مارول در مجموعه کمیکی Thor تغییرات زیادی در میولنیر ایجاد کرد
اخطار: ادامه این مطلب ممکن است بخشهایی از داستان قسمت ۷ سری کتاب کمیک Thor را برای شما فاش کند.
.
.
.
طرفداران دنیای مارول، یک چیز را خیلی خوب درباره چکش جادویی ثور که با نام میولنیر شناخته میشود، میدانند: فقط زمانی یک نفر میتواند این چکش را بلند کند که واقعا شایستگی استفاده از آن را داشته باشد. حالا قسمت ۷ سری کتاب کمیک Thor منتشر شده است و به نظر میرسد که شرکت مارول کامیکس این چکش و نحوه کار کردن آن را تا حد خیلی زیادی دستخوش تغییرات قرار داده است. همانطور که ما در بخش اخیر خط داستانی Thor از دانی کیتس دیدیم، ثور میولنیر را به زمین بازگرداند تا یک سری آزمایشها را روی آن انجام دهد. پادشاه آزگارد برای مدتی احساس کرده بود که چیزی درباره قلمرو و قدرتهای او درست نیست.
زمانی هم یک سری از مردم تصادفی از سیاره زمین توانستند میولنیر را بلند و از آن استفاده کنند، از این بابت بیشتر از قبل مطمئن شد. حالا ما با هیچکدام از زمینیان دیگر کاری نداریم و تنها کسی که اینجا مورد بحث قرار میگیرد، کسی نیست جز آدام عزیز؛ فردی که در گذشته به اتهام ضرب و شتم شدید و سرقت مسلحانه به زندان افتاده بود. او بعد از آزاد شدن از زندان، بیشتر زمان خود را بهعنوان یک مکانیک در زادگاه خودش یعنی براکستون، اوکلاهما سپری کرد؛ آن هم با درآمد بسیار کم. زمانیکه میولنیر به سیاره زمین برگشت و سقوط کرد، عزیز تنها فردی بود که در نزدیکترین فاصله با این حادثه قرار داشت.
ثور، میولنیر را با یک نوشته پر رنگ روی آن، به میدگارد فرستاد؛ ثور در این نوشته، شماره تلفن شخصی آیرون من را نوشته بود. عزیز با تماس خود با تونی استارک، او را بهشدت متعجب کرد و باعث شد که بلافاصله خودش را به آنجا برساند تا درباره این ماجرا تحقیق کند. تونی با دیدن میولنیر، با همان تصور پیشفرضی که هر کدام از انتقامجویان دیگر داشتند، با این چکش برخورد کرد؛ اینکه فقط ثور یا یک جانشین شایسته دیگر میتواند آن را بلند کند. تا جایی که به آیرون من مربوط میشد، میولنیر بهعنوان یک علامت شوم به زمین برگشته بود. در طی همان مدت زمانیکه استارک به این وضعیت فکر میکرد، ثور یک نوشته جدید برای میولنیر فرستاد.
این نوشته که وضعیت را بهطرز غیرقابل انکاری روشن میکرد، خواست که فرد خواننده این «چکش را بلند کند». از آنجایی که آدام عزیز نزدیکترین فرد به چکش بود، طبق دستور خدای رعد و برق، به سمت میولنیر رفت تا آن را بلند کند. در کمال تعجب آیرون من، این مرد مسن خیلی راحت توانست چکش را بلند کند و تبدیل به نسخه مخصوص به خودش از شخصیت «Old Man Thor» شد. در همین حین که این اتفاق عجیب روی زمین در حال رخ دادن بود، ثور در آزگارد، بتا ری بیل را استخدام کرد که دومین فرمانده و وار مستر او باشد. ثور بالاخره به بیل اجازه داد که در رابطه با خطری که نسبت به خودش و سرزمین آزگارد وجود داشت و از سایهها بیرون میآمد، کاری کند:
... یک چیز اشتباه است. مدت خیلی زیادی است که آن را حس میکند. چیزی درون میولنیر از بین رفته است. مدت خیلی زیادی است که سعی میکنم آن را نادیده بگیرم. اینکه از آن فرار کنم. اینکه آن را از ذهنم بیرون بیاندازم. امروز دیگر از آن فرار نمیکنم. امروز با آن روبهرو خواهم شد. میولنیر از زمان به سلطنت رسیدن من سنگینتر شده است. با اینکه نمیدانم که چطور این اتفاق افتاده است، اما معتقدم که علت این اتفاق را میدانم. در اعماق قلبم میدانم که این درست است. من این ترس را داشتم که در آینده دیگر نتوانم میولنیر را بلند کنم. اینکه بهطریقی، این چکش از من خسته شود... یا اینکه من دوباره تبدیل به یک فرد ناشایست شوم. اما حقیقت... حقیقت خیلی بدتر از این است. موضوع این نیست که من در بلند کردن میولنیر به مشکل بخورم، موضوع این است که دیگران در انجام این کار هیچ مشکلی نداشته باشند.
این ایده که تمام محدودیتها برای برداشتن و استفاده از چکش ثور از بین برود، خیلی هیجانانگیز است. میولنیر یکی از معروفترین و قدرتمندترین سلاحهای جادویی در افسانههای مارول به حساب میآید. حالا اگر این موضوع که شخصیت دیگر برای بلند کردن این چکش اهمیتی ندارد، درست باشد؛ یعنی ثور خیلی راحت یک سلاح کشتار جمعی را به سیاره زمین ارسال کرده است.