قسمت ۵ مجموعه Thor: بلک وینتر کیست و آیا خطرناکتر از او هم وجود دارد؟
همانطور که قبلا هم عنوان شد، ثور، خدای رعد و برق در حال مبارزه با بلک وینتر است تا او را شکست دهد. اما در همین حین به حقایق بسیار بدتر و وجود یک تهدید کیهانی بزرگتر پی میبرد.
اخطار: ادامه این مطلب ممکن است بخشهایی از داستان قسمت ۵ سری کتاب کمیک Thor را برای شما فاش کند.
.
.
.
شخصیت گالاکتوس از دنیای مارول، از همان ابتدا بهعنوان یک نیروی کیهانی مرموز از طبیعت کار خود را آغاز کرد. اما با گذشت سالها، ما شاهد داستان گذشته و منشاء او بودیم که به مرور زمان هم در دنیای مارول کامیکس بیشازپیش گسترش پیدا میکرد. ما در طی این مدت، به هویت واقعی گالاکتوس (گالان از تا) پی بردیم و متوجه شدیم که این موجود میتواند شکلهای مختلفی به خود بگیرد (مانند لایف برینگر گالاکتوس). اما در خط داستانی جدید مارول که در مجموعه Thor دنبال میشود، این شرکت یک بخش جدید و شوکه کنندهای را به داستان گذشته گالاکتوس اضافه کرده است.
در آخرین قسمت خط داستانی The Devourer King ما شاهد یک افشاگری بودیم که مشخص شد بلک وینتر و گالاکتوس گذشتههایی با یکدیگر دارند؛ در حقیقت این بلک وینتر بوده که جهان گالاکتوس را نابود کرده است و حالا دنیای مارول را تهدید میکند. در قسمت ۵ این مجموعه، ثور و گالاکتوس تلاش میکنند تا مقابل بلک وینتر متحد بایستند. این موجود شیطانی زمانی ظاهر شد که گالاکتوس هنوز نتوانسته بود تغذیه کردن از پنج سیاره مخصوصی را که قدرتهای خیلی زیادی به او میبخشیدند، به پایان برساند. همین اتفاق باعث شد تا بلعنده دنیاها با عجله جهان پنجم را نابود کند؛ پیش از اینکه ثور بتواند ساکنین آن را بهطور کامل تخلیه کند.
با اینکه ثور بهشدت عصبانی شده بود، اما او و گالاکتوس هیچ گزینه دیگری نداشتند جز اینکه به همراه یکدیگر مبارزه کنند و اجازه ندهند که بلک وینتر آنها را شکست دهد. متاسفانه، قدرت ترکیبی آنها باز هم کافی نبود و در آخر تاریکی، ثور را در بر گرفت. در داخل بلک وینتر، ثور مجبور شد که با کابوس زنده یک سری از بدترین دشمنانی که تا به آن روز با آنها برخورد کرده بود، روبهرو شود؛ دشمنانی مانند سورتور، گور، مالکیث، انچنترس، مفیستو، سرپنت، آپوکالیپس، دکتر دووم و حتی دشمن کلاسیک او یعنی لوکی. سرانجام ثور توانست از قدرتهای کیهانی و خداگونه خود استفاده کند و یک حمله به نام «انفجار خدایی» را به اجرا در بیاورد.
این حمله آنقدر قدرتمند بود که حداقل بتواند بلک وینتر را تا حدودی دچار آشفتگی کند. به همین ترتیب هم ثور و گالاکتوس از چنگال او آزاد شدند. زمانیکه این دو شخصیت عجیب با هم متحد شدند و برای نبرد آخر خود را آماده کردند، بلک وینتر بازتاب تاریکی از شکل ثور را به خود گرفت. این موجود شیطانی حمله نکرد بلکه در عوض یک رویکرد متفاوتی را در پیش گرفت: صحبت کردن. بلک وینتر سعی داشت تا با این صحبتها، تا حدودی ثور را نسبت به حقایق روشن کند. او از خدای رعد و برق پرسید که به نظر او چرا بلک وینتر به دنیای مارول آمده است. ثور در پاسخ گفت که او به آنجا آمده تا از کهکشان تعذیه کند؛ اما همان لحظه متوجه شد که گالاکتوس کاملا با او صادق نبوده است.
همانطور که در این مکالمه مشخص شد، گالان از دست بلک وینتر و مرگ جهانش فرار نکرده بود؛ بلکه بلک وینتر از جان او گذشت و او تبدیل به گالاکتوس شد تا بهعنوان «هرالد بلک وینتر» به او خدمت کند! این افشاگری، نقش مهمی را در رمز و راز بیپاسخی ایفا میکند که در رابطه با جهان گالاکتوس وجود داشت؛ این حقیقت همچنین یک سری «اتفاقات تصادفی در سرنوشت این شخصیت» را تغییر میدهد. به همین واسطه هم ما متوجه شدیم که بلک وینتر اصلا کاری با دنیای مارول ندارد و فقط بهدنبال گالاکتوس آمده است. اما این تنها چیزی است که شرکت مارول در این مجموعه برای ما در نظر گرفته است.
ما در همین حین متوجه شدیم که یک چیز بسیار خطرناکتر از Star Plague قرار است به سراغ ثور بیاید و به احتمال خیلی زیاد آینده او را تغییر دهد. همانطور که بالاتر گفته شد، ثور در بلک وینتر با بدترین دشمنان خود برخورد کرد. اما این دشمنان اصلا قصد نداشتند ثور را به قتل برسانند بلکه در تلاش بودند تا حقیقتی را به او نشان دهند. براساس گفتههای بلک وینتر، او مرگهای زیادی از ثور را دیده است اما او هر بار از مرگ برمیگردد. علاوهبر این، او آن اتفاقی را هم که قرار بود مرگ واقعی ثور باشد، دیده: او درکنار لوکی، بهعنوان یک پیرمرد زخمی با گور مبارزه میکند. اگر به یاد ندارید، ثور از آن ماجرا هم جان سالم به در برد و مرگ را دور زد.
بااینحال این اتفاق دیگر قرار نبود رخ دهد و بلک وینتر علت آن را میدانست: «بادها تغییر کردهاند، خدای رعد و برق. چیزی در حال خزیدن درون بعد زمان است... چیزی در حال کشتن سرنوشت تو است. نابود کردن سرنوشت تو». درست است که این اخطار تا حدی مبهم است اما ترس و وحشت زیادی در آن وجود دارد. چه کسی ممکن است در بعد زمان بدود و بچرخد و در حال تغییر سرنوشت خدای رعد و برق باشد؟ چیزی که ماجرا را بدتر میکند، این است که ثور میداند بلک وینتر حقیقت را میگوید زیرا او هم کم کم شاهد تغییرات بود؛ همانطور که در قسمت اول هم گفته شده بود، چکش او انگار وزن بیشتری پیدا کرده بود.
یکی دیگر از تغییرات ترسناکی که رخ داده، این است که لوکی دیگر میتواند میولنیر را بلند کند و درخت جهانی هم در حال پوسیده شدن بود. هرکسی که در حال انجام این کارها است، قطعا ترسناکتر از بلک وینتر است. چیزی که همه چیز را بدتر میکند، این است که ثور هیچ ایدهای در رابطه با اینکه این موجود چی یا کی است، چه زمانی و در کجا ممکن است باشد، ندارد. بدترین بخش این ماجرا هم این است که این موجود همین حالا هم در حال برنده شدن است.