معرفی شخصیت درکس نابودگر، دشمن ابدی تانوس

معرفی شخصیت درکس نابودگر، دشمن ابدی تانوس

جمعه, ۲۶ دی ۱۳۹۹ ساعت ۱۷:۱۴

در این قسمت از سری مقاله معرفی شخصیت کتاب‌های کمیک، به سراغ دشمن ابدی و خونین تانوس یعنی درکسِ نابودگر می‌رویم که فقط به منظور نابود کردن تانوس خلق شده است.

آرتور داگلاس بعد از اینکه خودش و اعضای خانواده‌اش توسط تانوس به قتل رسیدند، به واسطه «منتور» و «کرونوس» در قالب درکسِ نابودگر خلق شد. او تنها یک هدف داشت و آن هم چیزی نبود جز نابود کردن تانوس. آرتور داگلاس یا همان درکسِ نابودگر یک شخصیت نسبتا قهرمان محسوب می‌شود که در کتاب‌های کمیکی که توسط شرکت مارول کامیکس منتشر می‌شوند، حضور پیدا می‌کند. این شخصیت توسط جیم استارلین خلق شد و برای اولین‌بار در قسمت ۵۵ سری کتاب کمیک The Invincible Iron Man که در ماه فوریه سال ۱۹۷۳ منتشر شده بود، حضور پیدا کرد. داستان گذشته و ریشه‌های این شخصیت اینطور نشان می‌دهد که یک زمانی آرتور داگلاس یک انسان بود.

اما زندگی روی بد خود را زمانی به آرتور نشان داد که اعضای خانواده او توسط ابرشرور بزرگ دنیای مارول یعنی تانوس مورد حمله قرار گرفتند و به قتل رسیدند. بعد از گذشت مدتی، یک موجود به نام کرونوس که قهرمانی را برای مبارزه با تانوس نیاز داشت، روح آرتور را گرفت و آن را در یک بدن جدید و البته بسیار قدرتمند قرار داد؛ همین اتفاق منجر به این شد که درکسِ نابودگر متولد شود. قدرت‌های درکس شامل نیروی فیزیکی بسیار زیاد، انعطاف‌پذیری، پرواز و توانایی پرتاب انفجارهای پر انرژی از داخل دستان خود است. این شخصیت اغلب اوقات با تانوس مبارزه می‌کند و در شرایط مختلف مقابل ابرقهرمانانی مانند کاپیتان مارول و آدام وارلاک هم قرار گرفته است.

او همچنین یک عضو از گروهی به نام Infinity Watch هم محسوب می‌شود. در سال ۲۰۰۴ بود که این شخصیت توانایی پرواز و انفجارهای پر انرژی خود را از دست داد و در همین حین، بخشی از قدرت فیزیکی و انعطاف‌پذیری او هم از بین رفت. این نسخه از شخصیت درکس یک نقش مهم را در خط داستانی کراس اوری Annihilation و همچنین Annihilation: Conquest ایفا کرد. بعد هم تبدیل به یکی از اعضای نگهبانان کهکشان شد. درکس به خاطر محبوبیت خیلی زیادی که کسب کرده بود، توانست در آثار مختلف و متنوع دنیای مارول مانند فیلم‌های سینمایی، انیمیشن‌های تلویزیونی و بازی‌های ویدیویی هم حضور پیدا کند.

شخصیت درکسِ نابودگر از دنیای مارول کیست؟

آرتور داگلاس در کالیفرنیا متولد شد و با زنی به نام «ایوت» ازدواج کرد. ثمره این ازدواج دختری به نام «هدر» بود؛ کسی که بعدها به «موون درَگن» تبدیل شد. یک روز، زمانی‌که این خانواده خوشبخت در حال سفر به سمت لس آنجلس بودند، از کویر موهاوی رد شدند و در همان زمان هم یک سفینه فضایی را بالای سر خود دیدند. تانوس در این سفینه فضایی بود و مأموریت داشت که سیاره زمین را مورد بررسی قرار دهد. تانوس برای اینکه هرگونه مدرک و شواهدی را از وجود خودش در این سیاره را از بین ببرد، آن ماشینی را که داگلاس به همراه اعضای خانواده‌اش در آن حضور داشتند، نابود کرد. از طرف دیگری هم در آن زمان منتور در حال نظارت بر کارهای تانوس در سیاره زمین بود.

او متوجه شد که هدر از این حمله جان سالم به در برده است؛ به همین ترتیب هم او را به همراه خود به سیاره‌اش یعنی تایتان برد. منتور باور داشت که تانوس خیلی خطرناک شده بود و نیاز بود که هرچه زودتر متوقف شود. به همین دلیل هم با کرونوس ارتباط برقرار کرد. آن‌ها با کمک هم ناخودآگاه آرتور داگلاس را پیدا کردند تا از آن استفاده کنند؛ آن هم پیش از اینکه دیر شود. کرونوس و منتور با هم یک بدن را خلق کردند که قدرت‌های ابرانسانی مختلفی داشت و بعد هم روح آرتور را درون آن قرار دادند؛ آن‌ها در طی همین فرایند، درکسِ نابودگر را خلق کردند. تمام خاطرات گذشته آرتور از این روح و ناخودآگاه او پاک شد و در عوض، سراسر نفرت و تمایل خالص برای کشتن تانوس در آن به وجود آمد. درکس به همراه آیرون من، با تانوس و بلاد برادرز مبارزه کرد. تانوس برای چندین سال در حال فرار بود و از سوی دیگر هم درکس او را تعقیب می‌کرد. او حتی چندین بار هم با تانوس برخوردهای کوتاهی داشت اما هرگز به آن‌جا نرسید که او را به قتل برساند.

القاب و اسامی مستعار: آرتور سمپسون داگلاس

تیم‌ها: مدافعان، نگهبانان کهکشان، اینفینیتی واچ، لژیون غیرزنده‌ها، ارتش نووا، Phalanx، مدافعان مخفی، اسپیس پاترول، سلکت، United Front.

متحدان: ابیگیل برند، آدام وارلاک، آنجلا، انت من، بلک پنتر، بلک ویدو، باکی بارنز، باگ، کامی، کاپیتان آمریکا، کاپیتان مارول، کاپیتان یونیورس، کارول دنورز، کازمو، داون گرین وود، دکتر دروید، دکتر استرنج، ایو باکیان، فالکون، فایر لرد، فلش تامپسون، گامبیت، گامورا، ژنرال کورز، جنیس-ول، گروت، هاوک آی، هالک، آیرون من، آیزاک، جک فلگ، جاشوآ پرایس، کیتی پراید، کرونوس، میجر ویکتوری، مانتیس، ماکسام، موون درَگن، نبیولا، نووا، پپر پاتس.

دشمنان: آنجلا، بلاستار، بلاد برادرز، برایت استورم، برادر لپین، کاردینال ریکر، کنت ابیس، دکسام، دمیتین، ارادیکا، فادر دیابلو، فرد، گادس، هرمتیکوس، هالک، هیومن تورچ، ایمپکت، آیزاک، کیلر تریل، کوراث، لرد گایا، لوناتیک، میگس، من-بیست، ماریونت، مفیستو، میسا، موون درَگن، نبیولا، پارادوکس، پاور اسکرال، سایکو من، رونان، رون، ساکینو، سیلور سرفر، سیستر پیل هورس، اسکریت، استرانگ گای تانوس، بیبی گاد، ثور، اولتران، والکری و غیره.

خلقت شخصیت درکسِ نابودگر

همان‌طور که در ابتدای متن هم به این موضوع اشاره شده بود، شخصیت درکسِ نابودگر توسط جیم استارلین خلق شد. استارلین برای اولین حضور این کاراکتر در دنیای کمیک، از مایک فردریش کمک گرفت تا داستان مناسب او را بنویسد. او به همراه یک سری شخصیت‌های برجسته دیگر حضور پیدا کرد؛ شخصیت‌هایی که قرار بود عرصه کیهانی استارلین را تعریف کنند؛ از جمله مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به تانوس و اترنال‌های دیگر از سیاره تایتان اشاره کرد. این شخصیت برای اولین‌بار در قسمت ۵۵ سری کتاب کمیک Iron Man به نام Beware - Beware - Beware the Blood Brothers! اشاره کرد. لازم به ذکر است که این کاراکتر در ۸۹۷ سری کتاب کمیک حضور داشت که تنها در قسمت ۴ سری کتاب کمیک The Thanos Imperative به نام Part 4، قسمت ۲۲۰ سری کتاب کمیک The Avengers به نام War Against The Gods! و همچنین قسمت ۳ سری کتاب کمیک Drax the Destroyer به نام From the Ashes جان خود را از دست داده است.

روند تکامل شخصیت درکس نابودگر

  • دشمن تانوس:

همان‌طور که چند بار عنوان شد، درکس در ابتدا به‌عنوان یک دشمن بزرگ برای تانوس در دنیای کمیکی حضور پیدا کرد. اما خیلی نگذشته بود که مشخص شد نمی‌تواند به پای محبوبیت طعمه منفور خود برسد و خیلی زود تحت‌الشعاع خود تانوس قرار گرفت که این موضوع برای سال‌ها ادامه داشت. به همین ترتیب، شخصیت‌هایی مانند کاپیتان مارول یا آدام وارلاک پیش آمدند تا جایگزین او برای شکست دادن و کشتن تانوس شوند. به همین ترتیب هم درکس کشته شد تا افرادی دیگری به بزرگ‌ترین دشمن تانوس تبدیل شوند.

  • اینفینیتی واچ:

هنوز مدت خیلی زیادی از حذف شدن درکس نگذشته بود که استارلین با اعمال یک سری تغییرات مهم و اساسی در این کاراکتر، دوباره او را به دنیای کمیک بازگرداند. درکس حالا وضعیت فیزیکی بزرگتری نسبت به قبل داشت و هوش او تا حد فوق‌العاده زیادی کاهش پیدا کرده بود. همین تغییرات باعث شد تا او درست مانند یک کودک شود که خیلی زود احساساتی و عصبی می‌شد. خیلی زود لقب «اسپیس هالک» یا هالک فضایی انتخاب شد تا این شخصیت را توصیف کند؛ چیزی که کاملا قابل درک بود. داستان‌های کیهانی استارلین توانست سطح جدیدی از محبوبیت را کسب کند؛ خصوصا با رویداد خیلی مهمی مانند Infinity Gauntlet.

درکس یکی از شخصیت‌هایی بود که این موج را هدایت می‌کرد و نقش خیلی مهمی در آن داشت. این شخصیت به‌عنوان یکی از اعضای گروه اینفینیتی واچ، یکی از کاراکترهای مهم در حماسه فعلی استارلین محسوب می‌شد؛ حماسه‌ای که شامل آدام وارلاک هم بود و چند سال به طول انجامید. البته این شخصیت خودش هم یک سری مسائل و درام‌ها را به وجود آورد؛ این نسخه از تجسم درکس بیشتر از هر چیزی در بخش‌های طنز و کاهش دهنده تنش و همچنین صحنه‌های اکشن بسیار سنگین مورد استفاده قرار می‌گرفت.

  • Annihilation:

درکس در این دوران، به مدت چندین سال دوباره به تاریکی کیهانی بازگشت. در همین زمان دوباره قرار شد که یک تغییر بزرگ را دریافت کند تا شرایط را برایش تغییر دهد. اما این بار، این تغییرات از طرف نویسنده دیگری به نام کیث گیفن انجام شد؛ کسی که یک مجموعه محدود نوشت و به‌طرز شگفت‌انگیز و غافلگیرانه‌ای شخصیت درکس در مرکز آن قرار داشت. در این دوران ما شاهد تغییرات ظاهری بزرگی در شخصیت درکس بودیم. این در حالی بود که آن خصوصیات فریبکارانه و مصمم برای شکار کردن تانوس باری دیگر به این کاراکتر بازگشت؛ دقیقا همان چیزی که از ابتدا قرار بود باشد.

کاری که این نویسنده جدید انجام داد، باعث شد تا درکس از آن شخصیت خنده‌دار و مسخره‌ای که کم کم داشت در نگاه خوانندگان تبدیل به آن می‌شد، نجات داده شود. گیفن کار خود را با نوشتن رویداد Annihilation ادامه داد و با همین کار، ساختار مجموعه کیهانی مارول را بازسازی و آن را احیا کرد. درکس یکی از ستاره‌های برجسته در این دوران محسوب می‌شد و در جایگاه یکی از کاراکترهای مهم کیهانی مارول، درکنار نووا قرار گرفت. هنوز مدت زیادی نگذشته بود که او به‌عنوان یکی از شخصیت‌های اصلی، برای مجموعه جدید Guardians of the Galaxy انتخاب شد.

خط داستانی‌های مهم شخصیت درکس نابودگر در کتاب‌های کمیک

  • مبارزه با تانوس:

درکس بالاخره توانست فرصت مناسب خود را برای مبارزه با تانوس پیدا کند؛ آن هم در طی دورانی که تانوس در تلاش برای پیدا کردن مکعب کیهانی بود. در این زمان درکس به همراه دیگر اعضای تیم انتقام جویان، موون درَگن و کاپیتان مارول با تانوس مبارزه کردند و سرانجام توانستند او را از بین ببرند. بااین‌حال، بعد از گذشت مدتی مشخص شد که تانوس دوباره زنده شده است. به همین ترتیب درکس موظف شد تا دوباره سرتاسر کهکشان را بگردد تا بلکه بتواند تانوس احیا شده را پیدا کند. هرچند پیش از اینکه درکس بتواند با او مبارزه کند، متوجه شد که تانوس یک بار دیگر در یک نبرد مقابل انتقام جویان، کاپیتان مارول و آدام وارلاک نابود شده است.

بعدها، زمانی‌که درکس توسط یک موجود بیگانه به تسخیر درآمد، با ثور و موون درَگن مباره کرد. وقتی که از این تسخیر و مالکیت بیرون آمد و بهبود پیدا کرد، موون درگن از او خواست تا در ماجراجویی‌ای که در پیش دارد، به او بپیوندد؛ موون درگن در تلاش بود تا در این سفر، به‌دنبال دانش بگردد. سرانجام، آن‌ها به یک سیاره به نام Ba-Banis برخورد کردند؛ جهانی از بیگانه‌های شبیه به انسان که در یک جنگ داخلی گسترده گیر افتاده بودند. موون درگن از قدرت‌های ذهنی خود استفاده کرد تا این درگیری را خنثی کند. بعد هم تصمیم گرفت که خودش را به‌عنوان الهه جهان معرفی کند. در همین زمان بود که درکس به این نتیجه رسید که جاه‌طلبی‌های موون درگن اصلا خوب و افتخارآمیز نیستند. به همین ترتیب هم با یک پیام اضطراری هولوگرافی، سفینه فضایی خودشان را به سمت سیاره زمین هدایت کرد.

اعضای تیم انتقام جویان به این پیام پاسخ دادند و دنیای موون درگن را که با اجبار روانی به آرامش رسیده بود، کشف کردند. درکس به واسطه اعضای تیم انتقام جویان توانست از دست سلطه ذهنی دخترش آزاد شود. او بعد از نجات یافتن تصمیم گرفت که این تهدید و خطر دختر خود را به پایان برساند اما توسط خود موون درگن متوقف شد. کاری که موون درگن انجام داد، این بود که با استفاده از قدرت‌های ذهنی خود، نیروی زندگی درکس را مجبور کرد که بدن مصنوعی او را ترک کنند. انتقام جویان توانستند موون درگن را تحت کنترل بگیرند و بدن درکس را هم بلافاصله به زمین بازگرداندند. اما سرانجام آن‌ها بدن درکس را در کشتی Sensia قرار دادند، این کشتی را به فضا پرتاب کردند و آن را روی حالت خودتخریبی قرار دادند. به همین ترتیب بعد از انفجار کشتی، بدن درکس هم نابود شد؛ بدون اینکه روحی درون آن وجود داشته باشد.

  • احیا:
برخلاف چیزی که در فیلم‌ها نشان داده شده، اعضای خانواده درکس و البته خودش، توسط تانوس به قتل رسیده بودند

زمانی‌که دث، تانوس را چندین سال بعد از مرگ درکس احیا کرد و به زندگی بازگرداند، کرونوس هم تصمیم گرفت که زمان بازگرداندن درکس فرا رسیده است. به همین ترتیب، او قهرمان خود را احیا کرد و یک ساختار فیزیکی بهتر را به او داد که قدرت بیشتری داشت. باز هم کرونوس آن نفرت و تمایل شدیدی را که نسبت به کشتن تانوس وجود داشت، در او قرار داد. اما کرونوس متوجه نشده بود زمانی‌که موون درگن از لحاظ ذهنی به مغز درکس آسیب وارد کرده، این آسیب همچنان ادامه خواهد داشت. به همین ترتیب او تبدیل به یک موجود بی‌مغز، سردرگم و وحشی شده بود که علاقه زیادی هم به یک برنامه تلویزیونی زمینی داشت.

درکس یک سری خاطرات مختلفی را هنگام تماشای مجدد I Love Lucy در تلویزیون تجربه می‌کرد. او همچنین زمان ملاقات با موون درگن، حس آشناپنداری را تجربه کرد و باور داشت که او را می‌شناسد. موون درگن از این می‌ترسید که درکس اگر همه چیز را به یاد بیاورد، تمام کارهایی که با او انجام داده است، تلافی می‌کند؛ اما این خاطره بدون هیچگونه حادثه خاصی گذشت. درکس زمانی‌که قصد داشت مأموریت نابودی تانوس را از سر بگیرد، با دشمن بزرگ جدید او یعنی سیلور سرفر برخورد کرد. به همین ترتیب هم این دو با هم متحد شدند و به دنیای روح‌ها رفتند؛ جایی که آن‌ها با آدام وارلاک، گامورا و پیپِ ترول برخورد کردند.

زمانی‌که وارلاک تصمیم گرفته بود تا به سرزمین زنده‌ها بازگردد، آن‌ها نقش مهمی را در انجام این هدف ایفا کردند. در طی رویداد The Infinity Gauntlet، درکس هم برای حمله به تانوس به قهرمانان پیوست. او یکی از معدود قهرمانانی بود که در طی این درگیری کشته نشد؛ او تقریبا تا آخر داستان زنده ماند و این اتفاق را هم که نبیولا، کسی که اصطلاحا نوه تانوس محسوب می‌شد، دستکش آهنی بینهایت را در اختیار گرفت.

  • Infinity Watch:

بعد از شکست تانوس و همچنین متعاقبا شکست Infinity Gauntlet، درکس توسط آدام وارلاک انتخاب شد تا از سنگ قدرت محافظت کند و عضوی از گروه نگهبان بینهایت باشد؛ آن هم به همراه دخترش موون درگن و گامورا. زمانی‌که سنگ قدرت به درکس داده شد، او اصلا مانند دیگر اعضای گروه عمل نکرد؛ برخلاف دیگر اعضا که هر کدام سنگ مخصوص خود را بالای ابرویشان وصل می‌کردند، درکس این سنگ را با نوعی آبنبات اشتباه گرفت و آن را خورد. خوشبختانه این سنگ قابل هضم نبود و برای چندین سال به همراه درکس ماند و در بدنش قرار داشت؛ به‌جای اینکه از او عبور کند یا اتفاق بدی برای بدن درکس رخ دهد.

در طی دورانی که درکس به‌عنوان یکی از ابرقهرمانان که بیشتر در زمین فعالیت می‌کرد، مشخص شد که سنگ قدرت چندین برابر صاحب خود را قوی‌تر کرده است؛ او حتی از شخصیت هالک هم پیشی گرفت. البته از آنجایی که درکس توانایی‌های ذهنی خیلی زیادی نداشت، برخی اوقات کارهای عجیبی می‌کرد یا توانایی انجام یک سری چیزها را از دست می‌داد؛ به‌عنوان مثال می‌توان به ناتوانی او در درست فرود آمدن روی زمین، بعد از پرواز اشاره کرد. همین ناتوانی او همیشه باعث می‌شد که بخش زیادی از اموال خسارت زیادی ببیند. در اواخر حضور گروه Infinity Watch، موون درگن تا حد زیادی در طی یک مأموریت آسیب دید و تمام بدن او گچ گرفته شد؛ در همین حین هم درکس به‌صورت تمام وقت از او مراقبت می‌کرد.

درکس شبیه به اسکرال‌ها به همراه گروتِ وحشتناک

سرانجام بعد از گذشت مدتی، به خاطر درگیری‌های داخلی و همچنین ناپدید شدن سنگ‌های بینهایت، گروه نگهبانی بینهایت از هم پاشید و هر کدام از اعضا مسیر جداگانه‌ای را در پیش گرفتند. درکس در این زمان به همراه موون درگن به سیاره تایتان بازگشت. آن‌ها بعد از بازگشت، از کرونوس درخواست کردند که ذهن درکس را به همان شکل قبلی خود بازگرداند و در این امر موفق هم شدند؛ هرچند که برای بازگشت قدرت ذهنی، درکس مجبور شد که از بخشی از قدرت فیزیکی‌اش دل بکند. از طرف دیگر هم برای موون درگن، سلامتی را درخواست کردند. مدت کمی بعد از این اتفاق، درکس به قتل «الیسیوس» و چند نفر دیگر متهم شد؛ الیسیوس همسر کاپیتان مارول مرحوم و همچنین مادر جنیس-ول محسوب می‌شد.

وارلاک به همراه گامورا، پیپ و جنیس-ول، ردِ درکس را زدند و او را پیدا کردند. آن‌ها به محض پیدا کردن درکس توانستند او را مهار کنند و همان زمان متوجه شدند که مقصر اصلی این ماجرا، کاپیتان مارول اصلی بوده است؛ کسی که حالا جسد او دوباره به حرکت درآمده است. وارلاک از سنگ روح خود استفاده کرد تا موجودی را که این جسد را کنترل می‌کند، پیدا کند؛ این موجود کنترل کننده هم کسی به نام سایفون بود که در نقطه منفی قرار داشت. او برای انجام این کار، از بندهای نگا به‌عنوان مجرا استفاده می‌کرد. وارلاک که با یک واکنش شدید روانی روبه‌رو شده بود، به زمین افتاد و نتوانست مانع انتقال بندهای نگا به درکسِ بیهوش شود؛ همین اتفاق هم باعث شد تا او به سمت فضا پرواز کند.

وارلاک خیلی زود متحدان خود را جمع کرد تا همه به‌دنبال درکس بروند. آن‌ها متوجه شدند که سایفون داشت از درکس و همچنین بندها استفاده می‌کرد تا یک پورتال را به سمت منطقه منفی باز کند؛ اگر این اتفاق رخ می‌داد، می‌توانست ساختار جهان را در معرض خطر قرار دهد. وارلاک تمام قدرتی را که در بدنش وجود داشت جمع کرد تا درکس را آزاد کند و بندهای نگا را از بین ببرد؛ همین اتفاق هم باعث شد تا این پورتال جمع شود. البته پیش از اینکه این پورتال به‌صورت کامل بسته شود، سایفون توانست وارلاک را به درون منطقه منفی بکشد. او مقابل بلاستار و همچنین «انایلس»، سنگ وارلاک را گرفت و با استفاده از آن، دوباره پورتال را باز کرد.

بعد از آن حادثه، دختر آرتور داگلاس زنده ماند و تبدیل به موون درگن شد و خود آرتور هم به واسطه کرونوس زنده شد؛ اما همه خاطراتش را از دست داد

وارلاک توانست بهبود پیدا کند اما بدون سنگ روح خود، شانس خیلی کمی در شکست و مهار بلاستار و انایلس داشت؛ آن هم پیش از اینکه سایفون بتواند هدف خود را محقق کند. خوشبختانه درکس توانست به همراه پیپ، گامورا و جنیس-ول خودشان را به آن‌جا برسانند و به وارلاک کمک کنند. وارلاک در همین حین که دوستانش در حال مبارزه کردن بودند، به سراغ چرخ فاتح سایفون رفت تا به آن آسیب وارد کند؛ همین تلاش‌ها باعث شد تا پورتال باری دیگر بسته شود. سایفون در مقابل تلاش کرد تا از سنگ روح برای کشتن وارلاک استفاده کند اما متوجه شد که تنها این حملات، به سمت روح خودش بازگشته است و نتیجه معکوس داشت.

او آنقدر با این تاثیرات مبارزه کرد که بتواند از بدن خودش فرار کند و وارلاک هم بلافاصله باری دیگر سنگ را در اختیار خودش گرفت و به همراه درکس و دیگر همراهانش به جهان خودش بازگشت. بعد از این ماجراها، وضعیت درکس شروع به بدتر شدن پیش رفت؛ در این زمان حجم و قدرت بدنی او کم کم در حال بازگشت به همان سطح قبلی بود و ذهنش هم دوباره داشت هوش خود را از دست می‌داد. او به‌دنبال موون درگن رفت تا از او درخواست کمک کند؛ کسی که حالا به همراه جنیس ول و ریک جونز در سیاره زمین زندگی می‌کرد. همین اتفاق باعث شد تا مشاجره‌ای بین آن‌ها صورت بگیرد. در طی این درگیری، درکس به همراه جنیس ول به یک مایکرو ورس منتقل شد.

درکس بعد از منتقل شدن به این مایکرو ورس، سیاره‌ای به نام K'ai را پیدا کرد؛ جایی که سرانجام توانست در آن مقبولیت و خوشبختی را پیدا کند. به همین ترتیب هم تصمیم گرفت که برای مدتی همانجا ساکن شود و زندگی کند. در طی این دوران، درکس به همراه مایکرو نات‌ها مبارزه کرد تا اینکه در شرایط خاصی قرار گرفت؛ شرایطی که در آن، فردی به نام «سایکو من» از وضعیت روانی ضعیف و کاهش‌یافته او سوءاستفاده کرد. درکس بعد از اینکه مایکرو ورس را ترک کرد، به‌عنوان یک مبارز که توسط آدام وارلاک استخدام شده بود، دیده شد. آدام وارلاک در تلاش بود تا با جمع‌آوری افراد مختلف، گروه قهرمانان جهان را تشکیل دهد.

وارلاک قصد داشت که به واسطه این گروه، مانع نابود شدن یک سیاره دیگر توسط «چمپین» شود. درکس موفق نشد که چمپین را شکست دهد؛ البته افراد دیگر این گروه از جمله خود وارلاک، گلادیاتور، بتا ری بیا و سیلور سرفر هم موفق به انجام این کار نشدند. البته سرانجام چمپین با کمک‌های شی هالک با شکست روبه‌رو شد؛ کسی که چندین ماه زیر نظر گامورا آموزش دیده بود تا بتواند در چنین نبردی حضور داشته باشد و موفق شود.

  • سقوط زمین:

بعد از گذشت مدتی از آن خط داستانی قبلی، درکس در یک سفینه زندانی به همراه «پایبوک»، «لوناتیک» و بلاد برادرز دیده شد. او به قتل ۲۰۰ هزار اسکرال متهم شده بود که به همین دلیل هم در این زندان به سر می‌برد. آن‌ها در حال منتقل شدن به یک زندان بین کهکشانی بودند اما به دلایل نامعلوم و اسرارآمیزی، این کشتی در سیاره زمین سقوط کرد. درکس به دیگران حمله کرد تا جلوی آسیب رساندن آن‌ها به افراد بیگناه جلوگیری کند. در طی این نبرد که علیه دیگر زندانیان صورت می‌گرفت، در فواصل مختلفی هوش درکس به ذهن او بازمی‌گشت و تا حدودی در این ماجرا به او کمک می‌کرد. بعد از این اتفاق، او دوباره هوش خود را تا حد زیادی از دست داد.

درکس نابودگر در حالت بسیار خشمگین و عصبانی

او در همین دوران، در آلاسکا سرگردان شده بود و می‌چرخید و بعد از دیدن دختر جوانی به نام «کمی»، او را با دختر خودش اشتباه گرفت. زمانی‌که او به آرامی در مناطق روستایی گشت‌وگذار می‌کرد، دوباره با پایبوک روبه‌رو شد. درکس توسط پایبوک کشته شد اما مدت زیادی نگذشته بود که با یک بدن جدید دوباره ظاهر شد؛ بدنی که هوش بالاتری داشت و توانایی‌های دیگر و ناشناخته‌ای در او دیده می‌شد. البته این هوش بیشتر به قیمت کم شدن قدرت فیزیکی و همچنین از بین رفتن توانایی پرواز یا «هدایت انرژی» ایجاد شده بود. این درکس «جدید»، لوناتیک و یکی از بلاد برادرز را قتل رساند. این مینی سری در حالی به پایان رسید که درکس و کمی به کشتی زندانی بازگشته بودند.

  • نابودی:

در طی خط داستانی رویداد Annihilation از یک حمله که علیه یک زندان بین کهکشانی به نام Kyln انجام شده بود، توانست جان سالم به در ببرد. درکس و کمی با آخرین عضو ارتش نووا از سرزمین زندار یعنی «ریچارد رایدر» متحد شدند و تشکیل تیم دادند. آن‌ها با کمک یکدیگر توانستند علیه موج نابودی که به مرور زمان در حال بزرگ شدن و پیشرفت بود، مبارزه کنند. درکس در طی این مدت، قدرت تمرکز را به نووا آموخت تا به این طریق او بتواند کل نیروی نووا را در خودش داشته باشد و از آن استفاده کند. نووا همچنین از درکس خواست تا به او یک درس مهم را آموزش بدهد: اینکه چطور می‌تواند چیزی را تخریب یا نابود کند.

درکس به واسطه نووا به جایی برسد که این بدن جدید خودش را قبول کند و باور داشته باشد که با Drax the Destroyer که در پرونده تحت تعقیب‌ها وجود دارد، متفاوت است؛ او امیدوار بود تا زمانی‌که صرفا خودش را با نام درکس خطاب کند و نشان دهد که هیچ سابقه‌ای در تخریب و نابودی ندارد، نووا آن موضوع را رها می‌کند. زمانی‌که این اتفاقات در حال رخ دادن بود، موون درگن توسط تانوس اسیر شد؛ کسی که در این برهه زمانی با انایلس متحد شده بود. بعد هم گوش بریده شده‌ی موون درگن را برای درکس فرستاد. درکس به گروه United Front کمک کرد. در طی نبردی محکوم که بین موج نابودی و United Front در Daedalus 5 رخ داده بود، مبارزه کردو

درکس یکی از اعضای گروه Infinity Watch بود و وقتی سنگ قدرت را به‌دست آورد، برعکس دیگر اعضا، آن را خورد

این در حالی بود که نووا و دیگر اعضای گروه (از جمله کمی) در تلاش بودند تا تخلیه را به پایان برسانند. درکس تلاش کرد تا خودش را به یکی از کشتی‌های مخصوص موج نابودی برساند زیرا در نظر داشت که هرچه زودتر تانوس را پیدا کند. زمانی‌که درکس، تانوس را پیدا کرد، متوجه شد که او در حال آزاد کردن گالاکتوس از زندان خود که در کشتی مادر انایلس قرار داشت، است. موون درگن در تلاش بود تا درکس را آنقدر معطل کند که گالاکتوس بالاخره از این زندان آزاد شود اما موفق نشد. اما جالب است بدانید که پیش از اینکه تانوس بتواند گالاکتوس را آزاد کند، درکس سپر دفاعی تانوس را شکست و یک سوراخ بزرگ را در سینه او ایجاد کرد.

درکس همان زمان متوجه شد که سیلور سرفر، تنها فردی محسوب می‌شود که قدرت لازم برای مقابله و مبارزه با تانوس را دارد. سیلور سرفر که فوق‌العاده ضعیف شده بود، از تمام قدرتی که در بدنش مانده بود، استفاده کرد تا خودش را به قدرت تانوس برساند و موفق هم شد. به محض اینکه گالاکتوس از زندان آزاد شد، موون درگن و درکس را به یک سیاره بسیار دور منتقل کرد تا از خشمی که قرار بود علیه موج نابودی آزاد کند، آن‌ها را نجات دهد و در امان نگه دارد. بعد از این اتفاق، موون درگن گفت که درکس فقط ناپدید شده است و قصد داشت که به این طریق، درکس را پوشش دهد و از او محافظت کند. در طی موج دوم نابودی، درکس دوباره ظاهر شد.

او جزو شکارچیانی بود که Phalanx انتخاب کرده بود و تیمی را تشکیل داده بود. پیش از اینکه او برای این تیم انتخاب شود، توسط نووا و گامورا که به Phalanx آلوده شده بودند، مورد حمله قرار گرفت. همین تهاجم باعث شد تا او هم تبدیل به یکی از اعضای گروه Phalanx Select شود. به محض اینکه نووا توانست خودش را از کنترل و نفوذ Phalanx آزاد کند، درکس و گامورا که هنوز آلوده بودند، او را تحت تعقیب قرار دادند. آن‌ها در تلاش بودند که یا نووا را از بین ببرند یا او را باری دیگر آلوده کنند. بااین‌حال، نووا بالاخره توانست درکس و گامورا را از دست نفوذ و کنترل Phalanx آزاد کند.

  • نگهبان کهکشان:

بعد از دومین موج نابودی، پیتر کوییل یا همان استار لرد جایگاهی را در تیم جدید خود یعنی نگهبانان کهکشان به درکس پیشنهاد کرد؛ علاوه‌بر «فیلا-ول»، آدام وارلاک، راکت راکون و گامورا. درکس به‌عنوان یکی از اعضای نگهبانان، بدخلق‌تر و منزوی‌تر حساب می‌شد اما نیروی قدرتمندی در زمینه نابودی بود. در مأموریت‌های اولیه این گروه، همین خصوصیات درکس باعث می‌شد تا بارها و بارها اعضای دیگر گروه در شرایط بدی قرار بگیرند. بعد از نفوذ یک اسکرال به پایگاه اصلی آن‌ها در Knowhere، مشخص شد که پیتر کوییل از «مانتیس» خواسته بود تا از قدرت‌های کنترل ذهن خود روی اعضای گروه استفاده کند. او قصد داشت به این طریق کاری کند که تیم خودش، عملکرد بهتری داشته باشد و به آن‌ها کمک شود.

درکس نابودگر به همراه دیگر اعضای نگهبانان کهکشان

در نتیجه این خبر، « Quasar» به همراه درکس به جست‌وجو برای پیدا کردن موون درگن رفتند و او را به سراغ منتور بردند؛ کسی که بلافاصله آن‌ها را به قتل رساند. فیلا و درکس خودشان را در منطقه‌ای که با نام Oblivion شناخته می‌شد، دیدند؛ جایی که بندهای کوانتوم از مچ‌های فیلا افتادند؛ زیرا باور داشتند که حاملشان جان خود را از دست داده است. هنوز مدت زیادی از این اتفاق نگذشته بود که فیلا با شیطان‌های خودش روبه‌رو شد اما درکس کاری کرد که آن‌ها او را ترک کنند. در همین زمان بود که فردی به نام « Maelstrom» به آن‌ها پیوست؛ کسی که از موون درگن به‌عنوان یک طعمه استفاده کرده بود تا آن‌ها را به سمت ارباب خود یعنی همان Oblivion بکشاند.

Maelstrom در تلاش بود تا با انجام این کار و استفاده از آن‌ها، واقعیت را فریب دهد و از آن بگذرد. Maelstrom بعد از شکست آشکار خود قبول کرد که آن‌ها را به سمت موون درگن هدایت کند اما به‌جای انجام این کار، آن‌ها را به سمت Dragon of the Moon برد؛ در جایی که به‌گفته‌ی خودش قرار بود موون درگن قرار داشته باشد؛ درون اژدهایی که داشت کم کم قدرت خود را به‌دست می‌آورد. ظاهرا پیش از این، اولتران او را به Oblivion فرستاده بود و او را ضعیف کرده بود. به محض اینکه بندهای کوانتوم باری دیگر به دستان Maelstrom بسته شدند، او برتری را در این شرایط به‌دست آورد و خیلی زود توانست فیلا و درکس را زندانی کند.

او در نظر داشت که بعد از این کار، آن‌ها را به‌عنوان یک غذا به اژدها بدهد؛ در عوض هم این اژدها به واسطه نیرو و انرژی‌ای که از این دو نفر می‌گیرد، Maelstrom را از آبلیوین آزاد کند. Maelstrom، فیلا را به درون دهان اژدها انداخت. اما مدت کمی بعد از نیرد با Maelstrom، از درون این اژدها را پاره کرد و بیرون آمد؛ آن هم درحالی‌که هدر را در آغوش خود داشت. بعد از اینکه این اژدها نابود شد، Quasar تلاش کرد که بندها را به صاحب خود بازگرداند اما فیلا آن‌ها را قبول نکرد؛ او توضیح داد که خودش توانایی‌ها و قدرت‌های زیادی دارد و به آن‌ها نیازی نیست. بعد از تمام شدن این ماجراها، هدر به همراه فیلا و درکس به مکان مخصوص منتور رفتند.

درکس و فیلا به دیگر اعضای نگهبانان کهکشان که در Knowhere قرار داشتند، رفتند؛ آن هم درحالی‌که هدر را همراه خودشان داشتند. در همین زمان بود که اعضای این گروه متوجه شدند که در آینده‌ای نزدیک قرار است جنگی بین امپراطوری Shi'ar (با امپراطور جدید خودشان یعنی ولکن) و نژاد کری (که حالا توسط پادشاه خودشان و انهیومنی به نام بلک بولت هدایت می‌شد)، به وجود بیاید. همین اتفاق باعث شد تا تمام اعضای نگهبانان کهکشان با هم متحد شوند و نقشه‌ای بریزند؛ تا بلکه بتوانند این جنگ را پیش از اینکه کسی بافت واقعیت و اصل آن را از بین ببرد، آن را متوقف کنند.

  • جنگ پادشاهان:
درکس نابودگر فقط و فقط به این منظور خلق شد که تانوس را به قتل برساند

در این برهه زمانی، آدام وارلاک به همراه گامورا به تیم نگهبانان بازگشت و به آن‌ها درباره ماجرای جنگ پادشاهان اطلاع داد. استار لرد و راکت راکون تصمیم گرفتند که نگهبانان باید به سه تیم کوچکتر تقسیم شوند تا از رشد بیش از حد این جنگ جلوگیری کنند. این سه تیم عبارت بودند از: تیم کری با استار لرد، باگ، گامورا، جک فلگ و مارتیر (همان فیلا ول)؛ تیم Shi'ar عبارت بودند از: راکت راکون، درکسِ نابودگر، آدام وارلاک، میجر ویکتوری و گروت؛ تیم هماهنگی هم عبارت بودند از: موون درگن، مانتیس و کازمو سگ فضایی. درکس در تیم Shi'ar قرار داده شد، زیرا آن‌ها به نیروی وحشیانه‌ای نیاز داشتند که در صورت لزوم بتوانند از آن دربرابر نیروی مخرب ولکن استفاده کنند.

تیم کری از بلک بولت درخواست کردند که این جنگ را متوقف کند؛ همان‌طور هم که انتظار می‌رفت، او راضی به انجام این کار نشد. در همین زمان بود که دیگر اعضای تیم Shi'ar مجبور شدند که از وارلاک جدا شوند؛ زیرا او به یکی از وسایل نقلیه این امپراطوری منتقل و بعد هم توسط ولکن مورد تهاجم قرار گرفته بود. دیگر اعضای تیم Shi'ar با اعضای گروه استار جمرها همکاری کردند تا «لیلاندرا» را از دست امپراطور ولکن آزاد کنند. اما مذاکرات خیلی زود با شکست روبه‌رو شد و اعضای تیم خودشان را در نبردی بین اینهیومن‌ها و گارد سلطنتی پیدا کردند. رویداد War of Kings در حالی به پایان رسید که شکاف بزرگی در فضا و مکان ایجاد شد؛ چیزی که با نام Fault شناخته می‌شد.

آدام وارلاک برای اینکه بتواند این فاجعه را درست کند و مانع از گسترش آن شود، جریان‌های زمانی را روی هم قرار داد. همین اتفاق باعث شد تا او تبدیل به میگس شود؛ کسی که بلافاصله اعضای گروه خودش را مورد حمله قرار داد. درکس تلاش کرد تا قلب میگس را از سینه بیرون بکشد (درست همان کاری که با تانوس انجام داده بود)، اما میگس قلبی نداشت و توانست درکس را به نقطه دیگری پرتاب کند. سرانجام میگس شکست داده شد اما هزینه زیادی را برای اعضای تیم به همراه داشت. شش تن از اعضای این گروه از بین رفتند و درکس هم به Knowhere بازگشت تا درکنار هم‌تیمی‌های باقیمانده خود باشد؛ تیمی که هزینه بزرگی را برای پیروزی پرداخت کرده بود.

شاید هم این چیزی بود که آن‌ها به آن باور داشتند. اما حقیقت ماجرا این بود که میگس اعضای شکست خورده را که همه تصور می‌کردند از بین رفتند، دستگیر و زندانی کرده بود؛ کسانی که بعدها توانستند از مخمصه‌ای که در آن گیر افتاده بودند، فرار کنند. زمانی‌که این قهرمانان در حال فرار بودند، چیزی را پیدا کردند که کلیسا آن را احیا کرده بود و به زندگی بازگردانده بود؛ هدف بزرگ زندگی درکس دوباره زنده شده بود و از قلمرو دث بیرون آمد.

  • The Thanos Imperative:

اینطور به نظر می‌رسید که تانوس برای هدف خاصی دوباره به زندگی برگردانده شده است. ساکنان شرور Cancerverse در تلاش بودند که دث را به قتل برسانند و بعد هم تمام جهان‌های تسخیر شده را به جهان‌های فاسد که با زندگی پر شده است، تبدیل کنند. لازم به ذکر است که Cancerverse یک جهان پیچیده و عجیب محسوب می‌شود که در سمت دیگر Fault قرار گرفته است. با وجود مخالفت‌هایی که درکس نشان داده بود، استار لرد یک نقشه را حول محور تانوس طراحی کرد. به همین ترتیب هم اعضای تیم به Cancerverse رفتند. زمانی‌که آن‌ها به کنسرورس رسیدند، درکس با نفرت و انزجاری که نسبت به تانوس داشت، پر شد.

شخصیت درکس در حال مبارزه با تانوس

درکس که خیلی تحت فشار بود، با وجود دستورها و وظایفی که داشت، به سمت تانوس حمله کرد و یک چاشنی را به سینه او چسباند؛ او با انجام همینکار باعث شد تا تانوس تبدیل به بخار شود. بعد از این اتفاق، استار لرد و درکس با یکدیگر درگیر شدند؛ زیرا از نظر استار لرد، درکس تنها امید آن‌ها برای نجات جهان را از بین برده بود. زمانی‌که آن‌ها در حال بحث بودند، تانوس به آرامی و با درد خیلی زیادی دوباره ظاهر شد؛ ظاهرا باری دیگر از مردن و رسیدن به قلمروی دث محروم شده بود. درکس برای بار دوم به تانوس حمله کرد اما این بار تانوس بود که عملیات بخار کردن را انجام داد. او ادعا کرد که این کارهای او، اصلا ربطی به خواسته‌های شخصی و انتقام‌گیری از او ندارد.

  • حالا مارول:

در این برهه زمانی، درکس و دیگر اعضای نگهبانان کهکشان توسط « Badoon» مورد حمله قرار گرفتند. آیرون من هم به این ماجرا پیوست تا به قهرمانان کهکشانی کمکی بکند. در همین زمان، کوییل متوجه شد که Badoon در حال رفتن به سیاره زمین است. به همین ترتیب هم بعد از درگیر شدن با بادون‌ها در فضا، آن‌ها هم به سمت سیاره زمین رفتند. درکس بعد از اینکه درکنار دیگر اعضای گروه ابرقهرمانی خود سیاره زمین را از دست مهاجمان نجات دادند، بیشتر از هرکس دیگری متحمل آسیب و جراحت مختلف شد. در همین زمان بود که اعضای گروه به این نتیجه رسیدند که یک چیزی در میان همه این اتفاقات درست نیست.

مدت خیلی زیادی نگذشته بود که «اسپارتاکس» ظاهر شد و به اعضای تیم نگهبانان گفت که آن‌ها به خاطر نقض قانون بازدید و حضور در زمین، دستگیر شده‌اند و به‌عنوان اسیران جنگی تلقی می‌شوند و به زندان مخصوص آن‌ها می‌روند. به همین ترتیب هم اعضای تیم نگهبانان کهکشان توسط اسپارتاکس دستگیر شدند و به سیاره اسپارتاکس برده شدند؛ جایی که در حالت سکون قرار می‌گرفتند. بعد از گذشت مدتی گروت به نجات اعضای گروه خود آمد. درکس و دیگر اعضای گروه بعد از آزادی به نگهبانان حمله کردند و توانستند از آن‌جا فرار کنند. اعضای تیم توانستند فرار خود را در یک رستوران فضایی جشن بگیرند.

درکس بعد از اینکه از حالت طبیعی خود خارج شد، یک سری از سربازان اسپارتاکسی را دید و به آن‌ها حمله کرد. اعضای تیم بعد از جشن گرفتن به‌دنبال گامورا رفتند و توانستند او را پیدا کنند. بعد هم تصمیم گرفتند که هر کدام مسیر جدای خودشان را دنبال کنند. او در شرایطی قرار گرفت که یک بادوون را دستگیر کرد و آنقدر او را مورد شکنجه و آزار قرار داد تا اعتراف کند که چه کسی دستور حمله به سیاره زمین را صادر کرده بود. بعد از مدتی درکس در نبردی با یک زن اسرارآمیز به نام «آنجلا» قرار گرفت. او آنقدر خوب توانست در این نبرد از خودش دربرابر اعضای تیم دفاع کند که در حال پیروز شدن بود. اما خیلی طول نکشید که کوییل با یک حمله ناگهانی از پشت سر، توانست او را شکست دهد. در همان زمان « Uatu» ظاهر شد و به اعضای تیم گفت که اسمش آنجلا است و بیشتر از هر زمان دیگری باید نگران حضور او باشند. اعضای تیم به آن‌جا گوش کردند؛ آن هم زمانی‌که او داشت درباره خودش و اینکه از کجا آمده است، صحبت می‌کرد.

قدرت‌ها و توانایی‌های شخصیت درکس نابودگر

  • قدرت‌های اصلی:

بعد از اینکه آرتور داگلاس به‌دست تانوس کشته شد، کرونوس از قدرت کیهانی خود استفاده کرد تا روح او را با یک بدن جدید که از خاک زمین ساخته شده بود، پیوند بزند. این بدن توانایی‌های ابرانسانی مختلفی را در اختیار داشت. بدن دیسترویر، درحالی‌که روح درکس در آن قرار داشت، تقریبا دربرابر هر نوع آسیب جسمی‌ای مصونیت داشت و آسیب‌ناپذیر محسوب می‌شد. قدرت‌های درکس در یک نقطه زمانی شامل نیروی زیاد، انعطاف‌پذیری فوق‌العاده، پرواز و توانایی پرتاب انفجارهای مخرب از دستانش که با انرژی کیهانی پر شده بود. او همچنین توانایی سفر با سرعت خیلی بالا در اعماق فضا و همچنین فراتر از فضا را هم داشت و می‌توانست بدون هوا، غذا یا آب زنده بماند.

درکس می‌توانست انرژی کیهانی خود را مهار کند و آن را ازطریق دستان خودش به‌صورت انفجارهای مخربی پرتاب کند. حداکثر نیرویی که او می‌توانست از دستان خود خارج کند، رسما برای خرد کردن شهاب‌های بزرگ و بسیار قدرتمند، کافی بود. درکس همچنین توانایی این را داشت که حضور تانوس را در فاصله بسیار دوری هم احساس کند.

  • دومین احیا:

زمانی‌که درکس زنده شد، قدرت فیزیکی او افزایش پیدا کرد اما در این تجسم جدید، توانایی ذهنی تا حد زیادی کاهش پیدا کرده بود که خود درکس را هم آزار می‌داد. درکس به‌جای اینکه هنوز توانایی احساس کردن حضور تانوس را از فاصله خیلی دور داشته باشد، حالا این توانایی را داشت که افرادی را که اخیرا با تانوس ارتباط برقرار کرده بودند، احساس می‌کرد. او یک توانایی پیش‌شناختی هم پیدا کرده بود که می‌توانست احساس کند که در آینده نزدیک چه موجوداتی قرار است با تانوس ارتباط داشته باشند. قدرت درکس در این زمان با توانایی‌هایی که هالک داشت، مقایسه می‌شد اما فاقد پتانسیل خشمگینی هالک بود. زمانی‌که درکس سنگ قدرت را داشت، واقعا تبدیل به یک نیروی غیرقابل توقف شده بود که نیروی او هیچ محدودیتی نداشت. او ناخودآگاه از سنگ قدرت استفاده کرد تا به قدرت آن دسترسی داشته باشد؛ همین سنگ او را بیش‌ازپیش قوی می‌کرد.

  • قدرت‌های فعلی:

در خط داستانی مینی سری Annihilation که در سال ۲۰۰۶ منتشر شده بود، درکس دوباره جان خود را از دست داد و وارد فرایند تولد دوباره شد. اینطور به نظر می‌رسید که این بار او برخی از قدرت و مقاومت خود را از دست داده است؛ همچنین توانایی پرواز و پرتاب انفجارهای پر انرژی. البته در عوض کاهش پیدا کردن و حذف این توانایی‌ها، درکس توانست هوش خود را دوباره با همان حد طبیعی‌اش به‌دست بیاورد. در این دوران، او علاقه زیادی به استفاده از چاقوها در نبرد پیدا کرده بود. او بعد از تولد دوباره‌اش نشان داد که یک سری توانایی‌های ذهنی هم دارد. او توانست وارد ذهن یک دختر انسانی به نام کمی شود؛ کسی که در طی مرگ و تولد دوباره همراه درکس بود.

درکس در کتاب‌های کمیک نسبت به چیزی که در فیلم‌ها نمایش داده شده، قدرت خیلی بیشتری دارد و می‌تواند چیزی حدود ۱۰۰ تن را جابه‌جا کند

او از خاطرات این دختر استفاده کرد تا رویدادهایی را که منجر به مرگش شده بودند و اتفاقاتی را که بعد از آن رخ دادند، بازسازی کند. درکس در این دوران نشان داد که یک حس بویایی ابرانسانی دارد. در طی رویداد Annihilation، او توانست تشخیص دهد که نووا یک انسان درست همانند کمی است؛ آن هم فقط با استفاده از حس بویایی و بویی که نووا داشت. درکس همچنین از این قدرت استفاده کرد تا تشخیص دهد که چه زمانی قرار است در محدوده او اسلحه‌ها مورد استفاده قرار بگیرند و تخلیه شوند. در قسمت ۵ سری کتاب کمیک Guardians of the Galaxy، از او خواسته شد که با استفاده از این حس بویایی قوی خود، اسکرال‌هایی را که خودشان را پوشانده بودند، تشخیص دهد.

در قسمت ۴ سری کتاب کمیک Annihilation، درکس نشان داد که یک توانایی جدید دارد که در هیچکدام از تجسم‌های قبلی‌اش دیده نشده بود. زمانی‌که او در فاصله کم و نزدیکی از بدن تانوس قرار می‌گرفت، بدن خودش یک هاله عجیب و مانند خودش را ساطع می‌کرد. مدت کمی بعد از آن، او مشت خود را با یک مشت، وارد بدن او کرد و سوراخی را در بدنش به وجود آورد. در حال حاضر میزان کامل قدرت درکس بعد از تازه‌ترین تولد او مشخص نیست.

  • توانایی‌ها:

درکس مهارت خیلی زیادی در مبارزه دارد؛ ما این توانایی را هم در نسخه اصلی این شخصیت و هم در تجسم‌های بعدی که قدرت زیادی را هم کسب کرده بود، دیدیم. در قسمت ۵ سری کتاب کمیک Guardians of the Galaxy اینطور عنوان شد که درکس در زمینه یک هنر رزمی بیگانه که با نام Dwi Theet شناخته می‌شود، تخصص خیلی زیادی را به‌دست آورده است. او از این سبک مبارزه‌ای استفاده کرد تا «ایمپکت» را خیلی راحت شکست دهد؛ کسی که در شش هنر رزمی مختلف استاد است. آرتور داگلاس در زندگی معمولی خودش هم یک نوازنده بسیار حرفه‌ای در زمینه ساکسیفون بود.

  • سطح قدرتی:
در ابتدا قرار بود که جیسون موموآ به‌جای دیو باتیستا نقش درکس را ایفا کند

شکل اصلی و اولیه درکس قدرت ابرانسانی را درون خودش داشت که می‌توانست چیزی حدود ۴۰ تن را حرکت دهد. او بعد از مرگ و تولد دوباره‌ای که بعد از آن داشت، قدرت بیشتری نسبت به قبل کسب کرد که او را به سطح کلاس ۱۰۰ رسانده بود و می‌توانست حدود ۱۰۰ تن را حرکت دهد. قدرت فیزیکی و بدنی او با وجود سنگ بینهایت خیلی بیشتر از قبل شد و حالا می‌توانست بیشتر از ۱۰۰ تن را جابه‌جا کند. البته در نتیجه تولد دوباره اخیری که این شخصیت داشت (مدت کمی پیش از رویداد Annihilation)، اینطور به نظر می‌رسید که بخشی از قدرت او از بین رفته است و سطح او دیگر نامشخص شده بود. سیستم اندازه‌گیری Marvel Power مشخص کرده که این شخصیت در حال حاضر توانایی این را دارد که چیزی بیش از ۷۵ تا ۱۰۰ تن را جابه‌جا کند و آنقدرها هم قدرت فیزیکی‌اش کاهش پیدا نکرده است.

  • تجهیزات:

درکس در حال حاضر یک جفت چاقو همراه خودش داشت که از مواد ناشناخته‌ای تشکیل شده است. این شخصیت به‌عنوان یکی از اعضای گروه اینفینیتی واچ، یک بار سنگ قدرت را در اختیار داشت و از آن استفاده می‌کرد.

در انتها به برخی انیمیشن‌ها، فیلم‌ها و بازی‌هایی اشاره می‌کنیم که آرتور داگلاس/درکسِ نابودگر در آن حضور داشته است:

  • انیمیشن سریالی Silver Surfer محصول سال ۱۹۹۸ با صداپیشگی نورم اسپنسر
  • انیمیشن سریالی Ultimate Spider-Man محصول سال ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۷ با صداپیشگی دیو سابولوو
  • انیمیشن سریالی Avengers Assemble محصول سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۹ با صداپیشگی دیو سابولوو
  • انیمیشن سریالی Hulk and the Agents of S.M.A.S.H. محصول سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵ با صداپیشگی دیو سابولوو
  • انیمه سریالی Marvel Disk Wars: The Avengers محصول سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۵ با صداپیشگی یوشینوری سونوبه
  • انیمیشن سریالی Guardians of the Galaxy محصول سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۹ با صداپیشگی دیو سابولوو
  • فیلم Guardians of the Galaxy محصول سال ۲۰۱۴ با بازی دیو باتیستا
  • فیلم Guardians of the Galaxy Vol. 2 محصول سال ۲۰۱۷ با بازی دیو باتیستا
  • فیلم Avengers: Infinity War محصول سال ۲۰۱۸ با بازی دیو باتیستا
  • فیلم Avengers: Endgame محصول سال ۲۰۱۹ با بازی دیو باتیستا
  • بازی Marvel Strike Force محصول سال ۲۰۱۸ با صداپیشگی دیو باتیستا
  • بازی Lego Marvel Super Heroes 2 محصول سال ۲۰۱۷
  • بازی Guardians of the Galaxy: The Telltale Series محصول سال ۲۰۱۷ با صداپیشگی برندون پاول ایلز
منبع زومجی
اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده