دردویل در مجموعه کمیکی خود سرسختترین دشمن اسپایدرمن را شکست داد
اخطار: ادامه این مطلب ممکن است بخشهایی از داستان قسمت ۲۰ سری کتاب کمیک Daredevil را برای شما فاش کند.
.
.
.
در آخرین قسمت از سری کتاب کمیک Daredevil ما شاهد این هستیم که مرد بدون ترس به نقاط مختلف دنیای مارول میرود تا با تک تک ابرشرورهای خیابانی مبارزه کند و آنها را شکست دهد؛ او قصد دارد با این نبرد بزرگ و وفادارنه، از خانه خود یعنی هلز کیچن محافظت کند. دردویل در طی نبردی که داشت، توانست یک راه ابتکاریای را پیدا کند تا بلکه به وسیله آن بتواند یکی از قدیمیترین و سرسختترین دشمنان اسپایدرمن را شکست دهد. همانطور که میدانید، خود دردویل یا همان مت مورداک هم یک ابرقهرمان سطح خیابانی محسوب میشود. او مجموعه گستردهای از تواناییها و قدرتهای چشمگیر ندارد.
او در طی مبارزههای خود فقط روی حس راداری خود تکیه میکند که جای بینایی و چشمانش را گرفته است؛ او زمانیکه کودکی بیش نبود، در معرض مواد شیمیایی رادیو اکتیوی قرار گرفت و بینایی خود را از دست داد. اما از طرف دیگر دردویل، راینو را مقابل خود دارد که یک کلکسیون از قدرتهای واقعی و بسیار زیاد است. راینو در قسمت ۴۱ سری کتاب کمیک Amazing Spider-Man معرفی شده بود. او قدرت ابرانسانی و مقاومت بسیار بالایی دارد. همچنین پوستی که بدنش را احاطه کرده، آنقدر ضخیم و قدرتمند است که حتی گلوله را هم دفع میکند. راینو در اصل یکی از شرورهای مخصوص داستانهای اسپایدرمن محسوب میشود.
اما قدرت و تواناییهای او آنقدر زیاد است که محبوبیتش باعث شده تا او با شخصیتهای دیگری مانند هالک و تینگ هم مبارزه کند و مقابل آنها هم حرفی برای گفتن داشته باشد. راینو استاد به وجود آوردن آسیبهای اضافی و غیرضروری است و میتواند با حملههای پر انرژی خود خرابیهای زیادی را به وجود بیاورد. راینو در اواخر خط داستانی قسمت قبل بود که به هلز کیچن آمد. او به همراه یک سری مزدورهای دیگر که توسط یک رئیس جنایتکار محلی استخدام شده بودند، گروهی به هلز کیچن آمدند تا شهر را به نابودی بکشانند و کنترل آن را در دست بگیرند. استیلت من، بولز آی، بولت و شرور داستانهای کاپیتان آمریکا یعنی کراس بونز هم در این گروه حضور دارند.
مدت خیلی زیادی از حضور این گروه نگذشته بود که آنها با دردویل و چند متحد عجیب از جمله تایفوید مری و ویلسون فیسک برخورد کردند و وارد مبارزه شدند. مری اولین فردی بود که با راینو برخورد کرد. او با استفاده از یک کوکتل مولوتف از راینو استقبال کرد؛ آن هم از درهای کلیسایی که اخیرا تبدیل به خانه خود او شده بود. زمانیکه این کار موثر واقع نشد، دردویل به تایفوید گفت که او را به سمت اسکله هدایت کند و ببیند که او «قادر به شنا کردن هست یا نه». زمانیکه راینو به همان قوت و شدت قبل مبارزه میکرد و اتفاق جدیدی رخ نداده بود، مرد بدون ترس تصمیم گرفت که کنترل اوضاع را در دست خودش بگیرد.
او سعی کرد که در ابتدا، از ناحیه سر به سمت دشمن خود خیز بردارد و حمله را آغاز کند؛ تازه در همین فرایند هم چاقویی را از کراس بونز گرفت تا از آن استفاده کند. مرد بدون ترس بعد از اینکه تیغه را از چاقو جدا کرد، با شدت خیلی زیادی به سمت هوا پرید و در همین حین هم باتوم کابلدار خود را به دور گردن راینو انداخت و او را مجبور کرد که به زمین بیفتد. زمانیکه راینو به زمین افتاد، از آنجایی که در حال خفه شدن بود، دهانش تا انتها باز شد تا بتواند نفس بکشد و از خفه شدنش جلوگیری کند. همین دهان باز، این فرصت را در اختیار دردویل قرار داد تا سطح جدیدی از توانمندی خود را نشان دهد؛ او بلافاصله چاقوی شکسته را در حلق راینو فرو کرد.
با اینکه این شرور درست به اندازه سایزی که دارد، قدرتمند است، اما نمیتوانست بدون هوا و نفس کشیدن مبارزه کند. او که دیگر جانی برای مبارزه کردن نداشت، پیش از اینکه از هوش برود، تا حدی نفس کشید. به همین ترتیب هم دردویل توانست در عرض چند دقیقه، آخرین شرور را هم شکست دهد. به محض اینکه آخرین عضو این گروه مزدوری زمین زده شد، دردویل نشان داد که هنوز قلب یک قهرمان را دارد. او خیلی زود دسته چاقو را از دهان راینو بیرون آورد تا متحمل صدمات وخیم و جدی نشود. دردویل با این کار تواناییهای خود را به یک سطح کاملا جدید برد و خط داستانی خود را به این شکل جذاب و هیجانانگیز به پایان رساند.