واقع بینانه را زیر سوال ببرد؟ تغییری در یک مسیر شغلی صحیح ایجاد کند؟ تا زمانی که به تکامل نرسیم، این بازی‌ها می‌توانند بسیار مفید باشد. اما نکته‌ای که بیشتر باید آن را در نظر گرفت «تفکر به آینده‌ی نزدیک» است. این عمل در کارهای اجتماعی اهمیت بسیاری دارد. آیا لزوما باید چیزی که می‌دانم را به زبان بیاورم؟ اگر این‌ کار انجام دهم، چه عواقبی را به دنبال دارد؟ راه درست پشت سر گذاشتن وضعیت‌های سخت چیست؟ دوباره می‌گویم، نگذارید که مشکلات شما را از کار بیندازد یا بر شما غلبه کند. اما باید مهارت خود را به کار گیرید تا با ملایمت با مشکلات برخورد کنید.
Dota 2 Dota 2، نمونه‌ی یک بازی مدیریتی

سرپرستی و اجتماعی بودن

شاید بازی‌های ویدئویی بیشترین تاثیر مثبت را بر روی بازیکنان غیراجتماعی بگذارند، حتی کسانی که مخالف اصول اجتماعی هستند. معمولا گیمر‌ها اشخاصی بیکار، بدون مسئولیت و بدون پُست و مقام نشان داده می‌شوند. اگر به گذشته نگاه کنیم، خواهیم دید که بازی‌های ویدئویی نه تنها مانعی برای تعاملات‌ اجتماعی محسوب نمی‌شوند، بلکه باعث بهبود آن خواهند شد. با کنسول‌های اولیه شروع می‌کنیم، قبل از اینکه پهنای باند اینترنت اجازه بازی‌های آنلاین را می‌داد. بازی‌های ویدیویی، دوستان را در جلوی یک تلویزیون به رقابت باهم مشغول می‌کرد. حتی امروزه در بازی‌های چنده نفره‌ی آنلاین، گیمرها می‌توانند با یکدیگر ارتباط صوتی و تصویری داشته باشند. این نشان می‌دهد که بازی‌های ویدئویی باعث می‌شود تا افراد منزوی و درون‌گرا، بیشتر اجتماعی شوند و در نهایت مهارت روابط اجتماعی خود را بهبود بخشند. اجتماعی بودن می‌تواند حس رهبری و سرپرستی را با خود به همراه آورد. شاید مسخره به نظر برسد ولی شباهت‌های بسیاری بین مدیریت کردن یک انجمن و مدیریت یک تیم پروژه وجود دارد. هماهنگ سازی برنامه‌ها، بسیج عده‌ای به سوی هدفی خاص، ایجاد انگیزه و حل اختلافات داخلی، مهارت‌هایی هستند که می‌توان از بازی‌های ویدئویی یاد گرفت و در زندگی واقعی‌ آن‌ها را اعمال کرد.

قابلیت‌های ذهنی و خلاقیت

یک سری بازی‌هایی وجود دارند که برای پرورش و تقویت قابلیت‌های ذهنی طراحی شده‌اند. بازی Brain Age شامل مجموعه‌ای از فعالیت‌ها است که به حافظه‌ی ریاضی، سرعت خواندن و تمرکز اشخاص کمک می‌کند. Flash Focus نیز مشابه‌ بازی قبلی است ولی با این تفاوت که هماهنگی دست و چشم، نگاه به پیرامون و حد بینایی در افراد تقویت می‌کند. اما پرورش ذهنی محدود به بازی‌هایی نمی‌شود که کاملا ذهن را به درگیر خود کند. سودوکو به طور کلی درباره‌ی استنباط منطقی است. Tetris به توسعه‌ی مهارت‌های تشخیص الگو کمک می‌کند. در حقیقت بازی‌های موبایل بسیاری وجود دارند که با تمرین حافظه‌، شما را باهوش‌تر می‌کنند. ذهن همانند عضلات در صورت عدم به کار گرفته شدن، تضعیف می‌شود. داشتن تعامل با بازی‌ها یکی از راه‌هایی است که شما می‌توانید در کنار سرگرم شدن، ذهن خود را تمرین دهید.

هم‌دردی و هم‌دلی

این روز‌ها سازنده‌های بسیاری این طرز فکر را دارند که بازی‌های ویدئویی، یک نوع هنر محسوب می‌شود. کارگردانی هنرمندانه‌ی بسیاری از بازی‌ها ثابت کرده‌اند که بازی‌های ویدیویی می‌تواند یک هنر به حساب آید. متقاعد نشده‌اید؟ نگاهی به بازی‌های Limbo, Don’t Starve, The Wind Waker و حتی Team Fortress 2 بیندازید. طراحی و ترسیم بازی‌های مذکور، آن‌ها را از هر بازی‌ دیگری متمایز می‌سازد.
the walking dead بازی احساسی The Walking Dead، ساخته‌ی استودیوی تل‌تل گیمز
اگر نگاهی عمیق‌تر بیندازیم، طراحان بازی به دنبال ترکیب عناصر عاطفی هستند که به شکل دیگری درسایر رسانه‌ها وجود داشته‌اند. مهم‌ترین عنصر در این عرصه‌، روایت داستان است. در واقع بیشترین بازی‌های انقلاب‌گونه و پیشرفته‌ی ۵ سال گذشته، بازی‌های بسیار احساسی بودند که روی بازیکن اثر روحی و روانی گذاشته‌اند. برای مدتی بازی‌های ویدئویی به خاطر بی‌‌احساس بودن و داشتن اثر منفی بر روی ذهن، شهرت پیدا کرده بودند. اما بازی‌های داستان محوری که اخیرا منتشر می‌شوند، همان کاری را انجام می‌دهند که کتاب‌ها و فیلم‌ها برای دهه‌ها در حال انجام آن هستند: توسعه‌ی حس هم‌دردی و هم‌دلی بازیکن. حقیقتا این مهارت‌ کلیدی زندگی، مهم‌ترین مهارت این لیست به حساب می‌آید. آیا شما هم فکر می‌کنید که بازی‌های ویدیویی اثر مثبت دارد یا این که جامعه بدون آن بهتر خواهد بود؟ نظرات خود را با ما در میان بگذارید. منبع: makeuseof


اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده