دونالد بلیک با ظاهری کاملا متفاوت به سری کتاب کمیک Thor بازگشت
اخطار: ادامه این مطلب ممکن است بخشهایی از داستان قسمت ۹ سری کتاب کمیک Thor را برای شما فاش کند.
.
.
.
جستجوهای خدای رعد و برق در قسمت ۹ سری کتاب کمیک Thor برای یافتن پاسخهایی مبنی بر اینکه دقیقا چه بلایی سر چکش قدرتمندش یعنی میولنیر آمده، او را به یک تصمیم جدید رساند؛ او تصمیم گرفت که یک بار دیگر جای خود را با دونالد بلیک عوض کند. دکتر دونالد بلیک، شخصیت انسانی دیگر ثور محسوب میشود؛ یک بدن انسانی که توسط اودین و با جادوی آزگاردی ساخته شد تا ثور را یک جوان جسور بود، رام کند. در گذشته بلیک و ثور مدام جای خود را با یکدیگر عوض میکردند اما حالا چند سالی میشود که خدای رعد و برق دیگر شکل انسانی خود را بهدست آورده است. حالا در خط داستانی جدید، ثور تصمیم گرفته تا دوباره این تحولات را تجربه کند.
او امیدوار است که به این طریق بتواند به Elder-Sleep برود؛ سطحی که او در آن میتواند با روح پادشانهان آزگاردی دیگر گفتوگو کند. اما چیزی که ثور اصلا انتظار آن را ندارد، این است که دونالد بلیک در طی این سالها تغییر کرده باشد. زمانیکه بالاخره زمان آن میرسد که دکتر جلو بیاید و خودش را نشان دهد، مشخص میشود که او حالا تبدیل به یک شرور کاملا دیوانه شده است. او حالا به یک سلاح بسیار ترسناک اما در عین حال بینقص مجهز شده است. قسمت ۹ سری کتاب کمیک Thor به ما نشان میدهد که دونالد بلیکِ انسان، بعد از اینکه ثور شکل آزگاردی خود را بهدست میآورد، به یک سطح عرفانی فرستاده میشود.
بلیک در آن سطح یک زندگی شاد را داشت، همیشه سکوت و آرامش بود، دائما آسمان آفتابی بود و او در یک محله حصارکشی شده سفید زندگی میکرد. جادوی اودین این سطح را به این شکل ساخته بود تا دونالد هیچوقت متوجه زمانیکه در این دنیای جادویی میگذشت، نشود. او در این دنیا میتوانست تا ابد در آرامش و صلح باشد، تا اینکه ثور دوباره تصمیم بگیرد که همان تحولات سابق را تجربه کند. البته بعد از گذشت مدتی جادوی آزگارد متلاشی شد و از بین رفت؛ آن هم بهلطف یک تهدید اسرارآمیز که به اساس واقعیت حمله میکرد. به همین ترتیب هم آن دنیایی که اودین برای دونالد ساخته بود، تغییر کرد.
ناگهان بعد از رخ دادن این اتفاق، دونالد به این موضوع پی برد که گذر زمان در دنیای او به چه شکلی است. این وضعیت زمانی بدتر شد که ثور دیگر قصد نداشت جای خود را با او عوض کند و همه چیز بهصورت کامل تغییر کرده بود. در نتیجه، دکتر بلیک دیوانه شد و تک تک همسایههای خود را در آن دنیا به قتل رساند. او بعد از کشتن این افراد، بدن آنها را کالبد شکافی میکرد تا بلکه به این طریق به ماهیت زندان خود پی ببرد. حالا بعد از گذشت این همه سال، ثور دوباره به سراغ دونالد رفته بود تا با او معامله کند؛ غافل از اینکه او حالا قصد دارد یک تهدید واقعی و بسیار خطرناک را برای سرزمین آزگارد به وجود بیاورد. زمانیکه بلیک برای اولینبار سر رسید، نشان داده شد که دیوانگی درون او، یک ظاهر کاملا جدید را برایش به وجود آورده است.
او حالا یک ریش بلند و نامرتب دارد که شبیه به موهای سرش است. از طرف دیگر هم او یک زره مشکی رنگ موقت پوشیده که قسمتهای مختلف آن با طناب به یکدیگر وصل شدهاند. بلیک با آن چوب کلاسیکی که در دست دارد، درست شبیه به یک جادوگر شیطانی به نظر میرسد و کاملا آماده است که سرزمین آزگارد را در اختیار خودش بگیرد. علاوهبر این، او حالا یک تیغ جراحی خونین را هم در دست دارد که همین چاقوی کوچک، چاشنی مدرن بودن را به ظاهر او اضافه کرده است. احتمالا این همان سلاحی است که او برای کشتن و کالبد شکافی تمام همسایههای خود استفاده کرده است. به همین ترتیب هم آن را به همراه خود به دنیای واقعی آورده است.
میتوان اینطور گفت که این یک سلاح نگرانکننده برای او به حساب میآید اما در عین حال هم عالی و بینقص است؛ یک انتخاب خیلی خوب که ما را به یاد زندگی سابق او که یک دکتر بود، میاندازد و از همان هم الهام گرفته شده است. او در طی نبردی که با لوکی داشت، دقیقا همین سلاح را با خود حمل کرد و نشان داد که چقدر در استفاده از آن به تسلط و مهارت رسیده است؛ او در طی این نبرد، این تیغ جراحی را درست به سمت گرفت خدای شرارت پرتاب کرد. درکنار تمام مواردی که گفته شد، بهنظر میرسد که بلیک حالا جادو هم در اختیار دارد و تبدیل به یک مبارز بسیار ماهر شده است. ترکیب تمام این تواناییها به بلیک اجازه داد که خیلی راحت لوکی را شکست دهد.
همین نبرد و شکست خوردن لوکی ثابت میکند که دونالد بلیک تبدیل به چه آدم واقعا ترسناکی شده است. دونالد با این جنونی که حالا به آن مبتلا شده، تبدیل به یک چیز واقعا خطرناک و ترسناک شده است. او بسیار قدرتمند و کاملا غیرقابل پیشبینی است و بالاتر از همه آنها، از ثور نفرت دارد. شاید چاقوی جراحی بلیک، قدرتمندترین سلاح او نباشد اما نشان میدهد که یک شخصیت چقدر میتواند دارک، ترسناک و خطرناک شود.