مارول دختر ثور را در سری کتاب کمیک Captain Marvel معرفی کرد
اخطار: ادامه این مطلب ممکن است بخشهایی از داستان قسمت ۲۳ سری کتاب کمیک Captain Marvel را برای شما فاش کند.
.
.
.
در قسمت ۲۲ سری کتاب کمیک Captain Marvel ما شاهد این بودیم که کارول دنورز بهطرز مرموزی به آینده فرستاده میشود؛ چیزی که قبلا هم شاهد رخ دادن آن بودیم. در حقیقت، کارول متوجه میشود که در سال ۲۰۵۲ قرار دارد؛ آن هم در خط زمانیای که در کتاب کمیک Captain Marvel: The End از کلی تامپسون، کارمن کارنرو و دیوید کوریل بررسی شده بود. در این آینده دیستوپیایی، بخش زیادی از دنیا بعد از یک حمله هستهای نابود شده است و مردمی هم که از این مخمصه جان سالم به در بردند، در حال مبارزه کردن با موجودات شیطانی هستند. با اینکه کارول در یک دوره زمانی متفاوت به سر میبرد، اما خیلی زود با یک سری چهره آشنا و همچنین دوستان جدیدی برخورد کرد.
در این برهه زمانی، او دوباره به اما فراست، اسپایدر وومن و Hazmat پیوست و با یک نسل جدید از قهرمانان مارول که پسران و دختران اعضای سابق تیم انتقام جویان و مردان ایکس محسوب میشدند، آشنا شد؛ افرادی مانند دنی کیج، آیرین لبو و کیتی بارتون. علاوهبر این سه نفر، کارول با دختر آینده خدای رعد و برق هم که بریجید نام داشت، آشنا شد. در قسمت ۲۳ سری کتاب کمیک Captain Marvel، کارول دنورز و دوستان او به یک ملاقات با شخصیت مرموزی به نام Ove دعوت شدند؛ رهبر یک گروه دیگر از بازماندگان که برای اردوگاه اسپایدر وومن، یک دشمن محسوب میشدند. کاپیتان مارول مطمئن بود که این ملاقات چیزی جز یک تله نیست.
به همین ترتیب هم گروهی از قهرمانان جوان را تشکیل داد تا به حمایت از او به این ملاقات بروند تا در صورت بروز اتفاقات بد، آنجا حضور داشته باشند. اما فراست برای اینکه تعداد خودشان را بیشتر کند، کارول را به سمت یک اتاق سنگی که در پایگاه خودشان بود، هدایت کرد تا فردی را که میتوانست یک سرمایه و دارایی بسیار قدرتمند برایشان باشد، به او معرفی کند؛ او هم کسی نبود جز دختر ثور به نام بریجید. بریجید هم درست همانند پدر خود اندام قدرتمند یک آزگاردی را داشت و موهای او هم بلوند بود که با اصل و نسبش تطابق داشت. او یک لباس مشکی برتن کرده بود و دستبندهای نقرهای رنگی هم داشت که وضعیت او بهعنوان یک جنگجو را نشان میداد.
علاوهبر این، او چکش مخصوص خودش را داشت که البته این سلاح، همان میولنیر معروف نبود. با اینکه این چکش شباهت زیادی به میولنیر داشت، اما یک دسته بلندتر داشت و همین موضوع به بریجید اجازه میداد که با دو دست از آن استفاده کند. بریجید از این چکش بهعنوان یک وسیله آهنگری استفاده میکرد تا سلاحهای جدید را با آن بسازد اما خب در میدان نبرد هم با خود میبرد. او اینطور توضیح داد که میولنیر هنوز در دنیا وجود دارد اما به سمت او نیامده است؛ همین موضوع نشان میدهد که احتمالا او لیاقت بلند کردن میولنیر را ندارد... البته هنوز. بریجید پیش از سقوط جهان به دنیا آمده بود؛ بنابراین احتمالا حالا در اواسط ۲۰ سالگیاش بود.
جانی واتس برای کارول توضیح داد که تعداد زیادی از این نسل جدید قهرمانان، بین دو جنگ بزرگی که اعضای تیم انتقام جویان پشت سر هم در آن مبارزه کرده بودند، به دنیا آمدند. زمانیکه اولین جنگ به پایان رسید، ضررهای خیلی سنگینی به وجود آمد و اکثر قهرمانان اینطور تصور کردند که بدترینها را پشت سر گذاشتند. به همین ترتیب هم چند تن از آنها مانند ثور، صاحب فرزند شدند. البته چیزی که دراینمیان مشخص نشد، این بود که مادر بریجید چه کسی است. به همین خاطر هم مشخص نیست که آیا او یک آزگاردی اصیل و کامل است یا نیمه انسان محسوب میشود. او هنوز در میدان نبرد از هیچ نوع حمله رعد و برقی استفاده نکرده است.
همین موضوع هم باعث میشود تا ما به میزان تواناییهای او پر نبریم. علاوهبر این هم مشخص نیست که او دقیقا چه تواناییهایی را از پدرش به ارث برده است. در حال حاضر رسما میتوان گفت که درباره شخصیت بریجید، بیشتر از اینکه پاسخی وجود داشته باشد، سؤال به وجود آمده است. اما شاید در ادامه داستان ما بتوانیم به پاسخهای بیشتری دست پیدا کنیم. از تمام این موارد که بگذریم، کاپیتان مارول و اعضای تیم جدید او بالاخره در پایان داستان با Ove ملاقات میکنند. حالا اگر یک نبرد بین این دو اردوگاه به وجود بیاید، ممکن است این فرصت برای بریجید فراهم شود که قدرت آزگاردی خودش را بهصورت کامل آزاد کند. کسی چه میداند، شاید هم او این فرصت را پیدا کند تا لیاقت خودش را برای استفاده از میولنیر اثبات کند.